مطالعهی این کتاب برای من فوقالعاده لذتبخش بود. نویسنده دست روی موضوعاتِ بهظاهر ساده میذاره و گامبهگام به ما نشون میده که چقدر در تحلیلشون خطا کردهایم. احتمالاً شما هم وقتی کتاب رو بخونید به خودتون میگید که کاش کاوه لاجوردی معلم ریاضیتون بود. بعضی وقتها تونستم جواب درست رو همون اول حدس بزنم. لذتش شبیه لذت حل معما بود.
این کتاب منو به یاد کسی انداخت که سالهای راهنمایی و دبیرستان میرفتم پیشش ریاضی یاد بگیرم. او هیچوقت معلم نبود و در مدرسهای درس نداد. یک-دو سالی پیش از انقلاب دانشگاه پلیتکنیک درس خونده بود و پس از بازگشایی دانشگاه اجازهی ادامهی تحصیل بهش نداده بودن. بعدها هم که دیگه منعی نبود، انگیزهای نداشت بره. چند سالی در محلهی ما لولهکش بود و بعد از اون مغازهاش رو نوشتافزارفروشی و کتابفروشی (کتاب درسی) کرد و اسمش رو هم گذاشت «کتابفروشی حسابان». هیچوقت باهاش به شیوهی مرسومِ کلاسهای خصوصی «کلاس» نداشتم. میرفتم مغازهش و یک-دو ساعتی میان شوخی و خندههاش چیزهایی دربارهی مسائل کتاب ریاضیم ازش میپرسیدم. هیچوقت «جزوه»ای ازش نداشتم. اونم مثل نویسندهی این کتاب پرسشهای تازهای در ذهنم میکاشت و اشتباهاتم رو نشانم میداد. چند روز قبل رفتم پیشش و یه نسخه از همین کتاب رو بهش هدیه دادم.
مرور چند مساله مربوط به ریاضیات ابتدای دبیرستان و عمیقتر شدن در اثباتهای مربوط به آنها. برای نوستالژی اگر میخوانید توصیه میشود، هر چند همان فصل اول وقتی مسالهای در مورد احتمال بیماری فرد مطرح میشود راهحل اشتباه است (و البته باید «کمی عمیقتر» فکر کنید تا متوجه این اشتباه شوید!) اگر از کتاب خوشتان آمده است و یا برعکس راضی نبودید و سطح انتظارتان بسیار بالاتر است (چه از نظر زیبایی مسالهها چه بازیگوشیهای کلامی نویسنده) کتاب چطور اشتباه نکنیم توصیه میشود که امیدوارم به فارسی هم ترجمه شود.