سیّد مجتبیٰ آقابُزرگِ علوی شهرتیافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی بهمن ۱۲۸۲، تهران -۲۸ بهمن ۱۳۷۵، برلین) نویسندهٔ واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی نیز پرداخت. او را همراه صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ «با گرایشهای رومانتیکی که در روحیهٔ ایرانی ریشه دارد.» و با نثری که «طنین زیباپرستانهای دارد»، در داستانپردازیهایش به نوآوری گرایش داشت. در بیشتر آثارش، ابتدا گِرِهای هست و حادثهٔ اصلی پیشتر روی دادهاست و راوی، حادثهٔ داستان را بازسازی میکند. این شگرد را اساساً ویژهٔ ادبیات پلیسی میدانند. به سبک واقعگرایی اجتماعی میپرداخت و در داستانهایش به نابسامانیهای اجتماعی روی میآورد؛ شخصیتهای داستانهایش پویا یا مبارز هستند
Bozorg Alavi was an influential Iranian writer, novelist, and political intellectual. He was a founding member of the communist Tudeh Party of Iran in the 1940s and – following the 1953 coup against ...
خیلی وقت بود که یه کتاب بیشتر از صد و پنجاه صفحه رو اینقدر زود تموم نکرده بودم:)) نمیدونم چرا امتیاز کتاب توی اینجا 3 هست. البته نمیتونم بگم که چرا بهش پنج دادم . ولی حس کردم که اونقدری برام جذاب بود که تونستم توی زمان امتحانا این کتاب رو 4 روزه تموم کنم. این که بزرگ علوی (که از مبارزین بوده ) از زبون یه ساواکی حرف زده و اینکه با توجه به اطلاعاتی که ازش کسب کردم اونقدر ها ایران زندگی نکرده که درست از همه چیز خبر داشته باشه. و اینکه کتاب انقدر پشت سر هم بمباران اطلاعات و اتفاقات داشت که هیچ جوره نمیتونم فکر کنم که همه ی این نوشته ها فقط خلق شده ی ذهن و ساختگی باشه و هیچ واقعیتی پشتش نباشه:)) کتاب دیگه ای که از بزرگ علوی خوندم کتاب چشمهایش بود و دوران دبیرستان خوندم . مضمون عاشقانه داشت با روحیه ی مبارز و مقاوم انقلابی . اینکه بزرگ علوی خودش از مبارزین بوده و در حزب توده حضور داشته انتظار میره که کتاب هاش این تِم رو داشته باشه. من به طور کل در زمینه ی تاریخی سیاسی خیلی نادونم:)) و هنوز نمیدونم چقدر اطلاعات این کتاب بر اساس اطلاعات درستی هست و چقدرش ساخته ی ذهن. ولی چندتا چیزی که توجهمو جلب کرد این ها بودن: اینکه در چند سال قبل از انقلاب "شاه" برنامه ای داشته با این مضمون که ایران در زمینه ی اقتصادی از پنج کشور اول جهان جلو بزنه . دوم نقش فلسطین در تربیت چریک های فدایی خلق برای مبارزات انقلابی. سوم افرادی که به قدرت رسیدن چه کسانی و از چه تیپ شخصیت هایی بودند و چجوری به قدرت رسیدن . چهارم افرادی که با خرج دولت برای تحصیل به " فرنگ " فرستاده شدن و بعد به دسته های مختلف تقسیم شدن و خیلی هاشون ضد نظام شاهنشاهی شدن! اینکه چه کسانی برای تحصیل به اون ور آب فرستاده شدن و چگونه مدرک گرفتن :)) و شاید الان خیلیهاشون با مدرک دکترا بر ما حکمفرمانی میکنن. اینکه انقلابی که شد صرفا یک جریان نبود و هزار ها جریان در به وجود اومدنش نقش داشتند. با اینکه یه جا خوندم که بزرگ علوی بعد از اینکه کلا از ایران میره و بعد اعتراف میکنه موریانه رمان ضعیفی هست و ایشون وقتی این رو نوشتن از ایرانِ پس از انقلاب اطلاع چندانی نداشتن بخاطر دوری ، باز هم من حس نمیکنم که چیزِ بیهوده ای گفته باشه این کتاب. حس میکنم این افراد و این اتفاقات در هر نظام قدرتمندی در هر جای دنیا و در هر زمانی وجود دارند. و اینکه یه نفر بعد از اون همه قدرتی که داشته ( حالا به هر طریقی که به دستش اورده) طبیعیه که بعد از به فلاکت رسیدن پشیمون بشه . چه بسا خیلی از ماها راه درست رو انتخاب میکنیم ولی بعد از شکست خوردن در اون راه از انتخابش پشیمون میشیم. به طور کل میتونم بگم که کتاب یه کتاب عادی بود و از نظر من واقعا جهت خاصی نداشت . و اگه اطلاعاتش تا حدودی درست و مستند باشه و این موضوع رو بفهمم خیلی خوشحال خواهم شد که خوندن کتاب برام هم فال بود هم تماشا:))
راوی یه مأمور عالیرتبهی ساواکه که بعد از انقلاب داره خاطراتشو میگه، از لحظهای که جذب ساواک شد تا زمانی که پهلوی افتاد. شروع خیلی جذابی داره. وقتی همون پاراگراف اول رو میخونی جذبش میشی. برای من این کتاب صرفاً برگهایی از تاریخ معاصر ایران بود. اثری ادبی که ظرافتها و تکنیکهای روایی خاص و یا ساختمان داستانی منحصربهفردی داشته باشه، نیست. واقعاً اینطور نبود. مهمترین اتفاقات اون دوره رو از زبون یه ساواکی میخونیم. از شکلگیری ساواک گرفته تا مسئلهی تیمور بختیار، اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، حوادث ۱۳۴۲ و خمینی، کمونیسمهراسی پهلوی، تحرکات چپها، شکنجههای ساواک، جنبش دانشجویی داخل، کنفدراسیون دانشجویی اروپا، انحلال ساواک، انقلاب ۵۷ و غیره ذلک. من بهشخصه نثر بزرگ علوی رو خیلی دوست دارم و ازش لذت میبرم. چینش کلماتش خیلی سرراست، روان و البته شیواست.
این مردکِ تاریخگوی شبکه دو که هست ( معتضدی؟ همون) انگار که اون داره تاریخ رو برات میگه. من؟ متنفرم از اون روایت، با شوخی و کنایههای اون روایت، که یه جوری میخواد بهت صداقتشو نشون بده، که تو میدونی که راوی خیلی داره به نفع میگه. خیلی هم فرق نمیکنه راوی داستان یه ساواکیه، که داره از چهطور وارد ساواک شدن و ادامه دادنش میگه. کتاب حکایت یه مرد شکست خوردهست، که حالا که از پا افتاده و به فقر نشسته، میخواد بقیه رو رسوا کنه، اینها رو نوشته که آدمهایی که داره ازشون میگه بیان حسابشون رو بپردازن. حالا که دارم اینطوری از این کتاب میگم؛ یه درونمایه خوبیه انگار. اما بخش تاریخی و روایت خشک و بدون هیچ چیز کتاب باعث شد هیچ لذت نبرم. یه جاهایی هم یه توضیحاتی میداد نویسنده که مثلن این همه اینطور حرف زدن واسه اینه که مثلن فلانه. این دیگه قشنگ حالمو بهم میزنه.
عن واحدة من أعنف الثورات .. الثورة الإيرانية عن جهاز الأمن والإستخبارات الإيرانية ، والذي أكتسب قذارة أجهزة الأمن ووحشيتها بجدارة عن حاكم غائب الوعي لاه لا يرى بلده تسقط عن صراع القوى الرأسمالية الشيوعية .. عن تحكمات أمريكا وعن عمالة الحكومات عن الثوار المسلحون عن الشعب الغاضب عن أجهزة الأمن المدانة في قتل عشرات الآلاف وتعذيب مئآت الآلاف في السجون ونهب الثورات عن الظلم الذي لا ينتصر عن الحرية المنشودة عن الأخوة .. كانت تلك الرواية !
-----------------------------------
جيدة جدا في عرض تاريخ تلك الفترة المهمة ، انصح بقرائتها
در میان آثار بزرگ علوی، تنها "چشمهایش" به یک رمان فارسی نزدیک است و یکی دو داستان کوتاه از مجموعه ی "چمدان"، آن هم بیشتر برای همان سال های دهه ی بیست که منتشر شده اند. کارهای آخرش مانند "سالاری ها" و "موریانه" و... بیشتر به شوخی می مانند تا اثری از ادبیات معاصر ایران.
شاید بزرگترین اشتباهم این بود که ازآثاربزرگ علوی اول موریانه رابرداشتم، انقدر که بزرگ علوی رابزرگ کرده بودند برایم بااین کتاب که تقریبا بی هیچ هدفی دنبال می شد ونثرش هم....چی بگم.... واقعا اون حظی که کلی دلم رابراش صابون زده بودم خبری نبود....البته که کلا به ژانر سیاست کثیف هم خیلی علاقه ای ندارم... کلا اینکه فکرمیکنم بهتراست اول رمان چشم هایش رامیخواندم...
یکی از داستانهای بلند علوی که کمتر در موردش حرف زده شده ولی میشه گفت موریانه بیشتر از چشمهایش _ که خیلی از این معروفتره_ در بردارندهی مفاهیم سیاسی-اجتماعیِ چپ و در حالت کلی مخالفان رژیم پهلوی است.
موریانه نخستین کتابی بود که به صورت کامل از بزرگ علوی میخوندم، کتاب توسط نشر نگاه چاپ شده بود.کیفیت چاپ، صفحه آرایی و طرح جلد مناسب بود.
داستان در مورد زندگی نامه یک مرد ساواکی هست که بخاطر مسائل امنیتی اسمش تا اخر داستان فاش نمیشود، راوی داستان که همان مرد ساواکی هست، تعریف میکند که چه یچگی داشته و چجوری عضو ساواک شده و کم کم پله های ترقی طی کرده و…
داستان بیشتر به سلسله گزارشها شباهت دارد که نوبسنده در خلال تعریف کردنش تاریخ معاصر ایران و انقلاب ۵۷ را به تصویر میکشد. مباحثی مثل: نحوه عضو گیری های ساواک در گروه های مختلف،وضعیت دانشجوهای داخل، مبارزات و کنوانسون های دانشجویی خارج، نقش اقای خمینی، گروه های مارکسیست، مبارزات ساواک با کمونیستها، نگاه و دید مارکسیستهای اسلامی و… کتاب در دو نیمه اگر تقسیم شود، نیمه اول با شروعی خوب خواننده را مجذوب میکند ولی در ادامه به تکرارگویی ها دچار میشود اما در نیمه دوم کتاب با انتقال ساواکی مورد نظر به لندن سرعت و ضرب اهنگ بهتری به خودش میگیرد. بزرگ علوی با ترکیب راست و دروغ همراه با ادویه ب ادبی مناسب در کتابش به برررسی کامل ساواک میپردازد و …. نام کتاب هم به نقش ساواک در براندازی حکومت پهلوی کنایه میزند، حکومتی که توسط موریانه هایش از داخل خورده و پوسیده شده بود. نمره من به کتاب ۳.۵ هست که چون امکان ثبت وجود نداره به ��اطر ریتم و ضرب اهنگ خوب پایانی با ارفاق ۴ خواهد بود.
در اين كه آقاى علوى به شيوايى و استادى كامل داستان رو نوشتن شكى نيست تنها موردى كه كمى ذهن من رو درگير كرد اين بود كه اين اثر لا جرم از زير دست وزارت ارشاد هم رد شده و شايد دخل و تصرفاتى هم صورت گرفته باشه ولى بازهم اشاره هاى دور و نزديك به خيل عظيم انقلابيون احساساتى و پر از اشتباه خالى از لطف نبود نظام مستحكمى كه كم كم موريانه هاى موافق و مخالف اون رو پوسوندن و خيل مورچه هاى سياه و سرخى كه در انتظار تكه تكه كردن بازمانده اين هيكل بودند و البته طعنه هاى شيخك به خطر بزرگتر "سياه ها" كه بعدا سرخ هارو بلعيدن در كل بسيار خوب بود و اشاره هاى ايشون به روابط فلسطين و عراق و انقلابيون عالى بود
راستش از نظر رمانی اصلا پسند من نبود. بیشتر حس میکردم یک نویسندهی کهنهکار تلاش کرده یه داستان سیاسی از دورانی که حتی تجربهشم نکرده (علوی غلط نکنم پیش از انقلاب ایران نبوده) بنویسه و اصلا موفق نبوده. رمان رمان نبود. عین یه گزارش بود که حتی اون گزارشم چندان چنگی به دل نمیزد. مثلا در قیاس در حضر مهشید امیرخانی که خب اونم بیشتر خاطرهست تا رمان ولی به هرحال جذابیتهای خودشو داره. حالا شاید اگر کتاب رو همون وقتا میخوندم برام جالب بودا! ولی دقیقا نکته همینه که انتظار دارم رمان همیشه جالب باشه نه فقط در یه موقع خاص شخصیت ساواکی خیلی شخصیت تخت و بیبو و خاصیتی بود و چیز خاصی نداشت. داستان هم اوج و فرود جدیای نداشت. اطلاعات قابل ملاحظه و جالبی هم در اختیار نمیذاست. در مجموع به نظرم آدم وقتشو بذاره یه رمان دیگه بخونه بهتره.
زندگی یک کارمند ساواک. من به رمان های تاریخی-سیاسیِ مربوط به دوران معاصر ایران بسیار علاقه دارم. اما این کتاب واقعا شبیه رمان نبود، تاریخ هم که نبود، نمیدونم چی بود؟! اصلا داستان پیوسته ای رو روایت نمیکرد، کششی نداشت. هربار که چند صفحه ای میخوندم و کنار میگذاشتم، انگیزه ای برای دوباره باز کردن و ادامه دادنش نداشتم، چون هیچ داستان خاصی نداشت که بخوام بدونم خب حالا بعدش چی میشه؟! هیجان که هیچ نداشت، فضاسازی هم ضعیف. چندبار خواستم رها کنم و اخرش بزور تمومش کردم.
داستانی خوب به شکل خاطره _ گزارش نویسی از زبان یک ساواکی که میشود در آن تاریخ سیاسی ایران ( و بیشتر از آن شرایط سازمان ساواک) را در دهههای چهل و پنجاه جستجو کرد. داستان رو فارغ از نظرم در مورد مسائل سیاسی دوست داشتم و توصیه میکنم که اگه از داستانهای سیاسی خوشتون میاد حتما این کتاب رو توی لیستتون قرار بدید.
تاریخ معاصر به زبان یک کارمند ساواک که نگرانیهایی هم برای خواهرش دارد. که به نظرم میبایست کارمند ساواک اینقدر هم بیطرف و مثل ناظر سوم شخص نمیبود. اما به دلیل روان بودن و خوشخوان بودن کتاب سه ستاره دادم
الأرضة هي حشرة تقضي على المناني، وترمز هنا لجهاز السافاك الذي سرَّع بفعاله انهيار حكم الشاه.
رواية متميزة وإن جاءت في صورة اعترافات أو مذكرات لأحد أفراد السافاك ممن تدرجوا في المناصب حتى وصل لأعلى المناصب. المتميز في الرواية "التأريخية" هو التعرف على تاريخ هذه الفترة والدور الذي قام به جهاز السافاك في مواجهة لمعارضة وفي التحكم في جميع أجهزة الدولة مما أدى لتصاعد الغضب الشعبي مع نجاح الثوار في كسب أراضي جديدة يوميًا وسط طبقات الشعب المختلفة. هذا السافاكي يثير الفضول؛ فهو يؤدي عمله في حياد بدافع حبه للشاه بغض النظر عن أخلاقية هذا العمل! وهو في قرارة نفسه كان يرى كثيرًا التراجع عن عمله لكن حبه للشاه ودافع الترقي في العمل كانا دائمًا يعميانه حتى عن أخته التي كانت مع الثوار! هناك نقطة أخرى، مثيرة للحيرة، كيف أن هذا السافاكي بعد قيام الثورة ولا يزال يؤمن بعظمة الشاه وكيف يدافع عنه وكيف يكتب ما يكتب فقط بدافع استبزاز الآخرين ليوفروا له مالًا يقيم حياته! يبدو أن الأجهزة الأمنية في البلدان الديكتاتورية تجيد اختيار عناصرها من بين أغبى الجهلاء والمغيبين!
يعيب المترجم على المؤلف استخدام العامية في روايته، وإن كان التعلل بأنها مذكرات لسافاكي غير متمرس في الكتابة. لكن الترجمة جاءت بلغة عربية ولم يلتزم بعامية النص الفارسي. يعيب الترجمة في بعض الأحيان تقديم كلمات على أخرى، ربما مشكلة في الطباعة.
قبل از اینکه به بیس سی صفحه ی آخرشُ که صرفا یه سری گزارشات آشنا بود، برسم و بخونمشون، می گفتم: بدون قضاوت در مورد اغراق کردن یا جبهه ای که نویسنده توشه، کتاب خوبیه. روی هم رفته کتاب بدی نبود، نمی خوام راجع به حقایق قضاوت کنم. انصاف اینه که قلم خوبی داشتن آقای علوی. داستان راجبه یه عموییه که از فرط بی کار بودن و بی پولی، یکی از فک و فامیلای خوبِ اون به اسم موسی جون می آد و دستشُ تو حنا می ذاره و پاشو به سازمان امنیت اون موقع یا همون ساواک باز میکنه. داستان طی کردن پله های ترفیع و ترقی شخصیت اول داستانُ که هیچ وقت اسمِ خودشُ اسم بقیرو ،بنا به مقتضیات امنیتی مثلن، نمی آره تا دردسر براشون دُرُس نشه. از یه طرف خواهر ایشون که اسمش رقیَس عضو یکی از گروه های مخالف میشه و خونه و مادرش رو ترک می کنه، شخصیت داستان همش دنبال خواهرشه، همش یه چشش به پرونده های سازمان و یه چشش به زندان هاست،که نکنه خواهرش ،رقیه، دست ساواکی ها افتاده باشه، این هول وولا اونو ول نمی کنه تا زمانیکه خواهرش با یه پیام ویدئوئی می آد و از برادرش می خواد که با دادن امتیاز هایی به گروه خودش مورد عفو دوستاش قرار بگیره...
اگر به عنوان یک رمان به کتاب نگاه کنیم به نظرم من که اطلاع چندانی هم نسبت به عناصر داستان نویسی ندارم فضا سازی داستان ضعیف بود و بیشتر به گزارش یک ساواکی سابق می ماند که با عجله سعی داشت تاریخ آن دوره را در قالب داستان جا بدهد انگار هدف نویسنده بیان همین تاریخ بوده نه داستان یک ساواکی. از طرفی چون از اسامی بیشتر شخصیت ها استفاده نشده از جنبه تاریخی هم حد اقل من را دچار سردرگمی می کرد
نکته جالب توجه هم استفاده فراوان جناب بزرگ علوی از ضرب المثل ها بود گاهی در یک پارگراف پنج خطی از سه ضرب المثل استفاده کرده بودند.
این اثر نیز جزو آثار نو و بدیع فارسیست. اینبار، بزرگ علوی داستان خود را از زبان یک مأمور ساواکی مینویسد. سوای اینکه با اشراف بر مستندات و با الهام از اتفاقات واقعی نوشته میشود، بزرگ علوی بهدنبال پاسخ یکی از اساسیترین سوالات اخلاقیست. «مأمورم و معذور» توجیهپذیر است و کافی، یا خیر. یکی از بهترین آثار علوی.
65. موریانه بزرگ علوی ♾️ یکی اژ بهترین کتاب هایی که خوانده ام ✅ بسیار جذاب ✅ طوری نوشته شده است که میتوان آدم تا آخر بخواند ✅ خسته کننده اصلا نیست ✅ اطلاعات خوبی گفته می شود ✅ هر چه بگویم کم گفته ام ❌ اینقدر خوب می باشد که چیزی ندارم بگویم ❕ یکی از بهترین کتاب هایی می باشد مه حوانده ام و در یادم می ماند و حتما باید بخرم و به آرشیوم اضافه کنم
از همان ابتدای داستان اضطرابی بر فضا حکم میراند ؛ چنان که تو میدانی چیزی در آستانهی انفجار و نابودیست و با این همه تشنهای که بدانی کِی ، چرا و چطور؟
از بهترین آثار سیاسیِ بزرگ علویست که تا به امروز خواندهام
دومین کتابی بود که از بزرگ علوی خوندم،بسیار زیبا،متفاوت، توصیفات عالی،ضرب المثل های متعدد که بسیار مناسب استفاده شده بود و از طرف دیگر باعث زنده ماندن آنها در زبان و ذهن ما میشود
نمیدونم چه فعل و انفعالاتی رخ داد که این کتاب را برای خواندن انتخاب کردم و همچنین نمیدونم چرا به یکی از کتابهای مورد علاقهام تبدیل شد، البته شاید بخاطر تلفیق تاریخ و سیاست باشه