Jump to ratings and reviews
Rate this book

گزینۀ اشعار سیمین بهبهانی

Rate this book
Simin Behbahani ( poet)
عنوان: گزینه اشعار سیمین بهبهانی؛ شاعر: سیمین بهبهانی؛ تهران، انتشارات مروارید، 1367، در 248 ص؛ چاپ چهارم 1373؛ چاپ پنجم 1376؛ شابک: 9646026338؛ چاپ دیگر: 1390، در 368 ص؛ شابک: 9789646026339؛ چاپ دیگر: 1392، در 347 ص؛ شابک: 9789641912347؛ موضوع" گزیده شعرهای شاعران معاصر ایرانی - قرن 14 هجری - قرن 21 م

347 pages, Hardcover

First published January 1, 1988

5 people are currently reading
96 people want to read

About the author

سیمین بهبهانی

40 books105 followers
English profile: Simin Behbahani

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
27 (18%)
4 stars
46 (31%)
3 stars
53 (36%)
2 stars
12 (8%)
1 star
7 (4%)
Displaying 1 - 18 of 18 reviews
Profile Image for Saman.
1,166 reviews1,073 followers
Read
June 30, 2016
هی ها که سنگم نزنی! آیینه‌ام، می‌شکنم
***
روحشون شاد. رسم است برای روح درگذشته فاتحه‌ای می‌خوانند و یا ذکر خیری بیان می‌کنند. روزهای خوبی را پشت سر نمی‌گذارم. خبرهای خوبی نمی‌شنوم. دوستانم یک به یک ترک وطن می‌کنند. آخرینشان نیز ترک دنیا کرد. تنها مدارا می‌کنیم...
باری، با همه افسردگی‌های این روزهایم، خاطره‌ای از رخ در نقاب خاک کشیده، خانم بهبهانی تعریف می‌کنم. ایشون فضای فرهنگی دهه هفتاد را تشریح می‌کردند و یکه تازی‌های روزنامه (کیهان). از تهمت‌ها و ناروایی‌ها که چپ و راست به ایشون روا می‌داشتند. نمی‌دانم ایشان را از نزدیک می‌شناختید یا خیر؟ در مقابل شخصیت و خانمی ایشان جداً کاری به جز سکوت و احترام نمی‌توانستید انجام بدهید. بعد می‌فرمودند کار به جایی رسید که در یکی از نوشته‌ها ایشان را (معروفه) خطاب کردن. و سخت بود بار این همه نا مردمی و نامردی
می‌گفتند: به درد آمده بودند و این غزل را نوشتند. می‌پنداشتند بعد از چاپ شدن این غزل، دیگر سیل تهاجمی آن مقاله‌ها تقریباً قطع شد و برای من جالب بود که یک غزل(که پشت تک تک کلمات آن اندیشه است) چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد. با شما تقسیمش می‌کنم

یک متر و هفتاد صدُم افراشت قامت سخنم
یک متر و هفتاد صدُم از شعر این خانه منم

یک متر و هفتاد صدُم پاکیزگی، ساده‌دلی
جانِ دلارای غزل جسم شکیبای زنم

زشت است اگر سیرت من خود را در او می‌نگری
هی ها که سنگم نزنی! آیینه‌ام، می‌شکنم

از جای برخیزم اگر، پُر سایه‌ام، بید بُنم
بر خاک بنشینم اگر، فرشِ ظریف چمنم

یک مغز و صد بیمِ عسس فکر است در چار قدم
یک قلب و صد شورِ هوس شعر است در پیرهنم

بر ریشه‌ام تیشه مزن! حیف است افتادنِ من
در خشکسارانِ شما سبزم، بلوطم، کهنم

ای جملگی دشمنِ من، جز حق چه گفتم به سخن
پاداش دشنام شما آهی به نفرین نزنم

انگار من زادَمتان کژتاب و بدخوی و رَمان
دست از شما گر بکشم، مهر از شما بر نَکَنَم

انگار من زادمتان ماری که نیشم بزند
من جز مدارا چه کنم با پاره‌ی جان و تنم؟

هفتاد سال این گُله جا ماندم که از کف نرود
یک متر و هفتاد صدُم گورم به خاک وطنم
Profile Image for Fatemeh.
50 reviews23 followers
December 9, 2025
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهار ها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی
دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند
درین سرا تو بمان ای که ماندگار تویی!
Profile Image for nargesf97.
53 reviews2 followers
September 15, 2019
تیکه کردم بر محبت، همچو نیلوفر بر آب
اعتبار از پایه‌ی بی‌اعتباری داشتم
پای‌بند کس نبودم،پای‌بندم کس نبود
چون نسیم از گلشن گیتی گذاری داشتم
آه،سیمین!حاصلم زین سوختن افسردن است
همچو اخگر دولت ناپایداری داشتم!
Profile Image for SA®A .
317 reviews384 followers
October 27, 2013
که چی ؟

که چی ؟ که بمانم دویست سال
به ظلم و تباهی نظر کنم
که هی همه روزم به شب رسد
که هی همه شب را سحر کنم
که هی سحر از پشت شیشه ها
دهن کجی ی آفتاب را
ببینم و با نفرتی غلیظ
نگاه به روزی دگر کنم
نبرده به لب چای تلخ را
دوباره کلنجار پیچ و موج
که قصه ی دیوان بلخ را
دوباره مرور از خبر کنم
قفس ، همه دنیا قفس ، قفس
هوای گریزم به سر زند
دوباره قبا را به تن کشم
دوباره لچک را به سر کنم
کجا ؟ به خیابان ناکجا
میان فساد و جمود و دود
که در غم هر بود یا نبود
ز دست ستم شکوه سر کنم
اگر چه مرا خانده اید باز
ولی همه یاران به محنتند
گذارمشان در بلای سخت
که چی ؟ که نشاطی دگر کنم
که چی ؟ که پزشکان خوبتان
دوباره مرا چاره یی کنند
خطر کنم و جامه دان به دست
دوباره هوای سفر کنم
بیایم و این قلب نو شود
بیایم و این چشم بی غبار
بیایم و در جمعتان ز شعر
دوباره به پا شور و شرکنم
ولی نه چنان در غبار برف
فرو شده ام تا برون شوم
گمان نکنم زین بلای ژرف
سری به سلامت به در کنم
رفیق قدیمم ، عزیز من
به خاب زمستان رهام کن
مگر به مدارای غفلتی
روان و تن آسوده تر کنم
اگر به عصب های خشک من
نسیم بهاری گذر کند
به رویش سبز جوانه ها
بود که تنی بارور کنم


699 reviews29 followers
January 22, 2022
تو یک نفری ؟
نه!...بی‌شماری
هر سو که نظر کنم تو هستی...
_________

من با تو ام ای رفیق ! با تو
همراه تو پیش می نهم گام
در شادی تو شریک هستم
بر جام می تو می زنم جام
من با تو ام ای رفیق ! با تو
 دیری ست که با تو عهد بستم
 همگام تو ام ،‌ بکش به راهم
 همپای تو ام ، بگیر دستم
پیوند گذشته های پر رنج
اینسان به توام نموده نزدیک
 هم بند تو بوده ام زمانی
 در یک قفس سیاه و تاریک
رنجی که تو برده ای ز غولان
 بر چهر من است نقش بسته
 زخمی که تو خورده ای ز دیوان
 بنگر که به قلب من نشسته
 تو یک نفری ... نه !‌ بیشماری
هر سو که نظر کنم ، تو هستی
یک جمع به هم گرفته پیوند
 یک جبهه ی سخت بی شکستی
زردی ؟ نه !‌ سفید ؟ نه !‌ سیه ، نه
بالاتری از نژاد و از رنگ
تو هر کسی و ز هر کجایی
من با تو ، تو با منی هماهنگ
Profile Image for Yasmine Alishzadeh.
40 reviews15 followers
April 4, 2019
ستاره دیده فروبست و آرمید بیا
شراب نور به رگ های شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گلِ سپیده شكفت و سحر دمید بیا
شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به وقت مرگم اگر تازه می کنی دیدار
بهوش باش كه هنگام آن رسید بیا
به گام های كسان می برم گمان كه توئی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا
نیامدی كه فلك خوشه خوشه پروین داشت
كنون كه دست سحر دانه دانه چید بیا
امید خاطر سیمین دل شکسته توئی
مرا مخواه از این بیش ناامید , بیا !
Profile Image for Farhad.
379 reviews91 followers
May 21, 2008
بخوانيد و از شعرهاي سيمين بانو لذت ببريد
Profile Image for Ali.
Author 17 books676 followers
January 20, 2008
در ابتدا دو مطلب هست از سیمین بهبهانی، یکی با نام "چنین که من بودم"، چیزی شبیه "خود زندگی نامه" و سپس "خزینه داری میراث خوارگان" در مورد شعر و شاعر و زبان، در قدیم و جدید. فصل سوم گزیده از اشعار مجموعه ی "جای پا" منتشر شده در 1335، گزینه ی اشعاری از مجموعه ی "مرمر" منتشر شده در 1342، گزینه ی اشعار از مجموعه ی "رستاخیز" منتشر شده در 1352، پس گزینه ای از اشعار مجموعه ی "خطی ز سرعت و از آتش" منتشر شده در 1360، گزینه ای از اشعار مجموعه ی "دشت ارژن" منتشر شده در 1362 و چند شعر از مجموعه های زیر چاپ در سال انتشار این کتاب (1367)

درباره ی شعر
http://www.goodreads.com/author_blog_...
Profile Image for Elinaz Ys.
96 reviews27 followers
November 11, 2014
بشمار برگ هاى گلى را/چون پاره پاره ى تن ياران
وان گه مهار اشك رها كن/كاين جان ز گريه عار ندارى
Profile Image for Morteza Hadid.
8 reviews4 followers
December 13, 2016
فعل مجهول

بچه ها صبحتان به خیر، سلام

درس امروز فعل مجهول است

فعل مجهول چیست؟می دانید

نسبت فعل ما به مفعول است



در دهانـــــــم زبان چو آو یزی

در تهیگاه زنــــگ می لــغزید

صوت ناسازم آن چنان که مگر

شیشه بر روی سنگ می لغزید



ساعتــــی داد آن سخن دادم

حقّ گفتـــــــار را ادا کــــردم

تا ز "اعجـــــاز" خود شوم آگاه

ژاله را زان میان صـــــدا کردم



ژاله از درس من چه فهمیدی؟

پاسخ من سکوت بود و سکوت

د جوابم بده کجـــــا بودی ؟

رفته بودی به عالم هپـــروت؟



خنده ی دختران و غرش من

ریخت بر فرق ژاله چون باران

لیک او بود غرق حیرت خویش

غافل از اوستاد و از یـــــاران



:خشـــــمگین، انتقام جـــو گفتم

"بچه ها گوش ژاله سنگین است"

دختری طعنه زد که " نه خـــــانم

"درس در گوش ژاله یاسین است



بــــاز هم خنده ها و همهمه ها

تند و پیگیر می رسید به گوش

زیـــــــر آتشفشان دیده ی من

ژاله آرام بود و سرد و خـــموش



رفته تا عمـــــق چشم حیرانم

آن دو مـــــیخ نگاه خــیره ی او

موج زن در دو چشم بی گنهش

رازی از روزگـــــار تـــــــیره ی او



آن چه در آن نگاه می خواندم

قصه ی غصه بود و حرمان بود

ناله ای کرد و در ســــخن آمد

:با صدایی که سخت لرزان بود



فعل مجهول فعل آن پدری است

که دلـــــــــــم را ز درد پرخون کرد

خواهرم را به مشت و سیلی کوفت

مـــــــادرم را ز خــــــانه بیرون کرد



شب دوش از گرسنگی تا صبح

خواهر شیر خوار من نالـــــــــید

سوخت در تــــــاب تب برادر من

تا سحر در کنـــــــــــار من نالید



در غم آن دو تن دو دیده ی من

این یکی اشک بود وآن خون بود

مـــــــــــادرم را دگر نمی دانم

که کجا رفت و حال او چون بود؟



گفت و نالید و آن چه باقی ماند

هق هق گریه بود و نــــاله ی او

شسته می شد به قطره های سرشک

چهره ی همچو برگ لالــــه ی او



ناله ی من به ناله اش آمیخت

که : غلط بود آن چه من گفتم

درس امروز قصه ی غم توست

تو بگو ! من چرا سخن گفتم؟



فعل مجهول فعل آن پدری است

که تو را بی گناه می ســــــوزد

آن حریـــــق هوس بود که در او

مادری بی پناه می ســـــــوزد
Profile Image for Messiah .
51 reviews
June 16, 2008
از این بانو سراغ ویژه نامه ی گوهران رفتن بر من پر بود از روشنایی دیده گان!! افسوس
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
August 27, 2019
وقتـی که سیــم حکــم کـند، زر خــدا شـود

وقتــــی دروغ داور هـــــر مــــاجــــــرا شـــود

وقتـــی هـوا، هـوای تنفس، هــوای زیست،

سرپوش مـرگ، بــر ســر صــدها صــدا شود

وقتـــی در انتــظار یکـــی پـــاره اســتـخـوان

هـنگـــامـــه‌ای زجــنبـش دُم هـا بپـــا شـود

وقتی به بوی سفره‌ی همسایه، مغز و عقل

بــی اختـیـار معــــده شــود، اشـــتها شــود

وقتــی کـه سوسـمار صـفـت پیـش ِ آفتــاب

یک رنگ، رنگ ها شود و رنگ ها شود. . .

وقتـی کــه دامـن شرف و نطفه گیـــرِ شرم

رجّــالــه خــیـــز گــــردد و پـتـیـاره زا شــود،

بـگـذار در بــزرگـی‌ ِ ایــــن منـجـلاب یـــأس

دنـیــــای مـــن بـه کـوچـکــی‌ انـــزوا شـود!
Profile Image for Tara Rahmani.
32 reviews
November 23, 2025
اشعار بسیار زیبا .....
گاهی در یک شعر چند بیتی نکته هایی هست که در کتاب صد صفحه ای نیست, مثل شعر دندان مرده که در بیت پایانی میگه :(طلا رنگ است و پنداری طلایش )
«دگر این او نبود و حرص او بود
که کام مرده را ونسرد ، وا کرد
وزان فک کثیف نفرت انگیز
طلا را با همه سختی جدا کرد
سحرگاهان به زرگر عرضه اش کرد
که : بنگر چیست این کالا ، بهایش؟
محک زد زرگر و بی اعتنا گفت
طلا رنگ است و پنداری طلایش»
150 reviews2 followers
September 30, 2022
اشعار دلنشین شیرین احساسی و عاشقانه بانوی ایرانی سیمین بهبهانی اشعارشون با روح و روان انسان بازی میکنه ... بسیارزیبا ... لینک دانلود رایگان
https://taaghche.com/book/38759
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
May 29, 2016
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت
چه بود غیر خزان‌ها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظه‌های بوالهوسی است
ستاره‌ای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون من‌اند
چه باک زان‌همه دشمن چو دوست‌دار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی‌ست
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
Profile Image for Azin.
378 reviews12 followers
September 7, 2022
3.5*
ذات تو بود و تنهایی
با خویش عشق ورزیدی
زیبا شدی،جهانی را
در خویش جلوه گر دیدی..
Profile Image for Mohammad.
21 reviews9 followers
June 5, 2015
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
...
Displaying 1 - 18 of 18 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.