Jump to ratings and reviews
Rate this book

کابوس‌های درخت پرتقال

Rate this book
همه‌ی ما فکر می‌کنیم این زمان حال است که در آینده اثر می‌گذارد اما گذشته هم می‌تواند آینده را تغییر دهد. گذشته‌ی ما همیشه همراه ماست و گاه مثل کابوسی به همه‌ی رویاهای‌مان شبیخون می‌زند.
جهان رمان «کابوس‌های درخت پرتقال» جهانی است که تخیل و واقعیت روی یک الاکلنگ نشسته‌اند و در هر فصل و هر جمله صندلی یکی سنگین می‌شود و آن سمت الاکلنگ روی هوا می‌ماند.
.
داستان ارواحی است که در یک خانه جمع شده‌اند تا .
صاحبخانه را از رازی در گذشته‌اش است، آگاه کنند.
رمانی قصه‌گو با شخصیت‌هایی که بعید است به ‌این زودی‌ها فراموشس کنید.

بخشی از رمان:.


 شاخه‌های درخت رسیده بودند پشت پنجره. سرشاخه‌های نازک خم شدند و با پنجه‌ی چوبی‌شان، پنجره را هل دادند عقب. شانه‌هایم را گرفتند و از پنجره بردند بیرون. کشیدند تا باغچه‌ی کوچک حیاط، زیر درخت، درخت پرتقالی که هیچ‌وقت پرتقال نداشت.
.
ماهی‌های قرمز حوض پریدند سرِ شاخه‌ها. خیس بودند، خیسِ خون. پنجه‌های درخت فشارم می‌دادند توی خاک باغچه، بارانی تُنک و قرمز از دم ماهی‌ها می‌ریخت رویم و من همان‌طور در باتلاق باغچه فرو می‌رفتم.

151 pages, Paperback

First published January 1, 2020

2 people are currently reading
33 people want to read

About the author

مائده مرتضوی

19 books3 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
42 (30%)
4 stars
9 (6%)
3 stars
20 (14%)
2 stars
19 (13%)
1 star
50 (35%)
Displaying 1 - 30 of 49 reviews
Profile Image for Maede Ebrahimi.
40 reviews2 followers
August 18, 2021
نظرات در مورد اين كتاب بسيار متفاوته عده اى بسيار راضى و عده اى كاملاً ناراضى.من هم از گروه دومم.يكى از بدترين كتاب هايى بود كه خوندم.شروع كتاب بد نبود و اميدوارت مى كرد اما در ادامه بدون هيچ خط داستانى مشخص و بى سر و ته جلو رفت.از نشر چشمه انتظار چنين كتابى نمى رفت.
1 review
September 3, 2021
این دست بنویس‌ها که جدیداً دارن زیادتر هم می‌شن، بیش از کیفیت نوشتن و هنر، به رابطه و رانت و زد و بند تکیه دارن. افسوس به ادبیات فارسی.
Profile Image for Viorey.
20 reviews6 followers
April 30, 2022
نمیدونم من این کتاب رو نفهمیدم یا واقعا قابل فهم نبود 😐 میگفتن تو فصل آخرش همه چی معلوم میشه ولی اصلا اونقدرا هم چیز هیجان انگیزی نداشت که بخواد تو فصل آخرش همه رو شوکه کنه . شخصیت پردازی جالبی هم نداشت ؛ از فریماه بگیر تا افشین .
درباره فضای سورئالش هم باید بگم که به شخصه فضایی که عطیه عطارزاده می‌سازه رو ترجیح میدم .
Profile Image for Zoha_98.
16 reviews2 followers
July 24, 2021
داستان و خاطره نویسی جالبی داشت ولی انقدر از الفاظ فیلمبرداری و عکاسی و کلمات انگلیسی استفاده شده بود که ذهن من از متن اصلی دور میشد و خیلی بیحوصله فقط کتاب رو خوندم که تموم شه.
Profile Image for Niyousha.
623 reviews71 followers
October 2, 2023
من بالای هزارتا کتاب تو زندگیم خوندم و این کتاب جز چرت ترینهاش بود
تعداد نویسنده های ایرانی که دارن رمان فارسی مینویسن خیلی کمه و همین ها هم که مینویسن افتضاح ضعیفن. ادبیات فارسی داره به قهقرا میره.
Profile Image for امیرمحمد حیدری.
Author 1 book73 followers
November 13, 2021
کاش کتاب در حد همان سطوری که در آغاز هر فصل، نشانی از کابوس‌های راوی داشتند باقی می‌ماند. نویسنده از برقراری ارتباط میان کابوس و زندگی واقعی بازمانده است.
Profile Image for Parvaneh.
153 reviews
November 1, 2023
خوشبختانه کتاب را نخریدم. کتاب‌فروشی دماوند بخش کتاب‌های دست دوم دارد که این کتاب هم میان‌شان بود. یک ساعتی وقت داشتم تا نیمه مطالعه کردم و شوک شدم که چرا این رمان از هر نظر غلط است. من یک کتاب خیلی بد از این نویسنده خوانده بودم و این حتی از آن بدتر بود. کل کتاب به یک توهم ترس بازمی‌گردد و نویسنده نمی‌تواند از این کاشت هیچ برداشتی کند.
البته به جز ناشر که این کتاب ضعیف را چاپ کرده منتقدان هم تقصیر دارند که درباره آن چیزی ننوشتند و همین موجب شد تا نویسنده فکر کند کارش بد هم نیست. با کمی سرچ دیدم که او بیشتر کار روابط عمومی می‌کند و دلنوشته‌هایی هم دارد. کاش در مقابل کارهای ضعیف سکوت نکنیم.
Profile Image for Mohsen Yousefian.
1 review
August 31, 2021
سقوط آزاد یعنی این: رسیدن از سیمین دانشور و غزاله علیزاده و گلی ترقی به مائده مرتضوی و امثالش. این حجم از زردنویسی که توی این کتاب (؟) اومده کمتر جایی دیده شده. اگر مافیای مهدی یزدانی‌خرم و چشمه و رابطه با علیرضا محمودی ایرانمهر نبود، کسی می‌شناخت این مهمل‌باف جاه‌طلب رو؟
Profile Image for Sara Booriaey.
13 reviews
May 11, 2021
رمان کابوس‌های درخت پرتقال دومین رمان مائده مرتضوی است که در سال ۱۳۹۹ از نشر چشمه راهی بازار کتاب شد. شخصیت اصلی رمان، هدیه، زنی میانسال، تنها و خسته از تکرار است که پس از مرگ مادر تصمیم به ادامه‌ی زندگی در خانه‌ی پدری می‌گیرد و با شروع اقامتی ۷ روزه، سفری آغاز می‌شود به مقصدی دور و غریب، که گویی مزار گذشته‌ای است که باید نبش قبرش کرد.

«من همیشه خواب سبکی داشتم. هیچ‌وقت هم نمی‌توانستم رؤیاهایم را به خاطر بیاورم، به‌جز یکی‌شان. اما از اولین شبی که در این خانه می‌‌خوابم خواب‌هایم یادم می‌ماند، لحظه‌به‌لحظه ... به خواب‌ می‌روم و به فاصله‌ی کمی از خواب بیدار می‌شوم، در خوابی دیگر، میان آدم‌هایی که مثل موروملخ از از درودیوار خانه بالا می‌روند. من هیچ‌کدامشان را نمی‌شناسم، تابه‌حال ندیده‌ام‌شان، اما آن‌ها شب‌به‌شب این‌جا جمع می‌شوند ... توی همین خانه: خانه‌ی پدری من.»

داستان از زاویه‌ی دید اول‌شخص و از زبان هدیه روایت می‌شود. از همان بدو ورود راوی به خانه‌ی پدری، ارتباطی کمرنگ میان حال و خاطرات کودکی او شکل می‌گیرد. ارتباطی که با پیش‌روی در داستان پررنگ خواهد شد. این اولین حضور هدیه در این خانه است. به گفته‌ی مادر خانه بعد از انقلاب به مصادره‌ی حکومت درآمده و با دوندگی موفق شدند آن را پس بگیرند و مدتی هم اجاره‌اش کمکی بوده در خرج خانواده و حالا که هدیه «عقل‌رس» شده، دیگر زمانش رسیده تا اختیار اموالش را به دست بگیرد و هرطور صلاح ‌می‌داند آن را بگرداند.

روز نخست در خانه‌ی پدری به شب می‌رسد و هدیه با سرو‌صدای آمد‌وشد آدم‌هایی در خانه‌اش از خواب بیدار می‌شود. حیاط، آشپزخانه، راه‌پله‌، اتاق، همگی پرند از حضور آدم‌هایی با سرولباس عجیب که گویی صاحب‌خانه را نمی‌بینند.
زمان می‌برد تا هدیه متوجه شود این فضا و آدم‌های ناشناس را در خواب می‌بیند؛ خوابی ادامه‌دار که بناست رازی کهنه را برای بیننده فاش کند.

***

شخصیت‌پردازی و استفاده‌ از مکان در قالب عنصری کلیدی در پیشبرد داستان از نقاط قوت رمان کابوس‌های درخت پرتقال هستند. داستان حول چند شخصیت محدود، در مکان‌هایی محدود و در رفت‌وآمد میان حال و گذشته شکل می‌گیرد. هدیه، مادر، پدر، شادی (دوست هدیه)، افشین و ثریا که بازمانده‌ی زمانی دیگرند و دیگر شخصیت‌های داستان که متعلق به گذشته‌اند و زمانی غیر از بیداری - باباسرهنگ، عزیز، فریماه و همایون – همگی شخصیت‌هایی هستند که در ۷ فصل کتاب به مرور پا به قصه می‌گذارند و با هر رفت و آمد میان خواب و بیداری – که تلفیقی است جذاب از سفر به گذشته و رؤیابینی – تکه‌های پازل گذشته را به هم می‌چسبانند و داستان را کامل می‌کنند.

نویسنده سعی دارد با استفاده از کلمات و اصطلاحاتی امروزی مانند «دایورت»، «دیلیت»، «لانگ شات»، «کلوز آپ» و ... در مشاهدات و توصیف‌های راوی از شخصیت‌ها و فضاها، تفاوت میان دو زمان حال و گذشته را نشان دهد. لحن و دایره‌ لغات امروزی راوی داستان گرچه در نقش یادآور دائمی عدم تعلق او به آن تاریخ و دوران خوب عمل می‌کند اما گاهی، خصوصا در بخش‌هایی از کتاب که بیشتر در کابوس‌های راوی و زمان گذشته می‌گذرند، درست همان‌جا که خواننده غرق فضای دهه‌ی پنجاه و مکالمات و رفتار اهالی آن دوران خانه است و سعی در کشف و یافتن سرنخ دارد، توی ذوق (حداقل ذوق من یکی) می‌زند.

خانه‌ عنصری است که از همان ابتدا حضور پررنگی در رمان دارد و گذار از خانه‌ی نقلی واقع در کرج - جایی که به قول راوی ۴۰ سال اول سریال زندگی‌اش آن‌جا گذشته و حتی هوایش هم بوی ماندگی و کهنگی می دهد – به خانه‌ی پدری در تجریش که پر است از تازگی و اسراری که هوس کشف‌شان از همان یکی دو روز اول به جان راوی می‌افتد در حقیقت تلاش نویسنده است برای نشان دادن گذار روانی هدیه - درکنار گذار فیزیکی او- از گذشته‌ای که گویی هرگز به آن تعلقی نداشته و تمام این چهل سال با نخی باریک به آن وصل بوده است؛ نخی پوسیده که با مرگ مادر بالاخره پاره می‌شود و هدیه را روانه‌ی آینده‌ای جدید می‌کند؛ آینده‌ای که خود آبستن گذشته‌ای است متروک و ناخوانده که باید به تک‌تک اتاق‌هایش سرک کشید و به ناچار آن را پذیرا شد.

درخت پرتقال، باغچه، حوض و درونیات خشن و طغیانگر قهرمان داستان که درکابوس‌های شبانه‌اش نیز نمود دارند، از دیگر عناصری هستند که نویسنده با بازی با آن‌ها و استفاده‌ی به جا در مقدمه‌ی آغاز هرفصل، خواننده را تشنه و آماده‌ی ‌بیشتر‌دانستن می‌کند.

مائده مرتضوی در دادن سرنخ به خواننده دست‌و‌دلباز است و گرچه می‌توان رگه‌هایی از ژانر جنایی را نیز در کابوس‌های درخت پرتقال دید، نویسنده به هیچ وجه قصد ندارد خواننده را از دانستن حقیقت محروم کند. توجه به‌اندازه‌ی او به جزییات، اسامی، حالات، رفتار و فضاها هم آجر روی آجر جذابیت داستان می‌گذارد و هم در کنار‌هم‌گذاشتن تکه‌های داستان کمک‌دست خواننده است.

از همان صفحات ابتدایی تصاویر مانده در ذهن راوی از روز مرگ پدر و اتوموبیل سبزرنگ، مرور خاطرات کودکی و جزییات شخصیت و رفتار پدر و مادر (بی‌هنری مادر در خیاطی و در عوض مهارتش در شست‌وشو و رفت و روب خانه، امتناع پدر از به آغوش‌کشیدن هدیه و علاقه‌اش به باغچه‌ی کوچک خانه و توانایی‌اش در شناخت درختان و تخمین سن‌ آن‌ها)، صدای حرکت چرخ‌های چمدان در حیاط خانه‌ی پدری و شباهتش با صدای جغجغه به گوش راوی، همگی سرنخ‌هایی هستند که در ذهن خواننده می‌مانند تا بعدها به سرنخ‌های دیگر بپیوندند و نویسنده طناب پاره‌ی پیوند میان راوی و گذشته‌اش را بار دیگر ببافد.

درنهایت اما شاید بتوان با یک جمله از پشت جلد کتاب، این معرفی را تمام کرد: کابوس‌های درخت پرتقال داستان زمانی است که انگار هیچ‌وقت نگذشته است.
Profile Image for خاطره درویش.
1 review
July 12, 2023
یکی از مزخرفترین کتاب‌هایی که به عمرم خوندم!
والا آخرشم نفهمیدم چرا فریماه به داداشش گفت چرا اومدی خونه من، مساله ی محرم نامحرمی مطرحه. نفهمیدم افشین چرا باغبونو که دختره فک میکرد باباشه کشته. چرا به فریماه گفتن بچه‌ش گم شده؟!
اونقد با کلمات چرتی مثل چایی دانلود شد، صدام آپلود شد رفت رو مخم که فقط دلم میخواس زودتر تموم شده کتاب بذارمش کنار
Profile Image for Zahra. M..
22 reviews2 followers
February 9, 2024
یک کتاب کاملا متفاوته با فضایی نسبتا دارک و این تفاوت دلیل بر بد بودنش نیست... شخصیت اول داستان که یک زن چهل ساله ست ولی بشدت شخصیت منحصر بفردی داره... راحت میتونه بین خیال و واقعیت ارتباط بگیره... طرز رفتار و گفتارش جالبه...
و این ادغام شدن رویا و گذشته با واقعیت و حال باعث شده یه کتاب متفاوت بخونیم... قرار نیست تمام کتاب ها یه مسیر رو پیش برن یا همه صاف و پوست کنده لحظه ها رو توضیح بدن... این کتاب مثل یه جادو تمام زمان هارو باهم به ادم نشون میده... قشنگ میشه توی داستان غرق شد و منتظر اخرش موند...
هروقت یه کتاب یا متن هم طرفدار داره هم منتقد هم بشدت پسندیده میشه هم بشدت نفی میشه یعنی آغاز یه مسیر جدید... یه دنیای جدید...
Profile Image for Zeynab.
1 review
August 23, 2021
خیلی از این کتاب شنیده بودم و بالاخره خوندمش. رمان خاصیه که تفاوت زیادی با فضای رمان‌های امروز داره. راوی شخصیت جالبی داره و زبان منحصربه‌فردی. گره گشایی داستان در فصل آخر هستش و شخصیت های فرعی رمان هم جذابند. رمان یک حالت معمایی هم داره که جذابترش کرده. از رمانهای متفاوت و خاص نشرچشمه است و خوندنش رو توصیه میکنم حتما
17 reviews
July 1, 2021
شروع داستان خیلی هیجان انگیز نبود اما با یک آرامشی که مخصوص نویسنده بود ، رفته رفته حقایق آشکار میشد و به جذابیت ماجرا می افزود. روند داستانی و پایان بندی هم جالب بود و این پیچیدگی روابط باعث سردرگمی نمیشد و این نکته ی مثبتی بود!
1 review
February 11, 2021
یک قصه‌ی پرکشش با شخصیت پردازی منحصر به فرد مدت ها بود یک رمان ایرانی جذاب نخونده بودم
1 review
August 23, 2021
به پیشنهاد یکی از دوستانم خوندمش. با شخصیت راوی خیلی حال کردم. خونسرد، بی تفاوت، غیرقابل اعتماد و تا حدی خشن. رمان جذابی بود و من دو‌روزه تمومش کردم. به نظرم مورد خوبی برای اقتباس سینماییه چون حالت اصویری دلشت رمان و خیلی راحت میشد خانه و شخصیتهای رمان را تصور کرد. رمان در دو‌بخش خواب و بیداری روایت میشه و رازهای خانه برای قهرمان رمان که همون راوی هست کم کم و طی هفت شب برملا میشه.
1 review
August 23, 2021
من نظرات متفاوتی درباره رمان خوندم و‌همین باعث شد که ترغیب بشم به خوندنش. زبان راوی تعلق خاطر خاصی به عصر تکنولوژی زده امروز داره و واقعا احساس میکنی که به زمان حال تعلق داره. به نظرم راوی یه سرگشتگی خاصی داشت و پر از تردید بود. من فضاهای خواب و بیداری رمان رو‌خیلی دوست داشتم و همینطور واگویه های اول هر فصل رو. نویسنده تا حد زیادی تونسته بود ایده خلاقانه اش رو اجرا کنه
2 reviews
August 23, 2021
امشب تمومش کردم. فضای عجیبی داشت رمان و همینطور یک راوی عجیب. گاهی به یک راوی غیرقابل اعتماد نزدیک میشد. شخصیت افشین و ثریا را هم دوست داشتم مرموز و نکته سنج بودند. از نکات مثبت رمان توجه خاص به مکان است خانه خیلی خوب توصیف شده و همینطور دیالوگ ها ی قوی رمان که نقش اساسی ایفا میکنند در پیشبرد داستان. از رمانهای متفاوتی بود که خواندم و مدل گره‌گشایی داستان را دوست داشتم.
1 review
August 23, 2021
من به جسارت نوبسنده نمره دادم. چون وارد فضایی شده که کمتر نویسنده ای بهش وارد میشه؛ خیال و وهم و تا حدی سوررئال. بخشهای خواب و بیداری رو‌دوست داشتم و به نظرم خانه ای که رمان در اون روایت میشد واقعی بود و احساس میکردم که مکانی تخیلی نیست و‌واقعا وجود داره. پیشنهاد متفاوتیه برای خواندن و به تظرم از بهترین های نشرچشمه در چند ماه اخیره
1 review
August 23, 2021
هفته پیش خواندمش. مرز بین خیال و واقعیت در این رمان خیلی درخشانه. نویسنده تسلط عجیبی به توصیف مکان دارد به طوری که ما یک معماری خاص رو در رمان شاهد هستیم. زمان و مکان در اختیار قصه هستند و خانه ای که رمان در آن روایت می شود به تظرم شخصیت اصلی رمانه. یکی از رمانهای جالب و متفاوت نشرچشمه بود
2 reviews
August 23, 2021
خیلی درباره این رمان شنیدم و بالاخره کتاب رو‌خریدم. با بقیه رمانهای فارسی فرق داشت واقعا. فضای خیال و وهمی که داشت رمان رو‌متفاوت کرده بود. فضاسازی عالی بود و من احساس میکردم که توی خونه همراه راوی راه میرم. از مدل طرح معمای رمان هم خوشم اومد
Profile Image for آدم‌حرفی.
66 reviews1 follower
June 24, 2022
نه آنچنان عالی و نه آنچنان بد.
بی هدف شروع شد، میانه‌ی راه مبهم بود، آخرش به سبک روز با یک پایان باز تمام شد.
متن در زمان حال شروع می‌شه و لابلای روزمرگی شخصیت زن داستان به عقب برمی‌گرده و شاید آینده‌ای مبهم را تصویر سازی می‌کنه.
اینکه گنگ پیش میره تا به فصل آخر برسه اذیت کننده بود، شاید حالا که می‌دونم ته ماجرا چیه و برگردم از اول بخونمش متن جالب‌تری به نظر برسه که می‌شه گفت نقطه‌ی ضعف متن بوده که نتونسته گیرایی لازم را توی ذهن خواننده در خواندن بار اول داشته باشه.

اگر پای سلیقه‌ام را وسط بکشم می‌تونم بگم حالم با این‌طور حاشیه رفتن‌های درون متن که مختص نویسنده‌های شرقی مثل موراکامی و ایشی‌گورو است و باعث می‌شه متن کند پیش بره و صرفا بخواد خودنمایی از توان قلم نویسنده در شرح دادن‌های بی‌مورد اجزای داستان و ساختار متن باشه خوب نیست.
1 review
August 23, 2021
رمان متفاوتیه و به نظرم یکی از بهترینهاییه از نشرچشمه خوندم. امیدوارم نویسنده به همین رمان بسنده نکنه و بیشتر بنویسه. چون تجربه نشون داده نویسنده هایی که کتابهای اولشون خیلی دیده میشه یا یهو مهاجرت میکنن یا یهو غیب میشن
Profile Image for Soraya.
22 reviews1 follower
January 3, 2024
خون پرنده رو‌خوندم و کنجکاو‌شدم برای خوندن بقیه اثار نویسنده. این رمان یک راوی عجیب و غریب داره که واقعا من رو‌جذب کرد. روایت خطیه اما در دو‌بخش خواب و بیداری و در دو زمان مختلف میگذره و بین خواب و بیداری معلقه. برام جالب بود چنین قصه ای.
Profile Image for Bahare.hzd.
37 reviews3 followers
September 1, 2021
ته مانده‌ی زمستان هنوز توی کوچه و خیابان‌ها مانده بود که خبرش را آوردند. تمام کوچه یخ زده بود. هرچه‌قدر هم که نمک می‌پاشیدیم روی یخ‌ها، آب نمی‌شد. آن‌وقت‌ها یخ‌ها دیرتر‌ آب می‌شد، هم یخِ کوچه و خیابان، هم یخِ آدم‌ها./
Profile Image for Katayoon.
15 reviews2 followers
April 2, 2023
خون پرنده رو تازه خوندم و بیشتر دوستش داشتم. این رمان هم عجیب و خلاقانه بود
Profile Image for Arian.
30 reviews
April 7, 2023
خون پرنده رو‌خوندم و دوست داشتم و‌کنجکاو‌شدم که کتاب قبلی نویسنده رو‌هم بخونم. خون پرنده رو بیشتر دوست داشتم ولی فصلهای خواب این رمان هم واقعا جالب بود
Profile Image for Sonia.
24 reviews
June 7, 2023
خون‌پرنده رو بیش تر دوست داشتم ولی روایت این رمان و فضاش واقعا عالی بود
2 reviews
August 27, 2024
واقعا خیلی کتاب مضخرفی بود، نویسنده هایی که سعی میکنن کتابشون ادبی باشه و کلی جمله ی ادبی به کار میبرن ولی انقد داستانشون ضعیفه که آدم منصرف میشه، پایان چرتی هم داشت.
Profile Image for Mani Farsi.
97 reviews3 followers
July 14, 2025
نه خیلی خوب و نه خیلی بد
شروع خیلی جذابی داشت و پایانش هم تقریبا باز بود و در عین حال اونقدر بد نبود… در میانه حس می‌کنم به خوبی نوشته نشده بود و شاید در کل سیر چندان خوبی نداشت. سرنخ‌ها به خوبی داده می‌شد و توصیف‌های نویسنده در اول‌های کتاب قوی‌تر بودن… توهم و سفر بین خواب و بیداری زیبا بود و زیبا حس می‌شد… شخصیت‌ها بیشتر می‌تونست روشون کار بشه… و همچنین از کلمات انگلیسی، که سعی بر امروزی کردن داستان دارن، استفاده نشه! و بنظرم از همه مهم‌تر حتی، جلد قشنگ و جذابی داره. :)

———
[اگر دوست دارین بیشتر از کتابایی که می‌خونم ببینید تلگرام می‌تونید به نشونی @ReadByMani دنبالم کنید.]
Displaying 1 - 30 of 49 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.