What do you think?
Rate this book
Work
Work is one of the most universal features of human life; virtually everybody spends some part of their life at work. It is often associated with tedium and boredom; in conflict with the things we would otherwise love to do. Thinking of work primarily as a burden - an activity we would rather be without - is a thought that was shared by the philosophers in ancient Greece, who generally regarded work as a terrible curse. And yet, research shows that it prolongs life and is generally good for people's physical and mental health. This is perhaps why work is increasingly recognized as a crucial source of meaning and social identity. And our attitudes to work have been changing significantly in the last decades, with an increased demand for meaning and self-realization in the workplace.In this book, Lars Svendsen argues that we need to complete this reorientation of our feelings about work and collapse the differences between leisure and work. Work, like the poor, is always with us. But to overcome the sense of being burnt out, we must think of work as not only productive but recreative - in other words, a lot more like leisure.
160 pages, Paperback
First published January 1, 2008
23 people are currently reading
388 people want to read
About the author
Lars Fredrik Händler Svendsen
30 books217 followersLars Fredrik Händler Svendsen is a Norwegian author and philosopher who is professor at the University of Bergen. He has published several books translated into 24 languages. He is also engaged as project manager in the think tank Civita. In 2008 he was awarded the Meltzer Prize for outstanding research, and in 2010 he was awarded the prisoners' Testament.
Ratings & Reviews
Friends & Following
Create a free account to discover what your friends think of this book!
Community Reviews
Displaying 1 - 30 of 61 reviews
June 26, 2023
کار عنوان کتابی ایست از لارس اسونسن ، فیلسوف و نویسنده نروژی . او در 9 فصل کوشیده به بُعد اگزیستانسیالیستی کار بپردازد . او در صدد معرفی و یا دفاع از نظریه ای راجع به کار نبوده است . کتاب او را باید مانند مجموعه تصاویری از ابعاد مختلف کار ، چه بوده ، چه هست و چه خواهد شد دانست .
او کتاب خود را با نگاهی مختصر به فلسفه کار شروع کرده است ،نویسنده دو نظر اصلی در مورد کار ، نفرینی بی معنی از دید یونانیان باستان و تکلیفی پر معنا از نگاه پروتستان ها را برسی کرده و دلایل فلاسفه ای مانند افلاطون و ارسطو که ارزش ناچیزی برای کار یدی و تجارت قائل بودند را شرح داده است . به داوری آنان کار سبب یک زندگی تک بُعدی شده و انسان را از پرورش دیگر صفات باز می دارد . اما این تفکر در دوران اصلاحات پروتستانی تا جایی تغییر کرد که لوتر بهترین راه خدمت به خدا را کار کردن و وقف انسان به کار و حرفه می دانست . اسونسن تحول اندیشه ها در مورد کار را دنبال کرده تا به دوران کالون می رسد . کالون سود ودرآمد را هم به عناصر معنوی لوتر اضافه کرده و این گونه نتیجه گیری می کند که انسان باید شغلی را انتخاب کند که در هر برهه از زمان بیشترین درآمد را برایش داشته باشد . اما این مفهوم هم به تدریج تبدیل به ایده دیگری شد ، همان ایده ای که اکنون در غرب حاکم است ، اینکه هر کسی باید دنبال کاری باشد که بیشترین معنی و رضایت را برای او داشته باشد .
اسونسن در فصل بعدی هم معنا کار را دنبال کرده ، یافتن دلیلی برای کاری که انجام می دهیم همان نیاز به معنا ست . سپس نویسنده مفهوم معنا را از نگاه دو دیدگاه متفاوت ، آدام اسمیت سرمایه دار و کارل مارکس کمونیست بررسی کرده . اما در نهایت ، میهای چیکسنتمهای است که کامل ترین معنا یعنی ، یکی شدن با کار یا غرق شدن در آن را توصیف کرده ، سیالیت یا جذبه یعنی فرد تماما غرق کارخود شده وگذشت زمان را اصلا حس نمی کند . اسونسن در پایان لذت و دلیل را معنا کار میداند .
اسونسن در فصلهای دیگر کتاب کوشیده پاسخی برای سوالات مهمی مانند رابطه کار و تفریح و یا نظام توزیع کار پیدا کند . نویسنده ساعات کاری امروزه را بسیار کمتر از گذشته و بهره وری را بسیار بیشتر از پیش می داند . از نگاه او مشکل در فشرده بودن اوقات فراغت و برنامه ریزی برای بیشتر شلوغ کردن آن است . به همین ترتیب اسونسن گرچه شایسته سالاری را دارای مشکلات مهمی جهت توزیع کار می داند اما از نگاه او به مراتب مفید تر از هرگونه تلاشی برای توزیع برابر است .
نویسنده کار را صرفا راهی برای امرار معاش نمی داند ، آنچه انسان چندین ساعت در روز به مدت چند سال انجام می دهد لاجرم به او شخصیت و هویت می بخشد . بنابراین کار نیازهایی فراتر از نیازهای مالی را برآورده می کند . همین گونه او پیشرفت فناوری را پایان کار نمی داند . اوبرخلاف آرنت به پایان کار اعتقادی ندارد . از نگاه او کار از بین نمی رود بلکه تغییر می کند .
اسونسن اما اعقادی به فرد معتاد به کار ندارد ، از نگاه او یک فرد معتاد به کار ، کار را فی نفسه هدف می داند تا وسیله ای برای رسیدن به آن . برای او همه چیز حول شغلش می چرخد . از آنجا که سعادت مندی افزون بر کار ، عوامل دیگری را هم شامل میشود اما فرد معتاد به کار همه آنها را فدای کار می کند .
نویسنده در پایان تصویری روشن از کار ارائه کرده و البته ایده های عامیانه ای همانند سخت تر بودن کار کنونی در مقایسه با کار مردمی که پیشتر می زیسته اند را هم رد می کند . او مشکل را در کار نمی داند ؛ از نگاه او انتظارات بالا از کار سبب شده که بخش عمده ای از معنا مورد نیاز را در کار بجوییم و چون آنچه را که به دنبالش هستیم پیدا نمی کنیم از کار سرخورده می شویم .
شوربختانه کتاب اسونسن هیچ گونه ارتباط و یا انطباقی با ایران و شرایط کار آن ندارد . مخاطبین کتاب او را باید بیشتر ساکنان آمریکا شمالی و شمال اروپا دانست .
او کتاب خود را با نگاهی مختصر به فلسفه کار شروع کرده است ،نویسنده دو نظر اصلی در مورد کار ، نفرینی بی معنی از دید یونانیان باستان و تکلیفی پر معنا از نگاه پروتستان ها را برسی کرده و دلایل فلاسفه ای مانند افلاطون و ارسطو که ارزش ناچیزی برای کار یدی و تجارت قائل بودند را شرح داده است . به داوری آنان کار سبب یک زندگی تک بُعدی شده و انسان را از پرورش دیگر صفات باز می دارد . اما این تفکر در دوران اصلاحات پروتستانی تا جایی تغییر کرد که لوتر بهترین راه خدمت به خدا را کار کردن و وقف انسان به کار و حرفه می دانست . اسونسن تحول اندیشه ها در مورد کار را دنبال کرده تا به دوران کالون می رسد . کالون سود ودرآمد را هم به عناصر معنوی لوتر اضافه کرده و این گونه نتیجه گیری می کند که انسان باید شغلی را انتخاب کند که در هر برهه از زمان بیشترین درآمد را برایش داشته باشد . اما این مفهوم هم به تدریج تبدیل به ایده دیگری شد ، همان ایده ای که اکنون در غرب حاکم است ، اینکه هر کسی باید دنبال کاری باشد که بیشترین معنی و رضایت را برای او داشته باشد .
اسونسن در فصل بعدی هم معنا کار را دنبال کرده ، یافتن دلیلی برای کاری که انجام می دهیم همان نیاز به معنا ست . سپس نویسنده مفهوم معنا را از نگاه دو دیدگاه متفاوت ، آدام اسمیت سرمایه دار و کارل مارکس کمونیست بررسی کرده . اما در نهایت ، میهای چیکسنتمهای است که کامل ترین معنا یعنی ، یکی شدن با کار یا غرق شدن در آن را توصیف کرده ، سیالیت یا جذبه یعنی فرد تماما غرق کارخود شده وگذشت زمان را اصلا حس نمی کند . اسونسن در پایان لذت و دلیل را معنا کار میداند .
اسونسن در فصلهای دیگر کتاب کوشیده پاسخی برای سوالات مهمی مانند رابطه کار و تفریح و یا نظام توزیع کار پیدا کند . نویسنده ساعات کاری امروزه را بسیار کمتر از گذشته و بهره وری را بسیار بیشتر از پیش می داند . از نگاه او مشکل در فشرده بودن اوقات فراغت و برنامه ریزی برای بیشتر شلوغ کردن آن است . به همین ترتیب اسونسن گرچه شایسته سالاری را دارای مشکلات مهمی جهت توزیع کار می داند اما از نگاه او به مراتب مفید تر از هرگونه تلاشی برای توزیع برابر است .
نویسنده کار را صرفا راهی برای امرار معاش نمی داند ، آنچه انسان چندین ساعت در روز به مدت چند سال انجام می دهد لاجرم به او شخصیت و هویت می بخشد . بنابراین کار نیازهایی فراتر از نیازهای مالی را برآورده می کند . همین گونه او پیشرفت فناوری را پایان کار نمی داند . اوبرخلاف آرنت به پایان کار اعتقادی ندارد . از نگاه او کار از بین نمی رود بلکه تغییر می کند .
اسونسن اما اعقادی به فرد معتاد به کار ندارد ، از نگاه او یک فرد معتاد به کار ، کار را فی نفسه هدف می داند تا وسیله ای برای رسیدن به آن . برای او همه چیز حول شغلش می چرخد . از آنجا که سعادت مندی افزون بر کار ، عوامل دیگری را هم شامل میشود اما فرد معتاد به کار همه آنها را فدای کار می کند .
نویسنده در پایان تصویری روشن از کار ارائه کرده و البته ایده های عامیانه ای همانند سخت تر بودن کار کنونی در مقایسه با کار مردمی که پیشتر می زیسته اند را هم رد می کند . او مشکل را در کار نمی داند ؛ از نگاه او انتظارات بالا از کار سبب شده که بخش عمده ای از معنا مورد نیاز را در کار بجوییم و چون آنچه را که به دنبالش هستیم پیدا نمی کنیم از کار سرخورده می شویم .
شوربختانه کتاب اسونسن هیچ گونه ارتباط و یا انطباقی با ایران و شرایط کار آن ندارد . مخاطبین کتاب او را باید بیشتر ساکنان آمریکا شمالی و شمال اروپا دانست .
October 14, 2016
کتاب بسیار روشنگر و خوبی است؛ با رویکردی فلسفی و تاریخی و تحلیلی به موضوع کار و جایگاه آن در زندگی آدمی و نسبت آن با معناداری و معنابخشی به زندگی انسان.
:از کتاب
:از کتاب
اگر توقعمان را زیادی بالا ببریم ، همه چیز باعث یاس ما خواهد شد. یاس ریشه در توقع دارد و اگر توقعات ما خیلی بالا باشد، احتمال اینکه مایوس شویم خیلی بیشتر می شود. اگر انتظار داشته باشیم که کار معنایی غایی به زندگی ما ببخشد ، مایوس خواهیم شد. همین در مورد عشق، دوستی ،هنر و همه چیز های دیگر هم صدق میکند. هیچ معنای غایی وجود ندارد. هیچ چیز فی نفسه کامل نیست.
August 5, 2022
مدت زیادی بود به این سوال فکر میکردم که اصلا چرا ما کار میکنیم؟ انتخاب رشته، دانشگاه، شهر محل سکونت و بسیاری از انتخاب های ما را مساله کار تحت الشعاع خود قرار میدهد. چه رشته ای بازار کاری بهتری دارد؟ تهران راحت تر شغل پیدا میشود و هزار جمله مشابه این. اما آیا واقعا باید کار کرد؟ چرا کارکردن پیش فرض ما شده است که نمیشود کار نداشت؟😗
کتاب فوق العاده لارس اسوندسن دقیقا جواب همه سوالاتی بود که در این حوزه داشتم.🤩
اسوندسن تاریخ نظریات در مورد کار را میگوید. از کار به عنوان نفرین تا کار به عنوان وظیفه و یا حتی موهبت!😐 فیلسوفان یونانی با کار مخالف بودند چراکه معتقد بودند کار نیروی جسم و عقل را کم میکند. مارتین لوتر در قرن شانزدهم تئوریسین پروتستانتیسم کار را وظیفه میدانست.
دعوای دیگر دعوای کار موقت و قرارداد دراز مدت است. <کار تکراری خلاقیت، هوش و پویایی را نه تنها از کار بلکه از کل زندگی میگیرد و باعث میشود زندگیمان نیز به یک چرخه دوری عذاب آور تبدیل شود.> ما جوان ها هیجان، خلاقیت و پویایی کارهای موقت و چالش های جدید را غنیمت میشماریم🤪 اما یک میانسال است که ارزش قرارداد دراز مدت در ثبات زندگی و هویت بخشی را درک میکند. کسی که هر سال سر یک کار است بالاخره میداند هویت واقعی اش چیست؟ چرا که کمتر کسی است که کار را هویت بخش نداند.🤐
ما فکر میکنیم که کار میکنیم تا پول دربیاوریم و اگر پول داشتیم یک روز هم کار نمیکردیم.
فقط تفریح و تفریح...
شاید وقتی این فکر را میکنید فشار کار روی شما زیاد است(درکتون میکنم🥺) اما اگر بی معنایی، بی هدفی و پوچی زندگی بدون فایده فرد بیکار را تصور کنیم ملالتش بسیار بیشتر از کار است.
شاید بهتر باشد با پیداکردن کار دلچسب این سختی و نفرین ابدی را برای خود به یک موهبت تبدیل کنیم. شاید جالب باشد کاری که برای خیلی ها کار است برای عده ای تفریح است و برعکس پس شاید بد نباشد به کسب درآمد از تفریح مورد علاقه مان فکر کنیم.
حتما متوجه مساله جدید شدید. دوگانه تفریح و کار. ما تفریح میکنیم تا انرژی لازم برای کار را بگیریم یا کار میکنیم تا وقت و پول تفریح را فراهم کنیم؟🤔
حقیقت این است که به هر دو نیاز داریم اما مشکل از آنجایی آغاز میشود که به تفریح هم به شکل کار نگاه میکنیم. حتما باید آخر هفته فلان مکان تفریحی را بروم. سریع از این جنگل به آن موزه بروم تا چیزی را از دست ندهم. تمام استرس وقت و خارج نشدن از برنامه تفریح را به یک کار طاقت فرسا تبدیل میکند.🥵 ما لذت واقعی تفریح را نمیبریم پس کارمان هم برایمان بی معنا میشود. <ما لذت هیچ کاری نکردن را از دست داده ایم> و این نفرینی است که جی کی چسترسون در سال 1928 آن را کشف کرد.
مساله دیگر عصر وفور و جامعه مصرفی است. در جامعه مصرفی ارزش ما نه به تولید بلکه به مصرف بستگی دارد. پس از رهایی از فقر مطلق افزایش درآمد پس از مدتی با افزایش توقعات همراه میشود و درآمد ما را مثل قبل کم جلوه میدهد. <دیگر کارگرها به دنبال براندازی طبقه بورژوا نیستند بلکه به دنبال پیوستن به انها هستند.>
هگل کار و مالکیت را هویت ساز میدانست اما مالکیت اشیاء متعدد آنها را برای ما کم اهمیت نمیکند؟ آن کسی که کم دارد اما قدر داشته هایش را میداند خوشبخت تر از کسی است که زیاد دارد و اصلا نمیداند چه دارد. نیاز مصرف را محدود و میل آن را نامحدود میکند. ما دیگر غذا را نمیخوریم. میبلعیم.🤢 برای همین لذت زندگی را نمیبریم.
در دنیای پوچی که هر چیز جدیدی یک جا دل ما را میزند و ملولمان میکند فقط درک معنایی بالاتر و لذت از جزء به جزء آن ناجی ماست. این همان معنایِ بی نهایتِ مبهمی است که رمانتیسیسم پس از حذف خدا به دنبال آن بود. شاید بد نباشد سخت تر کار کنیم چراکه لذت آسانی بعد از آن بیشتر میشود.🤗 گرچه نویسنده کاهش توقع را هم مفید میداند.
اتمام 14/5/1401
کتاب فوق العاده لارس اسوندسن دقیقا جواب همه سوالاتی بود که در این حوزه داشتم.🤩
اسوندسن تاریخ نظریات در مورد کار را میگوید. از کار به عنوان نفرین تا کار به عنوان وظیفه و یا حتی موهبت!😐 فیلسوفان یونانی با کار مخالف بودند چراکه معتقد بودند کار نیروی جسم و عقل را کم میکند. مارتین لوتر در قرن شانزدهم تئوریسین پروتستانتیسم کار را وظیفه میدانست.
دعوای دیگر دعوای کار موقت و قرارداد دراز مدت است. <کار تکراری خلاقیت، هوش و پویایی را نه تنها از کار بلکه از کل زندگی میگیرد و باعث میشود زندگیمان نیز به یک چرخه دوری عذاب آور تبدیل شود.> ما جوان ها هیجان، خلاقیت و پویایی کارهای موقت و چالش های جدید را غنیمت میشماریم🤪 اما یک میانسال است که ارزش قرارداد دراز مدت در ثبات زندگی و هویت بخشی را درک میکند. کسی که هر سال سر یک کار است بالاخره میداند هویت واقعی اش چیست؟ چرا که کمتر کسی است که کار را هویت بخش نداند.🤐
ما فکر میکنیم که کار میکنیم تا پول دربیاوریم و اگر پول داشتیم یک روز هم کار نمیکردیم.
فقط تفریح و تفریح...
شاید وقتی این فکر را میکنید فشار کار روی شما زیاد است(درکتون میکنم🥺) اما اگر بی معنایی، بی هدفی و پوچی زندگی بدون فایده فرد بیکار را تصور کنیم ملالتش بسیار بیشتر از کار است.
شاید بهتر باشد با پیداکردن کار دلچسب این سختی و نفرین ابدی را برای خود به یک موهبت تبدیل کنیم. شاید جالب باشد کاری که برای خیلی ها کار است برای عده ای تفریح است و برعکس پس شاید بد نباشد به کسب درآمد از تفریح مورد علاقه مان فکر کنیم.
حتما متوجه مساله جدید شدید. دوگانه تفریح و کار. ما تفریح میکنیم تا انرژی لازم برای کار را بگیریم یا کار میکنیم تا وقت و پول تفریح را فراهم کنیم؟🤔
حقیقت این است که به هر دو نیاز داریم اما مشکل از آنجایی آغاز میشود که به تفریح هم به شکل کار نگاه میکنیم. حتما باید آخر هفته فلان مکان تفریحی را بروم. سریع از این جنگل به آن موزه بروم تا چیزی را از دست ندهم. تمام استرس وقت و خارج نشدن از برنامه تفریح را به یک کار طاقت فرسا تبدیل میکند.🥵 ما لذت واقعی تفریح را نمیبریم پس کارمان هم برایمان بی معنا میشود. <ما لذت هیچ کاری نکردن را از دست داده ایم> و این نفرینی است که جی کی چسترسون در سال 1928 آن را کشف کرد.
مساله دیگر عصر وفور و جامعه مصرفی است. در جامعه مصرفی ارزش ما نه به تولید بلکه به مصرف بستگی دارد. پس از رهایی از فقر مطلق افزایش درآمد پس از مدتی با افزایش توقعات همراه میشود و درآمد ما را مثل قبل کم جلوه میدهد. <دیگر کارگرها به دنبال براندازی طبقه بورژوا نیستند بلکه به دنبال پیوستن به انها هستند.>
هگل کار و مالکیت را هویت ساز میدانست اما مالکیت اشیاء متعدد آنها را برای ما کم اهمیت نمیکند؟ آن کسی که کم دارد اما قدر داشته هایش را میداند خوشبخت تر از کسی است که زیاد دارد و اصلا نمیداند چه دارد. نیاز مصرف را محدود و میل آن را نامحدود میکند. ما دیگر غذا را نمیخوریم. میبلعیم.🤢 برای همین لذت زندگی را نمیبریم.
در دنیای پوچی که هر چیز جدیدی یک جا دل ما را میزند و ملولمان میکند فقط درک معنایی بالاتر و لذت از جزء به جزء آن ناجی ماست. این همان معنایِ بی نهایتِ مبهمی است که رمانتیسیسم پس از حذف خدا به دنبال آن بود. شاید بد نباشد سخت تر کار کنیم چراکه لذت آسانی بعد از آن بیشتر میشود.🤗 گرچه نویسنده کاهش توقع را هم مفید میداند.
اتمام 14/5/1401
September 9, 2017
اگر در رابطه ای، کاری یا جامعه ای دیدید که نیاز یا تمایل به کنترل گری وجود دارد، احتمالا یعنی یا منافع طرفین مشترک نیستند یا کسی که به دنبال کنترل است منافع دیگری را دنبال می کند
برخلاف نیمه اول کتاب که نکته غافلگیر کننده قابل ذکری ندارد و به نوعی یادآوری کار انسان در دوران مدرن بدون پرداختن به پیچیدگی هایش نظیر نابرابری در وضع و ساعت کار است، نیمه دوم نکات جذابی دارد. مثلا مبحث تیلوریسم و مدیریت علمی و ارتباطش با شیوه کار در دنیای مدرن، طعنه جالبی است به مباحث مدیریت دانش و نظام های مدیریت کسب و کار در عصر اینترنت. یا یکی از مهمترین بحرانهای مدیریتی سالهای اخیر یعنی باب شدن شیوه های خاصی از طرزفکر و قواعد مدیریت که نوعی تجاری سازی هنر مدیریت است به طور جذابی تحلیل شده و برای این کار به تحلیل فرهنگ عامه و تجلی این طرزفکر در کتاب ها و فیلم های پرفروش هم گریزی می زند. در واقع نگاه تجاری یا تب مشاوره مدیریت را نوعی نگاه فرقه ای یا ایدئولوژیک به کار می داند که شاید در نهایت به سخت تر شدن کار برای بخشی از کارمندان منجر شود. نکته جالب دیگر در این بخش کتاب تفکیک کردن رویکرد اخلاقی و اقتصادی برای فهم واقعیت کار یا تغییرات آن است. مثلا در بحث رواج پول و بهبود اوضاع کار ناشی از آن که با توجه به منافع اقتصادی برای گروههایی خاص می تواند اوضاع اخلاقی سیستم را هم بهبود بخشد، در حالیکه نگاه اخلاقی صرف نه کافی است و نه قانع کننده
فارغ از این موارد، گاهی برخی از آمارهای مورد استفاده حتی 15 تا 20 سال قدیمی تر از سال نگارش کتاب هستند که برای چنین موضوعی قدیمی به حساب می آیند. به علاوه در فصل پایانی که خواننده انتظار نتیجه گیری دارد نقل قولهایی نه چندان نامرتبط و غیرهم سطح عرضه شده که در مقایسه با مطالب فصول پایانی پیوستگی و قانع کنندگی مناسبی ندارد
برخلاف نیمه اول کتاب که نکته غافلگیر کننده قابل ذکری ندارد و به نوعی یادآوری کار انسان در دوران مدرن بدون پرداختن به پیچیدگی هایش نظیر نابرابری در وضع و ساعت کار است، نیمه دوم نکات جذابی دارد. مثلا مبحث تیلوریسم و مدیریت علمی و ارتباطش با شیوه کار در دنیای مدرن، طعنه جالبی است به مباحث مدیریت دانش و نظام های مدیریت کسب و کار در عصر اینترنت. یا یکی از مهمترین بحرانهای مدیریتی سالهای اخیر یعنی باب شدن شیوه های خاصی از طرزفکر و قواعد مدیریت که نوعی تجاری سازی هنر مدیریت است به طور جذابی تحلیل شده و برای این کار به تحلیل فرهنگ عامه و تجلی این طرزفکر در کتاب ها و فیلم های پرفروش هم گریزی می زند. در واقع نگاه تجاری یا تب مشاوره مدیریت را نوعی نگاه فرقه ای یا ایدئولوژیک به کار می داند که شاید در نهایت به سخت تر شدن کار برای بخشی از کارمندان منجر شود. نکته جالب دیگر در این بخش کتاب تفکیک کردن رویکرد اخلاقی و اقتصادی برای فهم واقعیت کار یا تغییرات آن است. مثلا در بحث رواج پول و بهبود اوضاع کار ناشی از آن که با توجه به منافع اقتصادی برای گروههایی خاص می تواند اوضاع اخلاقی سیستم را هم بهبود بخشد، در حالیکه نگاه اخلاقی صرف نه کافی است و نه قانع کننده
فارغ از این موارد، گاهی برخی از آمارهای مورد استفاده حتی 15 تا 20 سال قدیمی تر از سال نگارش کتاب هستند که برای چنین موضوعی قدیمی به حساب می آیند. به علاوه در فصل پایانی که خواننده انتظار نتیجه گیری دارد نقل قولهایی نه چندان نامرتبط و غیرهم سطح عرضه شده که در مقایسه با مطالب فصول پایانی پیوستگی و قانع کنندگی مناسبی ندارد
December 19, 2018
۳۶۶
فورد در مصاحبه ای با روزنامه شیکاگو تریبون در سال 1916 اعلام کرد تاریخ کم و بیش مزخرف است. یک سنت است. ما به سنت نیاز نداریم. ما می خواهیم در زمان حال زندگی کنیم و تنها تاریخی که دست کم پشیزی بیرزد تاریحی است که ما امروز می سازیم.
ساختار کار در کارخانه های او کاملا مطابق با همین ذهنیت بود... مشخصه بارز کار نوعی یکنواختی کرخت کننده ذهن بود اما خورد معتقد بود که اگر فقط حقوق بالای مکفی به کارگران داده شود آنها با کمال میل زیر بار چنین نحقیری می روند
فورد در مصاحبه ای با روزنامه شیکاگو تریبون در سال 1916 اعلام کرد تاریخ کم و بیش مزخرف است. یک سنت است. ما به سنت نیاز نداریم. ما می خواهیم در زمان حال زندگی کنیم و تنها تاریخی که دست کم پشیزی بیرزد تاریحی است که ما امروز می سازیم.
ساختار کار در کارخانه های او کاملا مطابق با همین ذهنیت بود... مشخصه بارز کار نوعی یکنواختی کرخت کننده ذهن بود اما خورد معتقد بود که اگر فقط حقوق بالای مکفی به کارگران داده شود آنها با کمال میل زیر بار چنین نحقیری می روند
April 22, 2024
کتاب های فلسفه نشر گمان ، همیشه خیلی خوب بودن، همیشه نه خیلی تخصصی و فلسفی نه آبکی برای همه خوبه به نظرم باید همه این مجموعه رو بخونند.
کتاب درباره فلسفه کار هست ، اینکه کار اصلا باعث رضایتمندی ما توی زندگی میشه یا نه و اصلا نقشش توی زندگی ما چیه.
درباره دستمزد، مدیریت و حقوق و غیره هم بحث میشه، همچنین شرایط کاری.
کتاب درباره فلسفه کار هست ، اینکه کار اصلا باعث رضایتمندی ما توی زندگی میشه یا نه و اصلا نقشش توی زندگی ما چیه.
درباره دستمزد، مدیریت و حقوق و غیره هم بحث میشه، همچنین شرایط کاری.
April 9, 2018
لذت بخش و جالب بود. خیلی از سوالات من رو در مورد کار رو بسط داد و باز کرد و جوابهایی که داده شده بود رو طرح کرد. نویسنده در این کتاب از هیچ نظریه ای دفاع نکرده ، بلکه همه رو طرح کرده و نکات قوت و ضعف رو گفته .نظریاتی که خطا بودنشون مشخص شده رو ذکر کرده وخیلی خوب و روان به شرح همه چیز پرداخته.
کتاب جز کتب فلسفه عملیه و زبان ساده و روانی داره و خودنش برای کسی که چند سال در بازار کار کارکرده باشه جالب و جذابه. کسی که با دغدغه اینکه کار چیه، کار مطلوب چیه، رضایت شغلی چیه؟ این که کار کنیم بهتره یا کار نکنیم و ... به همه شاغلینی که حداقل یکی از این سوالات به ذهنشون رسیده توصیه می کنم :)
کتاب جز کتب فلسفه عملیه و زبان ساده و روانی داره و خودنش برای کسی که چند سال در بازار کار کارکرده باشه جالب و جذابه. کسی که با دغدغه اینکه کار چیه، کار مطلوب چیه، رضایت شغلی چیه؟ این که کار کنیم بهتره یا کار نکنیم و ... به همه شاغلینی که حداقل یکی از این سوالات به ذهنشون رسیده توصیه می کنم :)
November 29, 2022
کتاب کار درصدد معرفی و دفاع از نظریه خاصی درباره کار نیست، بلکه مجموعهایست از تصاویر متنوع از ابعاد مختلف کار؛ اینکه چه بوده، چه هست و چه خواهد شد.
لارس اسوندسن سعی میکند به این سؤال و دهها سؤال دیگر درباره جهان کار پاسخ دهد یا سرنخهایی بیاید برای آنکه یافتن پاسخ را برای شما سادهتر کند. زیرا تجربه کاری بهشدت وابسته به تجربه شخصی ما در زندگی دارد.
لارس اسوندسن سعی میکند به این سؤال و دهها سؤال دیگر درباره جهان کار پاسخ دهد یا سرنخهایی بیاید برای آنکه یافتن پاسخ را برای شما سادهتر کند. زیرا تجربه کاری بهشدت وابسته به تجربه شخصی ما در زندگی دارد.
April 4, 2016
این شماره از سری کنابهای تجربه و هنر زندگی به مقوله "کــــــار" می پردازد و با نگاهی فلسفی به طرح پرسشها و مباحثی در این زمینه می پردازد.
کار یکی از مولفه های هویتی شخص است و نه تنها برای تامین خواسته های بیرونی بلکه برای حس شادی و پیشرفت روانی فرد نیز اهمیت زیادی دارد.. از نظر برخی افراد شغل منبع اصلی هویت است.
لذت بردن از نوع کاری که انجام می دهیم و در واقع دلیل انجام آن برای ما اهمیت زیادی دارد و این قسمتی از معنای کل زندگی ما را در برمی گیرد. کار مطلوب هر فرد باید در پی هدف با ثباتی برای سعادت آن فرد باشد. بر طبق افسانه سیزیف کار بیهوده هولناک ترین مجازات ها است
کار چیزی فراتر از نیازهای مالی را برآورده می کند و یکی از راههای ابراز وجود ما است و به شخصیت ما شکل می دهد.
نویسنده به بیان تغییر نوع کارها و حتی تعریف رفاه در سالهای اخیر اشاره کرده است و چه بسا آنچه در جهان آینده کار محسوب می شود برای نسلهای پیشین تفریح تلقی می شد.
در این کتاب به طور کلی به تاثیر درونی کار و نقش آن در شکل گیری شخصیت و کیفیت زندگی فرد اشاره شده است و ما انسانها روزانه ساعات زیادی از عمر خود را در کنار همکارانی می گذرانیم که به نوعی بین آنها پرتاب شده ایم و تعامل ما با همکاران و محیط کاری نقش مهمی در حس رضایت ما از زندگی خواهد داشت و شاید این تغییر مشاغلی که در بین افراد نسل ما به وفور انجام می گیرد برای تامین رضایتی است که بدست نمی آید.
کار یکی از مولفه های هویتی شخص است و نه تنها برای تامین خواسته های بیرونی بلکه برای حس شادی و پیشرفت روانی فرد نیز اهمیت زیادی دارد.. از نظر برخی افراد شغل منبع اصلی هویت است.
لذت بردن از نوع کاری که انجام می دهیم و در واقع دلیل انجام آن برای ما اهمیت زیادی دارد و این قسمتی از معنای کل زندگی ما را در برمی گیرد. کار مطلوب هر فرد باید در پی هدف با ثباتی برای سعادت آن فرد باشد. بر طبق افسانه سیزیف کار بیهوده هولناک ترین مجازات ها است
کار چیزی فراتر از نیازهای مالی را برآورده می کند و یکی از راههای ابراز وجود ما است و به شخصیت ما شکل می دهد.
نویسنده به بیان تغییر نوع کارها و حتی تعریف رفاه در سالهای اخیر اشاره کرده است و چه بسا آنچه در جهان آینده کار محسوب می شود برای نسلهای پیشین تفریح تلقی می شد.
در این کتاب به طور کلی به تاثیر درونی کار و نقش آن در شکل گیری شخصیت و کیفیت زندگی فرد اشاره شده است و ما انسانها روزانه ساعات زیادی از عمر خود را در کنار همکارانی می گذرانیم که به نوعی بین آنها پرتاب شده ایم و تعامل ما با همکاران و محیط کاری نقش مهمی در حس رضایت ما از زندگی خواهد داشت و شاید این تغییر مشاغلی که در بین افراد نسل ما به وفور انجام می گیرد برای تامین رضایتی است که بدست نمی آید.
March 2, 2016
کار چه نقشی درجستجوى ما برای یک زندگی معنادار و رضایتبخش دارد؟
کار به زندگی ما احساس معناداربودن و هدفمندى میبخشد،هویتمان را شکل میدهد و برایمان شبکه ى اجتماعی میسازد.
کار به زندگی ما احساس معناداربودن و هدفمندى میبخشد،هویتمان را شکل میدهد و برایمان شبکه ى اجتماعی میسازد.
August 25, 2019
این کتاب را دو روزه به ضرورتِ کاری تحقیقاتی خواندم. علی رغمِ آغاز خوب و حتا عالی کتاب در چند فصل اول، از نیمه به بعد با افتِ شدیدی مواجه میشویم. رویکرد به شدت سطحی و تا حدی محافظهکارانه میشود و دیگر خبری از «فلسفه» هم نیست. کتاب به شکلِ رقتباری از متنِ پخته و فکری به دلنوشتهای سریع و ژورنالیستی بدل میشود.
و البته فکر میکنم این مجموعه ( کتابهای تجربه و هنر زندگی نشر گمان) به طور کلی درگیرِ این موضوع است. گرچه در ابتدای چاپِ اولین کتابها بسیار به خواندن و پیگیریِ هر جلد علاقه داشتم ، به مرور این علاقه جایش را به انتقادهای جدی داد. با محوریتِ همین اصل که چرا کتابها سطحی نزولی دارند و به شدت به لحاظ فکری و زبانی افت میکنند.
خلاصه که به نظرم در نهایت این کتاب هم بسیار ناامید کننده بود.
به خصوص در سه فصل آخر
و البته فکر میکنم این مجموعه ( کتابهای تجربه و هنر زندگی نشر گمان) به طور کلی درگیرِ این موضوع است. گرچه در ابتدای چاپِ اولین کتابها بسیار به خواندن و پیگیریِ هر جلد علاقه داشتم ، به مرور این علاقه جایش را به انتقادهای جدی داد. با محوریتِ همین اصل که چرا کتابها سطحی نزولی دارند و به شدت به لحاظ فکری و زبانی افت میکنند.
خلاصه که به نظرم در نهایت این کتاب هم بسیار ناامید کننده بود.
به خصوص در سه فصل آخر
June 2, 2017
هیچ تعریف دقیقی برای کار وجود ندارد. برای تشخیص این که فعالیتی «کار» محسوب شود یا نه٬ نمیتوانیم از معیار خاصی استفاده کنیم٬ جز تشخیص درونی خودمان. مثل خیلی چیزهای دیگر که میدانیم هستند ولی نمیتوانیم توضیحشان دهیم و در واقع دلیل وجودشان این است که همه حسش میکنیم.
در یونان باستان کار فعالیتی در شأن انسان نبود و چنانچه فردی برای ارتزاق به حرفهای مشغول بود٬ حقیر شمرده میشد. اما این دیدگاه تغییر کرد و این روزها کار بخش عمدهای از هویت ما را تشکیل میدهد.
همیشه این سوال برایم وجود داشت که چرا باید شأن اجتماعی انسانها با کارشان تعیین شود؟ در صورتی که همیشه باید افرادی باشند که کارهای به زعم ما «پست» را انجام دهند و آن کارها هم «باید» انجام شوند٬ پس چرا باید تفاوت شأن وجود داشتهباشد؟
جوابی برای این سوال توی این کتاب نبود٬ لکن با کنار هم قرار دادن فصول مختلف این کتاب٬ میشود جواب این سوال را پیدا کرد.
در این کتاب هرچند به طور ناپختهای از نظام سرمایهداری دفاع شدهست٬ اما نویسنده اعتراف میکند که در فرهنگ نظام سرمایهداری ٬ ارزش انسانها به کارشان نیست٬ به نوع مصرفشان است؛ هرچه قدر بیشتر مصرف کنید٬ از نظر اجتماعی مورد احترامترید.
و همین باعث شدهست که استانداردهای زندگی بالاتر رود و تغییر کند و با وجود زیاد شدن دستمزدها و کمتر شدن ساعت کاری٬ باز هم انسانها سعادت را احساس نکنند.
کار «همه چیز» نیست٬ افزایش درآمد بیشتر در سطوح ثروتمند و متوسط جامعه٬ پارامتر خوشبختی را افزایش نمیدهد٬ در نتیجه باید بتوانیم چیزهای مهم زندگی مان را مثل خانواده و دوستان قربانی کارمان نکنیم.
در نهایت کتاب میخواهد که خودمان به رابطه و نقش کار در زندگی شخصی خودمان برسیم٬ ولی تصویری نسبتاً واضح از کار میدهد هرچند کتاب پراکندگی زیادی دارد و نویسنده به وضوح از شاخهای به شاخهی دیگر پریدهست٬ بدون این که بتواند جمعبندی نهایی خوبی از کار دربیاورد.
× این کتاب را چندان بیطرف نمیدونم٬ ولی اطلاعات خوبی ازش به دست آوردم.
در یونان باستان کار فعالیتی در شأن انسان نبود و چنانچه فردی برای ارتزاق به حرفهای مشغول بود٬ حقیر شمرده میشد. اما این دیدگاه تغییر کرد و این روزها کار بخش عمدهای از هویت ما را تشکیل میدهد.
همیشه این سوال برایم وجود داشت که چرا باید شأن اجتماعی انسانها با کارشان تعیین شود؟ در صورتی که همیشه باید افرادی باشند که کارهای به زعم ما «پست» را انجام دهند و آن کارها هم «باید» انجام شوند٬ پس چرا باید تفاوت شأن وجود داشتهباشد؟
جوابی برای این سوال توی این کتاب نبود٬ لکن با کنار هم قرار دادن فصول مختلف این کتاب٬ میشود جواب این سوال را پیدا کرد.
در این کتاب هرچند به طور ناپختهای از نظام سرمایهداری دفاع شدهست٬ اما نویسنده اعتراف میکند که در فرهنگ نظام سرمایهداری ٬ ارزش انسانها به کارشان نیست٬ به نوع مصرفشان است؛ هرچه قدر بیشتر مصرف کنید٬ از نظر اجتماعی مورد احترامترید.
و همین باعث شدهست که استانداردهای زندگی بالاتر رود و تغییر کند و با وجود زیاد شدن دستمزدها و کمتر شدن ساعت کاری٬ باز هم انسانها سعادت را احساس نکنند.
کار «همه چیز» نیست٬ افزایش درآمد بیشتر در سطوح ثروتمند و متوسط جامعه٬ پارامتر خوشبختی را افزایش نمیدهد٬ در نتیجه باید بتوانیم چیزهای مهم زندگی مان را مثل خانواده و دوستان قربانی کارمان نکنیم.
در نهایت کتاب میخواهد که خودمان به رابطه و نقش کار در زندگی شخصی خودمان برسیم٬ ولی تصویری نسبتاً واضح از کار میدهد هرچند کتاب پراکندگی زیادی دارد و نویسنده به وضوح از شاخهای به شاخهی دیگر پریدهست٬ بدون این که بتواند جمعبندی نهایی خوبی از کار دربیاورد.
× این کتاب را چندان بیطرف نمیدونم٬ ولی اطلاعات خوبی ازش به دست آوردم.
February 11, 2020
لارس اسونسن مثل بقیه کتابهاش اینجا هم یه موضوع عادی در زندگی انسانی رو در نظر گرفته و تلاش کرده با رویکردی فلسفی و با نگاه به تاریخ و ادبیات و سینما تصویر روشنتری از این مقوله به خواننده بده. مثل بقیه کارهای اسنوسن این کتاب هم زبانی ساده داره و برای مخاطب عادی نوشته شده و اسونسن تمام تلاشش رو کرده که بدون جانبداری از یک رویکرد خاص نظرات مختلف رو بیان کنه و حتی نتیجه گیری رو هم به عهده مخاطب بذاره.
کتاب نه فصل داره، در فصل اول «از نفرین تا تکلیف، تاریخچه مختصر فلسفه کار»، فصل دوم «کار و معنا»، فصل سوم «توزیع کار»، فصل چهارم «کار و تفریح»، فصل پنجم «مدیریت شدن»، فصل ششم «دستمزد»، فصل هفتم «کار در عصر وفور»، فصل هشتم «پایان کار؟» و فصل نهم «زندگی و کار» نام داره.
و مثل همیشه بزرگترین سوال من در موجه با نوشتههای اسنوسن اینه: «اگر در ایران زندگی میکرد هم چنین نظراتی میداشت؟»
کتاب نه فصل داره، در فصل اول «از نفرین تا تکلیف، تاریخچه مختصر فلسفه کار»، فصل دوم «کار و معنا»، فصل سوم «توزیع کار»، فصل چهارم «کار و تفریح»، فصل پنجم «مدیریت شدن»، فصل ششم «دستمزد»، فصل هفتم «کار در عصر وفور»، فصل هشتم «پایان کار؟» و فصل نهم «زندگی و کار» نام داره.
و مثل همیشه بزرگترین سوال من در موجه با نوشتههای اسنوسن اینه: «اگر در ایران زندگی میکرد هم چنین نظراتی میداشت؟»
April 17, 2019
برای همة ما لحظاتی پیش آمده که آرزو کردهایم
کاش مجبور نبودیم حتی یک روز دیگر کار کنیم.
اما در واقع برای بسیاری از ما دنیای بدون کار دنیایی ملالآور و ناامیدکننده خواهد بود.
کار به زندگی ما احساس معنادار بودن و هدف مندی میدهد
، هویتمان را شکل میدهد و برایمان شبکه ای اجتماعی میسازد
. اسوندسن با گذری بر فلسفه و ادبیات و حتی سریالها و ترانههای روز
میکوشد جنبههای مختلف کار را برایمان روشنتر کند.
کاش مجبور نبودیم حتی یک روز دیگر کار کنیم.
اما در واقع برای بسیاری از ما دنیای بدون کار دنیایی ملالآور و ناامیدکننده خواهد بود.
کار به زندگی ما احساس معنادار بودن و هدف مندی میدهد
، هویتمان را شکل میدهد و برایمان شبکه ای اجتماعی میسازد
. اسوندسن با گذری بر فلسفه و ادبیات و حتی سریالها و ترانههای روز
میکوشد جنبههای مختلف کار را برایمان روشنتر کند.
November 6, 2017
فرض کنید میخواستید کتابی در مورد کار بنویسید، چطور این کار رو انجام میدادید؟
*- خودتان دست به کارهای مختلف میزدید و یادداشت هایی برمیداشتید؟ تجربه ای کسب میکردید؟ شهودی در کاری دست میداد و بعد دست به قلم میبردید؟
*- نظر فلاسفه جامعه شناسان و بزرگان دینی و ... در مورد کار را مرور می کردید و بعد دست به قلم می بردید؟
*- در تجارب و گزارش های دیگران مثل خاطرات، دل نوشته ها، دوستان و اشنایان و ... تامل میکردید و کتابی می نوشتید؟
خب در مجموع میشه گفت این کتاب ترکیبی از هر سه ی این هاست. برای من که اشنایی قبلی با کتاب های فلسفی داشتم این کتاب متفاوت بود. تصورم از کتاب های فلسفی چیزی شبیه به شهود و اشراق هایی ناشی از تجربه ی نزدیک با یک موضوع بود که فیلسوف با تامل و تعمق در ان موضوع به دریافت هایی عمیق تر دست می یابد. اغلب یک وجه مغفول از موضوع روشن میشود گاهی حتی به قیمت دیده نشدن وجوه دیگر. خواندن کتاب های فلسفی به خصوص انهایی که به زبان فنی تری نوشته می شوند اغلب سخت و دشوار است گاهی درون انتزاعیات گم میشوی و گاهی هم از بیش از حد گیر دادن های فیلسوف به برخی جزئیات ملول!
البته تجربه ی خواندن این کتاب اصلا شباهتی به کتاب های فلسفی نداشت. زبان غیر فنی و بسیار روان بود. منابع و موضوعاتی که نویسنده روی ان ها دست گذاشته بود بسیار وسیع و متنوع بودند. سر راست شسته رفته و البته مختصر به وجوه مختلف کار آن هم از نگاه های مختلف پرداخته بود.
هر چند خود نویسنده این را حسن کتاب میشمرد اما من فکر میکنم بهتر بود نویسنده هم حرفش را می زد نه این که تنها خوب و بد استدلال های مختلف را نشان دهد. البته که به صورت ضمنی برخی باورهای نویسنده را میتوان پیدا کرد مثلا در اعتقادش به سرمایه داری و رد نظرات مارکس (در مورد اینده ی تاریک کارگر در سرمایه داری) یا مثلا در کار و معنا، ان جا که نویسنده اعتقاد دارد بخش مهمی از معنایی که هر کس در زندگی دنبال ان است در کار خواهد یافت کار محفلی برای به فعل درامدن استعداد های درونی ماست و ... اما هم چنین به وجه منفی این استدلال کار و معنا هم توجه دارد جایی که شرکت ها و تئوری های مدیریتی کار را تنها منبع کسب معنا برای شما جا بزنند و از سایر منابع معنابخشی زندگی خودتان غفلت کنید.
یک ویژگی دیگر این کتاب به نظرم عملگرایی، واقع گرایی و شاید تا حدودی فایده گرایی بود. آنچه اغلب از فیلسوف سراغ داریم کسی است که بیش از هر چیز به حقیقت پایند است. اما در این کتاب نویسنده این طور نیست، مثلا جایی در مورد این که چه معیاری برای تعیین دستمزد درست است راه حل های مختلفی مثل شایسته سالاری، نسبت استعداد به تلاش، بر حسب نیاز و ... را ردیف میکند اما دست اخر خیلی زود نتیجه میگیرد چون این ها عملی نیستند همان برحسب ساعت و نیاز بازار (ایده ی سرمایه داری) عملی تر است.
گاهی هم نویسنده از تجربه هایش می گوید و توصیه های شخصی جالبی دارد، مثلا میگوید وقتی برای کاری که برایتان معنا دار است و پیش از این داوطلبانه انجام میدادید، قرار باشد اندکی هم پول بگیرید آن را از یک فعالیت معنا دار به شغلی کم درامد تبدیل کرده ایم! پس مراقب باشیم مهمترین علاقه ی زندگی مان را تبدیل به شغلمان نکنیم.
وقتی به فصل اخر کتاب (کار و زندگی) می رسیم، شباهت نویسنده به فیلسوف ها کمتر هم میشود. و بیشتر شبیه یک روان شناس با شما گفت و گو می کند. توصیه ها اخلاقی تر می شودند.
کتاب پر از امار های جالب، فکت های تاریخی عجیب است که سعی دارد تصور ما از کار در گذشته و امروز را اصلاح کند. کلا نویسنده اعتقاد دارد اوضاع بهتر شده. لا به لای کتاب داستان های جالبی در مورد کمپانی های فورد و ... پیدا میشه که لذت بخشند. در برخی فصل ها مثل فصل دستمزد و توزیع کار نویسنده به اثر ترفیع، افزایش درامد، ساعات کاری و ... در رضایت و خوشبختی شخصی با استناد به مطالعات دانشگاهی می پردازد.
در مجموع میتوان گفت این کتاب همانطور که مجموعه ی «تجربه و هنر زندگی« یا فلسفه برای زندگی ناشر ادعا دارد به واقع گونه ای کتب فلسفی را ارایه میدهد که در ایران مغفول مانده کتاب های فلسفی برای زندگی و انضمامی تر. تحلیل های عمیق و ژرف اندیشی هایی در باره ی مسایلی که روزمره با ان ها درگیریم. کتاب هایی که به ما در حل مشکلات و فهم جهان کمک میکنند اما نه به سخیفی کتاب های خودیاری و روان شناسی! :P
یکی از نقاط قوت خیلی خوب کتاب هم، فهرست کتاب های پیشنهادی ای است که برای مطالعه حول فلسفه ی کار ارایه داده. فهرستی متتنوع از متون جامعه شناسی تا فلسفه و گزارش های روزانه و ...
فهرست کتاب و خلاصه گزینشی من از هر فصل رو زیر میتونید ببینید:
*- خودتان دست به کارهای مختلف میزدید و یادداشت هایی برمیداشتید؟ تجربه ای کسب میکردید؟ شهودی در کاری دست میداد و بعد دست به قلم میبردید؟
*- نظر فلاسفه جامعه شناسان و بزرگان دینی و ... در مورد کار را مرور می کردید و بعد دست به قلم می بردید؟
*- در تجارب و گزارش های دیگران مثل خاطرات، دل نوشته ها، دوستان و اشنایان و ... تامل میکردید و کتابی می نوشتید؟
خب در مجموع میشه گفت این کتاب ترکیبی از هر سه ی این هاست. برای من که اشنایی قبلی با کتاب های فلسفی داشتم این کتاب متفاوت بود. تصورم از کتاب های فلسفی چیزی شبیه به شهود و اشراق هایی ناشی از تجربه ی نزدیک با یک موضوع بود که فیلسوف با تامل و تعمق در ان موضوع به دریافت هایی عمیق تر دست می یابد. اغلب یک وجه مغفول از موضوع روشن میشود گاهی حتی به قیمت دیده نشدن وجوه دیگر. خواندن کتاب های فلسفی به خصوص انهایی که به زبان فنی تری نوشته می شوند اغلب سخت و دشوار است گاهی درون انتزاعیات گم میشوی و گاهی هم از بیش از حد گیر دادن های فیلسوف به برخی جزئیات ملول!
البته تجربه ی خواندن این کتاب اصلا شباهتی به کتاب های فلسفی نداشت. زبان غیر فنی و بسیار روان بود. منابع و موضوعاتی که نویسنده روی ان ها دست گذاشته بود بسیار وسیع و متنوع بودند. سر راست شسته رفته و البته مختصر به وجوه مختلف کار آن هم از نگاه های مختلف پرداخته بود.
هر چند خود نویسنده این را حسن کتاب میشمرد اما من فکر میکنم بهتر بود نویسنده هم حرفش را می زد نه این که تنها خوب و بد استدلال های مختلف را نشان دهد. البته که به صورت ضمنی برخی باورهای نویسنده را میتوان پیدا کرد مثلا در اعتقادش به سرمایه داری و رد نظرات مارکس (در مورد اینده ی تاریک کارگر در سرمایه داری) یا مثلا در کار و معنا، ان جا که نویسنده اعتقاد دارد بخش مهمی از معنایی که هر کس در زندگی دنبال ان است در کار خواهد یافت کار محفلی برای به فعل درامدن استعداد های درونی ماست و ... اما هم چنین به وجه منفی این استدلال کار و معنا هم توجه دارد جایی که شرکت ها و تئوری های مدیریتی کار را تنها منبع کسب معنا برای شما جا بزنند و از سایر منابع معنابخشی زندگی خودتان غفلت کنید.
یک ویژگی دیگر این کتاب به نظرم عملگرایی، واقع گرایی و شاید تا حدودی فایده گرایی بود. آنچه اغلب از فیلسوف سراغ داریم کسی است که بیش از هر چیز به حقیقت پایند است. اما در این کتاب نویسنده این طور نیست، مثلا جایی در مورد این که چه معیاری برای تعیین دستمزد درست است راه حل های مختلفی مثل شایسته سالاری، نسبت استعداد به تلاش، بر حسب نیاز و ... را ردیف میکند اما دست اخر خیلی زود نتیجه میگیرد چون این ها عملی نیستند همان برحسب ساعت و نیاز بازار (ایده ی سرمایه داری) عملی تر است.
گاهی هم نویسنده از تجربه هایش می گوید و توصیه های شخصی جالبی دارد، مثلا میگوید وقتی برای کاری که برایتان معنا دار است و پیش از این داوطلبانه انجام میدادید، قرار باشد اندکی هم پول بگیرید آن را از یک فعالیت معنا دار به شغلی کم درامد تبدیل کرده ایم! پس مراقب باشیم مهمترین علاقه ی زندگی مان را تبدیل به شغلمان نکنیم.
وقتی به فصل اخر کتاب (کار و زندگی) می رسیم، شباهت نویسنده به فیلسوف ها کمتر هم میشود. و بیشتر شبیه یک روان شناس با شما گفت و گو می کند. توصیه ها اخلاقی تر می شودند.
کتاب پر از امار های جالب، فکت های تاریخی عجیب است که سعی دارد تصور ما از کار در گذشته و امروز را اصلاح کند. کلا نویسنده اعتقاد دارد اوضاع بهتر شده. لا به لای کتاب داستان های جالبی در مورد کمپانی های فورد و ... پیدا میشه که لذت بخشند. در برخی فصل ها مثل فصل دستمزد و توزیع کار نویسنده به اثر ترفیع، افزایش درامد، ساعات کاری و ... در رضایت و خوشبختی شخصی با استناد به مطالعات دانشگاهی می پردازد.
در مجموع میتوان گفت این کتاب همانطور که مجموعه ی «تجربه و هنر زندگی« یا فلسفه برای زندگی ناشر ادعا دارد به واقع گونه ای کتب فلسفی را ارایه میدهد که در ایران مغفول مانده کتاب های فلسفی برای زندگی و انضمامی تر. تحلیل های عمیق و ژرف اندیشی هایی در باره ی مسایلی که روزمره با ان ها درگیریم. کتاب هایی که به ما در حل مشکلات و فهم جهان کمک میکنند اما نه به سخیفی کتاب های خودیاری و روان شناسی! :P
یکی از نقاط قوت خیلی خوب کتاب هم، فهرست کتاب های پیشنهادی ای است که برای مطالعه حول فلسفه ی کار ارایه داده. فهرستی متتنوع از متون جامعه شناسی تا فلسفه و گزارش های روزانه و ...
فهرست کتاب و خلاصه گزینشی من از هر فصل رو زیر میتونید ببینید:
January 11, 2023
حقیقتاً تصور نمیکردم مسائلی مثل فضیلت تلقی شدن کار هم ریشه در تفکر مذهبی (پروتستانیسم) داشته باشه، مثل خیلی از تفکرات رایج امروزهی دیگهای که خیلیها باورشون دارن و حتی نمیدونن چرا باور دارن، یا این افکار از کجا ریشه گرفته. و چه جالب که زمانی نگرش بد هم به کار بوده، و این نیست که همیشه فضیلت تلقی میشده، بلکه از زمان تفکرات پروتستانتیسم این ایده رایج شده. واقعاً تا چه حد زیادی خیلی از تفکرات رایج امروزه ما که خیلی راحت قبولشون کردیم از همین شاخههای مختلف مسیحیت ریشه گرفتن.
مسائل روزمره و بهظاهر بدیهیای وجود دارن که همه به سادگی قبول میکنیم و از کنارشون رد میشیم، اما با مطالعه برخی کتابها دیگه نمیتونیم مثل قبل به اونها نگاه کنیم و نوعی جرقه و آگاهی (شاید جزئی) درونمون شکل میگیره؛ کار یکی از همون مسائله، و این کتاب هم یکی از همون کتابها.
"امروزه کمتر کسی هست که گمان کند کارش وظیفهای مذهبی است، اما برخی از ابعاد این ایده هنوز باقی مانده، از جمله باور به اینکه سختکوشی میتواند نشانه اخلاقی بودن فرد باشد."
اسونسن بهشکل خیلی جالبی درباره کار، ریشههای کار، معنی اون، اصلا چرا باید کار کنیم و از این قبیل مسائل در این کتاب فلسفهپردازی و در کل تحقیق کرده و به کتب و اندیشههای بسیار مختلفی هم اشاره میکنه. شخصا معتقدم از اون آثاریه که بعد از مطالعهاش نمیتونید همون نگرش قبلی رو که نسبت به کار داشتید حفظ کنید.
.
جالبه که مارکس متأخر بر خلاف مارکس جوان که اسمیت رو نقد میکرد و فرار از بیگانگی در کار رو ممکن میدونست، بیگانگی رو اجباری میدونست و خودش هم فهمیده بود که اسمیت درست میگفته و گار به هر حال باعث مرگ خلاقیت و تفریح این چیزا میشه. هرچند تو جوامع سرمایهداری امروزی میبینیم که کار روز به روز بیشتر شبیه به ارمانهای مارکس میشن، یعنی لذت و رضایت از کار و کمتر شدن بیگانگی، سرمایهداری خیلی بهتر از کمونیسم عمل کرده.
.
بحث گستردهای پیرامون افزایش توقع نسلهای فعلی برای داشتن زندگی بهتر وجود داره و این رو مقایسه میکنه با ساعات کاری خیلی بیشتر گذشته و رفاه خیلی بالاتر این عصر، در واقع اسونسن میگه که جهان روز به روز به سمت رفاه رفته و ساعات کار هم کمتر شده، ولی ما آدما هستیم که توقعاتمون از زندگی خیلی افزایش پیدا کرده، حتی نسبت به همین چهل پنجاه سال پیش. البته، تا پیش از ظهور سرمایهداری و در قرون وسطی، ساعات کاری خیلی کم بوده، ولی کاپیتالیسم از زمان ظهورش مدام ساعات کاری رو افزایش داد.
.
حقیقتا میخواستم پنج ستاره بهش بدم، ولی با توجه به تعریفی که از جهانِ امروزی، اونم فقط مبتنی بر جامعه غربیِ ایدهآل در ذهنش به تصویر میکشه که شرایط اقتصادی خیلی عالی شده و این حرفا (فصل کار در عصر وفور) یه ستاره ازش کم میکنم، چون اسونسن تو این فصل ادعا میکنه که فقر کمه، آدم تو یک کار مشخص بمونه زود پله های رشد رو طی میکنه و حقوقش حسابی بالا میره و خلاصه هیچکس همیشه فقیر نخواهد بود، واقعا چرت نیست؟ خودتون ابن فصل رو بخونید متوجه میشید، واقعا این کتاب رو دوست داشتم تا اینکه این فصل رو خوندم.
مسائل روزمره و بهظاهر بدیهیای وجود دارن که همه به سادگی قبول میکنیم و از کنارشون رد میشیم، اما با مطالعه برخی کتابها دیگه نمیتونیم مثل قبل به اونها نگاه کنیم و نوعی جرقه و آگاهی (شاید جزئی) درونمون شکل میگیره؛ کار یکی از همون مسائله، و این کتاب هم یکی از همون کتابها.
"امروزه کمتر کسی هست که گمان کند کارش وظیفهای مذهبی است، اما برخی از ابعاد این ایده هنوز باقی مانده، از جمله باور به اینکه سختکوشی میتواند نشانه اخلاقی بودن فرد باشد."
اسونسن بهشکل خیلی جالبی درباره کار، ریشههای کار، معنی اون، اصلا چرا باید کار کنیم و از این قبیل مسائل در این کتاب فلسفهپردازی و در کل تحقیق کرده و به کتب و اندیشههای بسیار مختلفی هم اشاره میکنه. شخصا معتقدم از اون آثاریه که بعد از مطالعهاش نمیتونید همون نگرش قبلی رو که نسبت به کار داشتید حفظ کنید.
.
جالبه که مارکس متأخر بر خلاف مارکس جوان که اسمیت رو نقد میکرد و فرار از بیگانگی در کار رو ممکن میدونست، بیگانگی رو اجباری میدونست و خودش هم فهمیده بود که اسمیت درست میگفته و گار به هر حال باعث مرگ خلاقیت و تفریح این چیزا میشه. هرچند تو جوامع سرمایهداری امروزی میبینیم که کار روز به روز بیشتر شبیه به ارمانهای مارکس میشن، یعنی لذت و رضایت از کار و کمتر شدن بیگانگی، سرمایهداری خیلی بهتر از کمونیسم عمل کرده.
.
بحث گستردهای پیرامون افزایش توقع نسلهای فعلی برای داشتن زندگی بهتر وجود داره و این رو مقایسه میکنه با ساعات کاری خیلی بیشتر گذشته و رفاه خیلی بالاتر این عصر، در واقع اسونسن میگه که جهان روز به روز به سمت رفاه رفته و ساعات کار هم کمتر شده، ولی ما آدما هستیم که توقعاتمون از زندگی خیلی افزایش پیدا کرده، حتی نسبت به همین چهل پنجاه سال پیش. البته، تا پیش از ظهور سرمایهداری و در قرون وسطی، ساعات کاری خیلی کم بوده، ولی کاپیتالیسم از زمان ظهورش مدام ساعات کاری رو افزایش داد.
.
حقیقتا میخواستم پنج ستاره بهش بدم، ولی با توجه به تعریفی که از جهانِ امروزی، اونم فقط مبتنی بر جامعه غربیِ ایدهآل در ذهنش به تصویر میکشه که شرایط اقتصادی خیلی عالی شده و این حرفا (فصل کار در عصر وفور) یه ستاره ازش کم میکنم، چون اسونسن تو این فصل ادعا میکنه که فقر کمه، آدم تو یک کار مشخص بمونه زود پله های رشد رو طی میکنه و حقوقش حسابی بالا میره و خلاصه هیچکس همیشه فقیر نخواهد بود، واقعا چرت نیست؟ خودتون ابن فصل رو بخونید متوجه میشید، واقعا این کتاب رو دوست داشتم تا اینکه این فصل رو خوندم.
May 23, 2018
ما احتمالا داریم در اولین جامعهای زندگی میکنیم که مردمش صرفا به این دلیل سعادتمند نیستند که نمیتوانند سعادت تمامعیار را محقق سازند. ناکامی در دستیابی به سعادتی تمامعیار -که آرمانی کاملا غیرواقعبینانه است- فی نفسه ما را بدبخت میکند.
وقتی نیازهای ما مصرف را کنترل میکنند، مصرف محدود است، اما وقتی امیال ما مصرف را کنترل میکنند، مصرف نامحدود است. هرگز به خط پایان نزدیک نخواهیم شد. هرگز کاملا ارضا نخواهیم شد.
یأس ریشه در توقع دارد و اگر توقعات ما خیلی بالا باشد، احتمال اینکه مأیوس شویم خیلی بیشتر میشود. اگر انتظار داشته باشیم که کار معنایی غایی به زندگی ما ببخشد، مأیوس خواهیم شد. همین در مورد عشق، دوستی، هنر و همه چیزهای دیگر هم صدق میکند. هیچ معنای غایی وجود ندارد. هیچ چیز فینفسه کامل نیست.
وقتی نیازهای ما مصرف را کنترل میکنند، مصرف محدود است، اما وقتی امیال ما مصرف را کنترل میکنند، مصرف نامحدود است. هرگز به خط پایان نزدیک نخواهیم شد. هرگز کاملا ارضا نخواهیم شد.
یأس ریشه در توقع دارد و اگر توقعات ما خیلی بالا باشد، احتمال اینکه مأیوس شویم خیلی بیشتر میشود. اگر انتظار داشته باشیم که کار معنایی غایی به زندگی ما ببخشد، مأیوس خواهیم شد. همین در مورد عشق، دوستی، هنر و همه چیزهای دیگر هم صدق میکند. هیچ معنای غایی وجود ندارد. هیچ چیز فینفسه کامل نیست.
September 3, 2022
4/5
نصف ستاره بیشتر، برای فصل ششم، دستمزد.
نصف ستاره بیشتر، برای فصل ششم، دستمزد.
April 15, 2020
قسمت هایی از این کتاب رو قبلا خونده بودم . کتاب بسیار جالبی هستش و جواب بسیاری از سوالاتم رو در ارتباط با کار از دیدگاههای مختلف و از منظر جوامع مختلف توی این کتاب یافتم . در کل کتاب دوست داشتنی هست و فکر میکنم قبل از ورود به یک شغل حتما چند بار دیگر رجوع خواهم کرد به این کتاب.
August 8, 2022
مروری بر مفهوم کار و رابطه ما با آن
September 1, 2018
كتاب خوبيه با موضوعي خاص! البته كار و كار كردن و كارگر اصلا موضوع جديدي نيست! نويسنده تو اين كتاب كار رو نه به عنوان وسيله استثمار كارگر بلكه بعنوان پديده اي در عصر مدرن و بعد از مدرنيته بررسي ميكنه. از اين نظر كه نويسنده جوامع اينچنيني رو بررسي ميكنه تا حدودي براي خواننده ايراني خارج از موضوع بحث ميشه. مثلا كار در عصر وفور كه به نظر من بهترين فصل كتاب هست و يا سياست هاي شغلي و حرفه اي كه در شركتهاي غربي طراحي و اجرا ميشه.
نويسنده جست و جوي غايت زندگي رو در مسئله كار رو از پايه اشتباه ميدونه و سعي داره بگه مسئله كار يكي از مسائل زندگيه نه همه چيز. اصل مسئله اينه كه ما با كار كردن كالايي يا خدمتي رو توليد ميكنيم كه بعنوان بروز و اثر خودمون در دنيا تلقي ميشه. هميشه بين اونچيزي كه هستيم و اون اثري كه ميذاريم فاصله هست و مشكل از اينجا شروع ميشه. اثر اين اتفاق ياس و سرخوردگي از شغل فعلي و رفتن دنبال شغل جديد هست. و رضايتي كه هرگز به دست نمياد.
آخر كتاب از قول اسكار وايلد ميگه:
در اين دنيا فقط دو تراژدي وجود دارد: يكي نرسيدن به چيزي است كه ميخواهي، و ديگري رسيدن به آن. اين دومي خيلي بدتر است. تراژدي واقعي همين است.
نويسنده جست و جوي غايت زندگي رو در مسئله كار رو از پايه اشتباه ميدونه و سعي داره بگه مسئله كار يكي از مسائل زندگيه نه همه چيز. اصل مسئله اينه كه ما با كار كردن كالايي يا خدمتي رو توليد ميكنيم كه بعنوان بروز و اثر خودمون در دنيا تلقي ميشه. هميشه بين اونچيزي كه هستيم و اون اثري كه ميذاريم فاصله هست و مشكل از اينجا شروع ميشه. اثر اين اتفاق ياس و سرخوردگي از شغل فعلي و رفتن دنبال شغل جديد هست. و رضايتي كه هرگز به دست نمياد.
آخر كتاب از قول اسكار وايلد ميگه:
در اين دنيا فقط دو تراژدي وجود دارد: يكي نرسيدن به چيزي است كه ميخواهي، و ديگري رسيدن به آن. اين دومي خيلي بدتر است. تراژدي واقعي همين است.
February 16, 2015
چه بسا مفاهیمی کاملا بدیهی و به ظاهر پیش پا افتاده که خیال میکنیم به تمام زوایاش اشراف داریم. ولی زهی خیال باطل! نمونه ش کار، حقوق و رفاه مادی... این کتاب یه تلنگر درست و حسابی به انتظارات مادی ما از کار و زندگی هست.
June 10, 2015
سوال هایت را جواب نمی دهد اما خوش بین ترت می کند
Read
September 27, 2016اگر مثل من در ابتدای دهه سی سالگی هستید و اولین دغدغه تون کار هست، توصیه می کنم موقع خوندن این کتاب سعی کنید روحیه محکمی داشته باشید.
September 27, 2020
يك جنبه از معنايابي در كار، لذت بردن از خود آن فعاليت در حين انجام دادنش است. اين نوع معنا معمولاً خيلي زود از بين مي رود. به جز اين پرسشي بزرگ تر و وجودي تر هم مطرح است و آن دليل كاري است كه انجام مي دهيم. اينكه واقعا زندگي مان غني و معنا دار است؟ دامنه اين سوال قطعا گسترده تر از صرفاً كار ماست. اين سوال در مورد كل زندگي ماست.
***
وقتي نيازهاي ما مصرف را كنترل مي كنند، مصرف محدود است، اما وقتي اميال ما مصرف را كنترل مي كنند، مصرف نامحدود است. هرگز به خط پايان نزديك نخواهيم شد.
***
وقتي نيازهاي ما مصرف را كنترل مي كنند، مصرف محدود است، اما وقتي اميال ما مصرف را كنترل مي كنند، مصرف نامحدود است. هرگز به خط پايان نزديك نخواهيم شد.
Read
November 1, 2025Doesn’t set out to do anything overly comprehensive, but I appreciate its willingness to ask some of the hard questions from a more leftist perspective which I feel like we are devoid now. We can’t question the potential mechanisms or viability of socialism because that’s ceding defeat
January 21, 2019
اینجا حالا نوبت ماست که ببینیم از کار و زندگی چه می خواهیم! نگاه مثبت و فلسفی خوبی به مسائل مربوط به کار دارد.
Read
March 13, 2024مینویسم
الان یه چیز جالب پیدا کردم، تمومش کنم میام مینویسم.
الان یه چیز جالب پیدا کردم، تمومش کنم میام مینویسم.
October 26, 2024
کتاب جالبی هست اما سال 2008 چاپ شده و از آنجایی که "کار" جزو موضوعاتِ دائماً درحال تحول است، این کتاب، از دیدگاه من، تاحدودی قدیمی شده و به آدم حس سفر در زمان میدهد :)
اما بهرحال کتاب جالبی هست و بعضی از فصلهایش مثل فصل "کار و تفریح" خیلی قشنگ و پرمحتواست.
اما بهرحال کتاب جالبی هست و بعضی از فصلهایش مثل فصل "کار و تفریح" خیلی قشنگ و پرمحتواست.
November 28, 2017
هر چند لزومی به این کار نیست، نویسنده تفکر خاص و جهت گیری مشخصی در رابطه با نظریاتی که در مورد کار از گذشته بیان می کند ندارد. کتابهایی از این جنس غالبا همینگونه اند نباید چنین انتظاری داشت. جستارهای در باب کار که با تجربیات شخصی نویسنده همراه می شود، گاه بسیار الهام بخش از بریده متن های فلاسفه و صاحبان تفکر گذشته و گاه در کل بدون انگیزشی مشخص.
Displaying 1 - 30 of 61 reviews