عرفان نظرآهاری نویسنده و شاعر کودکان و نوجوانان، سال ۱۳۵۳ در تهران زاده شد. او کارشناس ادبیات انگلیسی است. مدرک دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی دریافت کرده و هم اکنون دانشجوی دوره دکترای تاریخ فلسفه است. نظرآهاری درسال ۲۰۰۱ برگزیده نخست کنگره شعر زنان شد و «پشت کوچه های ابر» اثر این نویسنده به عنوان برگزیده جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انتخاب شد. نظرآهاری هم اکنون به تدریس در دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی مشغول است.
خیلی خیلی عالی! گزیده ای از بهترینهای عرفان نظرآهاری خیلی پر خاطره و زیبا طعم نوشته های این نویسنده خاص خودشه و دیدگاه منحصر به فردش در دیدن جهان بی مانند هست
اکثر نثرها و شعرهای این کتاب روقبلا توی کتابهای دیگه خانم نظرآهاری خونده بودم اما با وجود تکراری بودن، خوندن شون بازهم لذت بخش بود البته من نثر ایشون رو خیلی خیلی بیشتر از اشعارشون دوست دارم ناگفته نماند که این کتاب دوزبانه (فارسی- فرانسوی) بود اما من با زبان فرانسه آشنایی ندارم و بنابراین از ترجمه فرانسه این کتاب، بی بهره موندم :(
"ساکت و ساده و سبک بود; قاصدکی که داشت میرفت. فرشتهای به او رسید و چیزی گفت. قاصدک بیتاب شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید. قاصدک رو به فرشته کرد و گفت: «اما شانههای من ظریف است. زیر بار این خبر میشکند. من نازکتر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خود ببرم.»
فرشته گفت: «درست است آنچه تو باید بر دوش بکشی ناممکن است و سنگین; حتی برای کوه. اما تو میتوانی، زیرا قرار است بیقرار باشی.»
فرشته گفت: «فراموش نکن. نام تو قاصدک است و هر قاصدکی یک پیامبر.»
آن وقت فرشته خبر را به قاصدک داد و رفت و قاصدک ماند و خبری دشوار که بوی ازل و ابد میداد.
حالا هزاران سال است که قاصدک میرود، میچرخد و میرود، میرقصد و میرود و همه همه میدانند که او با خود خبری دارد.
دیروز قاصدکی به حوالی پنجرهات آمده بود. خبری آورده بود و تو یادت رفته بود که هر قاصدکی یک پیامبر است. پنجره بسته بود، تو نشنیدی و او رد شد.
اما اگر بازهم قاصدکی را دیدی، دیگر نگذار بیخبر بگذارد و برود. از او بپرس چه بود آن خبری که روزی فرشتهای به او گفت و او این همه بیقرار شد. "