پس از مدتی متوجه شدم در اغلب محلات تهران و در بسیاری از شهرهای ایران هنوز جماعت زورخانهرو هر شب با هر صبح، سر ساعت معینی به زورخانه میروند و به رسم پهلوانها ورزش میکنند. در حالی که با تغییر ساختار اقتصادی-اجتماعی و استقرار نهادهای نوین، خیلی وقت بود که پهلوانها نقش عکس خود در زندگی اجتماعی را از دست داده بودند و اعتقاد مردم هم به گرهگشایی آنان از مشکلات فردی یا همگانی از کف رفته بود. موضوع جالب بود و من هفتهای دو سه بار برای تماشای مراسم ورزش پهلوانی به زورخانه میرفتم. اما مجموعه مراسمی که در زورخانهها به اجرا در میآمد مشتی حرکات ورزشی مثل شنا رفتن، میل گرفتن، و کبادهکشی بود که بیمزه و بیمعنا مینمود و تماشایش پس از چند بار کسالتآور شد. پس این پرسش طرح شد؛ چطور ممکن است سنتی تا این اندازه خنک و بیجان در میان ملتی که هزار و یک درگیری تاریخی و گرفتاری اجتماعی داشت، بیش از چند صد سال دوام بیاورد و به روزگار ما برسد؟
آیین پهلوانی از آیین های کهن ایران است که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده است. کتاب میراث پهلوانی درباره آخرین نسل پهلوان های شناخته شده ایران و ورزش زورخانه ای است.