صادق چوبک زاده تیرماه ۱۲۹۵ در بوشهرنویسنده ایرانی است.وی به همراه صادق هدایت از پیشگامان داستان نویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود ورمانهای سنگ صبور و تنگسیر نام برد.اکثرداستانهای وی حکایت تیره روزی مردمی است که اسیر خرافه و مذهب و نادانی خویش هستند. چوبک با توجه به خشونت رفتاری ای که در طبقات فرودست دیده می شد سراغ شخصیت ها وماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب می دادند و به شدّت ره به تاریکی میبردند. او یک رئالیست تمام عیاربود که با منعکس کردن چرک ها و و زخمهای طبقه رها شده فرودست نه در جستجوی درمان آنها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت.به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بی چیز، گرسنه و فاقد رویا ارائه می دهد، نه تنها مبنای آرمان گرایانه ندارد بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است بین جنبه های مختلف خشونت. او در اکثر داستانهای کوتاهش و رمان سنگ صبور رکود و جمود زیستی ای را به تصویر کشید که اجازه خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمی دهد. از این منظر طبقه ی فرودست هرچند به عنوان مظلوم اما به شکل گناهکار ترسیم می شود که هرچه بیشتر در گل و لای فرو می رود.جسد وی به درخواست او بعد از مرگ سوزانده شد و خاکستر آن به بادهای اقیانوس سپرده شد
همش ترس ترس. این زندگیه؟ این مرگه. این گنده. فکرشو بکن، تو دانشکده تمام بچهها خیال میکنن من جاسوسم. یه نفر دهنشو جلوم واز نمیکنه، چیه؟ بابام وزیره. معلم سر کلاس میترسه عقیدهاش رو به شاگرد بگه کاش همهتون بُتپرست بودین و صُب تا شوم جلو بُت دست به سینه وامیسادین چون که بُت لااقل آزارش به کسی نمیرسه و با چکمه رو سینه مردم نمیکوبه. _خسرو
چوبک در این نمایشنامه، نظام قدرت رو نه با خشونت، بلکه با ترس درونیشده نشون میده. وزیر کشور، بهظاهر قدرتمند، با ورود یک مأمور جزء، دچار تزلزلی میشه که طنز تلخی در خود دارد. این طنز همون طنز چوبکیست؛ ترکیبی از انزجار، ترحم، و بیاعتمادی ریشهدار به ساختارهای اجتماعی.