What do you think?
Rate this book


200 pages, Hardcover
First published January 1, 2014
مردم فقط میتواند در صورت جمع وجود داشته باشد
یورگن هابرماس
شیوهای برای درک دنیای سیاست که مردمانی اخلاقن بیغش و کاملن متحد لیکن، به اعتقاد من، در نهایت خیالی را در برابر نخبگانی قرار میدهد که لاجرم فاسد یا به طریقی دیگر اخلاقن پست هستند.
به قول کلود لوفور «دموکراسی تجربهی یک جامعهی غیر قابل درکِ غیرقابل کنترل را رقم میزند که در آن بیشک به مردم گفته خواهد شد که حاکم امور هستند، ولی هویتشان مدام محل تردید و پرسش خواهد بود و هویتشان همواره پنهان خواهد ماند.» این همچنین بدین معناست که مردم یک عبارت متغیر، ناپایدار، مخاطرهآمیز و شاید حتا سراسر خطرناک است.
این پوپولیستها هستند که زنجیزهی ادعاسازی را با این ادعا که حالا میتوان تعریفی دقیق و جامع از مردم ارائه کرد و اینکه واژهی مردم حالا دیگر واقعیست نه پنهان و مبهم میشکنند. در این معنا پوپولیستها عملن نوعی خاتمهی کار هستند.
گر ما تا نهایت بردبار باشیم، ممکن است قدرت ما توسط نابردبارها از بین برود و این به نابودی بردباری منجر میشود. از این رو، برای حفظ جامعه بردبار، باید نسبت به نابردباری تا حدی نابردبار باشیم تا از نابودی خود جلوگیری کنیم.مولر حرف پوپر را پذیرفته، و میگوید پوپولیستها را باید بابت آنچه که هستند هدف انتقاد بگیریم، اما طرد کردن کسی که ادعای طردشدگی دارد تنها به یک چرخهی معیوب دامن میزند.
حرف من این است که مادامی که پوپولیستها از چهارچوب قانون عدول نکنند و مثلن تحریک به خشونت نکنند، عوامل سیاسی دیگر (و اهالی رسانه) ملزم هستند آنها در فضای سیاست دخیل کنند. پوپولیستها وارد پارلمان که شدند، نمایندهی رایدهندگانی هستند؛ این که صرفن پوپولیستها را طرد و انکار کنیم حاصلی جز تقویت بیش از پیش این حس و تصور در رایدهنگان ندارد که نخبگان موجود آنها را رها کردهاند یا هرگز اصلن اهمیتی به آنها نمیدادهاند.
Radical Islamism is no serious ideological threat to liberalism. (Those who conjure up the spectre of "Islamofascism" tell us more about their longing for clear-cut battle lines comparable to those that prevailed during the Cold War than they do about the political realities of the present.)