مثل جلد اول جالب، صمیمی و پر از حس خوب. برخلاف جلد قبل که بعضی خاطرات به دنبال هم بودن و با هم ارتباط داشتن، در این جلد خاطرات مجزا از هم هستن، ولی همچنان اون لحن کودکانه که داره اتفاقات رو تعریف می کنه وجود داره.
خاطراتی روان و بی آلایش از این کتاب بیشتر از جلد اول لذت بردم. و چقدر به یاد کلاه قرمزی افتادم!گویا در کودکی حمید جبلی عزیز شباهت زیادی به کلاه قرمزی داشتن :) حدس میزنم باید منتظر جلدهای بعدی این کتاب هم باشیم.
حمیدجبلی تو این دوجلد کتاب، ساده و صمیمی به زبانی کودکانه از خاطراتش گفته خاطرات برای سن قبل از دبستان و دبستان نویسندهس. کتاب حس خوبی بهمداد. جلد اول بسیار کوتاه و خام بود و برعکس، جلد دوم داستانهای بهتری داشت و قلم شیواتر. خاطرات رو تو ذهنمبا همون صدای بانمک حمید جبلی میخوندم و حس میکردم من تو خونهشون هستم. این کتاب برای مادرم که همون سنه و تو همون محل بزرگ شده، مثل آینهای از زندگی خودش بود . پیشنهاد میکنم اگر میخواهید این کتاب رو بخونید، حتما جلد دومش هم بخونید که بسیار بهتر از جلد اوله
چندوقت پیش این کتاب رو از نمایشگاه مدرسه با سهتا نشان کتاب رنگی خریدم، چون حس کردم باید یه کاری برای خودم بکنم، باید یه جوری کودک درونم رو خوشحال کنم و موفق هم شدم. برخلاف نظرات منفیای که قبلا دربارهٔ این کتاب خونده بودم، من از سادگی و صمیمیتش خیلی خوشم اومد. بهم حس زندگی داد و زندگی یک نسل رو جلوی چشمم به تصویر کشید. بوی کودکی میداد. انتظار نداشتم خیلی عجیب و غریب و شاهکار باشه، چون زندگی هم چنین نیست. زندگی از همین اتفاقات سادهٔ اطرافمون تشکیل شده و داستان هرکدوم از ما شبیه روایت نویسنده است. شاید با دقیقتر نگاه کردن به جزئیات زندگی، قدر روزهامون رو بیشتر بدونیم، و بدونیم پشت چیزهایی که داریم یک پیشینه و تاریخی هست؛ چیزهایی مثل تلفن، یخچال و خونه.
من هر دو جلد این کتاب را خواندم، و روح کودکانه آن را به شدت دوست داشتم. کتاب، از نظر ادبی، اثری معمولی است. حتی روایت در چند جا خطای زمانی دارد و وقایع، با هم نمیخوانند. با این حال، تصویر خیلی خوبی از زندگی در تهران آن روزها به خواننده نشان میدهد. شاید این دیدگاه خیلی شخصی و حتی خودخواهانه باشد اما میخواهم آن را در اینجا بنویسم. این کتاب، تصویر صادقانهای از زندگی و کودکی نویسنده ارائه میکند. راستش، خوشحالم که قصهگوی کودکیهایم، کسی بود که با این همه عشق و محبت بزرگ شده بود. کسی که معنای عشق، احترام، محبت و گرمی خانواده را نمیداند، قصههایش بیشک رنگ دیگری خواهند داشت؛ قصههایی که دستکم "سفید" نیستند. زندگیتان پر مهر، آقای جبلی.
اندازهی جلد قبل بهم نچسبید. دیگه انقدری خوب نبود که هر روایت رو با صدای بلند برای یارم بخونم. اما خاطرهی واضحی دارم از یکی از روزهای فیلمبرداری در بهجتآباد. در یکی از معطلیهای یکی دو ساعته، در یکی از اتاقها ولو شدیم. هرکس جایی انتخاب کرد و من با صدای بلند روایت ختنه شدن این بزرگوار رو برای همه خوندم. نهایتا، گاهی وقتا امتیازی که میدیم به کیفیت کتاب نیست. به لحظاتیه که با اون کتاب ساختهایم و زیستهایم. سر حمید جبلی سلامت.
The second part is not as cute as the first one, although had some really nice stories as well. I was irritated by the absence of any kind of editing, it felt like the publisher printed it without having even read it! It was full of repetitive phrases, and 2 stories were so much alike that it felt like reading the writer's drafts.
کتاب عالی بود.نمایی از زندگی مردم کشورمان در گذشته نه چندان دور.نمایی از ورود مدرنیته به خانه هایمان.به همراه حمید در داستان آخر برای عزیز و آقا بزرگ گریستم