این کتاب سرگذشت دگرگونی و پیشرفت ادبیات نوین ایران از زبان یکی از آفرینندگان آن است . بزرگ علوی در این کتاب داستان نویسی است که به بررسی پهنه کار خود می پردازد و ژرفای چهره های داستانی و شخصیت نویسندگان را واکاوی می کند . دانشمندی است که روش سنجه های امروزی دانش و پژوهش را بکار می بندد، نوگرایی است که پیوسته بر هر آنچه رنگ و بوی نویی دارد نورافکن می اندازد، آفرینشگری است که آفرینش های گوناگون ادبی را می شناسد و می سنجد و سرانجام سیاسی دانی است که روزگار خود را بخوبی باز می گشاید .
سیّد مجتبیٰ آقابُزرگِ علوی شهرتیافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی بهمن ۱۲۸۲، تهران -۲۸ بهمن ۱۳۷۵، برلین) نویسندهٔ واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی نیز پرداخت. او را همراه صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ «با گرایشهای رومانتیکی که در روحیهٔ ایرانی ریشه دارد.» و با نثری که «طنین زیباپرستانهای دارد»، در داستانپردازیهایش به نوآوری گرایش داشت. در بیشتر آثارش، ابتدا گِرِهای هست و حادثهٔ اصلی پیشتر روی دادهاست و راوی، حادثهٔ داستان را بازسازی میکند. این شگرد را اساساً ویژهٔ ادبیات پلیسی میدانند. به سبک واقعگرایی اجتماعی میپرداخت و در داستانهایش به نابسامانیهای اجتماعی روی میآورد؛ شخصیتهای داستانهایش پویا یا مبارز هستند
Bozorg Alavi was an influential Iranian writer, novelist, and political intellectual. He was a founding member of the communist Tudeh Party of Iran in the 1940s and – following the 1953 coup against ...
بزرگترین ایرادی که هنگام خواندن کتاب باهاش مواجه میشید بکار بردن واژههای سنگین فارسی به جای معادلهای عربی متداول است. ترجمهٔ کار خیلی افراطی و با زیادهروی انجام شده و واژههای سخت و دیرفهم فارسی، بجای واژههایی عربی که در زبان فارسی جا افتادهان به وفور استفاده شده. بطوری که شخصاً هنگام مطالعه کتاب نیاز داشتم که بر روی بعضی واژهها چند ثانیه مکث کنم تا به معنیش برسم. مشکل اینجور ترجمهٔ افراطی در اینه که خواننده نمیتونه بصورت کامل درگیر کتاب بشه و ناخودآگاه مجبوره کتاب رو از خارج از گود بخونه و نه از داخل گود! اما ایراد دیگر این ترجمه اینه که نثر بکار برده شده بشدت از زیان نویسنده (بزرگ علوی) دوره و هنگام خواندن دیگه حس نمیشه که درحال خواندن نوشتاری از بزرگ علوی هستیم، که یکی از ویژگیهای اصلی یک ترجمهٔ خوب وفاداری ترجمه به سبک و زبان نویسنده است. در کل جایگزین کردن واژههای فارسی بجای واژههای بیگانه (عربی، انگلیسی، فرانسوی و…) کار پسندیدهای بوده و هست، اما این کار نیازمند زیرساختها و آموزش و جا انداختن واژهها در زبان و ادبیات است. گذشته از اون این واژههای جایگزین باید بر زبان روانتر و بر گوش آشناتر باشن تا جایگزینی اونها تضمین بشه و همه راضی بشن از اون استفاده کنن. نه اینکه کاملاً افراطی از واژههای دور و سخت و ناآشنا و اون هم بدون پیش زمینه و آموزش قبلی استفاده بشه.