What do you think?
Rate this book


198 pages, Hardcover
First published May 1, 1974
«شعر چیزی است ساخته شده از زبان، اوزان، معتقدات و وسواسهای ذهنی یک شاعر و جامعه. محصول تاریخی خاص است و جامعهای خاص، اما وجه تاریخی وجود آن متناقض است. شعر آسیابی است که ضد تاریخ به وجود میآورد، حتی اگر قصد شاعر احتمالاً این نباشد. فراگرد شاعرانه در گذر زمان را واژگون و دیگرگون میسازد؛ شعر زمان را متوقف نمیکند به ضدیت با آن میپردازد و به آن تغییر شکل میدهد.» (7)
«تجدد، این سنت غریب و این سنت غرائب، محکوم به کثرت است: سنت قدیم همیشه یکسان بود، سنت نو همیشه متفاوت است. اولی قائل به وحدت میان گذشته و حال است؛ دومی ناراضی از تأکید بر تفاوتهای خود، تسجیل میکند که گذشته نه یکی بل بسیار است. سنت نو، بنابرین، اساس دیگر بودن و کثرت گذشتهها است. زمان حال گذشته را برنمیتابد؛ امروز فرزند دیروز نخواهد بود. آنچه نو است پیوند گذشته را میگسلد، آن را کاملاً انکار میکند. تجدد خود را کفایت میکند؛ سنت خویش را پایه میریزد.» (12)
«انتقاد از سنت با آگاهی از تعلق به آن سنت آغاز میشود. ملل سنتی غرقه در گذشتۀ خویش میزیند بیآنکه آن را به سوال گیرند. ناآگاه از سنتهای خود، با آنها و در آنها زندگی میکنند. هنگامی که آدمی متوجه شود که به سنتی تعلق دارد، ضمناً میداند که خود از آن سنت متفاوت است؛ این دانش دیر یا زود او را وا میدارد که دربارۀ آن سنت سؤال کند، آن را به آزمون کشد، و گاه آن را نفی کند.» (19)