Rain Born takes place many years in the future. After a natural apocalypse, the world is drowned in water and people live on the ships and islands. They have constructed a new religion and a set of rules and have based their political, cultural and economical structure on these beliefs. But these beliefs do not bring prosperity for people. Instead they have made them into victims of the vicious religious leaders who always seek more power and more wealth. It is the people who have to pay for the greed of their leaders by fighting in a war that is based on a lie. Although people are struggling between their faith and survival, drowned in the complexities of their self-constructed and controlling rules and values, nature is taking its course. Evolution is seeking to select the new, evolved babies that seem to be more compatible with the new water world. TIRAD is one of the disciples that teach the religious NARRATIVES OF THE SAVIOUR--the man who was the founding symbol of the post-rain world. He is a keen and dedicated follower and a true believer who has decided to ignore the corruption signs and waiver the possibility that his religion is based on no true facts. But in a turbulent path set forth to him by the Saviour Circle, he faces many challenges that shake his rock-hard beliefs; it is a journey of love, loss and fate that changes his destiny.
ضحی کاظمی متولد 1361 در تهران است. تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهی مهندسی و سپس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی ادامه داده و از سال 1391 تا کنون، 16 اثر داستانی از ایشان در ایران منتشر شده است. چهارمین اثر او با عنوان «سال درخت» که در سال 1393 منتشر شد، مورد استقبال منتقدین و مخاطبان ادبیات داستانی قرار گرفت. این رمان که در سبک رئالیسم جادویی نوشته شده، با ترجمه¬ی خانم کارولین کراسکری در همان سال به انگلیسی برگردانده و در لندن منتشر شد. کاظمی از اولین نویسندگان ایران است که به صورت حرفه ای در ژانر علمی تخیلی و فانتزی دست به قلم برده و آثار متعدد و متنوعی در این ژانرها خلق کرده است. تا کنون 7 اثر بزرگسال گمانه زن و مجموعه رمان سه جلدی «دنیای آدم نباتی ها» برای گروه سنی نوجوان، از ایشان منتشر شده و دو اثر دیگر در ژانرهای فانتزی و علمی تخیلی در دست چاپ دارد. رمان پساآخرالزمانی «باران زاد» او که سال 98 منتشر شد، همزمان به انگلیسی در لندن به انتشار رسید. این رمان به عنوان برنده جایزه «نوفه» برای بهترین رمان گمانه زن سال انتخاب شد. همچنین، کاظمی برای رمان «رنسانس مرگ» در سال 99 برای بار دوم، برنده جایزه «نوفه» شد و رمان «کاجزدگی» او در اولین دوره برگزاری «نوفه» در سال 97، مورد تقدیر قرار گرفت. «سندروم ژولیت» پرفروش ترین اثر بزرگسال کاظمی، در زیرژانر دیستوپیا با ساختار روایی کارآگاهی نوشته شده و مورد استقبال خوب مخاطب ادبیات گمانه زن قرار گرفته. آخرین اثر منتشر شده کاظمی، رمان «پاکسازی تز قاتل» است که در سال 1402 در ژانر علمی تخیلی-جنایی منتشر شده است. پیش از این در سال 1400 مجموعه داستان «زمان سوار» شامل 9 داستان کوتاه گمانه زن به بازار آمد. ضحی کاظمی در حال حاضر مدیر کتابفروشی راماست، اولین کتابفروشی تخصصی ادبیات گمانه زن در ایران.
Zoha Kazemi is an Iranian speculative fiction writer. She was born in 1982, in Tehran and is currently living there. She has an engineering BS and an MA in English literature. She started writing and publishing stories around twelve years ago and writes both in Farsi and English. So far, she has published 14 novels, a short story collection, and a flash fiction collection in Iran. Her novels “Rain Born” (Austin McCauley Pub.) and “Year of the Tree” (translated by Caroline Croskery, Candle and Fog Publications) are available in English. She has won the Noofe award for the best speculative novel of the year in Iran, two times in a row for her dystopian novel “Death Industry” and her post-apocalyptic novel “Rain Born”. Her first sci-fi novel “Pine Dead” was acknowledged in the first Noofe award. She has also written other dystopian novels like “Humanoid” and “The Juliet Syndrome” which is a best seller in Iran. Kazemi has published a three-volume novel for young adults called “The World of Lollipop People” and a fantasy novel titled “The Covering Dust”. Her short story collection “Time Rider” consisting of nine speculative stories was published in 2021. Her latest dystopian-crime novel “Purging of Murder Chipsets” was published in 2023. She has a thriller-fantasy novel for YA named “The Mehrzan Gate” under publicasion. Kazemi owns a bookshop in Tehran named “Rama Bookstore” which is specialized in speculative fiction.
"انسان از جنس آب است وبه آب باز میگردد... فرزند پاک دریارا به آب میسپاریم... باشد که در بهترین کالبدها از آب برخیزد و به میان ما بازگردد..."
کتاب حال و هوای پساآخرالزمانی داره، پشت جلد کتاب نوشته شده علمیتخیلی است اما به نظر من بیشتر یک ملودرام با چاشنی سورئاله. "گاهی اوقات کاری نمیشود کرد. مثل الان... مثل سی سال پیش یا حتی صد سال پیش... قدرت حرف اول و آخر را میزند و حقیقت ما در معادلات قدرت به حساب نمیآید... حامی خوب میدانست چطور آیین مندرآوردیاش را همهگیر کند... هیچ آیینی بدون پشتوانه قدرت دوام نمیآورد. آن هم قدرت اقتصادی!" لوکشین (محل وقوع داستان) در ایران است، انسانهایی که از "مه بزرگ" جان سالم به در بردهاند حالا روی کشتیها و جزایر با قوانینی جدید زندگی میکنند. به نظرم ضحی کاظمی وضع کنونی کشور و ضعفها و... رو با خودش آورده روی کشتی نوح و برامون بارانزاد رو خلق کرده! کتاب از لحاظ شخصیت پردازی قویه و من کاملا میتونستم با فضای کلی ارتباط برقرار کنم. یه ویژگی خوب این کتاب اینکه اوایل فصلها کوتاهتره و خواننده رو ترغیب میکنه به ادامه دادن و بعد هر چی بیشتر در داستان غرق میشیم متناسب با آن فصلها کمی بلندتر میشه. ویژگی بعدی کتاب قهرمانشه! آدمی که مثل ماست ترسها و ضعیفهایی داره، تقابل بین عقاید و احساسات تیرداد و تلاشش برای پایبندی به آنچه که بهش باور داره برام خیلی جذاب بود. یه نقد از بارانزاد خوندم که میگفت این کتاب خیلی کم علمی تخیلیه و تکنولوژی و... آینده رو نداره. راستش به نظرم این نقد به کتاب وارد نیست چون با توجه به سیر داستانی علتش کاملا توجیه پذیره و البته من فکر میکنم یه روزی میرسه که انسانها از هرچی تکنولوژیه میبُردند!
بین دو و سه ستاره مردد بودم. سه دادم بخاطر شجاعت نویسنده! قرار بود علمی تخیلی باشه که نبود. به نظر من صرف وجود دو ایده ذوب یخهای قطبی و آب گرفتگی کل دنیا و جهش ژنتیکی انسان برای سازگاری با این دنیای آبگرفته، کتاب رو علمی تخیلی نمیکرد. همین دو ایده هم هر دو در فیلم و کتاب دنیای آب (WATERWORLD) به همین شکل آمده بودند، با کمی جزئیات متفاوت. تازه یه تعدادی ایده تخیلی غیرعلمی هم داشت. مثل مه بزرگی که باعث خفگی می شد چون هوا دیگه اکسیژن نداشت. از اونجایی که رمان در آینده نامعلومی اتفاق می افته، امکانش بود با تزریق چند تا عنصر تکنولوژیکی، رنگ و بوی علمی تخیلیتری به کتاب داد. ولی نویسنده درعوض تمام ظواهر تکنولوژی رو حذف کرده بود. حداقل میتونست در مورد قایقها که تعدادشون کم نبود، کمی از تخیلش استفاده کنه و یه سری امکانات خاص پیشرفته بهشون بده. اما به نظرم یک ملودرام اجتماعی نسبتا قوی بود که اشارههای زیبایی به فضای فعلی ایران داشت. خیلی من رو به یاد 1984 جرج اورول انداخت. همون قهرمان ترسو و ضعیف، همون فضای رعب و ترس از طبقه حاکم، همون عقاید پوچ و توخالی مردم عامی تحت تاثیر حکام. فقط به نسبت جرج اورول کمی پایانبندی شیرینتری داشت. بنابراین اگر با تلقی یک کتاب علیم تخیلی نخونیدش، میتونید ازش لذت ببرید. روایت مناسبی داشت، به ندرت جایی خلا داشت(چیزی که در داستانهای ایرانی زیاد میبینیم)، شخصیت پردازیها خوب بودند، فضاها به حد کافی توصیف شده بود. در پایان باز هم با تکراری بودن ایده کتاب و مشابهت خیلی زیادی با WATERWORLD مشکل داشتم. امیدوارم در ترجمه انگلیسی کتاب که قراره به زودی در لندن منتشر بشه، این شباهت ایده مشکلساز نشه.
همون طور که قبلا گفتم، کتاب از نظر دنیاسازی سنگ تموم گذاشته. دنیایی که ساخته رو کاملا پرورش میده و با بیان گذشتهی این دنیا، شیوهی رشدش و ... اون رو به خوبی کامل میکنه. و نکته ي اساسی این بین اینه که این دنیا بهشدت هم پویا و در تحرکه. طوری که انتهای داستان تازه یک دنیای جدید شروع میشه. به هر حال قدرتمندترین بخش کتاب همین دنیاسازی کمنقص اونه.
چندتا نکته برای دوستانی که میخوان کتاب رو مطالعه کنن: اول اینکه با انتظار خوندن یه علمیتخیلی سخت سمت کتاب نیاید. یعنی قرار نیست توی کتاب ربات و این طور چیزا ببینید. بدونید که یه علمی تخیلی خیلی نرم توی کتاب جریان داره که بیشتر به جنبه ی پساآخرالزمانی اون برمیگرده و ماجرایی که اگه بگم داستان لو میره.
نکتهي بعدی اینه که راوی، داستانش رو با جزئیات خیلی ریز تعریف میکنه. یه خوبی داره و یه بدی. خوبیش اینه که فضای داستان رو واقعا زندگی میکنید و همه چیز رو می بینید و بدیش اینه که سرعت داستان رو میگیره. خلاصه بر اساس سلیقه ای که دارید انتخاب کنید که کدوم جنبهی قضیه براتون جالبتره.
در آخر اینکه کتاب رو با سرعت خیلی زیاد نخونید. بذارید تصاویر توی ذهنتون بشینه. بیشک یکی از زیباییهای این کتاب همون توصیفات دقیق و ریزشه که اگه سریع بخواید برید جلو این جنبه ی کتاب رو از دست میدید.
یک رمان فانتزی و تخیلی و تا حدوی علمی جذاب، پرکشش و پر ماجرا. مردمانی که از زلزله، خشکسالی، باران های سیل آسا و مه بزرگ به سلامت عبور کردند و حالا سطح آب به قدری بالا آمدهه از دنیا فقط جزایر و کشتی هایی باقی مانده. داستان در یکی از این کشتی ها شروع میشود که به نوعی فرماندهی باقی مناطق را عهده دار است. و ماجراهای گوناگون جذابی را شاهد هستیم. انتخاب جغرافیای داستان که ایران در دوران پسا آب است، خود به خود جذابیت دارد. شخصیت پردازی ها هم بسیار عالی هستند بخصوص شخصیت اصلی و قهرمان داستان که اتفاقا پر از ضعف و مشکل است اما رشد میکند. ماجراهای عاشقانه کتاب هم نسبتا خوب از آب درآمده است. A fantasy novel, and to some extent scientifically fascinating, compelling and adventurous. People who survived the earthquake, drought, torrential rains and heavy fog, and now the water level has risen so high that only islands and ships remain. The story begins on one of these ships, which in some way commands the rest of the area. And we see various fascinating adventures. The choice of the geography of the story, which is Iran in the post-water era, is fascinating in itself. The characterizations are also great, especially the main character and the protagonist, who happens to be full of weakness and difficulty but grows. The book's romantic adventures are also relatively good.
تقریبا بیست و اندی بار خوندن باران زاد متوقف شد نه این که نثر سختی داشته باشه، نه اینکه مشکل از روحیات من توی اون زمان خاص باشه(چون در اون بازه چند ده کتاب دیگه رو بدون توقف خوندم و تموم کردم)
قصه عملا هیچ قلابی نداره که خواننده رو با قصه تیراد همراه کنه. کتاب به یکیدوبار بازنویسی جدی نیاز داره
به شدت قابل پیشبینی(بهویژه آخرش) بود از نبود خلاقیت رنج می بره و روایت کند و پر موارد اضافی است صحنه های پایانی درخور یک رمان ۳۰۰ و اندی صفحه ای نبود و اصلا حس پایان نداشت
*** اینکه باران زاد جایزه نوفه رو برده نمی دونم برای بارانزاد خوبه یا نه اما به نظرم اصلا برای نوفه خوب نیست
تا جایی که یادمه این بهترین اثر ضحی کاظمی بود تا حالا. شخصیتها پختهتر و جهانسازی تکمیلتره. جهانی که سیستم مذهبی، سیاسی، اقتصادی و زیستی منحصر به خودش رو داره و هارمونی خوبی هم دارن با هم. البته ایده تکراریه که شاید اینو بشه برای هر داستان پساآخرالزمانی گفت. یکی از مشکلات من تو داستان بی سرانجام و بیهدف بودن بعضی شخصیتهای جانبیه. سفر قهرمان برای تیراد و دالیا خوب شکل گرفته، ولی شخصیتهایی مثل لیلی یا نریوان و فرناب بی هدفن. مخصوصا شخصیت لیلی. زد و خوردها و صحنههای اکشن داستان خیلی ناشیانه بودن و مدام اون کلیشهای رو که در مورد نویسندههای زن و عدم تواناییشون تو ایجاد این صحنهها وجود داره به یادم میاورد. البته که مثال نقض هم وجود داره. صحنههای توصیف زیر و زبر شدن دنیا یادآور توصیفات قرآن از قیامت بود و با وجود علمیتخیلی بودن داستان، اشتباهات علمی درش وجود داشت. . شاخصترینهاش مه بزرگه که من هیچ جوره متوجه نمیشم که چرا. و از اون مهمتر تکامل نسل بشر تو سیصد ساله! محض اطلاعتون جمعیت بشریای که ساکنان اولیه پاپوا گینه نو و استرالیا بودن، قریب به ۳۰،۰۰۰ سال از بقیه انسانها جدا افتاده بودن و با این وجود هیچ فرگشتی درشون به وجود نیومده. موجودی مثل انسان برای تکامل به هزاران یا حتی صدها هزار سال احتیاج داره تا به تکامل برسه. روند درام منطقی بود و ساختارمند، ولی برای من جذاب نبود و خیلی طول کشید تا تمومش کنم.
Rain Born was one of the best sci-fi book in the "drown city" sub genre I have ever read. The hint of Persian images and fantasy in the world sunk into water created a completely new atmosphere in the mind of the reader. Characters and plot are attractive but the main strength of the book is its dark and shockingly realistic theme of a post-apocalyptic world. It is no wonder the book has won "Noofe Awards" in science fiction Persian literature.
اگر کتاب های خانم کاظمی رو خونده باشید میدونید که ایشون ژانر کتاب هاشون فانتزی و دارای درون مایه پسا آخر الزمانی هست. این کتاب یعنی باران زاد هم جز همون دسته هست مثل کاج زدگی. من سومین کتابی هست که از ایشضون میخونم، بعد از سال درخت و کا جزدگی. البته این کتاب طولانی تر بود به نسبت اون دوتا و پردازش داستان به همون نسبت بیشتر بود. نکته ای که از کتاب من دوست داشتم انتخاب اسامی شخصیتها و لوکیشن های داستان هست که متناسب با ایران انتخاب میشه. من حس میکنم میشد یکم چند قسمت از داستان با جزئیات بیشتری نوشته میشد یعنی در واقع تمرکز بیشتری روی اون نقاط گذاشته میشد. یکی رابطه عاشقانه بین تیراد و دالیا و قسمت بعدی توضیحات بیشتری از وقایعی که باعث از بین رفتن زندگی پیش از آب شد. تقریبا تمام داستان در یک بخش گفته شد در مورد نابودی پیش از آب. نکته خیلی مهم دیگه که من خیلی برام جای سوال بود دلیلش!! کیفیت بسیار پایین طرح روی جلد کتاب بود. درحالی که نسخه انگلیسی کتاب که البته ناشر دیگری اون رو چاپ کرد طرح بسیار زیبایی اشت نسخه ایرانی با طرح بسیار بد و بدون جذابیت کتاب رو روانه بازار کرد. کاش خود خانم کاظمی روی این موضوع نظارت داشته باشند. در کل رمان دوست داشتنی بود روایت داستن دارای ریتم و تصویرسازی ها و شخصیت پردازی های مناسبی بود. تبریک میگم به خانم کاظمی.
قصه اینه که یه موقعی، خیلی بعدتر از اینها، زمین رو سرتاسر آب گرفته و دیگه هیچی مثل قبل نیست. آدم ها انگار یه جورایی از نو شروع کردن... کتاب به عنوان علمی تخیلی- پساآخرالزمانی معرفی شده ولی اندازه عملی تخیلی بودنش به قدری کمه که شما چشم به هم بزنید تموم شده، یعنی در واقع علمی تخیلی نیست! قسمت پساآخرالزمانی بودن قصه خیلی خوب دراومده، نویسنده به خوبی تونسته دنیایی رو که مد نظرش بوده رو تصویر کنه، با جزئیات نسبتا کاملی که باعث میشن همه چیز توجیه بشه. ولی... شخصیتهای قصه کافی خوب نیستن. آدمهای قصه چنگی به دل نمیزنن. ارتباط برقرار کردن با آدمهای قصه آسون نیست. خیلی عمق توی شخصیتها نمیبینی. خیلی پیچیدگی شخصیتی توشون نمیبینی. نمیدونم شاید مشکل از منه ولی حتی قهرمان قصه علی رغم تمام شکها و تردیدها و ترسها و انسان بودنش خیلی یکنواخت به نظرم اومد و خیلی خیلی قابل پیش بینی (و این چیزیه که من اصلا از شخصیت اصلی همچین قصهای نمیخواستم!) و علاوه بر این یه جاهایی رو نویسنده انگار پریده از روی قصه و اتفاقی که باید رو داخل قصه اضافه نکرده و فقط گزارشوار رد کرده و همه اینها مانع از این میشن که این کتاب به قدر کافی خوب باشه... اما... یه چیز مهمی که میخوام درمورد این کتاب بگم اینه که تو چاپ دوم فقط 500 نسخه ازش چاپ شده. دردناکه چون ایدۀ جالبیه و حیفه اینطور ناشناس بمونه (علی رغم تمام نقطه ضعفهاش!) از طرفی هنوز این ژانر به قدر کافی تو کشور ما جا نیفتاده، حداقل به عنوان کتاب فارسی جانیفتاده... قصههای پساآخرالزمانی خیلی وقته دارن نوشته میشن و طرفدارهای خودشون رو به خوبی پیدا کردن، ولی بین نویسندههای ایرانی من تا اینجا فقط ضحی کاظمی رو شناختم. (و البته که من مدت زیادی نیست که تصمیم گرفتم با نویسندههای ایرانی بیشتر آشنا بشم و شاید تو این ژانر نویسندههای دیگهای هم باشن و من نمیشناسم!) به نظرم این ایده ظرفیت این رو داشت که حتی یه مجموعه بشه؛ و شاید اگه از این جلد استقبال میشد نویسنده ادامهای براش مینوشت (و شاید وقت بیشتری صرفش میکرد و حتی جذابترش میکرد) ولی نشده... فقط افسوس که از دست رفته این فرصت... سه تا ستاره من به خاطر جرئت نویسندهست، به خاطر ایدهش و به خاطر اینه که علی رغم همه چیز، این ژانر بالاخره باید پا بگیره و این کتاب هرچه که باشه یک قدم رو به جلوئه...
هر فصل که جلو می رفتم میگفتم چرا نویسنده از داستان زده. از بسط دیالوگ ها زده و به جاش به توصیف دنیای محشرش پرداخته. ولی با این حال داستان خوب بود. پلات خیلی خیلی کم مشکل داشت و شخصیت پردازی ها خوب بود... دوست داشتم بیشتر از شخصیت منفی های سیاه لشکر خبر داشته باشم ولی همون دو نفری که به عنوان رهبر معرفی شدن هم تا حدودی برای من کافی بود. ایده داستان عالی بود. نقطه قوت رمان همون دنیای شگفت انگیزش بود اما این که جاهایی که تنش بود و دیالوگ ها باید ادامه میداشتن ولی دیالوگ ها قطع می شدن مثل یه دشنه تو قلبم فرو می رفت. و یه مشکلی که با پایان داستان داشتم این بود که انگار نویسنده عجله داشت داستان رو تموم کنه. همه چیز خیلی هول هولکی بود، شلوغ نبود؛ هول بود. با این حال به فرمان ناجی به شما اعلام میکنم بخونیدش! و تو این دنیای مدفون زیر آب با دلفین ها به شنا بپردازید.
با فاصله بهترین کتابی بود که از ضحی کاظمی خوندم. یه علمیتخیلی واقعی پر از مفاهیم عمیق جامعهشناسی که به طرز خیلی خوبی بومی شده و روی بافتار جامعهٔ امروز ایران و جهان مینشینه.
بیخود نیست که به انگلیسی هم ترجمه شده. امیدوارم بقیه مردم جهان هم بتونن حس خوبی که موقع خوندن این کتاب داشتم رو تجربه کنن.
در کل کتاب خوبی نبود. ایده ها و تم ها تکراری و کلیشه ای بودن و پرداخت اضافه تری نداشتن که نوشون بکنه. درام و روابط اصلا باورپذیر نبودن و ناقص بود. رومنسی که تو کتاب شکل میگیری خیلی الکی و ابکیه اما نویسنده خیلی جدیش میگیره.
اما مشکل اصلیم با نثر کتابه، جملات خیلی کوتاه، دیالوگ های خیلی کم، واگویه های ذهنیه خسته کننده.
من تا کنون سه اثر به قلم خانم کاظمی خواندهام؛ #خاک_آدمپوش، #کاجزدگی و همین #بارانزاد. هر سه را دوست داشتم؛ دو تای اول را بیشتر. خوشحالم که نویسندهای ایرانی، کتابهای جذابی در این ژانر مینویسد. این کتاب، در زمینی میگذرد که بنا به دلایلی، کاملا تغییر کرده است. دنیا و از جمله #ایران دیگر جایی که ما میشناختیمش، نیست. در دنیای کتاب، همه جا را آب پوشانده و انسانها یا در جزیره زندگی میکنند یا روی کشتی. این تغییرات باعث شده است آیین و سبک زندگی جدیدی نیز شکل بگیرد. "بارانزاد"، از عشق، نفرت، فریب، دسیسه، قدرت و فساد میگوید. داستان با وجود شگفتآور بودن آنچه بر زمین گذشته و تفاوت زندگی مردمانش با روزگار ما، به نظرم خواندی و در کل، باورپذیر بود. البته من، نخستین بار که در داستان، نام شهرهای ایران به میان آمدند، جا خوردم؛ موضوع برایم عجیب و تا حدودی پسزننده بود. شاید به این دلیل که دنیای "بارانزاد"،چنان با امروز متفاوت است، که من انتظار نداشتم نویسنده به نامهایی چنین آشنا، در داستان اشاره کند. البته شاید هم عادت ندارم نشانهای از کشورمان را در اینگونه آثار ببینم و در نتیجه بیش از حد تعجب کردم. به هر روی، با پیشرفت داستان و اشاره بیشتر به اسامی شهرهای ایران، آن حس اولیه فروکش کرد و موضوع برایم، بیش از پیش، پذیرفتی شد. نمیدانم خانم کاظمی چنین تصمیمی دارد یا خیر؛ اما هم جذابیت خود داستان و هم نوع پایانبندی بارانزاد و مبهم ماندن برخی مسائل، شرایط را برای دنبالهدار کردن آن کاملا مناسب میکند.
This entire review has been hidden because of spoilers.
قبل از خوندن این کتاب ازش انتظار فانتزی رو داشتم اما به قول دوستی، علمی-تخیلی خیلی نرمی در داستان جریان داشت. ایده اصلی کتاب دقیقا برام معلوم نبود، کمی بین تشکیل فرقه ساختگی و جهش انسان ها مردد به نظر میومد و با کمی تمرکز احتمالا می تونست پنج ستاره من رو هم بگیره. همینطور شخصیت پردازی ها که کمی به سمت سطحی شدن پیش رفته بودن با این که تلاش نویسنده به درست پرداختنشون مشخص بود. فکر میکنم مهم ترین نقطه قوت کتاب متن روانش بود و همین هم باعث میشه مخاطبان زیادی رو جذب کنه.
I was lucky to read the book before publication, I have to admit: Thrilling story, a must-read If you are into sci-fi, post apocalyptic novels this is the right one for you! Kazemi has created a world full of wonders where readers are getting engaged with very familiar challenges and concerns in an exciting new world.
بسیار داستان سطحی و به شدت منطق داستان آبکی بود تنها بخشی که از بقیه بخش ها بهتر بود و درواقع کمتر از بقیه بد بود دو سه صفحه پایان کتاب بود که نکته جالبی در خودش داشت. کلا ارزش وقت گذاشتن ندارد.
داستان آخرالزمانی نسبتا خوبی بود. شخصیت پردازی ها خوب بود اما داستان کشش نداشت کم دیالوگ بودن کتاب به نظرم نکته منفی بود. پایان خوبی داست ولی در کل میتونست بهتر باشه
داستان در جهان آینده اتفاق می افتد. دنیای حاضر غرق شده و انسانها در جزیره ها و روی کشتی ها زندگی می کنند. داستان فضاسازی خلاقانه ای دارد و نویسنده در خلق این دنیای خیالی موفق عمل کرده است اما داستانی که در بطن این دنیای خیالی می گذرد و ما قرار است درگیر گره گشایی اش باشیم بسیار سردستی پرداخت شده و کشش لازم را ایجاد نمی کند. همه داستان روی اتفاقات قرار گرفته و ساختار مناسبی ندارد.
Zoha Kazemi provides fascinating characters in this exciting book of speculative fiction. Rain Born is engaging and interesting to read. There are several unique situations in the story that build suspense, making it hard to stop reading. I highly recommend this book!
تیراد، یکی از پیروهای سوم ناجی بر روی کشتی است، او آرزو دارد روزی به سطح بالاتری از پیروها برسد اما سؤالات و شکهایی که گهگاه نسبت به آموزههای ناجی به جانش میافتد مانع از ایمان بیحد حصری هستند که او برای رشد خود به سطح بالاتر پیرو بودن میبیند. یک روز او توسط محفل ناجی احضار میشود تا به مأموریتی برای حل مسائلی که بیرون از کشتی اتفاق افتاده به سفر برود و بتواند راهحلی مناسب برای آنها پیدا کند. این شانسی برای اوست تا در مقابل به انجام رساندن این وظیفه، به پیرو دوم تبدیل شود اما حل معماهایی که با آنها روبهرو است خیلی ساده نیست... باران زاد علاوه برداشتن تم پسا آخرالزمانی، مانند بیشتر رمانهای کاظمی فضایی پادآرمانشهری، با حس و حالی شبیه 1984دارد. در این داستان، دنیا بهواسطه اتفاقاتی نابودشده و بر ویرانههای دنیا پیشین تمدنهای ابتدایی جدیدی، دورمانده از پیشرفتها و تمدنها و مذاهب سابق بشری، از نو شروعشده است. تمدنهایی برپایه باورهایی که بلایای طبیعی به وجود آورده اند. از همین رو با اینکه داستان در آینده اتفاق می افتد طبیعتاً نباید انتظار فنّاوریهای علمی تخیلی را داشت و ژانر علمی تخیلی صرفاً پیرنگ و تم ماجرا را تشکیل میدهد و داستان قرار است در این بستر اتفاق بی افتد. کتاب شروعی کاملاً کارگاهی دارد و رنگ و بوی آثار علمی تخیلی کلاسیک را میدهد. آرامآرام راوی دنیای باران زاد را شرح میدهد و خواننده را در فضای که کاراکترها در آن هستند قرار میدهد تا با ماجرای اصلی روبهرو شود، ماجرایی پرکشش و درعینحال تعامل برانگیز(ازآنجاییکه متن صرفاً معرفی است و نه نقد و بررسی بهشدت جلوی خودم رو برای صحبت در مورد داستان دارم میگیرم!).بگذریم! رمان باران زاد برنده جایزه نوفه سال 98 یکی از بهترین آثار کاظمی به شمار میرود و طرفداران ژانر پسا آخرالزمانی و بهطور کل ادبیات ژانری نباید آن را از دست بدهند. نکته: نظر شخصی یک: باران زاد ازلحاظ شخصیتپردازی مانند دیگر آثار ضحی کاظمی است. درنتیجه بدون هیچ زیادهگوییای از طرف نویسنده، خواننده میتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند، هرچند اگر رمان تعداد صفحات بیشتری پیدا میکرد، میتوانست سرنوشت و هدف وجودی یک سری از کاراکترها شکل معلومتری پیدا کند. نظر شخصی دو: بهشخصه این سبک پسا آخرالزمانی رو خیلی دوست دارم یکی از مجموعههای این مدلی که هنوز پس از سالها داستانش تو ذهنم تازه است شهریار آینده جان کریستوفر هست که در همین ژانر پساآخرالزمانی نوشتهشده و داستانش در بستر تشکیل تمدن از صفر اتفاق می افته.