Jump to ratings and reviews
Rate this book

مکتوبات

Rate this book
جوهر رسالهٔ مکتوبات انتقاد بر سیاست و دیانت، یعنی مهم‌ترین بنیادهای اجتماعی دوران قاجار است و انگیزهٔ وی به گفتهٔ خودش «پرورش هشیاری تاریخی است نسبت به گذشته، و ایجاد تفکر ملی و اصلاح و ترقی جامعه است در حال و آینده، تا استبداد سیاسی تغییر پذیرد و مشروطیتِ حکومت و حکومتِ قانون جایگزین آن گردد».

مکتوبات در واقع سه نامه و یک پاسخ نامه است که از سوی کمال‌الدوله، شاهزادهٔ ایرانی‌تبار هندوستان، به دوستش جلال‌الدوله، شاهزادهٔ دیگری در مصر، فرستاده شده‌است. گویا جلال به کمال پیشنهاد می‌دهد که بعد از سیر و سیاحت فرانسه و انگلیس و آمریکا، سفری هم به ایران داشته باشد؛ و این نامه‌ها بعد از دیدار وطن در دوران ناصرالدین‌شاه نوشته و به مصر فرستاده می‌شوند. خود آخوندزاده شاید از هراس تکفیر و ارتداد، همهٔ تقصیرات را به کل به گردن شخصیت داستانش می‌اندازد و در ابتدای مکتوبات می‌نویسد که نامه‌ها را از جایی به دست آورده و خودش به کلی با حرف‌های کمال‌الدوله مخالف است و جوابیهٔ جلال‌الدوله را می‌پسندد. اما با این حال، از زمان نوشتنش تاکنون این رساله در ایران هیچ‌گاه اجازهٔ چاپ نیافت. او در نامه‌ای به میرزا ملکم‌خان می‌گوید که «انتشار کمال‌الدوله برای من میسر نگردید، شاید پس از صد سال اخلاف ما به چاپ این تألیف موفق بشوند…»

228 pages, Unknown Binding

First published January 1, 1865

1 person is currently reading
87 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
37 (52%)
4 stars
17 (24%)
3 stars
8 (11%)
2 stars
3 (4%)
1 star
5 (7%)
Displaying 1 - 8 of 8 reviews
Profile Image for Peiman E iran.
1,436 reviews1,095 followers
January 18, 2016

از نحوستِ 2 ظلم ما به اين مجلس ( شوراى ملى ) رسيديم، يكى از ديوان ( ظلم حكومت ) ، و دیگری از چنين به اصطلاح علماء (ظلم ملايان) بود
علما و روحانيون هميشه با «آزادىِ انديشه» مخالف بودن، به همين سبب كتب فراوانى در عصرِ بيدارى ايرانيان نوشته شد كه نويسندگانِ آن نام خود را مخفى ميداشتن ... براى نمونه « مكتوباتِ» ميرزا فتحعلى آخوندزاده و « سه مکتوب» ميرزا آقاخان كرمانى در زمان حياتِ نويسندگانِ آن چاپ نشد و در سراسر دوران مشروطيت اين آثار به چاپ نرسید... «آزادى قلم و مطبوعات» يكى از مهمترين مسائل موردِ اختلاف ملايان و عرب پرست هایِ بی ارزش با مشروطه خواهان بود... و به اصلِ بيستم قانون اساسى ايراد ميگرفتن كه در رسالاتِ موهومِ آنان آمده است
ملايان به تقسيم قوا به سه بخش ايراد داشتن و قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجريه را ضد احكامِ بی ارزشِ اسلامى ميدانستن... پس روحانيون نه به آزادى باور داشتند و نه آموخته هاى سنتيشان به آنان مجالِ پذيرشِ اين گونه انديشه هاىِ غير اسلامى رو ميداد... در قرآن و حديث و روايت هایِ پوچ و موهومِ دینی و مذهبی، گفتگويى از «مردم سالاری»، « استقلال » ، « آزاديخواهى » ، «آزادى» ، « تساوىِ حقوق بين عامه مردم مسلمان و غيرِ مسلمان، بینِ بنده و آزاد« ، « تساویِ حقوق بین زن و مرد»، « عشق به یکدیگر» ، « عدالتِ اجتماعی» و در نهایت « مجلس قانون گذاری » ، نیامده بود
به همين سبب چه پيش از انقلاب مشروطه و چه بعد از پيروزى انقلاب مشروطۀ ايران، بحث بر سر « مشروع» و «حلال» و یا « حرمت» مبانى مشروطيت و حكومت مردم بر مردم، بالا گرفت و رسالات و فتواهایِ فراوانى در ردِ انديشه مشروطه خواهى از جانبِ روحانيونِ عرب پرست و بی خرد همچون «سید علی سیستانی» نوشته شد
دوستانِ گرامی، واژه هايى مانندِ « ميهن اسلامى» ، « ایرانِ اسلامی» و یا « اسلامِ ایرانی»، همگی مغلطه هایی کثیف و نام ها و عناوینِ پوچ و بی بنیانی هستن كه تنها در مغزهاىِ كوچك و کپک زدۀ عوام فريبان و مسلمانان و عرب پرستانِ افراطى و متعصب وجود داره و نه در انديشۀ بالنده و مترقىِ ايرانى... ایرانی با ساکنِ ایران تفاوت داره، ایرانی با خرد و میهن پرست هستش، کسانی که عرب پرست هستن، ایرانی نیستن، تنها ساکنِ سرزمینِ ما هستن
مستشارالدولۀ خردمند، خطاب به روحانیون و عرب پرستان میگه: عوضِ اينكه يك عمر در پایِ منبر، وعظِ خود را به مساحت قصورِ بهشت و تعداد پرِ ملائك محدود کنید، به تهذيب اخلاق ِ ابنایِ وطن صرف کنید ( که البته اخلاق ندارید و نمیدانید) ... صاحبانِ ثروت رو به تأسيس شركت و كارخانجات تشويق کنید كه به جهتِ فراهم کردنِ عمامه و كفن محتاجِ پارچۀ فرنگ نباشید و در زیارتگاه و مساجدِ خودتون از شمعِ روسی استفاده نکنید ... و احتكار رو وسيلۀ تشخص و افتخار خود قرار ندهید... ثلثِ متوفيات و حاصل موقوفات را به جاى اين كه چهل شب پلو و چاى كرده و به حلقِ اعيان و تجار متمول بریزید، مدرسه و درمانگاه و بیمارستان بسازید
دوستانِ خردگرا، همانطور که در این کتاب هم به آن اشاره شده، ثروتِ این سرزمین بايد برایِ مردم و همچنین پیشرفتِ ایران و تشكيل و تكميلِ صنايعِ این مرز و بوم صرف شه، نه در ساختِ مقبره و ضریحِ طلایی برایِ فلان عرب و تازی و نیز خريدنِ و وارداتِ مزخرفاتِ فرنگ

بله... دوستانِ گرانقدر، مستشارالدوله يك صد سال پيش به ملايان و سرپرستانِ دینی و مذهبی، درسِ ميهن دوستى ميده و به آنها توصيه ميكنه كه جنس ايرانى بخرن و براى آنكه جنس ايرانى ساخته شه مى بايست كارخانه در ايران ساخت و نهايتاً دنبالِ علم و دانش رفت و از فقه و احكام اسلامى و در کل خرافات و موهوماتِ دینی و عرب پرستی دست كشيد... ولی افسوس که مستشارالدولۀ گرانقدر به موجوداتی درسِ میهن دوستی داده که اصلاً ایران رو میهنِ خود نمیدونن و جانِ بی ارزش آنها به بیابان هایِ عربستان بسته است
یادِ تمامی بزرگانی که هدفشان از مشروطه خواهی، میهن پرستی و آزادیِ مردم ایران بوده ولی به آنچه میخواستن نرسیدن و یا نگذاشتن که برسن، گرامی باد

هر شب ستاره اى به زمين میكشند و باز
اين آسمانِ پر ستاره، پر از ستاره هاست


پیروز باشید و ایرانی
Profile Image for Amin.
418 reviews440 followers
December 19, 2022
مکتوبات مقدمه‌ای بر جریان روشنفکری است که بر اندیشه‌های اندیشمندان جنبش مشروطیت و آزادی‌خواهی در ایران تاثیر گذاشت. تلاش ابتدایی آخوندزاده برای پیشرفت وضع ملت از مسیر تغییر الفبا بود. اما بعد از مشاهده مشکلاتی که بر سر این راه بود، به مرور توجهش به مسائل بزرگتری جلب شد که فاناتیزم (تعصب کورکورانه) در اعتقادات مردم و دیسپوتیسم (استبداد) در سلطنت بود و بر همین اساس انگیزه و هدف خود از نوشتن مکتوبات را این‌گونه می‌بیند:

"صلاح ملّت در نابودی سلطنت استبدادی و تعصب و خرافات مذهبی است. هنگامی این امر امکان‌پذیر است که ملت سیویلیزه و با تمدن آشنا شود و علم در میان تمام مردم اشاعه یابد و تنها آن‌وقت می‌توان به این هدف رسید که فکر از بند آزاد گردد و راه ارباب فکر گشوده باشد."

بالابردن سطح آگاهی و زدودن فاناتیزم از جامعه، از کتاب و نویسنده و سخنران فراتر می‌رود و بنابراین از بین بردن آنها بی‌نتیجه است. آخوندزاده می‌گوید: "اگر امروز صاحب اندیشه‌ای را بکشند و کتابش را بسوزانند فردا زندیقی دیگر از گوشه‌ای دیگر سربرمی‌آورد و عقایدش را منتشر می‌کند و تنها راه‌کار این است که زبان منافقان را با طرح اندیشه‌های صحیح ببندند."

در واقع این کتاب را باید مثال دقیقی از کریتکا نامید. آنچه آخوندزاده به معنای نقد صریح و هجوآمیز اندیشه های خرافی و نظام های استبدادی در یک جامعه می داند که برای بیان آنها نیاز به صراحت لهجه است. شرح انتقادی کریتکا در مکتوبات بسط می یابد و مثالی عینی برای اشاعه آن در بین مردم را که به تبعیت از غرب از طریق نمایش و نمایشنامه میدانست میتوان در کتاب دیگر وی یعنی تمثیلات دید.

از زمان نگارش این کتاب هیچ‌گاه در ایران مجوز انتشار نداشته‌است و متن فارسی آن در ابتدا در باکو منتشر شد.

با همه این تفاصیل وقتی به متن مکتوبات میرسیم روش خاصی که آخوندزاده برای کریتکا انتخاب میکند چندان موفقیت آمیز به نظر نمیرسد. خود آخوندزاده در نقد رساله یک کلمه از مستشارالدوله به وی ایراد میگیرد که در کتاب خودش ترتیباتی را که میان اروپاییان رایج است میخواهد بدون پایه و مایه ذهنی در کشور خویش برقرار سازد و پی بردن به ماهیت فکری و معنوی اروپاییان را لازم میداند: "اتخاذ تجربه دیگران حاصلی نخواهد بخشید وقتیکه انسان به اساس خیال و طرح اندازی عقول ارباب تجربه پی نبرده باشد"

با این حال خود مکتوبات به شکلی نگاشته میشود که میرزا ملکم خان در نقد روش آن به آخوندزاده می نویسد "اغلب ساکنین مملکت عثمانیه و ایران طوایف اسلامند. تو نباید به دین ایشان بچسبی و نباید به ایشان بگویی اعتقاد شما باطل است و شما در ضلالت هستید و باید چنان و چنان اعتقاد داشته باشید. شیوه هدایت چنین نیست و بدین شیوه ناملایم برای خود هزار قسم مدعی و بدگو خواهی تراشید و به مقصد خود هم نخواهی رسید و هر کس از ایشان از روی لجاجت و عناد حرف تو را بیهوده و دلایل تو را پوچ خواهد شمرد و زحمت تو عبث و بیجا خواهد شد"

که نقد صحیحی است. آخوندزاده نظریه خاصی را در رد دین و اسلام بطور کلی مطرح میکند که نوعی تفسیر به رای از آرای دیگران است. مثلا در تفسیر نظریات فردوسی و ابن خلدون می گوید: "پیغمبر عربها برای نهب کردن و خوردن مال مردم دین را وسیله کرده بود" و شاهد آن را ابن خلدون میداند که پادشاهی بر تازیان حاصل نمیشود مگر به شیوه دینی از قبیل پیامبری و مثال می آورد که ابن خلدون نوشته است "هنگامیکه از راه پیامبری یا ولایت به کیشی گرایند آنوقت حاکم و رادع آنان از نفوس خودشان برمیخیزد و خوی خودخواهی و همچشمی از میان آنان رخت برمیبندد" که مثال آشکاری از تفسیری مغرضانه است و مینویسد "اول کسی که مقتضای عربها را فهمید و شیوه نبوت را در میان ایشان شعار خود کرد پیغمبر اسلام بود" و این را به پای توان محمد در سواستفاده از موقعیت خود میداند و اضافه میکند "ایشان نه در عقل و نه در تدبیر حریف پیغمبر اسلام نبودند". در کل در متن اشارات فراوانی است به اینکه کل دین اسلام بر مبنای هوی و هوس محمد در ارضای تمایلات جسمانی و مادی زندگی است و برای آنها تفاسیر خاص خود از زندگی شخصی پیامبر را می آورد. جالب اینکه در اواخر کتاب و مکتوب سوم دچار نوعی تناقض گویی میشود و میگوید "من که خود نیز شیعه مذهبم چنانکه تو هم میدانی من که نسبت به ائمه اطهار نعوذبالله بغضی ندارم و تو خود مکرر در اخلاق جمیله و اطوار حمیده ائمه از من مدایح شنیده ای اما مراد من این است که دست بکاری بزن که غصه سرآید. از این تعزیه داری اصلا نه برای تو فایده ای است و نه به جهت امام"

این خط فکر را بعد از پیامبری هم دنبال میکند و میگوید "بعد از آنکه با نبوت کسی نتوانست نام آوری بجوید عربها بنا را به دعوت ولایت و امامت گذاشتند" و بدیهی است که این طرز فکر منجر به این میشود که حتی مجبور میشود خونخواران این سرزمین را جامه ای مثبت بپوشاند "تا اینکه چنگیزیان ظهور کردند و سلطنت عربها را بر باد دادند و دنیا را از آشوب مدعیان امامت آسوده نمودند" فردوسی را هم نمونه بارز یک شاعر واقعی میداند و شاهد آن هم ابیاتی است در مذمت اعراب که امروزه البته میدانیم نسبت صحیحی نیست و بسیاری از آن اشعار جعلی هستند

نکته مهم تر این که مسلما وضعیت ایران در آن زمان و حتی امروز آمیختگی شدید عقاید مذهبی و حتی علمی با خرافات است. اما گاه حس میشود که برای بسط تفکر علمی خود در جامعه به دام آنها می افتد و مثلا می گوید: "در کره ما که ارض است قانون این است که کل اجسام باید مریی یا محسوس باشند. اگر ملک و جن و شیطان و دیو و پری از اجسام کره ماست باید مریی یا محسوس باشند. اگر اجسام از کرات دیگرند به کره ما نزول نمیتوانند کرد بجهت آنکه هر کره را قوه مغناطیسیه یا قوه جاذبه هست و به موجوداتی که در سطح آن میباشند نزول و عبور به سایر کرات مانع میگردد" که شباهت با تفکری اسکولاستیک دارد و وارد شدن در بازیهای کلامی است.

در کل حرف آخوندزاده را میتوان با نقل قولی از خودش جمع بندی کرد. حرفی که امروزه نیز طرفدارانی دارد: "دین و ایمان با علم و حکمت دو حالت متناقض اند که هرگز در یک ذات جمع نمیتوانند شد. اگر آدم دین و ایمان داشته باشد عالم و حکیم شمرده نمیشود و اگر علم و حکمت داشته باشد دیندار و مومن نخواهد ��ود. هرکه طالب دین و ایمان است باید اصلا بگرد معرفت نگردد و هر که طالب معرفت است ناچار و بلااختیار باید از دین و ایمان مهجور شود". و البته جلوتر میگوید "خوشا بحال کسی که این دو حالت متناقضه را در ذات خود جمع تواند کرد اما به نظر من محال می آید".

در کل به لحاظ تاریخی متنی ارزشمند و قابل تامل است و اینکه نشان میدهد آخوندزاده دغدغه مند روزگار خود بوده است مخصوصا از طریق آشنایی های که با دنیای غرب داشته و در راستای بسط و بیان آنها میکوشد.
Profile Image for Hamed Y.
90 reviews
May 30, 2018
حداقل نسخه غیر چاپی آن فقط سخنان بهرام چوبینه است. اثری از نامه‌ها و نوشته‌های آخوندزاده وجود ندارد.
که البته نقد چوبینه در مورد آخوندیزم نکات قابل توجهی داشت اما به قول معروف : وقتی درخواست شما استیک است اهمیت ندارد ناگت مرغ چقدر خوب پخته شده است.
این نسخه الکترونیک ناامید کننده است.
Profile Image for giso0.
530 reviews143 followers
April 11, 2023

سقوط کشوری که در اون چنین نوشته هایی دست به دست و خونده میشدن به قعر ارتجاع و خرافات و دانش ستیزی باورنکردنیه.
Profile Image for parmis khojaste bakht.
97 reviews17 followers
Read
December 13, 2024
این متن آخوندزاده از این جهت حائز اهمیت است که از نشانه‌های شروع عصرجدید و سیاست جدید در ایران است. نویسنده در این کتاب شدیدا دین را نقد می‌کند و معتقد است که قوانین اسلام جلوی ترقی ایرانیان را گرفته و در واقع پاسخی برای پرسش «چرا عقب مانده‌ایم؟» ارائه می‌کند. همچنین به نقد خشونت و استبداد پادشاهان می‌پردازد و سیاست ایران را با سیاست غرب مقایسه کرده و از عدم وجود قانون شفاف و واضح گله می‌کند.
جلوتر به سادگی تناقضات چندین آیه و حدیث را بیان می‌کند و گاهی هم از طنز استفاده می کند که خواندنی‌ست. خاطر نشان می‌کند که نباید عبد حاکم مستبد یا ملا بود و چندین بار می‌گوید که تنها اطفال این کار را می کنند و ایرانیان هنوز در دوران طفولیت خود مانده‌اند که از این حیث آدم را یاد «روشنگری چیست» کانت می‌اندازد.
نویسنده جزو اولین آشکارا خداناباوران ایران است و در این کتاب چندین جا هم از برخی حقوق زنان دفاع می‌کند، اینکه متن در سال ۱۲۴۴ نوشته شده نشان می‌دهد متن نویسنده چه قدر مترقی‌ست. ناگفته نماند که نژادپرستی، چند برداشت اشتباه از تاریخ، تندروی و چندین استدلال غلط نویسنده توی ذوق می‌زند.

می‌توانید کتاب را از این لینک دریافت کنید:

مکتوبات آخوندزاده
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
June 21, 2018
میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) نمایشنامه‌نویس آزادیخواه اهل آذربایجان در دورهٔ قاجار بود. برخی او را نخستین نمایشنامه‌نویس ایرانی و از پیشگامان جنبش ترقی‌خواهی و ناسیونالیسم ایرانی می‌دانند. اندیشه‌های او بر اندیشمندان جنبش مشروطیت ایران از جمله میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان، طالبوف، میرزا آقا تبریزی و دیگران بسیار تأثیر گذاشت.
136 reviews5 followers
May 18, 2019
بی نظیر و خواندنی برای ما ایرانیان ِفراموشکار ِ تاریخ
Displaying 1 - 8 of 8 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.