Jump to ratings and reviews
Rate this book

خاطرات ظلمت

Rate this book
این کتاب شرحی است از زندگی و اندیشه های سه متفکر روزگار ما، والتر بنیامین، ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو. نام این سه اندیشگر با «نظریۀ انتقادی»، «مکتب فرانکفورت» و با موقعیت های تاریخی ای چون جمهوری وایمار، رایش سوم، آلمان سال صفر، جهان پس از آشویتس، و با شماری از سرفصل های جدل فکری این روزگار همچون مدرنیته، خرد ابزاری، فلسفۀ منفی، صنعت فرهنگ، نقادی علمی و تکنولوزی، فعلیت سخن اخلاقی، راه گشایی هنر مدرن، و موقعیت پسامدرن پیوند خورده است.
در کتاب جنبۀ امروزی نظریات سه اندیشگر، و همانندی دیدگاه آنان با چشم اندازهای کنون فلسفه (به ویژه هرمنوتیک، شالوده شکنی و پراگماتیسم) برجسته شده است.

272 pages, Paperback

First published January 1, 1997

4 people are currently reading
164 people want to read

About the author

بابک احمدی

42 books516 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
30 (32%)
4 stars
28 (30%)
3 stars
26 (28%)
2 stars
7 (7%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 15 of 15 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,363 followers
August 14, 2017
بابک احمدی
من به واسطۀ چند تجربۀ بد، مدت ها با نویسنده های داخلی میونۀ خوبی نداشتم. احساس می کردم بیشتر از اون که بخوان با کتاب هاشون چیزی بهم یاد بدن، می خوان مانع یادگیری من بشن، و این طوری با هر سطر کتابشون که مانعی در راه فهم منه، بهم اثبات کنن که اون ها بلدن و من بلد نیستم. احساس می کردم کتاب براشون یه جورایی عرصۀ اعمال اقتدار فکریه، و در نتيجه، احساس می کردم به جاى اين كه من از خوندن كتاب بهره اى ببرم، اون هان که از نوشتن کتاب بهره می برن.

هنوز این احساس رو دارم. اما دیگه اونو به تمام نویسنده های داخلی تعمیم نمیدم. این کتاب بابک احمدی باعث شد این احساسم رو تعدیل کنم و جا برای این احتمال باز کنم که چه بسا نویسنده هایی باشن که در این تصویر من جا نگیرن. قصد دارم باز هم با احتياط ازش بخونم، امیدوارم امید فعلیم رو خراب نکنه.

نظریۀ انتقادی
در اوایل قرن بیستم، انجمن پژوهش‌های اجتماعی فرانکفورت ماکس هورکهایمر رو به ریاست انتخاب کرد و این سرآغاز فعالیت گروه بزرگی از فیلسوف-جامعه شناس های چپ گرایی بود که به اسم "مکتب فرانکفورت" معروف شدن. به رغم اسم "نظریۀ انتقادی" این مکتب نظریۀ واحدی ارائه نکرد، چون قبل از هر چیز با نظام سازی های فلسفی دشمن بود. در عوض، کار اعضای این مکتب به نقد گذاشتن دستاوردهای تفکر مدرن، با استفاده از دیدگاه های مارکس بود. این دستاوردها، از اشکال حکومت گرفته، تا موسیقی و سینما، از علوم طبیعی گرفته تا فلسفه، همه با در نظر گرفتن یک اصل کلی نقد و تحلیل می شدن: این که هیچ امر انسانی ای نیست، مگر این که زادۀ شرایط تاریخی خاص خودشه.
تا قبل از این متفکران مارکسیست به همین شکل امور انسانی رو تحلیل می کردن، و مثلاً توضیح می دادن که چطور شرایط اقتصادی خاص باعث پدید اومدن مسیحیت یا رنسانس شد. اما اعضای مکتب فرانکفورت دامنۀ تحلیل رو وسیع تر کردن، و به جای توضیح دادن همه چیز با شرایط اقتصادی، سعی کردن به عوامل اجتماعی و فلسفی و تاریخی دیگه هم نظر داشته باشن و تحلیل جامع تری ارائه بدن.

این کتاب به شرح زندگی و نظریات سه متفکر بزرگ انتقادی، "والتر بنیامین" (که خودش از اعضای مکتب فرانکفورت نبود ولی تأثیر زیادی روی اون ها گذاشت)، "ماکس هورکهایمر" (رییس انجمن پژوهش های اجتماعی فرانکفورت) و "تئودور آدورنو" (دوست هورکهایمر و تأثیرگذارترین متفکر مکتب فرانکفورت) می پردازه.
انتقاد از خرد ابزارى مدرنيته، انتقاد از مطلق گرايى و غير تاريخى دونستن حقيقت، انتقاد از نگاه به ظاهر بى طرف و فارغ از ارزش گذارى علم به جهان، انتقاد از صنايع فرهنگى و فرهنگ عامه پسند، انتقاد از نظام سازى فلسفى، انتقاد عليه يكسان سازى ابژه ها تحت مفاهيم كلى توسط عقل مدرن، انتقاد عليه يكسان سازى افراد تحت الگوهاى كلى توسط حكومت هاى تماميت طلب، انتقاد از سوژه ى يكپارچه، از جمله بحث هاى اين كتابن.

بعد از این کتاب
این سومین کتابیه که راجع به مکتب فرانکفورت می خونم. حداقل یک کتاب دیگه هم برای مطالعه دارم، اما با وجود علاقه م به مباحث، نمی دونم چقدر ضروریه که ادامه بدم. خودم حس می کنم که بهتره بعداً سر فرصت به صورت پراکنده برگردم سراغشون و چیزهایی ازشون بخونم. از جمله فصل "صنعت فرهنگ" دیالکتیک روشنگری رو دوست دارم بخونم، و صوت مجموعه درس های بابک احمدی راجع به مکتب فرانکفورت رو، که عزیزی بهم داده، دوست دارم گوش بدم.
Profile Image for فرشاد.
166 reviews364 followers
November 23, 2016
خاطرات ظلمت، شرحی بر احوالات و خاطرات و نقد آثار سه متفکر مکتب فرانکفورت است که بابک احمدی، آن را به "فعلیت" در آورده است. سه اندیشمندی که در زمانه ظلمت زیستند و بابک احمدی، اندیشه‌های آنان را برای مخاطبی که در زمانه ظلمت زندگی می‌کند، روایت می‌کند.
Profile Image for Mohammad Ranjbari.
267 reviews169 followers
September 2, 2019
ترجمۀ آثاری چون این کتاب، یکی از ضرورت‌های اساسی، برای تأمین اندیشه‌های پژوهشگران و متفکران جامعه است. به این معنی که هر میزان نبوغ در جامعۀ فرهیخته باشد، باز باید نظامی برای طبقه‌بندی، همسان‌سازی و منسجم‌سازی این اندیشه‌ها وجود داشته باشد. در تاریخ فرهنگ و تعقل ایرانیان، با وجود اندیشه‌های درخشان، هرگز شاهد شکل‌گیری مکتب و نحلۀ فکری برجسته‌ای نبوده‌ایم. البته هدف، چیزی فراتر از درگیر شدن با ایسم‌های وارداتی و تصنعی‌ست. به عنوان مثال، سال‌هاست که در ادبیات فارسی در بخش‌هایی چون دستور زبان {کمابیش}، نقد ادبی، تاریخ ادبیات و جریان‌شناسی شعر فارسی (به ویژه جریان‌های شعری دهه‌های هشتاد به بعد) هیچ نوع انسجام و مکتب فکری و نظام تحلیلی شکل نگرفته است. هر روز شاهد تشتت و نسبی شدن سرسام‌آور هنر و مبانی نقد و شناخت هنر هستیم. هر کسی می‌تواند ادعای اشتغال به هنر داشته باشد و از موازین شخصی و تفسیر شدۀ خویش نیز دفاع کند.

منظور از این پیش‌گفتار، توجه کردن به اهمیت این کتاب و چهره‌های این کتاب و مکتب فرانکفورت است. در شرایطی مشابه که سه چهرۀ برتر این مکتب و چند چهرۀ فرعی، به تأسیس و تدوین اصولی می‌پردازند که برای نظام تفکر هر کشوری، به‌خصوص برای ما ایرانی‌ها لازم بود. تحلیل ساختاری جامعه، تحلیل نظام های فکری مسلطی چون مارکسیسم، در سطح نوشته‌های فردی و حتی در سطح دانشگاه، نقد و کالبدشکافی باورهای پیشین، چون: سوژۀ برین {استعلایی} کانت، اعتماد به ذهنیت و سوژه‌وارگی دکارت، دازاین هایدگر وعقل‌گرایی هگل در بستر جامعه‌ای که هر روز نیازهای متفاوتی پیدا می‌کند، از جمله کارهایی‌ست که مکتبِ سخت‌کوش و همیشه در تبعیدِ فرانکفورت انجام داده است.
والتر بنیامین به نقد مدرنیته می‌پردازد، نقدی ساختاری و زبان‌شناسانه که هرگز به یافته‌ها اعتماد نکرده و خوش‌بین هم نیست. او در ورای شناخت هر چیز، ابژه‌ها را از نو تعریف می‌کند و برتری را بین شناسا و شناساننده تقسیم می‌کند. هورکهایمر شک‌گرایی را وارد اندیشه می‌کند، البته در معنای مثبت آن. به نظر او اعتبارهای گوناگون از حقیقت متفاوت است، و بر اساس پیوند آن‌ها با منافع و بهره‌های اجتماعی مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. ولی سرانجام یکی از مفاهیم به حقیقت نزدیک‌تراست، آن که با منافع جمعی و جامعه و طبقات آن پیوند و هماهنگی دارد! {با کاربست و بررسی این حقیقت در سطح جامعه‌ای اعتقادی و متعصب، می‌توان به سهمگینی برخی تغییرات و تفسیر به رای‌ها پی برد!}.
آدرنو ، یکی از نوابغ مکتب فرانکفورت که لقب بزرگترین نقاد مارکسیسم را به خود اختصاص داده، به حلاجی و بازتعریف بسیاری از مفاهیم قبول شده می‌پردازد. شاید او در برخی مواقع بهتر از خود مارکس، مفاهیم این مکتب را شناخته و تعریف می‌کند. او به مسألۀ معنا و ربان دقت بیشتری دارد. به خصوص معنا در مواجهه با انسان و صیرورت آن در تاریخ استعمال. هستی‌شناسی آدرنو بسیار تحت تأثیر اندیشه‌های نیچه‌ای‌ست. البته رگه‌هایی از اندیشه‌های شوپنهاور را نیز می‌توان در آن یافت. عامل قدرت، تعیین کنندۀ هر نوع مناسبات انسانی‌ست. از زبان گرفته تا انواع هنرها و علوم.
انتخاب این سه چهره در کنار هم برای معرفی مکتب فرانکفورت و در واقع برای معرفی چهره‌های مدرنیست و پست مدرن، اقدام بسیار هوشمندانه‌ای‌ست که توسط بابک احمدی صورت گرفته است.

از متن:

به نظر آدرنو هنر مدرن بیان فرهنگ است، و هنر توده‌ای بیان صنعت فرهنگ . کار هنر مدرن یادآوری امکان دگرگونی است و کار صنعت فرهنگ ایجاد نیروی تحمل و فراموشی. محصولات صنعت فرهنگ نه فقط فرهنگی نیستند بل فرهنگ را «کنار می‌زنند». جایی می‌رسد که دیگر حتی نیازی هم ندارند که خود را به عنوان فرهنگ معرفی کنند. آدرنو و هورکهایمر نوشتند که فیلم‌ها، برنامه‌های رادیویی، و رمان‌های همه‌پسند و پست، آشکارا خود را به عنوان کار و کاسبی معرفی می‌کند، و این را تبدیل به یک ایدئولوژی می‌کنند تا توجیه کنند آن همه آشغال‌هایی که آزادانه تولید می‌کنند. آدرنو و هورکهایمر از صنعت فرهنگ حرف می‌زدند، و نه از «فرهنگ‌ها»، تا حرکت به سوی نظامی یکه از تولید محصولات این صنعت را نشان دهند، و روشن کنند که ما با همسانی روبه‌روییم، آنان نوشتند: «فیلم‌ها، رادیو و مجله‌ها یک نظام را ساخته‌اند، که در کل به یک شکل نیز جلوه می‌کند. حتی فعالیت‌های زیبایی‌شناسانه، یا مخالفت‌های سیاسی نیز همان یک شکل را دارند. در اطاعات از ضرباهنگ نظام آهنین یک نوع هستند... در زیر حکومت انحصار، تمامی فرهنگ توده‌ای یک‌گونه و همسان است.» ص 162-163

98/06/11
Profile Image for Sepehr.
209 reviews237 followers
January 4, 2023
یکی از طولانی‌ترین ریویو ها رو داشتم براش می‌نوشتم اما وسط نوشتن انگار انرژیم تموم شد و بعد از گذشت حدود دو ماه از تموم کردن کتاب هم گویا انرژیم برنگشته :/

خلاصه این که تحلیل آقای احمدی از مکتب انتقادی و بخصوص آرأ سه متفکر اصلی‌ش، تقریبا بی‌طرفانه و جامع بود و مدام رفرنس میداد. چون قرار بود در رابطه با این مکتب و متفکراش گسترده ‌تر بخونم، نظر دادن راجب کیفیت کتاب رو فعلا تا همین حد کافی میدونم.
امید که چنتا کتاب دیگه بخونم و ریویو این کتابو تکمیل کنم و برگردم ادیت کنم این مضخرفاتو :/
Profile Image for Pooya Kiani.
414 reviews122 followers
May 20, 2015
خوش خوان، جستارگونه، بی شیله پیله و کاملا غیرساده انگارانه

مولف شیوه ی انتقادی فرانکفورتی، «گم شدگی در متن» به شیوه ی فوکو، نقل قول نویسی به روش بنیامین، نقدنویسی به شیوه ی پدید آوردن اثری مستقل (نگرش بارت) و نگذشتن ساده از فاکتور زبان که طبیعت این روزهای فلسفه ست رو با هم و به زیب��یی ترکیب کرده تا یکی از سخت ترین عرصه های فکری قرن بیستم رو در جستارهای اندیشیده ولی نه بسته و سلبی گرد بیاره

صاحب نظر که نیستم، اما چون اصولا بنیامین رو دوست داشتم و دارم، و چون جستاری هم که درباره بنیامین نوشته بود، خصوصا از صفحه چهل به بعد، عالی بود خیلی لذت بردم. به طور کلی هم بابک احمدی تسلط بهتری نسبت به بنیامین و بعد آدورنو و در درجه بعدی هورکهایمر داره.

یه چیزی هم که بدم نمیاد بنویسم اینه که این کتاب نه صرفا شرح آثار و افکاره، نه نقد به معنای نظریات مولفه، نه با اینکه مملو از نقل قوله بارِ کارش رو روی دوش نقل قولها گذاشته.( نقل قولها مثل بازیگری که روی صحنه بیاد میان و نقش اجرا میکنن و مخاطب رو جذب میکنن و میرن. ) کتاب با شیوه ای از شرح و نقد حول آثار و حیات این سه نفر نوشته شده که بسیار نزدیک به «نقد» هنر از دید رولان بارته، اما در اصل دغدغه های هرمنوتیکی و گفتمان انتقادی مُحوِل خود بابک احمدی رو نشون می ده.
Profile Image for Amirhossain Khairandish.
64 reviews17 followers
October 5, 2019
کتاب به زندگی و اندیشه های سه اندیشمند مکتب فرانفکورت یعنی والتر بنیامین، ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو می پردازد.
کتاب با قلم روانی نوشته شده و نویسنده سعی کرده تا اندیشه های هریک را در بستر زندگیشان بررسی کند تا مقدمه ای باشد برای مطالعات پیشرفته تر خواننده
برای من جذاب ترین قسمت کتاب مکاتبات آدورنو و بنیامین درباره فرهنگ در عصر بازتولید مکانیکی است که بسیار حذاب و خواندنی است
Profile Image for Parham.
52 reviews32 followers
June 25, 2021
.به یاد آن سه نفری که در زمانۀ ظلمت، شجاعت کافی را داشتند تا آزادی را در دل ظلمت بجویند

خاطرات ظلمت، شرحی از سه متفکر برجسته ی مکتب فرانکفورت است که عمده نوشته هایشان در اواسط قرن بیستم منتشر میشد. امروزه آنها زیرشاخه ای از چپ گرایی و مارکسیسم شناخته میشوند، اما آنطور که در این کتاب و البته منابع فراوانی که مولف خود به آنها مدام ارجاع میدهد ذکر شده، اندیشه های این سه متفکر- تئودور آدورنو، ماکس هورکهایمر و والتر بنیامین - تحت تاثیر محدوده ی گسترده ای از متفکران نظیر فردریش ویلهم هگل، کارل مارکس، ماکس وبر و زیگموند فروید بوده است ؛ و البته در محدوده ای همانقدر گسترده در زمینه های علوم اجتماعی(به ویژه جامعه شناسی ) ، فرهنگ معاصر،هنر و سیاست قلم زده اند. کم تجربگی ای که در فلسفه دارم و البته سبکِ خاص نگارشی نویسندگان فرانکفورت که همواره از نظام مندی های متداول علوم انسانی می گریزد، مانع این است که خلاصه ای از ایده های مرکزی کتاب را اینجا ارائه کنم. اما نکاتی که بیشتر از بقیه به چشمم آمد و نظرم را جلب کرد تا بعداً با مطالعه ی منابع دست اول - برای مثال نوشته های خودِ ادورنو و نه شرحِ نوشته هایش - آنها را بسط دهم :

ارتباط غیر منتظره ی فاشیسم و خردگرایی که ظاهراً در ((دیالکتیک روشنگری)) بدان پرداخته شده ؛ انطباق قابل تاملی که بین آرمانهای روشنگری و ایدئولوژی فاشیسم وجود دارد و بر اساسشان، آدورنو و هورکهایمر فاشیسم را فرزند خردگرایی خوانده اند ( برای مثال، ترویج بوروکراسی و اداری شدن جوامع )

چیستی نظریه ی انتقادی؛ اینکه این عبارت چقدر در واقعیت با تعاریف نظری فاصله دارد و مثلاً نمیتوان همان معنایی که در عبارت ((نظریه نسبیت)) مدنظر است را به ((نظریه انتقادی)) تعمیم داد . علیرغم گستردگیِ بالای تعابیر از ماهیت نظریه انتقادی، هورکهایمر برخی ضرورتهای اساسی را در اینکه چه چیز نظریه انتقادی محسوب میشود ذکر کرده است : اینکه به پدیده استثمار( استثمار فرهنگی، اقتصادی،...) بپردازد، با رویکردی علمی و با داده های مستند این شرایط را توضیح دهد ، در پی نفی و نهی هر آنچه که بهره کشی را سبب شده باشد و البته خاصیتِ خودمنعکس داشته باشد، یعنی نسبت خودش را با شرایط استثمار و توانایی هایی که برای تغییر وضع موجود دارد را روشن کند. کتابِ ((سرمایه)) از مارکس میتواند مثال خوبی باشد


ضدیت هنر مدرن با صنعت فرهنگ که از ایده های مهم آدورنو بود . آدورنو هنر مدرن را چیزی میدانست که همواره سعی در به چالش کشیدن ارزشهای زیبایی شناختی مخاطب دارد و در نتیجه ی ستیزی که بین آفرینش انفرادیِ اثر هنری و منش همگانیِ استقبال مخاطبان از هنر وجود دارد، همیشه زاینده ی اعتراض و نفی مناسبات قدرت است؛ مناسباتی که پیوند تنگاتنگی با سرمایه داری و بازار آزاد دارند . در مقابل ، صنعت فرهنگ هرآنچه که هنر مدرن ندارد را داراست؛ هنری که این فرهنگ( بی فرهنگی به روایت آدورنو) ارائه میدهد صرفاً کالایی ست در بین بیشمار کالایی که با برچسب اثر هنری عرضه میشوند؛ به دنبال زیر سوال بردن و دگرگونی زیبایی شناسی مخاطب نیست ، فقط آنرا میخواهد تخریب کند؛ فرد و فردیت در صنعت فرهنگ معنایی ندارد زیرا هدف این صنعت کنترل توده هاست ( که موسیقی جاز از نظر آدورنو یکی از مصادیق صنعت فرهنگ بود) و اینکه آدورنو در آخرین سالهای حیات باور داشت که هنر مدرنِ او مرده است و صنعت فرهنگ اکنون تسلطی مطلق دارد

تکثیر مکانیکیِ اثر هنری که امروزه از آن به عنوان مشهورترین ایده ی والتر بنیامین یاد میکنند؛ اینکه من و شما امروزه نیازی به موزه ی لوور نداریم تا نقاشی های ((رافائل)) یا ((گویا)) را ببینیم - میتوانیم باسمه های ارزان قیمت بخریم یا در اینترنت نسخه ای را برای چاپ انتخاب کنیم - تاثیر قابل ملاحظه ای بر نگرش ما به اثر هنری دارد. انگار ساحت افلاطونیِ هنر در سده های پیشین که یکه بود، با مخاطب فاصله داشت و دارای ارزشی آیینی بود از بین رفته و امروزه ارزیابیِ اثر هنری ، خصلتی دموکراتیک دارد ( همه به آن دسترسی دارند و نظر میدهند ) و البته ویژگی های سیاسی اهمیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده ؛ چیزی که روشنگرِ علاقه ی بنیامین به سینمای نوظهور شوروی ست ( آیزنشتاین و رزمناو پوتمکین,...) و البته از نظر بابک احمدی، به اندیشه ی هنری بنیامین خصلتی ایدئولوژیک میبخشد

توجه آدورنو به هگل و ایدئالیسم را نباید حاکیِ علاقه و تایید او بر آنها دانست . او همواره مفاهیم و کاربست های نظری ای که برای تعریف و تبیین پدیده ها (ابژه ها ) وجود داشتند را عاجز از شرح کامل آنها میدانست و به نابرابری ابژه و مفهوم همواره پایبند ماند . به زیر کشیدن جایگاه ِ متعالی ای که سوژه در عصر روشنگری داشت، با هدفِ نشاندن ابژه به جای آن صورت نگرفت بلکه حذف این سلسله هدف آدورنو بود؛ راهی که بعدها با زبانزد شدن پست مدرنیسم و شالوده شکنی ای که ژاک دریدا بنیان گذاشت ، ادامه یافت
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
July 28, 2020
کتاب شرحی است از زندگی و اندیشه‌های سه متفکر روزگار ما، والتر بنیامین، ماکس هورکهلایمر وتئودور آدورنو. نام این سه اندیشه‌گر با "نظریه‌ی انتقادی"، "مکتب فرانکفورت" و با موقعیت‌های تاریخی چون جمهوری وایمار، رایش سوم، آلمان سال صفر، جهان پس از آشویتس، و با شماری از سرفصل‌های جدل فکری این روزگار همچون مدرنیته، خردابزاری، فلسفه منفی، صنعت فرهنگ، نقادی علم و تکنولوژی، فعلیت سخن اخلاقی، راه‌گشایی هنر مدرن، و موقعیت پسامدرن پیوند خورده است. در کتاب جنبه‌ی امروزی نظریات سه اندیشگر، و همانندی دیگاه آنان با چشم‌انداز‌های کنونی فلسفه (به‌ ویژه هرمنوتیک، شالوده‌شکنی و پراگماتیسم) برجسته شده است.
Profile Image for امیرمحمد حیدری.
Author 1 book73 followers
August 12, 2021
اطلاعاتی شسته و رفته در باب مهم‌ترین افراد در مکتب فرانکفورت. از چیستیِ این مکتب، تا افراد و اعضای حائز اهمیتش، تا مهم‌ترین مسیرهای فکری ایشان.
Profile Image for Sasha.
30 reviews33 followers
November 23, 2011
.خوب بود - یا حتی میشه گفت عالی بود. - نثر قابل فهم دارد و به عمد از مجرد و خشک و بی روح شدن طفره می‌رود
سوالی که در تمام مدت برایم تکرار می‌شد این است که بابک احمدی مولف این کتاب است با مترجم مقاله‌هایی جداگانه و جمع آوری کننده آن ؟
Profile Image for Ali.
Author 17 books676 followers
March 2, 2009
در بررسی و توضیح نظرات معروف به "مکتب فرانکفورت" است. بابک احمدي در خاطرات ظلمت، عمدتن به سه نظریه پرداز مشهور این مکتب؛ ماکس هورکهايمر، تئودور آدورنو و والتر بنيامين پرداخته که نظرات انتقادی شان در زمینه های مختلف فلسفه و تاریخ و ادبیات و... بصورتی همه گیر بکار گرفته شده است. مکتب فرانکفورت که پس از جنگ دوم شکل گرفته و در جهان اندیشه به "نحوه ی تفکر انسان" پس از "آشویتز"، زمانی که تمدن مدرن از یک دوره ی سیاه وحشت، خسته از خشم و خون و تفاوت و تبعیض و بی عدالتی، انگار سر از خواب دراز تاریخی برداشته، مشهور است، به دورانی که نقد و خرد و فرهنگ و علم و تکنولوژی و اخلاق و هنر، جلوه های دیگری از گرایش به آزادی و دموکراسی اجتماعی را و انسان محوری را در نظر داشتند.
Profile Image for Masih Ranjbar.
1 review
Want to read
May 30, 2014
والتر بنیامین تا پایان زندگی اش همواره میان دو گرایش مقتدرانه ی اندیش گرایانه مردد بود:یکی عرفان نهان روشن باطنی و دیگری نگرش ماتریالیستی دنیوی بود(خاطرات ظلمت).
عمق هوشمندانه ی اقلیتِ متفکران زمانه است ، که هرگز این دو شک را کنار نگذاشته اند و همواره مسؤل درصد پنهانِ بد فهمی خود بوده اند و حتی مراقب.همواره قاطع ،با شک نمودن زیسته اند.نه انسان می میرد نه درخت؛تنها باور های بارور از جسم چیده می شوند؛جسم از باور ها جدا نمی شود و باور هایند که از جسم مانند روح چیده شده و در دست کودکان مانند سیب قرار گرفته و خورده می شود.سیب هایی که خورده می شوند و رشد می کنند.
(از یادداشت ها/اول فروردین نود و سه)
Profile Image for armin.
294 reviews32 followers
January 23, 2011
معرفى خوب و منصفانه ى بنيانگذاران مكتب فرانكفورت كه هم بنيان تاريخى را خوب مدنظر قرار مى دهد و هم رويكرد فلسفى خوبى دارد. شايد ترجمه آثار اين افراد،اين كتاب را از كانون توجهات دور كند ولى پس از گذشت چندسال از نخستين چاپ هنوز ارزنده است.
Profile Image for Salar Jodeiri.
63 reviews9 followers
August 9, 2016
برای مقاله ای که باید می نوشتم این کتاب رو خوندم.
به نظرم برای شروع مطالعه راجع به اصلیترین متفکران پایان بخشی به دوران مدرن مورد خوبی برای مطالعه است.
جز برخی جاها متن به طور کلی قابل قهم است.

بهمن ماه نود و دو
2 reviews
July 27, 2015
معرفي بسيار عالي از مكتب فرانكفورت، حتي اگر با آنها همدل نباشيد.
Displaying 1 - 15 of 15 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.