Jump to ratings and reviews
Rate this book

دروازه مردگان #1

القبر العمودي

Rate this book
قصة يرويها لنا فتى اسمه مجيد وقعت في يده مذكرات قديمة تعود إلى العصر القاجاري خُطت بيد فتى يُدعى رضا قُلي ميرزا قبل نحو مئة وخمسين عامًا، يروي فيها أحداثًا غامضة عن قصر قديم يُسخر فيه الصبية للعمل في نسج السجاد تحت وطأة ظروف قاسية.
ثم يتحدث عن دفن جثث بعض الأشخاص داخل جدران ذلك القصر، وعن موت أحد الصبية العاملين في مَنسج السجاد غرقًا في ذلك الحوض المريع الذي يتوسط فناءه.
هكذا تدور داخل القصر أحداث غريبة تقود مجيدًا إلى حي عود لاجان حيث يقع قصر نُويان خان فتنقلب حياته هو الآخر رأسًا على عقب

352 pages, Paperback

Published July 1, 2021

16 people are currently reading
167 people want to read

About the author

حمیدرضا شاه آبادی (زاده ۱۳۴۶، تهران) پژوهشگر تاریخ، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس معاصر است. وی از نویسندگان در حوزه ادبیات نوجوان و بزرگسال و یکی از مدیران با سابقه در نشر با تجربه مدیریت بر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مؤسسه نشر بین‌المللی الهدی است.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
68 (31%)
4 stars
85 (39%)
3 stars
47 (21%)
2 stars
11 (5%)
1 star
3 (1%)
Displaying 1 - 30 of 63 reviews
Profile Image for آرمین م.ز.
Author 2 books30 followers
December 8, 2018
در تاریخ ۱۳ آذر سال ۱۳۹۷ کتاب دروازه مردگان رو تمام کردم و امتیازم ۲.۷ است. از نکات مثبت کتاب می‌شه به فضاسازی فوق‌العاده و شخصیت‌پردازی عالی اشاره کرد. دوران و حال و هوای عصر قاجار کاملا شبیه‌سازی شده بود و توصیفات بسیار مطلوب بودند. اما متاسفانه جز توصیف، فضاسازی و شخصیت‌پردازی عالی و دیالوگ‌های جالب، ویژگی مثبت دیگه‌ای ندیدم.
کتاب از نظر داستان و انتظارات به شدت من رو ناامید کرد و باعث شد احساس گول خوردن داشته باشم. اسم کتاب دروازه مردگانه، اسم جلد قبرستان عمودی، طرح جلد یک طرح تقریبا خونی به همراه چندین مرده است. خلاصه پشت کتاب نوشته است من دنیای مردگان را دیده‌ام!
اما محتوا کاملا برعکس است! تمام دیدن این دنیای مثلا مردگان حتی دو صفحه هم نیست! قهرمان داستان به همراه دوستش وارد آب حوض می‌شود و درون آب گذشته‌ی خود و دوستش را می‌بیند و سپس از حوض خارج می‌شود. همین!!!! این شد تمام اون هایپ کاذب ترس و ژانر گمانه‌زنی این کتاب و دنیای مردگانش! از نظرم این کتاب بیشتر یک داستان رئالیسم از زندگی یک پسر است که از خانواده‌اش جدا شده و به تهران می‌آید. شاید اگر اسم کتاب و طرح جلد آن بهتر انتخاب می‌شد انقدر ناامید نمی‌شدم. من انتظار ترس و هیجان از این کتاب داشتم و کاملا ناامید شدم. انتهای داستان هم که انگار خود نویسنده حوصله‌اش سر رفته و خسته شده است و داستان را خیلی سریع جمع می‌کند و می‌بندد. به هر حال اگر می‌خواهید یک داستان با حال و هوای قاجار بخوانید این کتاب توصیه می‌شود اما اگر به دنبال ترس، هیجان و... هستید نخوانید که ناامید می‌شوید.
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
December 8, 2020
شما هم جهان مردگان را ببینید!

«من جهان مردگان را دیده‌ام»، این جمله به تنهایی کافی است تا هر شنونده‌ای را ترغیب کند پای صحبت‌های کسی که چنین ادعایی می‌کند بنشیند. حالا حمیدرضا شاه‌آبادی در جلد اول رمان «دروازه مردگان» که با نام قبرستان عمودی منتشر شده، خواننده را در چنین موقعیتی قرار داده و او را دنبال خود می‌برد تا جهان مردگان را به او نشان دهد.
این رمان از آنجا که برای مخاطب نوجوان نوشته شده، اثری است که با توجه به روحیات این گروه سنی به رشته در تحریر درآمده است. مرگ، عالم پس از مرگ و بی‌خبری انسان‌ها بویژه در میان نوجوان مساله‌ای است که ارتباطی با موقعیت زمان بشر در تاریخ ندارد و پیشرفت‌های تکنولوژیک و... و همواره یک موضوع رازآلود و البته پرسش جدی است. حمیدرضا شاه‌آبادی با شناخت درست از روحیات این گروه سنی سراغ این موضوع رفته و اثری خلق کرده که علاوه بر جذابیت‌های داستانی تا حدودی از واقعیت‌های عالم مرگ و حواشی آن نیز با مخاطب خود سخن گفته است.
خوانندگان رمان‌های حمیدرضا شاه‌آبادی آگاهند که تاریخ دستمایه آثار داستانی او بوده و او با بهره‌گیری از ظرفیت‌هایی که شخصیت‌های تاریخی دارد دست به خلق آثاری می‌زند که هر خواننده‌ای از خواندن آن لذت می‌برد. او با یافتن شخصیت‌ها یا رویدادهایی در تاریخ، ساختمان رمان خود را دیوار به دیوار آنها بنا می‌کند و با روایت داستانی حفره‌های تاریخی را پر می‌کند.
در «قبرستان عمودی» هم خواننده با سرگذشت شخصیتی روبه‌رو می‌شود که در عهد قاجار زندگی می‌کند و جهان مردگان را دیده است. «رضاقلی‌میرزا»یی که به طور اتفاقی سر از روزگار کنونی درآورده و چند نفر مشغول خواندن حکایت زندگی او می‌شوند. دست‌نوشته‌های او در گذر زمان به دست خانواده‌ای می‌رسد و پسر نوجوان خانواده با آنها انس می‌گیرد و خواندن دست‌نوشته‌های او را که نوعی شرح حال است، آغاز می‌کند. این دست‌نوشته‌ها زمینه گسترش رمان و اتفاقات بعدی آن را فراهم می‌کند.
حمیدرضا شاه‌آبادی در این رمان نوجوان، تلاش کرده اثری در ژانر فانتزی خلق کند. در روزگاری که آثار فانتزی که از نظر مضامین به کار رفته در بافت رمان هیچ سنخیتی با روحیات نوجوان ایرانی ندارد، به صورت سریالی ترجمه و با شمارگان باورنکردنی منتشر می‌شوند، این رمان یک گام بلند رو به جلو محسوب می‌شود که می‌خواهد خوراک داستانی مخاطب نوجوان امروزی را فراهم کند. اتفاقی که یکی از خلأهای ادبیات داستانی است و حمیدرضا شاه‌آبادی بدرستی دست روی این موضوع گذاشته و آن را خلق کرده است. رمان‌هایی که توسط نویسندگان دست چندم غربی تولید می‌شوند و از نظر هویتی فاقد مولفه‌هایی است که نوجوان ایرانی با آنها سنخیتی داشته باشد اما به خاطر نبود آثار تالیفی در این ژانر و گونه داستانی، به سوی آثار ترجمه شده کشیده می‌شوند. در این رمان جدا از باورهای ملی و دینی که با ظرافت در ساختار رمان گنجانده شده، شاهد مرور بخش‌هایی از تاریخ این سرزمین نیز هستیم و این نکته‌ای است که برخی نویسندگان نسبت به آن بی‌توجه بوده و ساده از کنارش گذر می‌کنند.
نکته دیگر اینکه با توجه به دوره زمانی این رمان که عهد قاجار است، به نظر می‌رسد به خاطر ساختار اجتماعی ویژه آن عصر، ظرفیت برای خلق آثار فانتزی با محوریت دوره قاجار وجود دارد و شاه‌آبادی بدرستی این ظرفیت را شناسایی کرده و دست به خلق سه‌گانه «دروازه مردگان» زده است.
زبان این اثر زبانی ساده بوده و خواننده نوجوان بسادگی با اثر ارتباط برقرار می‌کند. شاه‌آبادی در کنار قصه رضاقلی میرزا، شخصیت نوجوانی را در روزگار کنونی با خانواده‌اش به خواننده نشان می‌دهد تا باورپذیری اتفاقات بخش تاریخی به مراتب افزایش پیدا کند. هر چند در بخش‌های ابتدایی رمان، بخش زمان حال و زمان گذشته، با هم ارتباط برقرار نمی‌کنند و مانند 2 عضو جدا افتاده در ساختمان اثر حضور دارند که به مرور این ارتباط بهتر می‌شود و خواننده به نقش‌آفرینی شخصیت نوجوان قصه و حضورش در کتاب دقت بیشتری می‌کند.
هر قدر داستان «قبرستان عمودی» پیش می‌رود گره‌ها و معماهای جلد اول گشوده می‌شود و خواننده برای ورود به جلد دوم آماده می‌شود. البته این به معنای این نیست که جلد اول به تنهایی فاقد سرانجام است، بلکه نویسنده برای آنهایی که فقط جلد اول را بخوانند هم سرانجامی قرار داده و قصه را به یک سرانجامی می‌رساند تا اگر جلدهای بعدی را نخواندند هم جلد اول بی‌معنا نباشد.
شاه‌آبادی در مواجهه با مقوله مرگ و دنیای مردگان به باورهای دینی نیز توجه داشته و البته به اقتضائات عالم فانتزی هم بی‌توجه نبوده و از این رو رضایت خواننده را کسب می‌کند. در مجموع هر خواننده‌ای بویژه مخاطب نوجوان از روبه‌رو شدن با این رمان راضی خواهد شد و لذت یک تجربه تازه در عالم داستان فارسی را کسب می‌کند.
Profile Image for Cham.
176 reviews35 followers
March 17, 2019
یه اثر قوی و خفن جدید خوندم!
(خودم هم به گودریدز اضافه‌ش کردم😁.)
اول‌ش هم دست افق درد نکنه که کتاب رو تو اشتراک تابستانه‌مون فرستادش😍، وگرنه خدا می‌دونه کی می‌خواست به کرمان‌شاه برسه.

داستان جذاب و کنج‌کاو کن‌نده شروع شد، خیلی مرموز و سریع جلو می‌رفت و تکون‌ده‌نده و هیجان‌انگیز تموم می‌شد.
شخصیت‌ها جدید و ملموس بودن، تو دل‌ت می‌رفتن. فضای داستان جوری بود که تو رو می‌برد تو خودش و خودت، و برای شخصیت‌ها دل‌سوزی می‌کردی، و بعضن گریه.
استاد شاه‌آبادی سعی کرده بودن اثرشون ترس‌ناک باشه، ولی خب اصلن نبود! بیش‌تر هیجان داشت تا ترس، ولی یه هیجان خوب و قوی.
قالب داستان هم به شدت شبیه "لالایی برای دختر مرده" بود، اما از نظر فنی پیش‌رفت قابل توجهی داشت، هرچند بعضی از ویژه‌گی‌های خاص اون کتاب این‌جا نبود که باعث می‌ش لالایی هم‌چنان یه اثر قوی و منحصر به فرد محسوب بشه.
اگه به تاریخ، دنیای مرده‌ها، کودکان فروخته‌شده و کودکان کار، خانواده‌های داغ‌دار، جهان‌های موازی یا آقای شاه‌آبادی علاقه دارین پیش‌نهاد می‌شود😉😄.
Profile Image for Fereshte .
195 reviews115 followers
May 9, 2023
"یه چیز همیشه یادت باشه، آدم حسابی همیشه سوال داره. هر وقت بی سوال بودی بدون که وضعت خیلی خرابه."

خب اقا من خیلی از این کتاب لذت بردم و این باعث تعجبمه. راستش
نمیدونم چه توقعی ازش داشتم ولی این نبود! بنظرم بهترین راه خوندن این کتاب اینه که ازش هیچی ندونی و یه راست شروع کنی به خوندن :)
البته دلیل اینکه بعضیا ازش ناامید شدن هم قابل درکه ولی برای من ناامیدکننده نبود. راستش خیلی خیلی مشتاقم جلد بعدی رو بخونم اما متاسفانه ندارمش :/
خب از این حرفا که بگذریم، کتاب برای من به شدت گیرا و دلچسب بود و به خوبی میتونست جذبم کنه و ترغیبم کنه که به خوندن ادامه بدم که خب این یکی از مهمترین چیزاییه که آدم از یه کتاب میخواد :)
نثر کتاب یه جاهایی عجیب به دلم می‌نشست انگار حرفا رو شخصیت‌ها داشتن از دل سینه من میزدن و خب همین باعث میشه بیشتر دوسش داشتم باشم.
ولی خدایی یه سوال! ما که کتابو خوندیم ولی این میرزا جعفرخان هدایت یعنی نشسته کل نوشته های رضا رو خونده؟ نمیدونم آخه به تیپش نمیومد حوصله‌ش بگیره بخونه. (just kidding 😁)

4.5 ستاره!
Profile Image for Mohammadreza.
24 reviews49 followers
October 18, 2024
سه گانه فوق العاده جذاب و دوست داشتنی که نه تنها خوندم بلکه بلعیدمش...
این مجموعه رو تو دورهمی کتاب تهران با حضور نویسنده باهاش اشنا شدم و داستان سرایی و فضاسازی نویسنده رو بسیار دوست داشتم..خصوصا اون بخش که حضار جمع گفتند بعد خواندن کتاب به اون مناطق گفته شده در کتاب رفتند تا این حس رو برای خودشون ملموس تر کنند..
یکی از اون ادبیات تالیفی جذابه که کمتر کتابی مثلش یافت میشه...از دستش ندید!
Profile Image for Feri Ketabkhor.
125 reviews123 followers
October 20, 2020
من بخاطر اینکه این کتاب ناامیدم کرد ناراحت نیستم، بیشتر بخاطر این دلخورم چون می‌دیدم که همه‌چی می‌تونست -لااقل برای من- جذاب‌تر باشه. چون داستان خوبی ب��د، ولی خوب بودنش کافی نبود.
کلمه‌هاش فقط... کلمه‌ بودن. کلمه‌های “قبرستان عمودی” صرفاً چیزی بودن که باهاش داستان جلو می‌رفت. از دید من زیاد داستان رو زیبا نمی‌کردن. فقط تعریفش می‌کردن و این یه کمی تو ذوقم زد. صحنه‌هایی بودن که من دلم می‌خواست خیلی بهتر و تأثیرگذارتر توصیف شن، ولی خب، فقط بودن. انگار نویسنده می‌خواست هرچه زودتر از روشون رد شه.
به نحوه‌ی روایت که می‌رسیم، کلمه‌های این کتاب باز هم از نظر من جای اشتباهی قرار گرفته‌ن. منظورم اینه که، ما دو تا راوی داریم، پسری که تهران امروز زندگی می‌کنه، و پسری که داره از تهران دوره‌ی قاجار حرف میزنه. من اون‌قدری اطلاعات ندارم که بدونم ادبیات دوره‌ی قاجار تا چه حد باید در نوشتار از ادبیات امروز ما متفاوت باشه، ولی دلم می‌خواست این دو تا راوی حداقل بخاطر تفاوت شخصیتی‌ای که دارن نحوه‌ی روایتشون با هم فرق داشته باشه.
در نهایت، شاید بشه گفت هایپی که دور “قبرستان عمودی” بعنوان یه اثر وحشت هست، اون‌قدری که فکر می‌کردم درست نبود. این دفعه مثل اینکه در خونه‌ی اشتباهی رو زدم.
Profile Image for Neda.
491 reviews82 followers
August 13, 2023
به نظرم یکی از بهترین نمونه ی ژانر وحشت هست برای نوجوانان .. طنزهای ظریف و کوتاهی که جای جای رمان وجود داره، از جو هولناک رمان میکاهه و باعث میشه خواننده بعد از تپش قلبهایی که گذرونده، لبخندی به لباش بیاره.. این نکته در مورد ژانر ترسناک و جنایی برای کودکان و نوجوانان ضروری هست به نظرم..
همچنین از دیدگاهی میشه این رمان رو تاریخی هم دونست که خواندنش برای خوانندگان این سده بسیار واجب هست.. واقعیتهایی که در قالب وقایع داستانی در این رمان اومده قابل تامل هستند و شاید برای خوانندگانی که با این حقایق تاریخی بیگانه هستند، جالب و خواندنی باشه.. برای من که دست کم چنین بود..
به ویژه اشاره به میرزا حسن رشدیه بسیار زیبا و به جا بود به نظرم.. تلاشی که ایشون برای ساختن مدرسه های نوین برای این مردم کردند هیچوقت از بین نمیره..
در مجموع بسیار از خواندن رمان لذت بردم و پیشنهادش میکنم..
با سپاس از آقای شاه آبادی :)
Profile Image for Masoome.
427 reviews51 followers
January 5, 2020
توصیف های کتاب خیلی زیاد بود. نوع روایت هم غیرواقعی بود، اون همه با جزئیات و ... چیزی که 30 سال قبل اتفاق افتاده رو نمی شه به خاطر اورد!

اما نوجوان ها این تیپ کتاب ها رو می پسندن. برای همین 4 تا ستاره می دم.
Profile Image for Mohammad reza khorasanizadeh.
781 reviews65 followers
August 5, 2021
در جلد اول مجموعه دروازه مردگان همراه با رضا قلی در عهد قاجاری وارد خانه نویان خان میشویم. خانه ای که در موردش شایعات و حرف های زیادی زده می شود مبنی بر اینکه زمان ساخت افرادی بین دیوارهایش دفن شده اند و انگار که خانه یک قبرستان عمودی است!
و بطور همزمان با مجید و خواهرش لیلا و پدرشان که دست نوشته های خاطرات رضا قلی را پیدا کرده اند، به همان خانه میرویم!
کتاب یک فانتزی جذاب و پرهیجان است که شما را با خود همراه می کند و تا نمام نشود نمیشود رهایش کرد!
به شدت مشتاق خواندن جلدهای بعدیش هستم
Profile Image for Diana.
238 reviews31 followers
July 6, 2021
3.5
انتظار داشتم به یه ریدینگ اسلامپ حسابی برتتم ولی نبرد. چون از کارای مجبوری خوشم نمیاد راستش ولی باعث میشه گارد بگیرم نسبت به کتاب
ولی خوشم اومد ازش و اتفاقا خیلی هم روون بود. خسته‌ام نکرد، الکی معطل نکرد(معطل غیرالکی هم نکرد ولی مشکلی نداشتم 🥲)
ایده خوبی داشت و چینش فصلارو دوست داشتم. وقتی فصلی که از دیدِ مجید تموم میشد و فصلِ رضاقلی شروع می‌شد، فکر میکردم هنوز مجید داره تعریف میکنه. فکر کنم تو موقع خوبی نوشته‌های رضاقلی به دست مجید رسید و بعضی از حرف‌هاش، انگار مال مجید هم بود. همون احساسات رو تقریبا داشت و به مجید کمک کرد تو دورانی که تازه مادرش رو از دست داده
مشکلاتی که با کتاب داشتم یکی شخصیت‌پردازی بود و یکی احساسات ناکافی توی قلم نویسنده. قلم روون و جذب‌کننده‌ای بود ولی وقتی موقعیت‌هایی پیش می‌اومد که نیاز داشت به احساس، انگار یکم کم می‌اورد.
درمورد شخصیت پردازی هم اینکه، ما فقط ماجراهای رضاقلی رو دنبال کردیم و مجید رو در حال دنبال کردن رضاقلی دنبال کردیم. فقط همین و نمیتونم توضیح خاصی درمورد شخصیتی که داشتن بدم چون نمیشناختمشون
پایان بازی نداشت و فکر کنم توی جلد بعدی داستان عوض بشه؟ ولی پایانش هم میتونست خیلی بهتر باشه. هنوز سوال دارم که خب یعنی اون جمله‌ای که گفت‌ "من جهان مردگان را دیده‌ام" همین؟ همینقدر استفاده شد ازش؟ یا بیشتر استفاده میشه در آینده؟
ولی درکل، تجربه خوب و زارکلی داشتم موقع خوندنش. نه اونقدر زارکل برای کتابای موردعلاقم نه اونقدر با ناله و گریه برای غیرزمینی🥲 معمولی و خوب بود
از وسط کتاب به بعد که دیگه زارکل‌تر😂چون با همخوانی خوندم
Profile Image for Rana Heshmati.
633 reviews882 followers
January 24, 2024
واقعا حمیدرضا شاه‌آبادی رو تحسین می‌کنم. برای همهٔ مواجه‌‌های تاریخی جذابی که ایجاد می‌کنه. :)
داستان این چنین شروع می‌شه: پدرِ راوی، که نقاش سبک سنتی و قهوه‌خانه‌ای هست، برای یکی از کارهاش دنبال یه دست‌نوشتهٔ قاجاریه، که بتونه به‌عنوان پس‌زمینهٔ کار جدیدش استفاده کنه. بالاخره همچین متنی رو پیدا می‌کنه و میاره خونه. راویمون می‌بینتش و شروع به خوندنش می‌کنه…
و ما در این بین بخش‌هایی از داستان رضاقلی میرزا، کتابدار مدرسهٔ دارالفنون رو می‌خونیم؛ که ادعا می‌کنه جهان مردگان رو دیده. و اوایل داستانش از خانه‌ای شروع می‌شه، که بهش می‌گن قبرستان عمودی. چرا که دیوارهاش جنازه‌های زیادی رو در دل خودشون جا دادن…
در این بین داستان‌هایی هم از تهران قدیم می‌شنویم و کمی از ماجرای میرزا حسن‌خان رشدیه و ساخت مدرسه‌هاش می‌شنویم و بیشتر جنبهٔ تاریخی داستان رو می‌بینیم.
———
حالا از خود داستان که بگذریم؛ و به احساسات من برسیم، فقط می‌گم که گرچه درد و غمش زیاد بود، خیلی خوب بود و مشتاق خوندن دو جلد بعدی هستم.
و با اینکه اسم کتاب داستان نوجوانه و این وسط حالت‌های داستان نوجوان‌گونه‌ای هم می‌بینیم، اما بنظرم برای بزرگسالان هم خیلی خوب و جذابه.
Profile Image for Amin.
Author 15 books216 followers
January 25, 2024
یه چیز همیشه یادت باشه، آدم حسابی همیشه سوال داره، هروقت بی‌سوال بودی بدون که وضعت خیلی خرابه.


تعریف این مجموعه رو خیلی شنیده بودم، جایزه هم زیاد برده، مدام هم تجدید چاپ شده که نشون می‌ده مخاطب بهش اقبال نشون داده. خلاصه که دلیل برای خوندنش زیاد بود.

شروع کتاب واقعاً جذاب و گیراست و باعث می‌شه آدم کنجکاو بشه و ادامه‌اش بده. متن خوش‌خوانه، حتی اون بخش‌هاییش که برمی‌گرده به گذشته و داستان از زبون رضا نقل می‌شه و نثر تاریخی‌تری داره (حتی می‌تونم بگم این بخش‌ها رو بیشتر دوست داشتم). سوژه‌ی داستان هم نسبتاً متفاوت و جذابه و آشنا کردن خواننده با سبک زندگی و چالش‌های زندگی در اون زمان (حدود صد و پنجاه سال پیش) جالب بود.

یکی از چیزهایی که توی داستان دوست داشتم، حضور شخصیت‌های واقعی تاریخی در کنار شخصیت‌های داستانی بود. این کتاب باعث شد علاقه‌مند به خوندن سرگذشت حسن رشدیه بشم و بدجوری این آدم رو تحسین کنم. عجب استقامتی، عجب اراده‌ای. آدم با خودش می‌گه یه همچین آدم‌هایی چنین تأثیراتی روی زندگی خودشون و نسل‌های بعد از خودشون گذاشتن، پس ما داریم توی این روزگار چی کار می‌کنیم؟ حتی باعث می‌شن آدم از خودش خجالت بکشه.

یک سری نقاط ضعف هم داشت. به‌نظرم یک سوم میانی کتاب هیجان کمتری داشت و داستان مقداری ایستا شده بود که اگه ژانر داستان وحشت و تریلر نبود، می‌تونستم قبول کنم، اما به‌نظرم برای این ژانر چنین اتفاقی توی داستان عیبه.

بالاتر گفتم آشنا کردن خواننده با سبک زندگی اون زمان جزو ویژگی‌های مثبت کتابه، که تقریباً توی اکثر موارد به‌خوبی در دل داستان جا گرفته بود و آدم حس نمی‌کرد وصله‌ی ناجوره. مثلاً ماجرای مستراح رئیس، قهوه‌خونه‌ی قنبر، قضیه‌ی نویان خان و خونه‌اش یا ماجرای مدرسه‌های حسن رشدیه و... فقط یک جا بود که به‌نظرم اصلاً به بافت داستان نمی‌خورد و کاملاً حس وصله‌ی ناجور می‌داد و اون هم رفتن رضا با میرزا حسن به سینماتوگراف بود. انگار نویسنده اون بخش رو فقط نوشته بود که حال و هوای سینماتوگراف رو در اون زمان توضیح بده.

بعضی جاها حس می‌کردم ویراستاری داستانی کتاب کمی ضعف داره. مثلاً اوایل کتاب توی نامه‌ی رضاقلی گفته می‌شه که زندگی‌نامه‌اش رو چندین سال پیش نوشته، اما در ابتدای زندگی‌نامه‌اش تاریخ‌هایی ذکر می‌کنه که می‌شه ازشون استنتاج کرد زمان نوشتن اون زندگی‌نامه و نامه‌اش به مدیر مدرسه، تقریباً یکیه. یا مثلاً بعضی دیالوگ‌ها ایراد منطقی داره. بخوام چندتا نمونه بگم، مثلاً یه جا لیلا درباره‌ی دوره‌ی زندگی رضاقلی از برادرش می‌پرسه که گفتی مال دوره‌ی قاجاره دیگه؟ درحالی که برادرش اصلاً قبل اون اشاره‌ای به تاریخ یا دوره‌ی مربوط به زندگی‌نامه نکرده. یا مثلاً راوی متوجهه که تاریخ نوشته‌ها به شمسی نیست، اما به طرز عجیبی با تاریخ قمری هم آشنا نیست، که برای دانش‌آموز دبیرستانی در حال تحصیل توی ایران خیلی عجیبه. یا فرخ رضاقلی رو به اسم به بچه‌های عمارت معرفی می‌کنه، اما شکور یه کم بعد باز اسمش رو می‌پرسه (که همین رو می‌شد با یه تغییر خیلی کوچیک توی دیالوگ منطقی کرد). یا شکور اول به رضاقلی می‌گه من از همه قدیمی‌ترم، اما بعد باز رضا این سوال رو ازش می‌پرسه که تو از همه قدیمی‌تری؟ و شکور این بار می‌گه شاید، نمی‌دونم (اصلاً چرا باید دوباره این سوال پرسیده بشه و چرا دفعه‌ی دوم شکور تردید داره). یا حتی آدرس خشت مخفی در کف زمین، کمی با منطق جور در نمی‌اومد یا حداقل من نتونستم تصورش کنم. چیزهایی از این دست باید توی ویراستاری داستانی بهش توجه و برطرف بشه.

یک مورد دیگه هم که به‌نظرم نکته‌ی منفی محسوب می‌شد، استفاده از قلاب «قبرستان عمودی» چه در عنوان و چه در ابتدای کتاب برای د��گیر کردن خواننده بود، در حالی که در کل داستان نقش خاصی بازی نکرد و جز یکی دو صحنه که صرفاً برای فضاسازی ازش استفاده شده بود، اثر خاصی ازش ندیدیم. هرچند پتانسیل بالایی داشت و می‌شد ازش استفاده‌ی خیلی بهتری کرد.

در مجموع کتاب خوبی بود و امیدوارم کتاب بعدی قوی‌تر هم باشه. دوست دارم بدونم چطور می‌خواد این داستان رو ادامه بده، چون به نظر می‌رسید داستان انتهای این جلد جمع‌بندی شده. امتیاز این جلد رو 3.5 در نظر می‌گیرم.

جهل فقر می‌آره و فقر جهل، برای نجات مردم از این همه بدبختی باید جهل رو از بین برد.
Profile Image for سیده فاطمه مطهری.
381 reviews131 followers
February 19, 2019
انقدر جذاب بود برام که از ساعت نه تا الان که دوازده و ربعه، یک‌نفس خوندنش
البته فصل‌های آخر جذابیتش کم شد
فراز و فرود داشت، انگار ضربان قلب یکدفعه می‌رفت بالا و یکدفعه می‌اومد پایین
بین کتابهای ایرانی که سعی میکنن ژانر وحشت و ترس بنویسن، نمونه خیلی خوبیه
آقای شاه آبادی هر کتابشون، نسبت به کتاب قبلی‌شون بهتر شده و این برای یک نویسنده، عالیه
Profile Image for Saba jahangiriyan.
105 reviews23 followers
September 17, 2019
کتاب فضاسازی بسیاااار خوبی داره. خیابان‌ها و خونه‌ها بدون زیاده‌گویی کاملا قابل تصور هستن ولی خب چاشنی فانتزی کتاب در جلد اول کمه به نظر منه اما تو کتاب دوم واقعا جالب‌تر و بهتر میشه و شدیدا منتظر کتاب سومشم
Profile Image for Navid Shokrollahi.
27 reviews32 followers
June 2, 2021
سه ستاره برای خودِ کتاب: آن‌چه که چاپ و منتشر شده و می‌توان خواند. در عوض، پنج ستاره برای هیجان‌ها و قصه‌ها و اوهامی که با خمیرمایهٔ این کتاب در خیالاتم پر و بال گرفت‌. حاصلِ جمع، بخشِ بر دو: ⭐️⭐️⭐️⭐️
Profile Image for Hesham Wahdan.
484 reviews38 followers
February 24, 2023
تقييم الترجمة

⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐

يبدو واضحا تماما الجهد الكبير المبذول من المترجمة لكى تقدم لنا ترجمة إحترافية وفى نفس الوقت أدبية لهذه الرواية الرائعة. الترجمة بهذا الشكل الجميل ومن لغة ليست من اللغات المشهورة والمتداولة حول العالم كالانجليزية أو الفرنسية ... إلخ إنما يدل على كفاءة يجب أن تنال حقها من التقدير والإحترام. هذا ظهر جليا فى ترجمة الحوار - حتى فى ترجمة حديث أشخاص يعانون من صعوبة فى نطق بعض الكلمات جاءت الترجمة بارعة جدا وواصفة بدقة طريقة النطق تلك - والوصف الدقيق للحياة فى إيران قديما من جميع نواحيها ، مثل شرح معانى أسماء أنواع الطعام المختلفة والأماكن والألقاب وغيرها

مجهود عظيم يستحق كل التقدير والإشادة وأرفع لها القبعة

تقييم الرواية

⭐⭐⭐⭐⭐

الأدب الفارسي هو بقعة مظلمة ومنطقة مجهولة تماما بالنسبة لغالبية من يقرأ فى مجتمعاتنا العربية عامة وفى مصر خاصة

هذه اول تجربة لى مع هذا النوع من الأدب. والحق أنها أثارت إعجابي الشديد فى حقيقة الأمر وبالطبع هذا يعود إلى الترجمة البديعة التى لولاها ما كنت سأستمتع بهذه الرواية

القبر العمودى هى الجزء الأول من ثلاثية كتبها المؤلف تحت عنوان ( بوابة الموتى ). هى رواية تجسد الألم والمعاناة الإنسانية والقهر ومليئة بالمشاعر والأحاسيس فى إطار من الفانتازيا والتشويق والإثارة والرعب لكنه رعب من نوع إنساني بحت

نعيش فى الجزء الأول مع مذكرات تركها رضا ميرزا الذى يعمل أمين مكتبة مر عليها مائة عام أو أكثر ، يحكى فيها تفاصيل حياته وما مر به من مواقف مؤلمة ومثيرة أراد أن ينقلها لمن يأتى من بعده خاصة أنه لم ينجب ولا وريث له

نعيش الهول والقهر والعذاب والذل الذى مر به فى طفولته منذ إختطافه من عائلته وعمله كصبى فى دار لنسج السجاد مرورا بالتجربة المثيرة التى مر بها وهو طفل وعلى إثرها تكشفت أمامه حقائق مثيرة لم يكن ليعرف عنها أى شىء لولا هذه التجربة المروعة

الرواية إنسانية من الدرجة الأولى ، كاشفة لحقائق مروعة تعرض لها الشعب من انتهاك للطفولة البريئة والعمل بالسخرة والتعذيب والمجاعة والجهل والفقر والمرض فى فترة زمنية قديمة وهى العصر القاجارى وكل هذا فى إطار من الفانتازيا الجميلة

تنتهى الأحداث لتتركنا مع موعد باستكمالها فى الجزء الثانى الذى صدر حديثا تحت عنوان ليلة الخندق لنستكمل باقى مذكرات رضا ميرزا
Profile Image for هاميس محمود.
321 reviews83 followers
September 13, 2024
أحب أن أتحدث أولًا عن جمال ترجمة سمر عزت ومدى روعتها ودقتها في اختيار الكلمات كأنها لمسة فنانة مبدعة، تتقن ترجمة الألفاظ بشكل جعلني أنسجم مع الرواية بطريقة جميلة والتي بعتبرها أول قراءة لي في الأدب الفارسي ومن النوع الذي يشوبه الرعب الذي أخاف منه فبالتالي لا اقرأ فيه إلا نادرا.

وقررت خوض القراءة مع القبر العمودي وانعاش عقلي برواية مختلفة وأسلوب جديد وحقبة زمنية بعيدة، ووجدت نفسي أندمج شيئا فشيئا مع أحداث الرواية، ومع مذكرات وجدها أب تعود لـ ١٥٠ عاما توضح مدى القسوة الفظيعة والاستبداد، ورقات تعود إلى العصر القاجاري، كتبها رضا قلي ميرزا والتي بها أراد أن يبين فظاعة ما رأه وعاشه. بعد ما انتهيت من الرواية وجدت نفسي أقول سأشتاق لهذا الطفل المسكين رضا الذي مر بتلك الأيام القاسية جدا.

الرواية بتصور مدى الظلم والمعاناة التي كانت موجودة من خطف الأطفال واستبعادهم والوحشية في تعذيب الناس من قبل الحكام وعلى جانب تاني أحلى كان فيها حكاية عن أب وطفليه وما يمرون به من فقد وألم. رواية غنية بالأسئلة ومعبرة بالمعاني، كنت متشوقة في كل جزء منها، حبيت أني اتعرفت بعض من الثقافة الإيرانية من أكل وشرب وملبس وعادات.

الرواية أعجبتني جدا، شعرت بالخوف من بعض أحداثها وبالامتنان بمعرفتي هذا الأدب الفارسي الذي لم يأخد حقه الكافي وليس مشهور أو متداول مثل أنواع الأدب الآخرى. جميل أن يقرأ الانسان في نوع أدب لم يقرأ فيه من قبل ويعتبر غريب عليه. بشعر كأنه عقلي بينتعش.

لي عودة مع الجزء الثاني، فهي من ثلاثية اسمها بوابة الموتى. 🤍
Profile Image for Dorsa Hashemi.
49 reviews50 followers
October 29, 2023
چقدر بعد از مدتها از یک کتاب فارسی ژانر (کم و بیش) فانتزی لذت بردم!
Profile Image for حسین دهلوی.
64 reviews18 followers
January 1, 2022
حقیقتا لذت‌بخش بود. داستان عالی. خوش‌ریتم و جذاب
Profile Image for Sogand Salehi.
18 reviews3 followers
August 29, 2021
خیلی چیزها هست که پیش‌روی ما یا پشت‌سر ما اتفاق میفتد و سایه‌اش در جای دیگری دیده‌ می‌شود. جایی که شکور ایستاده‌ بود. درست مثل سینماتوگراف که پشت‌سر ما حوادثی رخ می‌داد و نور آن خیلی دورتر، یک‌جایی روی دیوار میفتاد و ما سایه‌های آن را می‌دیدیم. مثل سایه هایی که رمضان روی دیوار درست می‌کرد. او نشسته‌ بود کنار دیوار عقبی ولی سایه‌ی دست‌هایش روی دیوار روبرو موش و خرگوش و روباه می‌شد. پیش خودم فکر کردم که باید برگردم و به پشت سرم نگاه کنم و بفهمم آنچه روی دیوار افتاده، سایه‌ی چیست وگرنه هیچوقت از هیچ‌چیز سر در نمیاوردم. فکر کردم که شاید آدم از یک‌جایی به بعد توی عمرش یا بعد از مرگش می‌تواند چشم‌هایش را از دیوار بزرگ و روشن سینماتوگراف بگیرد و به پشت سوراخ نگاه کند و از اصل ماجرا سر در بیاورد.
.
.
.
این بخش موردعلاقه‌ی من از کتاب بود، از اول برای خوندنش خیلی ذوق داشتم و الان که تمومش کردم فهمیدم ذوقم بی دلیل نبوده به چند علت:

۱— موضوع داستان و فضاسازیش کاااملا با سلیقه‌ی من جور درمیومد ( بچه های یک قالیبافخانه‌ی اسرارآمیز و مخوف در طهران زمان قاجار)
۲— داستان از شروع انقدر خوب بود و تا پایان ریتم مناسبی داشت که نمی‌شد کتاب رو زمین بگذارم.
۳— پایان بندی کتاب هم به نحوی بود که من هم خیلی دوست دارم جلد دوم مجموعه رو بخونم و هم اگر جلد دوم رو نخونم باز هم همین برام کافی بوده و این بنظرم خیلی خوبه.

اما تنها مشکل من با تصویر‌سازی جلد کتاب بود که من رو یاد داستان های علمی تخیلی خارجی میندازه و بنظرم به هیچ عنوان مناسب این داستان ایرانی که حوادثش در زمان قاجار شکل میگیره نیست و حتی انقدر مناسبش نیست که میتونه روی فروش کتاب تاثیر بدی بگذاره.
در نهایت امیدوارم طرفداران این ژانر مثل من از کتاب خوششون بیاد و آنچه که لازم هست رو ازش دریافت کنند :)))
Profile Image for fireS23.
77 reviews7 followers
January 14, 2019
با توجه به عنوان، جلد و خلاصه پشت جلد انتظار یه کار خیلی خفن ترسناک رو داشتم اما در کل کتاب فقط یک فصلش مربوط به این موضوع بود و بقیش روایت زندگی عادی(زندگی عادی یه کودک کار در دوره قاجار!) بود.اگر این مورد رو در نظر نگیریم یه کار نوجوان قابل قبول بود و امیدوارم در جلدهای بعد بیشتر با جهان مردگان آشنا بشیم و بخش هایی که تو زمان حال اتفاق میافتن بیشتر بشه.
Profile Image for Laleh.
248 reviews140 followers
September 25, 2021
مدتها بود رمان فارسی برای نوجوانان نخوانده بودم و مدتها بود کتابی را در یک نشست تمام نکرده بودم. قبرستان عمودی خوشخوان بود و پرکشش. تقابل تهران زمان قاجار و تهران امروز بسیار جذاب بود.
توصیه می کنم.
Profile Image for Zainab Hassan.
70 reviews2 followers
April 26, 2024
الترجمة ١٠ من ١٠ ونجمة
الرواية جديدة ومختلفة بالنسبالي ..شكلي هحب الأدب الإيراني ❤️
1 review
March 17, 2019
هنون اوایل که کتاب چاپ شد به سرعت شروع کردم به خوندنش بدون هیچ انتظار ترس و وحشتی از کتاب واقعاً هم دوستش داشتم کتاب قرار نیست تو دسته ترسناک قطعی قرا بگیره طرح جلد هم اتفاقاً اصلا بد نیست و خب اینجا شخصیت اصلی رضا قلی زیر آبه و توی اون حوص مخوفه و خب به داستان هم ربط داره کاملا باید منتظر جلدهای بعدی مجموعه باشیم که ببینیم چه حرفی برای گفتن خواهند داشت اما همین جلد اول هم به قطع یقین من رو به شدت جذب خودش کرد و خب حتی اگه هیچ علاقه‌ای به تاریخ ندارید بازهم حتما بخونیدش که ضرر نخواهد داشت.
Profile Image for Seyyedeh Zeinab Mousavi.
263 reviews16 followers
June 12, 2024
جدا فراتر از حد انتظارم بود :)

به خاطر تجربه‌های ناموفق قبلی (و نظر منفی یکی از دوستام)، حس می‌کردم این فانتزی ایرانی هم نمی‌تونه نظرم رو به خودش جلب کنه، ولی خب اشتباه می‌کردم...

🔅🔅🔅🔅🔅

ماجرا از زمان حال شروع میشه، با داستان پسر نوجوونی که هنوز درگیر غم از دست دادن مادرشه...
یه روز پدر مجید یه سری دست‌نوشتهٔ خیلی قدیمی میاره خونه تا ازشون برای تابلوی نقاشیش استفاده کنه، این دست‌نوشته‌ها اینقدر برای مجید جذابن که دیگه نمی‌تونه رهاشون کنه و اینطوری سر از یه ماجرای جالب درمیاره که شروعش حدود ۱۵۰ سال قبل بوده، ماجرایی از بچه‌های دزدیده‌شده، دنیای مردگان و ایرانی که تازه داره با مظاهر تمدن و علم جدید روبه‌رو میشه...

🔅🔅🔅🔅🔅

این کتاب در واقع جلد اول از یه مجموعهٔ سه جلدیه، قبرستان عمودی، شب خندق و چاه تاریکی.

مجموعهٔ دروازهٔ مردگان، یه رمان تاریخیه با چاشنی فانتزی.
بخش‌های تاریخی تو ایران زمان قاجار می‌گذره، شخصیت‌ها اصولا خیالی هستن، به جز یه شخصیت، میرزا حسن رشدیه. برای من آشنا شدن با این شخصیت جالب بود و نقشش تو کتاب رو دوست داشتم.

بخش فانتزی کار رو باز نمی‌کنم که لو نره، ولی خب با توجه به اسم مجموعه، تقریبا مشخصه با چی طرفیم (و نکتهٔ ترسناک قضیه کجاست 😱😄).
البته این بخش فانتزی با اینکه نخ تسبیح اصلی داستانه، اونقدرها تو چشم نیست، یعنی در واقع اینجا با جادو و جنبل و موجودات عجیب و غریب طرف نیستیم. پس اگه کلا میونهٔ خوبی با فانتزی ندارید به نظرم بازم می‌تونید از این مجموعه لذت ببرید.
کلا هم این بخش فانتزی اونقدری نبود که بگم نیاز به دنیاسازی خاصی داشت، یعنی در واقع اینجا همه چیز شبیه دنیای خودمونه با یه کوچولو استثناء. خودم با منطق یه سری از وقایع مشکل داشتم و به نظرم بعضی چیزا درست با هم جور در نمی‌اومد، ولی گفتم این موضوع زیاد تو چشم نبود :)

🔅🔅🔅🔅🔅

من خیلی زود جذب داستان شدم.
هم خط سیر زمان حال مجید و خانواده‌ش، و هم خط سیر زمان گذشتهٔ رضاقلی و دوستاش برام پر از رمز و راز و پیچش‌های جذاب بود و از اون طرف، شخصیت‌ها اون‌قدر برام مهم شده بودن که بخوام بدونم کارشون به کجا می‌کشه.
در واقع این نکتهٔ اخیر برای من یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یه کتاب خوبه، اینکه بتونم با شخصیت‌ها ارتباط عاطفی برقرار کنم و براشون نگران بشم :)

این کتاب هم برام همینطوری بود، واسه همین خیلی پیش می‌اومد که در حین گوش دادن با صدای بلند ابراز احساسات کنم 😅

البته قطعا اجرای عالی نسخهٔ صوتی تو این علاقه بی‌تأثیر نبود.
این نسخه با صداهای مختلف برای روایت مجید و رضاقلی اجرا شده و واقعا، هم صداهای انتخاب‌شده و هم اجراها عالی بودن. آهنگ‌های ترسناکی هم که کار شده بود باعث می‌شد حتی تو صحنه‌های عادی هم بترسم 😄

خودم جلد دوم رو از همهٔ جلدها بیشتر دوست داشتم. جلد اول یه مقدار حوصله می‌خواد و سرعتش به نسبت پایینه، ولی جلد دوم و سوم ضرب‌آهنگ سریع‌تری دارن و هیجانشون تقریبا نمی‌خوابه (مشکلم با جلد سوم یه سری اشکال منطقیه وگرنه از نظر هیجان چیزی از جلد دوم کم نداشت).

در نهایت، به نظرم این مجموعه برای نوجوون‌های ۱۳-۱۴ سال به بالا مناسبه و حس می‌کنم آدم‌های بزرگسال هم مثل خودم می‌تونن ازش لذت ببرن :)
Profile Image for Farnaz Ps.
63 reviews33 followers
November 17, 2020
یکی از خصلتهای کتابهای شاه آبادی اینه که آدم رو میبره به گوشه کنارهای فراموش شده تاریخ ایران. همونجاهایی که به نظر بی اهمیت میان ولی کلی حرف دارن. این کتابش هم همینطور بود. و البته انقدر هم کشش داره که نه تنها تا تهش رو با لذت میخونی بلکه منتظر جلد بعدیش میشینی
Profile Image for ALLA BASIM.
689 reviews61 followers
October 3, 2025
من شدة انبهاري بجمال الترجمة حتى صرت استعجب هل الابداع الأدبي من المترجمة أم ان الأصل المكتوب باللغة الإيرانية حوى عظمة فاضت على المترجمة فجادت بهذه الترجمة ..

رواية مذهلة تتحدث عن ذلك الكائن الأسود الذي يجوب حيوات البشر ويجوس أرضهم و يظلم صبحهم و يبرد ليلهم .. إنه الظلم
الظلم الذي يزداد شدة وعنفوانا حينما يصيب الضعفاء و يزداد توحشا حينما يكون الضعفاء أطفالا .. حينها يكون الظلم احمرا وصفا اسودا صبغا اصفرا نسبا ..
رواية اجتماعية نفسية بشيء من الرعب الإنساني القديم المنبعث من قلب حضارة الفرس القديمة ، عن الغلام رضا الذي خطف من أهله وبيع بثمن بخس ليسير في طريق رسمه له القدر يتلمس الويلات ، و يعايش الرعب ، و يستلحف الخوف ، وتقرعه نوائب الدهر في رحلته التي لا زلنا نجهل نهايتها ..

فإلى الجزء الثاني
Profile Image for Sahar.
217 reviews9 followers
July 16, 2022
خیلی خوب بود یه نمونه کتاب نوجوانان داخلی جذاب و دوسداشتنی ادم رو میبره توی حال و هوای دوره ی قاجار . مهیج ه یه جاهایی غم‌انگیز..
من قسمتایی که از زبون رضا قلی بود رو برای بابام هم خوندم خیلی خوشش اومد و گفت کتاب و بزارم تا خودش کامل بخونه .
این یعنی قسمتهای قدیمیش خیلی کشش داشته.
فقط تو زندگی پسر جدید لیلا مشخص نبود کیه تاوسط کتاب من فک میکردم زن باباشه یا من خوب دقت نکردم و حین کتاب خواندن توی هپروت بودم یا واقعا نویسنده درست جا ننداخته بود .
Displaying 1 - 30 of 63 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.