کتاب «مشق معنی بیدل» از دو بخش تشکیل شده؛ بخش اول مقدمهای کوتاه درباره بیدل و گذری سریع بر محتوای این کتاب است. بخش دوم متن پیاده شده و ویراسته کلاسهای بیدل پژوهی زندهیاد سید حسن حسینی در مرکز آفرینشهای ادبی حوزۀ هنری است. در نخستین فصل کتاب با مفهوم وحدت وجود آشنا میشویم و درمییابیم که وجود انسان وجود ظلی و سایهای است و وجود خداوند وجود حقیقی و در ابتدای فصل دوم به مراجع و مآخذ معتبری که دربارۀ بیدل و آثار اوست اشاره میکند. فصل سوم این کتاب بیشتر مقدمهای است برای فهم و درک شعرهای بیدل و اینکه مخاطبان شعرهای بیدل بدون پیش زمینه ذهنی و بدون کسب اطلاعات از برخی اصطلاحات و واژهها نمیتوانند اشعار او را درک کنند و در این مسیر از شعرهای صائب و حزین بهره میبرد و در آخر به این نکته اشاره میکند که آغشتن ادبیات به موضوعات فلسفی چندان بهصواب نیست. حسینی در فصل چهارم از مولانا و سنایی و عطار سخن میگوید و اینکه بدون آشنایی با عوالم حیرتبار این سه شاعر ارجمند، امکان ورود به دنیای پیچیده و زیبای بیدل وجود ندارد. حسینی در فصل پنجم از لزوم آشنایی با نظامی برای درک هرچه بیشتر نازک خیالیهای شعرهای بیدل سخن میگوید. همچنین خوانش و تفسیر و تأویل شعرهای بیدل از فصل ششم آغاز میشود. بررسی نمادها و جلوههای وحدت وجود در اشعار بیدل همچون سایه و آفتاب و برگ گل و بوی گل، فصل هفتم این کتاب را بسیار دلنشین کرده است و تفسیر راز و رمزهای نمادهای پُر بسامد غزلهای بیدل و ارتباط آنها با فلسفه وحدت وجود از دیگر موضوعات جذاب این فصل است. در فصل هشتم ضمن اشاره به نماد طاووس از بسمل و رقص بسمل و ارتباط آن با هستی انسان سخن میگوید و آنگاه نخستین غزل دیوان بیدل را تأویل و به نکاتی اشاره میکند که از چشم بسیاری از بیدل پژوهان مغفول مانده است. بررسی نازک خیالیهای شعر بیدل که به زعم زندهیاد حسینی فراتر از حسآمیزی است یکی از بحثهای طرح شده در فصل نهم کتاب حاضر است. در فصل دهم، با پارادوکس یا تصاویر و مفاهیم متناقض نما در شعرهای بیدل بیشتر آشنا میشویم. حسینی در فصل یازدهم نیز صاد و معنی منتخب را معنا میکند. تمثیل نفس و نگین عنوان فصل دوازدهم کتاب است و فصل سیزدهم درباره عشق و پرستش خداست. در فصل چهاردهم کتاب ضمن آشنایی با استعارۀ موج و تحمل بار امانت الهی به دریای جهل و آگاهی میرسیم و با این دو مفهوم مجرد در برخی ابیات بیدل آشنا میشویم. در فصل پانزدهم با عنایت به نظریههای متنوعی که در جای جای شعر بیدل یافت میشوند با گنجهای شعر بیدل و نقشه و راه رسیدن به این گنج ها روبرو میشویم. در ابتدای فصل شانزدهم سخن از معنی مگوست که در برخی نسخهها به اشتباه معنی نکو آمده است و زندهیاد حسینی با ارائه دلایل متقن ثابت میکند که معنی نکو ناشی از غلطخوانی نسخهخوانها و بیدقتی مصححان است. فصل هفدهم با عنوان یک دریا شراب محمل بحثهای متنوعتری است از جمله حکایتی در مورد جن و پری در شعرهای بیدل با استناد به بیتهایی از حافظ و سعدی. کارکرد شعر عنوان هجدهمین فصل کتاب حاضر است. یکی از مهمترین موضوعات اشعار بیدل که در جای جای دیوان او به صور گوناگون نمود یافته است موضوع از خود برون آمدن است که بخش عمده ای از فصل نوزدهم کتاب را به خود اختصاص داده است. در فصل بیست و یکم با عنوان نشئه آزادگی یکی از غزلهای معروف بیدل تأویل میشود که یکی از زیباترین غزلهای توحیدی بیدل است: اگر به گلشن ز ناز گردد قد بلند تو جلوه فرما ز پیکر صبر، موج خجلت شود نمایان چو می به مینا از آنجا که بیست و دومین جلسه این کلاسها با عید غدیر مصادف شده بود، از ارادت بیدل به حضرت پیامبر (ص) و مولا علی(ع) و رؤیای صادقۀ بیدل سخن رفته است. تکرار و جابجایی کلمات در شعر بیدل یکی از ویژگیهای برخی شعرهای بیدل است که حسینی در فصل بیست و سوم کتاب از این ویژگی سخن میگوید که متأثر از نگاه وحدت وجودی او به عالم است. موضوع توهم هستی بیست و چهارمین فصل این کتاب را به خود اختصاص داده است. اما آخرین فصل کتاب، محیط حیرانی نام گرفته است. حسینی در این فصل از صفحۀ آتشزده و سوختن پرفشانیها و گلستان شدن قفس و خون بسمل سخن میگوید.
دکتر سید حسن حسینی (زاده ١ فروردین ۱۳۳۵ تهران – درگذشته ۹ فروردین ۱۳۸۳) شاعر، مترجم، نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی بود.
از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب علی الخصوص مجلهٔ فردوسی آغاز کرد. در سال ۱۳۵۸، حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی را که به همراه استاد محمد رضا حکیمی، آقایان رخ صفت، تهرانی و آیت ا... امامی کاشانی، راهاندازی کرد که مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت. در دورهٔ آموزشی سربازی بود که جنگ شروع شد. بعد از اتمام دورهیآموزشی، با اینکه رَسته بهداری داشت، مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما وقتی دید جنگ تمام شدنی نیست، به حوزههنری باز برگشت. در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزههنری (حجه الاسلام محمدعلی زم) داشت، دسته جمعی استعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد روی آورد. او از سال ۱۳۷۸ در واحد ویرایش رادیو تا زمان مرگش حضور داشت. سال ۱۳۷۹ مجموعهیکامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر میگیرد خواند. حوزه فعالیتهای دکتر حسینی شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف میباشد. او سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت. در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳، از دکتر حسینی تقدیر شد
دو روزیست که سرگرمِ خواندنِ مشق معنی بیدل هستم. این کتاب، متن پیاده شده درسگفتارهایِ مرحوم سیدحسن حسینی پیرامونِ شعرِ بیدل در اوایل دهه هشتاد در حوزه هنری است که پس از پانزده سال منتشر شده است.
من پس از خواندن کتاب هم خیلی خوشحالم و هم ناراحت، خوشحالم از این جهت که توانستم آخرین نظراتِ حسینی در مورد بیدل را بخوانم، در واقع تا پیش از این تنها بیدل سپهری سبک هندی بیانگر نظرات حسینی در مورد بیدل بود که آن کتاب هم علی رغم مطالب خواندنی و درست درمان بسیارش مربوط به سالهای جوانی او بود و ما مخاطبان تقریبا از نظرات حسینی در سالهای پختگیاش در مقام یک پژوهشگر ادبی بیاطلاع بودیم. و از این جهت مشق معنی کتاب بسیار خوبی ست و در مقایسه با بیدل سپهری... کتاب پختهتر و قابل استنادتریست (در این زمینه در یک یادداشت مطالبی را عرض خواهم کرد) پس اگر طالبِ بیدلید به هیچوجه این کتاب را از دست ندهید.
و اما ناراحتی من بابت تنظیم و تدوینِ کتاب است، در این مورد و دیگر کتابهای سید، سخن بسیار است، بسیار. یعنی یک دهان خواهم به پهنایِ فلک. تقریبا به غیر از آن چند مجموعهای که مستقیما زیر نظر مرحوم قیصر امینپور پس از مرگ سید منتشر شده هیچکدام از انبوه کتابهایی که در این سالها بیرون آمده در شان مقام علمی و ادبی سید نیست، و بدترینِ آن مجموعه شعر اوست که پارسال منتشر شد که امیدوارم در چاپهای بعد اصلاح شود. و اما این کتاب داستانی دیگر دارد. سوایِ اینکه اصلا چرا این کتاب اینهمه دیر منتشر شده، مشخص نیست گرداورنده این کتاب کیست، البته من روایتهایی از پشت پرده کتاب شنیدهام که گویا آقای اسماعیل امینی در مقطعی و آقای سعید یوسفنیا پس از آن، این وظیفه را بر عهده داشتهاند ولی اینکه سهم این عزیزان چقدر بوده مشخص نیست. کتاب مقدمهای دارد بیاسم مقدمهای که چندان ربطی به کتاب ندارد و نویسنده بیشتر معلومات شخصیش (شخصی که اصلا مشخص نیست کیست) را به رخ مخاطب میکشد و اصلا از مراحل پیادهسازی و تدوین کار حرفی به میان نمیآید. مشکلات به مقدمه پرغلط (ویرایشی، نگارشی و املایی) محدود نمیشود. کتابی که به شدت به پانویس احتیاج دارد پانویس ندارد. یا فهرست و اعلام که برای کتاب پژوهشی بسیار واجب است.