Jump to ratings and reviews
Rate this book

خطاب به عشق: دفتر دوم

Rate this book
درست در میانهٔ قرن بیستم است که عشق ماریا کاسارس و آلبر کامو به اوج می‌رسد. کمابیش هر روز آفتاب نامیرای الجزیره آسمان ابری پاریس را می‌شکافد و بر بالکن آپارتمان در میدان سن‌میشل می‌تابد. در روزهای سال ۱۹۵۰ ماریا ــ این تبعیدیِ ابدی ــ سرانجام میهنِ واپسینش را می‌یابد: دست‌ها و واژه‌های آلبر. نه تبعید، نه اقامت اجباری، نه مرگ عزیزان، نه «کوه‌هایی که در فاصله سردند» جلودار تابش این خورشیدهای دوگانه بر همدیگر نمی‌شوند و راه هر دو در این سال به‌رغم همهٔ مصائب به یگانگی می‌انجامد.

ماریا خود را اسپانیای ویران تصور می‌کند و از آلبر ــ این الجزیرهٔ روح ــ می‌خواهد که بیاید و احیایش کند، و آلبر الجزیره را، آفتاب و نوشتن و جنوب را، سراسر در چشم‌های ماریا بازمی‌یابد. از همین روزهاست که دیگر نه دور از هم نه نزدیکِ هم، که در درون یکدیگر آشیان می‌کنند.

662 pages, Hardcover

First published January 1, 2017

11 people are currently reading
199 people want to read

About the author

Albert Camus

1,077 books37.7k followers
Works, such as the novels The Stranger (1942) and The Plague (1947), of Algerian-born French writer and philosopher Albert Camus concern the absurdity of the human condition; he won the Nobel Prize of 1957 for literature.

Origin and his experiences of this representative of non-metropolitan literature in the 1930s dominated influences in his thought and work.

He also adapted plays of Pedro Calderón de la Barca, Lope de Vega, Dino Buzzati, and Requiem for a Nun of William Faulkner. One may trace his enjoyment of the theater back to his membership in l'Equipe, an Algerian group, whose "collective creation" Révolte dans les Asturies (1934) was banned for political reasons.

Of semi-proletarian parents, early attached to intellectual circles of strongly revolutionary tendencies, with a deep interest, he came at the age of 25 years in 1938; only chance prevented him from pursuing a university career in that field. The man and the times met: Camus joined the resistance movement during the occupation and after the liberation served as a columnist for the newspaper Combat.

The essay Le Mythe de Sisyphe (The Myth of Sisyphus), 1942, expounds notion of acceptance of the absurd of Camus with "the total absence of hope, which has nothing to do with despair, a continual refusal, which must not be confused with renouncement - and a conscious dissatisfaction."
Meursault, central character of L'Étranger (The Stranger), 1942, illustrates much of this essay: man as the nauseated victim of the absurd orthodoxy of habit, later - when the young killer faces execution - tempted by despair, hope, and salvation.

Besides his fiction and essays, Camus very actively produced plays in the theater (e.g., Caligula, 1944).

The time demanded his response, chiefly in his activities, but in 1947, Camus retired from political journalism.

Doctor Rieux of La Peste (The Plague), 1947, who tirelessly attends the plague-stricken citizens of Oran, enacts the revolt against a world of the absurd and of injustice, and confirms words: "We refuse to despair of mankind. Without having the unreasonable ambition to save men, we still want to serve them."

People also well know La Chute (The Fall), work of Camus in 1956.

Camus authored L'Exil et le royaume (Exile and the Kingdom) in 1957. His austere search for moral order found its aesthetic correlative in the classicism of his art. He styled of great purity, intense concentration, and rationality.

Camus died at the age of 46 years in a car accident near Sens in le Grand Fossard in the small town of Villeblevin.

Chinese 阿尔贝·加缪

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
16 (43%)
4 stars
11 (29%)
3 stars
8 (21%)
2 stars
1 (2%)
1 star
1 (2%)
Displaying 1 - 6 of 6 reviews
Profile Image for °•.Melina°•..
411 reviews614 followers
June 18, 2024
وقتی به لیست کتاب‌هایی که به معنای جد باهاشون "ز ن د گ ی" کردم اضافه میشه، انگار به ارزشِ زیستیِ خودم اضافه شده. از کتابایی که دلم میخواد با خودم خاکشون کنم. چون بهم کمک کردن زندگی رو بگذرونم، بپرستم، همدلی کنم. کتابی که ۵ تا هایلایت براش تموم کردم و جوری با روزها و احوال خودم ترکیب میشدن که...
از شهریور ۱۴۰۲ این کتاب رو میز منه. اصلا فکر نمیکردم این همه باهام بمونه، چون بعید نبود تو یکی دو ماه قورتش بدم، اما نه، هم برام سنگین تر از اونیه که بشه پشت سر هم خوندتش و هم باید خیلی قطره چکونی به جان و طاقت و عاشقیم اضافه‌شون میکردم چون نمیخواستم تموم شه.

نمیدونم بجز تجربه‌ و لذت شخصیم ازش چه چیز دیگه‌ای میتونم بگم، فقط میدونم اگر برای ۱۰ نفر چاپ و ترجمه شده باشی، من یکیشونم. من خیلی لازم بودم و من...بی نهایت لابلای صفحاتش زندگی خودم رو نجات دادم.

درمورد ماریا و آلبر و عشقشون و صبرشون و دردسرهاشون خیلی حرف دارم. اندازه تمام این ۴۰۰ تا نامه حرف دارم دلسوزی و همدلی و افتخار دارم. شاید چند روز بعد که تونستم ذهنمو جمع کنم بنویسمشون. این زندگی چیزی نیست که بتونم تو ریویو بنویسمش،

از چندین و چند وجه این کتاب "ادبیاته" ، "هنره" چون تلفیق زیبایی و رنجه... چون پر از نقصه، پر از.جهنم‌هایی که برای یه مدت کوتاه بهشت تحمل میشه...عشقی که با فراق کشته نمیشه بلکه هرسال آتشین تر میشه...کامویی که اگر ماریا نبود نگاهش به زندگی و معنای زندگی و همه چی فرق میکرد...
Profile Image for Roya.
755 reviews146 followers
September 18, 2024
اوایل از شروع کردن دفتر دوم نامه‌های کامو و ماریا پشیمون بودم. با خودم می‌گفتم چرا دارم نامه‌های دو نفر رو می‌خونم؟
جدای از اینکه آیا این کار اخلاقی هست یا نه، سردرگم بودم که چه هدفی از چاپ و خوندن این نامه‌ها میشه داشت؟ ( همون "خب که چی؟" همیشگی)

نامه‌های دفتر دوم، با سفرِ کامو به "کابری" برای درمان سل (و به همراه همسرش، فرانسین) شروع میشه و با بازگشتش به پاریس (باز هم همراه با همسرش، فرانسین) تموم میشه.
توی این مدت، برای کمرنگ کردن درد جدایی، هر دو در نامه‌هاشون بیشتر از جزئیات زندگی و روزمرگی‌هاشون می‌نویسن و بیشتر نامه‌ها حکم گزارش‌نویسی روزانه رو داره و گاها برای خواننده ملال‌آوره ولی طبیعیه که چقدر این اطلاعات از اتفاقات روزانه‌ی معشوق برای هر دو پیام‌آور شور زندگی و اُمیده.
توی این برهه‌ی زمانی، کامو درگیر درمان سل و فائق اومدن بر بیماری و بازگشت به روال عادی زندگی‌شه و هر نامه‌ی ماریا، نشاط و سرزندگی به کامو تزریق میکنه و مصمم میشه که هر چه سریع‌تر درمان رو پیش ببره و با تمام انرژی به سوی ماریا برگرده.
متقابلا ماریا هم سعی میکنه در نامه‌هاش از نشاط زندگی بنویسه و حتی در نامه‌ای می‌نویسه که من فقط به خاطر تو از خونه خارج میشم تا بتونم برات از زیبایی‌هایی که نمی‌تونی ببینی بنویسم.

به‌نظر من زیباترین نامه‌ها، نامه‌های به وقت نااُمیدی و چیره شدنِ پوچی بود که با آسودگی خیال از این حس برای هم می‌نوشتند و طرف مقابل سعی می‌کرد معشقوقش رو به زندگی برگردونه و نوید روزهای خوب آینده رو بهش بده.
خیلی اوقات از جدایی و از سختی‌های دیگه‌ی زندگی به سطوح میومدن ولی باز هم تکیه‌گاه همدیگه میشدن و ادامه می‌دادند.

چیزی که احساس می‌کنم توی دفتر اول بهش اشاره نشده بود و در این جلد گاها توی نامه‌ها راجع بهش نوشته میشد ، "فرانسین" ، همسر دوم کامو بود. فرانسین از ارتباط کامو با ماریا اطلاع داشت و این موضوع اون رو از لحاظ عاطفی بی‌ثبات کرده بود و این برام واقعا ناراحت‌کننده بود.
مخصوصا بعد از خوندن کتاب "بندها" از "استارنونه" بعضی‌وقت‌ها به احساسات فرانسین فکر می‌کردم و این برام دردناک بود. حتی جایی خارج از کتاب خوندم که فرانسین از شدت افسردگی راهی بیمارستان شده بود :((((

امیدوارم که بتونیم عشق رو در زمان مناسب پیدا کنیم و تا آخر بهش وفادار بمونیم.
Profile Image for Sarah Sabet.
22 reviews1 follower
October 10, 2023
اگر عشق توی این جهان نباشه، اساس تمام جهان بر باده....

شناختی که از جناب کامو، طی خوندن دو دفتر خطاب به عشق به دست میاد، با سال‌ها خوندن مستقیم آثارش بدست نخواد اومد چون که نامه‌ها، همیشه بهترین روش شناخت افرادن. نامه‌ها، خصوصا وقتی به معشوقی نوشته میشن که همزمان هم دوسته، هم هم‌زبانه، هم معشوق، به‌جهت انتشار نوشته نمیشن، برای همین، نگارنده در بی‌پرده ترین حالت ممکن خودشه؛ گاه ترسیده، گاه دارای جهان، گاه خشمگین، گاه ناامید، گاه شاد و سرخوش و بصورت اختصاصی در این کتاب، عاشق و عاشق و عاشق...
نوشته‌های این دو نفر، زیبایی محضه؛ و باید حسابی به مترجم هم درود فرستاد برای این ترجمه‌ی زیبا و هنرمندانه...
16 reviews3 followers
November 22, 2023
همین جوری اشک بود که می ریختم سر کلمه به کلمه اش... چقدر دوسش داشتم.. دوباره بهش برخواهم گشت.. در من چیزی هست که پایان نمی‌گیرد. در من چیزی هست که پايان نمی گیرد.
2 reviews
Read
March 30, 2025
شاید زیباترین کتابی عاشقانه میتوانست باشد برایم که هست
و در آخر درون هر زنی ماریایی وجود دارد که باید کاموی خود را داشته باشد
Profile Image for Sadegh Yazdani.
94 reviews4 followers
August 25, 2025
االبرکامو😍عاشق،انسان،با خواندن این کتاب بی گمان عاشق کامو میشوید
Displaying 1 - 6 of 6 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.