کتاب حاضر با نگاهی نو به حماسههای ایرانی مینگرد، حماسههایی که بر اثر پرتو جاودانهٔ شاهنامه کمتر به چشم آمدهاند و اگر نیز دیده شدهاند نه چنین یکدست و در مجموعهای مرتبط، بلکه با هدف انکار ارزش وجودی آنها یا صرفاً وظیفهشناسی ادبی و مقایسهٔ نظم آنها با شاهنامه، شاهکار زبان فارسی، بوده است. این کتاب، گذشته از کشف این حماسهها به شکل مجموعهای بههمپیوسته، به کارکرد تاریخنگاری و مشروعیتبخشی آنان توجهی همهجانبه مبذول داشته است که بدون شک دستکم به کار تاریخ اشکانیان خواهد آمد، بمانَد که چنین رویکردی در کل تاریخ ایران نیز راهگشا خواهد بود. کتاب اگرچه با اشعار حماسی سروکار دارد، عمدتاً با متد تاریخی نگاشته شده و یکی از اهداف آن مسألهٔ تاریخنگاری ایرانیان و حافظهٔ تاریخی آنان است، امری که تصور غالب امروزی بهویژه در پژوهشهای غربی وجود آن را به دیدهٔ انکار مینگرد.
ساقی گازرانی در سال ۲۰۰۷ دکترای خود را در رشتهٔ تاریخ از دانشگاه ایالتی اوهایو دریافت کرد، و از همان زمان به بعد به پژوهش و انتشار آثاری دربارهٔ ابعاد گوناگون ژانرهای ادبی و تاریخیِ سدههای میانهٔ ایران پرداخته است.
نمیدونم چرا این کتاب به نام اصلیش ترجمه نشده ولی قطعا با هماهنگی خود خانم گازرانی بوده. راستش من نام اصلی رو بیشتر میپسندم. این نام اگرچه جنجالیتر و پرفروشتره اما کتاب واقعا روایتهای خاندان رستم نیست. این کتاب دربارهی تاریخنگاری سیستان و روایت ملی تاریخ ایران صحبت میکنه. نگاه کتاب به مسئلهی روایت ملی و لایههای تاریخ رو دوست داشتم؛ هرچند که همه جا باهاش موافق نبودم. گاهی به نظرم رسید که نویسنده شواهد رو در خدمت هدف خودش تفسیر میکنه. مثلا داستان رستم و سهراب رو بازتاب پدرکشیهای شاخهی سنتروک خاندان اشکانی میدونه که خب! رستم و سهراب پسرکشیه نه پدرکشی و هزاران پدرکشی دیگه هم در تاریخ هست. مثلا چرا شیرویه و خسروپرویز نه؟! کلا در جوامع کهن جنگ و درگیری چیز دور از ذهنی نبوده و برای هر موردی از این دست در روایت ملی میشه دهها شاهد تاریخی آورد. با وجود انتقادهام اما در مجموع کتاب رو دوست داشتم به خاطر شیوهای که به تاریخ نگاه کرده. در واقع میشه گفت که گازرانی مثالهای زیادی برای چیزی که احسان یارشاطر در بخش روایت ملی تاریخ ایران کمبریج گفته ارائه داده. در نهایت، خوندن این کتاب رو توصیه میکنم اما باید حتما پیشزمینه داشته باشید. اگر با داستانهایی مثل برزونامه، گرشاسبنامه و... آشنا نیستید اول، فصل آخر کتاب رو بخونید که دربارهی هریک از اینها توضیح داده و بعد وارد متن بشید. این کتاب ترجمهی یک رسالهی دکتراست برای همین انتظار متن خیلی ساده و داستانگونه رو نداشته باشید.
کتاب کار ارزشمندی است که ارزش وقت گذاشتن و خواندن دارد. چرا ارزشمند است ؟ 1- نگاه روشمندی به تاریخ پهلوانی ایران دارد از منظر نوشته های حماسی به ویژه داستان های سرزمین سیستان 2- تلاش برای برهم نهی قهرمانان و رویدادهای حماسه پهلوانی با واقعیت های دوره تاریخی اشکانی و هپتالی و ساسانی 3- توجه موثربه مطالعات سکه شناسی و پژوهش هایی که در این زمینه صورت گرفته برای بررسی تغییرات حکمرانی در منطقه سیستان و هند که مستنداتی برای آن دوره نداریم یا کمتر چیزی باقی مانده است. 4- نگاه به حماسه ها به چشم نوعی تاریخ نگاری خاص سرزمینی 5- بررسی تفاوت روایت ها و نیت خوانی علت هر کدام از آن ها
به این سیاهه موارد دیگری هم می توان افزود. خواندن کتاب بسیار خوب و خوشایند بود. کسانی که تمایل دارند نگاه نظام مندی به تاریخ پهلوانی و خاندان های اتحادیه پارتی در فلات ایران داشته باشند از خواندن این کتاب بهره ها خواهند گرفت
لازم به ذکره که صرفا به عنوان علاقهمند مطالعه در این حوزه نظرم رو مینویسم، نه کسی که تسلط کافی بر تاریخ یا حتی اساطیر یا حماسه داره. قطعا برای درک و فهم این کتاب، نیاز هست با تاریخ شاهان پیشدادی، کیانیان و حداقل نیمه اول شاهنامه آشنایی کافی داشته باشین. در مورد صحت ادعاهای کتاب، صاحب نظر نیستم ولی مطمئنا نگاه نو به تاریخ در لابلای خطوط کتاب و خوندن حرفهای تازه خانم گازرانی لذتبخش و تاثیرگذاره.
کتاب با بررسی تاریخ سیستان، هجوم سکایان، خاندان حاکم بر این منطقه و روابطشون با شاهان پارتی و مرور اتفاقات تاریخی قرن دوم و اول پ.م در دوره اشکانیان شروع میشه و فصل به فصل با تحلیل جز به جز داستانهای سیستانی، در جهت انطباق شخصیتهای پهلوانی و شاهان و شاهزادگان با شخصیتهای واقعی دوره اشکانی ادعاهایی مطرح میشه که در خیلی از موارد منطقی و قابل قبول به نظر میرسه. حجم جزییات اینقدر زیاد هست که خلاصه کردن و مرورشون در حد چند جمله شدنی نیست ولی با این وجود تیتروار به بعضی موضوعات که به تفصیل در این کتاب بحث میشه اشاره میکنم:
-اثبات پارتی بودن زمینههای داستان رستم و خانواده او (انطباق خاندان رستم با خاندان سورن/لقب تاج بخش/ نقش اژدها بر درفش ارتش پارت و ارتش رستم) -انطباق برخی قهرمانان سلطنت کیکاوس و کیخسرو با شاهان پارتی و شاهزادگان خاندان اشکانی و اعضای خاندان قارن و مهران -اثبات اینکه بسیاری از داستانهای دوران پارتی (داستانهای پهلوانی) در شاهنامه به اشتباه در بخش کیانیان جا داده شده -توضیح الگوی پهلوانان سیستانی (آزمونهای پهلوانی در هند/ بنمایه کشف گنج/ بنمایه اثبات خرمندی پهلوان و ملاقات با فرد دانا/ بنمایه عجایب) -غصب گرشاسب به عنوان نیای رستم -تصویر متفاوت و خنثی ضحاک در مجموعه سیستان -تشابه سازمانهای سیاسی شاهنشاهی در دوره کیانیان با دوره اشکانیان (حضور پهلوانان با قلمروهای حکمرانی جداگانه) -مرور کشمکشهای جانشینی پس از مرگ نوذر و انتخاب زو طهماسب به شاهی ایران توسط زال -افول خاندان رابطه خاندان رستم با پادشاهی ایران پس از به سلطنت رسیدن لهراسب