Jump to ratings and reviews
Rate this book

Mick Harte Was Here

Rate this book
How could someone like Mick die?

He was the kid who freaked out his mom by putting a ceramic eye in a defrosted chicken, the kid who did a wild dance in front of the whole school—and the kid who, if only he had worn his bicycle helmet, would still be alive today. But now Phoebe Harte's twelve-year-old brother is gone, and Phoebe's world has turned upside down.

With her trademark candor and compassion, beloved middle-grade writer Barbara Park tells how Phoebe copes with her painful loss in this story filled with sadness, humor—and hope. Chosen by "Publishers Weekly" as one of their Best Books of 1996. "A full-fledged and fully convincing drama."—(Publishers Weekly

89 pages, Paperback

First published January 1, 1995

114 people are currently reading
1791 people want to read

About the author

Barbara Park

380 books1,084 followers
Barbara Lynne Park was an American author of children's books.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2,151 (50%)
4 stars
1,318 (31%)
3 stars
591 (13%)
2 stars
117 (2%)
1 star
51 (1%)
Displaying 1 - 30 of 583 reviews
Profile Image for sAmAnE.
1,368 reviews153 followers
August 6, 2022
میک هارته اینجا بود، روایتی از دختر نوجوانی است که برادرش را بخاطر بی‌احتیاطی در دوچرخه سواری از دست داده و حالا او و خانواده‌اش هستند که باید با سوگ برادر کنار بیایند. به شدت تاثیرگذار بود. نویسنده در آخر کتاب اهدافی که داشته را به وضوح بیان می‌کند. برخی از آن‌ها عبارتند از : دانستن قدر اطرافیان تا زمانی که کنارمون هستند و اینکه به بچه‌ها یادآوری کنه که مدام باید احتیاط کنند و در نهایت اینکه چطور با غم فقدان کنار بیایند.
Profile Image for Mohammad.
40 reviews40 followers
October 8, 2024
اولین بار کی با مفهوم مرگ روبرو شدیم؟ توی چه سنی و با مرگ چه کسی؟ شاید جواب سوال دوم مهمتر هم‌باشه. مواجهه اول کودک با فقدان، چیزیه که زیر ذره بین روانشناسهای مختلفی بوده.
این کتاب یک داستان کوتاه در مورد دختر نوجوانیه که با مرگ برادرش دنیای جدیدی رو تجربه میکنه. خشم از والدین، بی تفاوتی، شادی عجیب و ... احساسات متناقضیه که باهاش زندگی میکنه. درنهایت میل به فریز کردن خاطرات فرد از دست رفته که همه مون تجربه اش کردیم... و زمان که بیرحمانه سلولهای مغزی رو وادار به کمرنگ کردن خاطرات و از یاد بردن میکنه. نفرین بر زمان ... .
باربارا پارک با یه داستان کوتاه ۷۵ صفحه ای (با فونت گنده تازه) و ساده به بررسی عمیق این موضوعات پرداخته. بخونیدش
Profile Image for Sara Kamjou.
664 reviews516 followers
February 11, 2017
با اینکه داستان از زبون یه دختر نوجوون روایت می‌شه و افکار و دنیای اونو نشون می‌ده اما میک‌هارته آنجا بود اصلا یه رمان تینیجری نیست و به نظر من هر کسی تو هر سنی می‌تونه باهاش ارتباط برقرار کنه.
داستان درباره‌ی پروسه‌ی سوگه و این‌قدر عالی مراحل و روندش رو در قالب داستان نشون داده که آدم دوست داره برای باربارا پارک دست بزنه.
شخصیت‌پردازی با وجود کم‌حجم بودن کتاب عالی بهش پرداخته شده و می‌شه کاملا باهاشون ارتباط برقرار کرد.
به نظر من نویسنده‌ی کتاب ریسک کرده و تو یه داستان که اشک آدم رو درمیاره با ظرافت خاصی طنز به کار برده که دقیقا شبیه بندبازیه. یعنی اگر یه ذره زیاده‌روی می‌کرد می‌تونست باعث سقوط کتاب بشه. اما خوشبختانه همه چیز به اندازه ست و من عاشق این ویژگی متمایزکننده‌ی این کتاب شدم.
میک‌هارته آنجا بود خیلی خیلی کتاب خوبی بود و حرف‌های زیادی برای گفتن داشت که باعث می‌شه دوست داشته باشم بعدا بازم بخونمش.
--------------------------------
بخش‌های ماندگار کتاب:
زویی بیشتر وقت‌ها فقط گوش می‌داد. حتی وقتی من همان حرف‌های قبلی را دوباره و دوباره می‌زدم، وانمود می‌کرد بار اولی است که آن‌ها را می‌شنود. از آن به بعد همیشه می‌توانستم با او حرف بزنم.
...
قضیه اینه که همه یه سری جواب حاضرآماده برای سوال‌های آدم دارن. ولی هیچکدوم به نظر من با عقل جور درنمی‌آن.
...
در ضمن، این را هم بگویم که هیچوقت با من مسابقه‌ی زل زدن نگذارید. چون امکان ندارد برنده شوید.
Profile Image for Amin.
Author 15 books216 followers
May 29, 2018
" نمیشه مردم رو به زور مجبور کرد از عقل سلیم استفاده کنن و نتیجه درست بگیرن "

یکی از دوستان قبل خوندن کتاب میگفت که خوندن این کتاب به کسایی که اخیرا کسی رو از دست دادن به شدت توصیه میشه. منم میخوام این توصیه رو بکنم. کتاب توصیفات خیلی خیلی خوبی داره و شرایط یک نوجوان که برادرش رو تازه از دست داده، تحولات روحیش در مدتی که از مرگ عزیزش میگذره و اینجور چیزها رو خیلی خوب به تصویر کشیده. هنگام خوندن کتاب امکان نداره که بغض نکنید اما اینکه اشکتون در بیاد یا نه بستگی به این داره که شرایط مشابه رو تجربه کرده باشید یا نه.

من خوشبختانه یا متاسفانه عزیزی رو از دست ندادم. خوشبختانه‌اش که معلومه واسه چیه اما متاسفانه‌اش به خاطر اینه که هنوز اون شرایط و ضربه‌های روحیش رو تحمل نکردم. پس باید منتظر یه ضربه وحشتناک باشم (دارم تو ذهنم اسم کسایی که از دست دادنشون میتونه همچین ضربه‌ای رو به من بزنه مرور میکنم. زیاد نیستن، حتی کمتر از انگشتای دو دست، اما از تصورش هم پشتم میلرزه). البته یه راه دیگه هم هست و اونم اینکه من زودتر از همه بمیرم (به طرز عجیبی حتی این رو ترجیح میدم به باقی گزینه‌ها). خب به همین دلیل من واقعا اشکم سر این کتاب در نیومد اما خیلی متاثر شدم.

اون فصول آخر کتاب رو بیشتر از بقیه دوست داشتم. اونجا که فیبی با باباش داشتن دنبال علت مرگ میک میگشتن و باباش با یه بصیرت خاصی احساس گناه فیبی رو از بین برد.

یه نکته خیلی خاص که این کتاب به هممون میگه اینه که خب مرگ اتفاقیه. هیچ جا ننوشته که قبل مردن، مرگ خبرت میکنه که بهترین لباست رو بپوشی و به استقبالش بری. هیچ جا ننوشته که مرگ از قانون سنی خاصی پیروی میکنه. یهو میاد و یهو میره. ممکنه لحظه‌ای بعد از خوندن این ریویو سراغت بیاد یا ممکنه وقتی داری یه لیوان آب میخوری، آب بپره تو گلوت و بمیری. مرگ به شدت خلاقه و هزاران روش برای گرفتن جون انسان‌ها تو چنته داره. پس حالا که انقدر به مرگ نزدیکیم، بهترین کار چیه؟ شاید بهترین کار این باشه که جوری با بقیه رفتار نکنیم که اگه طرف مقابلمون لحظه‌ای بعد مرد، تا آخر عمر حسرت اینو بخوریم که آخرین دیدارمون چقدر ناخوشایند بوده. البته نمیخوام بگم که مثل یک قهرمان باشیم که توی ذهن همه موندگار بشیم، نه. خاک سرده و دیر یا زود فراموش میشیم. حتی اگه نسلی که با ما آشنا بوده فراموشمون نکنه، نسل‌های بعدی فراموشمون میکنن و حتی اگه اونقدر بزرگ بشیم که نسل‌های پیاپی ازمون یاد کنن، یه روز که دنیا از بین میره همه ما رو هم فراموش میکنن. پس فرق اینکه الان، ده سال یا هزار سال دیگه فراموش بشیم چیه؟

حاشیه نرم. خلاصه مطلب اینه که «میک هارته آنجا بود» کتاب خوبیه و خوندنش حداقل یک بار حتما توصیه میشه. اینکه چقدر ازش لذت ببرین یا باهاش همذات پنداری کنین هم به شدت به شرایط روحی و اتفاقاتی که توی زندگی از سر گذروندین بستگی داره.

پ.ن 1: طرح جلد فارسی کتاب رو اصلا دوست نداشتم. به جاش طرح جلد کتاب انگلیسی که نسخه چاپی 2011 است خیلی دوست داشتنی تره و مفهوم رو هم بهتر میرسونه.

پ.ن 2: ترجمه کتاب واقعا خوب بود. ای کاش اینجور مترجم‌ها و ترجمه‌ها بیشتر و بیشتر بشن که حداقل به خاطر کیفیت ترجمه اوقات آدم تلخ نشه.

پ.ن 3: یه طنز خاصی داره کتاب. با وجود غمناک بودنش بعضی جاها ممکنه واقعا پقی بزنین زیر خنده یا حداقلش لبخند بزنین.

پ.ن 4: امتیاز کتاب از نظر من 3.6 بود. اما اینکه چرا به پایین گردش کردم؟ نمیدونم. میدونم منطقی نیست اما کی خواست منطقی باشه هیچ وقت؟

"موضوع این است که معمولا وقتی کارهای احمقانه می‌کنیم، شانس می‌آوریم و جان سالم به در می‌بریم و اگر دفعاتی که شانس می‌آوریم زیاد شود، زود خیال می‌کنیم که هر دفعه قرار است خوش شانسی بیاوریم. یعنی تا ابد"
Profile Image for Alireza.
198 reviews42 followers
January 9, 2024
شاید یکی از سخت‌ترین تجربیات در زندگی هر انسانی، از دست دادن یکی از عزیزانش باشه. طی کردن مراحل مختلف سوگواری تا نهایتا صلحی که انسان بهش میرسه. و خب متاسفانه در این زمینه به دلیل عدم آموزش درست، رفتار اطرافیان به شدت میتونه آزاردهنده و روی مخ باشه، حتی کسانی که اهل مطالعه و تحصیل کرده هستند توی این شرایط ممکنه افتضاح به بار بیارن و حال اون آدم سوگوار رو بدتر کنن.
میک هارته اینجا بود یک کتاب خیلی کوتاه ولی به شدت تاثیرگذار و گیرا بود. نویسنده خیلی سریع از پاراگراف اول قضیه رو روشن میکنه که یک نفر فوت کرده و قرار نیست خواننده رو بازی بده و ما هم همراه خواهر میک مراحل سوگواری رو طی میکنیم و یه جاهایی بغض راه گلومون رو میگیره و اشک میریزیم.
وسط‌های خوندن کتاب متوجه شدم که این کتاب به عنوان رمان نوجوان طبقه‌بندی شده. با اینکه به نظر من اصلا محدودیت سنی خاصی نداره ولی چه خوب که همچین کتابی برای نوجوانان نوشته شده و چقدر خوب که در این مورد بخونن و آگاه باشن. خیلی دوست داشتم این کتاب رو توی نوجوانی خودم میخوندم شاید میتونست بهم خیلی کمک کنه.

پانوشت: چه تقارن عجیبی که خانم دیهیمی مترجم کتاب هم در جوانی‌شون فوت کردند و چه یادگار خوبی از خودشون به جا گذاشتند. روحشون شاد.
Profile Image for Sara.
158 reviews55 followers
May 18, 2023
همیشه مرگ بر اثر تصادف دردناک باقی می‌مونه، این‌که فقط بخاطر رعایت نکردن یه نکته ایمنی یا بخاطر یه لحظه غفلت و حواس پرتی زندگی یه آدم تموم میشه.
کتاب لحن دوستانه و کودکانه‌ای داره و راوی خواهری است که برادرش رو در یک سانحه تصادف از دست داده و در ادامه ما شاهد دست و پنجه نرم کردن اعضای این خانواده با چنین غمی هستیم.

در جایی از کتاب می‌خوانیم:
«این که حتما خواست خدا برای میک همین بوده و از این حرف‌ها. آن وقت من می‌گفتم کار دارم و باید بروم و گوشی را قطع می‌کردم. یعنی ببخشید ها اما من در حال و هوایی نیستم که بخواهم از خدا به خاطر این برنامه قدردانی کنم.»


پ.ن: به نظرم کوتاه‌ترین و غم‌انگیزترین کتابی بود که امسال خوندم. دلیلش هم این بود که توی این کتاب ما دو نفر رو از دست دادیم، یه شخصیت خیالی به نام میک و یه شخصیت حقیقی که مترجم این کتاب بود.
پ.ن: یک ستاره‌ای که کم دادم به این کتاب هم به این دلیل بود که من متاسفانه یا خوشبختانه هیچوقت غم از دست دادن خواهر یا برادری رو احساس نخواهم کرد، از این جهت فقط از غم فقدان یک آدم غمگین شدم و ارتباط روحی شکننده‌ای با کتاب نگرفتم.
در نهایت امیدوارم هیچ‌کس این قصه دردناک رو تجربه نکنه.

پایان: بیست و هفتم ا��یبهشت ماه سال ۱۴۰۲
Profile Image for Alialiarya.
226 reviews86 followers
August 22, 2022
مرگ میک هارته را خواهرش روایت می‌کند. خواهر تقریبا هم‌سنش که در آخرین دیدار با برادرش فحش بسیار بدی به او داده‌. میک هارته این جا بود داستان کوتاهی‌ست از نگاهی کودکانه و معصوم به جهان خشن مرگ. غم و خنده‌ی توامان در روایت کودکی که دیگر در جهان نیست. باربارا پارک از بهترین راویان نوجوانان است. نه نوجوانانش کودکند و نه جوان. نه بیش از حد احمقند و نه بیش از حد عالم. جایی خواهر می‌گوید توانایی کنترل اوضاع بعد از مرگ عزیز از خانواده‌ی ما بر نمی‌آید که با کوچک‌ترین تغییر برنامه دچار مشکل می‌شود از خانواده‌های سلطنتی بر می‌آید... آیا واقعا می‌توان برای مرگ افراد خانواده آماده بود و شرایط را کنترل کرد؟ خیال نمی‌کنم. یادگاری این کتاب برای من توجه بیشتر به کودکان است در مقابل غم‌های بزرگ‌. حداقل جهان کثافت ما بزرگ‌ترها با مختصات مرگ بیشتر آشناست. اگر یک ساعت وقت دارید و دوست دارید به جهان بنگرید گزینه‌ی خوبی‌ست‌

نازنین دیهیمی در عمر کوتاهش ترجمه‌های ویژه و قابل تقدیری داشت. روحش شاد

Profile Image for ✦BookishlyRichie✦.
642 reviews1,007 followers
January 15, 2018
5 STARS!!

This is my first 5 star read of 2018! I have a little story for you before I get into my thoughts on this book. Last year I bought this book at a library book sale for 10 cents and from the premise I thought I'd love it. Later in 2017, I took his book off of my shelf and put it in a box I keep for books I'm thinking of not keeping but give myself time to decide. About a few days ago, I pulled his box out from under my bed, dusted it off and opened it up. Mick Harte Was Here was on top of all the other books and it was as if I'd seen it for the first time in that sale, I pulled it out of the box and opened it to the first page and sat down and read that one page. Afterward, I closed the book and told myself, I'm keeping this and put it on my desk to read and I'm so glad I did.

This book is only 89 pages long and I read it in one sitting, which I loved because I'm a huge lover of short reads. But this book kept me tied to it for the couple of hours it took for me to get through it and I cried and cried and cried while reading it. Certain parts of the book really struck me and with my relationship with grief and death, I felt an extra attachment to this story. It's about a 12 year old girl who loses her younger brother to a bike accident and that is all I will say. Go read this yourself, you will not regret it, I REPEAT, you will not regret it. This book made me feel things, made me laugh, and had me yanking tissues out of the side of my reading chair. It was beautiful, raw, and full of heart. I loved this damn book. Now, go read it. - R.
Profile Image for Leila.
206 reviews77 followers
September 17, 2023
همه‌ی ما به نوعی فقدان را تجربه کرده‌ایم، اگر هم بر فرض محال کسی تجربه نکرده باشد قطعا به زودی تجربه می‌کند . ( ببخشید اگر بی‌رحمانه است ولی واقعیت دنیا همینه).
از دست دادن پول، دوست، مرگ عزیزان و ... که هر کاری کنیم نمی‌توانیم شرایط را تغییر دهیم و تنها راهی که برایمان می‌ماند تسلیم و پذیرش در برابر آن است؛ نه کتمان و فراموشی.

سوگواری از نظر الیزابت کوبلر راس -روانپزشک آمریکایی سوئیسی و از پیشگامان و صاحب نظران برجسته‌ی مراقبت‌های تسکینی و پژوهش‌های مرتبط با احساسات افراد پیش از مرگ یا تجربه‌ی نزدیک به مرگ - پنج مرحله دارد که چون افراد همانند هم نیستند ممکنه چهار مرحله‌ی نخست را پیشتر یا بعدتر از سایر مراحل بگذرانند تا به پذیرش برسند.
۱. انکار
۲.چانه زنی
۳. خشم
۴. افسردگی
۵. پذیرش
هرچه قدر این مراحل عمیق‌تر پردازش شوند، سریع‌تر می‌توان از مراحل سوگواری گذر کرد و به پذیرش رسید.


" میک" برادر راوی داستان است که در اثر تصادف جان خود را از دست می‌دهد و اینک خانواده‌ی او سوگوار از دست دادنش هستند:
از روز اوّل هم می‌دونستم تقصیر من بوده.امّا انگا توی ذهنم حبسش کرده بودم. امّا درد رو هر جور حبس کنی فرقی نمی‌کنه ، درد بزرگ می‌شه، بعد کم کم تمام ذهنت را میگیره، جوری که دیگه نمی‌شه نادیده‌ش گرفت.
تا حالا شده جلوی درد رو بگیرین؟ بعد احساس کنین داره تو وجودتون سرریز می‌شه؟


یادمون باشه اگر شرایط غیر قابل تغییر را نخواهیم بپذیریم دست به تقلا و اجتناب می‌زنیم. مهمترین موارد اجتناب عبارتند از:
● آشغال ریختن در بدن (مصرف بی‌رویه‌ی غذا، داروهای آرام بخش، مواد مخدر، شراب و...
●ماندن در منطقه‌ی امن مثل خانه و رخت خواب
● تکانش ( مثل داد زدن، دعوا کردن، کتک زدن و...)
● کنترل ( مثل شستن چند باره‌ی دستان، کنترل شعله‌ی گاز و ...)
● حواس پرتی ( سریال دیدن های افراطی، وقت گذرانی در فضای مجازی و ...)
● نشخوار فکری

شاید اجتناب در کوتاه مدت جواب بده ولی قطعا در دراز مدت درد ما را بیشتر میکند.
این داستان هم نه همه‌ی موارد بالا که بخشی از آن را با زبانی شیرین و ساده بازگو می‌کند و تا حدودی راه درست سوگواری کردن و پذیرش آنچه رخ داده را به مخاطب می‌آموزد.

۰۲/۶/۲۶
Profile Image for Zahra Mahboubi.
76 reviews58 followers
January 5, 2018
دیشب یکهو به دلم افتاد بخونمش و یه نفس خوندمش
باهاش بغض کردم و لبخند زدم و بار دیگه فهمیدم بودن و نبودن‌مون، چقدر به یه نخ نازکی بنده
هر خاطره ممکنه آخرین خاطره باشه...
به نظرم لازمه هرکسی یک بار تو زندگیش این کتاب رو بخونه، فارغ از سن و سال...

روح نازنین دیهیمی عزیز شاد...
Profile Image for Smn Hgh.
166 reviews25 followers
November 18, 2024
داستان نوجوانی که برادرشو از دست میده و تلاشش برای اینکه یهووی از دست دادنشو درک کنه و با غمش کنار بیاد
خیلی دیالوگا و فکرای فیبی و دوس داشتم، منطقی که پدرش اخرش باهاش صحبت میکنه تا یه سری مسائلو برای فیبی جا بندازه برام دوس داشتنی بود

و کل کتاب باعث میشد بغض کنم و با اینکه نمیخواستم چند جا گریه کردم و همون لحظه های که گریه ام میگرفت یه اتفاق خنده دار تو کتاب میوفتاد و گریه و خندم ام قاطی میشد
اینو دوس داشتم که نویسنده بلده حرفی که میزنه و تو بستر داستانش برسونه و انقدر با مود منِ مخاطب بازی کنه که اثرش و حرفش موندگار بشه
۳.۷۵ دقیق تره ولی چون خیلی بهم چسبید. ۴ 🥹❤️
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,171 followers
January 18, 2020
خیلی سخت می‌شه با این کتاب گریه نکرد و اگه مثل من، تو محل‌کارت بخونیش وضعیتت سخت‌تر هم می‌شه. این‌ کتاب رو می‌شد در شرایط بهتری به بچه‌هایی پیشنهاد داد که با مرگ یه آدم نزدیک مواجه می‌شن و این کتاب بهشون یه جواب نسبتاً قابل اطمینان به این سؤال که «الان شخصی که مُرده کجاست؟» می‌ده. ولی چیزی که می‌شه دید غرق شدن همه‌مون در حجم اخبار و اتفاقات بده و بعیده بشه بچه‌ها رو کاملاً از این شرایط دور نگه داشت، چه برسه به این‌که بخوای بهشون راهی برای مواجهه با مرگ نشون بدی. الان بچه‌هایی مثل رایان پورجم، خیلی بهتر از ما، در مقابل مرگ می‌ایستند و حرف می‌زنن در حالی‌که صداشون پر از بغض و اندوهه.
6 reviews
March 4, 2009
Dang, You know that a book is good when Grant acually feels bad for a fictional character. This the case for Mick Harte was Here. It's a, dare I say, heartbreaking book about a girl and her family having to deal with the deppresion of the death of their son/brother. Mick crashes into a car and sofie, his sister, blames herself for it because Mick asked if she could take his bike home for him. Instead she refused because of the fight that they had earlier. Throughout the story people keep telling that they are sorry and she replies "for what?" In the book she remembers key flashbacks of the time when Mick was still alive. It's good, really good and is short and sweet. If you see this anywhere get it.
Profile Image for Marzieh Torabi.
119 reviews71 followers
April 11, 2018
جایی خونده بودم که خوندن این کتاب رو به کسایی که عزیزی رو از دست دادن توصیه می‌کردن. حالا خودم کتاب رو زمانی خوندم که نازنین دیهیمی دیگه این‌جا نیست و موقع خوندن کتاب حتی یک لحظه هم داستان زندگی نازنین از ذهنم بیرون نرفت...
Profile Image for Mahi.
75 reviews34 followers
October 25, 2021
کتاب کوتاهه، ولی نویسنده کاری کرده خواننده در همین هفتادهشتاد صفحه با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کنه.
کتاب غم‌انگیزه، ولی نویسنده کاری کرده خواننده بعضی‌جاها میون اشک‌هایش بخنده.
کتاب ساده‌ست، ولی نویسنده کاری کرده خواننده این داستان رو عمیق و زیبا بدونه.
Profile Image for Rana Heshmati.
633 reviews882 followers
June 10, 2013
زارى زدم باهاش.
"خوبى سيمان همين است. همين كه تا 'ابد' مى ماند. "
Profile Image for Fatemeh Bahrami.
146 reviews96 followers
February 8, 2022
″ اما درد را هرجور حبس کنی فرقی نمی‌کند، درد آخرسر تمام ذهنت را خواهد گرفت؛ جوری که دیگر نتوانی نادیده‌اش بگیری. ″

نوشتن از سوگ سخته، نوشتن از سوگ به زبان کودکان یا نوجوانان سخت‌تر. خوشحالم که نویسنده به خوبی از پسش براومده بود. خوندنش رو قطعاً توصیه می‌کنم.
Profile Image for نرگس پ.
45 reviews
June 10, 2013
یه جا تو کتاب "اگر شبی از شب های زمستان مسافری" شخصیت اصلی از یه نفر که کارش این بود که برای انتشارات ها کتاب بخونه و دسته بندی کنه می پرسه که چه شکلی کتابا رو دسته بندی می کنی؟ طرف هم جواب می ده: از روی تعداد مرگ. اگه مرگی نداشت کودک نوجوانه ، اگه یه مرگ داشت رمانِ ادبیه و اگه بیشتر کتاب پلیسیه.
میک هارته اینجا بود در این رابطه صدق نمی کنه. یه مرگ داره شاید هم هزارتا مرگ داره اما از اون -همونطور که شخصیت اصلی داستان میگه- بعنوان نقطه اوج تراژیک استفاده نمی کنه. صرفاً یه حادثه ی "اتفاقی" به حسابش می آره و این ، چیزیه که کتاب رو انقدر عالی کرده.
Profile Image for Razieh Shahverdi.
109 reviews59 followers
February 2, 2018
کتاب رو از فیدیبو گرفتم تا قبل از هدیه دادن به کسی بخونمش. دلم نمی‌خواد کتابی رو که قراره کادو بدم، خودم بخونم که هیچی از بوی تازگیش برای اون طرف نمونه. می‌خواستم ببینم به درد کسی که سه نفر از اعضای خونواده‌ش رو تو یه حادثه از دست داده می‌خوره یا نه.
کتاب اشکم رو درآورد، خندوندم و به فکر واداشتم. جمع‌جور و چفت‌وبست‌دار و درست و جذاب. نه فقط به نوجوونا، نع فقط به بزرگسالا و نه فقط به هرکی که عزیزی رو از دست داده، «میک هارته اینجا بود» رو به همه پیشنهاد می‌کنم.
روح نازنین دیهیمی عزیز شاد که اگر اینقد زود نمی‌رفت، چه اسم موندگاری می‌شد توی ترجمه.
Profile Image for Paty.
332 reviews5 followers
April 2, 2009
Just finished this book with my young student book club. This is a great book to read and discuss the death of a sibling. Death is a hard subject to talk about and Barbara Park touches upon how it affects different people - the family, friends, and schoolmates. Deeply touching but told with great insight.
Profile Image for Saeed Ramazany.
Author 1 book79 followers
November 15, 2017
عالی.
داستان در مورد مرگ برادر شخصیت اصلی کتابه.
آخرای کتاب، تو یه صحنه‌ی احساسی (که به شخصه موقع خوندنش بغض کردم) داستان به ما یاد می‌ده که برای انجام کارهای مفید، برای رعایت امنیت نباید نگران قضاوت بقیه باشیم. نباید نگران باشیم که فلان کار ضایع است.
برای همین موضوع،‌ به شدت به نوجوونا توصیه میشه.

از کتاب به قدری خوشم اومد که تا حالا یه ۱۰ تایی خریدم و هدیه دادم.
Profile Image for Malihe bayat.
20 reviews20 followers
July 31, 2018
من باهاش گریه کردم و خندیدم..قشنگه
Profile Image for Amir hossein .M.
121 reviews6 followers
February 20, 2025
داستانی درباره فقدان با زبانی ساده و روان.


داستان از زبان دختری به نام فیبی روایت می‌شود که برادر هم‌سنش را به دلیل تصادف از دست می‌دهد و نویسنده از این طریق به بیان رنج فقدان و عواطف و احساسات حاصل از آن با زبانی ساده و روان می‌پردازد. اثر، در زمینه‌هایی آگاهی بخش هم بود.


ای بسا که مترجم اثر هم، در جوانی رخت بر خاک کشید ...
Profile Image for Philip.
1,074 reviews318 followers
April 21, 2020
Mick Harte Was Here is a profoundly moving story on mortality, blame, love, remembrance, family, guilt, and childhood freedoms. I wasn't expecting it, to be honest.

It has been a while since I read a children's book I've enjoyed. Fuzzy Mud by Louis Sachar comes to mind, as does The One and Only Ivan. While a lot of people loved them, they felt like kid's books to me. The best of children's literature has the power to connect, no matter one's age. That's part of what makes (or will make) Harry Potter, Narnia, or Alexander and the Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Day timeless.

You find out on page one that it was a bike accident. That Mick hit a rock. And like any Jon Krakauer book, you know where you're heading: here's the tragedy. Here's how we got here.

For me, the most honest parts of the book are the ones that I hesitate to ask. "And my grandmother says that God must have needed Mick more than we did. Only what kind of selfish God is that? To just snatch somebody away from the people that love him? Not to mention the fact that it's a little hard to believe that the most powerful being in the entire universe needs a seventh-grader who can't even program a VCR without screwing up the TV."

I've been (and maybe we've all been) the grandmother saying things trying to help, and hurting. Or the insecure friends at school, keeping their mouths shut - protectionist: ourselves, you - and hurting. Maybe that's what acceptance of mortality is: pain.

*Edit* I read this book because the junior high where I used to teach read it together as a school. I'm grateful to be included, even though I'm no longer there. I'm interested to hear how it was received by the students and staff.
Profile Image for Motahare Ghaderi.
168 reviews72 followers
September 28, 2017
کتاب ساده ای بود. با اینکه پر از جملات طنز و خاطره ها و اتفاقت طنز بود اما مگه میشد به روی خودت نیاری که چه غمی توی کتاب هست!
طنز نویسنده باعث شده بود تا میای بری که غمگین شی،یه خاطره ی طنز برت گردونه رو مود عادی و این یه ضعف نبود بلکه به نظرم در راستای هدف نویسنده بود: که آره!آدما می میرن در حالی که اصلا توقعش رو نداری، ولی نیست نمی شن، همه جا هستن میشه جای زانوی غم بغل کردن اسمشونو ببری،خاطره هاشونو مرور کنی و به همه خل بازی هاشون بخندی، این جوری اونا برای همیشه توی یادت می مونن، زنده می مونن و تو هم می تونی به زندگی ادامه بدی..
دوست داشتم کتاب رو. هم شروعش رو هم پایانش رو. اصلا پایانش ،جمله های آخرش خیلی خوب بود.ساده ، نه چندان عمیق ولی دوست داشتنی...
Profile Image for Zeynab.
198 reviews61 followers
Read
January 24, 2021
« اگه خدا همه جا هست، و میک حالا پیش خدائه، پس اونم همه جا هست. »


آمیزه دقیقی از همه احساساتی که بعد از سوگ سراغ آدم میان،
و سعی در نگه داشتن یاد عزیز از دست رفته،
حتی اگه بخوای جمله
«میک هارته این جا بود»
رو روی سیمان یادداشت کنی...
گریه اجتناب ناپذیر بود اینجاش و کلا در طول کتاب...

کوتاه بود و حتی زبونش به اندازه بیان یک دختر نوجوان طنز و بامزه، با همه تلخی های اون اتفاق.
Profile Image for Azam Amir.
58 reviews69 followers
April 11, 2018
گفتم: «من میک رو از دست ندادم، خانم بری هیل. من نذاشتمش یه جایی، فراموشش هم نکردم، یا مثلا تو اتوبوس جا نذاشتمش. اون مُرد٬ می‌فهمید؟ میک مرد، اما من هیچ‌وقت، هیچ‌وقت اونو از دست نمی‌دم. بنابراین خواهش می‌کنم دیگه هیچ‌وقت این عبارت رو تکرار نکنید.»
Profile Image for Grace.
4 reviews1 follower
November 17, 2012
This is the most sad, depressing book someone could read so I recommend if you buy this book, buy a tissue box too.
Displaying 1 - 30 of 583 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.