Jump to ratings and reviews
Rate this book

بانو گوزن

Rate this book
کتاب صوتی بانو گوزن نوشته مریم حسینیان با گویندگی سحر دولتشاهی در رادیو گوشه منتشر شده است. بانو گوزن داستان تنهایی‌های زنی در آستانهٔ یکی از بزرگ‌ترین تغییرات زندگی‌اش، یعنی مادر شدن است. او در نخستین قدم‌های پیشرفت و توسعهٔ کسب‌وکار هنری خود، متوجه می‌شود که باردار است. حال او مانده و رویایی که نمی‌خواهد به‌خاطر این اتفاق غیرمنتظره، از آن دست بکشد. اما مسئله اینجاست که کودک متولد نشده ی او، در شرایطی نامناسب قرار دارد و پزشکان اکیداً به او توصیه کرده‌اند که استراحت مطلق پیشه کند. او در این اجبار به وجود آمده، دست به‌مرور گذشتهٔ خود می‌زند و مخاطب را با خود همراه می‌کند. در این داستان به‌کرات از فش‌بک و فلش فوروارد استفاده شده است.

درباره کتاب بانو گوزن
طاطا یک زن کارمند است که از یک جایی به بعد تصمیم می‌گیرد این سبک از زندگی را کنار بگذارد و به کارهای هنری بپردازد. او برای فرار از تنهایی به گوزنی پناه می‌برد که در خیال خود او را می‌بیند. گوزن شاید همان حامی و همان دوستی باشد که طاطا در زندگی واقعی از آن بی‌بهره است. در تنهایی‌اش به گوزن پناه می‌برد. در خیالش از گوزن با آن شاخ‌های بلند و تیزش به‌عنوان ابزاری برای انتقام استفاده می‌کند. انتقام از پدر برای کارهایی که در زندگی برایش انجام نداده بود. برای حسرت‌هایی که برایش به جا گذاشته بود. برای نداشتن‌ها .در این داستان با نمادها و نشانه‌هایی از ژانر فانتزی همراه می‌شویم. درختانی که با راوی صحبت می‌کنند و گوزنی که از هستهٔ هلویی به وجود می‌آید بارزترین این نشانه‌ها هستند که در رفت‌وآمد بین گذشته و اکنون و کاویدن ذهنیت زن، خواننده را به سمت اهداف نویسنده هدایت می‌کنند.

درباره مریم حسینیان
مریم حسینیان متولد اول فروردین سال ۱۳۵۴ در مشهد است. او با داستان کوتاه وارد دنیای داستان‌نویسی شد و اولین مجموعه داستان وی «حتی امروز هم دیر است» سال ۱۳۷۹ توسط نشر پروین به چاپ رسید. سپس در سال ۱۳۸۳ اثر دوم او مجموعه داستان «ماریا انگشت» توسط نشر جهاد دانشگاهی (دانشگاه فردوسی مشهد) وارد بازار کتاب شد. او سپس رمان‌نویسی را با «بهار برایم کاموا بیاور» شروع کرد که نامزد نهایی آخرین دوره جایزه گلشیری در بخش رمان اول شد و موردتوجه منتقدین قرار گرفت. «ما این‌جا داریم می‌میریم» رمان بعدی وی بود که نشان داد کارهایش با یکدیگر متفاوت است و از درون‌مایه‌ی مشابهی نشأت نمی‌گیرد. «بانو گوزن» اثر دیگری از این نویسنده است.

کتاب بانو گوزن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به رمان پیشنهاد می‌کنیم. هرچند این رمان مخصوص زنان نیست اما برخی از تبعیض‌ها و مشکلاتی که در داستان برای شخصیت اول پیش می‌آید، احتمالاً برای زنان بیشتر ملموس خواهد بود.

بخشی از کتاب بانو گوزن
صدای بابا نمی‌آید. گوزن انگار دارد چیزی را فشار می‌دهد به دیوار. جست می‌زند و سرش را بالا می‌گیرد. پیکر خون‌آلود بابا به شاخ‌های گوزن گیر کرده است. گوزن بلند می‌شود و هیکل لاغر و خون‌آلود بابا را دور سرش می‌چرخاند و پرت می‌کند به تنها اتاقمان که من در آن پناه گرفته‌ام. خودم را سریع کنار می‌کشم. جنازهٔ بابا محکم به در برخورد می‌کند و پرت می‌شود وسط اتاق. سایهٔ گوزن را جلوی در می‌بینم که در تاریک‌روشن اتاق نگاهم می‌کند. از برق چشم‌هایش می‌ترسم

گوزن به ما نگاه می‌کند. مثل تابلو زیبایی روی تپهٔ یخ‌زدهٔ خاک ایستاده و بخار از سوراخ دماغش بیرون می‌آید. هیچ‌وقت از این فاصله به گوزن نگاه نکرده‌ام. خانه‌ام آن‌قدر بزرگ نیست که بشود گوزنی را تنها دید که ایستاده و شاخ‌هایش خیلی بلند شده‌اند. به فرشاد نگاه می‌کنم. دلم می‌خواهد به کلاهش دست بزنم تا مطمئن شوم واقعی است. فرشاد جوان‌تر از وقتی است که آمد خانه‌ام. موی شقیقه‌اش جوگندمی نیست اما زیر چشم‌هایش حلقه‌ای سیاه است

Audiobook

First published January 1, 2021

4 people are currently reading
158 people want to read

About the author

مریم حسینیان

4 books75 followers
مریم حسینیان همسر مهدی یزدانی خرم در سال ۱۳۵۴ در مشهد متولد شد. او تحصیلاتش را در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته مهندسی خاک‌شناسی به پایان رساند و کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه پیام نور مشهد دریافت کرد. او سال‌ها با مطبوعات کشور همکاری داشته است. مریم حسینیان از فعالان انجمن ادبیات داستانی خراسان است. از سال از ۱۳۸۰ عضو هیئت مدیره انجمن و مسئول برگزاری کارگاه‌های داستان بوده‌ و در حال حاضر کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. از میان آثار او می‌توان به بهار برایم کاموا بیاور و ما این جا داریم می‌میریم اشاره کرد.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
130 (32%)
4 stars
71 (17%)
3 stars
102 (25%)
2 stars
31 (7%)
1 star
62 (15%)
Displaying 1 - 30 of 92 reviews
12 reviews1 follower
February 14, 2021
کتاب بانو گوزن ما را با ذهن خیال انگیز زنی تنها همراه میکند که از کودکی تا الان در شرایط سخت خانوادگی از جامعه اطراف سرکوب شده و احساس حقارت می کرده. اکنون که قصد کرده مسیر زندگی اش را تغییر دهد و به سمت شغل دلخواه خودش برود تا بلکه حالش بهتر شود، ناخواسته باردار می شود. فشار روانی استراحت مطلق و ماجراهای اطرافیان رویش سنگینی کرده و در کنج خلوت خودش دچار توهم می شود. در این توهم که مدام در لابه لای متن کتاب ما را به دنیای گذشته می برد، با حضور یک گوزن شروع میکند با تک تک آدم ها تسویه حساب کردن. این گوزن که حاصل تولد یک حس شرگونه درون ذهن زن است که عواقب خطرناکی برایش دارد و فرجام شومی به همراه می آورد. این کتاب پر از احساست عمیق زنانه ایست که قطعا هر زنی با خواندنش همذات پنداری خواهد کرد
Profile Image for مریم.
3 reviews
March 23, 2021
رمانی درباره نفرت از خود، دیگری. و داستانی که در آن شخصیت زن اول هم قربانی‌ست و ‌هم جلاد.
Profile Image for Nazanin Moshiri.
99 reviews
November 19, 2021
بعد از مدت ها غرق شدم در قصه ی طاطا و گوزن و عمیقا لذت بردم... نمی دونم خواندن کتاب هم همین لذت رو داشت یا نه ولی شنیدنش با صدای سحر دولتشاهی درجه یک بود👌🏼خیلی زیاد پیشنهاد می کنم که شب های بلند پاییز قدم بزنید و بشنوید...
Profile Image for Ali Niazi.
241 reviews30 followers
April 24, 2021
بانوگوزن در يك جمله، فوق العاده است
Profile Image for Soheila.
74 reviews76 followers
December 2, 2021
کتاب رو با صدای سحر دولتشاهی گوش دادم که واقعاً لذتش رو دو چندان کرد. خوانش کتاب بسیار خوبه و داستان هم داستان جالبی بود برام.
Profile Image for Niyousha.
622 reviews71 followers
August 24, 2023
خیلی تعریف از این کتاب شنیده بودم و راستش با کتابهایی که نویسنده شون زنه خیلی بهتر ارتباط برقرار میکنه. شخصیت طاهره بنظرم نماد شخصیت به زن ایرانی بلندپرواز بود با آرزوهای دور و دراز و ذهنی که مدام در حال برنامه ریزی برای آینده ست. خیلی خوب درکش میکردم. امیرعلی نماد مردای ایرانی بیخیال که از مردانگی تنبلی و غیرت کشکی رو بلدن نه پول درآوردن و پیشرفت. خیلی جاها دلم برای طاهره میسوخت که توی همچین شرایطیه و همش میگفتم کاش شوهر بهتری داشت یا اصلا شوهری نداشت. حاملگی بی موقع که بلای جونش شد و بچه ای که دوسش نداشت و مانع پیشرفتش بود. شخصیت امیر علی خیلی برام جای نقد داره چون بنظرم مردی بود مملو از همه خصوصیات بد مرد ایرانی.در کل بنظرم کتاب خوبی بود. بعد خانه لهستانی ها فکر کنم کتاب فارسی خوب نخونده بودم. این بنظرم خوب بود. امیدوارم نویسنده بازم کتاب بنویسه.
Profile Image for Dream.M.
1,037 reviews647 followers
October 28, 2024
این ۱ ستاره واقعیست.
خوشحالم که گروه همخوانی کتاب های بد به روتین خودش برگشت و اینبار بدترین رمان فارسی معاصر رو خوند و معرفی کرد.
این رمان ماقبل نقده
Profile Image for Nercs.
192 reviews80 followers
July 15, 2024
کتاب رو که خوندم، خاطره تیره و تارِ یکی از عصرهای دلگیرِ اون وقت‌هایی یادم افتاد که انگار قرار نبود هیچ‌وقت بدبختی تموم بشه. هیجان‌زده از فکری که یهو وسط کلاس درس به سرم زده بود، توی راهروهای خلوت دویدم دنبال یه دوست و چیزی رو که به ذهنم اومده بود مو به مو براش تعریف کردم؛ اونقدر دقیق و با جزئیات که بعدش با خودم گفتم کاش یه قسمتاییش‌ رو برای خودم نگه می‌داشتم تا یخورده کنجکاویش رو قلقلک بدم. ذهن من فراموشکاره، مثلا یادش نمیاد چه سالی این اتفاق افتاد یا چرا اون روز انقدر همه جا خلوت بود؛ ولی امروز فهمیدم که انگار ته مونده‌ی اون خوشی یهویی وسط اون روزهای سیاه توی سلول‌هام جا مونده و قرار نیست هیچ‌وقت فراموش بشه. بله، من یه روز یه زن درست مثل طاهره می‌شناختم که، با اینکه حتی اسمش رو هم فراموش کردم، یه وقتی باعث شده بود واسه چند دقیقه هم که شده غمم رو فراموش کنم.
ممنونم از همون دوست که چند سال بعد این کتاب رو بهم امانت داد تا بخونم و اون روزم رو به یاد بیارم ♡
Profile Image for Hilda hasani.
164 reviews179 followers
March 3, 2021
به لطف شبکه‌های اجتماعی و اینستاگرام می‌دانستم مریم حسینیان همسر مهدی یزدانی خرم است، از کتاب‌های قبلی حسینیان چیزی نخوانده بودم، همچنین می‌دانستم فرزندش امیرحسین که کتاب نیز به او تقدیم شده است زودتر از موعد متولد شده و ظاهرا این کتاب الهامی از تاثیرات این اتفاقات در زندگی و شخصیت مریم حسینیان است. با تمام این اطلاعات بسیار برایم جذاب بود که ببینم یک نویسنده، چگونه اتفاقی با تاثیری چنین ژرف در شخصیتش را به قلم در می‌آورد. همین ابندا اعتراف می‌کنم ناامید شدم.
راه بسیاری است از لمس جوانب مختلف یک حادثه تا تبدیل کردنش به نثر و پدید آوردن شخصیت‌هایی در آن و داستان‌هایی فرعی و اصلی.
من غم و غصه و شادی شخصیت‌های کتاب بانو گوزن را نمی‌ توانستم باور کنم. تا حدی برایم مقوایی بودند. همواره در تکرار بودند و در روایت خطی داستان انتظار داشتم با پیش رفتن بتوانم ابعاد عمیق‌تری از آدم‌های قصه را ببینم. اما متاسفانه چنین نشد! با دستاویزهای تیپیکی مانند قهوه و سیگار یا بوی عطر و لباس خوب و خصوصیت‌های رفتاری مشخص این آدم‌ها بسیار بی‌روح و در ذهن من مانند شخصیت‌هایی بی‌کالبد و معلق در فضا بودند.
استعاره‌ی حضور گوزن در زندگی طاهره می‌توانست بسیار بسیار پخته شود، این گوزن نمادی از گذشته‌ی رهایی ناپذیر طاهره بود که با محبت و در عین حال انتقام همواره دنبالش بود و رهایش نمی‌کرد و به زعم نویسنده گوزن خود طاطا بود. اما گوزن داستان بسیار خام و تازه متولد شده بود، دلم می‌خواست همه چیز در هم تنیده شده تر بود، همین.
روایت پر کشش بود و در دو الی سه روز مرا جذب خود کرد که تا انتها بخوانمش، احتمالا دو ستاره را هم به خاطر همین داده‌ام. اما این کتاب راه بسیار بسیاری داشت تا به داستانی باورپذیر و به مراتب تکان دهنده و تاثیر‌گذار تر تبدیل شود.
Profile Image for Daniel T.
156 reviews42 followers
October 29, 2024
نمیدونم چطور این کتاب رو توصیف کنم، نویسنده رو بخاطر کاری که میخواسته بکنه تحسین کنم و به دوست داران شخصیت هایی بیمارگون پیشنهاد بدم یا از خیرش بگذرم و از اون به عنوان کتابی بی رسالت در پی گنگ بودن و بی ارتباط بودن ازش یاد کنم.

جا داره بگم برای بیان نظرم ناخواسته مجبورم داستان رو اسپویل کنم.

میتونم طاطا رو که شخصیت اصلی این کتاب هست از سطور اولیه الی آخر رو مخ ترین و اعصاب خرد کن ترین شخصیت خیالی داستان ها بنامم ولی از طرفی با یکم دقیق شدن تو متن و تکه‌هایی که پازل وار به سختی باید پیدا کرد باید بگم نویسنده موضوع خوبی رو انتخاب کرده ولی از توان پرداخت به اون عاجز بوده.

طاطا رو میشه دخترکی ۷-۸ ساله دونست که در کالبد شخصیتی بزرگسال گیر افتاده و تمامی رفتار های سمی و غیراخلاقی اون برای رسیدن به هدفش رو بخاطر بیماری اسکیزوفرنی اون دونست، با پیدا کردن هسته‌ای زیر شوفاژ توسط طاطا و کم‌کم تبدیل شدن اون به گوزن و بزرگ شدنش و دیدن هیبت اون شاخ های عظیم دنبال ارتباط این موجود خیالی با داستان بودم، اما این گوزن هیچی نبود، کسی اون رو نمی‌دید و عملا کار خاصی نمی‌کرد، فقط دنبال خوابیدن و چرخ زدن و گاها نزدیک طاطا اومدن بود و به نوعی شبیه داستان های رئالیسم-جادویی جلوه می‌کرد، البته دونستن این کتاب تو این ژانر در ذهنم به واسطه دیدن گوزن توسط فرشاد صورت گرفت و صحبت کردن طاطا با درخت ها و همچنین دیدن این پدیده شگفت در دوستِ برادرش عباس، هر دو گویی صدای درختان را می‌شنوند، اما حس می‌کنم در این ژانر قرار دادنش تن عزیزان در خاک خفته ازن مکتب رو تو گور بلرزونه.

گوزن رو شاید بشه به گذشته طاطا ربط داد، اگر اینطوری بهش فکر کنم شاید منطقی باشه و این رو با توجه به پیدا کردن هسته و پایان یافتن کتاب با شبیه به هسته شدن طاطا در نظر گرفت.

در کودکی به طاطا تجاوز شده، و ما از این واقعه تلخ چه تصویری میبینیم‌؟ پسری در اتاق را می‌بندد و به او علامت ساکت بودن رو نشون میده و درحالی که اشک های طاطا درحال سرازیر شدنه لباس های را از تنش جدا می‌کند، خب این قسمت داستان اولین جایی بود که گوزن من رو به شدت جذب کرد، صدای کوبش وحشتناک در شنیده میشه، صدا محکم‌تر و محکم‌تر میشه و گوزن با شاخ های پر هیبت و عظیمش در رو خُرد می‌کنه.
درکل پیدا شدن گوزن تماما مربوط به تراماهای طاطا میشه، انگاری مثل یک پرده عمل‌ می‌کنه و تمامی اتفاقات تلخ طاطا رو به نوعی محو و نابود می‌کنه و خب یکم که تحقیق کردم دیدم در بیماری هایی چنین مواردی رو داریم.
اول میخواستم دیدن این گوزن رو به نوعی ربط بدم به باورهای خرا��ه‌ای و یا اساطیر ولی ارتباطی بین حضور گوزن و موقعیت شخصیت نتونستم پیدا کنم، ناسلامتی گوزن نشانه روح پاک و راهنماس ولی خب در طاطا چیزی جز هلول شیطان در جسم زنی شاهد نیستیم، درست مثل ابلیس برای به هدف رسیدن دست به هرکاری می‌زنه و چنان رفتار مصنوعی و ناپسندی در خصوص اطرافیانش انجام ‌میده که این تئوری گوزن در باور مردمان که راهنما و روحی منزه هست رو به کلی نقض می‌کنه.

و اما ایرادات کتاب، شاید بشه گفت از اون ایده‌هایی که میتونست خوب باشه اگر نویسنده درک درستی از موضوع داشت و کمی شمه ‌و قدرت تخیل بهتر، در سرتاسر داستان شکاف می‌بینیم، شخصیت ها سازگار نیستند و انگار در دنیایی گیر افتادن که با هم‌دیگه هیچگونه همزیستی وجود نداره، شخصیت ها با اینکه دوستان قدیمی هستند ولی انگار درک درستی از هم ندارند و نویسنده هیچ تلاشی برای رفع کردن این مسئله نکرده.

کارهایی که شخصیت اصلی داستان ‌میکنه هیچگونه توجیهی نداره و چنان از شرارت بالایی برخورداره که بعید میدونم چنین چیزی در شخصی با چنین سختی ها و مشقت هایی به این شکل هلول کنه.

خاکستری و مایل به خوب بودن تمامی شخصیت ها و بد بودن طاطا، تو این کتاب عملا جز کمی شیطنت و ناراحتی از سوی شخصیت جانبی به نام نفیسه چندان شرارتی از هیچ شخصیت دیگه‌ای حس نمی‌کنید الا طاطای ماجرا، همه به نوعی شخصیتی قتبل درک دارند البته نه اینکه مدینه فاضله باشند ولی خب به مراتب بهترن و اکثر اون ها به نسبت طاطا محبتی دارند و این محبت و دوست داشتن به سوی طاطا روانه میشه، ولی چیزی در وجود این شخصیت نیست که بتونه اندکی از این محبت ها رو جذب کنه و یا درک کنه، و مدام به نوعی دنبال هدف خودشه (که البته یادم رفت و شخصیت شیطانی پرویز رو از قلم انداختم) که با پرویز بدست میاد.

و اما شخصیت پرویز، وقتی متوجه میشه طاطا حامله‌س در کمال خونسردی شوهر طاطا رو ، که تا این لحظه مردی خوب بوده و طاطا مشتاق توجه اون بوده مرتیکه گوساله نام‌ میبره و طاطا عین خیالش نیست و در پس ذهنش لذت هم‌ میبره.

موقع شروع نوشتن برای این کتاب خواستم به نوعی توجیه کنم خودم رو که شاید ارزش خوندن داشته باشه، نه از این نظر که حرفی برای گفتن داشته باشه، بلکه برعکس اینکه مخاطب درکی داشته باشه که یک داستان چقدر میتونه مفتضح باشه و خالی از روح.
ولی الان که فکر می‌کنم پیشنهاد میکنم ابدا سراغ این کتاب نرید، نمیدونم چقدر سن دارید و یا چقدر قدیما با داستان های عجیبی که خیلی سال ها پیش تو سایت ۹۸‌ی ها و از این قبیل وبسایت ها منتشر میشد آشنا هستید، هیچ شناختی از نویسنده ندارم و اولین مواجه‌م با این خانم بود، ولی بنظرم اون داستان های عاشقانه‌‌ی مسخره و سیه چرده اون دوران از این کتاب به مراتب بهتر بودند و ناراحتم از اینکه چه حجمی وقت و هزینه صرف این کتاب شده، کلی شخصیت از هر سن و سالی با ایده های خلاقانه مهجور موندن، بعد ما باید شاهد منتشر شدن چنین کتاب هایی باشیم که چیزی جز پارتی بازی پشتش نیست.
و در آخر سوالی از خواننده‌هایی که به این کتاب امتیازات بالایی دادند میکنم، واقعا چرا ؟!!
Profile Image for Mehrdad.
54 reviews25 followers
October 29, 2024
بذارین من چیزی نگم و همین یه ستاره خودش گویای همه چیز باشه.
فقط دو تا حسرت، یا نه سه تا
حیف وقتی که بالای این کتاب گذاشتم ( حتی اندک )
حیف سحر دولتشاهی که اینو صوتی کرده
و در نهایت و مهم‌تر از همه حیف درخت 💔 ....
Profile Image for Naghme.
51 reviews4 followers
October 5, 2025
«خوانش صوتی»
تنهایی‌های من از جنس از دست دادن نیست
گودال بزرگی‌ست
که اگر حواسم نباشد
پرت میشوم در آن
و تا مدت‌ها نمیتوانم بالا بیایم.
Profile Image for M&A Ed.
407 reviews62 followers
September 7, 2025
رمان «بانو گوزن» نوشته‌ی مریم حسینیان اثری است که در لایه‌های مختلفش می‌توان رد پای طبیعت، اسطوره، زن و هویت انسانی را دید. این کتاب با زبانی شاعرانه و فضایی رمزآلود، به شکلی استعاری به موضوعاتی چون آزادی، اسارت، عشق و رهایی می‌پردازد.
نویسنده با نثری آهنگین و پرتصویر، جهان رمان را به گونه‌ای می‌سازد که خواننده احساس می‌کند در مرز میان واقعیت و رویاست.مرزهای واقعیّت در داستان بارها شکسته می‌شود. شخصیت‌ها و فضاها گاهی از جهان ملموس فاصله می‌گیرند و به حوزه‌ی افسانه و رویا وارد می‌شوند. این امر به متن حالتی چندلایه می‌دهد.
گوزن در فرهنگ‌های مختلف نمادی از زیبایی، آزادی و گریز از بند است. در این رمان، «بانو گوزن» به‌نوعی بیانگر روحی رها و جستجوگر است که در برابر محدودیت‌های اجتماعی و فردی مقاومت می‌کند.
اثر با تمرکز بر شخصیت زن، تلاش دارد تجربه‌ی زیسته‌ی او را در دل سنت‌ها، محدودیت‌ها و آرزوهای ناگفته بازنمایی کند.
نقاط ضعف داستان:
در برخی بخش‌ها رمان بیشتر به شعر یا مونولوگ درونی شباهت دارد تا روایت داستانی پرکشش، و این موضوع می‌تواند برای بعضی مخاطبان خسته‌کننده باشد.
یا این که شخصیت‌پردازی‌ها محدود است.تمرکز بیش از حد بر بانو گوزن، باعث شده دیگر شخصیت‌ها کمتر عمق پیدا کنند و بیشتر کارکردی نمادین داشته باشند.
Profile Image for Negaratopia.
33 reviews1 follower
February 9, 2024
می‌خوام از قصه‌ای که این چند روز خوندم بنویسم، قصه‌ی طاطا.
۱. طاطا‌ی ماجرا، از دنیای تفاوت، فریب‌، تک‌بعدی و پنهان‌کاریه. حالا چرا؟
چون برای داشتن و نگه‌داشتن هر لحظه ساده زندگی و حق‌ش جنگیده، تلاش و خط زدن بقیه برای بقای بیشتر. طاطا از گذشته، شهر و آدم‌هاش، خانواده‌ش و حامی نبودنشون، بیزاره. کسی انگار طاطا رو نمی‌بینه، طاطا ترس داره، حتا از روبه‌رو شدن با خودش.
۲. زندگی کارمندی و گوشه‌های خوشحالی که برای خودش درست کرده و رابطه‌ی در نوسانش با امیر‌علی در جریانه که ناخواسته باردار میشه، تموم رویا و هدف‌هاش رو از دست رفته می‌بینه، اون یه تیکه گوشت چند هفته‌ای رو دوست نداره، تلاش می‌کنه سقط بشه اما از یه جایی فکر می‌کنه بارداری باعث میشه نقشه‌هاش بهتر جلو بره.
۳. طاطا خیلی تنهاست، یه هسته پیدا میکنه، هسته‌ای که تبدیل میشه به یه گوزن، بانو گوزن.
بانو گوزن تو ذهن طاطا‌س اما انگار بیرون داره نفس می‌کشه. بانو گوزن تو گذشته و حال قدم می‌زنه و اتفاق‌ها رو طوری می‌چینه که طا‌طا درد و خون آدم‌ها ببینه و آروم بشه، بانو گوزن میخواد طاهره زخمی نشه. یه بخش درون یا سیاه‌چاله که با حمله کردن فکر‌ها ازش مراقبت می‌کنه اما به ظاهر.
Profile Image for Behzad.
652 reviews121 followers
June 2, 2021
کلاً اگه قرار باشه از مریم حسینیان چیزی به کسی معرفی کنم، «بهار برایم کاموا بیاور» رو معرفی میکنم که به نظرم رمان سطح بالاییه؛ «بانو گوزن» اثر ضعیفی نیست؛ در حد متوسطه. توضیح بیشتر به شرح زیر:

نکات مثبت:
1. رمان کشش داره، یعنی شروع که میکنی ترغیب میشی که بخونی و بری جلو.
2. نثر رمان خودش رو فرو نمیکنه تو جیگر خواننده؛ و از طرف دیگه کاملاً هم بی مایه و تُنُک نیست. نثریه که به محتوا میخوره.
3. شخصیت اصلی رمان و وضعیتش دست کم برای من تازگی داشت و نگاه کسی رو به جهان خوندم که در موردش چیزی نمیدونستم.
4. نویسنده لایۀ ثانوی استعاری رو بسیار خوب روی روایت سطح سوار کرده؛ یعنی کاری که در «بهار برایم کاموا بیاور» هم کرده بود؛ یه روایت در سطح هست که به پیش میره، که در عین اهمیت به خودی خود، از طریق یک سری نمادها اشاره میکنه به یه روایت ثانوی در لایۀ زیرین.
5. نوسان میان واقعیت و خیال و خواب و بیداری و فانتزی و حقیقت رو خوب و مؤثر ساخته و پرداخته.
6. رمان اِطناب نداره؛ همون قدری میگه که باید بگه.
نکات منفی:
1. جهانی که باهاش طرفیم همون جهان طبقۀ متوسطیه؛ جهان کافی شاپ، جهان گالری، جهان مردها و زن های یک شکل، جهانی که زیست های دیگه بی خبره.
2. برخی از اشخاص رمان کلیشه ای هستن و غیر باورپذیر؛ مخصوصاً کاراکتر مادر و به طور کلی خط روایی خانوادۀ شخصیت اصلی؛ به نظر من به هیچ وجه زیست شده و درک شده نیست و مصنوعی میاد. فرشاد تیپ مرد حامی و مستحکم در هر شرایطیه؛ از اون طرف امیرعلی یه مرد تیپیکاله که بی حوصله س و خودخواهه و گاهی حواسش بهت (یعنی به توی زنِ کلیشه ای) هست و گاهی نیست؛ شهره فال گیره (همیشه هرجا کافی شاپ هست فال گیر هم هست) و سارا تیپ زن ایده آل که کدبانوئه و مهربون تحت هر شرایطی؛
3. دیالوگ ها - مخصوصاً دیالوگ های فرشاد وقتی که قراره خیلی «مرد» و «حامی» باشه - حقیقاً بر مُخ من رژه میرفتن از زور کلیشگی.
4. اون چیزی که امروز با لحن منفی تحت عنوان «ادبیات آپارتمانی» ازش یاد میکنن، شاید تجلی بسیار پر رنگی در این رمان داره: یعنی اینکه همه چی در آپارتمان ها و فضاهای شهری متوسط رو به بالا میگذره.
5. عنصر رابطه و عشق های ضربدری و دوست دختر و دوست پسر بیش از حد پُر رنگه در این رمان؛
6. زمینه سازی و پرورش برای اشخاص رمان صورت نگرفته؛ برای همین نمیتونی درک کنی علت کارها و رفتارهاشون رو؛ و علت های من در آوردی ای که نویسنده طی فلش بک سعی کرده زورچپان کنه در بیوگرافی شخصیت اصلیف به نظر من مصنوعی و نامؤثر از آب در اومده.


(مریم حسینیان رو از رمان «بهار برایم کاموا بیاور» می شناسم، که اون رمان رو هم به خاطر طرح جلد زیبا و اسم زیباش خوندم، و خب اینکه این کتاب رو خوندم ربطی به نشر چشمه یا یزدانی خرم یا مریم حسینیان نداره در واقع؛ و بیشتر این بار هم از اسمش خوشم اومد.)
24 reviews4 followers
March 12, 2024
کتاب را نخواندم اما یک میدهم تا اثر امتیازهای پنج از طرف گنگ آقای یزدانی خرم و خانم مریم حسینیان را یه ذره کم کنم. من تحلیلگر دیتا هستم.
اکانتهای زیر و چندین اکانت دیگر ��ه به زودی استخراج خواهم کرد همگی گنگ آقای یزدانی خرم و خانم مریم حسینیان هستند. یا بهتر است بگویم که اکانتهای فیک این دو نفر هستند. کارشان این است که همه با هم به کتابهای مریم حسینیان و یزدانی خرم امتیاز پنج ستاره میدهند و به نود درصد رمانهای فارسی دیگر امتیاز یک ستاره میدهند و کامنتهای تخریبی میگذارند
Parvaneh/
Ali.Lari/
Hommayoon.A/
Sasan.Sarmasti/
Sima/
Mehraeen/
Pooneh/
Hichkas/
Sepehr Bastani/
Ali Sajad/
Eshaaya/
Kahbod/
Behrang/
Shima Poormatin99/
Sohrab/
Sep/
Afra/
Saed/
Saeed/
...
اگر باور نمیکنید بروید خودتان چک کنید. کافی است که یکی از کتابهای خانم مریم حسینیان یا آقای یزدانی خرم را انتخاب کنید و ببینید آیا این افراد در لیست پنج ستاره‌ ها هستند یا نیستند. برعکسش را هم می‌توانید امتحان کنید. برای کتابهای نویسندههای دیگر همیشه با هم گنگی یک امتیاز میدهند. به زودی اطلاعات بیشتری از اکانتهای دیگر ایشان میدهم. ممکن است که بعد از این افشاگری اسم اکانتهای خود را تغییر دهند اما دوباره پیدایشان میکنم
Profile Image for Mahsa Shahshahani.
102 reviews26 followers
August 4, 2025
۳.۵
بعد از مدت‌ها یه رمان فارسی خوب خوندم. خیلی به دلم نشست. تا جایی که یک نفس خوندمش. البته بدون خوندن این نقد/تحلیل روش نظر متفاوتی درموردش داشتم:

https://virgool.io/@mim.imami/بانو-گو...
Profile Image for Riri.
69 reviews82 followers
April 1, 2025
راوی داستان به حدی شخصیت مزخرفی داره که حتی اگر میخواستم نمره ی بهتری به این کتاب بدم ، بخاطر حرص هایی که خوردم عمرا .
نمیدونم چرا خوندم کتاب رو.
کتابو برداشتم و نشستم خوندم و تا لحظه ای که تموم بشه حرص خوردم.
Profile Image for Sadra Kharrazi.
539 reviews102 followers
June 7, 2024
نمیدونم چی بگم درباره این کتاب
این که اثر خوبی نیست یا صرفا معمولیه یا اینکه اصلا بده
وقتی که کتابهای صادق هدایت و چوبک و حتی احمد محمود و یا کتاب های قدیمی دولت آبادی رو میخونم، تازه میفهمم که ادبیات داستانی ما دچار چه زوال وحشتناکی شده
Profile Image for Mehrnoosh Arzaghi.
57 reviews1 follower
May 16, 2021
نطفه گوزن در اتاقی سرخ به سان یک زهدان یافت می‌شود.. زهدانی سرخ که راوی کوشیده بعد عمری سختی و سرسختی سرانجام خودش را در آن پیدا کند - این یافتن اما انگار بی‌گذر از گذشته امکان‌پذیر‌نیست.. زن در نهایت اما زاییده می‌شود از نو.. تنها مثل همیشه.
Profile Image for The Nazli.
39 reviews5 followers
September 3, 2024
گمان می‌کنم بانو گوزن در دسته رمان‌های سورئال فارسی قرار می‌گیرد که چندان پرتعداد هم نیستند. داستان زنی جوان به اسم طاهره که او را «طاطا» صدا می‌زنند و در یادداشتی از یک خواننده خواندم که حتی نوشتار طاطا هم شبیه به گوزن است؛ این نگاه را دوست داشتم.
طاطا از خانواده‌ای با سطح فرهنگی و اقتصادی پایینی آمده، در تهران درس خوانده و پول درآورده، بعد از رابطه‌های جور واجور شوهر معقولی کرده است و زندگی کارمندی دارد، اما بلندپرواز است. رویای یک کارگاه سفال‌گری برای خودش را در سر می‌پروراند و با زرنگی -به سبک خودش!- دارد بساط کارگاه را علی‌رغم مخالفت شوهرش جور می‌کند که متوجه می‌شود حامله است، آن هم یک حاملگی سخت و زمین‌گیرکننده.
طاطا خاکستری است، گذشته پر رنجی دارد، گاهی از او متنفر می‌شوی، گاهی می‌فهمی‌اش، و تا پایان داستان نمی‌دانی چه در انتظار او، کودکش و رویای کارگاه سفال است.

بانو گوزن درباره زنی در آستانه مادر شدن است اما درباره مادرانگی نیست، لااقل نه در آن شمایلی که بیشتر داستان‌های مادرانه از آن حرف می‌زنند. از صداهای ذهن و شگفتی‌های زشت و زیبای بدن زنانه در ماه‌های بارداری با جزییات زیاد حرف می‌زند بدون آنکه آن را مقدس کند، سانتی‌مانتال کند یا حتی شیرین نشانش دهد. انگار مادرانگی طاطا هم مثل خودش خاکستری است و قرار نیست مادر شدن از او قدیسه بسازد.

و اما چرا می‌گویم بانو گوزن سورئال است. در داستان سر و کله‌ی گوزن و درخت پیدا می‌شود که می‌توان از آن‌ها تعابیر روان‌شناختی داشت و شکل رابطه‌ی طاطا با آن‌ها را می‌شود به خوبی متناظر کرد با خشم و شرم و تروماهایش؛ اما می‌توان این کار را هم نکرد. می‌توانید گوزن را نماد در نظر بگیرید و همه چیز را به هم ربط بدهید، می‌توانید هم‌ بگذارید گوزن طاطا گوزن بماند و در تنهایی طاطا گوشه‌های لباسش را بجود و با شاخ‌هایش شکم این و آن را سفره کند.
Profile Image for Asal.
41 reviews15 followers
March 30, 2025
پایان غیر منتظره و گنگی داشت
و البته شوکه کننده !
طاطا که کارگاه قرمز خوش رنگش رو با هزار جور نقشه و امید پیش میبرد
طاطا که از دل اون همه غصه و نداشتن ها به تک تک چیزایی که دوست داشت رسیده بود.
طاهره نماد ادمایی بود که زخم عمیق از گذشته و سر پر سودا دارن …
دلم میخواست شاید پایان بهتری میداشت .
که گوزن و شاخ های قشنگش نقش بهتری ایفا میکردن ، که شاید قلب تاتا با اون همه عقده و آرزو ، روز های بهتری رو تجربه میکرد،
قسمت هایی که موازی وارد خاطرات میشد حس عجیبی داشت و خیلی جاها باهاش سکوت عمیقی تو سرم میفتاد.
Profile Image for مهشید.
567 reviews29 followers
December 7, 2023
بانو گوزن. این کتاب خیلی بهتر از چیزی بود که تصور می‎کردم. داستان از زبان زنی بیان میشه که برخلاف داستان‏های فارسی و به خصوص داستان‏های امروزی، نقش قربانی رو نداره. زنی که تا حدودی بدجنسه و بسیار منفعت‏طلب. فقط فکر منافع خودشه و برای رسیدن به اهدافش، هر چیزی رو زیر پا گذاشته و می‎ذاره. ما به مرور از طاطا، زن داستان بدمون میاد؛ زنی که سعی می‎کنه با دلبری و لاس زدن، کارش رو پیش ببره. زنی که علاقه‏ای به همسرش نداره و از بارداریش ناراحته. زنی که از خاناوده‏اش، پدرش، مادرش و برادرهاش متنفره و بارها آرزوی مرگ پدرش رو کرده و با مرگ پدر، خوشحال شده. اما داستان به مرور باز میشه. طاطا ناخواسته باردار میشه و تو وضعیت وخیمی قرار می‎گیره. هسته‏ای شبیه هلو که از زیر شوفاژ کارگاهش پیدا کرده، به مرور تبدیل به گوزنی میشه که طاطا تو چشم‏هاش، گذشته رو می‏بینه. گوزن با شاخ‏های بلندش، از تمام کسانی که طاطا رو روزگاری اذیت کردن، انتقام می‎گیره. گذشته‏ای که طاطا ازش فرار کرده، برای ما باز میشه. و ما با آدمی روبه‏رو میشیم که انگار چاره‏ای جز این اخلاق نداشته. آدمی که تلاش کرده خودش رو نجات بده، اما بیشتر خودش رو گیر انداخته. داستان بسیار جالبه. جسارت و قلم نویسنده رو خیلی دوست داشتم. خوب خیال و واقعیت رو کنار هم گذاشته. خوب شخصیت‏ها رو پرداخته و به مخفی‎ترین لایه‏های شخصیت داستانش نفوذ کرده. این داستان بسیار خوشخوان بود و یک نفس خوندمش. توصیه می‎کنم بخونید که متفاوت و زیباست والبته تلخ.
Profile Image for Banafsheh.
49 reviews18 followers
March 6, 2022
من کتاب رو با صدای سحر دولتشاهی شنیدم، اجرای خانم دولتشاهی درخشان بود. بی اضافه کاری، لحنی به کتاب افزوده بود که ملال و تکراری که گاهی در متن حس می‌کردم رو کم می‌کرد.

طاطا در مجموع به جز یکی دو موقعیت همدلی من رو بر نمی‌انگیزه، لوس و فرافکنه. همیشه در نقش قربانی ظاهر میشه و گذشته تاریکش کمی ساختگی به نظر میاد. رابطه‌ی طاطا و گوزن و فضای خیالی که در بیان این رابطه خلق میشه نفرتی که در کتاب موج میزنه رو قابل تحمل‌ می‌کنه. این فضای خیالی دوست داشتنی‌ترین بخش داستان بود.
Profile Image for Mad.
30 reviews4 followers
March 14, 2025
واقعا کتاب «تلخی» بود! هر چند که از فضای روایت و ایده‌های حسینیان، مثل تجربه‌های قبلی، خوشم اومد اما انقدر این تلخی زیاد بود که فقط دوست داشتم قصه زودتر تموم بشه. در حین خوندن کتاب به نقش تراماها فکر می‌کردم و اینکه یک آدم بیمار، چجوری در یک حلقهٔ معیوب گیر می‌کنه و شاید هیچوقت هیچوقت نتونه بفهمه که «زندگی خوب» چه شکلیه…
9 reviews2 followers
April 28, 2021
تجربه خوب خوندن یک رمان فوق العاده رو ماه ها بود از کتاب های جدید احساس نمی‌کردم اما این کار خانم حسینیان اینقدر احساس های مختلف من رو درگیر خودش کرد که کاملا به وجد اومدم
Profile Image for Amin Tuysserkani.
167 reviews2 followers
August 29, 2025
به عنوان یک مرد با قسمت‌‌هایی از کتاب ارتباطی برقرار نکردم چون رمان زنانه بود ولی رمان پرکششی است و روایت غیرخطی و غافلگیری‌های زیاد داستان به دل می‌نشست. قهرمان داستان مدام ضدقهرمان می‌شد و گویی عامدانه هم‌دلی برنمی‌انگیخت. نقش گوزن در داستان خواننده را به فکر می‌انداخت و به چالشی سخت می‌برد تا تلاش کند داستان و هدف نویسنده را درک کند و این کار در بخش‌هایی از کتاب راحت نبود.
Displaying 1 - 30 of 92 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.