میک جکسون در سال ۱۹۶۰ در انگلستان متولد شد. او که از سال ۱۹۹۵ تمام وقت به کار نویسندگی مشغول است بیشتر با رمان مرد زیرزمینی (۱۹۹۷) شناخته شده. مرد زیرزمینی در همان سال نامزد دو جایزهی ادبی بوکر و ویت برد شد. از این نویسنده به جز مرد زیرزمینی و مجموعه داستان حاضر رمان دیگری به نام پنج پسر بچه نیز منتشر شده است. جایلز بر خلاف همسرش هیچ وقت به درس تاریخ توجه نمیکرد و در نتیجه خیلی دنبال تارک دنیاها نبود و اساسا نمیدانست که آنها به چه دردی میخورند. اما همان طور که جینی تمام بعد از ظهر را تا موقع شام توضیح داد، تارک دنیا به هیچ درد خاصی نمیخورد، مگر به درد داشتن ظاهری به هم ریخته خلوت گزیدگی و کلا اشغال فضایی که بدون او فقط غاری خالی از سکنه است. -از متن کتاب -
Mick Jackson (born 1960) is a British writer from England, best known for his novel The Underground Man (1997). The book, based on the life of William Cavendish-Scott-Bentinck, 5th Duke of Portland, was shortlisted for the Man Booker Prize and for the 1997 Whitbread Award for best first novel.
Mick Jackson was born in 1960, in Great Harwood, Lancashire, and educated at Queen Elizabeth's Grammar School, Blackburn.
Jackson worked in local theatre, studied theatre arts at Dartington College of Arts, and played in a rock band called The Screaming Abdabs. In 1990, he enrolled in a creative writing course at the University of East Anglia, and began working on The Underground Man. He has been a full-time writer since 1995.
Jackson's other works are the novels Five Boys (2002) and The Widow's Tale (2010), and the short story collections Ten Sorry Tales (2006) and The Bears of England (2009). Under the pseudonym Kirkham Jackson, he wrote the screenplay for the 2004 television film Roman Road. He lives in Brighton.
یک فانتزی ساده ی خوب. هر چقدر که کتاب مال ده یازده ساله پیشه اما بازم ایده هاش در عین سادگی جذاب و حتی نابن. البته که پیش از این چند اقتباس کوتاه از روی داستانای این مجموعه دیده بودم اما خوندنش کیف دیگه ای داره. نثر ساده و طنازش و روایت هایی که معمولا از طریق زاویه دید دانای کل یا دانای محدودن شیرینی کار رو چند برابر کرده. رک بگم من از این سبک و سیاق فانتزی که خیلی هم من رو یاد داستانای تیم برتون و یا نیل گیمن می اندازه، خوشم میاد. شاید سلیقه ی دیگران متفاوت باشه و نپسندن. ممکنه برخی هم به دلیل سادگی گمان کنن که این داستانا برای نوجوانان مناسبه اما کنایه های موجود درش نشون می ده که بیشتر مخاطب بزرگسال مدنظر بوده. محوریت درون مایه های کار بیشتر حول تنهایی و انزوا-چه خودخواسته چه ناخواسته- تفاوت و طرد شدگی- ترس، از نو ساختن، تلاش برای به دست آوردن خواسته ی مورد نظر می گرده.
کتاب شامل داستان های کوتاه خیالی و جالبیه که در عمق کلمات و احساسات چندان از واقعیت و مفاهیم زندگی دور نیستن، ترسناک اما فانتزی و مهیجه و با همه ی غم انگیز بودنش، طنز شیرینی فضای داستان ها رو تلطیف میکنه..
Mick Jackson can write. His sentences are crisp and lead you from one to the next, ignoring the kettle boiling dry in the kitchen you just want to read a bit more, just to finish that paragraph, and then the next and then... the kettle blew.
The whole of the rest of this review could be called a spoiler. Don't read it if you think you might read the book. I don't normally reprise the plot of a book, but this time I couldn't resist it.
***
The stories are either not of equal merit or not of equal appeal. I found some, like The Hermit, which others have praised to be less than enchanting. In this story a very rich and vapid couple employ an itinerate man to live in a cave and, taking a vow of silence, just think, hopefully deep thoughts.
A story of middling ground, neither genius nor quite as boring as The Hermit, was The Pearce Sisters. Two old biddies live alone by a wild coast where they survive by fishing. They rescue a drowning man who for some reason when he is revived screams in horror at his rescuers and instead of being grateful curses them out.
But the best story, magical, genius in its concept is the 7 star A Rowboat in the Cellar. An old man with nothing much to do in his retirement years, builds a boat in his cellar and is dismayed when he realises he cannot get it up the stairs.
That last story is so wonderful I reread it twice, one time after the next. It would make a great little half-hour tv drama production.
A lovely book, patchy but nonetheless a good read. A solid 4-stars.
ترجمه فوق العاده و داستانهايى كه به دقت انتخاب شده بودن، مرز باريكى بين كتاب كودك و بزرگسال، شخصيتاى عجيب ولى باوركردنى، دوسش داشتم مخصوصا كه ورقهاى كتاب سنگين نبود و ميشد حملش كرد، خدا كنه اين روند ادامه پيدا كنه
چرا اسم کتاب ده داستان تاسف بار هست؟ به نظرم به غیر از یکی دو داستان ناراحت کننده بقیه داستان ها شیرین و عجیب غریب بودن نه ناراحت کننده. در کل مجموعه داستان خوبی بود و ترجمه خوبی هم داشت. بعضی داستان ها رو خیلی دوست نداشت برای همین به کل کتاب میانگین نمره دادم
اولین چیزی که برای خریدن ش جذب م کرد اسم ش بود و بعد جلد جذاب ش و بعد نقاشی های جالب ش که این حس رو القا می کرد با یه مجموعه داستان طنز روبه رو هستیم. در عین حال که نمی شه رد کرد که ایده های خیلی جالبی مبنای نوشتن بیشتر داستان های این کتاب بودن، ولی خب به نظر من از اون دسته کتابایی نیست که بشه توش دنبال معنی و مفهوم گشت و یا شاید با بعضی از داستان هاش هم حق داشته باشیم بگیم «خب؟» یا «که چی؟» .
کتاب جالبی بود.من داستان کوتاه زیاد نخوندم،ولی داستان های این یک فضای دیگری داشتند.یعنی داستان کوتاه با این حال و هوا فکرنکنم زیاد داشته باشیم. یک چیزی توی داستان ها بود که خاصشان می کرد و داستان کوتاه های دیگر متمایزشان می کرد.نمی دونم چی بود،یک وهم،یک حال خاص که توشون جاری بود،یک حس تعلیق مدام،نمی دونم.ولی هرچی بود خوندنشون حس و حال خاصی داشت. فکرکنم از همه داستانها بیشتر دزد دکمه ها و خواهران پی یرس برام جالب بودند.زبان هم ساده و مناسب بود.هم کتاب کودک بود،هم بزرگسال.باوجودی که خوشم آمد ازش و برام جالب بود،نمی دانم چرا نمی توانم چهار یا پنج ستاره بهش بدم.شاید یک چیزی کم داشتند داستانها. امتیاز هرداستان از نظر من: خواهران پی یرس**** جراح پروانه ها*** دزد دکمه ها***** بچه هه رو خیلی دوست داشتم.خیلی بامزه بود.از این بچه هایی که اگر حمایتشان نکنی عذاب وجدان خفه ت می کنه. بی هیچ ردپایی**** تارک دنیا ��وردنیاز است**** قایقی در سرداب*** یکم ترسناک وناامیدکننده بود. پسری که خواب رفت** دوستاره دادم چون یکم حسودیم شد که پسره این همه سال خوابید و هیچکس هیچی بهش نگفت.من یکم بیشتر از کوپنم بخوابم هیچی دیگه.... ربودن موجودات فضایی**** اتحاد بچه ها عالی بود! دختری که استخوان جمع می کرد**** حال وهوای ساحلی داستان عالی بود.خیلی هوس دریا کردم! گذر از رودخانه** با اغماض دو دادم،وگرنه یک هم زیادیش بود.تصویرهای داستان را دوست نداشتم.
هدا بهم اینو به عنوان عیدی قرض داد و خیلی ممنونم ازش.
داستانهای این مجموعه خیلی زیبا بودن. زیبا و جذاب و دارای ایدههای خیلی جدید و حال آور! خیلی سلیقه من بود و از طرز تفکر باز و رهای نویسندهش خیلی خوشم اومد. بهشدت خلاقانه بود و موقعیتهای خیلی جذابی و فانتزیای درست کرده بود. به هرکس که فانتزی دوست داره این کتاب رو پیشنهاد میکنم. فانتزیهایی رقیق که در دنیای واقعی اتفاق میافتند.
کتاب جالبی بود. داستان ها: اولی: ترسناک دومی: بی هدف و معمولی سومی: عالی و هیجان انگیز چهارمی: لطیف پنجمی: عجیب ششمی: خنده دار هفتمی: ساده هشتمی: جالب نهمی: خنده دار دهمی: شگفت انگیز بودند. در مجموع کتاب رنگارنگ و همه نوع داستانی بود. هرچند عنوان کتاب ده داستان تاسف باره.
شاید بهتر بود اسم کتاب را می گذاشتند: 9 داستان تاسف بار و یک داستان معمولی! (پسری که خواب رفت)، اما ربودن موجودات فضایی انصافا بهترین داستانی است امسال خوانده ام.
کتابی خوشخوان که کلا ۱۰ تا داستان "تأسفبار" کوتاه داره. خیلی جالبه که تو میتونی این داستانهارو ربط بدی به زندگی عادی و روزمرهی آدمها. خیلی کتاب باحالی بود برای من. اول هر داستان یک تصویرسازی ساده و بامزه داره. داستان جراح پروانهش برام از همه جالبتر بود و غرق شدم توش. تا جایی که میدونم چاپ تمومه. در اصل نشر چشمه سالی یک بار چاپ میکردش که فکر کنم از ۱۴۰۰ دیگه کلا چاپ نشده. امیدوارم بتونین پیدا کنید و بخونیدش.
ایدهی داستانها خیلی نوآورانه است اما حیف که در حد ایدهی خوب موندهن و چندان که انتظار میره پرداخت نشدهن. طنز و فانتزیش خیلی موردپسندم بود، همچنین تصویرسازیهاش.
I know I shouldn't say this is the best book ever, because hardly anyone else who reads it will think that. But it was just so my sort of thing: dark, quirky, absurd, childish, wise, serious, humorous, ugly, beautiful. It's everything I love and everything I aspire to. It took me a week to read it, because I deliberately slowed down in order to savour every word. I didn't want it to end.
ایده های داستان ها مخصوصا ربوده شدن آدم فضایی ها و تارک دنیا، همه خیلی جالب و جدید بودن و اگر هدف از کتاب، سرگرم کردن و گاهی خندوندن مخاطبه، خیلی موفقه
داستانها در عین سادگی، ایده های ناب و جذابی داشتن. مجموعه ده داستان، که کمی طنازانه نقل میشن،( ولی طنز نیستن)، یه جاهایی هم فانتزی میشن. در کل اگر دنبال سرگرم شدن هستین، انتخاب باحالیه.
شهرها و آدمهایشان، هیچگاه آنطور که به نظر میآیند ساده نیستند. «تارک دنیا مورد نیاز است» مجموعهای است که در مرز واقعیت و خیال قدم میزند، جایی که میک جکسون با قلمی نرم اما بیرحم، لایههای پنهان زندگیهای معمولی را به تصویر میکشد. داستانهایی که از دل تنهایی، از بازنشستگی و از احساس طردشدگی میآیند و در هر کلمهاش طعم تلخ و شیرین هستی موج میزند.
این ده داستان کوتاه، بیش از هر چیز، حکایتی است از مواجهه انسان با شکستهای بیصدا، با آرزوهای دستنیافتنی و جستجوی بیامان برای معنا در جهانی که گاه خشن و گاه بیرحم است. جکسون با نثری ساده و روان اما عمیق، شخصیتهایی را میآفریند که در آنها هم عجز وجود دارد و هم شور زندگی. این تضاد است که قصهها را از کلیشهها دور میکند و خواننده را وادار میسازد هر لحظه میان طنز سیاه و تراژدی انسانی در رفت و آمد باشد.
در «تارک دنیا مورد نیاز است» جکسون به نرمی، اما بیپروا، به مشکلات جهان مدرن میپردازد: بیگانگی، پیری، از دست دادن و حسرت، اما همزمان آمیخته با نوری کوچک از امید و بازیگوشیهای ذهنی که گاه به فرار از واقعیت تبدیل میشود. این مجموعه، نه فقط یک نگاه به زندگی افراد معمولی، که به بازتابی است از خود ما، از سایههایی که در پشت ظاهرهایمان پنهان میکنیم.
جکسون خواننده را دعوت میکند به درون، به سفر در روانهای پیچیده و پر از زخم آدمهایی که شاید شبیه خودماناند، اما کمتر به آنها توجه کردهایم. کتاب بهخوبی این تعادل را میان واقعیت سرد و خیال زنده حفظ میکند؛ جایی که هر داستان بهمثابه نوری در تاریکی است، هر شخصیت، آیینهای از آرزوها و ناامیدیهای بشر.
«تارک دنیا مورد نیاز است» کتابی است که در لایههای سادهاش عمقی فلسفی دارد؛ اثری که در عین جذابیت و روان بودن، پرسشهای مهمی درباره معنا، تعلق، و امید در زندگی انسانها مطرح میکند. با خواندن این مجموعه، با خود خواهی اندیشید که زندگی ساده نیست، اما در پیچیدگیهایش، زیبایی و معنا نیز جاریست.
ده داستان كوتاه از ميك جكسون در اين مجموعه گرد آوري شده است كه اكثر داستان هاي مجموعه سورئال بوده و مضامين جالبي دارد. پ ن: گاهي بين كتاب هاي جدي و سخت خواندن داستان كوتاهي كه به جراحي پروانه هاي خشك شده و زنده كردن آنها مي پردازد، خيلي مي چسبد.😊 #تارك_دنيا_مورد_نياز_است #cheshmehpublication #نشر_چشمه #ميك_جكسون #داستان_كوتاه#ادبيات_انگليسي
یک فانتزیِ جذااااب چقدر لذت بردم از این کتاب با اون ده داستانِ تأسف بارِش کتاب انقدر جذاب بود که بدون وفقه توی یک روز میشه تمومش کرد . انقدر که این ده داستان جالب و خوندنی هستن. چه طنز تلخ ظریفی توی بعضی از داستان ها بود. توی بعضی از داستانها ترسناک بودن آدم ها رو چقدر با ظرافت بیان کرده بود. وقتی خواهران پییرس شکم مردها رو میشکافتند و آماده شون میکردند برای اینکه مدتها بتونند از حضورِ مرده شون استفاده ببرند، انگار کسی با نوک سوزن میزد به دست و پای آدم. یا اون جراح پروانه ها، چقدر با دقت پروانه های بقول خودش مصلوب رو به زندگی برگردوند. ———— دلم برای تک تک شخصیت های این کتاب تنگ میشه *خواهران پی یرس *پسرکی که ده سال خوابید *پیرمردی که وقتی دید نمیتونه قایقش رو به رودخونه برسونه، رودخونه رو آورد به زیر قایقش *جراح پروانه ها با اون خنزر پنزرهاش، که دوست داشتم مال من باشن * مرده ژنده پوش، تارکِ دنیا *خانم بوئن گردن دراز توی قصه ربودن موجودات فضایی *دختری که استخون ها رو از زیر خاک به روی خاک می آورد * پسری که برای فرار، جنگل تو در تو رو انتخاب کرد *خانواده وودراف، نعش کش های مشهور قصه * دختر بند انگشتی قصه که یه اسب بدجنس دکمه لباسش رو ازش دزدید . . دلم واقعا برای همشون تنگ میشه ::::::::::::::::: پن: باید قدردانی کنم از خانم اسدی آملی برای این ترجمه جذابشون