در پشت جلد کتاب آمده است: در سلسله گفتارهایی که متن این کتاب را فراهم می آورند پاره ای از اهم مباحث اخلاق هنجاریِ عملی ، با نظر به تبیین و توجیه روان شناختی آنها ، به زبانی آسان ارائه شده اند. از این رو ، به جایِ توصیه بر التزام به گزاره ها و آموزه هایِ اخلاقی، کوشش شده است که به ازاء هر گزاره و آموزه یِ اخلاقی گفته شود که ، اولاً ، چرا باید به آن پای بند بود و، ثانیاً ، چرا کسانی به آن پای بند نیستند.
در پاسخ به این دو پرسش ، بر تفکیک پنج ساختِ شخصیت و منش آدمی تاکید شده است. و این تاکید برای نخستین بار است که در کتابی متعلّق به حوزه ی فلسفه یِ اخلاق و روانشناسیِ اخلاق صورت میگیرد: کاری بی سابقه و چشم گشا.
مصطفی ملکیان (زاده ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در شهرضای اصفهان)، فیلسوف، اخلاقپژوه، عرفانپژوه و مترجم ایرانی است. بخش عمده پژوهشهای وی در حوزه تاریخ فلسفه، منطق، فلسفه اخلاق، فلسفه دین، عرفان، ادیان و مذاهب، روانشناسی اخلاق، کلام، هرمنوتیک و فقه و اصول، فلسفه فقه و مولاناپژوهی بوده است. پدر وی، عبدالرحیم ملکیان، از عالمان و عارفان بزرگ شهرضا است که هماکنون نیز در قید حیات است. مجموعهای از اشعار ایشان با عنوان دیوان ناصح قمشهای را انتشارات سهروردی به همت مصطفی ملکیان منتشر کرده است.
ملکیان دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در شهرضا گذراند، اما تحت تأثیر جو حاکم بر جامعه و توصیه برخی خویشان، از سال ۱۳۵۲ در رشته «مهندسی مکانیک» تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کرد اما پس از دو سال تحصیل در این رشته متوجه شد علاقه اصلی او فلسفه است. لذا از تحصیل در دانشگاه انصراف داد و مجدداً در کنکور شرکت کرد و در رشته فلسفه دانشکده الاهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران پذیرفته شد. در اواخر دوره کارشناسی، که فقط یک ترم از تحصیل ایشان باقی مانده بود، رژیم شاه به دلیل در دست داشتن آثار دکتر شریعتی و پخش آن، وی را دستگیر و سه روز زندانی کرد. پس از آن، از ادامه تحصیل محروم شد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ در اسفندماه به تحصیل بازگشت. در تیرماه ۱۳۵۸ با خانم سیمین صالح ازدواج کرد و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم آمد.
همچنین با اصرار دکتر مفتح (رئیس وقت دانشگاه تهران) در مقطع ارشد رشته فلسفه ادامه تحصیل داد و در کنار آن به تحصیل و سپس تدریس در حوزه علمیه مشغول شد. در اواخر تحصیل در مقطع ارشد به دلایلی از تحصیلات آکادمیک صرف نظر کرد و به مطالعه شخصی و تحصیلات حوزوی ادامه داد. مهمترین استادان حوزوی وی عبارتاند از: محمدتقی مصباح یزدی، عبدالله جوادی آملی، حسن حسنزاده آملی، یحیی انصاری شیرازی، سید رضا بهاءالدینی و آیتالله ستوده. ملکیان در زمان حضور در قم با مؤسسات مختلفی همچون امام صادق (ع)، باقرالعلوم، امام خمینی، دانشگاه تربیت مدرس قم و دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشگاه شهید محلاتی در بخشهای آموزشی و پژوهشی همکاری مستمر و خوبی داشت و شاگردان بسیاری در زمینههای مختلف علمی پرورش داد. در تهران نیز در دانشگاه تهران و امام صادق (ع) و دانشگاه تربیت مدرس تدریس میکرد. از سال ۱۳۸۸ فعالیت وی به تدریس در مؤسسات خصوصی همچون پنجره حکمت، پرسش و سروش مولانا محدود شد.
کتابها، جزوات درسی، سخنرانیها و کلاسهای وی مخاطبان فراوانی دارد و زوایای فکری- فرهنگی جدیدی را به روی مخاطبان میگشاید. برخی از تألیفات مهم او چنین است: تاریخ فلسفه غرب، اخلاق باور، نقد آرای اخلاقی - سیاسی مکاینتایر، مشتاقی و مهجوری، راهی به رهایی، مهر ماندگار، در رهگذر باد و نگهبان لاله و ... .
نگریستن از ناکجا به هر کجا (اثر تامس نیگل)، گابریل مارسل (اثر سم کین)، ویتگنشتاین (اثر هادسن) و سیری در سپهر جان (مجموعه مقالات) هم از جمله آثاری است که وی به فارسی ترجمه کرده است. همچنین، وی در ترجمه، ویرایش، و سخنرانیهای متعدد در زمینههای گوناگون فکری و فرهنگی، و نگارش مقدمههای عالمانه بر کتابهای مختلف آثار ارزشمندی آفریده است. علاوه بر این، وی در سمت استاد راهنما و استاد مشاور، در نگارش رسالههای دانشگاهی فراوانی نقش ماندگاری ایفا کرده است.
چه میشود اگر به جای آنکه از «بایدها» بگوییم، بپرسیم «چرا»؟ اگر به جای خط کشیدن میان نیک و بد، برگردیم و ببینیم چرا انسانها، با همهی آگاهیشان از خیر، گاه مسیر شر را انتخاب میکنند؟ مصطفی ملکیان در کتاب عمر دوباره، دقیقاً به دنبال همین «چراییها»ست. او نه واعظ است و نه قانونگذار اخلاق؛ او نگاهی تحلیلی، روانشناختی و انسانمحور به اخلاق دارد، بیآنکه در تلهی نسبیگرایی گرفتار شود.
«عمر دوباره» نه درباره نظریهپردازی انتزاعی اخلاق است، نه دربارهٔ فضیلتگراییهای کلیشهای. این کتاب، مجموعهای از درسگفتارهاست دربارهی اخلاق کاربستی: اخلاقی که باید در زندگی روزمره کار کند، اخلاقی که در مواجهه با آدمهای واقعی، در موقعیتهای پیچیده، سنجیده و آزموده شود. ملکیان، با تکیه بر نگاه فلسفیاش و شناخت عمیقش از روانشناسی، سعی میکند پل بزند بین بایدهای اخلاقی و شخصیت اخلاقورز.
هستهٔ اصلی کتاب، تفکیک و تحلیل پنج ساختار شخصیتی انسانهاست که در مواجهه با مسائل اخلاقی واکنشهای متفاوت دارند. از نظر ملکیان، برای درک و اصلاح رفتار اخلاقی، نمیتوان نسخهٔ واحد پیچید. کسی ممکن است بداند که دروغ بد است، اما نمیتواند راست بگوید، چون از نظر شخصیتی وابسته است، یا دچار اضطراب، یا میل به تأیید دیگران دارد. در این دیدگاه، «انسان اخلاقی» دیگر فقط کسی نیست که آموزههای اخلاقی را تکرار کند، بلکه کسی است که منش درونیاش به او اجازهٔ زیستن در اخلاق را میدهد. در واقع، انسانِ اخلاقی نه فقط عاقل، بلکه «سالم» است.
این شیفت از اخلاق گفتاری به اخلاق زیسته، و از باید گفتن به درک منشها، نقطهٔ قوت بزرگ کتاب است. ملکیان میگوید که نمیتوان از انسانها انتظار رفتار اخلاقی داشت، بیآنکه به دلایل روانی عدمالتزامشان فکر کرد. این یعنی فهم انسان در تمامیتش: با پیچیدگیها، ضعفها و خردهروایتهایش. و همین دیدگاه، اخلاق را از سطح موعظه به سطح مراقبه میکشاند.
زبان کتاب، برخلاف پیچیدگی محتوایش، ساده و قابلفهم است. شاید چون حاصل درسگفتارهاییست که با مخاطب عام طراحی شدهاند. اما این سادگی، سطحی نیست. حتی واژگان رایج ملکیان مثل «خردورزی»، «شفقت»، «دروننگری» و «راستکرداری» ــ که در ابتدا ممکن است کلیشهای به نظر برسند ــ در بستر گفتار او به واژههایی زنده، دقیق و پرمعنا بدل میشوند. او از دل همین واژگان، نوعی معنویت زمینی میسازد که نه نیاز به ماوراء دارد، نه دین، نه ایدئولوژی؛ بلکه بر شانههای «انسانِ فهمورز» میایستد.
در «عمر دوباره»، اخلاق دیگر در تابلوی احکام نوشته نمیشود؛ بلکه از درون شخصیتها، تجربیات، ترسها و ضعفهای ما سر برمیآورد. ملکیان از ما نمیخواهد که بهتر بشویم، بلکه دعوتمان میکند که بهتر بفهمیم؛ و همین فهم، شاید مهمترین گام بهسوی تحول اخلاقی باشد.
کتاب، با آنکه در ظاهر فلسفی است، اما کارکردی عمیقاً روانشناختی دارد. این اثر را باید با صبر خواند، با خود مرور کرد، و با زندگی آزمود. چرا که «عمر دوباره»، نه فقط نام یک کتاب، که شاید دعوتی باشد به زیستن با چشم بازتر، ذهن روشنتر، و قلبی نرمتر.
بی نظیر. سراسر حکمت.چگالی نکات چشم گشا در کتاب فوق العاده بالاست ممکنه در دو صفحه ناگهان سه نکته بسیار عالی اخلاقی کاربردی بخونید که از همون لحظه زندگیتون رو بهتر کنه. این کتاب یه خوراک خیلی سنگینه که هضمش ممکنه سال ها طول بکشه برام. قیمتش 70 تومن بود ولی ممکنه برای کسی ده، صد یا هزاران برابرش فایده داشته باشه. ستودنیست که انسان عالِمی مانند ملکیان بهترین یافته های خوانده/شنیده/زیسته خودش رو تقریبا به طور رایگان و نظام مند در اختیار ما گذاشته.
پشت کتاب گفته شده که برای هر گزاره گفته شده چرا باید به آن پایبند بود و چرا بعضی به آن پایبند نیستند که من این رو برای تمام گزاره ها ندیدم. میتونست خلاصه ای از حرف های اصلی در انتهای کتاب نوشته شه. من خودم چون بنظرم مهم اومد این کار رو کردم و اینجا مینویسم. ولی در بین تمام این ها نکات بسیار خواندنی دیگری گفته شده که شاید اون ها تکان دهنده تر باشن حتی.متوجه هم هستم که خلاصه این کتاب در اینجا اونقدر به درد نخواهد خورد ولی شاید دیدی بده که با چه کتابی سر و کار خواهید داشت. صد در صد پیشنهاد میکنم این کتاب رو.
دوستی این کتاب را برایم هدیه فرستاد و توصیه به خواندش کرد. کتاب را خواندم. کتابی منظم و مرتب و پاکیزه و کاربردی در اخلاق کاربردی. کاش میشد برای دوستان هدیه فرستاد! اما من هم خواندن این کتاب را توصیه میکنم. به نظرم از نظر خودشناسی و سلامت روانی بسیار یاریدهنده است. فقط میماند رسمالخط جدید آقای ملکیان که این کتاب هم بر اساس این رسمالخط چاپ شده. واقعا آزاردهنده است! امیدوارم هرچه زودتر این رسمالخط عجیب و غریب را ترک کنند!
یکم - اخلاق کاربستی یا اخلاق کاربردی، شاخهای از اخلاق است که نقطهی مورد توافق در همهی مرامها، فلسفهها و مسلکهای اخلاقی را برای اعمال به زندگی ملموس و محسوس روزمره به کار میبرد. از این روست که مفاد مطروحه دراین حوزه، از طرفی مستقل از نگرش و جهانبینی و باورها نسبت به جهان، ماوراء طبیعت و مابعدالطبیعت بوده و از طرفی فارغ از همهی عواملی ست که تفاوت انسانها را رقم میزند از جمله: وراثت، محیط، تعلیم و تربیت، سن و سنخ روانی آنها.
دوم - از نگاه ملکیان، شخصیت و منش آدمی بر پایه 5 ساحت استوار است: - باورها و عقاید - احساسات، عواطف و هیجانات - خواستهها - گفتار - کردار که 3 ساحت اول درونی و 2 ساحت آخر بیرونی ست. از آن رو که شخصیت و منش آدمی از این 5 ساحت ساخته شده است، لذاست که اخلاق کاربردی، اخلاقی ست که بایدها و نبایدهایی را در این 5 ساحت ارائه دهد. این که چه باورها و عقاید باید داشته باشیم و چه باورها و عقایدی نباید داشته باشیم. چه احساسات و عواطف و هیجاناتی باید داشته باشیم و چه مواردی از این دست را نباید تجربه کرد. چه خواستهها، گفتار و کرداری باید داشت و چه خواستهها، گفتار و کرداری نباید داشت.
سوم - دو سوال مهم در زمینهی ساحات پنجگانهی سازندهی منش و شخصیت، به این شرحند که اولا آیا این ساحت به همدیگر مرتبط و بر همدیگر اثرگذارند یا چونان غرفههایی جداگانه در وجود آدمی وجود داشته و به کارند، که در این مورد میتوان گفت تمامی مکاتب انسانشناسی و روانشناسی متفقالقول قائل به ارتباط این ساحات و اثرگذاری متقابل آنهایند. ثانیا و سوال مهمتر اینکه از این میان کدام یک مهمتر و اثرگذارتر از مابقی ست به گونهای که تغییرات در آن اثرات عمیقتری بر دیگر ساحات و در نهایت در شخصیت آدمی دارد. ویلیام جیمز، پدر روانشناسی نوین آمریگا، احساسات، عواطف و هیجانات را مهمترین و موثرترین ِ این ساحات میداند. چونان که در عرفان اسلامی و مسیحی هم بنگریم همه جا سخن از عشق است که دوای دردهای آدمی ست و با عنایت به اینکه عشق در دایرهی احساسات، عواطف و هیجانات قرار میگیرد، به نوعی سخن جیمز را تایید میکند که احساسات، عواطف و هیجانات چونان خورشید کهکشان ِ وجود آدمی است که 4 ساحت دیگر چون سیارات و قمرها به گرد او میگردند. «مایستر اکهارت در مسائل پاریسیاش توصیهای دارد که خیلی جالب است. میگوید بروید عاشق شوید، اگر نتوانستید هیچ انسانی را پیداکنید یک تکهچوب پیدا کنید و عاشقاش شوید.چون مشکل تو این است که عاشق نیستی، مشکلات این نیست که معشوقات الف است یا ب... همین که عاشق شدی، از خودت بیرون آمدهای. این اول قدم است و چیز بسیار مهمی است. ما تا در درون خودمانایم، همین است که هستیم....»
چهارم - یکی و شاید عمده مشکل آدمی در این است که به دلایل عدیدهای چون عدم شناخت کافی از خود و جهان، نقصان ابزارهای درک و اندیشه همچون زبان، خطاهای اندیشه و ادراک و غیره، از درک درست و جانمایی و دستهبندی ادراکات درونی و دریافتهای بیرونیاش ناتوان است. از آن جهت است که درد را نشناخته یا دستکم به تمامی نشناخته و بالفرض که راههایی درمانی نیز بشناسد، دارویی اشتباه برای دردی نشناخته به کار میبرد که طبعا اگر درد را بدتر نکند بهتر نخواهد کرد. مثالی ساده از کتاب که در بحث ساحت کردار شده، تفاوت درد و رنج است. ما معمولا به دلیل نقص در زبان فارسی این دو را معادل میگیریم در صورتی که چنان که در انگلیسی این دو را تفکیک کردهاند به pain و suffering متفاوتند. درد به واسطهی بدن ادراک میشود مثلا زمانی که دست شما لای در گیر میکند و دردی به شما میرسد ولی در رنج، وساطت بدن وجود ندارد. با این حال ما در فارسی این دو را به یک معنا میگیریم و درحالی که کاملا مراقبیم که به دیگران دردی وارد نکنیم، آنقدرها نسبت به رنجرساندن به دیگران حساس نیستیم در حالیکه این دومی بسیار مهمتر است. چه بسا زخمها و دردهای بدنی که بهبود یافته اما رنجهای درونی چون زخمزبان که هیچگاه التیام نمییابند. به هر روی آگاهی و شناخت به ساختار ساحات شخصیت و دستهبندیهاشان در درگ درست آدمی از خودش و جهان پیرامونش و در پیش گرفتن راه درست و صواب کاملا ضروری و اجتنابناپذیر به نظر میرسد که مصطفی ملکیان به سیاق طرح بحث همیشگیاش، در این کتاب که پیادهسازی دورهای 6جلسهای در باب اخلاق کاربستی ست، دستهبندی منزه و بینش روشنی از ساحات سازندهی منش و شخصیت آدمی به دست میدهد.
پنجم - «ویتگنشتاین میگفت در آغاز هرکدام از آثار من این را بنویسید:«ای خواننده! خوش دارم که اثر من تو را بهتر کند» نه دانشمندتر، نه فیلسوفتر، نه .... من خوش دارم که اثر من تو را بهتر کند. این بهتر کردن اهمیت دارد. اینکه شما عالمتر شوید، فیلسوفتر شوید، در شاخههای مختلف علمی بیشتر رشد کنید، زندگیتان را بهتر نمیکند. آن چیزی در زندگی مهم است که زندگی شما را بهتر کند» کتاب در پی آن است که زندگی شما را بهتر کند، پس در خواندنش تردید نکنید.
من یک مشکلی که با حرفهای استاد ملکیان دارم این است که ایشان از بس بحث را ریز ریز و خُردخُرد میکنند که رشتهی اصلی بحث از دست آدم در میرود. یعنی مثلاً فرض کنید بحث در مورد مقولهی دوست داشتن است. استاد اول دوست داشتن را به پنج بخش تقسیم میکنند. بعد یکی از این پنجتا را به ده بخش و بعد در مورد هر یک از این بخشها توضیح مفصلی میدهند و بعد آخر کار که چندین صفحه خواندی متوجه نمیشوی که بالاخره دوست داشتن چیست و هدف این سخنرانی چه بود. گاهی اوقات تشریح کردن بیش از حد یک مطلب باعث گنگ بودن آن مطلب میشود!
ملکیان در ابتدای این کتاب به 3 نکته درباره ساحت باورها و عقاید میپردازد. نخست اینکه ما باید به سراغ دانستن باورهایی برویم که به زندگی ما ربط دارند و نه اینکه به سراغ باورهایی برویم که دانستن آنها به زندگی ما ربطی ندارند و سودی از آنها نمیبریم و فقط وقت و عمر و نیرو و سرمایههای مادی و معنوی ما را میگیرند و سرانجام درمییابیم که زندگی را باختهایم. ملکیان در اینجا به مسائل مهمی میپردازد که به یک بخش از آن اشاره میکنم. او نظر ما را به یک دسته باورهایی جلب میکند که ساحتهای وجودی ما را به ما میشناسانند، به این معنا که دریابیم انسان در درون خود چند ساحت وجودی دارد یعنی آیا من بدنم هستم؟ یا غیر از بدن چیزی به نام ذهن هم وجود دارد؟ یا غیر از این دو ساحتی به نام نفس هم وجود دارد؟ و آیا ساحت چهارمی به نام روح هم در من هست؟ زیرا اگر این را ندانیم مدام به خود آسیب میرسانیم. وقتی ما ساحتهای وجودی خود را بشناسیم و بفهمیم که یکی از این ساحتها من است به هر قیمتی در حفظ آن کوشا خواهیم بود و دیگر ساحتهای زندگی را داشتههای خود میانگاریم که ممکن است روزی از دست بروند و داشتههای جدیدی جای آنها را بگیرند. برای نمونه وقتی کسی لباس خود را از دست بدهد نمیگوید من از دست رفته است. برخی نیز خود را مساوی با باورهای خود میدانند و هویت خود را با باورهای خود یکی میانگارند که به نظر او این یکی از بزرگترین مشکلات ماست. زیرا وقتی انسان خودش را با یک باور یا یک تئوری یکی بداند، این موجب میشود هر که به رای او حمله کرد، فکر کند به او حمله شده و در وضعیت دفاعی قرار بگیرد و خشم وکینه و نفرت از خود نشان بدهد. در حالی که اگر به این بیندیشیم که ذهن من بخشی از داراییهای من است و خودِ من نیست و باورهای من هم بخشی از ذهن من است، اگر به یکی از این داراییها حمله شد جای غم و پریشانی نیست زیرا ممکن است یک دارایی بهتری به من داده شود. به تعبیر ملکیان، انسان باید هویت خود را پویا تعریف کند و نه پایا. زیرا اگر دارایی ما عوض شد نباید غمگین شویم بلکه باید به این خاطر غمگین شویم که نکند حالا که این دارایی را از دست دادم، دارایی بدتری به دست آورم. بنابراین اگر باورهای جدیدی به من داده شد که از باورهای قبلیام بهتر بود یا احساسات و عواطف و هیجانات جدیدی به من داده شد که از احساسات و عواطف و هیجانات قبلیام بهتر بود جای غم خوردن ندارد. به باور ملکیان 6 صفت یعنی خودشیفتگیها، پیشداوریها، جزم و جمودها، تعصبها، خرافاتیبودنها و بیمدارابودنها به این خاطر در ما پدید میآید که ما باورهای خود را خودمان میانگاریم. زیرا اگر آنها را بخشی از خود ندانیم بلکه داراییهای خود بدانیم این صفتها در ما شکل نمیگیرند.
زندگی اصیل
دوم اینکه باورهای ما باید آزموده باشند نه اینکه آنها را از گذشتگان، فرهنگ، سنت، افکار عمومی و مُدهای فکری روزگارمان به ارث برده باشیم که این برخلاف زندگی اصیل است. زندگی غیراصیل، نامجرب و عاریتی یعنی اینکه انسان باورهای خود را به ارث برده باشد و براساس القاپذیری، همرنگی با جماعت و... راه بپیماید. وقتی انسان زندگی اصیلی ندارد و با باورهای دیگران زندگی میکند بنابراین مسوولیت بدبختی خود را هم نمیتواند بر عهده دیگران بگذارد.
تعمیمهای شتابزده
نکته سوم، تعمیمهای شتابزده است؛ به این معنا که انسان وقتی با یک نکته در جایی و باز با همان نکته در جایی دیگر مواجه میشود، نتیجه بگیرد که با آن نکته در هر جایی به همان شکل مواجه خواهد شد. تعمیمهای شتابزده، مغالطهای در ذهن ما ایجاد میکنند که به شکل قانون درمیآیند در حالی که قانونهای حاکم بر هستی نیستند. برای نمونه، وقتی ما با دوستی مواجه بودهایم که به دوست خود خیانت نکرده و باز با دوستی دیگر هم مواجه بودهایم که به دوست خود خیانت نکرده، اگر این قاعده در ذهن ما شکل بگیرد که دوست به دوست خیانت نمیکند دچار تعمیم شتابزده شدهایم. در این صورت وقتی دوستی به ما خیانت کند، مبهوت و دردمند میشویم زیرا در ذهن ما چنین پنداری شکل گرفته که دوست به دوست خیانت نمیکند
انگار که جلوی یک آدم ریش سفید نشسته باشید و درس آموخته های سال های زندگی اش را بدون چشمداشت برایتان بگوید؛ سرشار از حکمت. نه اینکه کاملا درست و بدون نقص باشد؛ اما ارزش شنیدن دارد. حالا این آدم اگر مصطفی ملکیان باشد با تمام آن تغییرات فکری در طول های سال های زندگی اش ارزش این کتاب را دو چندان می کند. کتاب واقعا ارزش حداقل یک بار خواندن را دارد. می گویم حداقل،چرا که خودم دوست دارم باز هم به بهانه دیگری و با تعمق بیشتری بازخوانی اش کنم؛ مثلا شاید به بهانه کتابخوانی گروهی. و واقعا تفاوت کتاب با سایر کتاب های نظری اخلاق این است که می توان بسیاری از مطالب را در زندگی روزانه و عقاید به کار بست. صحبت از کار خارج العاده نیست و در انتهای هر بخش می توانید ارزیابی از چارچوب فکری خودتان داشته باشید و به دگر سخن می تواند مبنایی برای بازنگری بسیاری از رفتار ها و عقاید باشد.
برخی نکات آقای ملکیان رو خیلی مفید میدونم و اونایی رو که مفید نمیدونم به این دلیل مفید نبودهاند که یکسری پیشفرض هایی دارند که با اونها موافق نبوده ام و اگر بحث به سمتی میرفت که به پیش فرض هایی که پایه این نکته اخلاقی اند میپرداخت، اونا رو هم فوق العاده مفید میدیدم. در کل کتاب ارزنده ایه.