دوستانِ گرانقدر، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، این عرب پرستِ بیخرد، به جایِ آنکه سببِ پیشرفتِ فرانسه و دیگر سرزمینهایِ غربی را دریابد و در راه رسیدنِ به پیشرفتِ ایران زمین کوشا باشد، قانونِ اساسیِ کشورِ فرانسه را با عنوانِ "یک کلمه" ترجمه نمود و همچون یک گوسالهٔ نادان، به جایِ اندیشیدن در این قوانینِ مدنی، هر کدام از آن قوانین را با روشِ کثیفِ تحریف و مغلطه به احادیثِ من درآوردی و آیه هایِ بندتنبانیِ اسلام و قرآن ربط داد تا به قولِ خودش نشان دهد که دلیلِ عقب ماندگیِ ما دینِ اسلام نمیباشد و قوانینِ مدنیِ فرانسه و اروپائیان با اسلام در تناقض نمیباشد!!! در صورتیکه هر انسانِ خردمندی میدانست و میداند که اسلام نه تنها مدنیت ندارد، بلکه با تمامی قوانینِ انسانی و اخلاقی در تناقضِ کامل است و امروزه نیز کشورهایی که کماکان از قوانینِ بیخردانه و بیابانیِ اسلام، استفاده میکنند، بدبخت ترین و بیچاره ترین سرزمینهایِ این کرهٔ خاکی هستند.. به همین دلیل است که کشورهایی همچون کویت و قطر، این دین و قوانینِ آن را در چاهِ فاضلاب ریخته اند و در حالِ پیشرفت میباشند آخوند زاده و جمعی دیگر از کتابخوانها و اهلِ دانش، این کارِ مستشارالدوله را احمقانه خوانده و او را به بادِ تمسخر گرفتند .. آخوندزاده برایِ این موجودِ بیشعور و بیخرد نوشت: به خیالِ شما چنان میرسد که گویا به امدادِ احکامِ اسلام و شریعت، کونستیتسیونِ فرانسه را در مشرق زمین، مجری میتوان داشت.. حاشا و کذا!! بلکه محال و ممتنع است... مستشارالدوله نیز از این کار اظهارِ پشیمانی کرد و گفته بود که هرآنچه نوشته است، از رویِ اجبار بوده و مغایر با دانش و اندیشه اش میباشد... البته آخوندزاده نیز هرزگاهی برایِ منفعتش هم که شده چرت و پرتها و خزعبلاتی اینچنینی بر زبان رانده است درکل این به اصطلاح کتابِ احمقانه، همچون دیگر کتابهایِ خردسوز، سبب شد تا در آن دوره، عده ای از مردمِ ناآگاه و بیخرد، تصور کنند که قوانینِ نابخردانهٔ اسلام، آنقدر به روز است که فرانسه از آنها بهره برده است و در بادِ این تصورِ احمقانه سالها خوابیدند و نتیجه پسرفتِ ما ایرانیان بود.. هنوز هم هستند کسانی که آنقدر پست تر از گوساله هستند که قرآن و احادیث را به نوعی مرتبط با دانشِ روز میدانند.. و این حال و روزِ سرزمینمان است.. افسوس از بیخردی و نادانیِ عده ای متعصبِ مذهبی و عرب پرستِ تهی مغز --------------------------------------------- امیدوارم این ریویو در جهتِ آگاهیِ شما دوستانِ خردگرا، مفید بوده باشه <پیروز باشید و ایرانی>
میرزا یوسف خان مستشار الدوله یکی از رجال عصر ناصرالدین شاه هست که در سال 1286 این رساله رو موسوم به رساله یک کلمه می نویسه. چیزهایی که یوسف خان مینویسه به گفته دکتر شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه از جمله اولین حرفهایی هستند که در زمینه آزادی و حکومت و قانون و... به این شکل متجددانه در ایران زده شدند. و همین حرفها در زمره عواملی هست که باعث تحولات فکری میشه و انقلاب مشروطه رو به وجود میاره. یوسف خان در این رساله به مقایسه حکومت و قانون در ایران و فرانسه پرداخته........ خیلی جالبه از این جهت که ما میبینیم خیلی از دغدغه هایی رو که ما الان هنوز هم در کشورمون داریم همچین شخصی در اون روزگار هم همین دغدغه ها رو داشته......... قوانین فرانسه رو با اونچه در شریعت هم هست مقایسه کرده و یه جورایی نتیجه گرفته که اروپایی ها بیشتر از ما دارن به شریعت عمل میکنن......... در جای جای کتاب نوشته که شاه هیچ فرقی با بقیه نداره و همه با هم برابرند. این حرف رو با جسارت تمام در بسیاری از جاهای کتاب بیان کرده.... وقتی این رساله منتشر شد ناصرالدین شاه دستور داد اون قدر این رساله رو بر سر یوسف خان بکوبند که چشمهاش آب آورد و مدتی بعد هم از دنیا رفت.
رویکرد اصلاحطلبانه مستشارالدوله یا رویکرد براندازانه آخوندزاده؟
در انتهای این نسخه از کتاب نامهای از نویسنده به مظفرالدینشاه آمده که ظاهرا قرار بوده بعد از مرگ نویسنده به اطلاع برسد و در آنجا بدون ترس و خودسانسوری حرفهایش را میزند. اما نیت اصلی نویسنده را از لابلای خطوط میتوان دید. آنجا که مینویسد:
"سیاسیون و حکمای عصر به آواز بلند فریاد میزنند چون اهالی ایران از امیر و فقیر قانون را تقلید اروپاییان میدانند و رشته تغییر و تبدیل مامورین دولت از زمان قدیم در ید اقتدار شخص اول دولت است ... وزرا و خیرخواهان دولت نظر به تکالیف واجبه خود دو دست دیگر نیز از صاحبان علم و افکار عاریه نموده شروع به تاسیس قوانین و تنظیمات نمایند. چون قانون را مضر به حال خود میدانند تا جان در تن دارند اقدام به این امر نخواهند کرد"
و سپس اضافه میکند:
"وضع قانون هرگز منافی مذهب حقه اسلام نیست و خلل و نقصی به دین و اسلامیان نمیرساند بلکه به واسطه اجرای قانون اسلام و اسلامیان به فواید غیرمترقبه نایل میشوند و از دستبرد اجانب خلاص و آسوده شده در انظار اهل عالم به عظمت و بزرگی زندگی مینمایند"
در واقع سه نکته اصلی در نیت نگاشتن کتاب آشکار میشود. نکته اول تقلیدی دانستن قانون بعنوان چیزی که از غرب میآید و برای ما ملتی اسلامی و شرقی پذیرفته نیست. دوم اینکه قانون در ایران مانع بزرگی به نام منافع دربار دارد و سوم اینکه به نوعی در فرهنگ عامه یا تبلیغات سیاسی مدنظر بوده که قانون با اسلام و شرع منافات دارد. به نظرم مستشارالدوله بر خلاف آخوندزاده که سعی میکند صرفا مسیری منطقی برای خرافات زدایی و همین طور پولمیک برای درافتادن با مردم و فرهنگ عامه را در پیش گیرد، به دنبال راهی است که با زبان خود مردم با آنها حرف بزند
در این راستا به شیوهای محافظهکارانه در باب نیت خود آورده است:
"برای اینکه ملّتی از تباهی در امان بماند و گذشته از آن به مدارج تمدن و تعالی برسد، برای اینکه افراد این ملّت آزاد و برابر باشند و جان و مال و آبرویشان در معرض تجاوز قرار نگیرد تنها وجود یک کلمه کفایت میکند: قانون"
بدین سان وی اندیشه هدف بزرگی را که در سر میپروراند مطرح میکند:
"به کار بزرگی که منافع دولتی و ملتی آن زیادتر از وضع الفباست مشغول هستم. اگر سعادت یاری کرد و اهتمامات من و همکاران من که با من یکرای هستند موثر افتاد بهترین نعمات قسمت ما و هموطنان ما خواهد شد"
و اضافه میکند:
"به جمیع اسباب ترقی و سیویلیزاسیون از قرآن مجید و احادیث صحیح آیات و براهین پیدا کردهام که دیگر نگویند فلان چیز مخالف آیین اسلام یا آیین اسلام مانع ترقی و سیویلیزاسیون است"
و اینها همه نشان میدهد که مستشارالدوله در نگارش این کتاب، هم پاسخی به رویکرد آخوندزاده در مکتوبات - که به یکباره از مردم میخواست برای ترقی دین خود را کنار بگذارند - و هم احتمالا پاسخی عکسالعمل مردم به رویکرد آخوندزاده - که اندیشه ترقی را در ضدیت با دین خود میدیدند - در سر میپرورانده است. این نکته در جایجای مطالب کتاب قابل ردیابی است. مثلا سعی میکند از درون سیستم و نگاهی سیاسی به مقوله قانون مبنای آن را پایه ریزی کند:
"حتی کدخدایان شهرها بدانند که بنای عمل عامه مردم بر شریعت میباشد و قادر به اجرای حکم خلاف قانون شریعت نخواهند بود"
و بر این اساس منطقی که در پیش میگیرد منطقی است که میگوید ببینید شما به قانون خود اسلام عمل نمیکنید و نه به قوانین غربیان: "در کدامیک از محکمههای عدالت مملکت اسلام موافق احکام مزبوره - قوانین فرانسه که با قوانین شرعی تبطیق داده - رفتار میشود؟"
بر این اساس، رساله یک کلمه به لحاظ محتوایی در واقع تفسیری بر "اعلامیه حقوق بشر و اتباع کشور" است که در سال ۱۷۸۹ و در جریان انقلاب فرانسه به تصویب رسید و نگارنده تلاش میکند تا نشان دهد هیچکدام از بندهای آمده در این اعلامیه بر خلاف شرع و اصول اسلام نیستند و به نوعی تمام آنها را میتوان به تفاسیری از قرآن مرتبط کرد. مسیری که به زعم وی احتمالا میتوانسته راهی به قانونمندی و پذیرش آن بگشاید و با رویکرد آخوندزاده در تضاد قرار میگیرد
اثری که ارزش تاریخی آن احتمالا بسیار بیشتر از ارزش محتوایی آن است و از طرفی اندیشیدن به نیتهای مستشارالدوله و مقایسه آن با افکار آخوندزاده به نظرم نکته مهمی است و از آن غفلت شده است
نحوهی نزدیک شدن مستشارالدوله به مسئلهی قانون و لزوم اجرای آن در ایران با اصل قرار دادن فهماندن مطالب به مخاطب آن دوره و زمان گره خورده است. من دلیل آوردن احادیث و آیات قرآن برای موجه کردن اندیشهها و آرزوهایش برای آوردن قانون به کشور را در همین راستا میبینم. برای فهماندن ایدههای رادیکال آن زمان به سران و مقامات و مذهبیون استفاده از این ادبیات شاید ضروری بوده است. در مجموع کتاب تاریخی جالب و خوبی بود هرچند که خواندن آن همه احادیث و آیات بعضاً زیادی و حوصلهسربر میشود.
یک کلمه :پیشرفت کشورفقط در یک کلمه و آن هم قانون رساله ی�� کلمه اثر میرزا یوسف خان تبریزی (یوسف مستشارالدوله) منتشر شده در ۱۸۷۴ میلادی یکی از نخستین تلاشهای روشنفکران ایرانی برای ایجاد حکومت قانون و مشروطه است. این کتاب در پیدایش جنبش مشروطه نقش داشته و از منابع بحث انجمنهای سری دوره مشروطه بودهاست. رساله «یک کلمه» تفسیری است بر اصلیترین مواد از اصول قانون اساسی فرانسه (مقدمهٔ قانون اساسی پس از انقلاب کبیر ۱۷۸۹). مستشارالدوله از پیشروان و آزادیخواهان دوره ناصرالدینشاه و از همفکران میرزا حسینخان سپهسالار و میرزا ملکمخان، بود. محمد امینی پژوهشگر تاریخ مشروطه میگوید: نخستین سند نوشتاری آغاز مدرنیته در ایران کتاب «یک کلمه» است که در سال ۱۲۴۸ ش یعنی نزدیک به ۳۶ سال پیش از انقلاب مشروطه در پاریس نگاشته شد. مستشارالدوله موادی از قانون اساسی فرانسه و اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه را انتخاب کرد و کوشید به روحانیان و بزرگان ایران نشان بدهد که این قوانین با قرآن مغایرتی نداشته و میتوان مسلمان بود و قانون را قبول داشت قانونی که به گفته وی شاه و گدا در آن برابر باشند https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%... لینک بررسی بیشتر کتاب در یوتیوب https://youtu.be/iJZAvRdNqS0?si=USd9C...
مستشارالدوله يكي از پيشگامان مشروطيت اولين كتاب قانون را تحت نام يك كلمه در ايران منتشر كرد. اين كتاب در اصل قانون اساسي فرانسه بود كه سعي داشت با اسلام از در سازش درآيد. منظور از مستشارالدوله از يك كلمه همان قانون است. با انتشار اين كتاب او را بازداشت كردند و در زنداني تنگ و تاريك انقدر كتاب قانون را بر سرش زدند تا جان سپرد.
این رساله ظاهرا اولین اثر مکتوب با موضوع قانون اساسی در تاریخ ماست نگاشته شده در سال 1285 یا 1286 نگارنده از موضع خودش به بررسی؟ قانون اساسی فرانسه پرداخته امروز از نظر محتوایی ارزشی نداره به نظرم از جهت تاریخی اما میتونه قابل توجه باشه من نمیتونم اثر رو از دو دیدگاه "هم زمانی" و "در زمانی" بررسی کنم اما به نظرم تخطئه کردن یک اثر با جنبه تاریخی احتمالا چندان فایده ای حاصل نمیکنه