Jump to ratings and reviews
Rate this book

新月与蔷薇:波斯五千年

Rate this book
作为世界上最古老、最辉煌的文明之一,波斯在五千年的风云变幻中,先后与希腊、阿拉伯、蒙古等多个文明发生碰撞与交流,近代以来又多次发生激烈的变革。作者从波斯文明自身的视角出发,将文学与政治交织,文化与社会相融,既展现了“新月”上的杀伐纠葛,又流露出“蔷薇”下的温婉柔情。

这是一部文明冲突与更迭的历史。从古代波斯到现代伊朗,这片土地的过去、现在与未来在这本书里栩栩如生。

598 pages, Hardcover

Published January 1, 2022

112 people are currently reading
1486 people want to read

About the author

Homa Katouzian

36 books182 followers
محمدعلی همایون کاتوزیان

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
118 (33%)
4 stars
148 (42%)
3 stars
60 (17%)
2 stars
15 (4%)
1 star
9 (2%)
Displaying 1 - 30 of 79 reviews
Profile Image for Maziyar Yf.
814 reviews631 followers
September 18, 2025
ایرانیان دوره باستان تا دوره معاصر کتابی ایست از دکتر همایون کاتوزیان ، او در این کتاب نسبتا کوتاه اما سخت غنی و پر معنا کوشیده تا تاریخ طولانی و پر حجم ایران را به گونه ای کوتاه و مختصر بیان کند . اما هدف نویسنده تنها بیان داستانسرایی و تاریخ صرف نبوده . او تلاش کرده هم چیستی تاریخ و هم چگونگی و چرایی آن را شرح دهد . او بارها تاریخ ایران و اروپا را با هم مقایسه کرده تا این گونه نشان دهد که تفاوت گذشته ایران با غرب چگونه بر آینده هر دو اثر گذاشته است یا همان و سوال پرسش مهم و تاریخی که زیباکلام در کتاب ما چگونه ما شدیم و غرب چگونه غرب شد و یا کاظم علمداری در کتاب چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت ؟ کوشیده اند پاسخی برای آن بیایند .
کتاب کاتوزیان را می توان به سه بخش ایران قبل از اسلام ، تحولات ایران از قرون میانه تا زمان قاجارها و ایران قرن نوزده و بیست تا پایان پهلوی می توان تقسیم کرد . او در دو فصل هم به ایران پس از انقلاب پرداخته که البته به درخواست ناشر ( مرکز ) این دو فصل حذف شده . از منظر حجم صفحات ، کاتوزیان بیشترین تعداد صفحات را به ایران قرن نوزده و بیست اختصاص داده و دیگروقایع پرشمار تاریخ ایران در قرون گذشته را بسیار بسیار مختصر بیان کرده . در حالی که بزرگی وقایع ایران در قرون اخیر مانند انقلاب مشروطیت و یا ملی کردن نفت نیاز به کتاب هایی جداگانه داشته و به هیچ گونه در این کتاب مختصر نمی گنجد .
اما مراد و هدف نویسنده بیان سیر حوادث و یا تاریخ به شکل خطی نبوده ، او با شرح تاریخ هدف بزرگتری یا همان داستان توسعه نیافتگی ایران را دنبال کرده است . کاتوزیان از این رو هم به جغرافیا و هم تاریخ ایران پرداخته و از مجموع این دو موضوع نتیجه گیری کرده است .
ایران در جبر جغرافیا

کاتوزیان بخش مهمی از چرایی تاریخ ایران را در جغرافیا می داند ،سرزمینی وسیع ، سرشار از کوه و بیابان با دسترسی بسیار محدود به آب . این گونه جمعیت ایران به گروه هایی نسبتا منزوی تقسیم شده . فاجعه کمبود آب نه تنها طبیعت و نظام کشاورزی بلکه ماهیت حکومت های ایرانی و رابطه میان حکومت و جامعه را هم دگرگون کرده . نویسنده این گونه نتیجه گرفته که خشکی زمین و پراکندگی واحدهای اجتماعی از تشکیل جامعه و نظام فئودالی مانند آنچه در بیشتر اروپا حاکم بود جلوگیری کردند . کاتوزیان ایران را جامعه خشک و پراکنده و یا در تعبیری بهتر و کاملتر جامعه استبدادی و کوتاه مدت شناخته است . در غیاب نظامی فئودالی در ایران بر خلاف اروپا هیچ طبقه اجتماعی مستقل شکل نگرفت . آنچه که شکل گرفت حکومتی استبدادی بود که بر همه چیز و همه کس فرمانروایی می کرد . این جامعه بی طبقه به شاهان ایران چنان قدرتی داد که حتی مقتدرترین پادشاهان غرب مانند پتر کبیر و یا لویی چهاردهم حتی به آن نزدیک هم نشدند .
تراژدی تکرار تاریخ در ایران

با وجود طولانی بودن تاریخ ایران و به قدرت رسیدن تعداد بسیار زیادی سلسله ، نویسنده تاریخ ایران را مبتلا به یکی از چهاردسته مطلق و استبدادی ، استبدادی ضعیف ، انقلاب و سپس آشوب دانسته و در نگاه کلی تر ایران درگیر چرخه ای دردناک و جانکاه از بی ثباتی بوده ، از آن رو که پس از آشوب دوباره حکومتی مطلق و استبدادی به قدرت می رسید و چرخه از نو شروع می شد .
کمبود آب و جبر جغرافیا ، ویژگی هایی برای حکومت های ایران ساخته که کاتوزیان آن ها را شرح داده است :

در گیری حکومت و دولت : یکی از مهمترین ویژگی های تقریبا تمامی حکومت ها در ایران بوده . گرایش حکومت به قدرت مطلق و استبداد ، تمایل جامعه را به سمت شورش و آشوب در پی داشته . ایرانیان تقریبا در تمامی تاریخ طولانی خود با حکومت مستقر مخالفت داشته اند . این مخالفت ها گاهی به جنبه کلامی مانند بد گویی ، شایعه پراکنی و مسخره کردن حکومت محدود بوده و البته بیشتر موارد هم به شورش ، جنگ و یا انقلاب ختم می شده
بحران جانشینی : مشخص نبودن جانشین حاکم از زمان هخامنشیان تا قاجارها وجود داشته ، گاهی به مدت چند سال کشور را در حنگ داخلی غرق می کرد و گاهی هم بحران نبود جانشین و جنگهای پس از آن به عمر سلسله هایی مانند افشاریه و زندیه پایان داده .
جدال همیشگی میان حکومتها و مردم ، سبب آرمانگرایانه شدن هر دو شده . در درازای تاریخ هیچ موردی از مذاکره میان حکومت و ملت دیده نمی شود . ایرانیان چندان به اعتدال و میانه روی اعتقاد نداشتند . آنها ترجیح می دادند به جای سازش ، شکست یا آنچه شکست شرافتمندانه می نامیدند را بپذیرند .
حکومت بدون اتکا به هیچ طبقه جامعه سبب ناتوانی شدید آن در برابر حمله خارجی شده بود ، برای نمونه کسی از صفویان در برابر افغانها یا از رضا شاه در برابر متفقین حمایت نکرد .
نظریه جامعه کوتاه مدت کاتوزیان را تقریبا در تمامی دوره های زمانی می توان دید . بنابراین بی ثباتی همواره و همیشه با ایران بوده و مانع رشد آن شده است . بدون رشد ، پیشرفتی همه حاصل نشده و توسعه هم همانند رویا دور از دسترس مانده است .
نبود قوانین مستقل از حاکمیت. در حقیقت حاکمیت قانون و محدود کردن حاکم به قانون همواره یکی از حسرت های ایرانیان بوده .
بنابراین تاریخ ایران با وجود طولانی بودن آن ، هیچگاه تداوم نداشته بلکه مجموعه ای از دوره های کوتاه مدت و به هم پیوسته بوده است. در درازای تاریخ گرچه جامعه بارها دگرگون می شده اما حکومت استبدادی تقریبا با ویژگی های یکسان قسمت ثابت و همیشگی آن بوده است . نویسنده بی ثباتی و احساس عدم اطمینان به حکومت را سبب تشدید شخصی گرایی عمیق در ایرانیان دانسته که آنرا می توان در دو حس فوق العاده نیرومند احساس امنیت در خانواده ، طایفه و یا قبیله و احساس ناامنی و آسیب پذیری در میان بیگانگان و در جامعه ای بزرگتر دید .
زندگی مان شعر و افسانه

آیا زیستن در چنین شرایطی ما ایرانیان را به پناه بردن به شعر و افسانه واداشته ؟ البته کاتوزیان عناصر دیگری را هم به زندگی ایرانی افزوده : شعر ، اسطوره و افسانه ، عرفان و دین . او نتیجه گرفته که احساس در میان ایرانیان و شکل دادن به آرای آنان جایگاهی والاتر از عقل دارد . برای یک ایرانی احتمال پذیرفتن نکته ای که با داستان ، شعر و یا استدلالی ماورای منطق توجیه شده باشد بیشتر است تا پذیرفتن استدلال صرفا منطقی ، با شواهد عینی و داده های آماری .
و این گونه است که داستان شگفت انگیز کاتوزیان شروع می شود :
داستان یکی از متنوع ترین ، پرتلاطم ترین و اعجاب آورترین تمدن های بشری . داستان سرزمین و مردمی که همه فصل ها را شاهد بوده اند و هم اکنون آینده ای را پیش رو دارند که پیش بینی آن شاید از پیشگویان نیز ساخته نباشد .
کاتوزیان سپس از مادها و هخامنشیان شروع کرده و تاریخ پر ماجرای ایران را تا زمان سقوط پهلوی بیان کرده . آنچه مشترک در میان انبوه سلسله ها می توان دید بیگانگی مردم از حکومت و به خصوص این بوده که در لحظه حساس حکومت ها از پشتیبانی هیچ طبقه اجتماعی برخوردار نبودند . ماهیت مشترک دیگر را می توان در پیروزی سریع و قاطع مهاجمین و یا در سقوط شتابان حکومت ها دید .
فر ایزدی و شاهان

با وجود تعداد زیاد شاهان در ایران ، آنها را می توان به دو گروه برخوردار از فر و فاقد فر ایزدی تقسیم کرد . مهمترین ویژگی که نویسنده برای حاکمان برخوردار از فر ایزدی شمرده عادل بودن حاکم است . یعنی فردی که حافظ صلح و ثبات باشد ، از مرزها محافظت کند ، قدرت ماموران حکومت را محدود کند ، به درگیری و هرج و مرج در کشور پایان دهد ، بر رفاه و ثروت مردم اضافه کند و از همه مهمتر با مشتی آهنین بر کشور حکومت کند . کاتوزیان انوشیروان عادل و شاه عباس کبیر را نمونه ای کامل از حاکمان عادل در کل تاریخ ایران می داند . به همین ترتیب نویسنده داریوش اول ، شاپور اول ، شاپور دوم ، خسرو اول و ملک شاه غزنوی را دیگر شاهان عادل شمرده . شاهانی که پس از آنها خاندان پادشاهی و بنیان کشور رو به سقوط و انحطاط رفته است و این انحطاط و ناتوانی پس از آن آنقدر فاجعه بار بوده که سبب حمله اعراب و یا هجوم افغانها به ایران شده و سالهای سال موج هایی از بی ثباتی ، جنگ داخلی و نابودی زیر ساخت های اقتصادی را به دنبال داشته . برای نمونه فاصله میان صفویه و قاجاریه ، که ایران در آتش جنگ های بی شمار داخلی و یا لشکر کشی های نادرشاه می سوخته زمان ثبات و پیشرفت غرب در اقتصاد ، صنعت و دریانوردی بوده . به این ترتیب فاصله میان اروپا و ایران به گونه ای باور نکردنی بیشتر شد .
کتاب ایرانیان دوره باستان را باید در راستای کتاب های زیباکلام و دکتر علمداری و دررده کتاب های توسعه دانست . کاتوزیان سقوط ایران در قرن نوزدهم را صرفا نتیجه نادانی و بی خردی قاجارها و یا ناشی از فساد و هوس بازی و یا فقدان حس میهن پرستی آنها نمی داند . از نگاه او این برداشت سطحی مشکل اساسی جامعه ایرانی از زمان باستان به این سو را نادیده می گیرد . ایران از ابتدا و از نظر ساختاری از ثبات و پیش بینی بلند مدت که برای ایجاد نظام اداری با ثبات و وفادار ضرورت داشت برخوردار نبود . هدف اصلی شاهان ایران بیشتر حفظ قدرت و جایگاه خود در برابر خطر دانمی سرنگونی در اثر شورش و یا خیانت بوده تا رقابت با امپراتوری های همسایه ، از امپراتوری رم ، عثمانی گرفته تا روسیه تزاری . جامعه ایرانی کوتاه مدت بوده است . ایران ناگهان و به خصوص در زمان قاجارها خود را با قدرت هایی خارجی روبه رو می دیده که نه می توانست آنان را شکست دهد و نه با آنها رقابت کند . تنها می توانست به امید محدود کردن قدرت و نفوذ دو قدرت یکی از آنان را علیه دیگری به کار گیرد .
Profile Image for Helga.
1,386 reviews482 followers
October 18, 2025
The great civilization towards which we are now moving is not just a chapter in the history of this land. It is its greatest chapter; an ideal with which thousands of years of Iran’s development must inevitably end up, and which in turn must be the dawn of a new era in our national life.
-Mohammad Reza Shah Pahlavi


The Persians is a well-written and informative overview of Iran’s eventful and complex history.
It begins from the foundation of the Persian Empire and ends around 2009, with Ahmadinejad’s second presidential term.
The book follows different eras in Iran’s long history, but the main focus is on the 20th and 21st century.

The story of our good and our evil will be writ
For history has a book, a pad, a page.
-Ferdowsi

Profile Image for Ahmed.
918 reviews8,053 followers
February 11, 2019
الفرس (إيران في العصور القديمة والوسطى والحديثة) ..... هوما كاتوزيان

انتهيت منه، وأضاف لي الكثير والكثير من المعلومات والإضافات بطريقة عرض سلسة وعميقة وبعيدة عن التطويل اللي بيبعث على الملل أثناء القراءة.

إيران مجتمع ملهم جدا، بتفاصيل وأحداث مليئة بالغموض والإثارة والتشويق، تاريخ مجتمع أقرب لرواية طويلة، الزخم اللي في تاريخها وشخصياتها سواء أدبية أو دينية أو سياسية تضمن للقاريء متعة ما بعدها متعة.

الكتاب باديء من عصور الحضارة الفارسية الأولى مرورا بفترات الاضمحلال والعظمة إلى وقتنا الحالي، مع تركيز أكبر على الثقافة الشعبية وحياة البشر نفسهم، وهنا لابد الإشارة لثقافة الكاتب الكبيرة بما يكتب عنه، الرجل قرأ الأدب الإيراني من شعر ونثر، ودارس جيدا لشخصيات الحكايات الإيرانية ودا ضمن للكتاب تفاصيل بتعطي مصداقية كبيرة، وفي نفس الوقت الكتاب بعيد عن التجاذب والانحياز لأنه بيعرض للتاريخ فقط.

كتاب ضخم ممتع وبيضيف للقاريء، واعتقد إن الكتاب وفر مرجع غاية اللطف لمن أراد الاطلاع على إيران والإيرانيين بصورة عامة، وعلاقاتهم بالمحيطين بهم، وعلاقتهم ببعضهم البعض.
Profile Image for Aroosha Dehghan.
Author 3 books94 followers
May 31, 2023
تحلیل جامعه‌شناسانه تاریخ ایران!
من کلا با فشرده کردن تاریخ مشکل دارم. به نظرم برای این موضوع و این بازه‌ی زمانی که در نظر گرفته شده (باستان تا معاصر) تعداد صفحات بسیار کمه و همین باعث میشه کتاب برای خواننده‌ی مبتدی تاریخ ایران ناکارآمد بشه. با این حال اگر اولین تجربه‌های تاریخ‌خوانیتون نیست بهتون پیشنهاد می‌کنم «ایرانیان» رو بخونید.
کتاب انسجام خوبی داره اما ترجمه‌ش به این خوبی نیست و بعد از دیدن نسخه‌ی اصلی متوجه شدم که گویا همه‌ی فصل‌ها هم ترجمه نشده. هرچند همین هم که هست خودش غنیمته.
کلیت کتاب می‌خواد این رو نشون بده که جامعه‌ی ایران به طور ممتد و پیوسته یک رفتار مشخص رو در برابر فرمانروایانش تکرار کرده.
البته من موقع خواندن کتاب این حس رو داشتم که نویسنده این فرض رو پیش روی خودش گذاشته و بعد دنبال مثال گشته. (چون موارد نقض فرض هم زیاده اما اشاره‌ای بهشون نشده).
«ایرانیان» اگرچه پژوهش خوبیه اما جامعه‌ی هدفش ما نیستیم. مخاطب غیر ایرانی (و به ویژه اروپایی) رو در نظر گرفته و به سبکی نوشته که او متوجه بشه (معنی حرفم این نیست که ما متوجه نمیشیم! مثال‌هاش اروپاییه). با این حال کتابیه که ارزش خواندن داره و پیشنهادش میکنم.
Profile Image for Sattar Shayesteh Far.
74 reviews39 followers
January 24, 2020

کتاب بیشتر برای شناساندن ایران و ایرانی ، به دنیای غرب نوشته شده ، و وقایع با مثالهایی برای فهم بیشتر مردمان غرب با اشخاص غربی زده شده .
یکی از دلایل عقب ماندگی(البته مهمترین) ایران که از کتاب میشه استنباط کرد ، حرمسرا شاهان در تقریبا تمامی سلسله ها (به جز پهلوی و چند ساسله دیگر)بوده ، پادشاهان با محدود کردن ذهن زنان حرم و پروش دادن شاهزادگان در میان حرم ، باعث به وجود آمدن پادشاهی نا لایق میشدند ، که این دخالت حرم در اوضاع مملکت در دو روایت بسیار مشهود است، نخست کشته شدن امیرکبیر به دست مادر شاه و دومی سفر دوم ناصرالدین شاه به فرنگ که برای قانونمندی شدن ایران و تغییر عقیده شاه تدارک دیده شده بود که توسط زنان حرم که در میانه راه بازگشت داده شده بودند ناکام ماند و نتیجه عکس داد.
به قول وینستون چرچیل

اگر میخواهید جامعه ای هزار سال هم بگذرد و پیشرفت نکند}

زنان یک جامعه را محدود کنید
آن ها را تو سری خور و حقیر کنید
تمسخرشان کنید
کاری کنید تا بزرگترین آرزویشان ازدواج
و بزرگترین هنرشان آشپزی و خیاطی باشد
بلایی بر سر آن ها بیاورید تا از اجتماع بترسند
تخم تفکری در ذهن پدرانشان بکارید تا ایمان بیاورند دخترانشان را باید در قفس پرورش دهند
کتاب علم و قلم و چکش را از دخترانشان بگیرید و به جای آن ملاقه و سوزن و انجیل ... به دستانشان بدهید}
یکی از نکات دیگر کتاب ، نوشته نشدن تاریخ جمهوری اسلامی به گفته نویسنده نداشتن اجازه این کار است ، که این نشانه این است که این سلسله نیز مانند سلسله های پیشین ایران غیر قابل نقد و انتقاد است ، و سردمداران این مملکت حتی در قرن ۲۱ افکاری چون صده های گذشته برای فرمانروایی این ملک یعنی ناآگاه نگه داشتن مردم از وقایع روز دارند ، و اطلاعات که از تاریخ این سلسله نوشته میشود ، از فیلتر های گوناگون گذشته و باب میل شخص اول شده است.
که البته رسیدن به این هدف با افزایش رسانه های گروهی در دو دهه گذشته ناکام مانده .
بسیاری از وقایع تاریخی مانند قحطی بزرگ ۱۹۱۸ که مسبب اصلی آن انگلستان و روسیه بودند فقط چند کلمه درباره آن توضیح داده شده شاید این مطلب از این کتاب حذف شده و یا تحقیقی در باره آن نشده که مطالب باب میل خواننده غربی شود.

در مجموع میشه گفت:

تاریخ ایران را که مرور میکنی ، انگار صد بار یک داستان رو تکرار میکنی
- حاکمی مقتدر که ایران روی کار آمد و آن را به صورت قدرت -مطلقه و دیکتاتوری اداره کرد . - مردمی که برای نان و آزادی قیام کردند و چندید بار سرکوب شدند .
- و در آخر یا دشمن خارجی ایران را تصرف کرده و یا پادشاه بعدی آمده که از قبلی بدتر بوده
- و مردم افسوس میخوردند که چرا پادشاه قبلی رفته
و تاریخ امروز ما هم بدون تغییر اینگونه نوشته می شود. البته با این تغییر که پادشاه قبلی چنگی به دل نمیزده.
Profile Image for عمر الحمادي.
Author 7 books704 followers
July 14, 2015

في عام ١٩٣٥ استبدل الفرس المسمى التاريخي لبلادهم باسم إيران للتأكيد على الأصل الآري الأوروبي للدولة الفارسية مما ظنوا أنه سيزيد من حظوة الدولة الفارسية في الغرب ، لكن تجري الرياح بما لا تشتهي السفن ثم قامت الثورة الإسلامية ودفنت أي أمل في اللحاق بركب الغرب لعقود طويلة.

هذا الكتاب يأخذك في رحلة طويلة وشاقة في تاريخ الفرس القديم والحديث ، ومن أراد فهم تحركات الفرس اليوم فعليه بتاريخهم الذي ما هو إلا دوران مستمر حول نفسه.

دلل التاريخ الفارسي باستمرار على أن الدولة حين يصيبها الضعف فإن المجتمع -الذي يكون عادة في مواجهة الدولة- إما يساعد في سقوطها أو يقف على الحياد ، تم احتلال المحافظات الغربية والوسطى بسرعة البرق على يد جيوش الفتوحات العربية التي وصلت سريعا لخراسان في أقصى الشرق ، وتم مقتل يزدجرد الثالث كسرى الفرس بعد مطاردة وخيانة من حاشيته.

ثم تكرر ذلك التخلي من قبل الشعب عن الحاكم عند دخول القائد الأفغاني محمود مدينة أصفهان في عام ١٧١٧، فلم يكن للشعب أي استعداد للدفاع عن الدولة الصفوية لأنها كانت ضعيفة ومستبدة ، وبعد استعادة نادر شاه للدولة الصفوية من بين يدي الروس والعثمانيين ،تم نقل العاصمة إلى مشهد وعرض على الدولة العثمانية أن تكون إيران على المذهب السني - الذي يعتنقه - شريطة أن يعترف العثمانيون بالجعفرية كمذهب فقهي إلى جانب المذاهب السنية الأربعة ، وقد كان ذلك مرفوضا مثل رفض فرض المذهب السني على الإيرانيين ، والملاحظ أنه عندما بدأت قوة المجتهدين في الظهور في القرن ال١٧ بقيادة محمد باقر المجلسي، بدأ الصفويون اضطهاد الأقليات الدينية من يهود ونصارى علاوة على السنة والصوفية الذين كانوا مضطهدين قبل ذلك ، وفي عام ١٨٩٠ ظهرت فتوى تحرم استهلاك التبغ وتدخين النارجيلة بل وتعادلها بمحاربة إمام الزمان بسبب منح إمتياز إنتاج التبغ الإيراني لشركة "تالبوت" البريطانية مما شكل تعدي على نشاط التجار الإيرانيين ، فخرج الشعب في مظاهرات وسفكت دماء حتى ألغى الشاه الإمتياز برمته.

وتكرر تخلي الشعب عن الحاكم مرة أخرى في عام ١٩٤١ حين زحفت القوات السوفيتية والبريطانية داخل إيران بسبب رفض الشاه طرد الألمان والسماح للحلفاء باستخدام السكك الحديدية ، فكان أول من تخلى عنه جيشه وبرلمانه وشعبه وأجبر على التنحي لصالح ولده محمد رضا بهلوي ، وفي زمن الأخير تجد أن النظام العراقي الديكتاتوري كان يمتلك شعبية كبيرة بين المثقفين الإيرانيين لكونه معاديا لنظام الشاه.

يقول المؤلف أنه في عام ١٩٧٩ كانت إيران دولة ثرية ولم يحدث في العصر الحديث أن أصبحت بمثل هذا الثراء والتمدن والتصنيع والتعليم حتى صارت غير محتاجة للمساعدات الخارجية ، بل وكانت للشاه سياسته المستقلة التي كان يرواح فيها بين أمريكا وبريطانيا والصين والاتحاد السوفييتي ، لكن أدت إستراتيجية الشاه في التنمية الاقتصادية إلى قيود ومآزق تضخمية وإحباط للتوقعات، أدت في النهاية لتولد سخط اجتماعي وميول ثورية في زمن انفجر المجتمع بأكمله بالرغم من ارتفاع مستوى الرفاهية لجميع قطاعات الشعب مع ظن الشاه أنه محبوب من شعبه.

بحلول السبيعينيات كانت العدائية قد وصلت إلى حد جعل المجتمع لا يقدر أي خدمة تقدمها الدولة له ، بل على العكس كان يصور أي إنجاز لها بأنه فشل جديد ، حتى احتلال الجزر الإماراتية عدّوه مؤامرة بين الشاه و"أسياده" البريطانيين بسبب تخليه عن البحرين ، وكانوا يلقبون الشاه بفاتح "تنبان" أي فاتح السراويل الداخلية ، ولم يثمنوا اللعب الذي لعبه الشاه في زيادة أسعار البترول إلى أربعة أضعاف والذي رأوه جاء بأمر من أسياده الأمريكان ، وكان مثقفو إيران يحملون الشاه مسؤولية التخلف الاقتصادي والاجتماعي حتى جعلوه السبب الرئيسي لاستيرادهم الإبرة من الخارج، وطالبوا بدرجة أعلى من العلمنة وفك الارتباط بالمؤسسة الدينية ، وما إن بدأت الدولة بتفكيك ارتباطها بالقوى الدينية والاستثمار في التصنيع وتشجيع الثقافة الغربية حتى انقلب عليها المثقفون ونعتوا ما فعلته الدولة -نزولا عند طلبهم- اعتماداً على القوى الإمبريالية.

التف الناس حول الخميني لأنه كان يقول ما يريدون سماعه وينادي بكل صراحة بسقوط الشاه ، وصار كعبة المضيوم في باريس للإيرانيين المناوئين للشاه ، وادعى كثير من الناس رؤية وجهه على القمر ، وتداولوا صوره وهو جالس تحت شجرة تفاح في باريس وعلى وجهه ابتسامة وقورة ، وكل كلمة كان يقولها كانت الغالبية العظمى من الإيرانيين - دينيين أو لا دينيين - تأخذها على أنها وحي إلهي ، خرج أهالي طهران في مظاهرات حاشدة وأحرقوا المصارف ودور السينما ومحلات الكحول ، شعر مراسل البي بي سي بغرابة شديدة حين أشار لرجل يرتدي بذلة غالية وربطة عنق "بير كاردن" ويرقص حول إطار يحترق ويهتف بالشعارات الثورية.

وعندما اقتربت نهاية الشاه صار يقسم على الحفاظ على سلامة أراضي الدولة والمذهب الشيعي الاثناعشري وطلب من رجال الدين المحافظة على الدولة الشيعية الوحيدة في العالم ! وأنه سمع رسالتهم ويتعهد لهم بمستقبل خال من الاستبداد والظلم والفساد ، ولكن ذلك الوعد لم يتمكن من الوفاء به ولم يتمكن من تحقيقه أحد من الذين نصبوا المجانيق ضده.
1,212 reviews164 followers
March 29, 2020
14 chapters in search of an editor

To connect a serious book of Persian history to modern Chinese science fiction might seem like putting octopus with chocolate ice cream, but my mind, admittedly rotted out by too much MAD magazine in my wasted youth, kept drifting in that direction as I read THE PERSIANS. The author’s main theme, reiterated often, is that Iran’s history is one in which arbitrary rulers are continually opposed by society. If out of chaos a strong man ascended to power, then people accepted him as being “the chosen one”, but his arbitrary rule, without any legal structure, could always be undermined. When the current arbitrary ruler died or was toppled, there would be a chaotic period as successors fought among themselves for the top position. Apt or not, this definitely reminded me of Liu Cixin’s “Three Body Problem” in which a planet affected by two suns went through Chaotic Periods and Stable Periods. Iran/Persia went through this pattern of instability for a couple of thousand years. There was no feudal period, argues Katouzian, because rulers could and did confiscate any and all property at any time, kill or exile the erstwhile owners. As a result very few properties could be passed from one generation to the next. This applied to the monarchy as well: the first six or seven chapters read like a list of family murders and blindings of brothers, uncles, and sons. These are chaotic periods for you, the reader, as well, because it is nigh impossible to keep track of all the characters, most of whom appear on only one page. It was, he says, a “short-term society” echoing unknowingly the Chinese novel again.

OK, if you are someone who plans to study Persian history in detail, all this might be useful to some degree, but for a serious reader, not to mention a casual reader, all this is way too much. It is like a litany of royal changes, revolts, battles, and invasions by various peoples, with occasional mentions of poetry or painting tacked on at the end of each chapter. An editor was sorely needed. Arbitrary rule continued right up to the 20th century, until an early revolution attempted to bring in some legal framework in 1905-06. The result of centuries of such rule was, the author says, that society in Iran always opposed the ruler. Each “side” tried to rule exclusively. The rise of Reza Shah Pahlavi who gained the throne in 1926 ended a Chaotic Period and ushered in a Stable one, but soon society opposed his arbitrary rule. His son, Mohammad Reza Shah Pahlavi, kept on his throne thanks to British and American direct interference, became more and more arbitrary and was toppled, as we all know, by a giant popular movement led by the Ayatollah Khomeini. Once he ascended to power by nearly universal acclaim, he had to crush various factions which fought among themselves as well. Whether the government of the Islamic Republic will be eventually repudiated by the Iranian people remains to be seen, but there are signs of unrest. Their willingness to mow down demonstrators, their history of executions and driving people into exile certainly echoes earlier periods in Persian history. In short, the author says, “The Iranian example (is) stark evidence against Eurocentric universalist theories of history.” (p.325) He tries to show repeatedly how in the West one class (lower) overthrew the regime of another (upper), but in Iran, the whole society overthrew arbitrary rule and its enforcing agencies.

The chapters on the 20th and early 21st centuries are far more readable, but still, I felt a stricter editor would have pared down the mass of details. The large number of misspellings evidence the missing editor, as well as the mix of transcription styles—Farsi, Arabic, and English. In short, you can definitely learn something from THE PERSIANS if you are persistent enough, but it’s a tough trot.
Profile Image for Maha. ALyazedi.
160 reviews214 followers
October 16, 2017
و ختامه مسك ^_^
… .
يمتلك الشاه سلطة لم تتوفر لأي حاكم أوربي فكانت كل السلطات و الثروات و حياة الناس و ممتلكاتهم بيد الشاه
… .
أفغانستان و طاجكستان كانتا تنتمي لإيران ثقافيا و تاريخيا
… .
لغات محلية في إيران غير الفارسية
الكردية… الباشتو… الأوسيتسية… العربية . و التركية
… .
آلهة الزرادشت هي
آهوار مازدا… ميثرا… أناهيتا
ميثرا هو إله العهد و سيد النار
آهوارا مازدا هو بمثابة الرب و إله الخير
فارونا هو إله القسم و سيد الماء
خورنا هو إله النعمة الإلهية
اهريمان أو أورمازد هو إله الظلام

ديانات في إيران قبل الإسلام
الزرفانية
المانوية و هي مزيج من الزرادشتيه و المسيحية و البوذية و البابلية و الهندوسية
المزدكية و هو دين مبني على أساس زرادشتي و بتأثر مانوي
… .
تعدد الزوجات في إيران قبل الإسلام كانت ظاهرة شائعة
… .
المرأة الفارسية قبل الإسلام كانت مملوكة لأقاربهن الذكور
… .
يعتقد أن الذي اغتال سيدنا عمر بن الخطاب هو إيراني مسيحي
… .
طقوس التعزية عند الشيعة من ضرب و جرح
هو ممنوع رسميا في إيران الا أنها لم تتوقف هذه الممارسات
Profile Image for نجد.
423 reviews243 followers
February 3, 2024
من الصعب وضع مراجعة وافية لكتاب بهذا الحجم (600 صفحة) لكن سأحاول جُهدي، ذاكرةً نبذة عامة عن مواضيع الكتاب ومن ثَمَّ بعضُ المعلومات الواردة فيه والتي أثارت اهتمامي.

***

تحدث الكتاب عن مواضيع عدّة، كالقوميات الموجودة في إيران (ليس فقط الفرس)، وتكلم عن الميثولوجيا والأساطير الفارسية (هذا الجزء كان مملاً بالنسبة لي)، وتحدث عن التاريخ الامبراطوري الفارسي خصوصاً الدولة الاخمينية (دولة قورش الكبير) والامبراطورية الساسانية (التي أسقطها المسلمون)، وتحدث عن الديانة الزرداشتية التي صارت ديانةً رسمية للساسانيين، وعن الحركة المزدكية، كما تحدث عن الحروب الكثيرة بين الروم والفُرس، وعن اضطهاد المسيحيين تحت الحكم الفارسي (وهذا كان أمراً جديداً علي معرفتُه)

تحدث الكتاب عن شخصية كورش الكبير، المؤثرة في التاريخ الفارسي، واستمتعت بمعرفة هذه المعلومات عنه إذ أنني لم أكن أعرفه، واستند الكتاب على هذه المعلومات بمصدر تاريخ هيرودوت المؤرخ الإغريقي، إلى جانب مصادر أخرى، على طول الكتاب.

يظهر من الكتاب (في الفصل الذي يتحدث عن الإسلام والصحابة والفتنة بين السنة والشيعة) أنه نقل بعض شبهات الشيعة -غير الثابتة- الطاعنة في الخلفاء الثلاثة الأوائل -رضي الله عنهم- وقصة السقيفة، والطعن في الصحابة بموضوع فتنة معركة الجمل، فما طرَحه أن عائشة وطلحة والزبير قاتلوا علياً وحاربوه غير دقيق -رضي الله عنهم جميعاً-.

-وهذا السبب الرئيسي في تخفيضي من التقييم، إلى جانب كثرة الحشو والإسهاب في بعض المواضع مما أثمر المَللْ-.

أيضاً قوله أنه (يُعتقد) أن أئمة الشيعة (يقصد أئمة آل البيت) قد قتلهم الأمويون والعباسيون بطريقة مباشرة أو غير مباشرة غير دقيق وثابت تاريخياً، بل الهواشم والأمويين بينهم مصاهرة ونسب، إلى جانب أن علي بن الحسين (زين العابدين) كان الناجي من كربلاء ولم يقتله يزيد بعد معرفته بأنه حيّ بل عاش وقتاً طويلاً وقال فيه الفرزدق قصيدته المشهورة (هذا الذي تعرف البطحاء وطأتهُ).

حتى في عصر العباسيين، الصراع كان بين الطالبيين والعباسيين بسبب السُلطة، لا بسبب المظلومية التي يحاول الشيعة نشرها، والدليل أن العباسيين قتلوا الأمويين أيضاً لأجل السُلطة، ومن المعروف أن الأئمة رضي الله عنهم عاشوا في العصر العباسي ولم ينتهي نسلهم مثلاً ..

أيضاً قول المؤلف أن الحسين -رضي الله عنه- خرج على يزيد للمطالبة بإمامة آل البيت، وهذا غير دقيق، الحسين رضي الله عنه لم يبايع يزيد أساساً ليخرج عليه، وثانياً هو طلب الإمارة لنفسه لأن الجُموع قالت أنها ستُبايعه، ولم يحمل لواء إمامة حصرية لآل البيت.

والجزم الغريب من المؤلف بسوء واستبداد الأمويين وامتلاكهم لسمعة (غير حميدة) في التاريخ حسب تعبيره، وافتقارهم لدعم الناس و الحاضنة الشعبية (!!)

أيضاً ذكر المؤلف بأن العباسيين كانوا فُرس الهوى إن صح التعبير، وإن كان هذا الوصف غير دقيق، إلا أن الأغرب قوله بأنه كان لهم أتباعٌ كثيرون بين العرب (خاصةً الشيعة منهم)!! وهذا أمر غريب، إذ أننا نعرف موقف الشيعة من العباسيين واتهامهم زوراً لهارون الرشيد بقتل الكاظم -رحمهما الله-، والشيعة لم يكن هذا موقفهم من العباسيين والأمويين فقط فكل دولة خلافة سنية لم يكونوا على وِفاق معها، الأيوبية والعثمانية وغيرها.

أكتفي بهذه الأمثلة، لتبيين بعض التقريرات الخاطئة للمؤلف والتي واضح أنها قادمة من خلفية شيعية، قد لا يكون يؤمن بها بالضرورة ولكن المقصد أنها هي النسخة التي يعلمها ربما.

طبعاً المؤلف يحاول تحليل الرواية الشيعية والمنهج الشيعي بمقارنته بالإرث الزرداشتي في مسألة عصمة الأئمة (النعمة الإلهية في المعتقد الزرادشتي)، ومسألة استشهاد الحسين رضي الله عنه، وغير ذلك من التشابهات، -ملّة الشرك واحدة-.

إذ ذكر نقطةً لفتت انتباهي، فقال: "ثمة جانب من السيكولوجية الاجتماعية الإيرانية قلما غاب عن الملاحظين الأجانب، وهو طغيان -التقيّة- أي أن يُخفي المرء معتقداته أو ديانته أو أي أمر آخر حين يقتضي الأمر ذلك، وان يتظاهر في الحالات الصعبة بآراء لايعتنقها في الواقع.
وعادةً ما تُنسب هذه الصفة إلى قاعدة في المعتقد الشيعي، لكنها متعمقة أكثر من ذلك وناتجة عن غياب الأمان الاجتماعي والتاريخي المذكور آنفاً، والذي يُعزى أساساً إلى الطبيعة الاستبدادية للدولة الإيرانية والمجتمع الإيراني، ثم عزّزته أكثر الغزوات الأجنبية.
مع ذلك فهناك وجه آخر يقابل هذه التقية الإيرانية، حين يقرر الإيرانيون التعبير عن مشاعرهم يفعلون ذلك بكل صراحة وقوة، ففي حالة الصراع العلني -كما حدث عدة مرات في القرن ال20- يميل الإيرانيون إلى المخاطرة بالفشل التام بدلأً من القبول بحل وسط".

***

أكثر ما أعجبني هو الجزء الخاص ببروز القومية الإيرانية في العصر الحديث، والتي مهدت لسياسات الشاه بهلوي المعروف (الذي خُلع بثورة 79)، والحقيقة أنني كنت أقرأ هذا الفصل وأنا أضحك من تشابه طرح القوميين في كل مكان، فالإيراني القومي كان يرى أن سبب تخلف إيران هو الفتح الإسلامي (العربي بنظره) وكذلك الأتراك، رغم أن هذا حدث قبل 1400 عام! وهو عين ما يطرحه القوميين في الأماكن الأخرى سواءً الفراعنه الجدد أو الآشوريين الجدد أو غيرهم، ونفسية الضحية عموماً في عصرنا غدت نفسية رائجة، من السهل رمي كل عيوبي ونقائصي ومشاكلي على أشخاص آخرين.

عندنا في السعودية أمر مشابه لكن من غير ناحية القومية (لكون غالب السعوديين من نفس القومية والعِرق)، فيتم استحداث عدو جديد وهو التدين، فيُقال أن المتدينين هم من اختطفوا المجتمع، وغير ذلك، وكأن المتدينين منعوهم من صناعة النووي.

***

تحدث الكتاب أيضاً عن (رضا شاه بهلوي) وهو والد محمد شاه بهلوي الذي خلعته ثورة الخميني المعروفة في ال79، و رضا هذا كان ضابطاً أطاح بالسلالة القاجارية و استبدلهم بمَلَكيّته و حَكَم في الفترة ما بين (1921-1941م)، وكان يعتنق فكرة القومية الفارسية وأفكار الحداثة والعلمانية وسعى بهذه السياسات، وكان حكمه استبدادياً.

كانت مبادئ برنامجه الإصلاحي (التحديث والمركزية والعلمنة) قد وُضعت سلفاً على يد النخبة القومية الفارسية منذ صعود الدستورية، وخاصةً بعد نهاية الحرب العالمية الأولى، وكانت تلك النخبة تؤمن باستخدام السلطات الدكتاتورية لتأسيس جيش موحد، وإخماد الفوضى، وبناء دولة قومية حديثة، وإعادة تأكيد السيادة الوطنية، وفصل الدين عن السياسة، وزيادة التعليم الحديث غير الديني، وتشجيع الصناعة الحديثة، وفرض زي موحد، وفرض اللغة الفارسية على الأقليات اللغوية، وتحسين وضع المرأة، وفرض نزع الشادور والحجاب، وقد كانوا يأملون بأن هذه جميعاً سوف تحوّل إيران إلى مجتمع من الطراز الغربي الأوروبي خلال فترة وجيزة.

ومالم تتوقعه هذه النخبة هو احتمال تحول هذه الدكتاتورية إلى حُكم استبدادي ينقلب عليهم هم أنفسهم لاحقاً!

العجيب أن رضا هذا قبل أن يُطيح بالحُكم القاجاري، حاول أن يكسب بجميع الكروت كما يُقال، فتحدث مع المؤسسة الدينية (الشيعية) وحاول كسب ودها وإظهار إخلاصه الديني وذلك بتنظيم مسيرات حداد من الجيش (الذي كان هو قائده) على أرواح شهداء كربلاء! وفي المقابل لذلك حصل على تأييد علني من المؤسسة الدينية التي أرسلت إليه هدايا من خزائن العتبات.

يبدو أن المؤسسات الدينية دائماً يسهُل خداعها من قِبل الساسة.

وأيضاً قام شاه باستحداث التعليم الجديد (التعليم اللاديني) الذي يُدرَّس فيه التاريخ والأدب بأسلوب دعائي يمجِّد فارس القديمة بطريقة رومانسية، مع تشويهٍ وانتقادٍ قاسٍ للعرب والأتراك، وتجاهل للمجموعات العرقية الإيرانية الأخرى (الأكراد والعرب والأتراك وغيرهم)، وتظاهُر بأن الفارسية كانت اللغة الوحيدة المحكية في إيران.

ومما يؤخذ على هذه السياسة التعليمية هو أنها خلقت نظاماً عالي التكلفة، متجاهلةً حاجات البلاد إلى نشر التعليم والمعرفة الابتدائية، فعندما تنحّى رضا شاه عام 1941 م عن الحُكم كان 90% من الإيرانيين (بما فيهم كل المجتمع الريفي) أمياً !

أيضاً تم في ذلك العهد تأسيس أكاديمية إيرانية عام 1935م لـ "تطهير" اللغة الفارسية من الكلمات ذات الأصل أو الجذر العربي، وفشل هذا الهدف.
( أتاتورك حاول نفس الفكرة هذه ايضاً ولكنها فشلت أيضاً ).

وفي العام نفسه طالبت الحكومة الإيرانية بأن يُعتمد اسم (إيران) في الاستخدام الرسمي الأوروبي بدلاً من الاسم التاريخي (فارس) وذلك للتأكيد على الأصل الإيراني الآري للدولة، وكانت الحكومة تظن أن هذا التصرف سوف يزيد من مكانتها عند الغرب، ولقد اقترح هذه الفكرة الضباط الألمان النازيون للدبلوماسيين الإيرانيين.

وفي عام 1936 صدر مرسوم الشاه بنزع الحجاب و حظره، ولدهشتي فإن الكتاب يذكر أن غطاء الوجه كان موجوداً عند الإيرانيين قبل هذا المرسوم، وبطبيعة الحال سبق هذا المرسوم انتقادات على الحجاب من النخبة التغريبية.

" صدرت الأوامر للشرطة بنزع الغطاء عن رؤوس النساء، كانت الأغطية تُمزّق، أو تُصادر إن كانت ثمينة، استمر الصراع بين النساء والشرطة لبعض الوقت ".

قُوبل فرض نزع الحجاب باستهجان كبير بين أغلبية النساء، وبقيت بعضهن في المنزل لفترة تطول ما طال بقاء الشاه و حظر الحجاب، وفي عام 1936 صدرت أوامر للدوائر الحكومية بأن تُلزم موظفيها والمواطنين بحضور حفلاتٍ اجتماعية برفقة زوجاتهم! مما حدى ببعض الرجال لاصطحاب زوجات مؤقتات إلى الحفلات، وبعضهم أقدم على الانتحار!

بعد ذلك خصَّص المؤلف فصلين لعهد محمد بهلوي وعهد ثورة الخميني وما بعدها من الحرب العراقية الإيرانية وغير ذلك من الأحداث، وكانا فصلين نافعين خصوصاً أنهما قريبان من عصرنا الحديث.

إلا أنني شخصياً وجدتُ أنني في مسألة الفصل الخاص عن الخميني وثورة 1979م استفدتُ أكثر من كتاب كُنتُ قرأته سابقاً وهو من أدب السجون، لشيوعي سابق شارك في ثورة الـ 1979، أنصح بقراءته قبل قراءة هذا الكتاب الضخم، وهو بعنوان (‫قافلة الإعدام: مذكّرات سجين في طهران‬)

***


* معلومات مهمة من الكتاب:

1- في الأصل كان الإيرانيون أقرب إلى العِرق منهم إلى الأمة، حيث يُشكل الفرس شعباً واحداً من بين العديد من الإيرانيين، فأفغانستان وطاجيكستان تنتميان أيضاً إلى الكيان الإيراني الأوسع بالمعنى التاريخي والثقافي، والمنطقة الثقافية الإيرانية تتجاوز هذه الدول الثلاث وتصل إلى أجزاء من شمال الهند، وأوزبكستان، وتركمانستان والقوقاز والأناضول.

2- الفارسية لغة واحدة فقط من اللغات الإيرانية، إذ كانت هناك لغات أخرى عديدة تبقى منها الكردية والباشتو ولغات محلية قليلة في إيران، في حين توجد لغات غير إيرانية مستخدمة في إيران أبرزها التركية والعربية.

3- لإيران تاريخٌ مُوغل في القدم، أقدم بكثير من تاريخها المكتوب الذي يعود إلى ثلاثة آلاف سنةٍ خلت، وثمة أدلة أثرية على وجود حضارة قامت في أنحاء من إيران قبل بضعة آلاف سنة، وبدأت القصة بالرُحَّل الإيرانيين (ومنهم جاء اسم إيران) الذين هاموا في هذه الأرض لما يربو على ألف سنة، قبل أن تأخذ مجموعة واحدة منهم (الفُرس) على عاتقها تأسيس أول إمبراطورية فارسية عام 550 قبل الميلاد

4- يبدأ التاريخ الفارسي القديم بإنشاء أول امبراطورية عالمية على يد كورش الكبير الاخميني، قبل أكثر من 2500 سنة، لم تحافظ هذه الإمبراطورية على مجدها الذي حققته تحت حكم كورش وخليفته داريوش، إلا أنها كانت مع ذلك أعظم إمبراطورية عالمية حين هزمهما واحتلها الإسكندر الأكبر في فترةٍ قصيرة عام 330 قبل الميلاد، وبعد موت الإسكندر أُسست الإمبراطورية السلوقية، وبعدهم جاء الساسانيون (من القومية الفارسية) وبعد أكثر من أربعة قرون أطاح بهم العرب المسلمون في وقتٍ قصير.

5- قتل الإخوة بعضهم البعض وقتل الأبناء والأبوين (داخل المُلك والسُلطة) كانت علامات مألوفة في التاريخ الإيراني.

6- أسَّسَ الساسانيون أول دولة إيرانية تتخذ ديانة رسمية، وهي الزرداشتية، ومنذ ذلك الوقت عرفت إيران معنى دين الدولة، ومع ذلك وُجدت ديانات ومعتقدات متداولة بشكل سري أو علني في ذلك الوقت، ومنها اليهودية والمسيحية والبوذية.

7- كان الزرادشة لا يدفنون موتاهم ولا يحرقونهم، لأنهم يؤمنون بأن هذه الطقوس تلوّث الأرض والنار، لذا فقد كانوا يضعون الأجساد الميتة مكشوفة في (الدخمة) أو أبراج الصمت حيث تعمل الطبيعة على التخلص من أجسادهم مع مرور الزمن، بيد أن هذه العادة هُجرت في الوقت الحالي بين الزرادشة الإيرانيين فأصبحوا يدفنون موتاهم، ولقد أسلم العديد من الزرادشة تدريجياً مع قدوم الإسلام.

8- كان علماء الشيعة وعامّتهم حتى النصف الثاني من القرن العشرين يؤمنون بأن استشهاد الحسين كان أمراً مقضياً لا مفر منه، ولكن منذ ستينيات القرن العشرين مع صعود التشيع المسلح بدأت تُرسم صورة ( حتى في قُم ) بأن الحسين مارس إرادته الحرة كناشط ثوري في القتال والموت من أجل الإسلام !

9- في القرن التاسع الميلادي ظهرت (الشعوبية)، ومن المثير للاهتمام أن كُتاباً فارسيين كانوا يدافعون عن العرب ضد دعاوى الفرس، فالمؤرخ البلاذري والفقيه اللغوي الزمخشري كانا من بين الفرس الذين عبّروا عن تقدير كبير للعرب.

10- كان الصفويون أنفسهم تركمانيين من أصل كردي بعيد، ادَّعوا (وأقنعوا الجميع) بأنهم ينحدرون مباشرةً من الإمام السابع، وبالتالي من الإمام علي والنبي محمد -صلى الله عليه وسلم-.

11- كان القوميون (الإيرانيون) في العصر الحديث يؤمنون بتفوق إيران، ليس فقط على أساس أمجادها التاريخية الحقيقية والمُتخيلة، وإنما أيضاً بصفتهم شعباً آرياً ينتمون إلى العرق الأوروبي الغربي، وكانت خيبة أمل (ولن نقول تعاسة) المثقفين القوميين المتحمسين أكبر بسبب الفارق البارز بين تخلف إيران الحالي وإنجازات أوروبا الحديثة، والتي كانوا يؤمنون بأن إيران فشلت في إدراكها بسبب العرب (والأتراك لاحقاً) والإسلام وإن لم يقتصر السبب عليهم.

12- كانت أكثر القضايا حساسية التي واجهت الشاه (محمد) في علاقاته مع بريطانيا وجيرانه العرب في الخليج العربي؛ هي قضية استقلال البحرين بعد انسحاب بريطانيا من الخليج، إذ لإيران مطالبة تاريخية في البحرين (يسمونها المحافظة الرابعة عشر لإيران) وكذلك في جزر أبي موسى وطنب الصغرى وطنب الكبرى، والتي رغم كونها غير مأهولة لكنها تقع في موقع استراتيجي على مضيق هرمز

وفي النهاية أدت مفاوضات طويلة مع بريطانيا إلى إعتراف إيران باستقلال البحرين عام 1971م، ولم يوافق البريطانيون رسمياً على تسليم الجزر الثلاث لإيران كثمن على تعاونها في قضية البحرين، ولكن بشكل غير رسمي أعلموا الإيرانيين بأنهم لن يتخذوا أية إجراءات في حال احتلت إيران الجزر بعد انسحابهم من الخليج، وقد فعلت إيران ذلك بعد يوم من انسحاب بريطانيا.

-هذه الجزر المفترض أنها جزر إماراتية إلا إنها لا تزال تقع تحت الاحتلال الإيراني ولم تقم الإمارات باستردادها-.

13- كان الشاه (محمد) يتوهم بأنه محبوب جداً بين أبناء شعبه؛ نظراً لما تحقق في عهده من ارتفاع كبير في مستوى المعيشة (بنسبة كبيرة بفضل النفط)، ولطبيعة نظامه التي لم تكن تسمح بظهور أية انتقادات على سياساته من أي شخص؛ وهكذا فلم يبق ما يقيس به الشاه علاقته بشعبه سوى التقارير المتزلفة التي تصله، ومسيرات التأييد الزائفة في بعض المناسبات، لذلك فقد كانت مأساة الشاه الكبرى أنه سقط (فيما بعد في ثورة 79) ضحية للدعاية التي كان يروّجها نظامه هو نفسه.

14- كانت النظرية الشيعية التقليدية فيما يتعلق بالدولة تقول بأن الحكومة الحقيقية الشرعية هي حكومة الإمام، معتبرةً جميع أشكال الحكومات الوضعية مبنية على الظلم واغتصاب السلطة، الخلاص النهائي يأتي مع قدوم المهدي، وعلى المجتمع الشيعي برمته الانتظار والدعاء بتعجيل قدومه كي يخلّص العالم من الظلم والفساد.


***

من المعلومات التي تفاجئت بمعرفتها بفضل الكتاب، أن أهل الأحواز العربية شيعة وليسوا سنة.
ما أدري ليش كنت أظنهم سنة ربما لأن لبسهم خليجي :)

وأيضاً المعلومة الأخرى أن سبب تسمية الخليج العربي بالعربي لا الفارسي، هو عبد الناصر .. وكان ذلك في خضم فورة القومية العربية، كنت أظن أن دول الخليج هي من أسمته هكذا.

***

في المُجمل الكتاب نافع جداً لنا كعرب ومعاصرين وكراغبين في التعلم عموماً، لأنه شئنا أم أبينا في واقعنا هذا إيران لاعب مؤثر في المنطقة، ومن المفيد جداً أن نتعرف على تاريخها وهويتها، شخصياً انتفعت جداً بهذا الكتاب رغم انتقاداتي على السلبيات التي وضحتها آنفاً، لأنه غير كثيراً من الصور النمطية والخاطئة عندي عن إيران.

أولها أنني كنت أظنهم شعب واحد :) ثم تفاجئت بأنهم قوميات متعددة، وليسوا كلهم على نفس المذهب، ربما الصورة العامة الإعلامية لكونها طغت على المشهد الإعلامي والسياسي جعلتني أظن أنهم كتلة واحدة -شيعية- متجانسة.

إلى جانب أنني لست مع من يبغض الشعب الإيراني بسبب دولته، بل على العكس هذا الكتاب زادني فضولاً لمعرفة تاريخهم الاجتماعي والثقافي، لأن هذا الكتاب ركّز بشكل كبير على الشق السياسي.

أنصح به جداً جداً .
Profile Image for Sanaz.
63 reviews52 followers
August 10, 2016
کتاب ایرانیان، تصویر نسبتا کاملی از تاریخ ایران عرضه می کند.کتاب بیشتر تاریخ سیاسی است تا تاریخ فرهنگی یا اجتماعی اما به وقایع و رویدادهای مهم اجتماعي و وفرهنگی هم اشاره می کند و از دوره ی قاجار به بعد تم اجتماعی آن پر رنگ تر می شود. شخصا ترجيح مي دادم تم فرهنگي يا اجتماعي قوي تري داشت به اين دليل كه تاريخ هاي سياسي زيادي از ايران نوشته شده اما كمبود تاريخ دقيق و شسته رفته اجتماعي و فرهنگي احساس مي شود. مهم ترین حسن کتاب به نظرم آن است که روایتی نسبتا بی طرف را ارائه می کند و نشان می دهد که چگونه وضعیت امروز علت و معلول تصمیم های درست و غلط تاریخی است. نکته مهم دیگر کتاب این است که بر مبنای تئوری جامعه کوتاه مدت ایرانی که خود همایون کاتوزیان ارائه کرده، نوشته شده و همین تئوری کتاب مثل نخی است که صرف نظر از درست یا غلط بودنش، رویدادها و حوادث را به هم متصل کرده و باعث انسجام بیشتر کتاب شده است؛ هرچند که شاید برخی جاها نویسنده بر ماهیت کوتاه مدت تاریخ و جامعه ایران بیش از حد تاکید کرده و به نظر می رسد تنها شواهدی را آورده که در راستای تایید این فرضیه باشند. نثر روان و گیرا خواندن کتاب را بسیار جذاب کرده و خواندنش را به ا��ن دلیل توصیه می کنم که با دید انتقادی و نه صرفا تعریفی و از دریچه یک تئوری به تاریخ ایران نگاه کرده و به همین دلیل متفاوت از سایر کتاب هایی است که برای تاریخ ایران نوشته اند. به نظرم قسمت های تاریخی تا شروع سلسله قاجار را سریع بخوانید اما از روی کار آمدن قاجاریان تا دوران معاصر ارزش چند بار خوانده شدن را دارد.
Profile Image for Mohsen Hasanpour.
163 reviews7 followers
March 4, 2024
کتاب از اساطیر ایران شروع می شود و در ترجمه ی فارسی تا انقلاب اسلامی را با زبانی ساده و روشن روایت کرده است.

ایران و ایرانیان
افسانه ها، اسطوره ها تاریخ باستان
پونانیان پارتیان پارسیان
اعراب اسلام و ایرانیان
ترکان و مغولان
بار دیگر اکپراتوری ایران
فروپاشی و وحدت دوباره
معماری اصلاح و تجدد
انقلاب برای قانون
و...
Profile Image for Mishari.
231 reviews124 followers
April 20, 2017
كيف استطاعت الكاتبة أن توثق تاريخ فارس في كل هذه المراحل الطويلة الزاخرة بالتفاصيل و الأحداث الضخمة و التحولات السلبية و الإيجابية و الأزمات المريرة
الاتقان و الابداع سمة عامة لهذا الكتاب و لهذه الكاتبة
لقد جمع الكتاب بين دفتيه تاريخ طويل برواية قصيرة
يندر وجود مثل هذه الكتب
Profile Image for Stephen.
1,943 reviews140 followers
May 25, 2016
Come, let us sit upon the ground and tell sad stories of the death of kings. It'll take a while, because there's been a lot of them.The Persians: Ancient, Mediaeval, and Modern Iran is a sweeping political history of Persia, and of the modern Islamic Republic of Iran. The author quotes a Persian proverb which asks -- six months from now, who alive? Who dead? -- and argues that Persian history is established proof of the thin line between arbitrary authority and chaos. While technically a survey, its density and focus on a list of rulers rather than the general trends within Persian history makes it a formidable challenge to the beginning student.

The Persians is largely modern, reaching the 20th century in less than two hundred pages. What follows beforehand is essentially a long list of men killing men. It’s nearly biblical – just replace “begat” with “who was killed by”, and you’ll get an idea. Oh, there’s some variety; sometimes the potentates settle for blinding one another instead of killing, which does get passé, and some Turkic and Mongolian fellows are offed, too. Although Persia looms in the background of western history, invading Greece and lopping off Roman consuls’ heads, even marching on Jerusalem, those episodes of strength seem to be the exception rather than the rule. The tediously recorded butchery may actually be intentional, for the author’s main contention is that arbitrary tyrants have been the norm of Persian history, and that not until the 20th century has any work been put into creating a state beyond the will of one man, in forming a civil society that checks the ambitions of a solitary tyrant.


Even once the text moves to the 20th century and becomes more fulsomely detailed and varied, it’s still a little odd in what it dwells on. The author mentions, for instance ,that the 1953 coup has been studied in detail, and so...he bypasses it. If you didn't know that coup was executed by Britain and America to shore up their client-king’s absolute authority over the the Iranian people, too bad. If you're in the dark, you're staying there, because one minute Mossadegh is in power and the next he's in prison. Trends within Iran which bear significant fruit, like the development of the Shiite clergy, are barely present, or are like the poetry buried under the mounds of executed kings.

That's not to say there isn't material of interest in here. I didn't realize that Alexander the Great is actually claimed by the Persians as one of their own, a half-Persian lord who appears in the Shahnameh, a massive work of legendary history. The Great War and World War 2 take on a different light from Iranian eyes: because Britain and Russia spent the late 19th and early 20th century playing tug-of-war with an increasingly frayed Iran, Iranians admired and sympathized with the Germans in both conflicts. The closer the author draws toward the present day, the more communicative he is about Iranian culture in general: in the final hundred pages there is a good section on the evolving role of women in Iranian society, which -- while not as good during the Shah's forced modernization -- is not as bad as it was in the early 1980s.

While there's no shortage of useful information to be mined here, beginners should probably look for something less mountainous and less dry.

Related:
Iran and the United States, Hossein Mousavian
http://thisweekatthelibrary.blogspot....
The War of the Three Gods: Romans, Persians, and the Rise of Islam, Peter Crawford
http://thisweekatthelibrary.blogspot....

Profile Image for Sith Lancerlot.
72 reviews67 followers
October 31, 2016
كتاب رائع في تاريخ الفرس.

الكتاب أعطاني فكرة عن طريقة تفكيرهم وأضاف لي فكري حاجات جديدة عن تاريخهم الجتماعي والسياسي.

قليلة الكتب التي تُؤثر علي وتُغير طريقة تفكيري وبكل فخر أقول أن هذا الكتاب من ضمنها.
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
April 3, 2016
متاسفانه کتاب ارزشمند جناب دکتر کاتوزیان که ترجمه فارسی اش به چاپ دوم هم رسیده، و در این فاصله مترجم محترمش جناب دکتر شهیدی هم درگذشته،صرف نظر از حذف دو فصل پایانی،که البته در وبسایت نویسنده موجود است، با دقت لازم ترجمه و نشر نشده.برای نمونه این ها صرفا مواردی هستند که در فصل دهم کتاب به نظر من رسید:
1.ص 257: "اما در آغاز و در سراسر دهه ی 1320، حزب توده به جبهه های ملی در اروپا، یا جنبش های ضد فاشیسم [...] شباهت داشت." احتمالا به دلیل برگردان دهه میلادی به خورشیدی جمله به این صورت درآمده. در حالی که حزب توده چنان که در صفحه ی 265 کتاب هم ذکر شده، پس از غیرقانونی شدن در بهمن 1327 به سرعت سیمای یک "حزب کمونیست واقعی" را به خود گرفت. کلمه "بیشتر" مناسب تر از "سراسر" بود.
2.ص 259: بهتر بود از "وزیر فرهنگ" به جای "وزیر آموزش" برای عنوان رسمی سمت دکتر سنجابی در آن زمان استفاده می شد. گرچه وزارت فرهنگ آن زمان عملا عهده دار کارکردهای وزارت های متصدی امر آموزش بعدی بود.
3.ص 261: "در دوره ی کوتاه نخست وزیری قوام، مرداد 1321 تا بهمن 1322". قوام تا بهمن 1321 نخست وزیر بود و در بهمن 1322کابینه سهیلی بر سر کار بود.
4.ص 262: عنوان دقیق "کنفرانس حزب توده" که توسط مترجم فقید ذکر شده "کنگره ی اول حزب توده" است.
5. ص 262: " تاسیس "جمهوری" کرد مهاباد در بهمن 1324". دقیق تر این است که قاضی محمد در یک گردهم آیی در 24 آذر 1324 تشکیل این "جمهوری" را رسما اعلام کرد و بعدتر در دوم بهمن همان سال "مجلس ملی کردستان" تشکیل و قاضی محمد را به عنوان "صدر حکومت ملی" انتخاب نمود.
6. ص 262: "حزب دمکرات به رهبری پیشه وری" که عنوان درست آن باید "فرقه دمکرات" ترجمه می شد.
7. ص 262:" حزب توده [...] به شاخه ی حزب در تبریز اجازه داد که در حزب دمکرات به رهبری پیشه وری ادغام شود." دقیق تر این است که عملا به دستور مقامات شوروی سازمان ایالتی حزب توده توسط صادق پادگان به فرقه ملحق شد و این تصمیم تنها به اطلاع رهبران حزب توده رسید و آنها که در برابر این عمل انجام شده قرار گرفتند، تنها به اجبار آن را تایید کردند نه این که این کار با اجازه ی آنها صورت گرفته باشد.

8. ص 263:"اندکی پیش از سقوط ائتلاف قوام و حزب توده، شورش طوایف جنوب با مسالمت به پایان رسید" اعلامیه سرلشکر زاهدی (سپهبد بعدی) و ختم شورش جنوب در چهارشنبه 24 مهر 1325، دقیقا برابر با آخرین روز کابینه ائتلاقی قوام بود.
9. ص 264:" دو کابینه ی پیاپی قوام از بهمن 1324 تا آذر 1326" قوام در این فاصله عملا پنج کابینه یعنی کابینه های هفتاد تا هفتاد و چهار مشروطه را تشکیل داد.
10. ص 264:"اعتصابی سراسری در مرداد 1325" که باید مراد اعتصاب بزرگ 23 تیر 1325 خوزستان باشد.
11. ص 265:"مجلس موسسان [...] مجلس سنائی را به قانون اساسی افزود"به نظرم جمله بندی قدری ابهام دارد. مجلس سنا از ابتدا در اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی وجود داشت، گرچه این مجلس تا آن زمان تشکیل نشده بود و اندکی بعد با تصویب لایحه تشکیل مجلس سنا در مجلس شورای ملی راه برای تشکیل سنا باز شد.
12. ص 266:"محمد مصدق (1261-1346 ه.ش)" که باز احتمالا به دلیل اشتباه در تبدیل تاریخ هاست. چون ایشان در اسفند 1345 درگذشته اند نه 1346.
13. ص 267:"مذاکره با شرکت ملی نفت ایران و انگلیس" که طبعا نادرست و درست آن " شرکت نفت ایران و انگلیس" است.
14. ص 268:"ممنوعیت آن به موجب قانونی بود که در سال 1328 از تصویب مجلس گذشت" که قاعدتا باید 1327 ترجمه می شد.
15. ص 270:" نوبت به خلع ید [...] رسید که در شهریور 1330 در جوی آکنده از هیجان و احساسات انجام شد [...] کارگران نفت [...] پرچم ایران را در برفراز پالایشگاه آبادان [...] نصب کردند." صرف نظر از ترکیب نادرست " در برفراز" آغاز خلع ید در 29 خرداد طی مراسم رسمی آغاز شد و در ششم تیرماه هم اعضای انگلیسی دفتر مدیریت شرکت سابق خرمشهر را ترک گفتند.
16. ص 273:"محمد بقائی، خلیل ملکی و ابوالحسن حائری زاده – سه تن از چهره های برجسته ی جناح پارلمانی نهضت ملی – با مصدق و بقیه ی جنبش اختلاف پیدا کردند." مظفر بقایی بدل به محمد بقایی شده و حسین مکی به خلیل ملکی! جالب است که در نمایه پایان کتاب هم این محمد بقایی را شخصی جدا از مظفر بقایی دانسته شده.
17. ص 279:" شاه [...] در فروردین سال 1333 زاهدی را برکنار کرد." که درست فروردین سال 1334 است.
18. ص 281:"وامی قدیمی از زمان جنگ دوم (موسوم به "طلاهای ایران")" در حالی که وام تعریف مشخصی دارد و مرحوم دکتر شهیدی این واژه را برای "بدهی" اتحاد شوروی به ایران بابت استفاده از راه آهن کشور در زمان جنگ، به کار برده اند.ایران هم هیچ وامی به شوروی نداده بود.
19. ص 284:آمار 520.000 خانوار روستایی که در نهایت از اصلاحات ارضی تاثیر گرفتند، با آمار مندرج در صفحه 138 زمین و انقلاب در ایران که به عنوان یکی از منابع این آمار در شماره ی مرجع 97 ذکر شده متفاوت است و خیلی کمتر می نماید.
Profile Image for Elham Ghafarzadeh.
213 reviews84 followers
December 28, 2020
کتابی جمع و جور از تاریخ ایران از زمان باستان تا زمان حال. کاتوزیان نثر روان و خوبی دارد و
اگر دنبال کتابی هستنید که تاریخ ایران را خیلی شسته و رفته روایت کرده باشد، این کتاب بهترین گزینه‌ی شماست. رو��یت کاتوزیان اصلا حوصله‌سر بر نیست و می‌تونید هر بخش کتاب رو مجزا از هم بخونید. حتی خوندن ابتدای کتاب که حالت مقدمه دارد و چند مفهوم مهم در تاریخ ایران را بررسی می‌کند، هم خیلی به فهم درست ما از وضعیت فعلی جامعه و حکومت کمک می‌کند. چند صفحه‌ی ابتدایی کتاب رو من چند بار خوندم و به نظرم بارها باید به آن رجوع کنم. چون تاریخ تماما تکرار است و هرگز پیشرفتی حاصل نخواهد شد مگر اینکه از اشتباهات گذشتگان درس بگیریم و تاریخ را در مقابلمان احساس کنیم. کاری که متاسفانه حتی در شرف انجام آن نیز نیستیم.
Profile Image for Mohammad Saeid Miri.
49 reviews22 followers
January 10, 2020
یکی از نمونه‌های روش‌شناسی ضعیف، همین کتاب و آثار مشابه کاتوزیانه. یک ایده‌/پیش‌فرض کلی وجود داره و نویسنده فقط گشته و شواهد مؤید فرضیه‌ش رو در تاریخ برامون آورده.
Profile Image for Hamid.
99 reviews30 followers
October 21, 2013
ایرانیان دقیقا به این دلیل با حکمرانان خود مخالفت می کردند که جان و مالشان در اختیار آنان بود، اما تقریبا همیشه از حکمرانی که در میانه آشوب ظاهر می شد و نظم را برقرار می کرد استقبال می کردند، اگر چه پس از برقراری نظم، جامعه به عادت پیشین خود بازمی گشت و حکومت را با بدبینی تلقی می کرد، حتی اگر این بدبینی تنها به بدگویی، شایعه پراکنی، افسانه سازی، و یا مسخره کردن حکومت محدود می شد. (از مقدمه کتاب)

اخیرا کتاب "ایرانیان" را می خوانم که دکتر کاتوزیان به سفارش دانشگاه ییل نوشته و تاریخ فشرده ای از ایران باستان تا کنون ارائه می کند. نظریه کاتوزیان در مورد "جامعه استبدادی" و "جامعه کوتاه مدت" ایران در کل این روایت هم دیده می شود. خواندن کتاب را -حتی اگر فقط برای یادآوری سلسله های حکومت در ایران باشد- به همه توصیه می کنم.
طبق پیشگفتار مولف، دو فصل مربوط به ایران در ترجمه کتاب کنار گذاشته شده است
Profile Image for Andres Felipe Contreras Buitrago.
284 reviews14 followers
July 4, 2025
El autor logra resumir bien la historia de los persas, llega a ser muy desigual en algunas secciones, unas merecen más trato y otras pasan de manera superficial. un aspecto a destacar es que tiene tesis e ideas fundamentales, por lo que el libro no se reduce a las mera descripción, considero que está bien, solo que el apartado desde el siglo XIX, para mi, no es tan interesante, debió tener más páginas los primeros siglos de los persas.

El libro empieza sobre los mitos y leyendas respecto al origen de Persia, hablando en temas históricos encontramos la llegada de las tribus persas a la meseta iraní junto a otras, un aspecto importante de los diferentes imperios persas es que la población nunca estuvo tan arraigada y defendió a este estado, encontramos el ascenso de los medos los cuales logran derrotar al imperio asirio, pero luego sería otra gran fuerza la que se impondría frente a los elamitas, los persas, los cuales iniciaron con la Unión de 2 pequeños reinos, al principio los persas eran vasallos de los medos, pero todo cambiaría con la llegada de Ciro el grande el cual conquistaría a su dominador y llevaría a cabo su expansión por Asia Menor y Asia Central donde su mayor logro fue la conquista de Babilonia y el respeto hacia este lugar.
El hijo de Ciro conquistaría Egipto y su muerte allí inició la llegada gran soberano como sería Darío primero, sería recordada por ser un gran administrador y dividir su reino en diferentes sátrapas, este puedo lograr expandir su reino y enfrentar las diferentes revueltas Iniciando así la construcción de su obra capital Persépolis, llevando a cabo también otras grandes construcciones como un canal en Egipto. El gran revés que tuvo fue contra los griegos, para lo cual su sucesor Jerjes, también fracasó en estas campañas lo que lleva a cabo al inicio de muchas revueltas y luchas por el poder. El imperio persa vería su fin con la llegada de Alejandro Magno. Lo que caracteriza el imperio aqueménida fue su gran tolerancia, gracias a estos hubo un apogeo de la agricultura y el comercio y se llevó a cabo la construcción de carreteras seguras.
Con la muerte de Alejandro magno iniciaría la dinastía seléucida, que seguiría con parte de la administración de los persas aqueménidas y su gran aporte sería la llegada de la cultura griega a lugares muy lejanos como Afganistán o lo que se llevó a cabo una helenización de manera pacífica y una combinación entre la cultura persa y griega. Pero esta dinastía no duraría mucho ante la llegada de los partos los cuales empezaron a expandirse lentamente, este nuevo imperio sería recibido con hostilidad, tanto por los persas como por los griegos ya que lo consideraban un usurpador, pero seria Mitridates II, el que lograría consolidar su imperio ante las diferentes conquistas externas el mayor resplandor de este imperio fue su victoria ante Craso, lo que significó una gran derrota para los romanos. Pero esto sólo marcaría una época de lucha entre las potencias que se aceptaban en la meseta iraní y El Mundo romano. El sistema de gobierno parto, se caracteriza por ser 1 muy descentralizado y laxo, no había un Ejército central como tal, aunque sí ayudaron a desarrollar parte del lenguaje y persa y continuaron compartiendo la cultura griega, persa y mesopotámica.
Los partos caerían ante la llegada del Gobierno de los persas sasánidas, estos últimos despreciaban mucho de la cultura anterior de los partos, y estarían en constante conflicto con otra nueva potencia que serían los bizantinos, aunque debieron hacer frente ante los nómadas como los hunos blancos, los hassanía se enfrentan más problemas como la lucha por la sucesión en el poder y la constante lucha por el control de Armenia. Dentro del imperio había cuatro clases sociales, una administración centralizada, impuestos sobre la tierra y productos agrícolas, mayor desarrollo de la escritura persa por parte de los escribas aunque en día quedan muy pocos textos de esta época lo más importante es que el zoroastrismo se establecería como la religión del Estado, algo supremamente importante en el apartado de esta religión es que esta influyó en el cristianismo primitivo en la idea del monoteísmo, la idea de la creación y el juicio final, el bien y el mal y por último la llegada de un Salvador. Shapur I, derrotaría al imperio Kushan y a los hunos blancos, su sucesor recupera mucho el territorio persa perdido, pero sería finalmente Cosroes I, el que traería algo de estabilidad al imperio y con ello la derrota definitiva del imperio estepario de los hunos blancos, pero el nuevo enemigo serían los turcos, la decadencia de este imperio vendría con Cosroes II, el cual intentó derrotar a los bizantinos pero en esta campaña fracasaría y traería más problemas.
Ante la debilidad de los persas los árabes conquistaron rápidamente territorio persa, la población rápidamente aceptó este nuevo dominio puesto que el Estado aqueménida era muy débil y el islam ofrecía más ventajas, aunque existió gran resistencia por muchos por lo que se tardó más de 2 siglos para una conversión total al islam, los persas en los primeros años actuaron dentro del poder árabe en diferentes puestos ya sea como guerreros o administradores, en este territorio es que empieza a surgir la cuestión de quién debía ser el sucesor del profeta Mahoma y es allí donde surge las vertientes del islam, como los chiitas, zeids e ismaeilita. Los persas tendrían gran influencia puesto que apoyaron a los abasíes en su revolución por lo que fue gracias a estos que se revivió parte de la cultura persa y es así que inicia una época de gran esplendor intelectual en las que los persas fueron muy importantes en diferentes campos académicos, la administración también dependía mucho de los persas, el arte y la artesanía musulmán aprendió mucho de los persa.
Con el tiempo el califato empezaría a debilitarse y con ello surgirían diferentes dinastías regionales, por lo que el califa es de Bagdad entregaría tierras algunos visires siempre que se respetara el poder central de Bagdad, pero el resultado de esto es que muchas veces estos querían derrocar al califa, pero rápidamente eran reemplazados por otra nueva dinastía como pasó con los samanidas, los cuales hicieron florecer mucho la cultura persa, pero también respetaban el poder de Bagdad y promovía la literatura árabe, en su momento fueron un importante freno para la expansión de los turcos, pero para el siglo X, los turcos los derrotaron finalmente, otras dinastías que se hicieron poderosas fueron los buyidas, estos tuvieron el dominio de Bagdad y eran chiítas pero no tan radicales, la nueva potencia que se hizo En Irán fueron los gaznavidas, los cuales en su mayoría eran de origen iraní, su líder era un gran mecenas de la literatura y la ciencia pero con la muerte del gobernante entraría en caos este imperio.
El reemplazo serían los turcos los cuales por mucho tiempo fueron usados como guerreros dentro del mundo musulmán, los selyúcidas lograrían reconquistar pactar y con ello se nombraría a estos como sultanes pero con dependencia al califa su expansión fue tal que pudieron derrotar a los bizantinos en Asia menor, como siempre estos turcos debían depender de la administración persa, los servicios se caracterizan por un Ejército profesional, hubo un tribunal y un constante movimiento de su imperio central, con el fin de este imperio muchos gobernantes locales iraníes se harían con el poder, lo más importante de la llegada de los turcos selyúcidas esque combinarían elementos persas y Asia Central en diferentes campos culturales.
Una potencia que se haría con el control de las tierras iraníes serían los corasmios, pese a su gran tamaño era un imperio débil que no contaba con el apoyo del califa y caería muy rápidamente ante el avance mongol que es el caracterizaría por ser 1 muy destructivo en comparación con expansiones anteriores como la de los árabes o turcos, el fracaso de los persas frente a este Ejército fue infravalorar al Ejército de gengis kan, con el tiempo los mongoles llevarían a cabo campañas en Irán e Irak por motivos militares, con el dominio de gran parte de las tierras musulmanes por esos nuevos vencedores se siguió desarrollando el arte y la cultura persa pero no tanto como en épocas anteriores, los persas siguieron fungiendo como administradores y se practicó cierta tolerancia por parte de los primeros mongoles, aunque algunos kanes fueron musulmanes más radicales.
El fin del ilkanato daría inicio a un periodo de gran fragmentación musulmán donde sería aprovechado por tamerlán para conquitar y saquear, aunque no tenía un plan a largo plazo para su imperio, eso no impidió que los timúridas harían florecer las artes y letras, otro lugar donde fue muy presente la cultura persa fue con los mongoles de la India.
Pese a todas las invasiones que hemos descrito anteriormente la cultura persa sobrevivió por mucho tiempo y sería bajo los safávidas que tuvieron un mayor esplendor, Este imperio como otros muchos estaría determinado por la capacidad de sus gobernantes, su fundador podría derrotar a los uzbekos pero no conseguiría derrotar a los otomanos, lo importante a destacar es que las tierras de Irán ya estaban en constante contacto con diferentes vertientes del islam como el chiismo, que era la religión de este imperio. La muerte del fútbol de este imperio haría que se entrará en una época de caos que sería aprovechado por los enemigos de estos como los uzbekos y los otomanos, el mayor esplendor de este imperio se vería con el shah Abbas, el cual lograría tener un Ejército más regular, mejorar la economía, retomar Ormuz y conseguir una gran victoria frente a los otomanos, por último fue un mecenas importante de las artes y la arquitectura, el problema es que tras su muerte los siguientes gobernantes estarían centrados en el placer más no en gobernar.
Con esto vemos el declive definitivo ante las conquistas exteriores en la que algunos gobernantes pudieron estabilizar un poco este imperio, pero todo veía sufrir ante la muerte del líder central, muchas veces se reunificar al país, pero nuevamente Surgen problemas que lo impiden, llegaron nuevas problemáticas como la influencia de potencias como Gran Bretaña y Rusa en los que había que estar constantemente entablando relaciones, Con el tiempo a este país llegaron las ideas de modernización y empezaría como tal el país a entablar más relaciones con países extranjeros para fomentar el comercio y modernizar su propio país, en los últimos capítulos tenemos todo El Mundo político que sufrió este país en el siglo XX el que hubo una nueva Constitución, la cual fue muy democrática para la época, gobiernos débiles, golpes de Estado, nacionalismos, gobiernos autoritarios que oprimían a raticos.
Tendríamos una época en que el gobernante tendría cierta simpatía por el gobierno nazi en el que finalmente sería derrocado y llevaría una nueva persona al poder que buscaría mostrarse como el verdadero modernizador de irán, el tema importante sería la mejora económica gracias a las rentas petroleras y un mayor acceso de las mujeres en diferentes campos, pero este nuevo dictador crearía un solo partido político y empezaría con una mayor represión hacia las personas del común, muchas decisiones políticas no eran consultadas con la población, todo esto conduciría a que en 1979 se llevara a cabo la revolución islámica y donde primaria más el radicalismo religioso de los chiitas en el que otros partidos políticos moderados no tendrían cabida, con ello se crearía la República islámica y las mujeres verían retrocesos en sus derechos humanos llevando posteriormente a diferentes guerras con Irak y el establecimiento final de la religión en el estado.
Profile Image for Shawn.
341 reviews7 followers
November 21, 2022
Of all nations, Iran is of the most fascinating, enigmatic, & enduring. The time of neither western nor eastern readers will be wasted in learning about this most ancient land and its peoples. Of kings & battles, treachery & intrigues, nomads, and chaos. Of a culture before Moses and Judaism, of an atmosphere influenced by Zoraster, of a land bordered by India. Iran can tell you of Kublai Khan. And of the atrocities of Tamerlane. For a general history readership, this big book does the job. It covers the chronology and familiarizes readers with the names, dates & happenings. It really shines for its reiteration of a point: that society has historically been for Iran one of short-term activity and agendas.

The first part of the book reads, as one reviewer humorously put it, like something out of the Old Testament. Substitute the word 'begat' for 'was killed by.' It makes for pretty grim reading, especially when coming across, again & again, the hideous practice of blinding opponents. With such a vast history, it was necessary for the author to keep things moving, and to stick to the basics. Unfortunately, there was no actual discussion of the Baha'i faith at all apart from mentioning the action taken against them (i.e. anti-Babi or anti-Baha'i). There is a monumental heroine in the Baha'i faith, Tahirih, who, as early as the mid 1800s had 'addressed' the matter of women's clothing. In the Baha'i Writings can be found numerous directives to form Houses of Justice, both local and supreme, whereby the affairs of the people are addressed in a most expedient manner. Even the standard of currency is recommended as gold over silver (there's section in the book discussing the effect of Iran's reliance on silver). The matters of clothing, and of the trim of the beard, are, to use modern terms, 'updated.' The list goes on, including an epistle to the Naser al-Din Shah. Katouzian nonetheless really does do a good and respectable job of delivering detail, reasons, explanations, arguments, and so on. I was able to understand a great deal by his insertion of his views on things like the range & scope of British influence, the origins of the Seljuk empire, the nature of the Safavid dynasty, who the Qajars were, how warriors from Turkish lands would be brought over to Iran, the phenomenal career of Khomein, the special characteristics of the Constitutional Revolution at the outset of 20th century, and the shaky rule of the last Shah. By the halfway point I felt I could confidently impress friends at a dinner table with conversation on Iran! Again, that main theme, of Iran having an arbitrary ruler, one who ruled by the simple fact that he was strong enough to take the reins, that he was blessed enough to be able to take those reins, of power, really hit home. It made me think of how the world operated (prior to 1844), when the sword was mightier than the pen. In such a world, to bring order, even through violent means, out of chaos, and to stabilize affairs amongst arenas of disorder and corruption, was supremely virtuous. If such an individual, say, some tribal chief, or general of a large army, possessed enough farr (divine grace) to establish some semblance of leadership, then he was worthy, and held the 'right' to the people, their persons and possessions. Wow, huh?! I just think, at least for myself, that we today simply cannot imagine such conditions. In short, I believe and am glad that we are now in an age wherein the sword is no longer of metal, sharp and designed for death, but that we have truly entered another age, still dawning, wherein the sword is the tongue.

This of course is no lightweight book, a fat 400 pages w/no footnotes. But there are some maps (of conquest), excellent photos, Katouzian keeps things pretty organized and coherent throughout. It's enough to have bolstered my interest in Iranian history, for instance, I'd like to learn more of the Safavid period, or to read up on some of the many writers, poets & intellectuals mentioned. What a wonderful country. With enough time I'll get to know more.
Profile Image for Ali.
1,797 reviews162 followers
December 3, 2017
This is a sharply argued, briskly paced history which covers a few millennia with a frustrated tone that somehow manages weary resignation imbued with passionate love of country (and a solid dose of pride that defies his attempts to squelch it with disapproval). Most historians have personality in their writing, and Katouzian's is definitely grumpy old man. His central thesis: that Persians have always defaulted to absolutist one-man rule (gender specificity intended) runs through the book, making the whole history feel at times like a very, very long example given mid-rant at a dinner party.
The tone is set at the beginning, when Katouzian explains his aversion to both Iran and Farsi as terms, arguing both sever the modern country from its extensive history and influence over the West. His frustration is expressed through scholarly concerns for how change over time can be lost by terms which don't embrace a full history. (It is also worth noting that Kartouzian's definition of Persia firmly includes Greater Khorasan, stretching through modern-day Northern Afghanistan, Turkmenistan and southern Uzbekistan.) He has little time for modern conventions he views as counterproductive to knowledge.
And the book is good: Katouzian covers major developments thoroughly, and takes the time to discuss both dynasties as a whole, and the features of individual rulerships within it.
As is the case with (almost) every history I have read of this region, he gives his viewpoint on some of the bigger debates with little regard to explaining other points of view. This is especially true around his dating of Zorastrianism, a phenomenon he dates much later than others, later indeed than even the early Achaemenids, leading to a somewhat different definition of the religion itself. He also claims a predominantly Gnostic/Manichean/Buddhist origin for Sufi Islam, which is intriguing and not entirely conventional.
More than half the book is set in the modern era, where Katouzian gives more references to other scholarship and engages with various modes. It is still an excellent overview of events, and while Katouzian tends to emphasise Persian/Iranian historical tendencies over foreign intervention as drivers of the various revolutions/overhauls of the 20th century. This is less to excuse the British/American/Russian interventions as it is to reassert the agency of a culture which has survived more foreign occupations than perhaps any other. It was an interesting perspective, and one I know I will reflect on as I read some more on this topic.
I would highly recommend this as a one-volume history of Persia, although I would suggest breaking such an immense history into more manageable chunks for most readers.
Profile Image for Afsaneh Hojabri.
Author 1 book15 followers
August 21, 2012
Reviewing the history of Iran since the beginning of the first Persian Empire till the events leading to the Green Movement in 2009, Dr. Katouzian provides an analysis of the characteristics of the Iranian society, history and myths during the pre- and post-Islamic era. A central argument of the book, the one I found extremely enlightening and important, is related to the persistence of state-society conflict, due in part to existence of arbitrary states and the isolation of ruling class from any one social class. Many other key issues such as the Iranian mentality and its fascination with conspiracy theory are also discussed in some length. This is indeed a must-read book! I only wish Dr. Katouzian had allocated more pages to the history and analysis of the Iranian women’s “movements” throughout our history.
Profile Image for Caracalla.
162 reviews15 followers
July 7, 2015
Ended up being pretty awesome, very good stuff on later 20th century Iranian history. The earlier stuff is thorough but feels a little perfunctory at times: I think I'll try and read something more detailed on the Safavid period later. A real strength is his economic analysis (his original academic specialty) and his illustration of the complex political workings of the current system. His emphasis is on the exceptional nature of Iranian politics and society throughout history and he makes a convincing case for this, emphasizing the ability of successful Iranian leaders to exercise their authority on a completely arbitrary way. The subtleties of the current system are fascinating, how the religious establishment embraces a giant spectrum of positions on how to foster an 'Islamist' society and how conflicts between these positions play out through the system
Profile Image for Soha Ahangarian.
17 reviews4 followers
May 3, 2014
کتابی مختصر از تاریخ ایران باستان تا انقلاب ۵۷، ویژگی متفاوت این کتاب دیدگاه جامعه شناختی و بررسی دیدگاه های هر دوره است حتی نگرش افراد در ایران باستان و تحلیل جامعه شناختی اسطوره های ایرانی، از نام کتاب هم مشخص است که بحث سر نگرش سیاسی اجتماعی ایرانیان است و سیر آن ... حیف که فصول بعد از انقلاب آن ترجمه نشده است!
Profile Image for Sara Alhooti.
503 reviews117 followers
October 9, 2016
كتاب تاريخي .. غني بالمعلومات
للمهتمين بالقراءة عن إيران .. أنصحكم به
Profile Image for Maaziyar  Golriz .
22 reviews2 followers
September 12, 2017
اگر می شد هزاران ستاره به این کتاب می دادم.
کتابی که تاریخ ایران را خلاصه بیان می کند و اگر شما برای اولین بار هست که کتابی برای تاریخ ایران می خوانید کتابی است عالی!

اگر از 24 میلیون خانوار ایرانی تنها ده درصد آن این کتاب را بخوانند و بفهمندش، چه بسیار اشتباهاتی دیگر تکرار نمی شود و چه بسیار رفتارها و گفتار های غلط ایدئولوژیکی و فرهنگی پاک خواهد شد. اما افسوس! با محاسبه ای سر انگشتی این کتاب تا به حال سی هزار نسخه رسیده باشد شاهکار است.

کتابی که اسناد تاریخی نظریه های «جامعه کوتاه مدت» و «تضاد دولت و ملت» را می آورد ولی با این حال از این ها فراتر می رود و دیدی کلی نسبت به تاریخ ایران و ادوار هایش به ما می دهد. همچنین بسیاری از دیدگاه های افراطی را به نقد می کشد و شواهدش را می آورد.

این کتاب را بخوانید برای این که بدانید چرا ما اکنون اینجاییم! افراط و تفریط ریشه اش کجاست؟! چه چیزی در تاریخ کشورمان تکرار شده است؟! چرا اینقدر سریع شاهنشاهی ها در برابر هجوم بیگانگان فرو می پاشند؟! چرا بعد از هر پادشاه بزرگی ( به معنای انجام دادن کارهای بزرگ) شورش شده است؟! و چرا های دیگر...

این کتاب را برای دیدن فرصت های سوخته شده در تاریخ ایران بخوانید.
این کتاب را بخوانید اگر شجاعت تغییر دانش، باور و عقیده هایتان را نسبت به تاریخ ایران و خود ایران را دارید.

پس از خواندن دیدی به خواننده ی ایرانی می دهد که در تمام بخش های زندگی اش چه کار بکند و چه کار نکند. اگر ایران را با تمام سختی ها و دشواری هایش دوست دارید و این مرز و بوم میهن شماست، این کتاب را حتما و باید بخوانید.
Profile Image for Tom.
167 reviews15 followers
July 15, 2022
There is an ocean of written work on the history of Iran. An abundance of literature, books, and multi-volume works like The Cambridge History of Iran. There is even something called The Encyclopædia Iranica which I believe is currently at 16 volumes, with a projected goal of 45 volumes. What!? And if you like your history violent, look no further.
Homayon Katouzian provides us with a survey of Persian/Iranian history from ancient to modern times. I thought the earlier chapters were more interesting. The later chapters on the 20th and 21st centuries are more in depth than the earlier chapters, but perhaps become a tad bit dry in the process. I was particularly interested in the plight of women in Iran, women's rights (or lack thereof), the mandatory wearing of the veil, and then the ban of wearing veils (during the Pahlavi Era where police would actually rip them off their heads!). The topic of women was well written and interwoven throughout the book. It would be hard to get through this book without knowing what a hejab (veil), or a chador is (the black robe reminiscent of a nun's habit). Women have participated in the revolution (1979), and have since pushed the boundaries of societal norms. Although there have been advances in women's roles in education, economy, and politics (to a lesser degree), there's still much to be accomplished.
Profile Image for أبو فاطمة 14.
329 reviews119 followers
October 30, 2020
حكم مطلق ومستبد ثم حكم مستبد ضعيف يسمح لظهور التمرد و الفوضى التي ستؤسس لحكم مطلق ومستبد جديد يضعف بمرور الزمن و صراع و تناحر السلالة الحاكمة أو الغزاة ليتبعه تمرد وفوضى وهكذا دواليك تمر عجلة التاريخ الذي يسرده و يحلله المؤلف, الذي يضيف أنه في العادة كان المجتمع في صراع مع الدولة , حيث ان الإيرانيين كانوا في عادة يعارضون حكامهم لأن حياتهم وممتلكاتهم كانت تحت سلطة الحكام بيد أنهم على الدوام تقريبا يرحبون بالحاكم الجديد الذي يظهر وسط الفوضى فيفرض النظام, رغم ان المجتمع كان دائما ما يعود ثانية إلى تبني فكرة سلبية عن الدولة وان عن طريق الثرثرة والاشاعات واطلاق النكات وتأليف الخرافات وتبني نظرية المؤامرة ولذلك كانوا يتخلون عن دعم الحاكم وقت الحاجة فكأن التاريخ عبارة عن فترات قصيرة متقطعة أدت لظهور المجتمع قصير الأجل الذي لا قدرة له على التنبؤ و توقع من سيموت أو سيعيش ويعتلي الحكم بعد ستة أشهر و لذلك كان المسؤولين يستغلون فترة تسنم المنصب لكي ينهبوا قدر ما يستطيعون من أجل الاثراء السريع قبل أن يطير المنصب و تنقلب الأحوال.
الحكام كانوا يجسدون مقولة هارون العباسي للمأمون : "يا بني المِلك عقيم ولو نازعتني أنت على الحكم لأخذت الذي فيه عيناك", فالابن يقتل أباه و أخوته ويسمل العيون و اذا تأخر كان الأب أسبق الى قتله و تقطيعه و الوزراء مصيرهم يبدو محتوماً عند هلاك السلطان الذي استخدمهم فالقتل لهم ولعائلاتهم والمصادرة لأموالهم و ممتلكاتهم.

قراءة طويلة ولكن مفيدة
Displaying 1 - 30 of 79 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.