Jump to ratings and reviews
Rate this book

چرا شد محو از یاد تو نامم؟

Rate this book
کتاب شامل نُه مقاله از افسانه نجم‌آبادی، پژوهشگر حوزۀ زنان، است که طی سال‌ها به طور پراکنده در نشریات فارسی و انگلیسی‌زبان منتشر شده‌اند. در این میان، سه مقالۀ فارسی با ویراستی تازه در این کتاب آمده است. مقالات حاضر را به لحاظ مضمون می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ در دسته‌ای، نجم‌آبادی بر آن است تا تاریخ را از منظری بازخوانی کند که زن در آن غایب و در حاشیه نباشد و از این رو به سراغ رخدادهایی چون جنبش مشروطه در تاریخ معاصر ایران می‌رود و با واکاوی اسناد و مدارک موجود، به بازخوانی نقش زنان در این رخدادها می‌پردازد و در دسته‌ای دیگر، داستان‌ها و روایات محبوبی همچون بامداد خمار، هزار و یک شب، و داستان یوسف و زلیخا را بررسی می‌کند. او استدلال می‌کند که اغلبِ داستان‌هایی که با مضمون «مکر زنان» نگاشته شده، نه دربارۀ میل زن، بلکه دربارۀ خیال‌پردازی‌های بسیار کهن مردانه است. به تعبیر او، ما نیازمند خوانش‌‌ها و بازنویسی‌هایی هستیم که تصویر برساختۀ زن را در این روایات به چالش بکشد، خوانش‌هایی که از طریق آن بتوان این متون را از تأثیر عمدتاً زن‌ستیز تقاسیر قبلی رها ساخت.

372 pages

First published January 1, 1991

47 people are currently reading
409 people want to read

About the author

Afsaneh Najmabadi

14 books139 followers
Afsāneh Najmābādi (Persian: افسانه نجم آبادی‎) (born 1946) is an Iranian-American historian and gender theorist. She is professor of History and of Studies of Women, Gender, and Sexuality at Harvard University. At present she chairs the Committee on Degrees in Studies of Women, Gender, and Sexuality. She is further Associate Editor of Encyclopaedia of Women and Islamic Cultures, in six volumes.

Afsaneh Najmabadi moved as student from University of Tehran to Radcliffe College in 1966. She obtained her BA in physics in 1968 from Radcliffe College, Harvard University, and her MA in physics in 1970 from Harvard University. Following this, she pursued social studies, combining academic interests with engagement in social activism, first in the United States of America and later in Iran. She obtained her PhD in sociology in 1984 from University of Manchester, United Kingdom.

Professor Najmabadi has been Nemazee Fellow at the Center for Middle Eastern Studies, Harvard University (1984–1985), Fellow at Pembroke Center for Teaching and Research on Women, Brown University (1988–1989), at Harvard Divinity School (Women's Studies in Religion Program) (1988–1989), at Institute for Advanced Study, Princeton University (1994–1995), and at the Radcliffe Institute for Advanced Study, Harvard University (2000–2001). After nine years of teaching and research at the Department of Women's Studies of Barnard College, in July 2001 she joined Harvard University as Professor of History and of Women's Studies. Under her tenure as chair, the Committee on Degrees in Women's Studies changed its name to the Committee on Degrees in Studies of Women, Gender, and Sexuality.

Professor Najmabadi's most recent researches have been concerned with the study of the ways in which concepts and practices of sex and sexuality have transformed in Iran, from the late-nineteenth-century to the present-day Iran.

(from Wikipedia)

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
58 (32%)
4 stars
65 (36%)
3 stars
31 (17%)
2 stars
11 (6%)
1 star
11 (6%)
Displaying 1 - 30 of 39 reviews
Profile Image for Mansoor.
708 reviews30 followers
August 14, 2024


نویسنده مقاله‌ی داستان‌های مکر زنان را با شرح شیفتگی‌اش به داستان یوسف و زلیخا در نوجوانی شروع می‌کند. اما بعدترها که رویه‌ی جدید فمینیستی غالب می‌شود و شم و سلیقه‌ی طبیعی را از راه به‌ در می‌کند، طبعا نویسنده از داستان به‌شدت سرخورده می‌شود. وجه فمینیستی او دلزده است از داستانی که درمورد نیرنگ و فریبکاری زنان است و آخرش هم به ازدواج و مادری ختم می‌شود. از طرف دیگر اما نویسنده یک "دختر خوب مسلمان" است و شیفته‌ی این داستان قرآنی. پس در تقلاست تا راه‌حلی فمینیستی کشف کند برای آشتی این دو. در نهایت با تمسک به منابع فمینیستی قرائتی پست‌مدرن از داستان تفت می‌دهد (البته نه که چیز بکری باشد): داستان اصلا درمورد میل زنانه نیست، بلکه بستری است برای اشاره به میل همجنس‌خواهی مردانه. «زنانگی زلیخا لباسی مبدل است، لباس مبدلی که از مرد در برابر هم‌جنس‌خواهی شهوانی، که تهدیدی است برای انگاره‌های دگرجنس‌خواهی هنجاری و الزامات فرهنگ مسلط، محافظت می‌کند و جواز مخفی شدن هم‌جنس‌خواهی را در لباس دگرجنس‌خواهی صادر می‌کند.» حالا می‌شود چنین داستان پرگرسیوی را با افتخار دوست داشت. لطفا نگویید چطور همجنس‌خواهی را با اسلام وصلت می‌دهد. فراموش نکنید بزرگ این قبیله فوکوست که هم همجنس‌خواه بود، هم پدوفیل و هم طرفدار اسلام‌گرایی و مفتون خمینی. خیالتان جمع که کار به‌ دست کاردان است. رطب‌ و یابس‌بافی نویسنده درباره‌ی داستان‌های مکر زنان آشفتگی ذهنی‌اش را که عیان می‌کند هیچ، مهم‌تر از آن نشان می‌دهد از پیشینه‌ی غنی این ادبیات چیزی نمی‌داند. مثلا نمی‌تواند تکلیفش را مشخص کند که مضمون اصلی این‌جا فریب‌کاری زنان است یا فاسقبازی‌شان. درمورد فریب‌کاری هم از سویی آن را فمینیستی می‌یابد - «زنان شخصیت‌های مقتدر مردسالار را به بازی می‌گیرند» - از سوی دیگر با چنگ‌زدن به ریسمانِ «هنر بازتاب محض واقعیت نیست» می‌کوشد آن را تخطئه کند و بچسباندش به میل و هوس مردانه یا دلواپسی و احساس ناامنی مردان. طرحی که نویسنده از داستان‌های مکر زنان به‌ دست داده حاکی از این است که تصوری از مفهوم فریب‌کاری ندارد. بخشی از دلیلش به این برمی‌گردد که دختر خوب مسلمان منبعش یوسف و زلیخاست و فوقش تا هزار و یک شب پیش می‌رود. ولی از سرچشمه‌ی اصلی این ژانر، یعنی ادبیات سنسکریت، بی‌خبر است. درست به‌ همین علت است که در مواجهه با سندبادنامه، گرچه به آن هم از منظر فرهنگ اسلامی نگاه می‌کند، گیجی خودش را می‌فهمد و اقرار می‌کند که نمی‌تواند خوانشی حاضر و آماده ازش به دست دهد، جوری که از هزار و یک شب و یوسف و زلیخا به دست می‌دهد. اگر نویسنده عوض آویزان‌شدن از فوکو و فروید کمی سمت علم رفته بود و قدری روانشناسی تکاملی خوانده بود، اتفاقا می‌توانست روایتی از داستان‌های مکر زنان (در سرچشمه‌های اصلی سنسکریتشان) عرضه کند که الهام‌بخش زنان باشد و مظهری از توانایی‌های زنانه. البته من هم چه انتظارهایی دارم ها! فمینیست و علم؟! دختر خوب مسلمان و ادبیات "مستهجن" سنسکریت؟! 0
...
اشاره‌ی نویسنده به فروغ در مقاله‌ی بامداد خمار آن‌قدر بی‌ربط بوده که احتمالا خودش هم احساس کرده باید توجیهی ماخذی برایش بتراشد، لذا به فردی ناموجه‌تر از خودش ارجاع داده
...


پرتوی از دُرفشانی‌های نویسنده را محض اطلاع می‌آورم. یادآوری این مطلب که او استاد مطالعات زنان و جنسیت-سیاست‌زده‌ترین و ضدعلم‌ترین رشته‌های آکادمیک-است کمک شایانی‌ست به روشن‌شدن سیاق بحث

هرچه بیشتر به بازتولید دوگانه‌های جنسیتی در روایت‌ها ادامه دهیم، هرقدر هم که نیت‌مان خوب باشد، آیا دست به طبیعی‌سازی (و به‌طور ضمنی ازلی و ابدی کردنِ) جنسیت نمی‌زنیم؟

پروژۀ مدرنیته که طی آن دگرجنس‌گرایی بدل به عرف جنسی شد و فضای عمومی برای روابط اجتماعی دگرجنس‌خواهانه مهیا گردید سبب شد که ازدواج از قراردادی مبتنی بر تولیدمثل به پیمانی عاشقانه بدل شود



تصویر بالا: افسانه نجم‌آبادی، دختر خوب مسلمان
Profile Image for Amirsaman.
496 reviews264 followers
October 17, 2022
کتاب‌سازی چیست اگر این «کالا»ی نشر بیدگل نیست؟ کتاب تشکیل شده است از مقالات ترجمه، و مقالاتی که نویسنده اساسا به فارسی نوشته است. مقاله‌ی دومِ ترجمه (چرا شد محو) خلاصه‌ای است از کتابی که نجم‌آبادی پیش‌تر به فارسی در نشر روشنگران چاپ کرده بود. مقاله‌ی سومِ ترجمه (زنان ملت) در مقاله‌ی اول و دوم بخش فارسی تکرار می‌شود. خود همین دو مقاله (نقش زن، و، دگرگونی زن و مرد) نیز با یکدیگر هم‌پوشانی دارند. مقاله‌ی پنجم و ششم ترجمه (لذت خواندن، و، نیکوترین داستان) هم شباهت بسیاری به هم دارند.

مقاله‌ی اول ترجمه (فراسوی قاره‌ی امریکا) نقد نجم‌آبادی است به خودش درباره‌ی کتاب درخشان زنان سبیلو؛ این‌که چرا مردان در آن کتاب انواع مختلفی داشتند، ولی زنان فقط یک دسته بودند.

مقاله‌ی آخر کتاب (اقتدار و عاملیت) هم بسیار جالب توجه بود. خاصه اگر در بستر مسئله‌ی حجاب اجباری خوانده شود. در این خصوص نجم‌آبادی باگ‌های خوانش‌های متعارف تاریخی را بیرون می‌کشد. مثلا این‌که حجاب بعد از انقلاب اساسا همان شکلی از حجاب است که زمان رضاخان به آن «کشف حجاب» می‌گفتند؛ یعنی استفاده از روسری و مانتو به جای چادر (ص ۳۳۱). یا این جمله را که صد سال قبل نوشته شده در نظر بگیرید:
«آن‌ها تمام خیابان و جلوی مجلس را به حیطه‌ی تصرف خود درآورده بودند. طوری که پلیس عاجز شده بود. من یک زنی دیدم که فریاد می‌کرد مگر زن‌ها بمیرند و الا هرجا بروید زن است و خلاصی محال!» (ص ۳۳۷)
بر اساس خط مشی نجم‌آبادی شاید بتوان نشان داد که اتفاقا برخلاف ادعاهای این روزها، چنین نبوده که زن ایرانی در تاریخ نشسته باشه خانه و منفعل باشد و بعد ناگهان به اصطلاح «دهه‌ی هشتادی» سر از تخم بیرون آورده باشد و اعتراض کند؛ جنبش زنان مترقی بسیار ریشه‌دارتر است.
نجم‌آبادی ریشه‌ی مسئله را با تبیین مسخره‌ی «رضاخان رفت ترکیه را دید و بعد کشف حجاب را اجباری کرد» (سال ۱۳۱۴) توضیح نمی‌دهد. بلکه اتفاقا نشان می‌دهد که از ده-بیست سال قبل از این فرمان، خود زنان تلاش داشتند فضاهای آزادی را در چارچوب شرعی برای خود دست و پا کنند. نجم‌آبادی نتیجه می‌گیرد که پس دو قطبی زن فمنیست و زن مسلمان، ساخته‌ی حکومت‌ها است؛ زن مسلمان هم می‌تواند فمنیست باشد. در واقع تحقیق نجم‌آبادی معطوف است به ردیابی تغییر معنای اسلام و مدرنیته در زمانه‌ی رضاخان (ص ۳۵۳).
از شباهت‌های دیگر مباحثات حجاب عصر رضاخان و حالای ما، در این است که در ۱۳۰۴ برخی می‌گفتند تمام خرابی‌های اقتصاد و سیاست ناشی از روگیری زنان است. تحلیل‌هایی یک جانبه که تلاش می‌کنند همه‌ی مشکلات را ناشی از یک نفر (رضاخان/…) و راه‌حل‌ را هم در گرو یک چیز (کشف حجاب/...) بدانند. نوعی تقلیل همه‌ی مسائل به یک چیز، چون مغزمان ظرفیت فهم یک سیستم پیچیده را ندارد. نجم‌آبادی نشان می‌دهد که این رابطه‌ی مستقیمِ علت و معلولی در مورد رابطه‌ی رضاخان و حجاب، روایت کاملی از تاریخ نیست و ماجراهای بسیار دیگری هم آن پشت در جریان بوده است. اتفاقا تا قبل از ۱۳۱۱ رضاخان خیلی هم سفت و سخت به دنبال حجاب بود و دختران بی‌چادر به مدرسه راه داده نمی‌شدند.
شباهت دیگر مسئله‌ی حجاب و کشف آن در صد سال قبل و حالا این است که، آن موقع می‌گفتند اختلات زنان و مردان زیر سر بابیگری و تبلیغات فرهنگی بلشویک‌ها و مصر و عثمانی است (ص ۳۴۰)، الان هم می‌گویند همه چیز از جم تی‌وی و غربی‌های منحط آغاز شده.

اما برسیم به سویه‌های تاریک نجم‌آبادی. شما اگر به‌عنوان یک فمنیست جهان‌سومی، در مورد جودیت باتلر بنویسید، هیچ‌کس نگاهتان هم نمی‌کند. اما اگر مفاهیم لیبرال-دموکراسی را بچسبانید به نگاه سنتی خودتان، بهتان در هاروارد شغل می‌دهند. کافی است متونی مثل قرآن را به سیاق یک انسان مدرن نا-زن-ستیز بخوانید.
بر همین اساس است که نجم‌آبادی با نگاه فمنیسیت لیبرال امروزی، داستان‌های قرآنی مثل یوسف و زلیخا را طوری خوانش می‌کند که بگوید ببینید می‌توان برداشت زن‌ستیزانه هم نداشت از قرآن و خیلی هم به نفع زنان خوانش کرد. نجم‌آبادی برداشت‌های سنتی علیه زن از قرآن را ناشی از سوءنیت مفسران پیشین می‌داند؛ پس طبیعی است که تعابیر جدیدتر نجم‌آبادی به مذاق آکادمی پلورالیستی خوش می‌آید (دو مقاله‌ی آخر بخش ترجمه). نجم‌آبادی به زن فمنیست یاد می‌دهد که چگونه از هم‌ذات‌پنداری با زلیخا و دختر کتاب «بامداد خمار» و زنان مکار دیگر، لذت ببرد. و نهایتا می‌گوید خدا هم در آن آیه نگفته زن فلان است و بیسار است، بلکه این جمله از زبان عزیز مصر بیرون آمده و لزوما نظر خدا این نیست که زن پایین‌تر است. در واقع نجم‌آبادی به سبک روشنفکران دینی، در این مقالات تلاش می‌کند تا یک اسلام لیبرال بیرون بکشد - هاروارد هم سر ماه حقوقش را واریز می‌کند.

شاید بجز مقاله‌ی آخر کتاب، سبک نجم‌آبادی اصلا هم فوکویی نیست. یوسف اباذری هم که چنین ادعایی کرده درباره‌ی نسبت فوکو و نجم‌آبادی (خصوصا در کتاب دختران قوچان)، از بی‌سوادی‌اش چنین گفته. در واقع نجم‌آبادی قسمت‌های محذوف تاریخ را پژوهش نمی‌کند تا حقیقت‌های تولیدشده را زیر سوال ببرد؛ بلکه مدام نق می‌زند که چرا فقط به مردان پرداخته شده و زن چی؟ زن هم در مشروطه بوده و خوب هم بوده، زن فمنیست هم در رمان‌های آبکی بوده و خوب هم بوده، زن فمنیست هم در قرآن بوده و خوب هم بوده. در واقع نجم‌آبادی فهم جدیدی از هیچ ماجرایی به دست نمی‌دهد، صرفا کل ماجرا را طوری تفسیر می‌کند که زنان هم احساس کنند آن‌ها هم حساب‌اند. این طرز مقابله با اسناد تاریخی (جستجوی آن‌چه کم داریم در آن‌ها) هیچ ارتباطی به فوکو ندارد.
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,167 followers
May 1, 2021
افسانه نجم‌آبادی در چند مقاله‌ی این کتاب هم در تاریخ و هم ادبیات سرک کشیده و تلاش کرده جای خالی زن را در روایت‌های تاریخی و داستانی پیدا کند. غیاب زن در رخدادهای تاریخ�� و یا تصویری که از او در ادبیات به دست مردان ساخته شده، موضوعی است که نجم‌آبادی می‌خواهد موشکافی‌اش کند. تحلیلش از داستان یوسف و زلیخا با تکیه بر آنچه در قرآن از این داستان آمده به‌شدت برایم جذاب بود. بررسی نیت زلیخا از دعوت یوسف و واکنش تند یوسف در پس زدن زلیخا با توجه به وجود دو ساحت مردانه و زنانه در فضایی که قصه در آن پیش می‌‌رود، ذهن را به این سمت می‌کشاند که شاید موضوع چیز دیگری است. در بازخوانی روایت‌های تاریخی هم نجم‌آبادی همین اندازه غافلگیرم کرد و بعد از آن در بحث زبان و در نهایت رسیدن به جریان‌های فمینیستی در ایران و مواجهه‌اش با اسلام. گمانم این پراکندگی موضوعات در کنار جمع‌وجور بودن هر مقاله باعث می‌شود خواننده دست‌کم ذهنیتی شفاف نسبت به مسأله پیدا کند.
Profile Image for Mahnoosh.
142 reviews39 followers
July 18, 2023
برخلاف تمام سعیم برای خوندن این کتاب،نصفه رهاش کردم.کتاب مناسبی برای من نبود…
Profile Image for Tahmineh Baradaran.
566 reviews137 followers
September 5, 2025
نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه هاروارد در رشته مطالعات زنان، تاریخ و جنسیت است . بنابراین میتوان انتظارداشت که زنان برای خانم نجم‌آبادی حرف اول را در پژوهش‌هایش بزنند . تعیین نقش هرگروهی در رویدادها امری پسندیده است . بطورمثال ایشان دریکی از مقالات کتاب به موضوع فروش دختران قوچان به ترکمانان خارج از ایران دردوران قاجاریه می پردازد وبه درستی کم دیده شدن این واقعه را ازاشکالات تاریخ نگاری ما میداند ولی تا آنجا پیش می رود که آن را ازعوامل اصلی چنبش مشروطیت میبیند . آن نادیده گرفته شدن و این پررنگ دیدن یک واقعه تناقض آمیزاست . زنها در هردوره ای جلوه ای در اموراجتماعی داشته اند . خشونت و اجحاف در حق زنان نکته بدیعی نیست و این نه فقظ زنان ، که مردان شاخصی هم بوده اند که با تاسیس مدارس و اجازه دادن به دخترانشان برای تحصیل و... نقش موثرخودرا برای پیشرفت زنان ایفاکرده اند .زنان به طورطبیعی تقریبا" با آغاز سلطنت پهلوی امکان رشد بیشتری یافتند ولی هیچگاه نباید درباره نقشها اغراق کرد . مثل اینکه برای " جایگذاری " و تاکید نظرخود بگوییم زنان در جنگ ایران ایران وعراق یا هراتفاق دیگری دربستراموراجتماعی نقش اصلی را داشته اند . به تصّورمن ، کاروتدریس نویسنده در رشته ای که نامش گواهیست بر محتوای آن ، کمی عنصراغراق را درنقش زنان و نوع نگاه به تاریخ ازمنظرفمینیستی ایجادکرده است . با شناخت نسبتا" خوبی که ازتاریخ مشروطیت و نقش زنان ( به ویژه درآذربایجان ) دارم ، نتیجه میگیرم که مطالعه سایرمنابع برای قضاوت و پیرایش مقالات ایشان ضروری است . خواندم ولی با فاصله گذاری و علامت های سوال .
Profile Image for Rozhan Sadeghi.
312 reviews455 followers
December 17, 2022
در این روزها احساسی که بیشتر از هر احساس دیگه‌ای گریبانم رو گرفته، نداشتن تعادل و کنترله. تعادل زندگی روزمره و کنترل اکثر چیزها از دست من و خیلی‌ها خارج شده. در حدی که جرئت نمی‌کنم برنامه‌ریزی حتی کوتاه‌مدت بکنم. و تنها راه‌حل نصفه و نیمه هم برای اینکه حس کنم کمی کنترل اوضاع دستمه، خوندن تاریخه.

افسانه نجم‌آبادی به من و خیلی از ما که در تمام این سال‌ها روایت‌هایی مردانه از تاریخ خوندیم، خوانش جدیدی از تاریخ معاصر ایران رو ارائه می‌ده. خوانشی که در اون زن‌ها وجود دارند، کنش دارند و عاملیت! تاریخی که در اون زن‌ها تو پستو و و زیر روبنده نبودن. زن‌هایی که مطیع نبودن. زن‌هایی که تصمیم‌گیری می‌کردند، ابراز می‌کردند، نقشه می‌ریختند، میل جنسی خودشون رو بروز می‌دادند و واقعا «انسان» بودن!

محو قصه‌ی زنانی شدم که برای آگاهی هم‌جنس‌های خودشون و غیر‌همجنسان زبون‌نفهمی که سعی در پاک کردن زن از جامعه داشتند، خستگی‌ناپذیر تلاش می‌کردند. اسم‌ این زن‌ها رو جستجو کردم و ساعت‌ها به عکس‌هاشون خیره شدم. روش زیستشون رو تصور کردم. که برای نوشتن چند خط مواخذه و محاکمه می‌شدن. که برای حرف زدن تنبیه و برای درخواست حق طبیعی در بند می‌رفتند.
و غمگینه که هنوز هم، هر چند در ابعادی کوچیک‌تر ولی باز دوباره شاهد خفگی صدای زنان هستیم و حالا حالاها هم خواهیم بود!

از حکایت دختران قوچان شوربخت گرفته که ملعبه دست پدران و برادرانشون شدن و فقط وقتی بحث «ناموس» این مردها وسط اومد، بحث در مورد دادخواهی از اون‌ها پا گرفت،

از بامداد خمار، عاشقی در ایران مدرن و دوباره خوندن از زنانی که از ابراز عشق و حتی بالاتر از اون، ابراز میل جنسی نمی‌ترسند،

از داستان زلیخایی که حتی با وجود پایان اخلاقیش، من خواننده‌ی فمنیست همچنان از اراده‌ی این زن سرمست می‌شم و مو به تنم سیخ می‌شه،

تا شهناز آزاد و فخرآفاق پارسا که نوشتند و نوشتند و نوشتند، تو این کتاب با زنان ارزشمندی آشنا شدم که قطعا تا آخرین روز زیستم به عنوان یک زن همراه من خواهند بود.
Profile Image for Kimia kalantari.
17 reviews22 followers
November 6, 2022
من یک زنی دیدم که فریاد می‌کرد: «مگر زن‌ها بمیرند و الا هر جا بروید زن است و خلاصی محال.»
Profile Image for Hana Hmp.
134 reviews38 followers
December 5, 2022
متاسفم که انقدر دیر نجم‌آبادی رو شناختم و از طرفی هم واقعا این که تو این سه ماه اخیر شروع کردم به خوندن کاراش برام موهبتیه. شاید مهم‌ترین چیزی که تو این سه ماه در من به وجود اومد کنجکاوی بود و خوندن کارهای نجم‌آبادی یکی از اون چیزاییه که کنجکاوی‌م رو سیراب می‌کنه. موضوعاتی که در مقاله‌هاش مطرح کرده خیلی خیلی شگفت‌انگیزن. مورد‌علاقه‌ترین مقاله‌ی این کتاب برام «اقتدار و عاملیت: بازنگری کنش‌گری زنان در دوره‌ی رضاشاه» بود که باهاش گریه کردم و بعد از اون هم «بامداد خمار: رنج سکسوالیته و عشق در ایران مدرن» که باعث شد برم سراغ رمان بامداد خمار. مقاله‌های دیگه هم جالب بودن ولی انتقادی که دارم به کتاب اینه که واقعا مقاله‌ها دوتا دوتا خیلی شبیه هم بودن و اسناد مدام تکرار می‌شدن تو متن. این تکراری‌بودن بعضی قسمتای کتاب به نظرم بیشتر نقدیه که باید به بیدگل وارد کنیم. قسمت یادداشت‌های هر مقاله خیلی به نظرم مهم بود و واژه‌نامه‌ی مطالعات جنسیت انتهای کتاب هم واقعا راه‌گشا بود. خوشحالم که کلی نجم‌آبادی نخونده‌ی دیگه دارم.
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
October 31, 2022
کاری به اینکه ناشر یا مترجم مرتکب «کتاب‌سازی» شدند ندارم. چون بالاخره هر مجموعه ترجمه یا جمع‌آوری را می‌شود کتاب‌سازی خواند و تخطئه کرد. بلکه باید دید حرف کتاب یا مجموعه‌ای که کنار هم قرار گرفته چیه!

برای من کتاب به خصوص مقاله اول جرقه‌های خوبی برای نگاه کردن به سیر تاریخ‌نگاری در ایران مدرن داشت. اینکه روایت مردانه تاریخی و غایب بودن نقش زنان در تاریخ‌نگاری معاصر ریشه در کجا دارد و چه تلاش‌هایی برای روایت زنان شده است، اتفاق خوب مقاله اول بود.
مقالات دیگر هم چشم‌اندازهای خوبی داشتند و تصاویری را نشان می‌دادند که کمتر به آن‌ها توجه کرده بودم.

کتاب بی‌عیب نیست (اساسا کدام کتاب بی‌عیب است؟) ولی من بابت وقتی که براش گذاشتم حس پشیمانی یا بازنده بودن ندارم.
Profile Image for Amin Emdadi.
20 reviews2 followers
December 29, 2023
این یک ستاره‌ای که کم شده، فقط بخاطر این جمع‌آوری مضحک نشر بیدگله. چطور وقتی خود نجم‌آبادی توضیح داده که مقاله‌ی «زنهای ملت» نسخه‌ی انگلیسی مقاله‌ی «نقش زن بر متن مشروطیت»ه، جفتش توی کتاب چاپ می‌شن؟
Profile Image for arezoo.
10 reviews9 followers
February 28, 2023
«تاریخ عمومی تاریخی است بدون حضور زن و زن در نهایت ضمیمه‌ای بر این تاریخ است.»
جمله‌ای است از متن کتاب و کل کتاب به نوعی مبارزه با همین جمله است. بازخوانی برهه‌هایی از تاریخ معاصر و برخی داستانهای معروف یا کهن به گونه‌ای که زن مثل همیشه در حاشیه نباشد. چرا که به تعبیر نجم‌آبادی مشکل نبود اسناد و مدارک نیست بلکه بازخوانی اسناد و مدارک موجود تاریخی است با دیدی که جویای بازیابی زنان در تاریخ باشد.

کتاب شامل نه مقاله با محوریت زن است که به جز مقاله‌ی اول باقی برایم خواندنی بودند. (شاید چون در مقاله‌ی اول نویسنده مدام به کتاب قبلی‌اش ارجاع داده که من آن را نخوانده‌ام).

من قسمت خوانش‌های مخالف (در مقاله‌ی بامداد خمار) و خوانش‌های فمینیستی و نوآورانه (در داستانهای مکر زنان) را بسیار دوست داشتم. جایی که نویسنده می‌پرسد: «چگونه خواننده‌ی زن در مقام یک سوژه از روایتی که او را زنی اغفالگر و کینه‌توز با رفتاری ناپسند تصویر می‌کند لذت می‌برد؟» به گمانم سؤالی است که هر زنی باید با آن روبه‌رو شود.

اما درخشان‌ترین قسمت، مقاله‌های فارسی و عاملیت زنان در دوران مشروطه است. خودنگاری زنان بر متن مشروطه. زنانی که از طریق تشکیل انجمن‌ها، تأسیس مدارس و سواد‌آموزی، نگارش و فرستادن نامه به مطبوعات به دنبال برهم‌زدن قاعده‌ی موجود و بازنگاری زن در شمایلی تازه به عنوان شهروند بودند.
ارجاعات و بریده‌های این سه مقاله بسیار خواندنی است. نوشته‌هایی از زنانی چون شهناز آزاد، شمس کسمایی، فخرآفاق پارسا ، مریم مزین‌السلطنه در مطبوعات زنان همچون دانش، شکوفه و نامه‌ی بانوان.

در بسیاری از قسمتها مطالب و ارجاعات بارها و بارها تکرار شده‌اند. به نوعی صفحه‌سازی. مطالب چند مقاله با هم همپوشانی زیادی دارند و این گاهی کتاب را حوصله‌سربر می‌کند.
Profile Image for Maryam.
44 reviews12 followers
April 6, 2021
این کتاب شامل 9 مقاله از افسانه نجم آبادی بود، شیرین کریمی گردآورنده این مقاله‌ها و مترجم 6 مقاله‌ای بود که به زبان انگلیسی نوشته شده بودند. اگر بخواهم خیلی خلاصه بگویم مقاله اول «فراسوی قاره آمریکا» درآمدی بر کتاب زنان سیبیلو و مردان بی ریش بود با این مضمون که جنسیت مفهومی برساخته و بازنمایی شده است و در زمان‌های مختلف مفهوم متفاوتی داشته است. «چرا شد محو از یاد تو نامم» با نقد تاریخ نگاری‌های موجود ایران که تاریخ مردان مهم یا اندیشه های مهم است، بر ضرورت توجه به مفهوم جنسیت در تاریخ نگاری تاکید می کند و خلاصه‌ای از کتاب حکایت دختران قوچان و چگونگی بازخوانی متفاوت مشروطه را روایت می‌کند. مقاله «زنان ملت: زنان یا همسران ملت» تشابه و حتی همسانی زیادی با مقاله «دگرگونی زن و مرد در زبان مشروطیت» در همین کتاب دارد، به واکاوی دگرگونی زبانی مردانه در طی جنبشی اجتماعی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این دگرگونی به بخش‌های مختلف مناسبات جنسیتی راه یافت. «بامداد خمار: رنج سکسوالیته و عشق در ایران مدرن» مطلبی جالب و خواندنی درباره رمان بامداد خمار است که نشان می‌دهد چگونه محبوبیت این رمان در جامعه ایرانی به تنیدگی مفاهیم آشکار و پنهان این متن با وجوه مختلف زندگی ایرانی مرتبط است. «لذت خواندن داستان‌های مکر زنان برای خواننده فمینیست» و «نیکوترین داستان حکایت کیست؟ زلیخا یا یوسف؟» به متن‌های روایی کهن و عموما مذهبی می‌پردازد که بارها در تصاویر و داستان‌های شفاهی، اشعار و... بازنمایی شدند و با این پرسش خواننده را مواجه می‌کند که چنین داستان‌هایی (یوسف و زلیخا. سندباد نامه. هزار و یک شب) آیا درباره میل دگرجنس‌خواهانه زن است یا خیال‌پردازی‌های کهن هم جنس‌خواهانه مردانه؟ «اقتدار و عاملیت: بازنگری کنشگری زنان در دوره رضا شاه» آخرین مقاله این کتاب است که به سهم زنان در مساله کشف حجاب در دوره رضاشاه می‌پردازد، آیا این مسئله تماما از جانب حکومت و بدون خواست و دخالت زنان بود یا نه؟ زنان نسبت به کشف حجاب چه جهت گیری داشتند و اساسا معنای کشف حجاب در سال 1314 چه بود.

پی‌نوشت: کتاب خوب و خواندنی‌ای بود هر چند ریویوی من خیلی خلاصه و از سر بی‌حوصلگی بود.
ممنون هیلی :*
پی‌نوشت:
Profile Image for Kamyab Ghanbari.
52 reviews135 followers
April 18, 2021
کتاب شامل نه مقاله راجع به زنان است؛ مقاله اولش رو زیاد متوجه نشدم و ترجمه‌ش خوب نبود ولی در قسمت دوم و سوم که با عنوان «چرا شد محو از یاد تو نامم» و « زنان ملت: زنان یا همسران ملت» رو دوست داشتم.
باقی مقالات هم تقریبا متوسط بودن و فکر کنم امتیاز ۳ مناسب باشه.
Profile Image for Faezeh Khatibzadeh.
24 reviews3 followers
September 28, 2023
آرای نجم‌آبادی بی‌نقص نیست، اما مهم و تاثیرگذاره. وحی منزل نیست، اما نباید هم باشه. در واقع رسالتش این نیست و نمی‌تونه هم این چنین باشه، همانطور که هیچ نوشته‌ای در حوزه‌های تاریخی و علوم انسانی نمیتونن چنین ادعایی داشته باشن. اگه روزی برسه که بتونیم با دیدی پرسشگر و بدون پیش‌قضاوت (تا جای ممکن) به تکمیل و پیشبرد مفاهیم نوین بپردازیم روز خوبی خواهد بود. فعلاً اما در آکادمیای ایران گویا جنگ بر سر این هست چه کسی بهتر و با کلمات قلنبه‌سلنبه‌تر "تخریب" می‌کنه، بدون اینکه زمان بذاره و نحوه‌ی تحقیق سیستماتیک یاد بگیره؛ چه برسه به اینکه مقاله بنویسه برای اینکه حقیقتاً پرسشی در ذهنش شکل گرفته یا چون نقدی اصولی به جنبه‌ای از تفکرات یک محقق داره. در واقع پرسروصدا و کوبنده باش، نیازی نیست عمیق فکر کنی، وقت بذاری، یا مسیر دشوار و طولانی رفت‌وبرگشتی شکل‌گیری یک گزاره‌ی ارزشمند رو طی کنی!

خوندن این کتاب برای افرادی که به‌دنبال موضوعاتی چون "جنسیت در تاریخ معاصر ایران"، "بازخوانی تاثیر جایگاه زنان در تاریخ معاصر ایران"، "جایگاه خوانندگان زن در وقایع تاریخی و داستان‌های عام"، "بازخوانی‌های جنسیتی و فمینیستی از روایت‌های اسلامی، تاریخی در ایران" و "نقش‌های زبانی در روایت‌های جنسیتی ایرانی" هستند می‌تونه مفید باشه.

به‌طور کلی هم اگر به‌دنبال چالش‌های تاریخی، جنسیتی در بستر ایرانی، اسلامی هستید این کتاب انتخاب مناسبیه.
Profile Image for Tiara.
4 reviews5 followers
April 13, 2022
مودراتا فانت (Moderata Fonte) توی کتاب ارزش زنان (The worth of women) که سال ۱۶۰۰ نوشته، یه جایی گفته واقعا فکر میکنید هر چیزی که مورخ‌ها در مورد مردها یا زن‌ها مینویسند درسته؟ در حالی که تاریخ رو مردهایی نوشتن که اگه واقعیتی هم تو حرف‌هاشون بوده تصادفی بوده!
(Do you really believe ... that everything historians tell us about men – or about women – is actually true? You ought to consider the fact that these histories have been written by men, who never tell the truth except by accident.)
این کتاب (چرا شد محو از یاد تو نامم؟) هم در همین راستاست. به داستان های تاریخی و حتی دینی و همینطور تاریخ مشروطه از زاویه دیگه‌ای نگاه می‌کنه. نشون میده که چطور این داستان ها از زبان مردها و برای مخاطب مرد نوشته شده و چطور میشه از زاویه دید یک زن بهشون نگاه کرد. من افسانه نجم آبادی رو دوست دارم چون جزو معدود نظریه‌پردازهای فمنیسم و جنسیت ایرانیه که زاویه دیدش منحصر به خودشه و رشد خط فکریش رو میشه توی آثارش دید. خوندن کتاب‌های نجم‌آبادی برای من تجربه لذت بخشی از خوانش‌های فمنیسمه و به نظرم خیلی کمتر از چیزی که باید بهش بها داده شده.
Profile Image for Mona.
23 reviews5 followers
February 4, 2022
ابتدا بهتراست کتاب مردان بی سبیل و زنان ریش دار رو از همین نویسنده بخونید و بعد این کتاب .کتاب در حوزه‌ی زنان و نقش زنان در ادبیات و تاریخه .
Profile Image for Zeinab ☀️.
45 reviews2 followers
December 18, 2024
جزو اون کتاب هایی میشه که چندبار سعی کردم بخونمش اما هربار ناامیدم کرد و دیگه دلم نمیخواد براش تلاشی بکنم
Profile Image for Mahsa Gazor.
58 reviews5 followers
May 23, 2022
.
روزی در انجمن حقیقت میخواستند یکی از زخمی ها را زخم بندی بکنند،مجروح اصرار میکرد که لباس او را نکنند و بگذارند جان بدهد.تعجب کردند.بالاخره ستار خان نصیحت کرد که موافقت بکند تا زخم او را ببندند.مجروح از روی ناچاری گفت من مرد نیستم و دخترم و میل ندارم لباس از تن بکنم.ستارخان منقلب و چشمانش پر از اشک شده گفت دختر من،من که هنوز زنده هستم تو چرا به جنگ رفتی؟
.
عجب روزگار خر بازاری داریم که هیچ کس ملتفت نیست.سبحان الله!چهار سال است یک مملکتی داریم خراب و یک ملتی از شدت ظلم و جور پریشان حال،چه جوان ها کشته،چه زن ها بیوه،چه اولادها یتیم،چه خانه ها خراب،چه ناموس ها هدر،چه مال ها غارت گردیده تا عنوان سلطنت ظلم و جور برچیده و بساط عدل گسترده شده.
.
بهم بگن کتابی بگو که چشم بسته پیشنهادش میکنی میگم چرا شد محو از یاد تو نامم.
خوندنش برای (همه) از واجباته.
این کتاب برای من و از نظر من ستودنی بود.
نوشتن در مورد بعضی از کتاب ها خیلی سخته،چون حق مطلب ادا نمیشه،باید بیشتر حرف زد و‌ محدودیت برای نوشتن آزار دهندست.
۶مقاله‌ی ترجمه شده+۳مقاله‌ی فارسی=در کل ۹مقاله
و تجزیه و تحلیلِ زندگیِ زن هایِ گذشته.
این که چقدر از همون اول به زن ناحقی شد.
من این کتاب رو سریع تموم نکردم نمیدونم چقدر طول کشید تا تموم شه کم کم خوندمش،عجله نداشتم که تموم شه چون باید زمان میگذشت تا بتونم هضمش کنم.
که بتونم زندگی سختی که از اون اول اسم زن به دوش کشید رو درک کنم.
مقاله‌ی دوم(چرا شد محو از یاد تو نامم)،
مقاله‌ی ششم در مورد (زلیخا و یوسف)،
مقاله‌ی هفتم(نقش زن بر متن مشروطیت)
برای من خیلی‌ بیشتر عزیز بودند.
حکایت دختران قوچان پر از درد بود.
مقاله‌ی اول فرا سوی قاره‌ی آمریکا از کتاب زنان سیبیلو و مردان بی ریش حرف زد.
مقاله‌ی چهارم در‌ مورد کتاب بامداد خمار بود تجزیه و تحلیل این که‌چرا اصلا این‌ کتاب اینقدر محبوب شد.
تلاش زن ها در طول تاریخ،سختی هایی که تحمل کردند چون زن بودند.بخاطر زن بودن حق مدرسه رفتن و درس خوندن نداشتند، حق رای نداشتند و خیلی مسائل دیگه...
زن هایی که بیشتر از مردها تلاش میکردند ولی باز تلاششون نادیده گرفته میشد بهشون بها نمیدادند و بی اعتنایی خیلی سخت بود براشون.اینقدر دغدغه مند بودند اینقدر جنگیدند تا کمی اوضاع رو بهتر کنند.ولی باز به حکم زن بودن پسشون زدند.
.
جزئیاتِ #کتاب :
#چرا_شد_محو_از_یاد_تو_نامم
#ادبیات_ایران
نویسنده : #افسانه_نجم_آبادی
ترجمه : #شیرین_کریمی
#انتشارات_بیدگل
۳۷۲ صفحه
۳۱ اردیبهشت
Profile Image for El manana.
4 reviews26 followers
February 16, 2023
یکی از مهم‌ترین هنر به جا مانده از مردمان پارینه‌سنگی، و تمدن‌های بین‌النهرین؛ مجسمه‌هایی با نام «الهه‌ی مادر» است، که در مدح بانوان، به عنوان الهه‌ی مادر یاد می‌شود. در آن زمان، زنان به عنوان رُکن اصلی یک جامعه، تنها وظیفه‌ی باروری داشتن. نمی‌توان مردمان هزاران سال پیش رو‌ ملامت کرد. اما نکته‌ی اصلی این است که از زنان با پسوند «الهه» یاد می‌شود، اما در ایرانِ زمان قاجار، با پسوند «ناموس ملی» و «کالایی که متعلق به مردان‌ است»، از ایشان یاد می‌شود. البته باید گفت چه در پارینه‌ی سنگی، چه در ایران اوایل قرن ۱۹؛ زن‌ها جز دارایی مردان بودند، فقط با پسوند‌های مختلف!
در فیلم «سفر به ایتالیا» ساخته روبرتو روسلینی، اینگرید برگمان در موزه‌ای در ایتالیا، در مقابل بسیاری از مجسه‌های بزرگان امپراتوری رُم قرار دارد، زمانی که در مقابل محسمه‌ی ونوس قرار می‌گیرد، راهنما برای توصیف ونو�� از کلمه‌ی”mature” استفاده می‌کند، وجه تمایز ونوسی که تمام قد ساخته شده، نسبت به امپراتورهایی که فقط سردیس از انها باقیست.
Profile Image for Odile.
5 reviews2 followers
July 6, 2021
آثار و پژوهش‌های افسانه نجم‌آبادی در حوزه‌ی تاریخ فمنیسم ایران و مسائل وابسته از عمده‌ی جریانات کنونی برای احیای حقوق زنان به مراتب هوشمندانه‌تر و تأثیرگذارتر است. مقالات ایشان از معدود آثاری هستند که با نگاهی به دور از احساس‌گرایی و حواشی، با هدف آگاه‌سازی، گسترش نگاه صحیح و از بین بردن موانع به بازشناسی حقوق زنان و به تبع آن به بهبود وضعیت زنان یاری می‌رساند. چهره‌ی حقیقی فمنیسم ایران در آثار پژوهشگران این چنینی و تاریخ تلاش بی‌وقفه‌ی چندین نسل متجلی می‌شود و نه در برداشت‌های سطحی و انحرافاتی که چهره‌ای پوچ و بی‌اساس از فمنیسم به نمایش می‌گذارد.
Profile Image for Dena.
112 reviews
June 12, 2024
راستش کتاب جالبیه. دو تا نکته هست، یکی ایرادی که میگیرن که یک سری از بخش‌هاش عینا یکی بود؛ به نظرم همچین چیزی از خوبی کتاب کم نمیکنه. در هر حال یه آدمه، در مورد یه موضوع خاص ازش سوال بپرسین جوابای خیلی متفاوتی قرار نیست بگیرین. نکته‌ی دوم هم فکر میکنم خیلی به درک عمیقی نرسیدم از حرفاش و شاید نیاز دارم بازخوانیش کنم.
Profile Image for Golfa.
23 reviews2 followers
May 3, 2023
«زبانی که به لحاظ جنسیتی خنثی است، بی‌آنکه به زنان اشاره‌ای کند، تمایل دارد آنان را به طور کامل حذف کند.»


«...در تخیل مردان لچک باید چیزی بیش از تکه‌ای پارچه بوده باشد: نماد زنیّت، یعنی نماد آنچه ممیز زنانگی و مردانگی است. «نجات لچک» نجات نظام فرهنگی و اخلاقی کل جامعه دانسته می‌شد.»
Profile Image for مونا لیان‌نژاد.
81 reviews2 followers
Read
July 7, 2023
«چرا شد محو از یاد تو نامم؟» عنوان کتابی از افسانه نجم‌آبادی (تولد: ۱۳۲۵) است که شیرین کریمی ترجمه کرده است. این مقالات همگی در پیوند با تاریخ ایران و زنان به شمار می‌آید. کتاب حاضر نه مقاله دارد که شش تای نخست آن ترجمه‌ای است و سه تای بعدی آن فارسی بوده. این کتاب را نشر بیدگل سال ۱۳۹۹ و در ۳۷۲ صفحه منتشر کرده. مقالات کتاب به این شرح‌اند:
«فراسوی قارۀ آمریکا» عنوان مقاله‌ی نخست است. در این نوشتار نویسنده به دو مقوله‌ی جنسیت و سکسوالیته در تاریخ نظر دارد. به‌طور کلی سؤال اصلی‌اش آن است که آیا این دو مقوله‌هایی کاربردی در تحلیل تاریخ هستند یا خیر. در واقع، سعی می‌کند به خواننده بگوید که جنسیت و سکسوالیته را می‌توان فراتر از چارچوب عصر مدرن بررسی کرد یا نه. او در طول واکاوی این موضوع سؤالات فرعی دیگری نیز طرح و تأکید می‌کند «قصدم از طرح این سؤالات این نیست که بگویم پرداختن به سکسوالیته، در مطالعات تاریخی، از اساس نادرست است؛ بلکه می‌خواهم روشن سازم که چه چیزی سکسوالیته را به نقطۀ کانونی تاریخ‌نگاری‌های ما، در ارتباط با راه‌هایی که نرفته‌ایم و سؤال‌هایی که نپرسیده‌ایم، بدل کرده است؟»
عنوان مقاله‌ی دوم «چرا شد محو از یاد تو نامم؟» است. نویسنده، مقاله را از اینجا شروع می‌کند که در تاریخ‌نگاری‌های امروز اغلب ماجرای فلک‌شدن چند تاجر و کشته‌شدن دو روحانی را سرآغاز مشروطیت ایران می‌دانند. با وجود این، نجم‌آبادی می‌خواهد تاریخ مشروطه را با روایتی متفاوت که همان «حکایت دختران قوچان» است شروع کند. ماجرا از این قرار است که در یکی از سال‌های قحطی و گرسنگی، اندکی پیش از مشروطه، برخی دهقانان فقیر به‌جای مالیات، دختران و زنان خود را به حاکمانشان فروختند. همچنین تعداد دویست‌وپنجاه دختر پس از یورش گروهی از قبایل ترکمن به آنان فروخته شدند.
«زنان ملت: زنان یا همسرانِ ملت؟» سومین مقاله‌ی این اثر است. در این نوشتار به مفهوم زن از دو بعد نظر می‌شود؛ یکی به این معنا که زن در برابر مرد قرار می‌گیرد و در واقع به معنای جنس مؤنث است، دیگری آنکه زن در برابر شوهر قرار می‌گیرد و به معنی همسر است. به‌جز زن، نجم‌آبادی رد واژه‌های دیگری چون زوجه، اناث، عیال یا نسوان را در مطبوعات، سخنرانی‌ها یا نامه‌های عصر مشروطه می‌گیرد و در معنی یا معناهای کابردی آنها درنگ می‌کند.
چهارمین مقاله تحت‌عنوان «بامداد خمار: رنج سکسوالیته و عشق در ایران مدرنا» نوشته شده ‌است. نجم‌آبادی در این نوشتار رمان «بامداد خمار» اثر معروف فتانه حاج سیدجوادی را از نظر ناقدان موافق یا مخالف بررسی می‌کند و خوانش‌های تمثیلی آن را هم می‌آورد. از دوستداران این کتاب می‌توان به بهاءالدین خرمشاهی و از منتقدان مخالف آن می‌توان به فمنیست‌ها اشاره کرد. زن و عشق و میل جنسی جوانان از مباحث بررسی‌شده در نوشته‌ی نجم‌آبادی با توجه به رمان است. این مقاله اصل داستان و برخی جزئیات کتاب را آشکار می‌کند. بنابراین، اگر قصد خواندن «بامداد خمار» را دارید و روی لورفتن اتفاقات حساس‌اید این مقاله را بعد از مطالعه‌ی رمان بخوانید. من خودم آن را نخوانده‌ام و قصدش را هم ندارم.
«لذت خواندن داستان‌های «مکر زنان» برای خواننده‌ی فمیتیستا» پنجمین مقاله‌ی کتاب است. در این بخش نویسنده می‌کوشد تا به جایگاه زن در داستان‌های کهن، به‌طور مشخص هزارویک شب و سند‌بادنامه و زلیخا و یوسف، نظر داشته باشد. به نظر نجم‌‌آبادی برخی از داستان‌های قدیمی نه بر پایه‌ی میل زنان در جامعه و زندگی‌شان، بلکه بر اساس خیال‌پردازی‌های بسیار کهن مردان نوشته شده است. در خلال واکاوی این نثرها، نگارنده به سیر جداشدن دختر و پسر از مادرانشان نیز نگاهی تاریخی دارد که در خور تأمل است.
در مقاله‌ای که عنوان ««نیکوترین داستان» حکایت کیست، زلیخا یا یوسف؟» دارد و گاین کارن مرگوریان و افسانه‌ نجم‌آبادی به‌طور مشترک نوشته‌اند، در داستان زلیخا و یوسف تأمل شده. نویسندگان کوشیده‌اند تا جایگاه یوسف و زلیخا یا راحیل را در سنت اسلامی بررسی کنند و بیش از همه به نقش زلیخا نظر داشته باشند. از نکات کلیدی بحث آن است که داستان یوسف و زلیخا نه درباره‌ی میل جنسی زنان، بلکه در باب میل جنسی‌ای است که مطلوب میل مردان دگرجنس‌گرا محسوب می‌شود.
«نقش زن بر متن مشروطیت» مقاله‌ی هفتم است که نویسنده به یاد حاجیه بی‌بی خانم و آغابیگم خانم نوشته است. او در این مقاله می‌کوشد تا از گفتن مطالب کلیشه‌ای راجع‌به زنان در دوره‌ی مشروطه خودداری کند و به‌جای آن در تصویری که از آنان در متون آن موقع مانده است، درنگ کند. زمان موردنظر او وقتی است که ما با کشمکش‌های زبانی و تحولات گفتمانی موجه‌ایم.
مطلب هشتم کتاب با عنوان «دگرگونی «زن» و «مرد» در زبان مشروطیت» آمده است. نویسنده مقاله‌اش را با این بحث شروع می‌کند که زبان فارسی ضمیر مؤنث یا مذکر و دیگر نشانه‌های دستوری ندارد که بین دو جنس زن و مرد تفاوت قائل شود. بااین‌حال، در متون دوره‌ی مشروطه و حتی امروزه یا قبل از مشروطه نشانه‌هایی از تفاوت جنسیتی دیده می‌شود. این مطلب در مقاله‌ی حاضر که هم برای علاقه‌مندان به زبان فارسی و هم تاریخ‌دوستان پرجاذبه خواهد بود، بررسی می‌شود.
«اقتدار و عاملیت: بازنگری کنشگری زنان در دورۀ رضا شاه» عنوان مقاله‌ی نهم کتاب است. در این مقاله به وضعیت زنان در دوره‌ی رضا شاه نگاه می‌شود؛ هم از جنبه‌ی موضوع حجاب و هم از نظر جایگاه و حضور اجتماعی آنان.
اگر به تاریخ و جامعه‌شناسی، مخصوصاً در دوران معاصر، علاقه‌مندید و در جست‌وجوی مباحث نو در حوزه‌ی زنان ایران و شاید مشرق‌زمین هستید، کتاب حاضر را پیشنهاد می‌کنم. افسانه نجم‌آبادی از مورخان توانا و هوشمند ایران‌زمین است. خانم نجم‌آبادی عزیز، قبلاً از کتاب‌های شما «زنان سبیلو و مردان بی‌ریش» خوانده بودم که متأسفانه چیز زیادی از آن یادم نمانده است. به‌هرحال، خواندن این کتاب از طاقچه‌ی بی‌نهایت خواندم تجربه‌ی شیرینی بود. باز هم برای ما بنویس!
.
«در یکی از سال‌های قحطی و گرسنگی، برخی از دهقانانِ نیازمند زنان و دختران جوان را در ازای پرداخت مالیات فروختند. تعدادی دیگر از آنان در یورش ناگهانی برخی از قبایل ترکمان با توافق اهالی روستا در ازای غنیمت جنگی بُرده شدند. هیچ‌یک از این دو واقعه، در زمان و مکان خود، رویدادی غیرعادی محسوب نمی‌شد. در تاریخ‌نگاری‌های اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایران گزارش‌های مشابه بسیاری آمده است. اما این واقعه در سال‌های منتهی به انقلاب مشروطه، در آن بستر سیاسی ملتهب که علیه حکومت مرکزی شکل گرفته بود، با روایت‌های تظلم‌خواهی و هتک حرمت گره خورد. داستان زنان و دختران قوچان بر سر زبان‌ها افتاد و با عنوان «حکایت دختران قوچان» از آن یاد شد. این داستان به اشکال گوناگون و از زبان راویان و نویسندگان گوناگون نقل شد. واعظان مسلمان بر سر منابر برای سرنوشت این دختران گریه‌زاری سر دادند. مبارزان سوسیال دموکرات این داستان را حکایت بی‌عدالتی اغنیا و ظلم حاکمان خواندند.»
Profile Image for سیاووش.
235 reviews3 followers
July 10, 2024
با فرشته و دنا و متین و بقیه نجم‌آبادی خوندن واقعاً چسبید و واقعاً چیز یادم داد. ارجاع‌هاش گسترده و جامع و معرکه‌ن، هی وسط خوندن باید متوقف می‌شدم که یادداشت بردارم. نگاهش به همه چی آدم رو به فکر فرو می‌بره و این که مسئله‌هاش رو به دقت بسط می‌ده با این که شاید همیشه جواب متقنی بهشون نده بسیار کار علمی و آموزنده و دکتر شریعتی‌ایه. یه ستاره کم می‌کنم به خاطر این که یه سری از مقاله‌ها واقعاً حرف هم رو تکرار می‌کنن و ناشر می‌تونست همه‌شون رو تو کتاب نیاره🌹.
Profile Image for Yasi tamjidi.
22 reviews18 followers
August 8, 2022
این کتاب را به دلیل اینکه یکی از استادانم برای درسمان به آن ارجاع داده بود شروع کردم. اما وقتی عناوین مقاله‌های آن را دیدم کنجکاو شدم تا آن را کامل بخوانم. این کتاب از مجموعه‌ای از مقالات تشکیل شده که برخی از آنها فارسی و برخی از آنها ترجمه هستند. در مجموع می‌توان گفت محوریت کتاب موضوع زن و محوریت او در تاریخ معاصر ایران و همچنین داستان‌های کهن است. اولین چیزی که توجه من را جلب کرد مسئله‌ی دختران قوچان بود که به کلی از کتاب‌های تاریخ حذف شده. این که زنان نقش پررنگی در انقلاب مشروطه داشته‌اند در حالی که تاریخ آنها را فراموش کرده -خصوصا زمانی که با استناد به روزنامه‌ها و جراید آن زمان این موضوع مطرح می‌شود- دریچه‌ی متفاوتی را در نگاه به نقش زن در جامعه از گذشته تا کنون باز می‌کند.
در ادامه مبحث مورد علاقه‌ی من طبعا داستان‌های مکر زنان بود. چرا که این موضوع تکرار شونده در اکثر قالب‌های ادبی گذشته سوال برانگیز است. با این حال نگارنده‌ی مقالات راهی باز می‌کند تا بتوان خوانشی فمنیستی از این داستان‌ها به دست آورد. در ابتدا برای باز کردن بحث، سوال‌هایی مطرح می‌کند که شاید هر کس که هزار و یک شب را خوانده و شهرزاد را تحسین کرده، احتمالا برایش پیش آمده باشد:«میان شخصیت شهرزاد و داستان‌هایی که می‌گوید، در ظاهر تناقض وجود دارد، داستان‌هایی که اغلب محتوایی بسیار ضدزن دارند. در واقع او داستان‌هایی در مورد مکر زنان می‌گوید. چگونه کسی می‌پذیرد که شهرزاد با آن شخصیت ادیب، دانا و عاقل، که نه فقط جان خود که جان تمام آن زنان دیگر را نجات می‌دهد، چنین داستان‌های ضدزنی بگوید؟»
همه‌ی این مقدمات من را کنجکاو‌تر کرد تا بدانم چگونه می‌توان از جنبه‌ی دیگری به داستان‌های مکر زنان نگاه کرد.
و در نهایت یکی دیگر از جالب‌ترین بخش‌های کتاب برای من نگاه آن به خنثی بودن ظاهری زبان فارسی بود. چیزی که ما اغلب به آن بابت برابری جنسیتی‌ای که در آن نهفته است می‌بالیم. با این حال در مقاله‌ی «دگرگونی «زن» و «مرد» در زبان مشروطیت» نویسنده با نگاهی موشکافانه توضیح می‌دهد که چگونه عدم وجود جنسیت در زبان به تدریج در برخی زمینه‌ها زن را به کلی از خود بیرون رانده و از صحنه‌ی زبان حذف کرده است.
و در نهایت در مقاله‌ی آخر به مسئله‌ی کشف حجاب در دوران رضاشاه و جریان‌های سیاسی و دسته‌هایی که در میان زنان در آن دوران وجود داشت پرداخته شده است. دسته‌بندی‌هایی به لحاظ سیاسی و دینی و عقایدی که در آن زمان تحت عنوان موج مدرنیته در بستر کشور در جریان بود و باعث تناقضاتی در خواسته‌های کلی زنان شده بود.
در مجموع، به عنوان کسی که همواره به لازمه‌ی برابری حقوق زن و مرد علاقه داشتم اما مطالعه‌ی گسترده‌ای در زمینه‌ی آن انجام نداده بودم، این کتاب نکات بسیار جالبی را برای من روشن کرد و به من یاد داد تا با دیدی متفاوت به موضوع‌های مربوط به جنسیت نگاه کنم و بدانم که گاهی باید به مفاهیمی که حتی ضدزن به نظر می‌رسند عمیق‌تر نگاه کنم.
Profile Image for Fzk.
55 reviews4 followers
February 7, 2024
“در این گفتمان «تعدی به زن» شیوه استبداد قلمداد شد و «دفاع از ناموس» معنای سیاسی یافت و از تکالیف مردانگی در برابر مضار استبداد شد. بدین ترتیب، با معادل شدن ناموس جنسی و ملی، با معادل شدن غیرت مردانه و ملی، بستر اجتماعی سیاسی منجر به آفرینش ملتی مردانه شد


مقالات و نوشته‌های خانم نجم‌آبادی تو این کتاب بسیار روشنگرانه و موشکافانه بود. چه درباره دختران قوچان، چه درباره ادبیات رایج مشروطه و چه در مقاله‌ای که به تحلیل رمان‌ بامداد خمار و یا داستان هزار و یک شب شهرزاد یا یوسف و زلیخا پرداخته بود. همه از نگاهی نو و عمیق برمی‌آمد.
که باعث می‌شد خوندن این کتاب برای من دردناک باشه اما لذت‌بخش.

البته به نظرم ترجمه کتاب خیلی روان نبود، اصل مقالات به زبان انگلیسی منتشر شده و بعد توسط مترجم به فارسی برگردونده شده که گاهی باید هر جمله رو چند بار می‌خوندی
Profile Image for Tirdad.
33 reviews
February 1, 2024
به دوست دخترم کادو دادم و کلی دوستش داشت
Profile Image for Paria.
3 reviews
September 2, 2024
دو سه فصلشو خوندم، ولی اون چیزی که از کتاب انتظار داشتم رو بهم نداد و نتونستم ادامش بدم
Profile Image for Faeze Zoleykani.
57 reviews2 followers
December 6, 2023
این کتاب مجموعه‌ای از ۶ مقاله ترجمه شده و سه مقاله فارسی نوشته افسانه نجم‌آبادی است. محتوای بعضی از این مقالات با هم هم‌پوشانی دارند مثلاً "مقاله زنان ملت زنان یا همسران ملت" بسیار مشابه مقالات "نقش زن بر متن مشروطیت" و "دگرگونی زن و مرد در زبان مشروطیت" است. من از بین این مقالات سه مقاله رو بیشتر دوست داشتم‌ که در ادامه به طور خلاصه‌ درموردشون توضیح می‌دم.
۱) "مقاله چرا شد محو از یاد تو نامم" : این مقاله از ماجرای دختران قوچان که یکی از جرقه‌های انقلاب مشروطه بوده صحبت می‌کنه. در این مقاله در مورد این که چرا این ماجرا کلاً از تاریخ رسمی اون دوران حدف شده بحث می‌شه. این مقاله خلاصه‌ای است از یکی از کتاب‌های نویسنده به همین نام.
۲) "نقش زن بر متن مشروطیت" : نجم آبادی در این مقاله درباره‌ی نقش زنان در انقلاب مشروطه صحبت می‌کنه.
۳) "دگرگونی زن و مرد در زبان مشروطه"  نویسنده در این جا درباره‌ی این صحبت می‌کنه که برعکس آن چه که میگن زبان فارسی از نظر جنسیتی زبانی خنثی نیست بلکه در متون پیش از مشروطه زن از متن حذف شده بوده و هرجا به طور مشخص صحبت زن نمی‌شده منظور مرد بوده.
Profile Image for nAeEMak نعیمک.
430 reviews3 followers
Read
January 1, 2023
این کتاب را در یک گروه کتاب‌خوانی خواندیم و برای همین بحث‌های زیادی پیرامون و در حاشیه کتاب شکل گرفت که خیلی جذاب‌تر از خود کتاب بود. کتاب به دو بخش ترجمه و مقاله‌های فارسی تقسیم شده و در حقیقت یکی از مقاله‌های فارسی شباهت زیادی به بخش انگلیسی دارد و انگار چپاندند در کتاب که زیاد شود. خود مقاله‌ها بیشتر درباره زنان است. مثلاً نقش زن در مشروطه یا نقش زن در زمان کشف حجاب و رضا شاه، بخش دیگری به ادبیات و کتاب «بامداد خمار» می‌پردازد.
کتاب خیلی خوش‌خوان و ساده است. البته ایراد‌های کوچکی در ویراستاری دارد اما به طور کلی خواندنی است. اگر دغدغه فمنیستی و زنان داشته باشید و خیلی تخصصی نخواهید کتاب بخوانید این کتاب کمک می‌کند تا زوایای جدیدی به نگاه شما اضافه شود. نجم‌آبادی واقعاً سعی کرده حرف‌هایی بزند که راه را روشن کند و حکم کلی ندهد.
Displaying 1 - 30 of 39 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.