"Criticizing An Introduction to Understanding Images is now in its third edition and it has become the standard in photo criticism and theory courses throughout the United States. The book contains an elegant pedagogical apparatus founded on the four critical activities that Terry Barrett so ably illuminates -- describing, interpreting, evaluating, and theorizing.
Terry Berret is a Professor of Art Education, with a joint appointment in the Department of Art, at the Ohio State University, where he is the recipient of a distinguished teaching award for courses in criticism and aesthetics within education. The author of numerous works on art criticism, he is an art critic in education for the Ohio Arts Council, consults museum education departments, juries exhibitions, and conducts workshops on studio critiques and writing.
کتاب نقد عکس بیشتر برای دانشجوهای عکاسی مناسبه و کسایی که به نقدعکس علاقهمند هستن. یعنی اگه صرفا به عکاسی علاقه دارید و میخواید دربارش بخونید خیلی به دردتون نمیخوره. (احتمالا) کتاب با یه مقدمه درباره اینکه نقد چیه و انواع نقد چیه شروع میشه، بعد مراحل نقد رو که توصیف، تفسیر، ارزیابی و نظریه پردازی هستن توضیح میده، و اینجا کلی نقل قول از نقدنویسهای مهم میاره و به قسمتهایی از متنشون که به درک مطالب کمک میکنه. و فصل آخر هم که فصل مورد علاقهی من بود جمعبندیه و یه سری تیپ که به شما میگه اگه میخواین نقد بنویسین (یا راجع به عکسها صحبت کنین) به چه چیزایی باید توجه کنین و چیا میتونه بهتون کمک کنه. من حتما (و به ضرورت) دوباره میخونمش و برام خیلی مفید بود.
As a visual arts student with an emphasis on Photography, just starting my masters on Museum and Curatorial Studies, I'd classify my knowledge about criticism as mid-level. I wanted to know more about the methodologies and approaches used in professional criticism, and my research led me to this book.
"Criticizing Photographs" does exactly what it proposes to do: help students develop their skills and learn to recognize thoughtful and well-written art criticism. It takes an unpretentious look at what makes a good critical text, how to write for your audience, the differences between criticism, interpretation and taste, while also providing examples of different movements within the critical field.
To fully understand this book you need to have a background knowledge of Photography, as the author uses a lot of specific examples, not all of which are presented as photographs in the book, so I wouldn't recommend this for someone just starting out. However, for students who wish to further their skills with an easy to read, helpful guide, this book is definitely recommended.
نمیدونم چی بگم. کتاب بدی نبود اما اون چیزی نبود که من میخواستم. یعنی من اشتباه خریده بودمش :)) دنبال یه کتابی بودم که عکسهای مختلف رو نقد کنه و از جنبه های مختلف در موردشون حرف بزنه اما این کتاب، آموزش نوشتن نقد می داد و اینکه یه نفر که میخواد نقاد حرفه ای عکس بشه باید از چه جنبه هایی به عکس نگاه کنه
همانطور که پیشتر هم گفتم این کتاب با ترجمه شیوا و روان استاد اسماعیل عباسی از مهمترنی کتابها برای درک و قهم عکس به شمار میرود. من علاوه بر مطالعهٔ این کتاب ، یادداشتبرداری هم کردم و برخی از نکات مهم را در وبگاهم گذاشتم. برای دسترسی به آنها میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید. http://firstrole.ir/category/تری-بَرِت/
این کتاب معمولاً به دانشجوهای رشتههای هنری توصیه میشه اما برای من (با اطلاعات محدود در این زمینهها) هم مفید بود. برای آشنا شدن با اینکه نقد چیه و چی نیست میتونه شروع خوبی باشه. در مورد اینکه چطور باید به یه اثر هنری نگاه کرد و دربارهش نوشت و حرف زد یه دید کلی به آدم میده و بعد به طور خاص روی نقد و ارزیابی عکس متمرکز میشه و مثالهایی میاره. کتاب طوری نوشته شده که اگه اطلاعات تخصصی خواننده بالا نباشه و فقط علاقهمند باشه هم کمککنندهست.
Definitely from critic point of view... I was hoping to learn about what makes a photograph a good one, but this was more about what statement the artist was making and not about striving for beauty.
فرم به چگونگی ارائه موضوع گفته می شود. فرم شکل محتواست. اظهارات توصیفی درباره فرم عکس به چگونگی ترکیب، آرایش و ساختمان دیداری مربوط می شود. با در نظر گرفتن چگونگی استفاده از آنجه بدان "عناصر صوری" می گوییم، می شود فرم عکس را بررسی کرد. عکاسی این عناصر را از فرمهای هنری نقاشی و طراحی به ارث برده است: نقطه، خط، شکل، نور و ارزش نور، رنگ، بافت، تراکم تصویر، فضا و حجم. عناصر صوری دیگر که برای عکاسی تعریف شده اند عبارتند از: دامنه تونهای سیاه و سفید؛ کنتراست موضوع؛ کنتراست فیلم؛ کنتراست نگاتیو؛ کنتراست کاغذ؛ قطع فیلم؛ نقطه دید، که فاصله دوربین تا موضوع و عدسی مورد استفاده را شامل می شود؛ زاویه ی عدسی؛ کادر و لبه؛ عمق میدان؛ وضوح دانه ها؛ و درجه ی وضوح. توصیف سبک: سبک، نشانگر شباهت میان آثار هنری متنوع یک هنرمند، جنبش، دوره، یا منطقه ی جغرافیایی است و می توان آن را از خصوصیات عناصر صوری بازشناخت. نئواکسپرسیونیسم به عنوان سبک جدید ناشی شناخته می شود، و پیکتوریالیسم، عکاسی "جهت دار" و "زیبایی شناسی عکس فوری" سبکهای عکاسی هستند. سبک هر عکاس را می توان با توجه به موضوع هایی که وی برای عکاسی انتخاب می کند، چگونگی استفاده از عکاسی و چگونگی آرایشی صوری عکس بررسی کرد. توجه به سبک، بیشتر تفسیری است تا توصیفی. اهمیت توصیف برای خواننده: توصیف در نقد اهمیت فوق العاده دارد، زیرا منتقد باید کار را "بشناسد"، به ویژه اگر اثر هنری ناشناخته باشد و هنرمند فردی معروف نباشد. توصیف برای خواننده نیز حائز اهمیت است، زیرا دارای اطلاعات قاطع و جالب است که موجب می شود خواننده تصویر را بفهمد و آن را ارزیابی کند. توصیف، اطلاعاتی درباره ی عکس و نمایشگاه ارائه می دهد، زیرا خواننده ممکن است آن عکس یا نمایشگاه را ندیده باشد. توصیف اساس کار است و خواننده ممکن است از طریق آنها با تفسیر و قضاوت منتقد همسو شود یا نشود. توصیف عکس و مطالعه ی توصیفها درباره عکس به ویژه از این نظر دارای اهمیت است که مردم عکس را نه به عنوان تصویر بلکه بمثابه دریچه ای برای نگریستن تلقی می کنند. زیرا به دلیل واقعگرایی متداول در بسیاری از عکسها و به دلیل آن که مردم بدین نکته واقفند که عکس توسط دستگاهی (دوربین عکاسی) تهیه می شود، مایلند عکاسی را واقعی بپندارند تا تصویری از رویدادها و افراد. عکس، مهم نیست که چقدر عینی یا علمی باشد، ساختار دست فرد است با اعتقادات و نگاههای خاص، و ما باید بدین شکل با آن برخورد کنیم. توصیف موضوع، فرم، کارماده و سبک یعنی در نظر گرفتن عکس به عنوان تصویری که افراد آن را ساخته اند و نباید تصور دیگری درباره آن کنیم. توصیف سنجیده بیان آگاهانه ای درباره عکس است که فهم و درک ما را از عکس افزایش می دهد. تعریف تفسیر: منتقدان وقتی اثر هنری را تفسیر می کنند، در جست و جوی آن هستند که دریابند و به دیگران بگویند که به نظر آنان چه چیزی در عکس از بقیه مهمتر است، و اجزا آن چگونه با یکدیگر تناسب دارند، و چگونه فرم آن بر موضوع اثر می گذارد. تفسیر فراتر از توصیف و برای گشودن رمز معانی است. تفسیر بمثابه بیان استنباطهای مفسر از موضوع و مضمون عکس اند. عمل مفسران به آشکار ساختن یا کشف معنا محدود نمی شود؛ آنها عکس را به زبانی تازه بیان می کنند تا مولد مفهومی نوین گردد. شیوه ی دیگر درک تفسیر این است که همه عکسها را استعاره هایی بدانیم که نیاز به رمزگشایی دارند. استعاره مقایسه ای اشاره است میان دو چیز نامتشابه. خصوصیات یک شی به طور ضمنی به شی دیگر منتقل شده است. استعاره های لفظی دو سطح معنایی دارند: ظاهری و درونی. استعاره بصری نیز دارای چندین معنایی است: آنچه نشان داده می شود و آنچه درونی است. ما می خواهیم تفسیری را ایجاد کنیم، یا تفسیری را بپذیریم، که عکس را به بهترین نحو نشان می دهد. این بدان معناست که اگر چندین تفسیر در پیش روی داشته باشیم، آنهایی را بر نخواهیم گزید که عکس را بی اهمیت و بی قدر نموده اند، بلکه آنهایی را انتخاب خواهیم کرد که نهایت اعتبار و ارزش ممکن را برای عکس قائل شده اند- یعنی آنهایی که اعتبار و معنای عکس را تا جایی که مقدور بوده است نشان دهد. سیندی شرمن گفته است، "برایم فقط گرفتن عکس جالب وده است، و تحلیل آن را به منتقدان وا می گذارم". گروهی از عکاسان هنگام عکس برداشتن بر نیت خویش واقف نیستند. مثلا، جری اولسمن خیلی غریزی و آنی کار می کند: " وقتی شروع می کنم، هیچ برنامه و دستور کاری ندارم. می کوشم چیزی خلق کنم که از نظر بصری برانگیزنده باشد و هیجان انگیز باشد، چیزی که قبلا کسی شبیهش را انجام نداده است، ولی برای من همسویی بصری و زندگی خاص خودش را دارد". استراتژی های تفسیر: 1- تفسیر روانکاوانه 2- تفسیر فمینیستی 3- تفسیر تطبیقی 4- تفسیر نمونه ای 5- تفسیر فرمالیستی 6- تفسیر نشانه شناسانه 7- تفسیر مارکسیستی 8- تفسیر زندگینامه ای 9- تفسیر مبتنی بر تاثیرات سبک شناسانه تفسیرهای مبتنی بر تکنیک – تفسی��های نیت گرانه- تلفیق شیوه های تفسیری دسته بندی عکسها: جان سارکوفسکی برای عکاسی پنج خصوصیت قائلند که از نظر او مختص این هنر است: خود شی: عکاسی با واقعیت سر و کار دارد. جزئیات: عکاسی وابسته به امور مسلم اشیا است. قاب: نتیجه گزینش است، نه انگاشت. زمان: عکس محصول زمان است و قطعه زمانهایی جدا و ناپیوسته را توصیف می کند دیدگاه مسلط: عکس چشم اندازهای جدیدی را از جهان عرضه می دارد. در سال 1987، سارکوفسکی از طریق نمایشگاهی سیار و در یک کتاب شیوه ای تفکیکی را برای نگرش به عکسهایی که از 1960 به بعد گرفته شده بود، پیشنهاد کرد: "آینه ها و پنجره ها". اگرچه او آینه ها و پنجره ها را به مثابه دو قطب یک پیوستار عرضه می دارد که عکسها را می توان میانشان جای داد، لیکن، عکسها را چه در نمایشگاه و چه در کتاب، بصورت پیوستار ارائه نمی دهد بلکه به دو گروه متمایز تقسیم می کند. او آینه ها را ادامه سنت رمانتیک و پنجره ها را تداوم رئالیست (واقعگرا) در ادبیات و هنر به شمار می آورد: بنا بر دیدگاه رمانتیک، مفاهیم عالم منوط به ادراک خود ماست. موش صحرایی، چکاوک و آسمان مفاهیم خود را از تاریخ تحولشان کسب نمی کنند، بلکه براساس استعاره های بشرمدارانه ای که برایشان تعیین کرده ایم مفهوم می یابند. دیدگاه رئالیت برا این باور است که جهان مستقل از توجه انسانی وجود دارد، که حاوی الگوهای قابل اکتشافی برای معنای ذاتی آن است و اینکه هنرمند با تشخیص این الگوها و ایجاد نمونه ها و نمادها از آها، به مدد جوهر هنرش، با بینش گسترده تری پیوند می یابد. آینه ها بیشتر درباره هنرمند به ما می گویند، و پنجره ها بیشتر درباره جهان. آینه ها به گونه ای رمانتیک خود بیانگرند، توجهشان معطوف به نمایش وجاهت صوری است تا توصیف؛ معمولا زاییده دیدگاهی اند که سادگی را از طریق صورتهای انتزاعی می جوید و موضوعات و مضامینی را می پسندند نظیر مناظر بکر، هندسه ناب، پیکرهای عریان نامشخص، و موضوعهای اجتماعی تجرید نظیر "نسل جوان". پنجره ها کاوشهای واقعگرایانه اند، بیشتر معطوف به توصیف تا اشاره؛ آنها بیشتر توضیح می دهند و کمتر در پی برانگیختن عواطف و احساسات اند؛ معمولا به مضامینی می پردازند که مختص زمان و مکان مشخص است و معمولا به کمک نشانه هایی در درون تصاویر می توان تاریخشان را معین ساخت. مایبریج، عکس در مورد اسب. حرکت حیوانات و انسانها عکسهای توصیفی: همه عکسها به نوعی توصیفی هستند؛ یعنی اطلاعاتی توصیفی بصری را توام با جزئیات و وضوح بیشتر یا کمتر، درباره صورت بیرونی اشخاص و اشیا عرضه می دارد. اما برخی عکسها صرفا به منظور توصیف گرفته شده اند، نظیر عکسهای تعیین هویت، رادیوگرافیهای پزشکی، فتومیکروگرافها، عکسهای اکتشافی فضایی ناسا، عکسهای مراقبتی و نگهبانی، عکسهایی که از آثار هنری و نقاشی گرفته می شوند. عکسهای توضیحی: دانشمندان علوم اجتماعی از عکس برای توضیح دادن استفاده می کنند. اغلب عکاسان مطبوعات در دسته بندی توضیحی می گنجند، اما نه همه شان؛ زیرا بعضی از آنها از توضیح گامی فراتر می نهند و، با محکوم کردن یا ستایش جنبه هایی از زندگی اجتماعی ارزیابی نیز می کنند و بدین ترتیب دسته بندی ارزیابی اخلاقی برایشان جایگاهی مناسبتر خواهد بود. عکاسان مطبوعات که می کوشند گزارشهای واقع بینانه و بی طرفانه نسب به افراد، مکانها و رویدادها ارائه دهند، در دسته بندی توضیحی جای می گیرند. عکسهای جری اولسمن ببینم. عکسهای تفسیری: همانند عکسهای توضیحی، می کوشد چیستی چیزها را توضیح دهند، اما در پی صحت علمی نیستند، و نمی توان آنها را با روشهای سنجش علمی تشریح کرد. آنها تفسیرهایی شخصی و ذهنی اند، که بیشتر به شعر می مانند تا گزارش علمی، معمولا خیالی هستند و غالبا با استفاده از "شیوه جهت دار" عکاسی شده اند، در این شیوه، بنا بر تعریف کولمن، عکاسی باعث "بروز رویدادی می شود، که بدون مداخله او وقوع نمی یافت". عکاسانی که شیوه جهت دار را به کار می گیرند اشخاص یا اشیا را در برابر عدسی هایشان صحنه پردازی می کنند، یا آنکه در موقعیتهای زندگی واقعی مداخله می کنند و با هدایت عوامل شرکت کننده در آنها دگرگونشان می سازند، و یا آنکه هر دو کار را می کنند. کولمن مسیر این سنت را از دوران نخستین عکاسی تا زمان حاضر مشخص ساخت و آثار تنی چند از پیشکسوتان عکاسی نظیر آن بریگمن، کلارنس وایت، هالند دی، گرترود کیزبیر را ملهم از این شیوه دانست. عکسهای تفسیری، مانند همه عکس ها، نیاز به تاویل دارند. بسیاری از این عکس ها با دوپهلویی و ابهام بازی می کنند و قرائتهای مختلفی را بر می تابند. عکسهای ارزیابی اخلاقی: ارزیابی اخلاقی توصیف می کنند- برخی می کوشند توضیحات علمی ارائه کنند، برخی دیگر تفسیر شخصیشان را عرضه می کنند- اما، در هر حال، وجه مشخصه شان این است که همگی ناقل قضاوتی اخلاقی هستند. جنبه هایی از حیات اجتماعی را می ستایند یا نکوهش می کنند. آنها نشان می دهند که امور چگونه باید باشند یا چگونه نباید باشند. از نظر سیاسی متعهدند و معمولا شوریده و پر هیجان. مارتین شوگرمن، در کتابش خدا پشت و پناهتان: جنگ در کرواسی و بوسنی هرزگووین، جنگ در یوگسلاوی سابق را محکوم می کند. عکسهای سیمونز را، که در اثر ترکیب اشیا با پاهای عروسکها پدید آمده اند، عکسهای سیمونز را، که در اثر ترکیب اشیا با پاهای عروسکهای پدید آمده اند، به مثابه کاوش در بهره کشی جنسی تاویل می کند، چرا که آنها صحنه ای از ذلت و حقارت را تداعی می کنند، که جاذبه ای شرارتبار و ناهنجار دارد، و خفت و خواری و آسیب پذیر را با همدلی تجسم می بخشند. عکسهای ارزیابی زیبایی شناختی: عکس های این دسته بندی چیزهایی را که نشان می دهند که به اعتقاد عکاسانشان ارزش و شایستگی تامل و اندیشه گری زیبایی شناسانه را دارند. این تصاویر معمولا درباره جنبه های شگفتی آفرین انواع مختلف صورتهای بصری هستند و اینکه چگونه می توان آنها را بصورت عکس باز نمایاند. برای اغلب مردم، این آشناترین نوع "عکاسی هنری" است. عکسهای این دسته بندی معمولا نشان دهنده چیزهایی زیبا هستند که به گونه ای چشمنواز عکاسی شده اند. موضوعات بی نهایت اند، اما رایجترینشان عبارتند از بدن لخت، منظره و طبیعت بیجان. انسل آدامز، مشخصا، آثار عظیم خودش را براساس مناظر طبیعی غرب آمریکا آفرید. بازمانده های خشونت: سه سرود، اثر ریچارد میسراچ. عکسهای مارک کلت از نظر صوری چشم اندازهایی زیبا هستند. موزائیکهای عکسی باربارا کرین و ری متزکر که با کولاژ بریده عکسها ایجاد شده اند. عکسهای نظری: این عکسها درباره ی موضوعات مربوط به هنر و آفرینش هنری، درباره سیاستهای هنری، درباره شیوه های بازنمایی (واقعیت)، و سایر موضوعات نظری مرتبط با عکاسی و عکسبرداری اظهار نظر می کنند. نمونه ای بارز این گونه آثار سیندی شرمن است، او به مدد این تصاویر نظرش را درباره این که زنان چگونه در رسانه های جمعی نشان داده می شوند بیان می دارد. آنها عکسهایی هستند راجع به فیلمها، عکسهایی راجع به عکسها، هنر راجع به هنر، و می توان آنها را نوعی نقد هنری بصری قلمداد کرد که به جای واژها از تصاویر استفاده می کند. شری لواین آثار عکاسانی نظیر واکراونز و ادوارد وستون، و نقاشانی نظیر پیت موندریان و اگون شیل را از طریق عکاسی کپی کرده است، و آنها را به نمایش می گذارد. لس کریمس یک کتاب بنام پختن سوپ مرغ پدید آورد که عکسهای ارزیابی اخلاقی را دست می اندازد. کن جوزفسون تعدادی عکس درباره عکسهای کارت پستالی گرفت. از این شش دسته بندی برای تفکیک عکسها استفاده می شود و نه عکاسان. پرژه برند و هیلا بکر راجع به مخزنهای آب عکس ها و زمینه ها: زمینه درونی: توجه کردن به زمینه درونی عکس یعنی توجه به آن چه عکس به وضوح توصیف می کند یعنی: موضوع عکس، کار ماده، فرم روابط این سه. بعضی عکسها صرفا با تماشای آنها و اندیشیدن درباره ی آنچه در آنها نشان داده شده است قابل درک اند. اگر با فرهنگی که بعضی عکسها در آن پدید آمده اند آشنا باشیم، نیاز چندانی نیست که برای درک موضوع عکسها، خاستگاهشان را بشناسیم. زمینه اصلی: اگرجه عکس هنری وستون و عکس مطبوعاتی سیمن را می توان بر پایه آنچه نشان می دهند درک کرد، در عوض، فراوانند عکسهایی که قابل درک نیستند، مگر آنکه ورای دانسته هایی که صرفا از طریق نگرش به عکس حاصل می شود، پاره ای اطلاعات دیگر هم داشته باشیم. زمینه بیرونی: موقعیتی است که عکس در آن ارائه شده است یا یافت می شود. هر عکس، عامدانه، یا بر حسب تصادف، در زمینه ای جاری دارد. معمولا عکسها را در موقعیت های معین می بینیم: کتاب، گالری، موزه، روزنامه، مجله، تابلوی اعلانات و کلاس درس. مفهوم هر عکس به میزان قابل ملاحظه ای به زمینه و مکانی که در آن عرضه می شود بستگی دارد: اینکه عکس چگونه و کجا دیده شود به شکل اساسی بر مفهوم آن تاثیر می گذارد. زمینه های بیرونی و تلویحی دلالتهای ضمنی هر یک از زمینه ها عمیقا بر چگونگی درک عکس تاثیر می گذارد. این نمونه های مربوط به عکسی واحد در زمینه های بیرونی گوناگون به خوبی نشان می دهد که چقدر آسان مفهوم عکس قابل تغییر استف بخصوص اگر متنی هم بر آن بیفزاید. عکس ها از نظر معنا نسبتا مشخص هستد؛ مفهومشان، برحسب اینکه در چه موقعیتی قرار گرفته اند و چگونه ارائه شده اند، به آسانی دگرگون می شود. عکسهای باربارا کروگر، پاییدن رو ببینم. بسیاری هنرمندان به جای آنکه همه تصاویر را از نو ایجاد کنند از تصاویری که دیگران آفریده اند بهره می گیرند. پست مدرنیسم امکان جذابیت اصالت در هنر را به زیر سوال می برد. معیارهای مختلف منتقدان به مدد معیارهای مختلف عکسها را قضاوت می کنند؛ اغلب این معیارها را می توان در دسته بندیهایی گرد آورد که از نظریه های رایج هنر ناشی می شوند. واقگرایی: یکی از قدیمترین نظریه های هنر است، که افلاطون و ارسطو با استفاده از اقتدارشان از آن پشتیبانی کردند و یونانیان باستان آن را پاس می داشتند، در دوران رنسانس حیاتی دوباره یافت و سپس در تمام طول تاریخ عکاسی از آن تبعیت شد. در زیبا شناسی، واقعگرایی را تقلیدگری هم می خوانند. جان سارکوفسکی، در نمایشگاهش و در کتاب ضمیمه آن آینه ها و پنجره ها، سنت واقعگرایانه (پنجره ها) را با سنت اکسپرسیونیستی (آینه ها) در تقابل قرار می دهد. اظهار می کند که بنابر پیش فرض بنیادین واقعگرایی جهان مستقل از توجه انسانی وجود دارد، و حاوی الگوهای قابل اکتشافی است که بر معنای ذاتی آن دلالت می کنند و هنرمند با تشخیص این الگوها و ایجاد نمونه ها از نمادها از آنها، به مدد جوهر هنرش، با خرد و فرزانگی گسترده تری پیوند می یابد. از دید شخص واقعگرا، از آنجایی که جهان معیار حقیقت است، و از آنجایی که جمالی بی بدیل دارد، شریفترین هدف هنرمند این است که بکوشد عالم را، با تمام تنوعش، درست و دقیق تصویر یا توصیف کند. هیلتون کریمر شاخصهای واقعگرایانه را در این اظهارنظر خلاصه می کند: در اکثر مواقع، آنچه تحسین ما را نسبت به عکاسان بزرگ بر می انگیزد نگاه سریع تصویریشان است، که در یک صحنه نامتجانس عمومی مجموعه ای از جزئیات جالب توجه را فراچنگ می آورد... نکته اساسی این است که موضوع از بیرون به بند کشیده شود، یا، به قولی، در لحظه ای تکرارناپذیر، شکار شود. در این نقطه تکرار ناشدنی در زمان، عکاس تصویرش را شکل می بخشد، سرعت نگاهش و حساسیت برق آسای عواطفش با حرکت شاترش پیوند می خورند، و از آن لحظه به بعد، واقعیت موضوع جزئی از کمپوزیسیون عکس می شود، زیرا دیگر نمی توان گفت که "بیرون از آن" موجودیت دارد. واقعگرایی وابستگی نزدیکی با عکاسی مستقیم (عکاسی بی واسطه) دارد، که برخی از اصول آن را ساداکیچی هارتمن در 1904، بیان کرد: به دوربینتان، نگاهتان، حسن سلیقه تان و شناخت از کمپوزیسیون اتکا کنید، هرگونه نوسان رنگ، نور و سایه را در نظر داشته باشید، خطوط و ارزشها و تقسیم بندی فضا را بررسی کنید، صبورانه منتظر لحظه ای بمانید که صحنه یا موضوع بینش تصویریتان خویشتن را در اوج زیباییش بر شما آشکار سازد. فرانسیس بیکن: مشاهده دقیق و تفکر درباره چیزها آنچنان که هستند، بدون جایگزینی و فریب، بدون خطا و آشفتگی، به مراتب شریفتر و ارزنده تر است از تمام آنچه از ابداع و خلاقیت حاصل می آید. اکسپرسیونیسم اکسپرسیونیم (حالت نمایی)، یا اکسپرسیوسیم ( بیانگری) مبنای بنیادین آن ارج نهادن به فردیت هنرمند و توانایی حیات درونی او است، که به گونه ای جاندار بیان بصری یافته است. اکسپرسیونیستها بر این باورند که پایه آفرینش هنری تجربه پر شور هنرمند است و بینندگان باید اثر هنری را بر اساس شدت احساساتی که در وجودشان برمی انگیزد ارزیابی می کنند. تاکید آنا بیشتر بر هنرمند است تا بر جهان، و از نظر اکسپرسیونیستها، شور و شدت بیان از صحت بازنمایی حیاتیتر و اساسیتر است. جیبز هیوز، در 1861، موضع تصویرگرایان را چنین توصیف کرد: عکاس، مانند هر هنرمند دیگر، آزاد است تا از هر وسیله ای که برای تحقق اندیشه هایش لازم می داند استفاده کند. اگر تصویری با یک نگاتیو پدید نمی آید، بگذارید از دو یا ده نگاتیو استفاده کند؛ اما این نکته را کاملا مفهوم سازید که
Excellent resource to turn to time and again for critical theory and philosophies that inspire an artist's work. It made me want to study photography critical theory in more depth and I love that the book was not high-brow at all and explained concepts in a very detailed, yet simple, way.
i reread this book every year or so. essential to students, educators, or passerbys. an easy read for sure, but it's the simple things we tend to overlook when talking about photography.
نقد عکس از تری برت کتابی که میتونه هر کسی که ذرهای علاقه به نوشتن و نقد در مورد آثار هنری و به خصوص عکس داره رو علاقهمندتر و هدفمند تر کنه. (برای نقد و نوشتن در مورد آثار هنری غیر عکس، کتاب نقد هنر تری برت که شامل مباحث جامع تر هنر است رو پیشنهاد میکنم.) تری برت نقد هنری را در قالب سه قسمت پیش میبره. توصیف، تفسیر، ارزیابی. البته که تاکید زیادی بر عدم چهارچوب بندی ذهن بر این سه معقوله داره. اما برای شروع نوشتن و خوانش عکس، توانایی بیان در این سه را واجب میدونه.
از قسمتهای خوب و اولیهی کتاب بررسی خود نقد و انواع و پیشینه و چگونگی برخورد با نقده. که در ادامه به مبحث جالبتر رابطهی منتقد و هنرمند میرسه. و در جملهای نقل قول از پیتر شلدهال میگوید: "منتقدی که از ایجاد ارتباط با هنرمندان پریشان خاطر نشود و دچار تلاطم درونی نگردد، از نظر حرفهای به فاحشه های کارکشته می ماند. و منتقدی که از بیم آلوده شدن دامنش، هیچگاه با هنرمندان ارتباط برقرار نکند و از هر رابطه دوستانهای با ایشان بپرهیزد به دوشیزگان باکرهای میماند و ساده دلی و بیتجربگی آنان را دارد. هیچ کدامشان از عشق چیزی نمی دانند."
در فصلهای بعدی اما به بررسی سه معقولهی توصیف، تفسیر و ارزیابی دست میزند. و با توصیف نمایشگاه" در غرب آمریکا "ریچارد اَودون مثال عکسی مطرح میکند. در ادامه نیز با توصیف فرمی و مطلب و کارماده و سبک، ابعاد مختلف توصیف را باز میکند.
در تفسیر به سراغ استدلالهای مختلف میرود و جنبههای تفسیری را بیان میکند.
سپس انواع عکسهای توصیفی و توضیحی و تفسیری و ارزیابی اخلاقی و زیبایی شناسی را تعریف کرده و به سراغ عکسها و زمینههایش میرود.
در نیمه پایانی کتاب ارزیابی و نتیجهگیری در نقد و قضاوتها به میان گذاشته میشه.
اما در قسمت پایانی کتاب، برت به سراغ سوال بنیادین، "آیا عکاسی هنر است؟" میره و بررسی نظریههای زیباییشناسی و منتقدان و موراخان و حتی خود عکاسان به تلاشی برای یافتن جواب برای این سوال میپردازه.
در کتابِ اتاق روشن، رولان بارت، یک خرده نظریه جالب و ژرفنگرانه را دربارهی پرتره مطرح میکند که از تجربیات خودش به هنگام قرار گرفتن در برابر دوربین عکاسی به دست آورده بود. این نکته در نقلقول زیر روشن میشود: در برابر عدسی، در آن واحد، هم آنم که گمان میکنم هستم، هم آنم که از دیگران میخواهم مرا چنین بپندارند، هم آنم که عکاس گمان میکند من آنم و هم آن که او برای به نمایش گزاردن هنرش از آن بهره میگیرد. به عبارت دیگر، کنشی است غریب: به همین دلیل هر بار که از من عکس برمیدارند (یا اجازه میدهم عکسم را بگیرند)، همواره از نوعی احساس بیاصالتی و گاهی نیز از دغلبازی (قابل مقایسه با برخی کابوسها) میهراسم. در چارچوب منابع تصویری، عکس درست همان لحظهی حساسی را بازنمایی میکند که من نه سوژهی آن هستم و نه اُبژهی آن، بلکه سوژهای هستم که احساس میکند در حال تبدیلشدن به اُبژه است: آنگاه ریز _ روایتی از مرگ را تجربه میکنم: حقیقتاً یک شبح میشوم./
کتاب خیلی خوب ولی نه لزوما کافی، برای دانشجویان عکاسی، علاقهمندان به هنر و نوشتن نقده. کتاب متن و ترجمهی روونی داره، نحوهی نوشتن نقد و ساختارهای اون رو نشون میده، هنگام خوندنش باید موبایل دم دستتون باشه تا مجموعههایی که مثالش رو میزنه ببینید چون خود کتاب عکسهای کمی و البته با سانسور شدید داره. بچههای عکاسی، این کتاب براشون واجبه ولی پشنهاد میکنم بعد گذروندن تاریخ عکاسی و قبل نقد این کتاب رو بخونند.
I love asking questions and understanding the deeper meaning of things. This book taught me how to ask better questions about photography. It is more academically inclined but each chapter is summarized fairly simply and the techniques and principles are applied to well known photos and photographers.
I am a photographer and one of the hardest things for me is articulating the meanings and motivations behind my work. This book was very useful in clarifying and putting words to abstract theories I'd already had in my mind.
It is beneficial for photographers to carefully consider what it is they intend to express and to consider whether they have achieved their intents and whether their intents are worth achieving.
این کتاب برای عکاسان نیست، برای نویسندگانی است که میخواهند در مورد عکاسی مطلب بنویسند. ضمنا به روز نیست و مسائلی را که بحث میکند در مورد نیمه دوم قرن بیستم و عکاسان آن زمان است
Anyone serious enough about photography, would do good to learn how to critique photos... in fact, any field in the arts would do good to learn critique... and I were to be really honest, then critique is a major process by which we learn to be better... through critiquing our own work, our own selves we inevitably move forward... we evolve...
Though specific to photography, this book offers wonderful insight into the world of criticizing, and the subtle differences there are between average criticizing for the sake of showing faults, and the much more beneficial critique, which points out weakness for the sake of eradicating it.
This is one book that every photography/art student should be made to read. You will never find a more succinct and intelligent approach to understanding images and what criticism truly is.