Jump to ratings and reviews
Rate this book

جمعه را گذاشتم برای خودکشی

Rate this book
پیمان هوشمندزاده در این کتاب هم، مانند لذتی که حرفش بود، تک نگاری‌هایی دربارهٔ تجربیاتش نوشته و ربز آن‌ها با هنر.

دوروبر همهٔ آدم‌ها پر است از جزئیات
غیرقابل انکاری که دیدشان را به دنیا می‌سازد و کامل می‌کند؛
تنها کافی است دو قدم از روزمرگی‌ها فراتر برویم…

من عاشق این جملهٔ مردها هستم: این با بقیه فرق می‌کنه…
در این جمله چیزی نشسته که مخلوطی از ذکاوت و حماقت است.

100 pages, Paperback

Published April 15, 2022

7 people are currently reading
98 people want to read

About the author

پیمان هوشمندزاده

14 books125 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
20 (10%)
4 stars
33 (18%)
3 stars
75 (40%)
2 stars
35 (19%)
1 star
20 (10%)
Displaying 1 - 30 of 36 reviews
Profile Image for Parastoo Khalili.
204 reviews457 followers
April 21, 2022
جزئیات، جزئیات و جزئیات...
میتونم بگم لذت بردم و چندتا جستار درست و حسابی خوندم و از جزئیاتی که «پیمان هوشمندزاده» به کار برده بود خیلی خوشم اومد.
توی این جستارها به چیزهایی که توی زندگی میبینیم و روزانه باهاشون برخورد داریم اشاره کرده بود و وقتی قصد داشت درباره ی یک موضوعی صحبت کنه از ابتدای - میشه گفت خلقت اون موضوع- شروع کرده بود تا میرسید به نکته‌ای که قصد داشت درباره‌ش صحبت کنه.
درکل خیلی لذت بردم و جستار مورد علاقه‌م هم «چراغ‌قوه» بود.
Profile Image for Bahar.
107 reviews62 followers
December 25, 2024
چه قد این پاراگراف کتاب منو یاد خودم و جوانیم انداخت!🚶🏻‍♀️🥲

ما خیلی دیر بزرگ شدیم. شاید باور نکنید ولی همه مان برای همیشه یک ده سالی از سن مان کوچک تر ماندیم. برای شنیدن یک موسیقی خوب هفته ها جواب پس می دادیم. برای پیدا کردن همان نوار باید شرلوک هلمز می شدیم. برای یک دیدار ساده پوآرو. اعتماد به نفس نداشتیم. به این راحتی ها نبود، بچه بودیم ولی یک بچه ی بیست ساله. میخواستیم اما نمی توانستیم. اوضاع جالبی نبود. در موارد پیشرفته تر که اصلاً تجربه ای نداشتیم ولی تا دلتان بخواهد لاف میزدیم. می خواستیم وانمود کنیم که دخترهای زیادی را می شناسیم، هیچ کس را نمی شناختیم. میخواستیم بگوییم همه چیز را درباره ی زنها می دانیم، هیچ چیزی نمی دانستیم. ما در توهمی بزرگ شدیم که از زنها ساخته بودیم...
Profile Image for Sara.
1,802 reviews560 followers
January 8, 2025
اگر قرار بر ملال بود که زندگی همه‌مان به اندازه کافی ملالت‌بار هست ما به دنبال دیدن و خواندن چیزهایی هستیم که عجیب باشند.

این کتاب کتابی بود که بخاطر اسمش شروع به خوندنش کردم. واقعا اسم جالبیه: جمعه را گذاشتم برای خودکشی. ولی به محتواش ربطی نداشت.:)))
نویسنده رو نمی‌شناختم اما در حین و بعد از خواندن کتاب رفتم و عکس‌های نویسنده(در اصل عکاس) رو دیدم.
این کتاب در چند جستار نوشته شده بود اولیش من‌باب شخصیت بود، از تیپ و شخصیت و اینکه اصلا تصور داشتن نداشتن و تصویرها چه تاثیری میذارند. از بروسلی هم گفته بود. جلوتر راجع به فوکس (چراغ قوه) و خانم‌ها هم صحبت کرده بود. کلا حرف‌های جالبی میزد. راجع به موزه پیکاسو هم ازش چیزی یاد گرفتم.
یه سری حرف‌های بیخود و بیهوده هم میزد، اما یه سری حرف‌های جالب هم داشت. ولی خیلی پخش و پلا بود. حالا هنوز زیاد جستار نخوندم شاید مدل جستار نویسی همینه؟ نمیدانم.
ــــ
از متن کتاب:

دوربین این قدرت را به آدم میدهد که تو بتوانی به هر کسی نزدیک شوی ولی او از تو دور بماند. تو صمیمی میشوی یا متنفر، ولی او خبر ندارد.


شخصیت فقط حرف‌هایی نیست که از یکی می‌شنویم. فقط حرکات یا اعمالش نیست که با تقلید جور شود. شخصیت رفتار است. لحن آدم هاست. لحنی که در تک‌تک لحظات در بطن وجود ما نهفته. شخصیت فقط حاصل رفتارهای کلان یک نفر نیست. خرده‌ریزهاست که همه چیز را قوام میدهد. شخصیت مجموعه‌ای است که در منش هر فردی جای دارد.


زخم یادگاری‌ست از گذشته. فقط نشانی نیست که بر دست یا صورت ما نشسته باشد. با خود خاطراتی دارد. ادامه‌دار است. زخم ها دو وجه دارند و هر چه میگذرد و هر چه زمان می‌خورند وجه مثبت‌شان بر وجه منفی غالب و غالب‌تر میشود.


ما عاشق حرف زدن از دردهایمان هستیم. زخم‌ها این قابلیت را دارند که دردهای ما را ماندگار کنند و گسترش دهند. زخم‌ها جایی از زمان جایی از گذشته را نشان می‌کنند.


موفقیت ربطی به آرزو نداره اگر میخوایم موفق باشیم باید به موجودی خودمون به موقعیت مون و به داشته‌هامون نگاه کنیم، نه رویاهامون. این که چه چیزی میخوایم مهم نیست. باید دید چه قدر قابلیت این کار رو داریم.


ظاهرا این که چیزی واقعی باشد برای باورپذیری کافی نیست. اطمینان اصول خودش را دارد. گاهی تو مجبوری از واقعیت گل‌درشتی بگذری تا باقی روایتت منطقی شود. گاهی مجبوری چیزهایی را حذف کنی تا به تو اطمینان کنند. گفتن یا نشان‌دادن صرف واقعیت به معنی باورپذیر بودن آن نیست.


نیچه را فراموش کن، زن‌ها جذاب‌اند. زن‌ها تشدید زندگی‌اند. هر جا که باشند زندگی را با زندگی جمع میزنند. وقتشان را هدر نمی‌دهند و هدف مشخص است: زندگی به معنی واقعی آن.


ما در زبان فارسی میتوانیم از هر شخصی حرف بزنیم بدون آنکه جنسیت طرف را مشخص کنیم. یعنی بگوییم او. بنویسیم رفت آمد؛ ولی خواننده یا شنونده نفهمد طرف زن است یا مرد. واقعا قابلیت بی نظیری‌ست، رهایی عجیبی ایجاد میکند. یک‌دفعه موضوع وسیع میشود. ما را با بعد جدیدی از فعل مواجه میکند. قابلیتی که به شدت انسانی‌ست و فارغ از جنسیت مستقیم به آدمیزاد اشاره میکند.


تعلیق انتظاری‌ست که برآورده میشود. بی‌تعادلی موقتیست که در نهایت متعادلمان میکند و از رسیدن به آن است که لذت میبریم. تعلیقی که از پایه پاسخگو نباشد عدم تعادل است.


مماس کلا اروتیک است. دو میم دارد که کنار هم نشسته است. الف باریکی که حد فاصل است و یک سین که ما را دعوت به سکوت میکند دعوت به آرامش.
این واژه حتی در ظاهر هم شبیه خودش است. مماس تماس نیست. نزدیک است. خیلی نزدیک ولی وصل نیست. در آن اتصالی صورت نمیگیرد. چیزی چیزی را قطع نمیکند تا وصالی انجام شود. مماس نرسیدن است، وهمِ رسیدن، حیله‌ای که در خود نوعی تعلیق شکل میدهد، انتظار ایجاد میکند. نرسیدن روش جذابی‌ست که در تمام داستان‌های افسانه‌ای تکرار میشود: شیرین و فرهاد لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا.

دی ۱۴۰۳
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
July 19, 2022

روایت اول درباره «شخصیت» بود. درباره اصالت داشتن و اصل بودن.
روایت خوبی بود. بازی‌های ذهنی خوبی داشت. ضرباتی که وارد می‌کرد گاهی مانع از تفکر می‌شد که نمی‌دانم این خوب است یا نه!

جستار دوم از زخم شروع می‌کند و به طنز می‌رسد و نهایتا با یک خاطره جذاب و کمی شوخ تمام می‌شود.
انگار هوشمندزاده چیزهایی درباره طنز و زخم و لبخند و عکاسی طنز داشته (البته می‌دانم که بیشتر از یک چیزهایی درباره عکاسی دارد) ولی به تنهایی چیزی نمی شدند برای همین در این جستار کنار هم قرار داده. در نگاه اول جالب است ولی وقتی فاصله می‌گیریم یک «خب که چی» مخصوصا با آن پایان‌بندی در ذهن ایجاد می‌شود.

جستار سوم درباره اطمینان بود.
جستار خوبی بود. حرف‌های جالبی زد و در نهایت با همان لحن طنز جستار دوم با یک خاطره تمامش کرد.

جستار بعدی «چراغ قوه» بود.
ایده و همه‌چیزش خوب بود. درست سرجای خودش نشسته بود.

جستار آخر «حلقه جیم» بود.
جستاری که نویسنده در ابتدای آن نوشته: «اگر جای شما بودم وقتی فهرست این کتاب را می‌دیدم بی‌معطلی همین بخش را می‌خواندم...»
در حالی که نه در فهرست توضیحی درباره این جستار بود و نه اسم ربطی به محتوا داشت که بخواهیم کنجکاو شویم و اول آن را بخوانیم.
این جستار اتفاقا تکلیفش روشن نبود. نویسنده نمی‌دانست یا شاید هم نتوانسته بود آنچه می‌خواهد بگوید را بنویسد برای همین گنگ و نامفهوم بود.
Profile Image for Niyousha.
625 reviews73 followers
June 1, 2024
برداشت اول: اسم کتاب هیج ربطی به محتوای داخل کتاب نداره!
برداشت دوم:
نسبت به کتاب قبلی نویسنده خیلی برام جذاب نبود ولی راستش یه خاصیتی که کتابهای ایشون دارن اینه که خیلی روونن ولی در عین حال هم خیلی فراموش شونده هستند. یعنی مطمئنم دو ساعت دیگه از من بپرسی این کتابی که خوندی در مورد چی بود هیچی ازش یادم نیست. همینطور که از کتاب لذتی که حرفش بود اصلا هیچی یادم نیس با اینکه دو بار هم خوندمش.
نکته بعدی اینکه نیمه اول کتاب نویسنده مذهبیه و تو کار قرآن و تفسیر آیاته، نیمه دوم میزنه توی کار زن و دختربازی و اروتیک و لذت و مماس!
خلاصه یه تناقض عجیبی در جریانه!
برام سوال بود که چطوری اینجور کتابها چاپ میشن؟ بعد به این نتیجه رسیدم که تنها راه چاپ روایت زن برهنه اینه که چند صفحه قبلش بزنی توی کار تفسیر آیات قرآن🫤
Profile Image for Hossein Bayat.
171 reviews33 followers
August 17, 2023
برای اولین بار توی عمرم یک کتاب رو برای اسمش خریدم.
شاید عجبب باشه. داشتم قفسه‌های کتابفروشی چشمه انقلاب رو نگاه می‌کردم که عنوان این کتاب بد جوری برام جلب توجه کرد. برش داشتم و از آقا رضای نجیب، کتابفروش کاردرست چشمه راجع بهش سوال کردم. گفت جستار های هوشمند زاده طرفدار های خودش را دارد.

بعد از خواندن جستار‌هایش می‌تونم بگم از تجربه خوندنش راضیم اما با چیز خیلی خارق العاده ای رو به رو نشدم. برام جالب بود و سرگرم کننده. باعث شد با هوشمند زاده آشنا بشم و عکس‌هایی که گرفته رو توی اینترنت پیدا کنم.

جستار ها هم مملو از عکاسی است. احتمالاً اگر عکاسی رو دوست دارید؛ بیشتر از این جستار ها لذت خواهید برد.
Profile Image for Atoosa.
58 reviews22 followers
July 18, 2022
هوشمندزاده همیشه حرفهای خوبی برای گفتن داره. جستارهایی که چراغ قوه رو می اندازه روی بخش هایی از زندگی و هایلایتش می کنه . اینکه به واسطه‌ی شغلش از لنز دوربین آدم ها رو آنالیز می‌کنه جذابه
4 reviews
November 15, 2024
مثل کتاب های قبلی پیمان هوشنمد زاده بسیار روان و جذاب بود.لحن طنز در کنار نگاه همراه با تفکر به زندگی در قالب داستان.
Profile Image for Narges Amooei.
264 reviews177 followers
August 17, 2022
راستش نمی‌دونم چه درباره‌ش بگم. درکل با سبک نوشتاری و دید نویسنده ارتباط می‌گیرم. ولی با این چند‌ تک‌نگاری نسبت به تک‌نگاری‌هایی که در 《لذتی که حرفش بود》 خواندم، کمتر جالبم شد. کلاً فکرنکنم بشه چیزی گفت. منم فقط می‌گم تجربه‌ای بود که تمام شد و دیدن از منظر جناب هوشمندزاده و نثرشو دوست داشتم. ولی راجع به هم تک‌نگاری به شکل جداگانه؟ نه، نکته‌ی پررنگی برای اشاره در ذهنم رسوب نکرده.
Profile Image for Negar.
5 reviews1 follower
March 9, 2023
قشنگ ترین ویژگی این کتاب اینکه نویسنده کاملا ذهن خودش رو لخت لخت میذاره جلوی خواننده. به سادگی تمام میتونی بری توی جسم نویسنده و از زاویه دید اون نگاه کنی و فکر کنی. خیلی وقت بود یه کتابو یه روزه نخونده بودم و خیلی باهاش کیف کردم. حرف‌هایی که زد دیدگاهای جدیدی رو بروم ساخت و انگار به مغزم پیچ و خمای جدید داد
Profile Image for Haniyh Mir.
236 reviews3 followers
September 1, 2023
انگار نویسنده روی مبل رو به رویی نشسته بود و داشت باهام از هر دری حرف میزد،بهم یاد میداد رویا چیه،اگر بخوام نویسنده باشم لازمه هاش چیه و در انتها بهم یاد داد که چقدر زن بودنم قشنگه :)
Profile Image for Mahdia.
64 reviews5 followers
April 8, 2025
"فقط کار بود. دهلیزوار. کار کار کار. اصلاً کاری
به کیفیت جریان ندارم، فقط این حجم از کار تحقیرت می کرد. حجمی که تو حتی از دیدنش حتی از قدم زدن در کنارش خسته میشدی."
Profile Image for Ghazale Khalaj.
50 reviews6 followers
December 10, 2025
به جز بخش آخرش که با یک سری حرف‌هاش زاویه شدیدی داشتم؛ چقدر لذت بردم از خوندنش...
باز هم از اینکه فارسی بلدم و کتاب‌های فارسی می‌خونم خیلی خوشحال شدم
به گوشت و استخونم چسبید :)))
آذرماه ۱۴۰۴~
Profile Image for Reyhaneh.
104 reviews5 followers
June 29, 2022
شخصا تک نگاری قبلی ایشون [لذتی که حرفش بود] رو بیشتر دوس داشتم و به سلیقه م نزدیک تر بود.

کتاب جمله های جالب زیاد داشت؛ به چند تاش اشاره میکنم:

《هیچ‌کس دوست ندارد شبیه آدم آدم دیگری باشد.هیچ‌کس دوست ندارد به این راحتی ها لو برود. همه‌ی ما ترجیح می‌دهیم خودمان باشیم و این خود، خودی باشد یکه، یگانه. شبیه بودن بی شخصیتی‌ست. کسر شان است. قابل پیش‌بینی یا دم‌دستی بودن هنر نیست...》

《خودمان را گول نزنیم. خاص بودن جذاب‌تر است. تحت هر شرایطی از معمولی بودن بهتر است. چیزی که ریخته آدم معمولی، آدم‌هایی که هیچ‌وقت جرئت ظهور ندارند. آدم‌هایی که به بخورونمیر راضی‌اند... دست پیش را می‌گیرند که پس نیفتند. معمولی را انتخاب می‌کنند چون نمی‌توانند بهترین باشند. خاص بودن چیز دیگری‌ست حتی اگر در گروه بدها باشیم.》

《زخم یادگاری ست از گذشته... زخم ها به چشم می آیند. بی‌جهت درست نمی‌شوند... زخم ها جایی از زمان، جایی از گذشته را نشان می‌کنند.》

《عشق آدم‌ها را نجیب می‌کند و نفرت شجاع.》
1 review
Read
June 9, 2022
.
«جمعه را گذاشتم برای خودکشی» رو همین چند دقیقه‌ی پیش تموم کردم‌. از هوشمندزاده قبلا «لذتی که حرفش بود» رو خونده بودم و با قلمش آشنا بودم، برای همین تا توی صفحه‌ی یکی از دوستام دیدمش خریدمش. نمیگم با دقت دقت خوندم کتابو، یه جاهایی رو اسکیپ کردم مثل بخشی که راجع به بروس لی بود ولی کتاب جاهای دلنشین کم نداشت.
از اونجایی که من به ناداستان علاقمندم، و این کتاب هم یه ناداستان ایرانیه، میتونم پیشنهادش کنم بهتون.
«کسی آدمهای بی‌نقص را باور نمی‌کند. مگر می‌شود آدمی در طول زندگی وسوسه نشده باشد‌؟ مگر می‌شود کسی، هر چقدرم خوب، شیطنتی نکرده باشد؟ هر کسی یک مشکلی دارد. آدمی نیست که پاکِ پاک باشد. اگر اینطور بود که همه معصوم می‌‌شدند...»
Profile Image for آدم‌حرفی.
66 reviews1 follower
January 25, 2023
قبلا از همین نویسنده لذتی که حرفش بود رو خوندم، نوع نوشتنش رو خوشم نمیاد ولی اینکه پیگیرش هستم شاید تعارفی بوده که با خودم و قلمش دارم و می‌تونستم کارهاش رو دوست داشته باشم، ولی نمی‌دونم چرا این حس‌رو نسبت بهش دارم.
اما "جمعه را گذاشتم برای خودکشی"‏دقیقا نمی‌دونی چی داری می‌خونی! ولی می‌دونی اینی که می‌خونی، سطحی و سرسری نیست..
Profile Image for Narges.
55 reviews5 followers
May 23, 2024
این کتاب رو دقیقا زمانی خوندم که از نظر روحی توی پایین ترین حالت خودم بودم و در حقیقت دلیلم برای خریدش فقط نوشته ی روی جلدش بود … وقتی خوندمش گاهی شگفت زده میشدم ..انگار کتاب مستقیم خودم رو مخاطب قرار میداد .. گاهی بعضی از جمله هاش رو چندین بار خوندم .. و در کل بعد از تموم کردنش احساس بهتری داشتم و دقتم به جزئیاتِ بیشتر برای زندگی زیادتر شد
Profile Image for Salivan.
60 reviews2 followers
September 4, 2023
جذابیت متن‌ها بیشتر در حد حرف‌های وسط یه دورهمی بود. در واقع نه مطالب و نه نحوه‌ی نوشته شدنشون چیز خاصی نبودن. با این حال بدم نیومد. و شکر خدایان متعال وقت زیادی ازم نگرفت.
بیشتر هم دو و نیم مدنظرمه تا سه.
Profile Image for Elahe.
196 reviews
March 3, 2025
خیلی معمولی بود چرا باز من گول تبلیغات الکی خوردم!
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
April 26, 2024
" من عاشق این جمله ی مردها هستم: این با بقیه فرق می کنه... ... در این جمله چیزی نشسته که مخلوطی از ذکاوت و حماقت است. شاید عبارت درستش خودباهوش بینی باشد. : این با بقیه فرق می کنه. یعنی: به من چه که شما بد آوردین، من شانس آوردم. : این با بقیه فرق می کنه. یعنی: تو که باهاش تنها نبودی. : این با بقیه فرق می کنه. یعنی: به تو چه؟! هر چی هم باشه درستش می کنم. یعنی: دارم می میرم براش. ته تهش یعنی: خفه شو. من اینو می خوام."
Profile Image for Nasim.
35 reviews2 followers
July 30, 2022
ساده و روان، با یه طنز ملیح و ماهرانه، در کل لحن این نویسنده رو دوست دارم.
Profile Image for Ahoo.
42 reviews6 followers
August 2, 2024
خوبِ ملایم.
Profile Image for Ati_abaan.
48 reviews2 followers
July 8, 2025
ببین به طور عادی من نباید از این کتاب خوشم بیاد!
چون خیلیییییی جستار عجیبی بود، ولی خوب خوشم اومد :)
نمی‌دونم چرا😂
Profile Image for Yasaman MB.
19 reviews
October 21, 2024
تعلیق ما را خسته میکند. انرژی ایست که باید رها شود. پنهان بودنش چیزی به جز بی تعادلی نخواهد بود.
در معلق ترین حالت ممکن خوندم این کتاب رو!!
Profile Image for Bahar.
32 reviews1 follower
April 8, 2025
نیچه را فراموش کن، زن‌ها جذاب‌اند. زن‌ها تشدید زندگی‌اند. هر جا که باشند زندگی را با زندگی جمع می‌زنند. وقتشان را هدر نمی‌دهند و هدف مشخص است، زندگی به معنی واقعی آن.

اگر در یکی از مسابقه‌هایی شرکت کرده بودم که کلمه‌ای می‌پرسند تا کلمه‌ای به جایش بگوییم، حتماً برای زن می‌گفتم عشق و اگر می‌پرسیدند عشق می‌گفتم هنر، برای هنر لذت و برای لذت زیبایی و برای زیبایی زن. انگار دایره‌ای باشد که تا ابد در خودش بچرخد.
Profile Image for Sarah bahqt.
55 reviews1 follower
May 20, 2022
زخم زيباست. زخم يادگاري ست از گذشته. فقط نشاني نيست كه بر دست يا صورت ما نشسته باشيد. با خود خاطراتي دارد. زخم ها به چشم مي آيند. بي جهت درست نمي شوند. ناگهاني اند و حاصل اتفاق و اتفاق هميشگي نيست. اتفاق ها همان چيزهايي هستند كه درباره شان حرف مي زنيم، همان استثناها، كه اگر با زخم شكل بگيرند با درد هم همراهند. و ما عاشق حرف زدن از دردهاي مان هستيم.(از متن كتاب)
11 reviews1 follower
May 13, 2022
لحن طنز کتاب رو دوست داشتم. ۵ تا جستار با مضمون جدی و رگه هایی از طنز
۵ جستاری که با هنر ارتباط دارن و ناخودآگاه آدم رو به فکر رو فرو می بره
مخصوصا وقتی کتاب راجع به عکس خروچف و نیکسون می گه ، ناخودآگاه رفتم عکس رو سرچ کردم ولی عکس دوم رو جایی ندیدم
Profile Image for Eli.Sa.
2 reviews
May 21, 2022
برای من که با ذهنیت قبلی از داستان های این نویسنده سراغ این کتاب رفتم ، تک نگاری ها_ به جز اولی _جذابیت چندانی نداشت. انتظار نوشته هایی با لحن قوی تر رو داشتم . قسمت هایی از متن به خاطره گویی تبدیل میشد و قسمت هایی تلاش میکرد یک جستار روایی باشه و این ترکیب ، نتیجه‌ی خوبی نداشت .
Profile Image for Masih Reyhani.
282 reviews12 followers
May 2, 2022
پیمان هوشمندزاده را دوست دارم و قلمش را می‌پسندم.
نثر هوشمندزاده شیوا، روان، خودمانی و سرشار از جزئیات است.
از میان پنج تک‌نگاری که در این کتاب آمده، «چراغ قوه» و «حلقه‌ی جیم» را دوست‌تر داشتم. 🌱♥️
Displaying 1 - 30 of 36 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.