سادات اخوی، 55 عنوان کتاب، روانه بازار نشر کرده و 20 کتاب نیز در مرحله آماده چاپ و یا نگارش دارد. او دستی هم درفعالیت مطبوعاتی دارد و سردبیر یا عضو هیات تحریریه 28 نشریه بوده است. نویسندگی و اجرای برنامه های تلویزیونی، برگزیده شدن در 9جشنواره مطبوعاتی، فرهنگی و هنری از دیگر فعالیت های وی است.
او ریاست فرهنگسرای نوجوان و مدیریت مراکز فرهنگی هنری منطقه18 در سال 81 و مدیریت آفرینش های ادبی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را تا سال 87 برعهده داشته است.
"بانو به سختی لب باز کرد: ها! گریه میکنید؟!... مردانتان مردانمان را میکشند و زنانتان شیون میکنند؟!.. شما مردم کوفه، عجیبید! کار شما، شبیه پیرزنی است که رشتهای را میتابد و بعد از تلاش بسیار، دوباره و ناگهانی باز میکند و تلاش خود را از بین میبرد... آه! گریه کنید! شما آنقدر گرفتار ننگید که گریه، شایسته شماست.. خدا خنده را از لبهایتان بگیرد.."
_کربلا، تنها شهری است که "شهر" است.. اما همه شهرهای دنیا را... با همهی ساکنان شهرها... در دلش جا داده است..
کتاب مجموعه ای از داستان های عاشورایی ویژه نوجوانان است. نویسنده به خوبی سراغ اشخاص مختلف حاضر در واقعه عاشورا و همچنین برخی از رخدادهای پیش، حین و پس از واقعه رفته و با استفاده از زوایای مختلف، اتفاقات گوناگون را روایت کرده است در مجموع بیست و هفت داستان کوتاه در این اثر آمده است که برخی مستقل از باقی هستند و بین برخی از آنان ارتباط های خوب و معناداری قرار دارد بنظرم چند داستان این مجموعه بیشتر فضای کودکانه دارند تا نوجوانانه ولی بیشتر مجموعه مناسب نوجوانان می باشد