در جلد دوم به تبعات این پناهندگی سیاسی و زندگی مشقت بار بعد از آن را به تصویر میکشد. به قول خودش _ سوتلانا_ او تازمان مرگش زندانی سیاسی نام پدرش بود. سوتلانا در یک تصمیم ناگهانی پس از ۱۸ سال به شوروی برگشت و تن به مصاحبه خفت باری را داد که در آن مصاحبه مجبور میشود کتاب دومی را که نوشته بود نفی کند و بگوید که افراد دیگری آن را نوشته بودند.
جلد دوم کتاب “دختر استالین” خیلی کمتر از جلد اول جذاب بود و پر از تکرار و روزمرگیهای بی اهمیت بود. جلد اول از بچگی سوتلانا شروع شد و اتفاقات هیجانانگیز داشت اما جلد دوم فقط مشکلات روانی سوتلا و عدم ثبات اون در زندگی شخصیش بود. تقریبا نصف کتاب شرح حال محله و کوچکشیهای مداوم سوتلانا بود که برای من خیلی خستهکننده شد بعدشم هی دوستای سوتلانا میپریدن وسط که اکثرشون هم دوست واقعی نبودن و بعدشم که رفتیم از این خیریه به اون خیریه! در کل که اگه به خوندن زندگینامه و تاریخ علاقه مندین جلد یکرو بخونین و بدونین که تو جلد دو اتفاق خاصی نیفتاد جز اینکه سوتلانا چهار-پنج بار دیگه عاشق شد و فارغ شد و یه دختر به اسم اولگا پیترز از ازدواجش با وسلی پیترز به دنیا اورد بعدش کتاب نوشت و چاپ کرد و پولشو خوردن بعدش هزاااار بار کوچکشی کرد از این کشور به اون کشور، از این شهر به اون شهر، از این محله به اون محله. یه بارم برگشت شوروی که بچههاش تحویلش نگرفتن و پشیمون شد و برگشت و در آخر هم در اوج فقر به سرطان مبتلا شد و فوت شد و خاکسترش در اقیانوس ریخته شد. به خدا که اگه تو این ۶۰۰ و خردهای صفحه کتاب چیزی جز این چند خط نصیبتون بشه!
This entire review has been hidden because of spoilers.
کتاب «دختر استالین» نوشته رزماری سالیوان، سرگذشت سوتلانا علیلویوا، دختر دیکتاتور قرن بیستمی، جوزف استالین را از زمان تولد تا لحظه مرگش روایت میکند.
سوتلانا همه عمر خود را صرف این کرد که از زیر سایه ترسناک پدر بیرون بیاید و این داستان، داستان جنگیدن او برای رهایی از این سایه شر است؛ نوعی از وابستگی خونی که سرنوشتی تلخ را برای انسان رقم میزند. او می خواست انسان بماند و مانند همه انسان ها، عشق و آرامش درونی داشته باشد.
رزماری سالیوان پنج سال از عمر خود را برای نوشتن این کتاب صرف کرد و بسیار تحقیق و پژوهش نمود و کتاب درواقع حاصل گفتگوی او با اعضای خانواده، دوستان، آشنایان سوتلانا در نقاط مختف جهان از مسکو و گرجستان گرفته تا هند و بریتانیا و آمریکا است.
نامههای شخصی این دختر نیز علاوه بر اسناد محرمانه آرشیوهای کا.گ. ب، سیا، حزب کمونیست شوروی و… کمک شایانی به نگارش این اثر کردهاند.
جلد دوم از زمان پرواز سوتلانا از هند و ماجرای رفتن به امریکا آغاز میشود. زندگی بیرون از شوروی و ماجراهای فراوانی که برای دختر سرکش استالین رخ میدهد. بسیار عجیب با زندگی و برای زندگی میجنگد. خانه بهدوشیهای بسیار بسیار زیاد در امریکا و بعد در جاهای دیگر... انگلستان، دوباره روسیه، گرجستان، دوباره امریکا، انگلستان و باز امریکا...
به نظرم توصیف جالبی سوتلانا در پایان عمرش از خودش داشت:
«سوتلانا عکسی را به کتی داد که میخواست در مراسم یادبوش به نمایش گذاشته شود... دریایی وسیع و خالی زیر نور ماه دیده میشد که در وسطش دم یک نهنگ وجود داشت؛ نهنگی که برای تنفس به سطح آب آمده و حالا در حال بازگشت به اعماق دریا بود. سوتلانا پشت عکس نوشته بود: بدرود به همگی شما؛ از طرف ماهیتان »
1967. A woman walks into the US Embassy in New Delhi and asks for political asylum, He escapes the Soviet Union, but he escapes more from his past, I am Svetlana Alliluyeva, She is Stalin's daughter, It's his "little sparrow" Rosemary Sullivan tells us the story of this woman, romantic and impulsive, whose life was torn apart by Stalinism and the Cold War. Would you like to know more about the Russian Revolution, Soviet Totalitarianism or the Cold War? I invite you to relax after work and time travel with this book...
صادقانه بگم؟ اصلا فکر نمیکردم که جلد دوم دختر استالین رو بهاندازه جلد اول دوست باشم؛ اما برام بسیار جذاب، شوکهکننده و در عین حال غمانگیز بود.
من فکر میکنم حتی با وجود اولگا (دختر سوتلانا)، سوتلانا در تمامی عمرش خیلی تنها بود. از ازدواجهای متعدد و ناموفقش گرفته، تا جابهجاییهای مکررش از خونهای به خونه دیگه و حتی از کشوری به کشور دیگه.. انگار نه هیچ آدمی سوتلانا رو عمیقا میفهمید و نه هیچ جایی براش “خونه” بود. نه شورویای که ترکش کرد و نه آمریکایی که در اون پناهده شد.
تصور فشار و تنهایی که متحمل شد، برام غیرقابل درکه. و درعین حال برام خیلی جالبه که سوتلانا گاهی چقدر میتونست شبیه به پدرش باشه؛ پدری که همه عمر سعی میکرد از زیر سایهش بیرون بیاد. در کل خوندن این کتاب جدا لذتبخش بود.