What do you think?
Rate this book


First published January 1, 1974
"اینکه مردم ما به نام این قانون سوءاستفادههایی کرده و میکنند، ربطی به قانون ندارد"
دهها و صدها زنانی که در حرمسراها به سر میبردهاند در واقع حق طبیعی یک عده [مرد] محروم و بیچاره بودهاند که تا آخر عمر مجرد زیستهاند.
زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامهاش نخورده است، زمزمههای محبت مردان را به سهولت باور میکند. [...] لازم است دخترِ مردناآزموده، با پدرش که از احساسات مردان بهتر آگاه است و پدران جز در شرایط استثنایی برای دختران خیر و سعادت میخواهند مشورت کند و لزوماً موافقت او را جلب کند.
هر استعداد طبیعی مبنای یک حق طبیعی است... مثلاً فرزند انسان حق درس خواندن دارد، اما بچه گوسفند چنین حقی ندارد. چرا؟ برای اینکه استعداد درس خواندن و دانا شدن، در فرزند انسان هست، اما در گوسفند نیست.
حقیقتی که حیرت انگیز بود و توضیحش مشکل، این بود که جنسیت- یعنی زنان- باید گفت که رساله نویسان مطرح را نیز جذب میکرد، همین طور رمان نویسان مشهور را، مردان جوانی که تحصیلات دانشگاهی دارند؛ مردانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند؛ مردانی را که هیچ صلاحیتی ندارند؛ جز این که زن نیستند. بعضی از این کتابها، ظاهرا سطحی و بیمحتوا بودند؛ اما از طرفی بسیاری از آنها نیز ظاهری جدی و پر محتوا، اخلاقی و پندآموز داشتند. تنها خواندن این عناوین به معلمان و کشیشان بسیاری اشاره میکرد که در کرسیهای درس و جایگاه خطابه پرچانگی را از حد معمول یک ساعت سخنرانی درباره یک موضوع خاص میگذراندند. پدیده عجیبی بود؛ و ظاهرا- به حرف میم رسیدیم- پدیدهای منحصر به جنسیت مذکر. زنان در باره مردان کتاب نمینویسند.
خوشبختی از نظر مردها بدست آوردن مقام و شخصیتی قابل احترام در میان اجتماع است. خوشبختی برای یک زن یعنی بدست آوردن قلب یک مرد و نگاهداری او برای تمام عمر.
اگر مردی در تمام زندگیاش با چندین معشوقه به سر برده باشد به نظر زنان دیگر مردی جالب توجه میآید. مردها از زنی که بیشتر از یک مرد در زندگیاش وجود داشته باشد بدشان میآید.
مرد جهانگیر و زن مردگیر آفریده شده است.
زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را، آنگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد حاضر شود، اول به زن مهر باطله میخورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع منهدم میشود.
“His fear of loneliness, his reticence and his pursuit of money have made him unable to listen to his internal voice. His inability to rule himself is his incentive to conquer the world. That is why the European spreads confusion and chaos wherever he goes”. (page 88)
“Man is indebted to woman and to her chastity and charming modesty for his many achievements of art and feats of bravery. The credit for the building of many a personality and the developing of many a genius goes to her. Woman has built man and man has built the society”. (page 125)