أيها الأخوة والأخوات، إنما يحدث الشقاء حال لم نهتم بأنفسنا، فالشقاء هو الفضيحة والحرمان و السقوط من عين الله، و الإبتعاد عن الدرجات المعنوية. هو أن نبقى فقراء عن النعيم الأبدي الإلهي. إذن علينا الإهتمام بأنفسنا. ولحسن الحظ فكتب الأخلاق في متناول أيدينا. لكن ما يجب أن يفهمه الإنسان من مجموع تلك المواضيع هو أن يتمكن الإنسان من السيطرة على هواه و كبح الشهوات. فهو أساس القضية. الإخلاص هو أحد الخصوصيات المهمة جدا التي يجب أن نتوجه إليها في قضية بناء الذات وربما يكون لها جانب متقدم. الإخلاص يعني العمل بخلوص وبدون أي مشوبات. أحيانا لا يتعبد الإنسان وأحيانا يتعبد لكن بلا إخلاص وبشوائب وهذا كمن لم يتعبد . الإخلاص في العبادة والعمل يعني أن يكونا لله. كلام قائد الثورة عام 1371ق/1992م
جُرح أيّام الدفاع المقدّس, وعاش حياته متمنيّا الشهادة في سبيل الله, ذات يومٍ خضع لعمليّة جراحية خطيرة جدًا وتوقّف قلبه عن العمل لثلاث دقائق بقياس اهل الدّنيا. في هذه الدقائق الثلاث كان التوقيت مختلفًا في ذلك العالم, شاهد الكثير من الخفايا, عُرضت عليه أعماله كلها الصغيرة والكبيرة, كثيرٌ من تلك الاعمال كانت خالصة لله لكنه سرعان ما تبرخت لانه استغاب فلانًا في ذلك اليوم أو تسبب بإزعاج قلبِ أحدهم.. إلى أن لطف الله به وعاد قلبه للعمل بعد الصعقات الكهربائيّة, عاد قلبه للعمل ليُخبرنا ما جرى وليُنذرنا من القادم..
برجسته ترین نکته ی این کتاب ذکر جزئیاتی بود که باید در رفتارهامون رعایت کنیم چون اون دنیا ذره به ذره حسابرسی میشه حسابرسی اعمال در اون دنیا محور بیشتر بخش های کتاب بود البته ذکر جزئیات در حد کتاب «آن سوی مرگ» نبود به کسانی که مشتاقن از نحوه ی حسابرسی و محاسبه ی اعمال در جهان پس از مرگ آگاه بشن توصیه میشه
"همینطور که به صفحه اول نگاه میکردم و به اعمال خوبم افتخار میکردم، یکدفعه دیدم، یکییکی اعمال خوبم در حال محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود، اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا اینها محو شد؟ مگه من کار بدی کردم؟ گفت: بله درسته، ولی همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی... اعمال خوب شما به نامه اعمال او منتقل شد... باعصبانیت گفتم: چرا؟ چرا همه اعمال من ؟ او هم غیر مستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر (ص) که میفرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبتدر نابودی حسنات یک بنده نمیرسد... . کتاب سه دقیقه در قیامت، روایت تجربهی یک جانباز دوران دفاع مقدس است از سه دقیقهای که در اتاق عمل علائم حیاتی از او قطع شده بود و او وارد برزخ شده بوده است. کتاب شاید از لحاظ نگارش خیلی قوی و حرفهای نباشید ولی از لحاظ بیان خیلی روان و ساده است و در طول مطالعه دقایقی در بهت و تعجب قرارخواهید گرفت. خواندن این کتاب برای چندروز حداقل شما را به فکر فروخواهد برد و شاید باعث شود که کمی در اعمال خود بیشتر دقت کنید.
خیلی تاثیر گذار و فوق العاده جذاب و خوش خوان... اگر حوصله مقدمه کتاب رو ندارید عیبی ندارد ابتدا داستان را بخوانید و بعد از آن ناخواسته دلتان میخواهد از مقدمه سر دربیاورید!
-"ربما يمكن قول هذا وبكلّ جرأة وهو أن كل مشاكلنا اليوم هي نتيجة نسياننا ليوم القيامة" (ص ١٤٤)
-"الإخلاص هو أحد الخصوصيات المهمة جدًّا التي يجب أن نتوجّه إليها في قضيّة بناء الذات وربما يكون لها جانب متقدّم. الإخلاص يعني العمل بخلوص وبدون أي مشوبات" (السيد القائد الخامنئي، الغلاف الخلفي للكتاب)
الدّقة ثمّ الدّقة ثمّ الدّقة في العمل، ولولا رحمة الله فإنّا جميعا من الهالكين.
تجربه نزدیک به مرگ با کلی جزئیات و مطالب دقیق که بیشتر قیامتی بود تا برزخی کاش کتاب ادبیات قوی تری داشت. زیادی سر دستی نوشته شده بود محتواهای تکان دهنده ای در کتاب آمده
من بیشتر از متحول شدن و متنبه شدن، از این کتاب ترسیدم. خیلی سوال درباره ش برام پیش اومده که جرات پرسیدنش رو ندارم. نه از دیگران، از خودم حتی! اون حس لعنتیای که هی میگه اگه بهرحال همه چیش راست باشه چی؟ و خب اون حس آلوده به این دنیام میگه به یه نفر با سطح سواد و دین من بگن درباره حسابرسی یه متن بنویس احتمالا همینو مینویسم. همه آموختههامون تک تک کنار هم. به نظر کمی عجیبه خلاصه. اما نثر کتاب؛ روان و صمیمی بود ولی گرم نبود. حتی میشا گفت زیادی صمیمیبود و مخاطب یه جاهایی توقع مراعاتهای آکادمیک داشت و نصیبشم نمیشد. کاش تو یه حال مذبذب بخوننش همه. به آرامش روحی کمک میکنه واقعا
به توصیه دوستی خوندمش. خودم عموما اینجور کتابها رو برای خوندن انتخاب نمیکنم. در کل تلنگر خوبیه، اما روایتش ضعیفه و تبلیغاتیه. هیچ شاهدی هم بر صحت ادعاهای راوی وجود نداره. نه اینکه این ادعاها غلط باشن یا امکان وقوع نداشته باشن، اما اینکه واقعا برای این راوی گمنام اتفاق افتادن یا نه، قابل اثبات نیست و تلاشی هم برای اثباتش نشده. یک روز خوب میاد که آدمها بفهمن هدف وسیله رو توجیه نمیکنه...
الكتاب: ثلاثُ دقائًقَ في القيامة 🤎 إعداد: مجموعة الشّهيد إبراهيم هادي الثّقافيّة عدد الصّفحات: ١٥١ صفحة
بعدَ أن أصبحتُ من الأشخاص الّذين يتعلّقونَ بشدَّةٍ بالموت لإنَّهُ من أكثر الأمورِ غموضاً وضبابيّة على الرّغم من توفُّرِ الروايات والأحاديثِ الشّريفة التي تتناولُ هذا الموضوع، أصبحتُ أقرأ الكثيرَ من الكتابات المتعلّقة بالموت حتّى العلميّة منها والتي عجزت في مواضِعَ كثيرة أن توفي مسألة الموتِ حقّها لعجزِ المنهج العلميّ على إخضاع هكذا ظاهرة خارجة عن حدود المكان والزّمان للإختبار.
لقد تعرّفتُ على اسمِ هذا الكتاب من قبلِ بعضِ القُرّاء الآخرين وعندما عزمتُ على الحصولِ عليه اكتشفتُ أنَّ النّسخات المطبوعة منهُ قد نفذت. لكنَّ التوفيقَ الإلهيّ دفعني إلى زيارةِ المكتبة لكي أتصفَّحَ الرّفوفَ بحثاً عن عنوانٍ لافت وإذا بي أرى آخرَ نسخةٍ من هذا الكتاب تنتظرني.
لا أبالغُ إن قلتُ أنَّ الحصول على هذا الكتاب في هذا الوقت تحديداً بعدَ فقدِ جدّي كانَ توفيقاً إلهيّاً، لأنّني كنتُ بحاجةٍ إلى أجوبة، إلى علامات وهذا الكتاب كان كُلَّ هذا بل أكثر. هوَ حقّاً صدمةٌ كهربائيّةٌ للرّوح، يجعلِكَ ترتجفُ من شدَّةِ التأثُّر وكأنَّ كُلَّ المشاهدِ التي مرَّ بها الرّاوي في تلكَ الرّحلةِ في البرزخ قد مررتَ أنتَ بها.
في هذا الكتاب نرى كيفيّة الحساب وكيفَ أنَّ صحيفةَ أعمالنا لا تتركُ كبيرةً ولا صغيرةً إلّا وتحصيها، نرى عدلَ اللّهِ ورحمته، نرى مكانة آل البيت (ع) والشّهداء عندَ اللّه، نرى تأثيرَ الغيبةِ والنّميمة على حسناتنا. أيمكنُكَ أن تتخيَّل أن أجرَ سنواتٍ يمكنُ أن يُمحى من صحيفةِ أعمالكَ بسببِ مزحةٍ أو نظرةٍ في غيرِ محلّها؟
لو بقيتُ أتكلَّمُ لساعاتٍ عن هذا الكتاب لا أوفيهِ حقَّه، فحقُّهُ أن نقرأه لنغيِّر أنفسنا ولا أعجبُ من تجاربِ أشخاصٍ كُثُر تغيّرت حياتهم بعد قراءة هذا الكتاب ❤️
نمیدانم بگویم کتاب خوبی است یا کتاب بدی. شاید برای بعضی تشویقکننده باشد و ترس از مرگ را کم کند و شاید هم بعضی را نسبت به آخرت و لطف خدا ناامید کند. در موقع خواندن با خود فکر میکردم اگر واقعا چنین باشد که راوی گفته بهشت رفتن بسیار سخت است. همچنین نمیدانم تا چه حدی از ماجرا صحت دارد. نه میتوانم تایید کنم و نه تکذیب. در نهایت، نه توصیه میکنم که بخوانید و نه توصیه به نخواندنش میکنم. چیزی که حس میکنم بهتر است انجام دهیم این است که ۱- قرآن و کتب معتبر حدیث را بخوانیم و تا حد وسعمان به دستورات خدا و پیامبران و ائمه عمل کنیم. من نمیگویم که این کتاب دروغ است، اما چه کسی از معصومین ما راستگوتر است؟ چرا خود قرآن و احادیث را با تامل بیشتر نخوانیم؟ ۲- عاشقانهتر خدا را عبادت کنیم و از محرمات بپرهیزیم، نه اینکه مداوم فکرمان این باشد که من به خاطر این کار بهشت میروم و به خاطر آن کار جهنم. اگر خدا را بیشتر دوست داشته باشیم شاید راحتتر از فرامین او پیروی کنیم.
اعمالی که بوی ریا بدهد پیش خدا ارزشی ندارد.کاری که غیر خدا در آن شریک باشد به درد همان شریک می خورد نه به درد خدا...
خوب بود و ازش تاثیر رو گرفتم...دقیق بودن حسابرسی توی اون دنیا رو یه ذره ملموس کرد برام... فقط از اول کتاب برام سوال بود حالا که شخص راوی مصاحبه رو قبول کردن و انجام دادن به گفته ی کتاب چرا خیلی از مسائل به درخواست خودشون بازگو نشده...؟!
لذت بردم و یاد گرفتم ازش. من همچین مسائلی رو باور دارم و واقعا برام مهم نیست واقعیه یا ساختگی چون نوشتهها با قرآن تضادی نداشتن و تاثیری که باید میذاشت رو دیدم. یه سری نظرات دیدم که سوالهایی که داشتن. در ویرایش دوم کتاب پاسخ داده شده. ویرایش دوم کتاب ۱۳۱ صفحهست و بهتره اون رو مطالعه کنید.
کتاب ماجرای یک تجربه نزدیک به مرگ است، اما آیا واقعا نزدیک است؟ این اصلا مشخص نیست! اول کتاب با توضیحاتی درباره تجربه نزدیک به مرگ مواجه میشویم که سعی بر اثبات این قضیه شده و با دلایل و شواهد به این مسئله پرداخته شده است! بعد از آن وارد یک زندگی سراسر معنویت میشویم، زندگی بعیدی نیست واقعا اما با توضیحات اول کتاب جور درنمیآید. به قطع این یک تجربه خیلی خاص است که خاص بودن عقاید راوی بیشتر توی این موضوع دخیل شده! در اکثر کتاب به مسئله حساب و کتاب و دید اخروی که راوی پیدا کرده پرداخته میشود و همهچیزهای مربوط به کتابهای دینی مدارس یک جا در این کتاب 96صفحهای جمع شده است!!! همه چیز عینا شبیه روایات و آیات بیان شده، حتی ادبیات کتاب هم فرق چندانی با ادبیات و اصطلاحات روایات ندارد. مثال میزنم، فرد دقیقا دیده که یک کتابی باز شده و اعمال در آن حسابرسی میشوند. تک تک جزئیات حسابرسی ذکر میشود و این تلنگر بینظیری است که به یاد مرگ و اعمالمان باشیم. اما عملکرد حافظه تا کجا؟! و فکر میکنم چیزی که در این کتاب روایت میشود همان روایاتی است که از معصومین درباره حسابرسی قیامت داریم و اینها خیلی خیلی کاملتر از یک حسابرسی برزخی بود که همین قضیه باور داستان را به شدت سخت میکرد. اطلاع یافتن از شهادت دوستان و نحوه مرگ اطرافیان در آینده، دیدن عدد طول عمر، خبر داشتن از آینده و غیبگویی بعد از برگشتن به دنیا، اطلاع از صورت مثالی فرشتگانی همچون حضرت عزرائیل، دیدن بهشت برزخی تمام دوستان و آشنایان در حالی که هنوز حسابرسی خودش تمام نشده و معلوم نیست که اجازه ورود به بهشت را داشته باشد، حضور تمامی معصومین در طی حسابرسی فرد، التماس برای برگشتن به دنیا، تصمیمگیری یکی از معصومین درباره برگشت او، این که در هیچ لحظهای تنهایی و درد و ناآشنایی به سراغ او نیامد در حالی که تنهایی یکی از مهمترین احساسات اولیه ورود به دنیای جدید است، گدایی او برای شهادت و به زور دنبال مرگ دویدن در صورتی که احتمالا ایشان از درجات بالایی از مکاشفه برخوردار بودند و طبق نظر اسلام درست نیست که خود را به دام هلاکت انداخت و ... با وجود همه اینها به نظرم باور کردن این کتاب بلاهت است گرچه برای تلنگر زدن و انگیزه گرفتن برای ترک گناه و انجام کارهای خوب، موثر است! مخصوصا که به نکات پنهانی اشاره کرده است که شاید به نظر نیاید مثل رعایت حقالنفس و گرفتاری به خاطر کوچکترین چیزها! خدای نکرده نمیگویم نویسنده کتاب دروغگوست یا اغراق الکی کرده! شاید فهم مخاطب در حد وجود ملکوتی ایشان نباشد و بهتر بود نکاتی را برای بهتر شدن کتاب رعایت میکردند. انگار قرار بر این است که مخاطب سادهلوح در نظر گرفته شود و همهچیز را بدون تفکر قبول کند! کمی به من و شعورم برخورد با این کتاب!! قلم کتاب واقعا ساده است با یک دفترچه خاطرات تفاوتی ندارد و این باعث روانتر خوانده شدن و سریعتر پیش رفتن کتاب میشود. در یک ساعت یا کم و بیش میتوان کتاب را خواند. اما این که در آخر از وقتی که برای کتاب گذاشتید پشیمان شوید یا به آن افتخار کنید کاملا به خودتان برمیگردد. باید قبول کرد که با یک کتاب مواجه نیستیم و با مجموعهای از خاطرات مدون نشده و ویراستاری نشده مواجهیم. در این صورت کمتر در ذوقتان میخورد!
این کتاب رو از مسجد بهمون دادن، اوایل کرونا، همراه چند تا قوطی ضدعفونی کننده. اولش یه کاغذ گذاشته بودن که نوشته بود وقتی کتاب رو خوندید، به یکی دیگه هدیه ش بدید تا اون هم بخونه. ولی من این کتاب رو به هیچ کس هدیه نخواهم داد. ببین، من به زندگی بعد از مرگ و قیامت و حساب و کتاب و همه اینا اعتقاد دارم. قبول قبول. ولی این داستانای برگشتن از مرگ یه وقتایی واقعا تو کتم نمی رن. ماه رمضون یه برنامه ای از شبکه چهار پخش می شد به اسم زندگی پس از زندگی، که اون هم در همین موضوع بود و آدمایی که تجربه نزدیک به مرگ داشتن، می اومدن و داستانشون رو تعریف می کردن. خب حتی باور کردن بعضی از اونا هم برای من یه کم مشکل بود، اما این کتاب... زیادی غیر قابل باور بود. و واقعا بعضی جاهاش اصلا یه جوری بود که... چی بگم. من اون قدر تخصص ندارم که بخوام این کتاب رو اعتبارسنجی کنم، اما خب، نتونستم هم باورش کنم.
سه دقیقه در قیامت، روایت تجربهی عالمِ پس از مرگ است که راوی آن در حین عمل جراحی به مدت سه دقیقه علائم حیاتی خود را از دست میدهد و او مشاهدات خود در عالم برزخ در این مدت را بیان میکند. --- با وجود تعریفهای زیادی که شنیده بودم، فرصت مطالعهی این کتاب برام پیش نیومده بود؛ تا پدربزرگم آسمونی شد و تو این مدت تنها کتابی که دست و دلم رفت بخونم، این بود. با اینکه نقدهایی بهش دارم و به همین خاطر سه ستاره دادم، ولی برای تلنگر و تنبه اونم در روزگاری که غرق دنیا و مافیها شدیم، خیلی خوبه. برای اینکه همیشه یادمون باشه «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ»، یادمون باشه «إِنَّا لِلَّٰهِ...» و نهایتاً «إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»، یادمون باشه روزی میاد که بهمون میگن «اقْرَأْ کِتَابَکَ...» و ممکنه اون لحظه چقدر شرمنده و پشیمون باشیم و یادمون باشه بیشتر مواظب مثقال و ذرهی کارها و اعمالمون باشیم... بنظرم هر کسی از مطالعهی هر کتابی، چه واقعیت و چه داستان، باید بهرهای ببره و چیزی یاد بگیره؛ جدای از اینکه کتاب از لحاظ ادبی و نگارشی و ویرایشی چه نقصهایی داره؛ و من حس میکنم بهرهای که باید از این کتاب میبردم رو بردم!
هرچقدر با خودم کلنجار میرم نمیتونم باور کنم که این کتاب براساس واقعیت باشه. جدای از مسائل سیاسی که نمیخوام واردش بشم و خودش به اندازه کافی دلیل قانع کننده ای برای رد کتاب هست، بی نشان و هویت بودن کتاب و خیلی از نکات جزئی دیگه باعث میشه خیلی مطمئن نباشم که این کتاب ساختگی نیست. با این حال به نظرم از اونجایی که اکثر کتاب برطبق روایاته، خوندنش تلنگر خوبیه حتی اگر واقعیت نداشته باشه.
سه دقیقه درقیامت ماجرای مردی است که ازکودکی درخانواده ای مذهبی پرورش یافته واهل رفتن به هیئت ومسجد است وی دردوران دفاع مقدس ازناحیه ی چشم مجروح میشودو مدتی بادرد چشم سرمیکند اما بعداز چندسال مجبور به انجام جراحی میشود که ریسک بالایی دارد ولی قبول میکند که این عمل با ریسکی که دارد انجام شود. درحین عمل روح وی ازکالبدش جداشده و وارد عالم برزخ میشود اما بعداز سه دقیقه روح به بدن باز میگردد واین کتاب روایت اتفاقاتی است که آن مرد بعدازمرگش تجربه و مشاهده میکند این کتاب صحناتی از عالم برزخ رابه تصویر میکشد که تفکر برانگیز وتلنگر آمیز است شرح اتفاقاتی که در حین حساب وکتاب اعمال رخ میدهد مانند محو شدن برخی اعمال نیکو به واسطه ی بعضی اعمال دیگر و..... باعث میشود به کارهایی که انجام می دهید بیش از پیش دقت کنید چرا که بسیار کارها هستند که ما ازروی عادت ویا شوخی انجام می دهیم درحالی که از سرانجام آنها بی خبریم یا جدی نمیگیریم
این کتاب روایتی از وقایعی است که در جریان تجربه نزدیک به مرگ (NDE) برای راوی رخ میدهد. قلب راوی در اتاق عمل به مدت چند دقیقه از تپش میایستد و در این مدت راوی شاهد وقایعی میشود که آنها را با جزییات برای خواننده بیان کرده است.
به مسائلی از جمله رسیدگی به اعمال و مسائلی مانند حبط (از بین رفتن اثر) عمل، آثار اعمال نیک، اهمیت نیت، ضرورت پرهیز از عادات زشت، جایگاه افراد در عالم برزخ و... در این کتاب پرداخته شده است.
راوی پس از بازگشت به حیات دنیوی به تواناییهایی از جمله پیشگویی آینده دست مییابد و از این تواناییها برای اثبات تجربه خود بهره میگیرد.
با توجه به ناشناخته بودن عالم پس از مرگ، مطالب کتاب احتمالاً برای خواننده باورمند به حیات پس از مرگ جذاب خواهد بود.
این کتاب رو برای مسابقه کتابخوانی سربازی خوندم و اگر اون نبود بعد از خوندن 10 صفحه اول قطعا کنارش میذاشتم. کل کتاب برای من حداقل قابل باور نبود هرچی هم جلوتر میرفت بدتر میشد و به نظرم اینطور میومد نویسنده آیه های قرآن رو کنار هم گذاشته و از داخل اونها یک داستان درست کرده که جذاب تر باشه. خیلی تناقضات زیاد بود و کلا چون هی حس میکنی کل کتاب داستان پردازی ای از روی قرآنه و هی میخواد بگه نه واقعیه همه داستانا یکم برای من اذیت کننده بود. شاید اگر اولش میگفت من از روی آیات قرآن یه داستانی نوشتم اذیت نمیشدم از خوندنش.
كتابٌ قليل الصفحات يُهِدي الصفعات يُرَّبي النفس ويهبها تنبيهات مرَّت أشهرٌ أو ربما سنة على قراءته وأنا لا أزال أتذكر جيدًا كل كلمة قرأتُّهَا به وكل دهشةٍ ارتسمت على وجهي من هول الكلمات لا يسعني إلَّا أنْ أقول من أراد أن تصغر الدنيا في عينيه وأن لا يستهين بفعلٍ أو كلمة وإنْ كانا بسيطين وأن يرعى حقوق الناسِ وحرمة المؤمن أن يهرع إلى قراءة هذا الكتاب.
لو كان بيدي لأهديتَّه لكل الناس. (مناسب لليافعين والشباب ولكل الفئِات)
أعجبني الكتاب كثيرًا، ولا شك أنه سيعطي انطباع عام كبير وتغيير عن كيف أنظر لأمور الحياة. وكنت لأعطي الكتاب ٥ نجوم، لو أنه كان تسلسل الكتاب مختلفًا قليلاً. فمن حيث المحتوى، هو من أفضل الكتب.. لكن من ناحية ترتيب وتسلسل القصة، لا أراه الأفضل، والذي لفت انتباهي أكثر أن القصة لم يكن لها خاتمة، فتعطي احساسًا بالفراغ وعدم الاكتفاء.. لو لا هذه النقاط لأعطيت الكتاب مباشرة ٥ نجوم، لمعدنه الجميل والوازع.
مرگ پایان کبوتر نیست... از جهتی که بسیاری مسائل مثل معاد و زندگی پس از مرگ لابلای انبوه خبرهای سیاسی گم شده، خوندن این کتاب که صرفا روایتی از تجربهٔ سه دقیقهای مرگه، برام لازم بود. باشد که بخوانیم و پند گیریم...
خیلی خیلی تکان دهنده ست ... واقعا این عمری که گذشت و عمری که در پیش به چه قیمتی و چجوری داره میگذره؟! نمیشه کتاب رو شروع کرد و بعد بست و گذاشت کنار ...شاید با اشک ولی نان استاپ تا تهش میرید . ای کاش این کتاب تو اولویت مطالعه همه قرار بگیره