Jump to ratings and reviews
Rate this book

ریشه‌یابی درخت کهن

Rate this book
یک پژوهش: پیش گفتار، از اژدهای خشکسالی تا پهلوان خدای باروری، شهرناز و ارنواز، همانندی‌ها و ناهمسانی‌ها، نگاره‌ها

136 pages, Paperback

First published January 1, 2004

11 people are currently reading
314 people want to read

About the author

بهرام بیضائی

70 books29 followers
بهرام بیضایی: مروری بر زندگی و آثار یک اسطوره زنده

بهرام بیضایی، نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و اسطوره‌شناس برجسته ایرانی، در ۵ دی ۱۳۱۷ در تهران چشم به جهان گشود ور در روز ۵ دی ۱۴۰۴ در سن ۸۷ سالگی، دور از وطن، چشم از جهان فروبست. او به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینما و تئاتر ایران و از تأثیرگذارترین چهره‌های فرهنگی معاصر شناخته می‌شود که با خلق آثاری عمیق و چندلایه، نقشی بی‌بدیل در غنای هنر و اندیشه ایرانی ایفا کرده است.


آغاز راه و شکل‌گیری اندیشه

بیضایی در خانواده‌ای اهل فرهنگ و ادب در تهران زاده شد. پدرش، ذکایی بیضایی، شاعر بود و این پیشینه، او را از همان ابتدا با ادبیات و هنر مأنوس کرد. علاقه‌ی وافر او به سینما و نمایش از دوران نوجوانی آغاز شد و همین علاقه او را به سمت پژوهش‌های گسترده در تاریخ نمایش ایران و جهان سوق داد. بیضایی تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران آغاز کرد، اما آن را ناتمام گذاشت تا به صورت مستقل به تحقیق و آفرینش هنری بپردازد.


حاصل پژوهش‌های ژرف او در همان دوران جوانی، کتاب مرجع و ماندگار "نمایش در ایران" بود که به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع در زمینه تاریخ نمایش ایرانی شناخته می‌شود و تسلط عمیق او بر ریشه‌های فرهنگی و نمایشی ایران را به نمایش می‌گذارد.


کارنامه هنری: از صحنه تئاتر تا پرده سینما

فعالیت‌های هنری بیضایی در دو حوزه اصلی تئاتر و سینما متمرکز است، هرچند قلم او در قالب فیلمنامه، نمایشنامه، پژوهش و داستان‌نویسی نیز آثاری درخشان خلق کرده است.


در عرصه تئاتر، بیضایی با نگارش نمایشنامه‌هایی چون "پهلوان اکبر می‌میرد"، "مرگ یزدگرد"، "چهار صندوق" و "افرا، یا روز می‌گذرد"، جانی تازه به تئاتر ایران بخشید. آثار نمایشی او با بهره‌گیری هوشمندانه از اساطیر، تاریخ و فرم‌های نمایش ایرانی (همچون تعزیه و نقالی) و ترکیب آن با تکنیک‌های مدرن تئاتری، به کاوش در مفاهیمی چون هویت، تاریخ، زن، مرگ و حقیقت می‌پردازند. زبان فاخر، ساختار پیچیده و شخصیت‌پردازی عمیق از ویژگی‌های بارز نمایشنامه‌های اوست.


در حوزه سینما، بیضایی کار خود را با ساخت فیلم کوتاه "عمو سیبیلو" در سال ۱۳۴۹ آغاز کرد و با اولین فیلم بلندش، "رگبار" (۱۳۵۱)، نام خود را به عنوان یک فیلمساز صاحب‌سبک و اندیشمند مطرح کرد. "رگبار" با نگاهی دقیق و شاعرانه به تحولات اجتماعی و تقابل سنت و مدرنیته، آغازگر مسیری بود که با شاهکارهایی چون "باشو، غریبه کوچک" (۱۳۶۴)، "شاید وقتی دیگر" (۱۳۶۶) و "مساف" (۱۳۷۰) ادامه یافت.


فیلم "مرگ یزدگرد" (۱۳۶۰)، که اقتباسی از نمایشنامه خود او بود، نقطه عطفی در کارنامه سینمایی او و سینمای ایران به شمار می‌رود. این فیلم با ساختاری مبتنی بر روایت‌های متناقض و تمرکز بر مفهوم نسبیت حقیقت، نمونه‌ای درخشان از سینمای فلسفی و تاریخ‌نگر است. "سگ‌کشی (۱۳۷۹) نیز پس از سال‌ها دوری از فیلمسازی، بازگشتی قدرتمندانه برای او بود که با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شد.


سبک و مضامین کلیدی

آثار بیضایی، چه در سینما و چه در تئاتر، از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردارند:


زبان و دیالوگ: استفاده از زبانی فاخر، ادیبانه و در عین حال دقیق و حساب‌شده که به آثار او عمقی چندبعدی می‌بخشد.
اسطوره و تاریخ: بهره‌گیری از اساطیر ایرانی و بازخوانی رویدادهای تاریخی برای طرح مسائل جهان معاصر.
هویت زنانه: توجه ویژه به شخصیت زن و جایگاه او در تاریخ و اجتماع. زنان در آثار بیضایی اغلب شخصیت‌هایی قدرتمند، کنش‌گر و پیچیده هستند.
ساختار روایی: استفاده از ساختارهای روایی غیرخطی، روایت‌های تودرتو و شکستن مرز میان واقعیت و خیال.
پژوهش و دقت: تمامی آثار او بر پایه تحقیقات گسترده و دقیق در زمینه‌های تاریخی، اسطوره‌شناسی و فرهنگی بنا شده‌اند.


مهاجرت و تداوم فعالیت

بهرام بیضایی در سال ۱۳۸۹ به دعوت دانشگاه استنفورد به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و به عنوان استاد مدعو در این دانشگاه به تدریس و پژوهش در زمینه ادبیات و هنرهای نمایشی ایران پرداخت. او در طول اقامت خود در آمریکا نیز از فعالیت هنری باز نایستاد و چندین نمایشنامه از جمله "طرب‌نامه" و "چهارراه" را با حضور بازیگران ایرانی در کالیفرنیا به روی صحنه برد و کارگاه‌های آموزشی متعددی برگزار کرد.


بهرام بیضایی، با بیش از نیم قرن فعالیت هنری و پژوهشی، نه تنها به عنوان یک هنرمند بزرگ، بلکه به مثابه یک اندیشمند و روشنفکر تأثیرگذار، جایگاهی رفیع در تاریخ فرهنگ

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
58 (41%)
4 stars
55 (39%)
3 stars
20 (14%)
2 stars
3 (2%)
1 star
3 (2%)
Displaying 1 - 23 of 23 reviews
Profile Image for Dream.M.
1,038 reviews652 followers
January 29, 2025
من بیضایی رو نمیخونم، میبلعم، نفس میکشم ، به خودم تزریق میکنم. آنقدر که شیفته دانش، فهم، جسارت، خلاقیت و سبک این نویسنده هستم که هیچ نویسنده دیگه ای توی ذهن و قلبم نمیتونه باهاش رقابت کنه و اینها یکباره اتفاق نیفتاده ولی با هربار خوندن یک کتاب جدید از ایشون این احساسم درونی و عمیق تر میشه.
کتاب ریشه یابی درخت کهن، یک اثر پژوهشی از آقای بیضایی هستش که همانطور که نویسنده توی پاراگراف اول کتاب خودش گفته، سعی داره تا ریشه های مشترک هندی_ایرانی داستان هزار و یک شب رو پیدا و بررسی کنه.
این پژوهش خیلی متراکمه، خوندن کتاب ممکنه آسون نباشه در ابتدا ولی اگر به اسطوره ها علاقه داشته باشید و یا حتی به داستان های کهن ایرانی علاقمند باشید، میتونید با این پژوهش ارتباط برقرار کنید و حتی اگر هیچکدوم از اینها نباشید میتونید ازش بسیار بسیار بیاموزید.

این بخش از ریویوو بعد از گذشت یکسال از مطالعه کتاب اضافه میشه:

کتاب "ریشه‌یابی درخت کهن" نوشته بهرام بیضایی، یکی از آثار برجسته و عمیق این نویسنده، کارگردان و پژوهشگر نام‌آشنای ایرانی است. بیضایی، به عنوان یکی از چهره‌های پیشرو در حوزه‌ تئاتر، سینما و ادبیات ایران، همواره با نگاهی موشکافانه و تحلیلی به بررسی مسائل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی پرداخته است. این کتاب نیز همچون دیگر آثارش، حاصل سال‌ها تحقیق، تأمل و اندیشه‌ورزی او در باب فرهنگ و تاریخ ایران است.
در این مرور، به طور خلاصه به بررسی ابعاد مختلف این اثر، از جمله محتوا، ساختار، رویکرد نویسنده و تأثیرات آن بر خواننده می‌پردازم.

📚 معرفی کلی کتاب
"ریشه‌یابی درخت کهن" عنوانی است که به خوبی محتوای کتاب را بازتاب می‌دهد. درخت کهن، نمادی از فرهنگ و تمدن دیرینه‌ی ایران است و ریشه‌یابی آن، به معنای کاوش در عمق تاریخ، اسطوره‌ها، آیین‌ها و باورهایی است که هویت ایرانی را شکل داده‌اند.
بیضایی در این کتاب، با نگاهی تحلیلی و انتقادی، به بررسی ریشه‌های فرهنگی و تاریخی ایران می‌پردازد و تلاش می‌کند تا خواننده را با لایه‌های پنهان و ناشناخته‌ی این فرهنگ آشنا کند؛ و با بررسی تاریخ و تحول نمایش ایرانی، سعی دارد به این امر مهم بپردازد. به طور کلی او در این کتاب با دیدگاهی پژوهشی و تاریخی، سنت‌های نمایشی ایران را از دوران کهن تا دوران معاصر تحلیل می‌کند و ریشه‌های آیینی و اسطوره‌ای آن‌ها را آشکار می‌کند.

📚 ساختار و فرم کتاب
کتاب "ریشه‌یابی درخت کهن" از نظر ساختاری، ترکیبی از پژوهش تاریخی، تحلیل فرهنگی و نثر ادبی است. بیضایی با تسلطی که بر ادبیات فارسی و تاریخ ایران دارد، توانسته است اثری خلق کند که هم برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ ایران جذاب باشد و هم برای خوانندگان عام، قابل فهم و تأمل‌برانگیز. کتاب به چند بخش اصلی تقسیم شده است که هر بخش به یکی از جنبه‌های فرهنگ و تاریخ ایران می‌پردازد.
این بخش‌ها شامل بررسی اسطوره‌ها، آیین‌ها، نمایش‌های سنتی، ادبیات و هنرهای ایرانی است.

📚محتوای کتاب
محتوای کتاب بسیار غنی و چندوجهی است. بیضایی در این اثر، به بررسی ریشه‌های فرهنگی ایران از دوران باستان تا دوره‌ معاصر می‌پردازد. او با استناد به منابع تاریخی، ادبی و اسطوره‌ای، تلاش می‌کند تا تصویری جامع و دقیق از هویت فرهنگی ایران ارائه دهد. برخی از موضوعات اصلی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته‌اند، عبارتند از:

🔮 ۱. اسطوره‌ها و باورهای کهن
بیضایی معتقد است که نمایش ایرانی برخلاف تئاتر یونانی که از تراژدی آغاز شد، از آیین‌های سوگ و شادی ریشه گرفته است. او به نقش میتراپرستی، آیین‌های سوگ سیاوش، تعزیه و نمایش‌های آیینی زرتشتی در شکل‌گیری تئاتر ایرانی می‌پردازد. این تحلیل، نگاه متفاوتی به نمایش ایرانی ارائه می‌دهد که آن را به‌جای یک هنر صرفاً نمایشی، در بستر فرهنگی و آیینی آن بررسی می‌کند. او در بخشی از کتاب، با تحلیل اسطوره‌هایی مانند اسطوره‌ی جمشید، کیخسرو، رستم و سیاوش، نشان می‌دهد که چگونه این اسطوره‌ها در طول تاریخ، هویت فرهنگی ایرانیان را شکل داده‌اند. او همچنین به بررسی تأثیر این اسطوره‌ها بر ادبیات و هنر ایران می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این اسطوره‌ها در آثار شاعران و نویسندگان بزرگی مانند فردوسی، نظامی و مولوی بازتاب یافته‌اند.

بعنوان مثال:
☀️ اسطوره‌ی جمشید
جمشید، یکی از شخصیت‌های محوری در اسطوره‌های ایرانی است که نماد قدرت، دانش و تمدن به شمار می‌رود. بیضایی در تحلیل این اسطوره، به نقش جمشید در ایجاد تمدن و پیشرفت بشری اشاره می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه جمشید با معرفی هنرها و صنایع، زندگی انسان‌ها را متحول کرد و چگونه سقوط او، نماد فروپاشی یک دوره‌ی طلایی است. بیضایی با اشاره به متون کهن مانند شاهنامه‌ی فردوسی، به بررسی این اسطوره می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه فردوسی، جمشید را به عنوان نماد شکوه و زوال تمدن ایرانی به تصویر کشیده است.

🔥 اسطوره‌ی سیاوش
سیاوش، یکی دیگر از شخصیت‌های اسطوره‌ای است که بیضایی به تحلیل آن می‌پردازد. او نماد پاکی، عدالت و قربانی شدن است. بیضایی با بررسی داستان سیاوش در شاهنامه، نشان می‌دهد که چگونه این اسطوره، بازتاب‌دهنده‌ی آرزوی انسان برای رسیدن به عدالت و پاکی است. او همچنین به بررسی آیین‌های مرتبط با سیاوش، مانند سوگ سیاوش، می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این آیین‌ها، به عنوان بخشی از فرهنگ عامه، در طول قرن‌ها حفظ شده‌اند. (من از همین‌جا به تعزیه رسیدم و علاقمند شدم)

🎭 ۲. آیین‌ها و نمایش‌های سنتی
بیضایی در کنار تحلیل‌های ریشه‌شناسانه، از نادیده گرفته شدن سنت‌های نمایشی ایران در تاریخ انتقاد می‌کند. او باور دارد که نمایش ایرانی به دلایل مختلفی، از جمله سانسور مذهبی، تأثیر حملات خارجی، و بی‌توجهی حکومت‌ها به هنرهای نمایشی، نتوانسته مانند تئاتر غربی تکامل یابد.
یکی از بخش‌های جذاب کتاب، بررسی آیین‌ها و نمایش‌های سنتی ایران است. بیضایی با تسلطی که بر تئاتر و نمایش‌های آیینی دارد، به تحلیل آیین‌هایی مانند تعزیه، نقالی و نمایش‌های روحوضی می‌پردازد. او نشان می‌دهد که چگونه این آیین‌ها، به عنوان بخشی از فرهنگ عامه، در طول قرن‌ها حفظ شده‌اند و چگونه توانسته‌اند در برابر تغییرات تاریخی و اجتماعی مقاومت کنند. بیضایی همچنین به بررسی نقش این آیین‌ها در شکل‌دهی به هویت فرهنگی ایرانیان می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این آیین‌ها، به عنوان ابزاری برای انتقال ارزش‌ها و باورهای فرهنگی، عمل کرده‌اند.

بعنوان مثال:
  🎭تعزیه
تعزیه، یکی از مهم‌ترین نمایش‌های آیینی ایران است که بیضایی نشان می‌دهد چگونه، به عنوان نمایشی مذهبی، توانسته است در طول قرن‌ها، احساسات و باورهای مردم را به خود جلب کند. بیضایی با بررسی ساختار تعزیه، به تحلیل نقش شخصیت‌هایی مانند امام حسین (ع) و شمر می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این شخصیت‌ها، نماد خیر و شر هستند. او همچنین به بررسی تأثیر تعزیه بر تئاتر و سینمای ایران می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این نمایش آیینی، بر هنرهای نمایشی ایران تأثیر گذاشته است.

🗣نقالی
نقالی، یکی دیگر از نمایش‌های سنتی است که به عنوان هنری روایی، در طول قرن‌ها، داستان‌های اسطوره‌ای و تاریخی را برای مردم نقل می‌کرده. بیضایی با بررسی نقش نقالان در انتقال فرهنگ و تاریخ، نشان می‌دهد که چگونه این هنر، به عنوان ابزاری برای حفظ هویت فرهنگی ایرانیان عمل کرده است. او همچنین به بررسی تأثیر نقالی بر ادبیات و تئاتر ایران می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این هنر، بر آثار نویسندگان و نمایشنامه‌نویسان ایرانی تأثیر گذاشته است.

🎨۳. ادبیات و هنرهای ایرانی
بیضایی در بخش دیگری از کتاب، با تحلیل آثار شاعران و نویسندگان بزرگی مانند فردوسی، حافظ، سعدی و مولوی، نشان می‌دهد که چگونه ادبیات فارسی، به عنوان یکی از ارکان اصلی فرهنگ ایرانی، توانسته است در طول قرن‌ها، هویت فرهنگی ایرانیان را حفظ کند. او همچنین به بررسی تأثیر ادبیات فارسی بر هنرهای دیگر مانند نقاشی، موسیقی و معماری می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این هنرها، تحت تأثیر ادبیات فارسی، شکل گرفته‌اند.

بعنوان مثال:
🕊فردوسی و شاهنامه
فردوسی و شاهنامه‌ی او، یکی از محورهای اصلی تحلیل بیضایی در این بخش است. او نشان می‌دهد که چگونه شاهنامه، به عنوان اثری حماسی، توانسته است اسطوره‌ها و تاریخ ایران را در هم آمیزد و هویت فرهنگی ایرانیان را شکل دهد. بیضایی با بررسی شخصیت‌هایی مانند رستم، سهراب و اسفندیار، نشان می‌دهد که چگونه این شخصیت‌ها، نماد ارزش‌ها و باورهای ایرانی هستند. او همچنین به بررسی تأثیر شاهنامه بر هنرهای دیگر مانند نقاشی و موسیقی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این اثر، الهام‌بخش هنرمندان ایرانی بوده است.

💌حافظ و غزلیات
بیضایی با تحلیل غزلیات حافظ نشان می‌دهد که چگونه حافظ، با استفاده از نمادها و استعاره‌ها، توانسته است مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان کند. او به تحلیل مفاهیمی مانند عشق، آزادی و حقیقت می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این مفاهیم، در طول قرن‌ها، بر فرهنگ و اندیشه‌ی ایرانیان تأثیر گذاشته‌اند.

✍️ ۴. تاریخ و تحولات فرهنگی
بیضایی با تحلیل دوره‌های مختلف تاریخی، از دوران باستان تا دوره‌ی معاصر، نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ ایرانی در طول تاریخ، دستخوش تغییرات و تحولات شده است. او همچنین به بررسی تأثیر عوامل خارجی مانند حمله‌ی اعراب، مغولان و استعمار غرب بر فرهنگ ایران می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این عوامل، باعث تغییرات عمیق در فرهنگ ایرانی شده‌اند.

بعنوان مثال:
🥷 تأثیر حمله‌ی اعراب
بیضایی نشان می‌دهد که چگونه این حمله، باعث تغییرات عمیق در فرهنگ ایرانی شد. او با تحلیل منابع تاریخی، نشان می‌دهد که چگونه ایرانیان، با حفظ برخی از عناصر فرهنگی خود، توانستند در برابر این تغییرات مقاومت کنند و هویت خود را حفظ کنند.

🔗تأثیر استعمار غرب
بیضایی همچنین نشان می‌دهد که چگونه ورود فرهنگ غربی، باعث تغییرات در هنر، ادبیات و شیوه‌ی زندگی ایرانیان شد. او با تحلیل این تغییرات، به بررسی نقاط قوت و ضعف فرهنگ ایرانی در مواجهه با فرهنگ غربی می‌پردازد.

📝 رویکرد نویسنده
رویکرد بیضایی تحلیلی و انتقادی و با نگاهی موشکافانه است. او در این اثر با دقت و تسلطی که بر منابع تاریخی، فولکلور و نمایش‌های سنتی ایران دارد، به دنبال شناسایی و تحلیل تأثیرپذیری‌های نمایش ایرانی از آیین‌ها و اسطوره‌های باستانی است. او در این مسیر از متون کهن، روایت‌های شفاهی و نمونه‌های نمایشی همچون تعزیه، نقالی، خیمه‌شب‌بازی و تخت‌حوضی استفاده می‌کند و سعی دارد نشان دهد چگونه این نمایش‌ها از گذشته تا امروز تغییر کرده‌اند.
بیضایی در این کتاب، نه تنها به توصیف و تحلیل فرهنگ و تاریخ ایران می‌پردازد، بلکه به نقد آن نیز می‌پردازد. روش و منابع نوشتاری او را می‌توان بطور خلاصه به شکل زیر عنوان کرد:

الف) استفاده از منابع متنوع و روش تطبیقی:
بیضایی در این کتاب از طیف گسترده‌ای از منابع استفاده کرده است، از متون کهن فارسی گرفته تا پژوهش‌های غربی درباره‌ی تئاتر. روش او تطبیقی و تحلیلی است؛ یعنی نه‌تنها نمایش‌های ایرانی را بررسی می‌کند، بلکه آن‌ها را در کنار نمایش‌های سایر فرهنگ‌ها قرار داده و تفاوت‌های آن‌ها را تحلیل می‌کند.

ب) تلفیق پژوهش تاریخی و دیدگاه‌های شخصی:
یکی از ویژگی‌های مهم این کتاب، ترکیب داده‌های تاریخی با نظرات شخصی بیضایی است. او صرفاً به گزارش تاریخ اکتفا نمی‌کند، بلکه با زبانی تحلیلی و گاهی انتقادی، به ارزیابی روایت‌های موجود می‌پردازد. این رویکرد باعث شده که کتاب جنبه‌ی شخصی‌تری پیدا کند و از یک پژوهش صرفاً دانشگاهی فراتر رود.

🎙 زبان و نثر کتاب
زبان کتاب مانند دیگر آثار پژوهشی بیضایی، محکم، مستند و آمیخته به ادبیات است. او با استناد به متون کهن، روایت‌های تاریخی و تحلیل‌های شخصی، اثری خلق کرده که هم ارزش آکادمیک دارد و هم خواندنی و جذاب است، هم از نظر محتوا غنی بوده و هم از نظر زبانی تأثیرگذار می‌باشد. نثر او در این کتاب، نثری روان و شیوا است که خواننده را به راحتی با خود همراه می‌کند. او در عین حال، از واژه‌ها و عبارات ادبی و تاریخی استفاده می‌کند که بر غنای متن می‌افزاید.
باید توجه داشت که بیضایی در این کتاب از زبانی آرکاییک (کهن‌گرا) استفاده می‌کند که حاکی از تسلط عمیق او بر ادبیات فارسی و تاریخ ایران است. لحن او در این کتاب، ترکیبی از نثر روان و شیوا با واژه‌ها و عبارات کهن است که به متن حال و هوایی حماسی و تاریخی نیز می‌بخشد. برای نمونه، به این جمله از کتاب توجه کنید:
   "درخت کهن، ریشه در خاکی دارد که از خون پاکان و اشک بی‌گناهان سیراب شده است. شاخه‌هایش به سوی آسمان قد برافراشته‌اند، گویی می‌خواهند رازهای نهفته در دل تاریخ را فریاد بزنند. هر برگش، حکایتی است از روزگاران سپری شده، و هر شاخه‌اش، یادگاری از پادشاهان و پهلوانانی که نامشان در طومار زمان جاودانه شده است."
این جمله، نمونه‌ای از لحن غنی و ادبی بیضایی است. او در این عبارت، از تصاویر شاعرانه و نمادین استفاده می‌کند تا مفهوم ریشه‌های فرهنگی و تاریخی ایران را به خواننده منتقل کند. واژه‌هایی مانند "خاک سیراب از خون پاکان"، "رازهای نهفته در دل تاریخ" و "طومار زمان"، نشان‌دهنده‌ تسلط بیضایی بر ادبیات کهن فارسی و توانایی او در خلق جملاتی است که هم زیبا هستند و هم عمیق.

🎓 تأثیرات کتاب بر خواننده
ریشه‌یابی درخت کهن اثری بنیادین در مطالعات تئاتر ایران است و تأثیر زیادی بر پژوهشگران و نمایشنامه‌نویسان ایرانی گذاشته است. بسیاری از کارگردانان و پژوهشگران از دیدگاه‌های این کتاب الهام گرفته‌اند.
این کتاب، نه تنها به خواننده اطلاعاتی ارزشمند درباره‌ی فرهنگ و تاریخ ایران می‌دهد، بلکه او را به تأمل و تفکر درباره‌ی هویت فرهنگی خود وامیدارد. بیضایی با نگاهی تحلیلی و انتقادی، خواننده را به چالش می‌کشد تا درباره‌ی ریشه‌های فرهنگی خود بیندیشد و به بررسی نقاط قوت و ضعف آن بپردازد. این کتاب، به خواننده کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از هویت فرهنگی خود پیدا کند و به اهمیت حفظ و تقویت این هویت پی ببرد. همچنین بیضایی در این کتاب، نگاه رایج به نمایش ایرانی را تغییر داده و آن را به‌عنوان پدیده‌ای بومی و کهن معرفی کرده است. این نگرش، الهام‌بخش بسیاری از آثار نمایشی و پژوهشی در سال‌های بعد بوده است.

🔚جمع‌بندی نهایی:
درپایان  نقاط قوت و ضعف کلی کتاب را میتوان به شکل زیر خلاصه نمود:

○تحلیل عمیق و خلاقانه‌ی نمایش ایرانی
○پیوند دادن نمایش با اسطوره، شاهنامه و هزار و یک شب
○زبان شیوا و روایت جذاب

🧊نقاط ضعف کتاب:
○کمبود مستندات دقیق در برخی بخش‌ها
○تأکید زیاد بر اسطوره و آیین، بدون توجه کافی به عوامل اجتماعی و سیاسی
○کمبود تحلیل درباره‌ی تأثیرات مدرن بر نمایش ایرانی

در مجموع، ریشه‌یابی درخت کهن یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین پژوهش‌ها درباره‌ی تئاتر ایرانی است که باوجود برخی کاستی‌ها، همچنان به‌عنوان یک مرجع کلیدی در این حوزه شناخته می‌شود.
Profile Image for Peiman.
652 reviews201 followers
August 29, 2025
تصمیم گرفتم کتاب «هزار افسان کجاست؟» رو بخونم که در صفحه‌ی اول مواجه شدم با این جمله: «پاره‌ی دوم ریشه‌یابی درخت کهن». همونجا کتاب رو بستم و رفتم سراغ کتاب «ریشه‌یابی درخت کهن»! به طور خلاصه کتاب سعی کرده در ابتدا به این موضوع بپردازد که داستان عربی «هزار و یک شب» در واقع اثر ترجمه از کتاب قدیمی و گم‌شده در تاریخ «هزار افسان» است و در ادامه به ریشه‌یابی این داستان و رسیدن به وجه تشابه این داستان با اثر حماسی موجود در شاهنامه یعنی داستان ضحاک و فریدون و شهرناز و ارنواز و در ادامه داستان اسطوره‌ای بنیادین و آیین‌های موجود مربوط به اژدهای خشکسالی و خدای باروری پرداخته. کتاب در عین تعداد صفحات نه چندان زیاد مطالب فشرده و زیادی داره اما برای علاقه‌مندان به اسطوره و ریشه‌های اون می‌تونه بسیار جذاب باشه.ه
Profile Image for Sara.
1,801 reviews559 followers
April 4, 2024
یه مقدار قابل توجهی از رفرنس هاش به داستان های شاهنامه، بندهش، گیلگمش، داستان شهرزاد و نوشته های بهار داده بود.

راستش رو بگم درسته که رویا از بیضایی تعریف می‌کرد و معرفی می‌کنه ولی تقریبا هیچی ازش نخونده بودم و نمی‌دونستم به اساطیر این‌طور اهمیت می‌داده و بدین شیوه بررسی کرده. حالا مدل بررسی هاش تو این کتاب به مقدار زیادی شبیه بررسی شاهنامه و گیلگمش خالقی و اسماعیل پور مطلق که خونده بودم بود، و به نسبت خیلی حرف های تکراری داشت ولی مدل خوندنش خوب بود و راضی بودم.

کتاب رو بیشتر صوتی گوش دادم و چقدر از صوتیش (البته با سرعت ۲.۵ برابر) راضی بودم. چون صوتی به طور رسمی برا نابینایان آماده شده بود و بدون غلط خوانی بود و پانویس ها و اشارات هم همه رو گفته بود.

کتاب بیشتر راجع به داستان ضحاک و هزار افسان و... بود تا درخت کهن، ولی حین خوندنش یه سری مقاله و مطلب راجع به درخت سخنگو هم خونده بودم همین زیر بیارمش:

🔸 از قدیمی ترین اسطوره هایی که برا درخت زندگی وجود داره، اینه که میگه کل هستی و کیهان درخته؛ اینطوری که نوکش آسمونه و ریشه هایش تمام زمینن و میوه هاش ستاره هان.

🔸 بعد وارد مدل های دیگه درختی میشیم، که میان میگن یه سری موجود زنده از درخت می‌روید. بدین صورت که میگفتن که این موجودات مثل میوه ها از درخت به وجود میان.
میگن از اساطیر قدیم سمت فلسطین بوده که حیوانات دیگه هم از میوه های این درخت ها درمیومدن.

🔸 تو اساطیر ترکی یه درخت هست که میگن نه قبیله انسان از نه تا از شاخه های این درخته به وجود آمدند و این درخته وسط آسمون و زمین رو به هم وصل می‌کنه.

🔸 قبیله یاکوت اعتقاد داشتند "آدمی، میوه درختی هفت شاخه است و به دست زنی که تنه‌ش از پوسته بدنه درخت بیرون آمده، تغذیه میشود"

🔸 تو اساطیر نورس هم میگن اودین و داداشاش از تنه درختی که یه گوشه کنار دریا پیدا کرده بودند، اولین زن و مرد رو میسازن.

🔸 یه درختی هست به اسم درخت سخنگو، درخت واق واق؛ که کله هایی ازش بیرون زده و حرف میزنه. یا به طرق دیگه صحبت می‌کنه. تو یه سری ورژن هایی که از این درخت میگن، دخترانی زیبا به جای میوه های درخت درمیان. تو یه سری دیگه کله بیرون نزده فقط حرف میزنه. تو گرشاسپ‌نامه راجع به این درخت حرف زده شده.

تو شاهنامه هم یه اشاراتی به دوتا درخت سخنگو شده.

🔸 قبیله یاکوت اعتقاد داشتن انسان زاده ی یه درختیه که توسط خانمی که بدنش از پوسته درخت بیرون زده تغذیه میشه.

🔸 تو اساطیر اوستایی هم یه درختی هست به اسم گاوکن که درخت جاودانگی بوده و حیات بخش بوده. ولی یه نکته دیگه ای راجع بهش هست که میگه این گیاه دربردارنده تخم همه چیزهای رستنیه(نه انسان حالا ولی همه گیاه ها) و هربار سیمرغ ازش بلند میشه و پرواز می‌کنه از این تخم پخش میشه تو دنیا و گیاه های مختلف رشد میکنن. (سیمرغ تو شاهنامه خونه‌ش تو کوهه، تو اساطیر زرتشتی رو این درخته‌است لونه‌ش.)

🔸 بخواهیم با ارفاق بگیم، إتانا ی بین النهرینی هم در جست‌وجوی درختی(حالا تو لوح انگار گیاه گفته) می‌ره که برگش بتونه بارورش کنه.

🔸 تو درخت های عجیب اساطیری، حیفه اشاره به درخت ممنوعه توی باغ بهشت و بهشت عدن نکنیم؛ که میگفتن جاودانگی هم می‌توانسته بده، ولی اینکه میوه‌ش راه و روش زندگی و دانش بده با بقیه داستان منطقی تره. اصلا تو اعتقادات میوه ممنوعه، وقتی خدا می‌ره میبینن که آدم و حوا لباس پوشیدن متوجه میشه که اینا «آگاه» شدن و تبعیدشون می‌کنه.

درختیست ایدر دو بن گشته جفت
که چونان شگفتی نشاید نهفت

یکی ماده و دیگری نر اوی
سخن‌گو بود شاخ با رنگ و بوی

به شب ماده گویا و بویا شود
چو روشن شود نر گویا شود

فردوسی, شاهنامه, پادشاهی اسکندر, بخش ۳۸ وقتی اسکندر می‌ره یه بیابانی و از شگفتی های می‌پرسه

🔸 تو گرشاسپ‌نامه هم یه سری جزیره می‌ره چیزهای عجیبی میبینه من هنوز نخوندمش ولی تیکه تیکه هاشو دیدم

جزیری به پهنای کشور سرش
همه بیشه واق واق از برش

به بالا ز صدرش فزون هر درخت
به مه بر سر و ، بیخ بر سنگ سخت

همه برگشان پهن و زنگار گون
ز گیلی سپرها به پهنا فزون

بَر هر یکی چون سَر مردمان
برو چشم و بینیّ و گوش و دهان

چو ناگه وزیدی یکی باد تیز
از این بیشه برخاستی رستخیز

سَرِ شاخ ها سوی ساق آمدی
وزآن هر سری واق واق آمدی

سپهبد ز ملاّح فرزانه رای
بپرسید کای راست بر رهنمای

بدو گفت هر بامدادی که مهر
فروزد سپهر و زمین را به چهر

گلستان ازو سبز دریا شود
سیه شعر این زرد دیبا شود

فغان زین درختان بخیزد همه
گل و برگ و برشان بریزد همه

چنین تا به شب برگ ریزان بود
وز آشوب هر دَد گریزان بود

چو طاووس گون روز پرّد ز راغ
درآید شب تیره همرنگ زاغ

ازین آب در جانور گونه گون
بر آیند سیصد هزاران فزون

خورند این بر و برگ پاشیده پاک
نمانند بر جای جز سنگ و خاک

چنین هر شب تیره پیدا شوند
سپیده دمان باز دریا شوند

اسدی توسی, گرشاسپ‌نامه, شگفتی های جزیره واق واق


بحث های آخرش راجع به آناهیتا رو هم دوست داشتم و به نسبت برام جدید تر بود و کمتر راجع بهشون این مدلی خونده بودم.
Profile Image for Roya.
282 reviews345 followers
August 8, 2016
همیشه بهرام بیضائی را فرصتی برای تجربه ی کلاس درس های نداشته و استادهای قابل احترام (و پرستش؟) هرگز ندیده ام می بینم. کتاب هایش یادگرفتنی اند، از تصویر روی جلد گرفته، که همیشه، همیشه چیزی برای گفتن و چیزی برای یاد دادن دارد تا ر. ک های پانویس ها و در این مورد، تا ریزترین توصیحات نگاره های کتاب

اصیل، باسواد، بی نظیر
یک. ضحاک دو مار بر دوش دارد. همسران او دو تن اند. خوالیگران نیز دو تن اند. فریدون دو برادر در کنار دارد. ضحاک و دو مارهایش سه سر می شوند، فریدون و دو برادرش سه سر می شوند. ضحاک پیشکاری دارد به نام کندرو، و فریدون پیشاهنگی دارد به نام کاوه. ضحاک اندک اندک پیشکار و همسرانش را از دست می دهد، در حالی که فریدون، کاوه و دو همسر ضحاک را به دست می آورد. در برابر اهریمن بدکنش، نیکمرد کوهستانی هست. و در برابر مارهای آزاد، گاو زندگی بخش
دو. دوباره گویی ولی بازگفتنی است که جفت جدایی ناپذیر سنگهوک و ارنوک (که نه در اوستا ورکه در متون دینی بعدی خواهران خوانده می شوند) و جفت خواهران جدانشدنی شهرناز و ارنواز، و هم چنین جانشینان آنان شهرزاد و دین آزاد، دو تجسم از یک زن اند؛ اناهیتا
سه. و این منش و کنش دراز مدت و تاریخی مردم ایران است که روزی رعیت، و روزی موالی، و روزی امت، و روزی ملت، و روزی خلق خوانده می شوند


*و این آخری را بگذارید کنار نامه ی سخیف و شرم آور رئیس جمهور پیشین، که جابجا در آن به "ملت مظلوم ایران" اشاره شده
Profile Image for Hamed Manoochehri.
327 reviews38 followers
January 31, 2025
اینطور که ارشاد شدم، این کتاب برای کسایی که آثار آقای بیضایی رُ دنبال میکنن حکم یه اثر پژوهشی صِرف رُ نداره؛ این یه گشت و گذار، یه کشف و شهود هست در دنیای اساطیر هندو ایرانی. اینجا هم‌بال با ذهن خلاق و هنر محور  بیضایی و با پَرِ پروازی که قلم بیضایی به شما می‌‌ده، می‌تونید ذهنتون رُ از چهارچوب‌های محدودکننده علیت رهایی ببخشید و وارد دنیایی بشید که تار و پود اسطوره، حماسه و دین رامشگرانه با هم  درآمیختن.

به علاوه حجم آموزه‌هایی که این کتاب در اختیار ذهن اُلگو-جو قرار می‌‌ده فوق العاده زیاده. یادمه حین خوندن کتاب یاد متن و زیرنویس‌های "فرشتگان و شیاطین" دَن برون افتاده بودم. این آموزه ها برای کسی که وقت و قدرت فکری کافی برای ترتیب دادن و استنتاج از اونها رُ داشته باشه یه دِسِر شیرین ذهنیه. 

اما

درصورتی که این کتاب رُ به عنوان یه اثر [پژوهشی] آکادمیک بررسی کنید داستان فرق می کنه. البته نه زیاد:


الف) نکارش و نشر

این اثر درصورت [پژوهشی] بودن، هم از نظر نگارش و هم ویراستاری به گونه ای متفاوت نسبت به یک اثر هنری خلاقه باید مورد بررسی قرار بگیره که در پایین کمی بیشتر اینو بسط خواهم داد:

در مورد آقای بیضایی دو چیز سرراست و مشخص وجود داره: یکی شجره‌نامه تر و تمیزی که  ایشون با درایت در صفحه ویکی پدیای خودشون قرار دادن و دومی موی لخت سرشون.

 مشکل اصل کتاب در زمینه نحوه نگارش کتاب، بی نظمی و پرگویی آقای بیضاییه. متاسفانه انتشارات روشنگران، هیچ ویراستاری برای این کتاب در نظر نگرفته و این باعث شده مطالب انسجام کافی نداشته باشن. تغییر جهت های مدام از موضوعی فرعی به فرعی تر و نبود یک تدوین جامع باعث شده کتاب تبدیل به نمادی از اِی دی اچ دیِ متنی تبدیل بشه که  پس از مدتی کوتاه ذهن خواننده ناآشنا به هرج و مرج بیضایی رُ مستاصل می کنه و پس می زنه. زیرنویس های بسیار طولانی و صفحه آرایی فاقد زیبایی شناسی هم این شور این  آش شله‌قلمکار رُ درمیاره.


به علاوه عنوان کتاب بی برو برگرد یک خطای غیرقابل بخششه و طرح روی جلد حرام شرعی. درسته درخت قارقار و درخت زندگی رُ میشه سرمنشأ همه موجودات و داستانها دونست ولی "درخت زندگی سرمنشا همه موجودات و  داستان ها ست، باباااا!" این به عنوان یک استعاره بسیار وسیع تر از اونه که بشه برای این کتاب که به جزییاتِ یه داستان جزیی می پردازه دخیل بسته بشه. این کتاب هیچ ربطی به درخت کهن نداره و حتی از درخت کهن یک بار هم یاد نمی شه. 

تنها دلیل اومدن این عنوان اینه که مثل متن کتاب، آقای بیضایی دوست داره تمام دانسته هاش روی کاغذ اومده باشه.

  

ب) [پژوهش] و راست آزمایی آن

 به عنوان یک اثر [پژوهشی] این کتاب سه هدف رُ دنبال میکنه و درپی اثبات اونهاست:

1- سرچشمه داستانِ مادر (بنیادین) هزار و یک شب، از یک اسطوره هندوایرانی هست.

2- نقش شهرناز و ارنواز در اسطوره ایرانی و تعویض جنسیت زده آنها با مردان در شاهنامه که این در هزار و یک شب به سویه "طبیعی" خودش برگشته.

3- ارتباط شهرناز/ارنواز و شهرزاد/دنیازاد با ایزد اناهیتا


این موارد رُ به ترتیب بررسی می کنیم:

1- سرچشمه داستان مادر (بنیادین) هزار و یک شب، از یک اسطوره هندوایرانی هست


این جالب ترین بخش کتاب و سرشار از مستندات و اشارات به دریای ژرفی از منابع باستانی و مدرن بود. خوندنش بسیار لذت بخش و آموزنده بود و در خیلی از موارد این فرضیه آقای بیضایی درست به نظر میومد. از بررسی نشانه اسامی شهرناز/ارنواز و مشابهاتشون در هزار و یک شب یعنی شهرزاد/دنیازاد خیلی خوشم اومد باعث شد برم درباره‌ش بیشتر مطالعه کنم. تبار و سمبول گاو در مورد فریدون هم چیزی بود که با دقت بررسی شده بود. آقای بیضایی اما از ساینتیفیک متد پیروی نمی کنه و هر "همزمانی/تشابهی" رُ مصداق "علیت" می دونه:

مثلا در صفحه 74 میگه که در "جستجوهام" هیچ تحلیل واژگانی برای سنگهوک (شهرناز) و ارنوک (ارنواز) نیافتم. بعد میاد از دهخدا معنی "سنگ" در سنگهوک رُ مترادف میکنه با خِرد. بعداً به جای پرداختن به معنی ارنوک به واژه ارنواز میپردازه ! و میگه ارنواز به معنی خوش سخن هست. و مرحله بعد هم اینطور توجیح می کنه که "پس چرا تصور نکنیم که شهرناز و ارنواز در شبهای دراز باستان ضحاک را با داستان هایی در خواب می‌کرده اند تا یک قربانی نجات یابد؟" این روش [پژوهشی] آقای بیضایی هست. ربط دادن چند چیز فقط بر مبنای شباهت ظاهری و علیت جستن از آنها. در مثال بالا دقت کنید که ارنواز "سخن دان" معنی شده وو این در حالیه که داستان هزار و یک شب، شهرزاد که همتراز شهرناز و سنگهوک است، سخن دان و داستان سرا. جالب اینجاست که واژه سنگهوک از همان ریشه کلمه "سخن" هست و آقای بیضایی در "جستجوها"ی خودشون به این نکته برنخورده بودند.

 مورد دیگه ارتباط دادن "آبتین" به آب و اناهیتا، ایزد آب هست. درصورتی که آبتین به آب ربطی نداره و تصور بیضایی کودکانه است. همونطور که خود ایشان در کتاب فرمودند فریدون، آبتین و اجداد آنها "گاو پیشه " هستند. فریدون اوستایی به "گوش ایزد" (یشت نهم)  قربانی میده که ایزدبانوی چهارپایانی مثل گاو هست و هیچ ارتباز تماتیز یا اساطیری با اناهیتا(یشت پنچم) نداره.

از این نوع مثال ها در کتاب خیلی زیاد به چشم میخوره.

به هرحال همونطور که اشاره کردم تلاش آقای بیضایی در بخش اولیه کتاب اثبات ارتباط داستان ضحاک/فریدون/شهرناز/ارنواز با داستان قالبیِ هزار و یک شب یعنی شهریار/شهریار!/شهرزاد/دنیازاد هست (البته بیضایی به اشتباه کلمه Frame Story رُ به "داستان بنیادی" ترجمه کرده. داستان قالبی یا داستان چهاچوبی درست تره). این همونطور که عرض کردم در لایه های اولیه و در حد یک فرضیه به شدت جذابه و جای [پژوهش] و تحلیل داره. اما نکته اینجاست که در خصوص ریشه‌یابی هزار و یک شب تحقیقات مستدل و منظمی وجود داره که بیضایی به اونها اشاره نمی کنه و این البته به نظر من پذیرفته است و جای نقدی نداره. اما اجازه بدید من به یکی دو تاش اشاره کنم:


🔴مایکل گوعهMichael J. de Goeje (1886)
Goeje با اشاره به اولین اشارات به هزار و یک شب در منابع عربی یعنی المسعودی (d.956) مورخ و ابن الندیم (d.955) تاجر و کتاب فروش اهل بغداد و شباهت شهرزادِ داستان به اِستر (Esther) در انجیل پیشنهاد یک منبع ایرانی رُ میده. 
اما 

🔴*امانوئل کاسکین (Emmanuel Cosquin 1909) با بررسی سه اِلِمان اصلی داستان، فرضیه Goeje رُ نفی میکنه و تا به امروز نظر مورد اجماع همین نظر کاسکین هست. او به این نتیجه می‌رسه که منبع اصل داستان سانسکریت هست به خصوص 
🟧منبع اول Buddhist collection Tripitaka-
که در سال 251 به چینی ترجمه شد و بعد از طریق مترجمین ایران و عرب به عربی ترجمه شد

🟧منبع دوم 2Sukasaptati (طوطی‌نامه)
که سانسکریت هست و به فارسی ترجمه شده

🟧منبع سوم
بدنه اصلی  Buddhist Jatakas, in Somadeva’s (eleventh century) Kathasaritsagara (The Ocean of Streams of Stories).

 جالب اینجاست در در مورد دوم و در متن سانسکریت، داستان یک صیغه دربار وجود داره که با زبان‌بازی و داستان سرایی برای شاه و نگه داشتن داستان در جای حساس (کلیف هَنگر) اجازه ماندن بیشتر و بیشتر در خوابگاه شاهانه رُ دریافت میکنه!


یه نکته که باید توجه کرد روش علمی و آکادمیک برای مقایسه و ریشه یابی داستان و اسطوره هست که بالا گفتم: المان های مشترک داستان. این به معنی شباهت های ظاهر اسامی نیست. این یعنی سازگاری و همپوشانی پلات کلی و تم های داستانی. در فرضیه بیضایی هیچ شباهتی بین مثلا شهریار و ضحاک نیست. ضحاک یه شاه اهریمنیه که بد بودنش با هرج و مرج و خشکسالی نمود ظاهری و با "مارهایی که از مردان سرزمین تغذیه میکنن"، نمود استعاره ای پیدا میکنه. در طرف دیگه شهریار (با pov یک فرد قرن 3-4 قمری) مردی مظلوم و مورد خییانت قرار گرفته ست که کشورش هنوز آباده، شهرزاد هنوز پادشاه رُ قابل رستگاری میبینه، در نهایت هم سرنوشت شومی در انتظار ضحاک نیست. اولریک مارزولف در مورد تم هزار و یک شب می گه :

"The confrontation between male power and female cunning is a recurrent theme throughout the collection and acts as an integrating component. Moreover, the story of King Shahriyar and the storyteller Shahrazad is a separate story conveying a meaning of its own. It is a statement about storytelling and its relation to death, sexuality, and power."


در مورد ریشه یابی باید عرض کنم که اولین مرحله، استخراج المان های داستان/اسطوره هست (که بیضایی انجام نمیده و فقط پرگویی میکنه) به علاوه اصلا نمی گه این "داستان مادر" که توی ذهنشه چیه دقیقاً. با کدوم منبع باید بررسی بشه؟ با کدوم تصحیح؟



2- نقش شهرناز و ارنواز در اسطوره ایرانی و تعویض جنسیت زده آنها با مردان در شاهنامه که این در هزار و یک شب به سویه "طبیعی" خودش برگشته


بیضایی اعتقاد داره فردوسی در یک عمل مردسالارانه و برای خوش‌آمد مخاطب زمانه خودش داستان "واقعی" رُ به نفع ارمایل و گرمایل تغییر داده و جای شهرناز و ارنواز رُ از قهرمانان آشپزخانه ضحاک عوض کرده و به پرستاران ماران جایگزین کرده. اینجا سه نکته قابل توجه:

الف) هیچ دلیل�� برای این ادعای بیضایی در کتاب ارائه نمی شه جز "یعنی نمی شود"های خاص ایشان که قبلا ذکر شد. به نظر بیضایی چون فردوسی بنا به اقتضای زمانه "می‌باید" مردسالار باشد و داستان هم "می‌باید" از منبعی غیرقابل ذکر اما زن سالار برخاسته باشه، پس فردوسی جای زن های داستان را به مردان داده است و بعداً در هزار و یک شب این نقش به حالت "اولیه" خود برگشته! بیضایی با قضیه حمار بیگانه ست ظاهراً.

ب) بیضایی باز هم غیر علمی برخورد میکند و مستندات را بررسی نمی کند: اولاً) آیا شاهنامه اثری مردسالار است که زن ها نقش کلیدی در آن ندارند؟ ثانیا) آیا در قسمتهای مخلف شاهنامه و به طور سیستماتیک نقش زنان اسطوره از آنها سلب شده است ثالثا) آیا در شاهنامه جای مردان هم با زنان عوض شده یا نه.  

بیضایی از بررسی این سوالات و متد علمی باز هم شانه خالی میکنه. 


ج) بیضایی خودش  بارها به نقش ارنواز و شهرناز برای تبدیل شدن به نماد باروری تاکید داره. در داستان فردوسی این دو خانم  با همبستر شدن با فریدون و فرزند آوری مادران ایران و توران میشن، این دیوثگی باعث می شه که ضحاک، هم در سطح اولیه داستان از فریدون شکست بخوره و هم از نظر تماتیک سِتَرون بودنش مشخص بشه. بیضایی به درستی ضحاک رُ نماد خشکسالی و هرج و مرج میدونه ولی فراموش میکنه که در داستان فردوسی اگر ارنواز و شهرناز به جای اتاق خواب ضحاک در آشپزخانه بودند این تم هرگز بارور نمی شد.


3- ارتباط شهرناز/ارنواز و شهرزاد/دنیازاد با ایزد اناهیتا

تجربه این بخش از کتاب خارج از حد توان مغزی و روانی من بود. به حدی زیاده گویی و گمانه پردازی های بی سند و یا با سندیات غیر قابل قبول اینجا بود که واقعا نای خوندن باقی نمی موند. 
🌟یه نمونه‌ش:
اشاره به اینکه شهرزاد (به تنهایی و نه همراه با دنیازاد!) سه بچه برای شهریار به دنیا میاره که مشابه سه بچه ای هست که شهنواز (تور  و  سلم ) و ارنواز (ایرج) به دنیا میاره. حالا این بماند که اصلا معنی تم داستان هزار و یک شب و ضحاک -همونطور که قبلا گفتم- کلا با هم فرق میکنن، نکته اینه که سه بچه شهرزاد از شهریار محصول کشور فرانسه و سال 1717 هستن! در اون سال ناشر فرانسوی برای خاتمه داستان و یه پایان خوش (که در اصل داستان مبهمه و وجود نداره) از این حربه استفاده و خواننده ها رُ خوشحال کرد. Galland، نویسنده فرانسوی که داستانهای خودش رُ به اسم هزار یک شب به ناشر می‌داد قبل از انتشار این نسخه در ماه می 1717 درگذشته بود.
بیضایی در اینجای کتاب سعی داره شخصیت های مونث کتاب رُ به اناهیتا مربوط کنه که واقعا بحث بی سر و ته و بی ریشه ای بود با کلی جعل حدیث. مثلا اشاره بیضایی به مذکر بودن ایزد ماه. ایزد ماه همواره در طول تاریخ قبل و بعد از اسلام یا مونث بوده و یا به واسطه تاثیر یونانیا و اعراب در مونث خواندن خورشید، و قرار گرفتن در برابر آن، جنسیت مبهم داشته و نه مذکر. ماه هرگز مذکر نبوده. نمونه ای که از بشقاب کلیموا هم که ارائه میشه در هیچ منبعی مذکر نیست و این فقط آقای بیضایی هست که نبود پستان لخت رُ دلیل بر مذکر بودن میدونه. و قطعا در زمان شکلگیری داستان ضحاک ایزد ماه مونث بوده. 

🫧🫧🫧

در کل هر کتابی که باعث بشه برم و بیشتر درباره موضوعش بخونم، بای دیفالت، سه ستاره میگیره و این کتاب هم مستثنا نیست. موضوع فوق العاده جذاب و دانش افزوده باعث میشه توصیه کنم بخونیدش و اشکالات نقد منو گوشزد کنید.

البته هیچ چیز  نمی تونه ترومایی که "سگ کشی" بر پیکر حامد بیست ساله زدو التیام ببخشه. 

و در آخر دقت کنید که

الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاَنتِ يُحِبُّ الْمُحْسِنِات

🌟لینک های مفید


💮خلاصه داستان بنیادی هزار و یک شب و همینطور یه خلاصه و توضیح خیلی خیلی کوتاه از داستان ضحاک:

[اینجا]

💮ضحاک در شاهنامه:

[اینجا]

💮فریدون در شاهنامه:

[اینجا]
Profile Image for پویان  مُکاری .
Author 1 book28 followers
January 23, 2021
کتاب تحقیقی بسیار خوبی است، مخصوصاً برای کسانی که تمایل به یافتن ریشه‌های مشترک افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی و هندی دارند. بیضایی در این کتاب به اهمیت زیاد قصه‌های هزار و یک شب و لزوم تحقیق در مورد این قصه‌ها می‌پردازد. و از آن مهمتر جنبه‌هایی است که برای ما آشکار می‌کند چرا این قصه‌ها کمتر از سوی منتقدین و ادیبان ایرانی مورد توجه قرار گرفته‌اند.
Profile Image for Somayeh.
228 reviews40 followers
August 4, 2016
استاد بیضایی در پیشگفتار کتاب بیان میکند که هدف از سیاه کردن این چند برگ دلیل آوردن بر این مدعاست که داستان هزار و یکشب سرچشمه از اسطوره ای هندوایرانی میگیرد؛ اسطوره ضحاک و شهرناز و ارنواز.
و البته با ذکر منابعی دلیل می آورد که هزار ویکشب عینا همان داستانِ مادرِ کتاب نابود شده ی هزار افسان است که به عربی ترجمه شده و بعدها داستانهای عربی هم که رنگ جامعه و محیط بغداد و مصر را دارد به آن افزوده شده.
فصلهای بعد به موقعیت ضحاک و فریدون/شهریار هزار و یکشب و همسانی آن با اسطوره اژدهای خشکسالی و پهلوان/خدای باروری و همچنین نقش شهرناز و ارنواز/شهرزاد و دین آزاد هزار و یکشب و تشابه آن با ویژگیهای ایزدبانو اناهیتا پرداخته میشود.
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,361 followers
July 3, 2018
چیزهایی ازش یاد گرفتم، ولی شلوغ تر از اون بود که من دوست دارم.
نیمه کاره گذاشتمش. شاید بعداً دوباره برم سراغش.
Profile Image for Neda.
91 reviews16 followers
April 2, 2016
همانندی معنایی و نهایی اسطوره ی اژدهای خشکسالی در بیان حماسی اش (شاهنامه) ، و بیان روزمره ترش (داستان بنیادین هزار و یک شب و هزار افسان)، توضیح همزیستی ناگزیر فرد است با قدرت؛ و زندگی دوگانه ی زیردست؛ که همه ی عمردر سایه ی تیغ، با نمایش خاکساری و کوچکی، به کوشش خرد و بازی های ناگریز آن، در تعدیل بخشیدن به قدرت زبردست می کوشد: مردمان با دولت قاهر بی منطق؛ و مغلوب و غالب؛ و برده با ارباب؛ و زن با مرد. و این منش و کنش درازمدت و تاریخی مردم ایران است که روزی رعیت، و روزی موالی، و و روزی امت و روزی ملت، و روزی خلق خوانده می شوند.
و در پایان، همچنین شاید این افسانه، تصویر راستین انسان است، که در فرصت ناچیز زندگی و زیر تیغ گذر زمان، و با آگاهی از مرگ هر دم رسنده، ناگزیر تنها افسانه می بافد و بازی می بازد و امید می سازد؛ تا با "داد" خواندن مرگ- و زمان بدچهر ستمگر را زیبایی و معنا بخشیدن- زندگی و مرگ هر دو را بر خود آسان کند. که فرمود آن بزرگ:
اگر مرگ داد است، بی داد چیست؟/ ز داد اینهمه بانگ و فریاد چیست؟
از این راز جان تو آگاه نیست/ بدین پرده اندر تو را راه نیست/

ص 118
Profile Image for Hossein Nikpayam.
35 reviews
March 18, 2015
اين كتاب، پژوهشي كوتاه اما قوي درباره يك دغدغه ي كوچك و شخصي نويسنده است كه به گواه نويسنده، در صورت آشنايي با داستان هزار و يك شب، شاهنامه و البته اسطوره مشابهت هاي موجود بديهي به نظر مي آيد. اما تعجب اينجاست كه موضوع مورد بحث تا پيش از اين ديده و پرداخته نشده است.
و اين بيش از هر چيز نمايانگر نبود پژوهش هاي كامل و دقيق و قوي در مقوله تاريخ و اسطوره ايران به نظر مي رسد. تاسف ديگر اينكه اگر در تاريخ مدرن كشور بررسي كنيم همچون بيضايي كم پيدا مي شود كه پژوهشي چنين دقيق (هرچند كوتاه) درباب اسطوره و ادبيات ملي ما انجام داده باشد و جز نوادري چون بيضايي عمدتا كار هايي از اين دست به دست "فرنگ"يان انجام شده است!ي
Profile Image for مسعود.
Author 5 books338 followers
May 9, 2019
شاید بتوان این کتاب بهرام بیضایی را فشرده‌ترین مکتوب از اندیشه‌ها و جستجوهایش در ریشه‌های اساطیر و داستان‌های ایرانی دانست. ریشه‌ای سترگ و تنومند که شاخه‌هایش داستان ضحاک با شهرناز و ارنواز، داستان هزارافسان (و بعدتر هزار و یکشب) و هزار و یک داستان دیگر است
کتاب بی‌اندازه خواندنی و گاه شگفت است و برای آنان که وقت و توان خواندن «هزارافسان کجاست» را ندارند به شدت توصیه می‌شود. اگرچه آن یکی کتاب در خود بسنده است اما این هم گفتنی ها دارد حتی وقتی آن را خوانده باشید.
Profile Image for Maryam.
99 reviews
August 19, 2021
.
من دنبال دونستن بیشتر درباره‌ی اسطوره‌ی درخت کهن یا همون درخت زندگی بودم و به جاش تلاش بیضایی برای جور کردن ریشه‌ی اسطوره‌ای برای کتاب دیگه‌ش «شب هزار و یکم» گیرم اومد.

وجه تسمیه‌ی این کتابش چیه؟ کسی اگه می‌دونه بگه، که البته شک دارم. :/
Profile Image for Ebi.
151 reviews73 followers
January 5, 2016
ابتدا با کتاب هزار افسان کجاست؟ نوشته آقاس بیضایی کاملا اتفاقی آشنا شدم ولی کتاب را از نیمه رها کردم، زیرا نیاز به پیش نیازهایی داشت که یکی از آنها ای�� کتاب بود، اما هنوز به سراغ کتاب هزار افسان نرفته ام چرا که پیش نیازهای دیگر آن که شامل آشنایی با ادبیات باستانی هند و اسطوره های هند و ایران، کامل آشنا نشده ام. بیصبرانه منتظر فرصتی برای شروع دوباره کتاب هستم. این کتاب از این جهت بسیار مفید است که می تواند به شما بگوید که آیا به این مباحث علاقه مند هستید یا خیر
Profile Image for Nazila.
35 reviews4 followers
July 4, 2017
چون قبل از این کتاب هزار افسان کجاست رو خوندم خیلی از مطالب به نظرم تکراری بود و البته مطالب هزار افسان بیشتر به نظرم پایه تحقیقی داشت و ریشه یابی درخت کهن بیشتر تحلیل و حدسیاتی بود که بیضایی از اسطوره ها داشت در کل خوندن هر دو کتاب رو به همه توصیه میکنم
Profile Image for آیت معروفی.
56 reviews7 followers
September 9, 2014
اگر حوصله‌ی خواندن هزار افسان را نداشتید خواندن این کتاب را که حجم خیلی کمی هم دارد حتما از دست ندهید.
Profile Image for Mohammad81.
8 reviews1 follower
December 13, 2024
در وهله اول خواننده در برابر دانش و آگاهی استاد سر تعظیم فرود می آورد. چه خواننده ای که به صورت حرفه ای و اسطوره را دنبال می کند و چه خواننده ای که این کتاب اولین اثر پژوهشی اساطیری است که می خواند.
احاطه بی چند و چون استاد بر اساطیر ملل مختلف اعجاب انگیز است و سوا از نتیجه گیری و یا آنچه که استاد قصد گفتنش را دارد، این کتاب یک کلاس درس برای تطبیق اساطیر و واژه شناسی و اسطوره شناسی است و بسیار بسیار چه برای دانشجویان ادبیات و چه برای خوانندگان علاقه مند به اسطوره آموزنده است.
استاد خود هیچ ادعایی ندارد و آن را وحی منزل نمی شمارد، در تمام کتاب ما می بینیم که استاد مدام از ((شاید))، (( اگر))، (( آیا)) استفاده می کند و بیشتر در جهان احتمالات به سر می برد. ممکن است که کسی بر کتاب ایراد وارد کند که بیشتر بر پایه حدس و گمان است، اما از نظر روش علمی استاد تمام اصول تحقیق را رعایت کرده و ارجاع دهی و تطبیق اساطیر با ظرافت خاصی صورت پذیرفته است. هر چند در آخر خود کتاب هزاران سوال و هزاران پنجره گشوده به روی مخاطب می گشاید و ما هنوز به دنبال آن هستیم که هزار افسان کجاست.
به شخص اگر نمایشنامه شب هزار و یکم را نمی خواندم این امکان وجود نداشت که به مفاهیم اساسی کتاب پی ببرم. آن نمایشنامه به کارگیری تمام تئوری هایی است که در ریشه یابی شرح و بیان می شود.
Profile Image for Nima ُShoa.
93 reviews7 followers
July 28, 2024
معمولا هر بار که برای خرید کتاب میرم، از بیضایی هم خرید میکنم.
کتاب ریشه‌یابی درخت کهن رو هم همینجوری خریدم، بدون اینکه بدونم در مورد چیه و ...
اسم کتاب، ذهن مخاطب رو به ظاهر به درخت ارجاع میده و تصورم این بود که قراره در مورد درخت کهن و ریشه‌هاش در ادبیات و باورهای عامیانه صحبت کنه.
ولی در کمال تعجب از همون خط اول سورپرایز شدم.
کتاب پژوهشی در زمینه اسطوره شناسی محسوب میشه و کل متن شباهت‌های داستان ضحاک، شهناز، ارنواز و فریدون با داستان هزار و یک شب یا هزار افسان (شهریار، شهرزاد و دین آزاد) رو بررسی می‌کنه.

قطعا بدون داشتن اطلاعات اساطیری، کتاب تو در تو و گیج‌کننده‌ای خواهد بود. حفظ انسجام در مطالعات اساطیری با توجه به مشکلات و پراکندگی‌های منابع و اختلافاتشون کار سختیه، بیضایی هم ادعایی نداره صراحتا ولی با همه این حرف‌ها کار ارزشمندی انجام داده.
Profile Image for Mohammad Moalagh.
24 reviews
April 15, 2022
دلنشین و گیرا. دقت نظر بیضایی واقعن حسادت برانگیزه. تسلطش بی اینکه قصد به رخ کشیدنش رو داشته باشه، در تمامی لحظات به خواندن پژوهش به چشم میاد. من مدت‌ها قبل شاهنامه و هزار و یک شب رو خونده بودم و متاسفانه تا سال‌ها هیچگاه به سمت خوندن این پژوهش نرفتم و حالا از بابت این تاخیر خودم تاسف میخورم. اگر شاهنامه رو خوندید یا حداقل داستان ضحاک رو در شاهنامه خوندید، و با هزار و یک شب هم آشنایید، باید بگم جای هیچ تردید و کوتاهی در خوندن این پژوهش نیست
Profile Image for Amir Soleimani.
93 reviews4 followers
September 1, 2020
از طریق تماشای یکی از سخنرانیهای آقای بیضایی در دانشگاه استنفورد درباره نمایش شب هزار و یکم ایشان با این کتاب آشنا شدم. پیشنهاد میکنم قبلا این سخنرانی را تماشا کنید و اگر علاقمند شدید این کتاب و کتاب هزار افسان کجاست را مطالعه کنید.
Profile Image for Alireza Ziloochi.
14 reviews3 followers
October 16, 2023
حقا که بهرام بیضایی سرمایه علمی بزرگیه. اصلا این بشر راه میره علم و دانش ازش سرریز میکنه (وای به روزی که تو دست انداز بیفته ترمز محکم بگیره یا چپ کنه سیل علمش ببرتمون!)
واقعا دوست دارم بزرگ شدم بیضایی بشم!
Profile Image for Parisa.
1 review12 followers
August 27, 2021
تو این اثر بیشتر از هر چیزی جسارت بهرام بیضایی حتی در به چالش کشیدن شاهنامه مشهود و قابل تقدیر بود
Profile Image for Sara.
2 reviews
January 6, 2023
درباره‌ی ریشه‌های ایرانی کتاب هزار و یک شبه که از هزار‌افسان دوره‌ی ساسانی پرداخته شده و دانش خوبی در این باره به دست می‌ده.
Profile Image for Parisa Rashidi.
60 reviews
September 20, 2025
از کلاس شاهنامه دکتر ماحوزی تا موزه استور عجیبخانه عشقباز تا این کتاب همه‌اش جادویی بود!
Displaying 1 - 23 of 23 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.