Jump to ratings and reviews
Rate this book

آقای سالاری و دخترانش

Rate this book
آقای سالاری و دخترانش عنوان تازه ترین رمان مجید اسطیری داستان نویس جوان و مدرس ادبیات داستانی است که توسط نشر صاد منتشر شده است. در بخشی از کتاب آقای سالاری و دخترانش می‌خوانیم:

وقتی مینا به‌ دنیا آمد، هنوز کارخانه را راه نینداخته بود و در حال توسعه‌ دادن کارگاه بسته‌بندی خشکبار بود. این کارگاه را با فروش دوسه قطعه از زمین‌هایی که پدرش در روستای آبا و اجدادی‌شان داشت، در نزدیکی مغازه‌ی‌ پدرش در بازار راه انداخت؛ البته از چند نفر هم قرض گرفت و مدام نگران پس‌دادن قرض‌هایش بود. اقدس هم خیلی نذر و نیاز کرد که کار و کاسبی شوهرش زمین نخورد. زد و کارِ کارگاه گرفت و خیلی از بازاری‌ها تمایل نشان دادند که مغز بادام و مغز پسته را بسته‌بندی‌شده از او بخرند. قرض‌هایش را داد و جاپایش را سفت کرد. مگر چه اتّفاقی افتاده بود؟ سالاری که مدیریت بازرگانی خوانده بود و همین چهار سال قبل درسش را تمام کرده بود، می‌دانست که نقش بسته‌بندی در فروش از تبلیغات مهم‌تر است. وقتی پدرش زنده بود این نکته‌ی‌ ساده را به او می‌گفت، ولی پدرش که یک‌عمر به روش خودش کاسبی کرده بود، قبول نمی‌کرد.

درسش که تمام شد، بلافاصله در وزارت دارایی استخدام شد؛ اما خیلی زود فهمید در آن وزارتخانه که پر از خانم‌های مانیکورکرده بود که دوروبرش می‌پلکیدند و به او لبخند تحویل می‌دادند، ارج و قرب اعداد و ارقام عزیز او حتّی از مغازه‌ی‌ گَندگرفته‌ی‌ پدرش هم کمتر است. وقتی پدرش فوت کرد، استعفا داد و برگشت که همان کسب و کار پدرش را بچرخاند. همه به این جوان تحصیل‌کرده می‌خندیدند که کارمندی دولت را ول کرده که در مغازه‌ی‌ بوگندوی پدرش کاسبی کند؛ اما او سرش به کار خودش بود؛ همان اصل ساده را اجرا کرد و باعث شد کارش در میان رقبا بیشتر دیده شود و مردم محصولات بسته‌بندی‌ شده‌ی‌ او را بهتر بخرند.

150 pages, Paperback

Published January 1, 2021

19 people want to read

About the author

مجید اسطیری

8 books550 followers
نوشتن دست بردن در غیب است.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2 (16%)
4 stars
2 (16%)
3 stars
7 (58%)
2 stars
1 (8%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for Ftmdanandeh.
5 reviews
December 20, 2021
وقت هایی که میبینم بعضی ها پشت فرمونِ ماشین چند صد میلیونی یا با شکل و قیافه فیلتر شده چند خطی درباب موفقیت ، هدف گذاری و حتی اعتماد به نفس :) بالای منبر رفتن همیشه از خودم میپرسم «همین؟» و احتمالا بعدش جمله‌ی ماندگارِ تموم شد؟ خیلی تاثیرگذار بودِ عطاران بدون اینکه اجازه ای بهش بدم برای خودش تو ذهنم پلی میشه
خلاصه اگر شما هم مثل من فکر میکنید معادلات جهان خیلی پیچیده تر از این جملات زرد و بی مصرفه خوندن این کتاب با روایتی ملموس و شخصیت پردازی خوب و قلم قوی رو پیشنهاد میکنم.
Profile Image for حسن صنوبری.
282 reviews106 followers
June 30, 2021
این ریویو امروز در خبرآنلاین منتشر شد

یک

وقتی «آقای سالاری و دخترانش» را می‌خواندم حس نمی‌کردم دارم می‌خوانم، حس می‌کردم دارم می‌بینم؛ چون بیشتر از یک رمان کوتاه شبیه یک فیلم سینمایی بود. مثلا -با عنایت به اینکه حافظۀ خوبی ندارم- بعید نیست بعد از گذشت زمانی طولانی وقتی پیر شدم ضمن یادآوری پیرنگ داستان، شک کنم که بالاخره این قصه را در یک فیلم دیده‌ام یا همه شخصیت‌ها و مکان‌ها را ضمن خواندن یک کتاب داستان خودم تصور کرده‌ام.

این تجربه را درمورد بعضی کتاب‌های دیگر هم داشته‌ام. چرا اینطور می‌شود؟ شاید چون ضرب‌آهنگ داستان بالاست و رویدادها در ذهن ما آنقدر سریع اتفاق می‌افتند و پیش می‌روند که فکر می‌کنیم مثل یک فیلم دیدیمش، نه مثل کلنجاری طولانی با کاغذها و کلمات. یا شاید چون لحن روایت بسیار سرد و واقع‌گرا و ملموس است، اصلا فاصلۀ ادبی آنچنان نیست که من قصه را از دور مرور کنم و هی به خودم یادآوری کنم این یک رمان است نه یک رویداد. یا شاید به خاطر قوت فضاسازی و شخصیت‌پردازی است، مخصوصا درمورد چند مکان اصلی و نیز شخصیت اصلی داستان که آنقدر برایم بازشده و دقیق توصیف شده که حس نمی‌کنم دارم می‌خوانمشان و باید تصورشان کنم، بلکه ناخودآگاه مطمئنم دارم می‌بینمشان. البته این بستگی به اینکه چقدر در پیری فراموشی داشته باشم هم دارد؛ شاید اگر آلزایمر قطعی بگیرم باز هم هنوز قصه کلی را یادم باشد ولی دیگر بحث اینکه منبعم کتاب بوده یا فیلم، در میان نباشد و مثلا برای نوۀ خیالی‌ام بگویم «یک پیرمردی بود قدیم‌ها به اسم آقای سالاری (یا شاید اسمش را هم یادم نیاید) و چنین اتفاقات عجیبی برای خودش و دخترانش افتاد». بعد که نوه‌ام بپرسد «بابابزرگ! خودتان دیده‌بودیدش؟» بگویم: «والا یادم نیست، ولی این اتفاقات جالب در همان زمان جوانی ما افتاده بود».

آقای سالاری و دخترانش تازه‌ترین رمان مجید اسطیری و کتاب عرضه‌شده توسط نشر صاد چنین رمانی است. نویسنده با توان روایی خود صرفا ضمن صد و پنجاه صفحه یک قصۀ کامل را می‌آفریند و مخاطبان را با تبدیل به دوربین‌های مداربسته، در تمام صحنه‌های داستان جایگذاری می‌کند تا بی اداهای دراماتیک، خودشان قصه را ببینند.‌ این هنر والای قلم جناب مجید اسطیری در این رمان است. اعتراف می‌کنم بعضی از مکان‌های این رمان آنقدر برایم ملموس تصویر شدند که بعد خواندن کتاب رفتم در اینترنت جستجو کنم ببینم کجای شهر هستند و شگفت‌زده شدم که اثری ازشان نیافتم!

دو

اما فارغ از فرم، حرفی که اسطیری در رمان آخر خود می‌زند را ما امروز خوب می‌فهمیم. امروز در شرایط خاص سیاسی و اقتصادی این قصۀ کاملا غیرسیاسی برای ما محسوس است. در واپسین روزهای دولتی که اعتقاد کامل به بازار آزاد واقتصاد سرمایه‌سالارانه دارد و نتایج اعتقادش در زندگی یکایک افراد جامعۀ ایرانی به خصوص اقشار کم‌درآمد محسوس است. جدا از اینکه این نگاه حاکم‌ترین نگاه اقتصادی در صد سال اخیر ایران بوده است. باز تاکید می‌کنم «آقای سالاری و دخترانش» یک رمان سیاسی نیست، اما در لایه‌های درونی داستان عمیقا مسئلۀ سرمایه شکافته شده است. سرمایه چیست، چگونه متولد می‌شود، چگونه بزرگ می‌شود، چگونه توسعه پیدا می‌کند، چگونه می‌تواند مفید باشد، چگونه می‌تواند مضر باشد، چگونه می‌تواند جهت بگیرد، چگونه می‌تواند جهت بدهد، حتی فکر کند، حتی حرکت کند، حتی دست و پا و چشم و گوش داشته باشد و تاثیراتی عجیب را بر جامعه و خانواده و فرد بگذارد.

سرمایه و سرمایه‌داری و فلسفه‌شان و جامعه‌شناسی‌شان، مسئلۀ اسطیری است و درست است که مسئلۀ اوست، چون مسئلۀ انسان معاصر است و چون عمیقا و دقیقا مسئلۀ امروز مردم ایران است.

آقای سالاری و دخترانش جدا از اینکه یک رمان زیبا و گیراست، عمیق و دقیق نیز هست، حرف هم دارد، هرچند این حرف از قصه بیرون نمی‌زند. یعنی به احتمال زیاد خیلی از خوانندگان کتاب اگر نکته‌ای که گفتیم بهشان تذکر داده نشود چنان گرم ظاهر گرم و ملموس قصه می‌شوند که این دیالکتیک فلسفی پنهان در سطور کتاب درباب سرمایه و اقتصاد اصلا به چشمشان نمی‌آید. ولی اهل دقت و اندیشه از پیگیری این سیر دیالکتیکیِ موازی با قصه نیز لذتی دو چندان خواهند برد؛ حال چه با نتایجش موافق باشند چه نه.



سه

آقای سالاری و دخترانش را به دوستم هدیه می‌دهم چون مرا به وجد آورد و آن را دوباره خواهم خواند، چون مرا به فکر وامی‌دارد.
Profile Image for Ghasem Safaeinejad.
194 reviews21 followers
September 21, 2021
آقای سالاری یک کارخانه‌دار است. کارخانه‌داری که وقتی حرص و جوش زیادی می‌خورد، دخترانش فکر می‌کنند زمان بازنشستگی او رسیده است و باید استراحت کند. اما سالاری جانش به کارش وصل است. او افسرده می‌شود و یکی از دوستان قدیمی‌اش او را به مسجدی می‌برد که در سال‌های قبل از انقلاب که هنوز مسجد نشده بود، محل بحث جوانان بود.
سالاری می‌خواهد حرص کار کردن خود را با کار کردن در مسجد ارضا کند و اسمش سر زبان‌ها باشد اما...
47 reviews5 followers
July 16, 2022
یادم نیست به پیشنهاد چه کسی این کتاب به لیست کتابهایم اضافه شد. تا اواسط داستان خیلی جذب نشده بودم ولی با ورود مجتبی همه معادلات به هم ریخت :)روایتی ساده و گیرا از یک محله ی قدیمی
حتی می‌شود آن را نسخه ایرانی "مردی به نام اوه" دانست
110 reviews3 followers
March 29, 2023
بعد از تعریف های خانم عسگرنژاد در برنامه نمادین وسوسه شدم بخونمش
قلم و کشش داستان بد نبود. گاهی حوصله ام سر میرفت ولی نه اونقدر که ولش کنم.
بزرگترین مشکلم با کتاب این بود که حس میکردم سوژه و حرفای نویسنده خوبه ولی نتونست تهش رو خوب دربیاره
من تهش یه جور هاج و واجی بودم که حالا یعنی چی؟ حالا که چی؟
یعنی من تا آخرش هی منتظر یه جمع بندی و یه جهت گیری های خوبی بودم که بتونه این همه تلاش و تلنگر های قشنگ رو به یه جای خوبی برسونه ولی...
و من هی یاد تکه هایی از کتاب که ورود یا اشارات قشنگی داشت میوفتم و حرص میخورم که چقدر حیف شد.
ورودی که به جوونیش داشت خیلی جای کار داشت.
ورودی که تو بحث کمک به هیئت های مذهبی داشت جای بسط داشت.
بحث های اون شورای سرمایه گذاریشون خیلی جای توجه داشت.
مسجد که اصلا گل ماجرا بود ولی ول شد و هیچی به هیچی
حال دخترهاش و تفاوت هاشون و قرص ها و... همه جای ورود داشت.
واقعا هی به هرچیزی نوک زده بود و ول کرده بود.
ولی از خوندنش پشیمون نیستم.
یه جاهایی تلنگر های خوبی داشت که ارزش خوندن داره.
«آقای سالاری و دخترانش» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/97826
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.