همچنان بهترین کتاب در این زمینه، کتاب زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها نوشتهٔ مری بویسه. اما این کتاب هم نکات جدیدی داشت. از جمله مهم ترین چیزهایی که از کتاب یاد گرفتم رو در زیر یادداشت کردم:
اساطیر ایرانیان، بر خلاف یونانیان، حالت روایی ندارد. خدایان ایرانی، اهورا مزدا و مهر و ورونا و آناهیتا و بهرام و سروش و...، داستانی ندارند، زندگی خانوادگی پرماجرایی ندارند. بلکه ایرانیان فقط ایزدان خود را توصیف می کنند، توصیفی که نه یک زمان در قدیم، بلکه همواره و هر روز رخ می دهد. ایزد مهر هر روز سوار بر ارابه اش با اسبان بی مرگی که نعل های زرین دارند پیشاپیش خورشید در آسمان می تازد و جهان را نظاره می کند. ایزد آناهیتا تاج شکوهمند هشت پره و ستاره نشانی بر سر گذاشته. ایزد بهرام می تواند به شکل های مختلف چون گراز یا مار یا مردی جوان درآید. ایزد تیشتر هر سال به شکل اسب سفید با اپوش، دیو خشکسالی، که به شکل اسبی سیاه است میجنگد و به یاری دعاهای مردم او را شکست میدهد و باران را می آورد. تنها تعداد کمی از خدایان روایتی داستانی دارند. این خصلت بسیار مهم اساطیر ایرانی است که آن را از اساطیر دیگر متمایز می کند. خدایان ایرانی بیش از آن که یک موجود حقیقی دارای سرگذشت باشند، تجسم یک حقیقت انتزاعی هستند. *** اهورا مزدا، خدای زردشتی، آن طور که از نامش هم بر میآید همهدان است اما بر خلاف خدای ادیان ابراهیمی همهتوان نیست. و اصلاً انسان و جهان مادی را آفرید تا در نبرد با لشگر اهریمن یار و یاور او باشند. همان طور که ایزد تیشتر بدون دعاها و قربانیهای مردم نمیتواند دیو خشکسالی را شکست دهد و باران بیاورد، اهورا مزدا هم نمیتواند بدون کمک آیینها و قربانیهای مردم و نیز پایبندیشان به نیکی، بر اهریمن پیروز گردد. پس از پایان جهان و نابودی اهریمن تباهکار است که تازه اهورامزدا به مقام قادر متعال ارتقا مییابد و جهان را به زیباترین شکل خود بازآفرینی میکند.
بار اول که این کتاب رو خواندم تازه داشتم وارد دنیای اساطیر ایران میشدم و الان، وقتی برای دومین بار به این کتاب برگشتم، شناخت خوبی از اسطورههامون دارم. لازمه چندتا نکته رو دربارهی این اثر بدونید: ۱) شناخت اساطیر ایران کتاب خیلی خوبیه برای کسانی که اطلاعات کمی از این موضوع دارند. چون هم چکیدهست، هم دستهبندی خوبی داره و هم ترجمهش روانه. ۲) اگر اساطیر ایران رو میشناسید، این کتاب به تنهایی کافی نیست. پیشنهادم اینه که همزمان با اون کتابهای "پژوهشی در اساطیر ایران" نوشتهی مهرداد بهار، "جهانبینی زرتشتی" نوشتهی موبد اردشیر خورشیدیان و "جانمایهی ایرانی" نوشتهی گئو ویدن گرن رو بخوانید. به ویژه پژوهشی در اساطیر ایران میتونه خیلی کمکتون کنه.
همینطور که دوستان در ریویوهاشون اشاره کردهاند کتاب به سادگی و روانی و با دستهبندی خوبی به اساطیر ایرانی و بخشی از باورها و مناسک بیشتر زرتشتی پرداخته و برای کسی که اطلاعات کمی در این زمینه داره شروع مناسبیه.
موضوع دیگهای نیست که بگم جز اینکه اینجا کلی چیزهای جالب یافتم و کتاب خیلی کمک کرد تا درک بهتری از نقشهای برجستهی باستانی ایرانی مثل نگارههای گاو و شیر و میترا و ... پیدا کنم و مثلاً بفهمم که چرا زرتشتیان اجساد مردگان رو به خاک نمیسپردند و طعمهی لاشخورها میکردند.
ایران سرزمین تضادهای بزرگ است: سرزمین بیابانها و جنگلها، سرزمین کوههای پربرف و درههای سرسبز؛ جایی است که درختان سیب و خرما به فاصلهی چند میل از یکدیگر میرویند؛ سرزمین چاههای نفت و چادرنشینان."
"رَپیثوین، سروَر گرمای نیمروز رپیثوین سروَر گرمای نیمروز و سروَر ماههای تابستان و قرینهی لازم و سودبخشی برای تیشتر است. خورشید پیش از ورود شر، هنگامی که بیحرکت در بالای جهان ایستاده بود، در پایگاه رپیثوین قرار داشت. بنابراین رپیثوین سروَر جهان آرمانی است. به عقیدهی زردشتیان اهورهمزدا در زمانی از روز که متعلق به رپیثوین است، قربانی کرد و از آن آفرینش به وجود آمد. در پایان جهان نیز، در زمان متعلق به رپیثوین است که رستاخیز به انجام میرسد. بنابراین، او فقط سروَر زمان اولیه نیست، بلکه سرور زمان《بازسازی جهان》نیز هست.."
"... اورمزد میدانست که اگر قرار شود نبرد تا ابد ادامه یابد، اهریمن به راستی تهدید خود را عملی میسازد. از این رو، پیشنهاد کرد که دورانی برای نبرد معین گردد. اهریمن از روی کندهوشی آن را پذیرفت و بدینگونه سرنگونی نهایی خویش را مسجل ساخت. چنین مینماید که نکتهای که در پس این تفکر نهفته است، این است که اگر《شر》را بگذارند که به آرامی و به تدریج بیمزاحمت به عمل بپردازد، میتواند دست به در هم شکستن و تخریب زند، اما اگر به صحنهی نبرد کشیده شود و درگیر جنگ شود و به او فهمانده شود که وجود او از بهر چیست، نمیتواند توفیق یابد."
"... به عنوان آزمونی از دانش مذهبی خویش، زال بایستی شماری معما را حل کند. یکی از آن معماها دربارهی مردی است که با داس بزرگ تیزی جسورانه به سوی مرغزاری (پر سبزه و جویبار) به تندی گام برمیدارد. تر و خشک را درو میکند و اگر به او التماس کنی، به سخن تو گوش فرا نمیدهد. توضیح این معما این است که مرد داس به دست زمان است و ما گیاه هستیم. دروگر همه را به یک چشم مینگرد، جوانی و پیری در نظر او اهمیتی ندارد، هر که در راه اوست درو میشود. خصوصیت جهان چنین است که اگر در جهان مرگ نبود، تولد هم نبود: از دری داخل میشویم و از در دیگری خارج میگردیم: زمان هر نفس ما را میشمارد..."
"... در راه کوشش برای دریافت اینکه پیامبر چه اهمیتی برای پیروانش دارد، اسطورهها و افسانههای شاخ و برگ یافته بیش از تاریخی که صرفاً عالمانه بازسازی شده باشد، ما را یاری میدهند..."
"... همچنین این دین، دین امید است. امید به صورت داستانهای روایی در اسطورههای پیروزی نیکی بر بدی در هنگام《بازسازی جهان》بیان شده است. همین امید را به صورت ضمنی در مناسکی مییابیم که در آنها بیشتر تأکید بر دعاها و مراسم دینی است با هدف کمک به روان، و نه بر شیون و مویه، و در آنها از درگذشتگان شادمانه دعوت میشود تا در جشنها شرکت جویند."
"... رپیثوین از مراسمی بود که در طی آن به خدای رپیثوین نیایشهایی تقدیم میشد تا از پناهگاههای زیرزمینی خود که در آن ریشههای درختان را بهرغم حملههای زمستان نگاه میدارد، باز گردد. نماد این نبرد فصلها را شاید بتوان در بعضی از نقوش برجسته که شیری (یعنی خورشید) را در حال کشتن گاو (یعنی باران) نشان میدهد، مشاهده کرد. بنابراین، نقوش برجستهی تختجمشید این نظر را القا میکند که جشن سالانهای در ایران وجود داشته که با ستیز فصلها و نیروهای حیات مرتبط بوده است."
"در نظر زردشتیان خدا خیر مطلق است و چون اساساً مخالف بدی است، نمیتواند هیچگونه ارتباطی با آن داشته باشد، و در سراسر تاریخ، در ستیز زندگی و مرگ، با بدی درگیر است. خدا سرچشمهی همهی خوبیهاست، آفریدگار آسمانها و جهان و انسان، منبع زندگی و تندرستی و زیبایی و شادی است. شر واقعیت دارد، اما نیرویی است کاملاً منفی که در پی نابودی و فساد و آلودگی است و مرگ و بیماری و فقر و گناه همگی کار شیطان است که در صدد نابودی جهان ایزدی است."
"خدا جهان را آفریده است که یاور او در نبرد با شر باشد. خدا وجودی خردگراست و برای هرچه میکند دلیلی دارد. او جهان را مانند بعضی شاخههای آیین هندو محض تفریح نمیآفریند و مانند خدای عهد عتیق که غالباً از آفرینش اظهار ندامت میکند، از آفرینش جهان پشیمان نیست. جهان میتواند آوردگاه میان خوب و بد باشد، اما ذاتاً نیک است و اگر شر آن را تباه نکرده باشد، مشخصات آفرینندهی خود را که نظم و هماهنگی است، مینمایاند. انکار بنیان نیک جهان مادی یکی از بزرگترین گناهانی است که یک زردشتی میتواند مرتکب شود. عقایدی که براساس آنها جسم بد است و تن زندان روح یا زندان گناه اولیه است، از نظر زردشتیان یاوهگویی است. بنابراین، زردشتیان اعتقاد ندارند که تن یا ماده سرانجام مقهور خواهد شد، بلکه به اتحاد آرمانی ماده و روح قائلند؛ آنان نه به انتظار پایان جهان بلکه در انتظار《بازسازی جهان》به دست خدا هستند."
"اهریمن بود که جهان را دچار فقر کرد، بنابراین، برداشت این دین از زندگی برداشتی شادمانه است. در روزی از ماه که که به خدا اختصاص دارد (روز هرمز، روز اول ماه)، به مؤمنان اندرز میدهند که《می خور و خرم باش》و روزی که به رشن، ایزد داوری اختصاص دارد،《روزی خوش است: در این روز هر کاری که میخواهی بکنی، به پارسایی انجام ده》(اندرز آذرباد، زنر، تعلیمات مغان، ص ۱۰۷ به بعد)"
کتاب ساده و روان نوشته شده اما درباره بعضی مباحث زیادی خلاصه و مختصره، از جمله آیین زروان که چندان بهش نپرداخته. نکته مثبتش اما اینه که بدون شناخت دقیق و کافی میشه خوندش و کلیتی از اساطیر ایران به دست آورد. در ادامه خلاصه چندتا از فصلهای مهمتر رو آوردم برای یادآوری خودم و کسی که علاقه داشته باشه؛
کتاب از منابع اصلی آشنایی با اساطیر ایران در طول سالیان گذشته بوده وهست هر چند برای مخاطب عام کمی سخت به نظر آید و برای پژوهندگان حرفه ای مطالب کسل کننده باشد ولی نمیتوان به آسانی از تاثیر به حق کتاب ، نویسنده و مترجمان اثر براسطوره پژوهان ایرانی گذشت، من کتاب رو به دو بخش اساطیر پیش از زرتشت و پس از آن تقسیم می کنم. در بخش اول مطالبی در مورد اساطیر فلات ایران چون ایزد بانو آناهیتا ، اسطوره ی میانرودان تیشتر، اساطیر آریایی چون بهرام و جم سخن به میان می آید و در بخش بعد اسطورهای زرتشتی بخصوص امشاسپندان و اسطورهای آیین مهری و زروانیسم( بدعت های دین زرتشتی) مطرح می شود که در هر بخش مطالب برای آشنایی به اندازه کافی وجود دارد ولی اگر از دسته ی علاقه مندان و دلباخته گان به تاریخ و اساطیر ایران زمین و فلات ایران هستید برای تکمیل آموخته هایتان در بخش ایزد بانوی آناهیتا کتاب آناهیتا در اسطوره های ایران نوشته ی دکتر سوزان گویری( نشر ققنوس) پیشنهاد می شود، کتاب های پژوهشی در اساطیر ایران پاره یکم ودویم نوشته ی استاد مهرداد بهار(نشر آگاه) و طلوع و غروب زرتشتیگری اثر آر.سی. زنر (نشر مهتاب) در مورد اساطیر زرتشتی و زروانی مطالب گران سنگی دارند و در آخر کتاب های آیین میترا نوشته مارتین ورمازن (نشر چشمه)، دین مهریِ فرانتس کومن و گسترش یک آیین ایرانی در اروپا ( هردو نشر ثالث) برای کسب اطلاع از زیر و بم آیین مهری (میتراییسم) مفید فایده اند (در مورد کتب مربوط به آیین میترا موجود در بازار نشر ، خوانش یکی از آنها کافی مینماید چون اکثر این پژوهش ها مابین سالهای 1940 تا 1980 میلادی هستند و پژوهشهای جدید تر که گاهی نتایج قبل را زیر سوال میبرد و در بوته نقد می آزمایند هنوز به ترجمه و چاپ نرسیده است) پایند و پیروز باشید
شناخت اساطیر ایران کتابی است دربارۀ اساطیرِ نخستین اقوام نشیمن گزیده در سرزمین ایران بزرگ و اجتماعات انسانی پیش از و در دورۀ تکوین دین های بزرگ رسمی در ایران باستان، نوشتۀ پروفسور انگلیسی جان ر. هینلز، استاد متخصص در مطالعات عهد جدید و مطالعۀ تطبیقی دین و ادیان ایرانی. اساطير ايران باستان در اين دنياي پر رمز و راز جايي والا دارد و شناخت آن رهنمون ما در شناخت فرهنگ غني و پرارزش اين سرزمين است و این کتاب مجموعه جامع و ساده اي از اين اسطوره ها رادر اختيار ما مي گذارد. مولف با استفاده از منابع هند باستان و استناد به منابع مستقيم و غيرمستقيم ايراني مانند اوستا، متنهاي پهلوي، شاهنامه فردوسي، متون تاريخي دوران اسلامي و … نخست طرحي تاريخي عرضه مي كند و مطالب مربوط به آغاز آفرينش، پيش نمونه آفريدگان، نمونه هاي پيشين خدايان باستاني و خدايان تحول يافته ادوار بعدي، قهرمانان تاريخي رنگ اسطوره گرفته را پيش مي كشد. چاپ نخست کتاب دارای یک مقدمه، ۱۶ بخش، نتیجه گیری، نقشۀ ایران باستان، صورت نشانه های اختصاری، کتاب نامه، سپاسگزاری و نمایه است. مباحث ۱۶ بخش کتاب با عناوینی به شرح زیر ترتیب و تدوین یافته اند:
به نظرم بسیار کتاب خوب و منسجم و دقیقی بود با ترجمهای بینقص؛ درواقع پانوشتها و ارجاعهای مترجمها بسیار به دقّت و کیفیت کتاب کمک کرده بودند. در جاهایی نقد و سؤال داشتم، مثلاً این که وقتی میگه اساطیر هندوایرانی جنبۀ روایی ندارن و بیشتر توصیفی ان پس چطور روایت میسازه. البته سؤالاتم در راستای اشکال گرفتن به کتاب نبودن، بیشتر دلم نحوۀ تدوین چنین کتابی رو میخواست. و یه حسرتی هم من دارم اونم این که توی این طور کتابها کاش ارجاعهای دقیق وجود داشت. هرچند کتاب مملو از ارجاع میشد ولی من ترجیح میدم ارجاعات رو بدونم چون در جاهایی اگر نظر، نظرِ خود فرد علیالخصوص فردِ مستشرق باشه، نمیشه خیلی بهش اعتنا کرد. ولی بسیار کتاب خوبی بود و جنبههای گوناگون اساطیر ایران رو پوشش داده بود هرچند پرداختن بیشازحد به اساطیر زردشتی باعث شده بود از پرداختن به اساطیر دیگر علیالخصوص مهری غافل بمونه. بخونید.
کتابِ خلاصهای ست از یک نویسندهی آکادمیک که تخصصش در حوزه ادیان است. از همین رو مطالب بسیار خط کشی شده است و چیزی فراتر از آنچه در عناوین آورده نمیگوید. برخی اظهار نظرات بر پایه مقایسه ادیان (در این کتاب، دین زرتشت با سایر ادیان) را نویسنده در لابهلای سطور کتاب آورده بود که جالب بود. نکات جدیدی هم داشت برایم ولی میلم را به شناخت و لمس اسطورهها رفع نکرد.
بیشتر از اسطوره راجع به دین زردشتی بود . البته برام یه یادآوری مناسب بود که این طور کتاب ها واقعا مناسب من و سلیقه م نیست و باید برم داستان بخونم تا این جور کارها . اذیت شدم اصلا ، به زور تمومش کردم . تمومش کردم که صرفا تمومش کنم و ا ز شرش راحت بشم . خوب نبود البته اینو در نظر بگیرید من خواننده ی تخصصی این جور متون هم نیستم ، من فانتزی خونم بیشتر . .
آن چه در مورد این کتاب و ترجمه ی عالی آن می توان گفت، پیش و بیش از من گفته اند. آنچه می ماند آهی است از سر حسرت برای نشر چشمه که کتابهای اینچنینی در فهرستش کم ندارد.
همان طور که از عنوان کتاب نیز مشخص است، تحقیقاتی است که جان هینلز (امریکایی) در مورد اساطیر ایرانی انجام داده . به نظرم برای کسانی که میخواهند در مورد اساطیر ایران تحقیق کنند یا چیزهای بیشتری بدانند کتاب بدی نیست اما برای مخاطب عام کمی کسل کننده است http://choobalef.blogfa.com/post/217
نگاه توصیف کننده و نویسنده غربی هست ولی در کل یک شناخت کلی و خیلی خوب از اساطیر ایران در طبقه بندی های نسبتا دقیق ارائه میده. به علاوه زبان اثر بسیار ساده وروان هست که متن رو به شدت قابل درک می کنه.
«شناخت اساطیر ایران» برای آشنا شدن با اساطیر ایران و مبنای جهانبینی ایرانی و دین زردشتی کتاب خوب و آموزندهایه. جنبهها و کارکردهای مختلف اسطوره رو پوشش داده و اطلاعاتش مختصر و مفیده، نه بیش از حد وارد جزئیات پیچیده میشه و نه اونقدر خلاصه است که مخاطب نتونه به یک دید کلی برسه.
چیزهای زیادی یاد گرفتم که جای دیگهای اصلاً بهشون برنخورده بودم و برام عجیب و یکم تأسفآور بود که بهعنوان یک ایرانی و کسی که در بافت فرهنگی ایرانی زندگی میکنه اینقدر این مطالب برام تازه و ناآشنا بود. [این در حالیه که این اسطورهها هنوز هم حتی در روزمرهترین جنبههای زندگی ما مثل اسم ماههامون خودشون رو نشون میدن :) واقعاً حیفه که ندونیم اردیبهشت و خرداد و مرداد و... چرا چنین نامهایی دارن و مفهوم این اسمها چیه.]
از اون طرف چیزهای زیادی هم بود که البته به لطف شاهنامه هم برای من و هم برای بیشتر ایرانیها شناخته شده و آشناست. اینجا یک بار دیگه میشد فهمید که شاهنامه چه نقش بزرگ و مهمی داشته نه تنها در حفظ زبان فارسی، بلکه در حفظ و رواج فرهنگ و باورهای ایرانی بین ایرانیان.
دیدن دوبارهٔ این مطالب که از طریق شاهنامه باهاشون آشنا شده بودم و یاد گرفتن بیشتر دربارهشون خیلی جالب بود. بهخصوص که بعضی وقتا شاهنامه صورت متأخرتر و روایی اسطورهها رو به نمایش گذاشته و در این کتاب با ریشههای اسطوره بیشتر آشنا شدم. خوندنش در کنار شاهنامه و اتفاقاً موازی با قسمتهای مربوط به ظهور زردشت و رواج دین بِهی (زردشتی) حُسن تصادفی بود که باعث شد این کتاب جنبهٔ همراه، راهنما و مکمل برای شاهنامه پیدا کنه. [اتفاقاً شاهنامه جزو منابع اصلی این کتابه برای تدوین طرح اساطیر ایرانی.]
همچنین مطالب مربوط به دین زردشتی، کیش مهر و ریشهیابی باور و اسطورۀ ایرانی در آیینهای قدیمی هندوایرانی برام خیلی تازگی داشت. [میدونستید که مهر یا میترای خودمون در روم هم خدای بزرگی بوده و پرستندگان زیادی داشته؟] امروزه شوخیهای زیادی دربارهٔ گاوپرست بودن مردم هند وجود داره ولی جالبه بدونیم که مقدس بودن گاو و آتش از عقاید باستانی اقوام هندوایرانی بوده که راهش رو به باورهای متأخرتر هندیها و ایرانیها هم باز کرده. در اسطورههای آفرینش ایرانی اومده که درست مثل گیومرث که اولین انسان بود، یک گاو نخستین هم وجود داشته که بعد از حملهٔ اول اهریمن به جهان از جسم مردهٔ این گاو انواع زیادی از غله و گیاهان دارویی و همچنین انواع حیوانات پدید میآن. گاو از مهمترین قربانیهای آیینهای ایرانی و دین زردشتیه و اهمیتش در اسطورههای آغاز و پایان آفرینش و داستانهای زیادی که در ارتباط باهاش وجود داره، در کتاب کامل توضیح داده شده. جالبه که دین زردشتی اساساً گیاهخواری رو شایسته میدونه. در داستان معروف ضحاک، اهریمن به ضحاک گوشت خوراند و به همین شکل اون رو فریب داد. تا قبل از اون مردم همگی گیاهخوار بودن اما بعد به خوردن گوشت نیاز پیدا کردن. گفته شده بعد از ظهور دومین منجی زردشتی انسانها دوباره گیاهخوار میشن و دیگه نیازی به گوشت نخواهند داشت. در نهایت آخرین حیوانی که برای خدمت به انسان کشته میشه گاویه که اورمزد در پایان جهان قربانی میکنه تا با اون اکسیر جاودانگی برای آدمیان ساخته بشه.
نکتهٔ جالب دیگه مفهوم ثنویت در باور ایرانی و دین زردشتی بود. ثنویت به این معناست که دو نیروی اساساً متضاد خیر (اهورامزدا) و شر (اهریمن) وجود دارن که هر کدوم دارای آفریدگانی هستن و در حوادث این جهان دست دارن. خیر نمایندهٔ نیکی و راستی و نظم و هماهنگی، و شر نمایندهٔ دروغ و بینظمی و هرجومرجه. این باور یک اعتقاد قدیمی آریاییه که به دین زردشتی هم راه پیدا کرده. اهورامزدا جاودان و دانای مطلق هست اما قادر مطلق این جهان نیست. قدرت اون بهعلت وجود شر (اهریمن) در جهان محدوده و تنها زمانی که اهریمن شکست بخوره اهورامزدا قادر مطلق جهان خواهد شد. به همین خاطر اهورامزدا جهان و بهویژه انسان رو آفرید تا در این نبرد گیهانی بین خیر و شر یاور و همراهش باشه. اهورامزدا به انسان نیاز داره، همونطور که انسان به اهورامزدا. تاریخ جهان تاریخ جدال بین خیر و شره و در این جدال انسان یاور خداست. این اعتقاد نقطهٔ مقابل بعضی از سنتهای هندیه که انسان رو بازیچهٔ خدا (یا خدایان) میبینند.
«تاریخ صحنهای است برای نبرد میان خیر و شر، و اهمیت حوادثی که در این صحنه رخ میدهد، تنها وقتی بهدرستی درک میشود که در پس آن مقصود و هدف و طبیعت خدا دیده شود.»
بنابر ثنویت، هر چیزی که در جهان بد و ناپسنده به شر تعلق داره و از اهریمن نشأت میگیره. مرگ، بیماری، درد و رنج، فقر و... همه در این دسته قرار میگیرن. مرگ انسان نشاندهندهٔ پیروزی اهریمن بر آفرینش خوب خداست، چرا که انسان برای زندگی و جاودانگی خلق شده اما اهریمن در اینجا بر اهورامزدا پیروز میشه. نتیجهٔ این باور اینه که زردشتیان رنج بردن رو بد میدونن، چون رنج باعث تباه شدن آفرینش خوب اهورامزدا میشه. همونطور که گفته شد، چون قدرت اهورامزدا به علت وجود اهریمن محدوده، در حال حاضر این موضوع از اختیارش خارجه، اما زمانی میرسه که هر درد و رنجی از بین بره و خیر برای همیشه بر شر پیروز بشه. [برای مثال گریه کردن و عزاداری بیشازحد برای عزیز ازدسترفته هم ناپسند دونسته شده چون به سلامتی شخص زنده آسیب میزنه و سودی هم به حال درگذشته نداره.] این باور زردشتیها در مقابل ادیان سامی مثل مسیحیت و اسلام قرار میگیره که برای توجیه وجود مسائلی مثل درد و رنج و بیماری، اونها رو هم از جانب خدا میدونن و باور دارن که به منظور عذاب یا آزمون الهی و... نازل شدن. در باور زردشتی ریشهٔ هر شر و بدی تنها اهریمنه. علاوهبر اون، اعتقاد به عذاب ابدی در دوزخ هم با باورهای زردشتیان در تضاد و تناقضه، چرا که هدف از هر مجازاتی اصلاح و بازسازیه. عذابی که فقط با هدف مجازات و رنج دادن شخص باشه در این عقیده معنایی نداره.
در کل خوندن این کتاب تجربهٔ آموزندهای بود و همراه شدنش با خوندن شاهنامه هم باعث میشد خیلی جالبتر و کاربردیتر بشه، چون چیزهایی که یاد میگرفتم مستقیماً مرتبط با داستانها و مفاهیم مطرحشده در شاهنامه بود و میتونستم دائم بینشون ارتباط برقرار کنم، اطلاعاتی که یاد گرفتم رو برای درک بهتر شاهنامه به کار بگیرم یا داستانهای شاهنامه رو بهعنوان مثال عینی برای اون مفاهیم انتزاعی.
باشد که همگی به راه راست اساطیرخوانی و اسطورهشناسی هدایت شویم :) چرا که:
«اسطوره فقط بهصورت روایتی از آنچه رخ داده است یا رخ خواهد داد مدنظر نیست، و گزارشی از حادثهٔ بیرونی دوردستی نیست، بلکه تفسیری است از مسائل زندگی انسانی.»
در نهایت ریویو رو با یک شعر از مولانا تمام میکنم.
«ای برادر قصه چون پیمانهایست معنی اندر وی مثالِ دانهایست دانهٔ معنی بگیرد مردِ عقل ننگرد پیمانه را گر گشت نَقل»
روایت بسیار ساده تری از اساطیر ایران نسبت به نمونههایی از نویسندگان داخلی مثل مهرداد بهار داره که خوندش رو جذاب میکنه مخصوصن اگر دفعه اولی هستش که به دنبال اساطیر ایران میرید
زیادی توضیح داشت برام ولی تقریبا جامع بود اگه کسی چیز جامع بخواد برا فقط آشنایی. راستش ادبیات و مدل پرداختن مهرداد بهار رو برا اساطیر ایران ترجیح میدم.
ریویو برای کتاب "شناخت اساطیر ایران" امتیاز: ۳ از ۵ #ریویو
به طور کلی، به نظرم کتابی برای شروع خواندن اساطیره. یه توضیح جامع برای اساطیر ایران و اساطیر زردشتی میاره و نکاتی رو میگه. قبلا کتاب را تا نیمه خونده بودم. به خاطر رشته تحصیلیم با بیشتر بخشهای کتاب و شخصیتها آشنایی داشتم، در نتیجه آنچنان اطلاعات زیادی بهم نداد. دوست دارم بیشتر درباره اسطورههای خود ایران بخونم، به خصوص آناهیتا. بین شخصیت ها هم گرشاسپ رو خیلی دوست دارم :)
در پایان جهان بار دیگر گرشاسپ مردمان را از دست اژدهایی نجات میدهد، زیرا دهاکه از زندان خود در کوه آزاد میشود و با خشم بر افریدگان میتازد. آفریدگار گرشاسپ را دوباره زنده میکند تا بدین گونه آدمیان را نجات دهد. #تکه_کتاب
یکی از مشکلاتی که با اساطیر ایران دارم، روایی نبودن داستاناشه که باعث میشه شخصیتها از ذهنت بپرن و یادت بره. در آخرم بگم که ترجمه چشمه رو خوندم و امیدوارم ترجمه اساطیر هم به زودی بتونم بخونم.
از نظر اشتمال بر کلیت اساطیر ایرانی کتاب مفید و خوبی است و ویژگی بسیار مثبت کتاب در تحلیل مبانی فکری و شناختی ایرانیان است که نگاهی بسیار قابل توجه را به خواننده ارائه میدهد که به کمک آن میتواند فهم عمیقتری از اساطیر ایرانی پیدا کند. ولیکن بدفهمیها و اشتباهات بسیاری هم در کتاب وجود دارد که شاید دلیل آن عدم آشنایی کامل نویسنده با ادبیات فارسی و زبانهای ایرانی باشد. نسخۀ اصلی کتاب عکسهای بسیار بیشتری داشته که در ترجمۀ حاضر چاپ نشدهاند و این نقصی بسیار بزرگ است (گویا در ترجمۀ جدیدتری از این کتاب، همۀ عکسها به صورت رنگی چاپ شدهاند).
کتاب جذابیه برای کسانی که به تاریخ گذشته ایران علاقه دارند بسیار جذابه برای آزمون کارشناسی ارشد خوندمش برای نوشتن پایان نامه هم ازش خیلی کمک گرفتم کتاب تاریخ اساطیری ایران ژاله آموزگار یه جورایی خلاصه شده اشه
کتاب شامل اطلاعات سطحی خوبیست، برای کسی که در زمینه اساطیر ایران اطلاعات چندانی نداره، میتونه مفید باشه. اما اگر دنبال تحلیل اسطوره اید، سراغ این کتاب نرید.
فصل های آخر تا حدودی تکرار مکررات بودند و اطلاعات جدیدشان هم چندان جذاب نبود، ولی غیر ازین کتاب خوبی بود، و تمام آن چه عهد کرده بود - شناخت اساطیر ایران - شناساند
مجموعه ای جامع و ساده در بیان اسطوره ها ی ایرانی با استفاده از منابع هند باستان و استناد به منابع مستقیم و غیر مستقیم ایرانی مانند اوستا، متن های پهلوی، شاهنامه ی فردوسی، متون تاریخی دوران اسلامی و آداب و رسوم بازمانده از پیش از اسلام، با توجه به مطالعات ایرانشناسان. در ابتدا شرحی تاریخی مربوط به آغاز آفرینش، نمونه های پیشین خدایان باستانی و تحول یافته ی بعدی ست. در بخشی نیز به اساطیر زردشتی و اسطوره های زروانی و میترایی می پردازد. یکی از بخش های جالب توجه کتاب، در مورد آیین های مربوط به شخص در گذشته است، با تاکید بر این که نباید به شیون و زاری ادامه داد. شیون و مویه ی بیش از حد بر مرده، در دین زردشتی گناه است چرا که بنا بر اعتقاد این آیین، زاری کمکی به روان درگذشته نمی کند، و بدن زنده را می آزارد. زاری بر درگذشته، پشت کردن به اعتقاد به زندگی پس از مرگ و رستاخیز است. زردشتیان با مردگان در ارتباط اند و آنها را به میهمانی های زندگان دعوت می کنند، تا نه در غم بلکه در شادمانی های جمعی "برای شادی روان" شرکت جویند. (مری بویس، بنیادهای خیریه زردشتیان). این کتاب را ژاله آموزگار و احمد تفضلی به فارسی برگردانده اند که توسط کتابسرای بابل و نشر چشمه در 1368 منتشر شده است.