First published in 1972, this work examines the complex concept of metaphor. It defines the term by placing the various key ideas about the nature of metaphor in their literary and social context, and in doing so, it traces the developing history of the concept. This account has considerable range, beginning with Aristotle and ending with the work of modern linguist and anthropologists. From this analysis emerge two opposed yet complementary the classical view of metaphor, which sees metaphor as a detachable device imported into language, and the romantic view, which sees metaphor as inseparable from language. This book will be of interest to those studying English literature and language.
طبق توضیحاتش، این یه مجموعه چندجلدی به اسم The critical idiom هست و هر جلد به شکل جمعوجور به یه موضوع میپردازد نقطه
اینکه بحث مقایسه صنایع مختلف ادبی رو باز کرد و اوایلش دوباره تفاوت استعاره و تشبیه و ایهام تقریبا یادم اومد -هرچند به سختترین شکل ممکن-، خوب بود. نقلقولهای خیلی قشنگی داشت که وجود استعاره درشون واقعا زیباشون کرده بود و مخصوصا چند قسمت سارکستیک که باعث شد نیشخندی هم بزنم. روایتشو خیلی خوب کرونولوژیک تعریف کرده بود. اما؟ اما اونقدرا واسه من مفید نبود. من با دیدگاه زبانشناسانه به متافور خریدمش اما دیدم مربوط به ادبیاته. و هرچقدر ادبیات-خوانی به شکل رمان رو دوست دارم، از شکل اکادمیکش هیچ خوشم نمیاد. البته که اگه کسی باهام در موردش حرف بزنه اون هم به طرزی شیرین، با جون و دل گوش میدم، اما اینکه خودم در این فیلد کتابی بخرم، نه، مگر همینجوری به اشتباه -ذوقِ دیدن تیتر مغزمو کور کرد و خیلی متن رو قبل خرید چک نکردم :|-.
ترجمه هم به همین دلیل به شدت برای من کسلکننده بود و خیلی جاها اسکیم کردم چون واقعا به درد فیلد من نمیخورد و من وقتم رو بیش از اینها دوست دارم و خدایان را شکر که حجمش هم کم بود چون به احترام اسمش دلم نمیخواست نصفه رهاش کنم بره رییس :))
آهان! رفرنسهای آخرشو دوست داشتم و اسم چندتا کتابو برداشتم! قسمت شدیدا مورد علاقهم در کتابها :))
برم ببینم کی دور و برم رشتهش ادبیات فارسیه اینو بدم بهش... کاش حواسمو بیشتر جمع کنم :( خوب شد جلد آیرونیشو همون روز نخریدم! -_-
خب انتظار داشتم دربارهی استعاره از منظر زبانشناسی بیشتر صحبت بشه که خب تقریباً صحبت خاصی نشد. حتی انتظار داشتم کمی تحلیلی و به دور از کلیگویی بحث بشه که اونم نشد. البته این آخری تقصیر مؤلف نبود چون فیلسوفانی که نظراتشون رو طرح کردن بعضاً به ذکر کلیات بسنده کرده بودن یا دست کم اینطور نقل شده. باز صد رحمت به ارسطو که بسیار جزئیتر به این موضوع پرداخته بود. کل داستان استعاره از منظر زبانشناسی محدود شده بود به یک زیرفصل که اون هم تقریباً چیزی برای بیان نداشت. منظورم اینه چهارتا دستهبندی هم نداشت.
وقتی جمعآوری نظرات و معرفیشون انقدر محدود و ناقص باشه، حاصل میشه فصل آخر کتاب که «نتیجهگیری» است و میگه دو دیدگاه دربارهی استعاره وجود داره؛ یکی دیدگاه کلاسیک و دومی دیدگاه رمانتیک. در حالی که دیدگاه زبانشناسانه به استعاره نه کلاسیکه و نه رمانتیک. دیدگاه کلاسیک میگه استعاره یه چیز «جدا شدنی» از زبانه و غالباً برای زیبا کردن کلام به کار میره. دیدگاه رمانتیک میگه «زبانْ بهشدت استعاری است». نویسنده باید دیدگاه سوم رو هم مطرح میکرد که از منظر بسیاری از زبانشناسان یا دست کم زبانشناسان شناختی، استعاره نه چیزی جداشدنی و زینتیه، نه همهچیز استعاریه. البته زبانشناسان شناختی میگن که استعاره در نظام مفهومی ما بسیار مهمه و خیلی از مفاهیم انتزاعی (مثل وقت) رو به یاری مفاهیم انضمامی (مثل طلا) میفهمیم. اینجاست که استعارهی «وقت طلاست» پدید میآد.
largely v good v brief survey of metaphor tho comes off the rails a little in the 20thC and the anthropological/linguistic turn. his brief survey of structuralism also good.