اين كتاب ، عنوان پژوهشي در زمينه بازشناسي ابعاد و آفاق سازندگي هاي مربوط به زندگي و زندگي هاي انسان ساز است . اين تحقيق كه نخستين بار در بهمن ماه سال 1347 خورشیدی در جمع دانشجويان دانشگاه تبريز به صورت سخنراني ايراد شد، از پژوهش هايي بود كه درباره پديده زندگي ، چيستي و چگونگي آن صورت گرفت. نخستين فرض براي خواننده اين كتاب ، عبارت است از: اصالت حيات ، ارزش و قداست زندگي و لزوم برافراشتن پرچم سازندگي
Allameh Mohammad-Taqi Ja'fari (born 1923) was an Iranian scholar, thinker, and theologian. Allameh wrote many books on a vast variety of fields, the most prominent of which are his 15-volume Interpretation and Criticism of Rumi's Masnavi, and his unfinished, 27-volume Translation and Interpretation of the Nahj al-Balagha. These two major works of Jafari contain his most important thoughts and ideas in fields like anthropology, sociology, moral ethics, philosophy and mysticism.
نویسنده کتاب ابتدا بررسی میکند که چرا انسان ها به ایده آل گرایش دارند و گرایش آنها در حوزه ایده آل معمولا در این موارد است(ایده آل های فردی و اجتماعی): ثروت، عشق به زیبایی، مقام، دانش، شهرت، محبت، هنر و آزادی که محمد تقی جعفری با بررسی هر کدام اعتبار آنها را از ایده آل بودن ساقط میکند. سپس مبدا ، جهت حرکت و مقصد حرکت زندگانی ایده آل را توضیح میدهد. در نهایت هم در مورد زندگی ایده آل در اجتماع صحبت میکند.
کتابی که من خریدم 1354 و اولش هم نوشته متن سخنرانی سال 1347. کتاب عنوان زیبایی داره که من جذب شدم و خریدمش ولی توقع من رو از سوالی که در ذهنم بودم برآورده نکرد. کتاب رو نمیشه درون دینی به حساب آورد بلکه بیشتر مباحث کلامی و منطقی توش به چشم میخوره. در ضمن مثال هایی که علامه جعفری از نویسندها و محققین مختلف میاره واسم جالب که در اون زمان به مطالعه اون آثار میپرداخته.
ازکتاب: "بنابراین اینگونه نظریات که: زندگی فقط در تنازع بقا است، زندگی عبارت از چشیدن لذائذ و دور رفتن از آلام، زندگی عبارت است از خدمت به اجتماع، زندگی عبارت است از دانش و زندگی یعنی زیستن در خدا همه اینها بیان یک عده مظاهر محدود زندگی انسانی است که با آگاهی همه جانبه به طبیعت و انسان، قوقالعاده ناسرسا بوده و مارا از شناختن زندگی و هدف ان دور خواهد ساخت."
"آقایان عزیز، بشر امروزی یک درد دارد که بیش از یک دوا ندارد. دردش اینست که او وجود خود را بی اصل و بی پشتیبان احساس میکند و این باعث میشود که شخصیت خود را از دست بدهد... اما داروی این درد اثبات پشتیبان برای وجود اوست... از آنجاست که دوشن میگردد که بدون تصور ازینکه بازگشت تمام سلسله وجود انسانی بسوی خدای بزرگ است، زندگانی ایده آل قابل تحقق نخواهد بود."
ما میتوانیم با یک احساس ثانوی، جریان زندگی را به یک عده نقطهها و واحدها تجزیه، و برای آن بُعد و امتداد منظور کنیم چنانکه معمولا هم این کار را انجام میدهیم. ولی همهٔ این بُعدها و امتدادها، امور انتزاعی هستند که ناشی از پدیدههای کالبد مادی و اجزای طبیعی و روابط آنها با همدیگر است که تسلیم قوانین حرکت طبیعی و تبدیلاتی است که خود تسلیم قوانین کمیّت است. هیچ کیفیت موجود در سطح زندگی یا روان را نمیتوان به اجزای کوچکتری تقسیم کرد. به طوری که حالت فعلی زندگی، وضع ترکیب یافته آن اجزا بوده باشد. مثلا، یک لذت بسیار شدید که ناشی از رسیدن به یک مقصد بسیار ضروری و عالیست؛ چنین نیست که شما برای وصول به آن لذت، محتاج به سیر نقطههای قبلی بوده باشید.
تسلیم نبودن نمودهای زندگی به قوانین کمیّت در زندگی ایدهآل، خیلی روشنتر احساس میشود. زیرا در زندگی ایدهآل راننده ماشین زندگی (شخصیت)، در هر لحظه آزادی خود را با آگاهی داراست. بنابرین، هر گونه نمودی که در روان ایجاد میشود، "شخصیت" میتواند آن را در استخدام خود قرار داده، یا از واحدهای موجود شده و گذشته قطع کند، یا آنکه با رنگ روشنتر و کاملتری آن را برای خود مطرح کند. با این بررسیها ملاحظه میشود که چون در زندگی ایدهآل بُعد و امتدادی مطرح نیست، یعنی موضوع زندگی ایدهآل چنین نیست که برای بدست آوردن آن باید مسافت معینی پیموده شود، بنابرین، هر لحظهای که مبدأ حرکت وجود پیدا کرد، مقصد مناسب همان مبدأ از نظر کمیت و کیفیت به دست آماده است. پس در حقیقت آگاهی "شخصیت" به موقعیت خود و هماهنگ کردن آزادانه درون و برون همان، و غوطهور شدن در زندگی ایدهآل همان.