داستانی طنز و خواندنی دربارهٔ خانوادهای که با پندهای تلخ و گزندهٔ فردی چموش، رک، بداخلاق و مستبد به نام ابراهیم خان، عموی پدر خانواده، که سالها پیش به رحمت خدا رفته، به افرادی غیرقابل تحمل تبدیل شدهاند، تا جایی که وصلت با آنها، خوشایند هیچ یک از عروسها و دامادها نیست. نصایحی که خواستگاری سعید را برهم میزنند، به درخواست طلاق همسر حمید منجر میشوند و مهرداد، شوهر سعیده را حسابی سرخورده میکنند.
فوق العاده بود. اینقدر دوستش داشتم که بلافاصله بعد از تموم کردنش رفتم دو جلد دیگه ازش خریدم که کادو بدم به دیگران. واقعا جزو بهترین کتاب های طنزی بود که خوندم
این کتاب از من 4 نمره میگرفت اگر شخصیت سعیده این قدر بد و زن ستیزانه پرداخته نشده بود. داستان طنز دلنشینی داشت. سیر غیر خطی و بازی با زمان خوب از کار در اومده بود. نویسنده واقعا داشت یه داستان تعریف میکرد و به یاوهگویی زیر لوای طنز گرفتار نشده بود. در کل برای گذروندن دو سه ساعت خوش، کتاب خوبی بود. به جز همون نکته که گفتم.
من اتفاقا شوک تراژیک پایان کتاب را دوست داشتم. در واقع ترفند خوبی بود برای ابدی کردن عشق این دو نفر. چه بسا که زنده ماندن پرستو همان و تاثیرات مخرب سبک ابراهیمخانی و مردن عشق این دو نفر همان.
طنز بانمکی بود. متاسفانه این کتاب هم همنشین پایان نامه این بنده بدبخت، خاک بر سر بود. ساده، روان و جذاب بود؛ گرچه شاید اگر وقت بیشتری داشتم و کتاب را به جای صوتی خودم میخواندم لذت بیشتری میداشت و خوشمزه تر مینمود. گرچه دلگیرم از نویسنده که با روشی ضربتی و ابراهیم خانی در دو سه دقیقه آخر حالمان را گرفت .
من خیلی لذت بردم. هرچند بخشهای کمی بود که از شوخیها تکراری و دمدستی خوشم نیامد ولی داستان در کل خیلی بامزه و خندهدار بود و من چندین بار قهقهه زدم. داستان کوتاه و به اندازه است و با ریتم خیلی خوبی جلو میرود. در کل مفرح بود و به دل نشست حتی پایان داستان...