به نظرم میتونین خوندن و یا بهتر از اون، شنیدن این کتاب رو به خودتون عیدی بدین و لذت ببرین. من صوتیشو از طاقچه شنیدم که گوینده با گویش گیلکی باعث شد بیشتر کِیف کنم و باهاش بخندم و ناراحت شم و آرزو کنم که ای کاش منم دوران پهلوی توی رشت زندگی میکردم. یه حس نوستالژی بامزهای داشت که نمیدونم چرا انگار منم تجربهشون کرده بودم. اون شوق کودکی و عشق جوانی و فضای خانوادگی گرم و صمیمی خیلی بهم چسبید و اصطلاحات گیلکی عیش رو تکمیل میکرد؛ اونم برای منی که شیفتهی رشت و مردمشونم.🥹🐈
اگه دلتون برای گیلان و گیلانی حرف زدن تنگ شده، نسخه صوتی این کتاب از طاقچه قشنگگگگگگ دلتنگیتون رو رفع میکنه :))))))
اصن یکی از بهترین قسمتاش گیلکی صحبت کردن های گوینده بود که واقعا بنظرم از دل و جون مایه گذاشته بود و کاملا لذت میبردی.
داستان هاش برای منی که پدر و مادرم دقیقا تو همین دوران زندگی کرده بودن و همیشه تو خاطره هاشون اشاره هایی بهش میکردن خیلی خیلی قابل لمس بود و همین موضوع کتاب رو برام دوست داشتنی تر هم کرده بود😍🥹
این کتاب، که به گفتهی نویسندهاش مجموعهی خاطره-داستان نام داره، فضای شهر رشت رو در دهه چهل به تصویر میکشه. داستانهای ساده و روایت به شدت روانی داره. از ویژگیهای مثبتاش که خیلی ارزشمنده اینه که جملات زیادی به زبان گیلکی داره که به نظرم ما گیلکها خیلی به اینگونه نوشتهها نیاز داریم اما خب داریم کمکاری میکنیم. همچنین استفاده از زبان و گویش محلی تو این کتاب خوندناش رو شیرین و لذتبخش کرده.
"از طرفی از خودم عصبانی بودم که چرا شبانه روز به او فکر میکنم در حالی که او حتی به خودش زحمت نمی دهد کوچکترین قدمی به طرفم بردارد. از طرفی هم فکر می کردم ، خب چه اشکالی دارد؟ این هم یک جور عاشقی است! "
داستانها برا من خیلی لطیف و روون بود. اگرچه دهه نوجوونیم با نویسنده متفاوت بود ولی گاها خیلی همزاد پنداری کردم باهاش. قلمش رو دوست داشتم و بخشهایی که به زبان رشتی نوشته شده بود به نظرم به بانمک شدن داستانها خیلی کمک کرد.
من این کتابو سال ۴۰۲ خوندم ولی از اونجایی که اون موقع گودریدز نداشتم الان نظرم و میگم🌝 یه عید که طبق معمول به شهر مادریم یعنی فومن رفته بودیم و برای گردش رفتم شهرداری رشت، تو کتاب فروشی فرازمند این کتاب رو دیدم که طرح روی جلدش خود ساختمون شهرداری بود و خب نظرمو جلب کرد، این شد که خریدمش... کتاب در واقع مجموعه خاطراتی از جوانان دهه چهل رشت (گیلان) هستش که با قلمی روان و توصیفات جذاب نوشته شده. از اصطلاحات و جملات گیلکی زیاد استفاده شده. لازم به ذکره که قلم روان نویسنده به شما قدرت سفر ذهنی در زمان میده، با خوندن کتاب شما پرت میشین به دهه چهل شمسی. کتاب وایب اوایل سریال تاسیان که شاد و رنگی رنگی بود رو میده. یکی از بهترین تجربیات کتابخوانی من بود این کتاب💞 ولی بهش ۵ ستاره نمیدم، چون که جملات گیلکیش رو متوجه نشدم(به عنوان یه تالش)