What do you think?
Rate this book


272 pages, Hardcover
First published January 1, 2009
اما پشتِ این خیالراحتی، یک چیز دیگر هم بود: یک چیز تیره و سخت وسط دلم؛ توی عمق سینهام. گریهام مثل وقتهایی نبود که میدانی حالا همهچیز بهتر شده. ضجهی قرمز و داغی بود از چیزهایی که هنوز درد دارند؛ آنقدر که دیگر نمیتوانی فکر کنی. پس دیگر فکر نکردم و ریختمش بیرون؛ با یک عالمه اشک و سروصدا.