دورهٔ روشنگری، آغاز رویبرتافتن عالمان از یکدیگر و تقسیم و تقلیل علم به رشتههای تخصصی و جزئی بود. فروکاهیدن علم به اجزای کوچک بهمنظور تعمیق و تدقیق علمی، خسرانهای بسیاری را در فهم کلی علم به بار آورد و نوعی جدایی و گسستگی را در دانش بشری ایجاد کرد. افراط در تجزیهٔ علوم، نهضتهایی را در جهت یکپارچگی و پیوند علوم با یکدیگر شکل داد و علوم بینرشتهای، چندجنسی، و پیوندی پدیدار شدند. عالمان در فرایند دانشورزی به این نتیجه رسیدند که علوم به کمک یکدیگر در رسالت خویش اثربخشتر خواهند بود. این کتاب نیز تلفیقی است بین دانش فرهنگ سازمانی و علوم اعصاب و نظریههای شناخت ذهن. فرهنگ سازمانی که، در دیدگاه سنتی، با نظریات رفتاریْ توصیف و تبیین میشد، اینک به یاریگرفتن از علوم اعصاب و طرح مباحثی در زمینهٔ بازتابندگی، تصورات، و هیجانات بهعنوان فرایندهای ذهن، تصویر کاملتری را از خود به دست داده است. اینک جعبهسیاه محرکپاسخ گشوده و زوایای جدیدی از فرهنگ سازمانی روشن شده که کار آموزش، تحقیق و استفاده از آن را تسهیل کرده است. به این ترتیب، معلمان، محققان، کارورزان، و بهرهگیران فرهنگ سازمانی با اتکا به این تلفیق، شناخت موسّعی از موضوع پیدا خواهند کرد و در نیل به اهداف خود کامیابتر از پیش خواهند بود. پیوند این دو دانش، در اثر حاضر، مناظر شگرفی از فرهنگ سازمانی و علوم اعصاب خلق کرده است که انگیزهٔ مطالعهٔ کتاب را افزون میسازد و فهم پیچیدگیهای آن را ممکن میکند.
مهدی الوانی در سال ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات اولیه، با ورود به دانشگاه ملی به تحصیل در رشتهی ادبیات انگلیسی پرداخت. پس از فارغالتحصیلی در مقطع کارشناسی، وارد دانشگاه تهران شد و کارشناسیارشد مدیریت آموزش و پرورش و همینطور کارشناسی ارشد علوم اداری را به پایان رساند. در همان دوران بهطور رسمی در وزارت کشاورزی به عنوان کارشناس شروع به کار کرد و پس از آن با ورود به مرکز آموزش مدیریت دولتی، مربی آموزش شد. کمی بعد، با سفر به آمریکا در مقطع کارشناسیارشد و دکتری رشتهی مدیریت دولتی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۶۰ به ایران بازگشت و با طی مراتب مختلف دانشگاهی در سال ۱۳۷۰ استاد شد و سال ۱۳۷۶ نیز به عنوان استاد نمونه برگزیده شد. مدتی رئیس دانشكدهی حسابداری و مدیریت دانشگاه علامهطباطبایی بود و زمانی هم مدیریت گروه مدیریت دولتی را به عهده داشت.