Jump to ratings and reviews
Rate this book

خال سیاه عربی

Rate this book
یک ضرب‌المثل انگلیسی می‌گوید «کلمه‌ها می‌توانند شما را بکشند.» «حرِّک زائر» داریم تا «حرِّک زائر»! یکی توی کربلا می‌شنوی و یکی توی بقیع. آن حرِّک‌ها برای این است که سریع بروی که زیارت به بقیه هم برسد و این حرِّک‌ها برای این است که غربت‌افزایی کند. خیلی حرف است که یکی با چوب‌پَر لطیف و رنگی آرام بزند روی شانه‌ات با خنده بگوید «برو» و یکی با باطوم و پوتین و لباس پلنگی بگوید «حرِّک زائر» و بزند زیرِ دوربینت.

234 pages, Paperback

First published May 3, 2020

7 people are currently reading
99 people want to read

About the author

حامد عسکری

7 books59 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
42 (27%)
4 stars
48 (31%)
3 stars
43 (28%)
2 stars
13 (8%)
1 star
7 (4%)
Displaying 1 - 30 of 51 reviews
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
July 26, 2020
نشد آنطور که باید

چیزی که روشن است این نکته است که این کتاب را دوست نداشتم. حجم بالای کلمه‌بازی کتاب سبب شد خیلی توی ذوقم بخورد. حجم زیادی از کلمات درشت متن را فاخر نمی‌کند بلکه متن را تبدیل به یک نثر متکلف می‌کند.
سفرنامه بخشی از آن رفتن به اماکن و محل‌های مختلف است ولی همه چیز نیست، ما در این کتاب کمتر آدم می‌بینیم و هرجا هم می‌بینیم مغضوب علیهم نویسنده هستند.
نوعی اغراق در متن به چشم می‌آمد که سبب می‌شد حس کنم متن تصنعی است و راحت با آن ارتباط برقرار نکنم.
البته فرازها و گریزهایی داشت که کتاب به جانم نشست، مثلا روایت سعی صفا و مروه، ولی این اتفاقی عمومیت نداشت. در هر صورت تجربه‌ای بود.

حتی می‌شد به آن نمره کمتر داد ولی خب این کار را نکردم.
Profile Image for Einakikhoshghalb.
73 reviews52 followers
May 21, 2020
اگر هنوز سراغ «خال سیاه عربی» نرفته اید سوالی از شما دارم؟ به چه خاطر می خواهید این کار را بکنید؟ به این خاطر که نویسنده این کتاب شاعر و چهره ای نسبتا مشهور است و در صفحات مجازی این کتاب را زیاده دیده اید؟ اگر این طور است خواهش می کنم کمی تامل کنید بعد تصمیم بگیرید.

حامد عسکری، ترانه سرای خوب و اینستاگرامیست خوبی است. شخصا هم ترانه هایش را خیلی دوست دارم، هم صفحه اینستاگرامش را. اما آیا این دلیلی بر این است که کتابی که نوشته هم کتاب خوبی باشد؟ به نظرم خیر. «خال سیاه عربی» شاید اگر کپشن های پراکنده اینستاگرام حامد عسکری بود متن بی نظیری می شد. شاید من هم متن را کپی می کردم و برای دوستانم می فرستادم. اما وقتی در مقام یک کتاب باشد قضاوت متفاوت می شود. از یک کتاب انتظار نثری فاخرتر از نثر رایج در صفحات مجازی و انسجامی بیشتر از انسجام متن های مجازی داریم. چیزی که ما در «خال سیاه عربی» پیدایش نمی کنیم. اولین موردی که در کتاب باعث شد به عنوان یک خواننده غافلگیر شوم استفاده از کلمات و عباراتی بود که عموما در نثر رسمی استفاده نمی کنیم. مثلا «کرم ریختن»، «لامصب» و ... به عنوان یک معلم اگر این کتاب یادداشت یکی از شاگردانم بود قطعا زیر چنین عباراتی که در کتاب کم هم نبودند خط می کشیدم و کنارش می نوشتم در متن رسمی، رسمی بنویسیم
علاوه بر آن احساس می کردم، برای نویسنده مشخص نبوده که می خواهد مخاطب را از کدام نقطه به کجا ببرد. صرفا چند متن پراکنده از مشاهدات روزمره در کنار هم آمده بود، حتی بعضی از فصول بی ربط به فضای کلی داستان انگار چیزی مثل یادداشت های در لحظه ی نویسنده بودند. و در ویرایش کتاب هم این موارد بهبود پیدا نکرده بودند. نمی توان این نکته را هم نادیده گرفت که قوت قلم آقای عسکری شاید در حد نوشتن یک کتاب نباشد و گرچه نگاه خلاق و طنازانه ای نسبت به موارد متفاوت دارند اما متن قوت لازم را ندارد. در طی خواندن کتاب ناخودآگاه این سفرنامه را با سفرنامه های رضا امیرخانی مقایسه می کردم. شاید در جانستان کابلستان و نیم دانگ پیونگ یانگ امیرخانی هم شرایط مشابه حامد عسکری داشته است اما تفاوت عمیق دو نویسنده قوت قلم آن ها بود. حادثه ای ساده با قلم امیرخانی می تواند تبدیل به ماجرایی جذاب بشود اما با قلم حامد عسکری آن جذابیت را نخواهد داشت گرچه که به نظر می رسد تمام تلاش خود را می کند

سوال بعدی این است که ما از سفرنامه چه انتظاری داریم؟ انتظار داریم که نویسنده ما را با مقصد خود آشنا کند. این آشنایی مستلزم مشاهده مفصل و بعضاٌ سرک کشیدن در زوایای پنهان مقصد است. در مورد حج شاید کار سخت تر باشد چون هر فرد مسلمانی بارها و بارها در زندگی روایت حج را شنیده است. ما شاید هیچ وقت عربستان را ندیده باشیم اما به لطف تلویزیون و تعریف مداوم اطرافیان با زوایای مختلف آن آشنا هستیم. با این حساب نویسنده ای که قصد دارد روایت حج بنویسد پا در زمین دشواری گذاشته و باید برای مخاطب ارمغانی بیش از آنچه که می داند، داشته باشد. چیزی که به سختی در خال سیاه عربی پیدا می شود. شاید برای من جالب باشد که شرح لحظات حضور حامدعسکری در مسجد الحرام را در صفحه ی ایسنتاگرامش بخوانم ولی تمایلی ندارم که این لحظات را که عموماً شامل هیچ حادثه ی خاصی نیستند را در یک کتاب ببینم. به غیر از چند قسمت خاص مثل دستگیری توسط پلیس مدینه و دیدن محل شهادت شیعیان مدینه توسط عبدالله زبیر شاید کتاب چیز جدیدی برای عرضه نداشت و نویسنده تلاش کرده بود که این خلاء مشاهده را با روایت تاریخی پر کند. شاید این پیوند زدن مشاهدات و تاریخ در بدو امر جالب به نظر برسد اما تکرارش برای خواننده کسل کننده خواهد بود. نویسنده در هر مشاهده بعد از روایت مختصری از مقصد به حادثه عاشورا گریزی می زند و شاید قسمت عظیمی از کتاب همین گریزهای تاریخی باشد.

نمی توانم بگویم که از خواندن «خال سیاه عربی» پشیمانم. قسمت هایی از خاطرات کودکی حامد عسکری و همین طور قسمت هایی از روایت سفر برایم جذاب بود و حتی گاهی با کتاب خندیدم. اما می توانم به جرات بگویم این کتاب آن چیزی نیست که تبلیغ و معرفی می شود. و شاید بتوانیم ژانر جدیدی تحت عنوان «کتاب های اینستاگرامی» ایجاد کنیم و این کتاب را در زمره ی آن ها در نظر بگیریم. کتاب هایی که نثرهایی ایسنتاگرامی دارند و به واسطه اینستاگرام هم معروف می شوند.

پ.ن: البته اگر از حق نگذریم کتاب طرح جلد بی نظیری دارد. شاید دلم نخواهد چند بار بخوانمش ولی دلم می خواهد که بارها و بارها نگاهش کنم
Profile Image for Mohammad Sadegh Alizadeh.
148 reviews76 followers
May 26, 2020
فرق یک شاعر با یک روزنامه‌نگار یا نویسنده همین‌جاها مشخص می‌شود. حق مطلب را بخواهم ادا کنم باید 3.5 میدادم که خب گودریدز انتخابی این چنین ندارد لاجرم بین 3 و 4، دومی رو انتخاب کردم
Profile Image for Zahra.
21 reviews2 followers
May 13, 2020
باید بگممم محشر بووود تو ۳ساعت خوندمشش هنوز تو حسم😍😭 انار دلم پاره شد اصلا
Profile Image for Mohammad Hosein.
134 reviews20 followers
December 23, 2020
کمی تا قسمتی ابری
خیلی توقعم بالا بود در نتیجه ناامید شدم :)
Profile Image for Mehrnaz.
204 reviews23 followers
July 13, 2025
به‌نظرم خال سیاه عربی بیشتر از اینکه یک سفرنامه باشد، مجموعه‌ای از خاطرات حج است؛ حتی در بخش‌هایی حال‌وهوای مناجات‌نامه به خودش می‌گیرد. ما که تقریباً همگی یکی دو نفر از اعضای خانواده‌ یا اقوام‌مان این سفر را رفته‌اند و کمابیش با حال‌وهوای آن و مناسکش آشنا هستیم، از کتابی که عنوان «سفرنامه» دارد انتظار داریم چیز تازه‌ای برای گفتن داشته باشد؛ حداقل یک یا دو زاویه‌ی متفاوت از این تجربه را نشان بدهد. اما محتوای کتاب بیشتر همان روایت‌ها و حرف‌هایی است که بارها از دیگران شنیده‌ایم.

نکته‌ی دیگر که باعث شد نتوانم امتیاز بالایی به کتاب بدهم، نوع نگاه و رفتار نویسنده در طول سفر است. استفاده از واژه‌هایی مثل «گامبو» برای توصیف افراد در سفری با این حال‌وهوای معنوی، به‌نظرم چندان جالب نبود. همچنین گاهی نویسنده کارهایی می‌کند که با عرف کشور میزبان در تضاد است. حداقل چیزی که از یک مسافر انتظار می‌رود، احترام به عقاید و اصول جایی‌ست که به آن سفر کرده.
پی نوشت:خدا خیر بدهد اشتراک یک ساله نوار رو که خیلی کتابها رو میتونم رایگان گوش بدم و برای خریدشون هزینه نکنم!
Profile Image for Nastaran.
257 reviews88 followers
April 12, 2021
حامد عسکری بدون شک قلم خوبی داره، ولی این‌که آدم قلم خوبی داشته باشه و بتونه خوب توصیف کنه و از حسش بنویسه لزوما به معنی این نیست که نویسندۀ خوبی خواهد بود. من چیز زیادی نمی‌دونم، و ادعایی هم ندارم، ولی کتاب نوشتن به نظرم چیزی فراتر می‌خواد از فقط اینکه بتونی کلمات رو خوب به بازی بگیری و جمله‌ها و توصیف‌های خوبی بنویسی...
این کتاب رو وقتی تکه تکه تو اینستاگرام و جاهای دیگه بخونید شاید فکر کنید: «وه که چه کرده نویسنده!» اما وقتی پای کتاب بنشینید، دیگه اون جذابیت رو نخواهید دید؛ انگار که یه چیزایی براتون تکراری شده...
قضیه اینه که گاهی یه نویسنده داره تو هر صفحه یه چیز جدید براتون رو می‌کنه. ولی گاهی انگار داره همون چیز صفحه قبل رو به یه مدل دیگه براتون میگه و این خسته کننده میشه...
مثال بزنم؟! سرمه‌ای... من خسته شدم از توصیف شب با این کلمه!
یا مثلاً چیزای بی‌ربط دیگه که گاهی نویسنده وسط حرفاش میاره...
به نظر من ترکیب متن ادبی و بعضی اصلاحات و کلمه‌ها ممکنه بعضی جاها و تو متن‌‌های کوتاه‌تر جذاب و‌ حتی با نمک به نظر بیان ولی وقتی داریم در مورد یه کتاب سفرنامه صحبت می‌کنیم، اونم سفرنامه حج... شاید بهتره بچسبیم به همون متن ادبی و فوتبال و‌ مدل حرف زدنای داش مشتی و بعضی چیزها رو بذاریم کنار...
یه نکته دیگه، احساس می‌کنم نویسنده زیادی از فکر‌های تو سرش نوشته... نه که بد باشه، نه! ولی گاهی فکر‌ها فقط مال وقتی هستن که اتفاق می‌افتن و نه تنها تکرارشون رو نمیشه فهمید، برای من مخاطب شاید اصلا جذاب هم نباشه...

اما خوبی‌های کتاب...
از خرده روایت‌هایی که تو مدینه برام گفت روحم پر کشید... برای مسجد شیعیان و قبا و احد...
برای بقیع... بقیع... بقیع...
برای کبوترهای بقیع...
و باز هم برای بقیع...
برای کلید دری که انگار من توی دستم گرفتمش...
روایت‌های کربلا توی حج هم برام جالب بود.
در کل سفرنامۀ بدی نبود، ولی شاید جای کار بیشتری داشت... توقع من رو برآروده نکرد ولی خب لزوما ناامید کننده هم نبود، مخصوصا برای منی که تا به حال تمام سفرنامه‌های حجی که تجربه‌ش رو داشتم شفاهی بوده و خیلی کاروانی...

بیست و سه فروردین هزار و چهارصد
Profile Image for Zeynab.
198 reviews61 followers
September 4, 2020
سفرنامه قوی ای نبود، بیشتر مجموعه دلنوشته ها و پست های اینستاگرامی.اگر از منظر عقلی بهش نگاه کنیم،
اما
اما دلی،
من در ایام حج،دلم میخواست در قرنطینه خانه،در حال و هوای حج و خانه خدا باشم.
و از این جهت خواندنش حسن داشت.و کمی حال و هوا داد.
خدایا من دلم میخواد خال سیاه عربی ات رو از نزدیک ببینم،قسمت کن!
Profile Image for Fatemekaardaani.
205 reviews26 followers
Read
November 25, 2020
کاش عبارت سفرنامه‌ی حج روی کتاب نوشته نشده بود.
در واقع سفر نامه به حاشیه رفته است و ما افکار نویسنده را میخوانیم،افکاری که خیلی وقتها اصلا ارتباطی با موضوع کتاب هم ندارد.
کتاب امانت بود و خوشحالم که بابتش پولی نداده‌ام.
Profile Image for S.Omid Taheri.
68 reviews3 followers
May 21, 2020
این کتاب یک رمان معمولی یا سفرنامه ای ساده نیست.
یک عالَم روضه است که باید بنشینی سر سجاده ات بخوانی و اشک بریزی و عاشق شوی و لذت ببری از قدرت و لطافت قلمی که به حب اهل بیت متبرک است و به درگاهشان متوسل...
واقعا یک کتاب حال خوب کن و بی نظیر که ۵ ستاره از نگاه من برایش کم بود.
حتما بخوانید. تا دیر نشده....
Profile Image for Mohsen Jahan.
46 reviews4 followers
May 16, 2020
در هر صفحه از پنجاه صفحه اول کتاب درست قبل از روایت حج بارها تصمیم گرفتم کتاب رو بذارم کنار
اما از وقتی روایت مدینه شروع شد هرچی جلوتر رفت، کتاب رو نمیشد دیگه زمین گذاشت
یک رمان با عیار بود البته در غالب سفرنامه
Profile Image for Maryam Akbryn.
34 reviews3 followers
August 2, 2021
قلم حامد عسکری و دوست دارم ولی کتاب هاش و نه!!

#پریدخت انقدری که براش تبلیغ میکردند خواندنی نبود و #خال_سیاه_عربی هم با اینکه روون و خوش خوان بود ولی اصلا توقعم و برآورده نمی کرد .....
سفرنامه ها ماهیتا موضوع جذابی دارند ولی خسی در میقات جلال کجا و خال سیاه عربی کجا
شاید هم من اشتباه میکنم که متر سفرنامه ها رو قلم جلال در نظر میگیرم
با همه اینا به یه بار خوندن می ارزه
Profile Image for Fatemeh Eftekhari.
114 reviews69 followers
April 20, 2021
آقای حامد عسکری عزیز، ما خودت را، صفحه اینستاگرام ات را، یادداشت های ژورنالی ات را دوست داریم ولی از کتاب نوشتن بگذر!


اولین تجربه کتاب خوندن یکی دیگه برام:)
Profile Image for Y_falahati.
153 reviews9 followers
July 28, 2021
حامد عسکری بیشتر از اینکه نویسنده خوبی باشه، کپشن نویس خوبیه، این‌کتابم میشه بچشم ۳۰ ۴۰ تا پست ایسنتاگرامی نگاه کرد، وه ار روایتش دل و آتیش میکشونه، بخش مدینه کتاب فوق العاده بود ، اشکم بند نمیومد، با خوندن بخش های مکه اش مو به تنم سیخ میشد و من چقدر از وادی دور بودم که تا حالا زیارت مدینه و مکه برام موضوعیت نداشته، خدا حامد عسکری و خیر بده....
اللهم الرقنا حج بیتک الحرام تو جوونی لطفا🤲
Profile Image for Maryam Zarei.
120 reviews13 followers
September 16, 2024
قلم نثر حامد عسکری در کتاب‌هایش قدری متفاوت است با کپشن‌های اینستاگرام و پست‌های تلگرامش.
کتاب پر است از تعابیر ادبی و برای ذائقه‌ای مناسب است که این شکل نوشتن را دوست داشته باشد.
حجم زیادی از کتاب را هم فکرها و ذهنیات نویسنده تشکیل داده و من تصور می‌کنم یک جاهایی مزاحم توصیف دیده‌ها شده.
در مجموع میزان پسندیدنش خیلی به سلیقه خواننده بستگی دارد.
Profile Image for سیده زهرا.
141 reviews26 followers
January 25, 2021
حقیقت اینه که خوندن سفرنامه حج، از یک شاعر، خیلی چسبید.
همه اون چیزی که از این کتاب قبل از شروعش انتظار داشتم، دریافت کردم.
3 reviews1 follower
October 7, 2020
تصورم از خال سیاه عربی با توجه به پست‌ها و کپشن‌های سفرنامه‌ای ک آقای عسکری در زمان حج می‌نوشتن خیلی بهتر و بالاتر از خود کتاب بود، با خوندن کتاب خیلی توی ذوق‌تون خواهد خورد
کتاب خال سیاه عربی کتابی نیست که آدم بخواد به کسی معرفی کنه تا با حج آشنا بشه
و ی نکته‌ای که به نظرم خیلی مهمه این کتاب کتابی نیست که به درد سالیان بعد بخورد و موندگار باشه یک سری لفظ‌ها و کلماتی داره ک برای من و خیلی‌های دیگر که نویسنده را در صفحات مجازی دنبال می‌کنیم و در حال حاضر زندگی می‌کنیم روشن بود
نه برای نسل‌های بعد
ولی قسمت‌های خوب هم داشت مثلا آخرای کتاب و شهدای فخ که خب من به شخصه هیچ اطلاعی راجع بهشون نداشتم
Profile Image for Zahra Dashti.
443 reviews118 followers
July 13, 2023
خال سیاه عربی، روایت حامد عسکری از سفرش به سرزمین وحی و به جای آوردن مناسک حج است.
همین ابتدا بگویم که از این کتاب انتظار یک سفرنامه کلاسیک را نداشته باشید، این کتاب در واقع روایت شاعرانه حامد عسکری از این سفر است.
عسکری ابتدا، با خاطراتش پیرامون حج از کودکی آغاز می‌کند و مواجهه‌هایی که تا قبل از سفر خودش با حج داشته را روایت می‌کند و سپس سفر ناگهانی خودش به سرزمین وحی سرآغاز مابقی این روایت می‌شود.
روایت، روایت یک شاعر از احوالات خود در این سفر معنوی است. گاهی روایت رنگ و شکل سفرنامه می گیرد و ما را با جزئیات مکان‌ها، اشیا و فرهنگ روبرو می‌کند و گاه به سادگی با عباراتی چون معماری زیبا، هوش ربا و ... می‌گذرد و داغ توصیف را بر دل خواننده می‌گذارد.
کتاب پر از تشبیهات ناب، شاعرانه و بدیع است - بلاخره نویسنده شاعر است!- و از این جهت کتاب جذابیت دارد. متن روان است و تا حد خوبی گیرا. بعضی بخشها آنقدر گیرا بود که بی توجه به زمان می‌خواندم و بعضی بخشها با را بی حوصلگی!
روضه‌های کوچک نویسنده، از بقیع، از فخ و ام البنین و ... خود وزنه‌ی سنگینی در کتاب است.
میان صفحات کتاب، کهگاه به عکس‌هایی سیاه و سفید ام جذاب از سفر می‌خوریم. طرح جلد نیز با سادگی منحصر به فرد در کنار نام زیبایش، دل‌رباست.
با این همه این حرفها، کتابی است ارزش حداقل یکبار خواندن را دارد، مخصوصا اگر شمشیر نگاه نویسندگی و معتقد بودگی را غلاف کنیم و خود را به روایت شاعرانه حامد عسکری از این سفر منحصر به فرد بسپاریم.
این کتاب توسط نشر امیرکبیر چاپ شده است‌.
9 reviews1 follower
September 17, 2021
یا کٓریمٓ الصَّفْح🌻🌿

📖 *خال سیاه عربی*
✍🏻 آقای حامد عسکری
🖇️قالب: سفرنامه
📄تعداد صفحات: ۲۳۷

کتاب خال سیاه عربی سفرنامه حج تمتع جناب نویسنده است، نویسنده در این کتاب فضا و جغرافیا را به خوبی توصیف کرده، اماکنی چون شهر مدینه، بقیع، مساجد، سرزمین عرفات و... را به زیبایی به تصویر کشیده، حوادث تاریخی را در قالب داستان جا داده است و آنچنان زیبا با کلمات بازی می کند که خواننده را با احساسات خود درگیر می کند.

حوادثی چون دستگیری اقای عسکری و باز کردن در مسجد النبی از نقاط جذاب داستان است.

🔍برشی از کتاب:
اولین بار است که مرا می بیند؛ اما انگار کینه ای قدیمی از من به دل دارد. این را از نوع نگاه و بی قراری و خشمی که سعی می کند پشت واژه هایش مخفی کند، می فهمم. می گوید:《 کسب و کارت چیست؟》می گویم:《 میوه فروشم.》دروغ هم نمی گویم. کلمه ها و شعرها و ستون هایم توی روزنامه ها و مجلات و کتاب هایم میوه های ذهن من اند.
Profile Image for Sadegh.
49 reviews4 followers
April 20, 2021
کاش نویسنده از ارجاعات تاریخ مصرف دار سیاسی_اجتماعی خودداری میکرد.
4 reviews
October 22, 2022
سفرنامه خود نویس حامد عسگری به حج. متن شاعرانه بود. ولی به دل من ننشست. شاید انتظار داشتم بهتر ایام حج را توضیح بدهد. ولی بیشتر در حواشی بود.
Profile Image for Marzina.
6 reviews3 followers
July 8, 2020
.
من کلا به سفرنامه خیلی علاقه دارم...
این یکی رنگ و بوش متفاوت بود... قلم اقای عسکری هم که کلا خوبه و ادم از خوندنش لذت میبره🍃🍂
Profile Image for Zahra.
3 reviews
January 12, 2021
خب اسم کتاب سفرنامه خست ولی بیشتر توصیف شاعرانه ی این سفر بود، کن با قسمت مدینش خیلی گریه کردم، درکل انتظاری که ار یه سفرنامه دارین برای توصیف کاااامل جزئیات رو ساید برآورده نکنه
Profile Image for Samaneh.
45 reviews2 followers
November 7, 2020
به نظر بیشتر از آن‌که سفرنامه باشد، تجربه شخصی و نجواهای ذهنی نویسنده بود.
و چقدر لذت بردم از همراهی با واژه‌ها...
توصیفات خیال‌انگیز نویسنده، فضایی رویاگونه از حج را برایم تداعی می‌کرد...
_ هوا قند است، زمین و زمان قند است، روحم بوی وانیل می‌دهد، بوی تسبیح چوبی، بوی مشت بسته نوزاد، بوی کاه‌گل نم‌خورده...
_ شب از ستاره گذشته است، هلالک ماه ناخن چیده نوزادی است افتاده بر چادر جیر سرمه‌ای آسمان مدینه.
و این جمله از کتاب خیلی به دلم می‌چسبید: توی دلم انار پاره می‌شود...😌
Profile Image for Zahra Solhdar.
75 reviews10 followers
September 9, 2024
یک ضرب‌المثل انگلیسی می‌گوید «کلمه ها می‌توانند شما را بکشند.»«حرِّک زائر» داریم تا «حرِّک زائر»! یکی توی کربلا می‌شنوی و یکی توی بقیع. آن حرِّک‌ها برای این است که سریع بروی که زیارت به بقیه هم برسد و این حرِّک‌ها برای این است که غربت افزایی کند.
خیلی حرف است که یکی با چوب پَر لطیف و رنگی آرام بزند روی شانه‌ات با خنده بگوید برو و یکی با باطوم و پوتین و لباس پلنگی بگوید «حرِّک زائر» و بزند زیرِ دوربینت.
Profile Image for طـيـبـه فاضلی نیا.
27 reviews6 followers
February 25, 2021
طبع شاعرانه‌‌ی حامد عسکری در روایتش از سفر حج باعث شده کتاب کشش لازم رو داشته باشه
خصوصا اگر تجربه‌ی سفر حج رو داشته باشی
خیلی حس های خوب سراغت میاد
ولی بعنوان سفرنامه شاید نشه روی “خال سیاه عربی” حساب کرد
در کل شیرین بود و دلچسب ❤️
699 reviews29 followers
May 7, 2021
بریده کتاب:

من توی هفت سالگی ‌ام عاشق خدایی شده بودم که نیش حاج معصومه را زنده می‌ کند، با دستور او، عروس خاله عالیه بچه ‌اش می ‌شود، و اگر صدایش کنم از ته دل، کاری می‌ کند استقلال گل نخورد.
گرم بندگی و پرستیدن همین خدا بودم که خبر رسید بی ‌بی صدیقه قرار شده با حاج میرزا محمدش بروند خانه خدا. هیچ جوره توی کتم نمی ‌رفت‌. یعنی مثلا چه‌ جوری؟ اصلاَ خانه خدا کجا هست؟ مگر این خدا همه‌ جای دنیا نبود؟ پس حالا یک ‌کاره خانه ‌دار شده؟ چه حرف ‌ها؟! یعنی خدا گفته بلند شوید بیایید منزل در خدمتتان باشیم؟!

بریده کتاب(۲):

نمی ‌دانم چقدر طول کشید که به خانه رسیدم. آنقدر دیر شده بود که هیچ سوپری و شیرینی فروشی ‌ای باز نمانده باشد. دست خالی رفتم توی خانه. سفره پهن بود برای من. با همسرم چشم توی چشم شدیم و بغضم ترکید.
صدای گریه ‌ام همه را براق کرد که چی شده؟ نه به آن شدت، ولی مثل جوکر می ‌خندیدم؛ از آن خنده‌ ها که گاهی اشک غالب می شود و گاهی خنده. همه می ‌پرسیدند: “چی شده؟” و تمام توانم را توی لب هایم جمع کردم که بتوانم کلمه تولید کنم و فقط رمقم با یک جمله رسید: “دعات مستجاب شد. من هم امسال میام حج.”

بریده کتاب(۳):

رسیده ‌ام پشت دروازه بقیع.
زنان و دختران هم‌ خاک و هم ‌ریشه ‌ام، ایرانی ‌ها، دارند به رسول خدا سلام می دهند.
شاید دارند گله می کنند که راهشان نمی ‌دهند.
خودشان می‌ گویند جنت البقیع.
این چه جنتی است که نگهبان‌ هایش صدا بلند می‌ کنند به نه گفتن با عتاب؟
بد توی پرم خورده.
برای کسی که سی ‌وچند سال است مشهد و کربلا رفته و کمتر از گل نشنیده، خیلی زور دارد یکی با باطوم‌ به ‌کمر و لباس پلنگی بگوید:
” نه، برو!” و پررو پررو در را هم ببندد.
پشت‌ بیل خورده ‌ام انگار. برمی گردم رو به گنبد سبز و می ‌گویم: “چه وضع است آقاجان؟”

بریده کتاب(۴):

یک ضرب المثل انگلیسی می گوید “کلمه ها می توانند شما را بکشند” “حرِّک زائر” داریم تا “حرِّک زائر!”
یکی توی کربلا می شنوی و یکی توی بقیع.
آن حرّک‌ها برای این است که سریع بروی که زیارت به بقیه هم برسد و این حرّک ‌ها برای این است که غربت ‌افزایی کند.
خیلی حرف است که یکی با چوب‌ پر لطیف و رنگی آرام بزند روی شانه ‌ات با خنده بگوید “برو” و یکی با باطوم و پوتین و لباس پلنگی بگوید “حرّک زائر” و بزند زیر دوربینت.

___________

 خدا… این کلمه، این مفهوم، بزرگ ترین سوال کودکی من بود و از سی وهفت سال پیش تا همین لحظۀ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سوال صفحه کلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته. این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟ قرار است برای من چه کار کند و قرار است برایش چه کار کنم؟ خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا عینک مختلف دیدم. عینک اول عینک معلم های دینی مان بود. خدای معلم های دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یک سری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سخت تر از مقررات مدرسه و هر کس دست از پا خطا می کرد، حسابش با آتش جهنم بود و سرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یک خدای اخمو و بی اعصاب که انگار همیشه از دندان درد رنج می برد و همین روی رفتارهایش تأثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی می ترسیدم. عینک بعدی عینک مادرم بود. مثل خودش بود این خدا؛ مثل مادرم؛ مهربان و صمیمی و یک بغضی همیشه توی صدا و چشم هایش بود. این خدا را خیلی دوست داشتم. اگر کار بدی می کردم، سگ محلم می کرد؛ ولی با یک ببخشیدگفتن من، با یک «دوستت دارم به خدا»، با یک «مگه چند تا پسر داری که باهام حرف نمی زنی»، یخش می شکست و دوباره بغلم می کرد و می گفت: «پسر خوبی باش! من خیلی ناراحت می شم که سرت داد می زنم. دلم ریش می شه تا برگردی و بگی ببخش.» برای پرستیدن، پناه بردن و توسل کردن و چیزی خواستن سراغ همین خدا می رفتم. نه اینکه خداها متفاوت باشند، نه! خدا یک خدا بود و فقط پنجره ای که آدم ها از آن به او نگاه می کردند، فرق داشت. برای اینکه مطمئن شوم انتخابم درست بوده، چند باری هم همین خدایی را که معرفش مادرم بود، امتحان کردم و شانس آورد و قبول شد و من پس از همان امتحان ها بود که دیدم نه! جواب می دهد و کارش را بلد است و انتخابش کردم برای پرستیدن. تا همین الآن هم رفیقیم و خیلی شب ها می روم توی چت خصوصی اش و یک حرف هایی می زنم باهاش که مسلمان نشوند کافر نبیند. استیکرها و شکلک هایی هم که من می فرستم، معمولا اشک است و آن گردالی که سرش را پایین انداخته و شرمنده است و سرافکنده. 
Profile Image for MohammadHossein Khoshmehr.
45 reviews3 followers
July 14, 2022
خال سیاه عربی

چه خداهایی دارند بعضی‌ها! حسودی به خدای دیگران هم کار بدیست؟


اوایل کتاب را دوست داشتم. آن جایی که از مواجهه‌هایش با حج می‌گفت و هنوز وارد سفرنامه نشده بود. تجربه‌هایش در طی سال‌ها به خاطره تبدیل شده بود، شخصی شده بود، قسمت‌های نامربوطش فراموش شده بود، بخش‌های دیگرش توسط ناخودآگاه نویسنده دستکاری شده بود. نویسنده، سعی نمی‌کرد مطلبی را در قالب کلمات بیان کند، صرفا خودش را بیان می‌کرد. سعی کردن و زور زدن نباید در متن به چشم بیاید، متنی که تلاش می‌کند تا ادبی باشد، تو ذوق می‌زند. اما اگر متن نشان دهندهٔ بخشی از نویسنده باشد، به دل می‌نشیند.

از شروع سفر به بعد اوضاع تغییر کرد. سفری که اساسا با هدف نوشتن و روایت کردن شروع شد. نویسنده در طول سفر نگاه می‌کرده که بنویسد، گوش می‌کرده که بنویسد، فکر می‌کرده که چه را چگونه بنویسد. کدام را باید توییت کرد و کدام در اینستاگرام می‌گنجد و کدام را نگه دارد برای کتاب؛ و برای نوشتن چه چیزهایی هنوز آمادگی ندارد. این را من نمی‌گویم، در متن مشهود است و چند باری به آن اشاره شده. کتاب را هم انگار سعی کرده به زور کش بدهد. با کمکِ توصیفات و اصطلاحاتی که تکرار می‌شوند، حرف‌هایی که مربوط نیستند، چیزهایی که گفته می‌شوند اما حسشان منتقل نمی‌شود. تجربه‌ها آنقدر که باید، در شخصیت نویسنده خیس نخورده بودند. مثل قسمتِ خاطرات، شخصی نبودند. حرف بودند و حرف.
کسی که عادت کرده تجربیاتش را به روز نکشیده در جایی منتشر کند همین می‌شود. تجربه‌ها را کال کال می‌چیند. چه اشعار و آثار ارزشمندی که نرسیده در شبکه‌های مجازی از بین می‌روند...

امیدوارم آن چیز‌هایی که ننوشته، کم کم رسوخ کند در شخصیتش و به آثار بعدی‌اش راه پیدا کند و عطر و بوی واقعی‌تری بدهد.
امیدوارم حج دیگری نصیبش شود و برای نوشتن نرود‌. برود که زندگی‌اش را بکند و مثل زمانی که در بچگی، همان طور که شیطنت‌ می‌کرده مشغول بوده به «خودش بودن»، به نگاه مخاطب فکر نکند و خودش باشد.
Displaying 1 - 30 of 51 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.