Jump to ratings and reviews
Rate this book

کلیدر #7-8

کلیدر، جلد هفتم و هشتم

Rate this book

350 pages, Paperback

First published January 1, 1984

13 people are currently reading
284 people want to read

About the author

محمود دولت‌آبادی

79 books1,384 followers
Mahmoud Dowlatabadi is an Iranian writer and actor, known for his promotion of social and artistic freedom in contemporary Iran and his realist depictions of rural life, drawn from personal experience.

برنده لوح زرین بیست سال داستان‌نویسی بر کلیه آثار، به همراه امین فقیری ۱۳۷۶
دریافت جایزه یک عمر فعالیت فرهنگی، بدر نخستین دوره جایزه ادبی یلدا به همت انتشارات کاروان و انتشارات اندیشه سازان ۱۳۸۲
برنده جایزه ادبی واو ۱۳۹۰
Award for International Literature at the House of Cultures in Berlin 2009
Nominated Asian Literary Award for the novel Collon Collin 2011
Nominated for Man Booker International prize 2011
برنده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت ۲۰۱۲
English translation of Colonel's novel, translated by Tom Petrodill, nominee for the best translation book in America 2013
Winner of the Literary Prize Ian Millski Switzerland 2013
Knight of the Art and Literature of France 2014

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
313 (61%)
4 stars
128 (25%)
3 stars
54 (10%)
2 stars
12 (2%)
1 star
2 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 71 reviews
Profile Image for Dream.M.
1,038 reviews652 followers
July 4, 2023
توی این دو جلد از کلیدر، اتفاقات اغلب مردانه ان و دولت آبادی مانیفیست های سیاسی خودش رو از زبان کاراکتر های یاغی فرودست داستان بیرون داده که انصافا هم نه تنها خسته کننده و ملال آور نیست که جذاب و پرکشش و هنرمندانه هم هست.
توی این دو جلد هم نقش زنان کم‌ اما پررنگه ، اگرچه داستان اساسا مردانه است اما حضور به موقع ، واقعی و موثر زنان، (باتوجه به فرهنگ جامعه عشایری و روستایی و برحه تاریخی اتفاق ها) به روایت رنگ و بویی عاطفی و احساسی هم داده که خشونت حوادث رو تعدیل می کنه و رنگی زنانه از  زندگی به اون می پاشه.
چیزی که برای من توی این داستان دوست داشتنی تره، حضور کوتاه اما قدرتمند مادره. بالقیس که به معنای واقعی کلمه مادری می‌کنه. دلسوز، غمخوار، خستگی ناپذیر، و مثل تمام مادرها به شکلی نامیرا. هرجا حرف از عشق هست مادر اونجاست، هروقت حرف از جسارت هست مادر اونجاست و هروقت هم حرف از فداکاری میشه بازم مادر اول از همه اونجاست. مادر کمرنگ، گم، پنهان، اغلب در پستو، اما همیشه هست. چه کلمه بزرگیه مادر...
.......
از کتاب صوتی که هربار هدیه میگیرم
Profile Image for Abolfazl.
91 reviews49 followers
April 14, 2020
آدم ها عمدتاً دو جور هستند، یا دست کم، من دو جور دیده ام. یک جورش آدم هایی هستند که بدون یقین و ایمان نمی توانند زندگی بکنند؛ و یک جور دیگرش آدم هایی هستند که با یقین و ایمان نمی توانند زندگی بکنند. راست اینکه بعضی از ایمان هراس دارند و بعضی از بی ایمانی دچار وحشت می شوند. آن که ایمان می آورد، از پوک بودن وحشت دارد. و آن که ایمان پیدا نمی کند، از بار سنگین آن وحشت دارد: وحشت پایبند شدن دارد. بعضی خودشان را در قید ایمان، آزاد می یابند؛ و بعضی آزادی خودشان را در بی ایمانی می بینند. یکی را می بینی که زندگانی را باور دارد، یکی را می بینی که از باور زندگانی فرسنگ فرسنگ فرار می کند. نیمه راهی ها، همان فراری ها هستند.
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
September 8, 2020
هزارتوی زبان

زبان این اثر شما را با خود می‌برد و در هزارتونی واژگان غرق می‌کند...

اگر حوصله کار بلند خواندن دارید توصیه می‌کنم حتما کلیدر بخوانید
کاوش در اعماق شخصیت‌ها و زیر و رو کردن درونیات آنها حتما شما را متاثر می‌کند.
روایت و نحوه رفت و آمد شخصیت‌ها به روند قصه هم به گونه‌ای است که احساس نمی‌کنید زاید است.
نویسنده در بستر ۹ جلد از رمانش فضایی را رقم می‌زند تا جلد دهم را بنویسد.
به نظرم من جلد دهم این کتاب یک اثر عاشورایی است
لذت بردم از مطالعه این رمان
Profile Image for Robert Khorsand.
356 reviews392 followers
May 25, 2021
جلدِ هفتم و هشتم به پایان رسید اما سفرِ من به کلیدر کمی دیگر ادامه خواهد داشت... .

در ابتدا عرض ‌می‌کنم که از خدا شاکرم که ۳۳ روز در کلیدر در کنارِ‌شخصیت‌های داستان زندگی کردم و از زندگیِ خویش لذت بردم و اگر عمرم به پایان نرسد در انتهای این سفرِ طولانی یک ریویوی اجمالی برایش خواهم نوشت اما حال همانند ریویویی که برای جلد‌های پیشین نوشته‌ام تنها به نکاتی پررنگ که در جلد هفتم و هشتمِ کتاب به چشمم آمد اشاره می‌کنم:
اولا هیجانِ داستان‌های کلیدر در این دوجلد به یکباره افزایش یافت و روندِ داستان جانی دوباره به خود گرفت و دلیل آن‌هم فکر کنم نزدیک شدن به انتهای داستان است و انتظاری که من با توجه به مواردی که در مورد این کتاب‌ خوانده‌ام از دو جلدِ آخر دارم.

دوما بالاخره فضای مردسالارانه‌ی چهارجلدِ «سوم، چهارم، پنجم و ششم» با ورودِ مجددِ «بلقیس، مارال، شیرو، زیور و ...» کمی تغییر کرد و با اینکه فضا همچنان حولِ محورِ شخصیت‌های اصلی داستان که مرد هستند می‌گذرد اما فضای کاملا مردسالارانه را تغییر داد و پررنگ‌ترین مثال برای آن دفاعِ تمام قدِ بلقیس از دخترش(شیرو) مقابلِ فرزندانش، شوهر و برادرشوهرش بود که نشان از اقتدار و قدرتِ بلقیس می‌داد.

سوما حقیقتش از آنجایی که من در آن دورانِ ملتهبِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ آن دوران زندگی نکرده‌ام، دانسته‌هایم صرفا توسطِ وام گرفتن از داستان‌های «آقابزرگ علوی» و «صادق هدایت» و ... بوده ولی این‌بار در کلیدر به معنیِ واقعیِ کلمه حالم از «نظامِ ارباب رعیتی» آن دوران بهم خورد و گاهی دلم می‌خواست جای گلمحمد بودم و حمله‌ور می‌شدم و سر هرچه اربابه از تنش جدا می‌کردم!

چهارما سلامتیِ شما و انتظارِ دو جلدِ طوفانیِ نهم و دهم... .

این ریویو به پایان رسید اما سفرِ من در کلیدر کمی دیگر ادامه خواهد داشت و برایتان در آینده‌ی نه چندان دور به طورِ مفصل خواهم نوشت اما اگر عمرم کفافِ پایانِ این سفر را نداد، روی سنگِ قبرم بنویسید او در کلیدر با دنیا وداع کرد.

چهارم خرداد یک‌هزار و چهارصد
Profile Image for Amir Rajabi.
145 reviews30 followers
May 7, 2022
داستان اینبار در صفحاتی کمتر، سریع تر پیش رفت و دوباره اوج گرفت
دل تو دلم نیست ببینم محمودخان تو کتاب آخر چی واسمون تدارک دیده
Profile Image for Maryam.
107 reviews16 followers
October 5, 2017
ستار: آدم‌ها عمدتا دو جور هستند، یا دست کم من دو جور دیده ام. یک جورش آدم هایی هستند که بدون یقین و ایمان نمی توانند زندگی بکنند؛ و یک جور دیگرش آدم هایی هستند که با یقین و ایمان نمی توانند زندگی بکنند. راست این که بعضی از ایمان هراس دارند و بعضی از بی ایمانی دچار وحشت می شوند. آن که ایمان می آورد، از پوک بودن وحشت دارد. و آنکه ایمان پیدا نمی‌‌کند، از بار سنگین آن وحشت دارد؛ وحشت پابند شدن دارد. بعضی خودشان را در قید ایمان، آزاد می‌یابند؛ و بعضی آزادی خودشان را در بی ایمانی می‌بینند. یکی را می‌بینی که زندگانی را باور دارد، یکی را می‌بینی که از باور زندگانی فرسنگ فرسنگ فرار می کند. نیمه راهی‌ها، همان فراری‌ها هستند.
Profile Image for I'm Kian .
155 reviews43 followers
December 9, 2017
به نظرم بهترین قسمت داستان این کتابه(تا اینجا).شخصیت ها پوست انداختن.شخصیت ها در موقعیت های مرزی قرار گرفتن.احوالات اگزیستانسیل کل کتاب رو گرفته.خیلی خوب بود لاکتاب
Profile Image for Mahnaz .
140 reviews15 followers
September 27, 2024
جلد هفتم و هشتم کلا حول ماهیت کار گل محمدها ( گل محمد و برادران) و ستار اختصاص داره
البته در جلد هفتم تکرار و زیاده گویی داره و شاهد نگرانی های گل محمد از بابت ارباب ها و حکومت هستیم.
احساس میکنم محمود دولت آبادی در این دو جلد شخصیت گل محمد و یارانش رو به شخصیت های واقعیشون بسیار نزدیک کرده .
از اوایل شروع داستان و جلد اول تا اینجا مردسالاری موج می زنه ولی جاهایی واقعا قبل تحمل نیست اینکه کاری که برای خودشون افتخاره برای خواهرشون ننگ به حساب میاد . نمی‌دونم واقعا فرق کاری که شیرو و مارال انجام دادن چی هست که یکی افتخاره دیگری مایه شرمساریه . چه بسا که گناه مارال بیشتر هم هست.

لطفا حتما صوتی کلیدر و گوش‌ بدید با صدای جادویی « آرمان سلطان زاده » که با شخصیت ها انگار زندگی می کنید.
————————————
بلقیس: صدبار گفتم با اربابها پلو مخوار ننه گل محمد.
Profile Image for Shiva.
81 reviews9 followers
August 9, 2019
لذت کتابخوانی رو به معنای تمام میشه در رمان کلیدر حس کرد. لذت تام خواندن رمان به زبان فارسی.
Profile Image for Ali.
260 reviews59 followers
May 11, 2023
این دو جلد رو خیلی دوست داشتم و یادآور جلد اول و دوم بود برام.
توی این جلد خبری از اهالی قلعه‌چمن نیست و تمرکز کاملا روی خانواده کلمیشی و گل‌محمده.
سرعت داستان بالاتر رفته بود و صحنه‌های خیلی خوبی داشت.
دوست دارم به اون صحنه از داستان اشاره کنم که بلقیس پیش پسرها و برادر شوهرش رو می‌ندازه تا شیرو رو ببخشن و بین خودشون بپذیرن. چه صحنه‌ای بود... چه غمی داشت...
بهترین بخش داستان تا اینجای داستان برام همین صحنه بود.

گل‌محمد کم کم داره خودش رو می‌شناسه و می‌فهمه که توی چه راهی پا گذاشته و یاد می‌گیره که این قضیه و پرداخت بهش رو دوست داشتم.
با اینکه این دو جلد خیلی کوتاه بود، اما واقعا خیلی خوب نوشته شده بود و کاملا خواننده رو برای پایان آماده می‌کنه.
در آخر باید بگم این دو جلد بسیار غم‌انگیز بود و به پایان این سفر خیلی نزدیکم...
Profile Image for Nirvana.
209 reviews34 followers
September 8, 2023
این مجلد مانیفست گل‌محمد رو به خواننده معرفی میکنه...
بلقیس به بهترین نحو ممکن زیبنده نام مادر و شیرزن؛ بیش باد امثال تو در این مرز و بوم.
جناب دولت آبادی عزیز اگر تنها همین یک اثر را در تمام عمر خلق کرده بود چیزی به ادبیات فارسی بدهکار نمی‌ماند.
Profile Image for Samane⚘️.
216 reviews13 followers
January 12, 2025
دشوار نیست قهرمان شدن، دشوار است قهرمان ماندن
Profile Image for Mojgan™ Hashemian.
21 reviews2 followers
January 17, 2021
درک نمی‌کنم این افرادی رو که میگن کتاب باید خلاصه‌تر نوشته می‌شد.
به نظر من بخشی از قشنگی این کتاب، توصیفات فضاها، وقایع و از همه مهمتر چیزهایی ست که پشت پرده افکار شخصیت‌های داستان می‌گذره.
اگه فقط می‌خواین بدونین سرنوشت گل‌محمد و سایرین چی میشه خوب برید ویکیپدیا رو بخونید.
Profile Image for Jino.
55 reviews22 followers
June 11, 2013
"چاره ای نیست؛ چاره ای نیست. چاره ای هست به جز زندگانی؟"
"نه؛ نه! چاره ی زندگانی، خود زندگانی ست"
Profile Image for Farnaz Farid.
353 reviews40 followers
October 26, 2023
جلد ۷ و ۸ هم تموم شد و از سفر من با کلیدر فقط ۲ جلد مونده
واقعا صوتی این کار با روایت آرمان سلطانزاده و گروه گویندگانش عالی شده
و حتما پیشنهاد می کنم چه قبلا کلیدر رو خونده باشین چه نخونده باشین
حتما صوتی ش رو گوش کنید .

امتیازم به هر دو جلد ۴
Profile Image for Behzad.
652 reviews122 followers
June 24, 2022
این کلیدرخوانی من هم که دیگه خیلی طول کشید. جلد هفت و هشت هم نقاط قوت و ضعف رمان رو تکرار کردن؛ شخصیت پردازی شگفت انگیز؛ کشش بی نظیر؛ زبان شاعرانه و دیگرگون؛ و گستره و تنوع بی مثال حوادث و پیرنگ های تودرتو؛ دغدغه های شریف و مهم رمان هم مثل همیشه تحسین برانگیز بوده ن برای من؛ تکان دهنده ترین و عمیق ترین و به یاد ماندنی ترین و هولناک ترین و غم انگیزترین بخش این دو جلد برای من سردرگمی شخصیت دلاور بود در نزدیکی های انتهای جلد هشت، و عشق از دست رفته ش به مارال، و تمایلش به دیدن مارال، و بیگانگیش با او، و بیگانگیش با خودش.

از نقاط ضعف هم میتونم به این اشاره کنم که، به ویژه در اواخر جلد هشت، اون جنبۀ «حماسی» و «قهرمان پرورانه» و یه جورهایی واپسگرا و غیرمدرن میاد رو و برجسته میشه و گل محمد یه کم زیادی خوب و قهرمان و بی عیب و پسر پیغمبر تصویر میشه.

ولی خب باز هم میگم: نقدهایی رو که به زبان کلیدر میکنن چرند میدونم (میرصادقی، براهنی، امیرشاهی)؛ نقدهایی رو که به گفتمان سنتی اون میکنن چرند میدونم (گلشیری)؛
و به نظرم «کلیدر» یه رمان موفقه.
Profile Image for elham.
117 reviews
November 19, 2018
این که هنوز این کتاب ده جلدی برام خسته کننده نشده یعنی کار نویسنده عالی بوده
21 reviews12 followers
September 8, 2020
لازمه بگم احساس میکنم کتاب چقدر کوتاهههه؟؟؟
بیشتر میخوامممم!#
فقط دو جلد موندهTT
Profile Image for مجید اسطیری.
Author 8 books550 followers
August 29, 2023
حزب توده از لحاظ داشتن افرادی که از نزدیک با مشکلات روستایی آشنایی داشته باشند، بتوانند به لهجهٔ روستاییان گفتگو کنند و بدانند که چگونه دهقانان را جذب کنند، در تنگنا قرار داشت. ولی حزب با وجود این کاستیها، در سالهای ۱۳۲۴_۲۵، با فرستادن کادرهای شهری به روستاهای نزدیک برای سازماندهی روستاییان و تشکیل اتحادیه های دهقانی به تلاش و مبارزه ای بزرگ دست زد. گرچه در برخی نواحی زمین داران این مبارزه را به شکست کشاندند، در مناطق دیگر حزب توده کامیابیهای چشمگیر ولی زودگذری به دست آورد. این پیروزیها در گزارشهای کنسولگریهای انگلیس هم منعکس میشد در حومه مشهد، دهقانان خواسته حزب توده را پذیرفتند و همه محصول را برای خودشان نگه داشتند. در همدان، فعالیتهای حزب توده در بین دهقانان آن چنان گسترده بود که زمین داران ناگهان به فکر زیارت کربلا افتادند در حومه ،یزد اردکان بم و کرمان، روستائیانی که حزب توده تحریک کرده بود با نمایندگان و مزدوران زمین داران به زدوخورد پرداختند. در استان تهران نیز به ویژه روستاهای ورامین، گرمسار، شهریار و ساوجبلاغ عملکرد حزب توده در تحریک آشوب و ترغیب دهقانان به نگهداری محصول آن چنان مؤثر بود که ،قوام، نخست وزیر وقت وادار به اعلام حکومت نظامی و دادن وعده اصلاحات ارضی شد ولی این موفقیتها زودگذر بود. هنگامی که دولت، در اواخر سال ۱۳۲۵ حزب توده را در فشار قرار داد. این فعالیت و مبارزه در روستاها به پایان رسید و اوضاع در اکثر نواحی به حالت عادی بازگشت. حزب توده دیگر نتوانست تا سالهای ۳۲ ۱۳۳۰، مبارزات ۲۵ ۱۳۲۴ را تکرار کند ولی فعالیتهای موفق آن سالها نیز در نتیجه سرکوب دولت کوتاه مدت بود.
تنها در نواحی روستایی ساحل خزر بود که حزب مشکل چندانی برای فعالیت نداشت و موفقیتهای نسبتاً پایداری به دست آورد.



این بخش از کتاب خواندنی «ایران بین دو انقلاب» را تنها به این دلیل آوردم که ریشه های شخصیت مخفی کار، کم صحبت و نهان روش «ستار پینه دوز» را در رمان کلیدر آشکار کرده باشم.
البته ستار نهایتاً از خاستگاه حزبی خود فراتر می‌رود و در کنار گل محمد شهید می‌شود.
Profile Image for Tanaz.
212 reviews65 followers
September 18, 2018
این دو جلد رو دوس داشتم
دلنشین بودن و دوست داشتنی
جوریکه آدم دلش نخواد کتاب رو زمین بذاره
محبوبترین بخش من تو این دو جلد مکالمه گل محمد و مارال تو اون شبی بود که به صبح نمیرسید اونجایی که گل محمد فهمید که باید راهش رو انتخاب کنه اونجایی که داشت به سختی مسیرش نگاه میکرد و به مارال گفت
"مارال مردم از من انتظار دارن گره ی دنیا رو براشون باز کنم"
راستش گل محمد قهرمان داستانه اما از همه کمتر به افکارش پرداخته شده تا اینجا و این احساس غریبی بین خواننده و گل محمد هست همیشه از دور بهش پرداخته شده جذابیت خودش رو داره شاید هم بخاطر همین باشه که این بخش و این دو جلد بیشتر به دلم نشستن...
جا داره که به اون قسمتهایی که دلم واسه شیرو سوخت اشاره کنم چقد تو اون چند صفحه اشک ریختم به حال غریبی زنها به حال بلقیس که به عنوان مادر یک خانواده جایگاهی که باید رو نداشت چقد زندگی "همیشه" سخت بوده!

بخشی از کتاب در جلد هشت
(دیالوگی که بالا گفتم واسه جلد 7 بود)

مردم را که می شناسی!... مردم از ترسوها خوششان نمی آید، اگر چه خودشان هم چندان شجاع نیستند! آنها از ضعیف و ناتوان بیزارند، اگر چه خودشان هم کمتر قوی و توانا هستند! این مردمی که من دیده ام خود به خود حامی قدرت هستند، پشت کسی هستند که توانا باشد. اما اگر آن قدرت ضعیف شود، مردم خود به خود از آن دور می شوند. اگر قدرتی را که می پسندند از پا دربیاید، آن وقت همین مردم لگدش می کنند و از رویش می گذرند. لگدمالش می کنند. همین مردم! پس برای اینکه مردم را با خودت داشته باشی، همیشه باید کاری کنی که آنها تو را یک قدرت ببینند. باید تو را شجاع بشناسند! سست می شوند و وامی گذارندت اگر ببینند یا بشنوند که تو سست شده ای! اگر بشنوند که ترس ورت داشته!

کلیدر ج ۸
محمود دولت آبادی
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
Read
December 8, 2013
آینه را می‌خواهند با گل خاکستر خراش بیندازند و خرابش کنند. دل کور دارند. غافل از اینکه خاکستر، صیقل می‌دهد آینه را.»

«زن نان می‌خواهد و مرد!»

«کودن‌ترین آدمیان هم در فریب خود، مهارتی نبوغ آسا دارند!»

«درد اینجاست که درد را نمی‌شود به هیچکس حالی کرد»

«چاره زندگانی، خود زندگانی‌ست.»

«خوب و بد در این دنیا گم نمی‌شود. بد کنی، بد می‌بینی!»

«دشمنی که از روبه‌رویت می‌آید، بیم ندارد. فکر آن دشمنها باش که نمی‌بینیشان!»

«دشوار نیست قهرمان شدن، دشوار است قهرمان ماندن.»

«در کوران کار، چه بسا که آدم به کم و کیف کار خودش وقوف نداشته باشد. اما کسانی که از بیرون به کار آدم نگاه می‌کنند، می‌توانند این را بفهمند. وقتی هم می‌رسد که خود آدم ناچار می‌شود در کار خودش مکث کند. آن وقت است که خودش هم جوهر کار و مقصود خود را می‌تواند بفهمد!»
Profile Image for Alireza.
170 reviews1 follower
July 27, 2014
روایت در مجموع این دو کتاب در سه روز و سه شب نقل می شود. یک روز و یک شب در کتاب هفتم از رفتار و افکار و خیالات گل محمد و یارانش و باقی در کتاب هشتم.
کتاب هفتم کلیدر در زمره بهترین آثار داستانی معاصر ایرانی برای من جای می گیرد و خوانش دوباره و دوباره آن بسیار دلچسب و دلنشین است.
کتاب هشتم اما کمی از کتاب هفتم پایین تر است و این شاید به این خاطر است که آبستن اتفاقات نهایی است. شروعی برای پایان. در مجموع این دو کتاب به نوعی نقطه عطف داستان گل محمدها ست. جایی که نویسنده، جناب دولت آبادی، بعد از تثبیت خود به عنوان یکی از اساتید مسلم داستان نویسی و حتی ادبیات فارسی، ابعاد اصلی قدرت نویسندگی خود و اثر سترگی را که خلق کرده نمایان می کند.
Profile Image for Pooya Kiani.
414 reviews122 followers
February 5, 2015
اگر بزرگترین وجه تمایز داستان و رمان رو در تحول شخصیت‌ها و نه صرفا تغییرشون بدونیم، این دوجلد، فارغ از مقدمه‌چینی زیبای زد و خورد‌هایی که قراره رخ بده و پرداختن بسیار بسیار روشن و زیبا به ظلم و جنس ظلم روا داشته شده به زنان، مختص این پرداخت و تصویر تحول شخصیتهای پهنه‌ی زیبا و تلخ رمان کلیدر قرار گرفته. از خود گل‌محمد تا شیرو و دلاور و زیور و مارال، از ستار تا نجف ارباب و رعایای یخ زده، از روابط ارباب رعیتی تا ارباب شدن و بعد ارباب‌ستیزی گل‌محمدها. جلد هفتم و هشتم مجلد قدرتمندیه، اگر چه من هنوز مجلد اول رو دلکش‌تر می‌بینم.
27 reviews1 follower
May 11, 2020
این کتاب داستان نیست، خود زندگیه. گل‌محمد آدم عجیب و دور از ذهنی نیست، معمولیه، ولی بازم قهرمانه.
ساعت ۶ونیم صبح ۲۱ اردیبهشت، بلقیس به گل محمد گفت: "اربابها، اربابها! صدبار گفتم با اربابها پلو مخوار، ننه گل محمد. صد بار گفتم پلو مخوار، ننه گل محمد! صد بار گفتمت." و من یاد نوای قدیمی خراسونی‌ای که قبلا شنیدم افتادم: https://irsv.upmusics.com/99/Sad%20Ba...
درود بر محمود دولت آبادی.
Profile Image for Negar mehramiz.
18 reviews
July 7, 2015
و گل محمد،گل محمد است و نه دیگری.وگل محمد است اکنون تا فراخوانی دشمن را پیشواز می رود.شاید از آنکه گل محمد نه بس یک نام، و نه بس همان تن درون پیراهن است.او یک تن است و نه یک تن؛یک نام است و نه بس یک نام.نام و تن گل محمد اکنون دیگرمحملی ست؛محملی تا بار ثقیل وجود به منزل رساند.وجودی در عین یگانگی و یکتایی؛آمیزه ایست از ذهن و ذرات؛آمیزه ای ناگسست از خود و دیگران.چندان که گوهر خودرا جز از روال نگاه ذهن دیگران در نمیتوانست یافت و بازشناخت این گوهر، بس در پیوست بی گسست با اندیشه و گمان دیگران،میسر توانست بود.چنین بود که گل محمد،خود بود و نبود؛و توان گفت خود در بی خودی توانست بود.پس او هم از درون بوده ی خود با جهان در پیوند بود،هم از برون بوده ی خود؛از حس حضور خود در دیگران.که میدان بودن گل محمدسردار،بس پیراهن تن بود.

فکر میکنم توی مجلد چهارم توصیف های بی نظیر اقای دولت آبادی باعث میشه که خواننده به عمق کتاب بره.شیوه ی نوشتن و دقت نظر نویسنده در توصیف جز به جز حالات یا افکار شخصیت ها دلیل اصلی درک اون هاست.مکالمات بین ستار و گل محمد هم خیلی خوبن من که از تک تک جملات مجلد چهارم لذت بردم ؛)
Profile Image for Sara tz.
26 reviews
April 23, 2014
ستار : آدم ها عمدتا دو جور هستند، یا – دست کم – من دو جور دیده ام. یک جورش آدم هایی هستند که بدون یقین و ایمان نمی توانند زندگی بکنند؛ و یک جور دیگرش آدم هایی هستند که با یقین و ایمان نمی توانند زندگی بکنند. راست این که بعضی از ایمان هراس دارند و بعضی از بی ایمانی دچار وحشت می شوند. آن که ایمان می آورد، از پوک بودن وحشت دارد. و آنکه ایمان پیدا نمی کند، از بار سنگین آن وحشت دارد؛ وحشت پابند شدن دارد. بعضی خودشان را در قید ایمان، آزاد می یابند؛ و بعضی آزادی خودشان را در بی ایمانی می بینند. یکی را می بینی که زندگانی را باور دارد، یکی را می بینی که از باور زندگانی فرسنگ فرسنگ فرار می کند. نیمه راهی ها، همان فراری ها هستند
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,361 followers
November 22, 2016
خلاصه جلد هفتم و هشتم، برای یادآوری شخصی

Profile Image for Saman.
1,166 reviews1,073 followers
Read
January 24, 2010
پیش‌تر درباره‌ی این رمان چیز دیگری نوشته بودم. زمانی که این رمان را شروع به خواندن کردم شانزده یا هفده سالم بود و یادم است آن موقع این رمان را نپسندیدم

اکنون دوازده سال از آن زمان می‌گذرد و من نیز بسیار بسیار بیش‌تر خوانده‌ام و دیده‌ام و روزگار گُرده از دمارم بیرون کشیده است. دوست دارم اگر عمر مجالی باقی بگذارد یک بار دیگر این کتاب را بخوانم. زیبایی‌هایش را کشف کنم. با قهرمانانش هم‌ذات پنداری کنم. برایشان ماتم بگیرم و جان کلام: با این ده جلد داستان مدتی زندگی کنم

اگر عمر مجالی دهد
Profile Image for Sahar.
32 reviews46 followers
March 2, 2016
"آنكه زخمي كهنه به جان دارد،دشوار و دير مي تواند مهر ببخشايد."

"هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار!"

"بين دوتن،نزديكي هرچند باشد،رعايت حدو سلسله حكم ضرور آن است."
Displaying 1 - 30 of 71 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.