یادگیری را یاد گرفتن؛ فراشناخت و تامل در روشهای مطالعه و یادگیری
0- ما بسیار تلاش میکنیم: کتاب میخوانیم، مقاله مطالعه میکنیم، در کلاسها حاضر میشویم و هر کاری که از دستمان برمیآید انجام میدهیم تا یاد بگیریم. تلاش امری ارزشمند است، اما گاهی به حرکتی بیهدف و بیحاصل تبدیل میشود. ما تلاش میکنیم اما به هدف نمیزنیم، زیرا دربارهی «چرایی» و «چگونگی» این تلاش تأمل نکردهایم.
1- دکتر سیف از نامهای شناختهشده در روانشناسی آکادمیک ایران است. او در حوزههای روانشناسی رشد، آموزش و شناختی، از جمله متخصصان و اساتید معتبری است که آثار متعدد و مفصلی دارد. در این کتاب که تلفیقی از ترجمه و تالیف است، سیف در دو بخش به بررسی یادگیری و مطالعه میپردازد.
2- در حدود چهل صفحهٔ نخست، نویسنده میکوشد مفاهیم اصلی یادگیری را شرح دهد تا خواننده با مباحث فراشناخت آشنا شود. فراشناخت به معنای شناخت سازوکارهای شناختی انسان است. نویسنده از تعریف کلاسیک و مشهور حافظه سخن میگوید، فراموشی را تبیین میکند و توضیح میدهد تا خواننده که قرار است با مطالعه این کتاب به یادگیرندهای فعال و آگاه تبدیل شود، با مفاهیم پایهای آشنا گردد. در ادامه، نویسنده در دو بخش، راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری را معرفی میکند.
در فصل راهبردهای شناختی، این مباحث ارائه میشوند:
تعریف راهبردهای یادگیری: راهبرد یا استراتژی، یک برنامه یا نقشه کلی است که از مجموعهای عملیات تشکیل شده و برای رسیدن به هدفی معین طراحی شده است. برای دستیابی به راهبردهای یادگیری، لازم است تکنیکهای شناختی و فراشناختی را فرابگیریم.
تعریف شناخت: میتوان آن را فرایندها یا جریانهایی تعریف کرد که به کمک آنها یادگیری، یادآوری و تفکر صورت میپذیرد.
تعریف فراشناخت: فراشناخت به «دانستنِ دانستن» میپردازد. به تعریف سیف، فراشناخت شامل سه نوع دانش است: 1. دانش مربوط به خود یادگیرنده: شامل تواناییهای شناختی، عادتهای رفتاری و علایق او؛ 2. دانش مربوط به تکلیف یا موضوع یادگیری: شناخت رفتار مناسب با موضوعات و منابع درسی مختلف؛ 3. دانش مربوط به راهبردها و تکنیکهای یادگیری مختلف و چگونگی استفاده از آنها.
پس از این تعاریف، سیف به معرفی راهبردهای شناختی مشهور میپردازد:
تکرار و مرور: برای یادگیری، تکرار و مرور اصولی و منظم بسیار اهمیت دارد. هدف از تکرار، انتقال دادهها به حافظه بلندمدت است. بارها پیش میآید که گمان میکنیم مطلبی را «فراموش» کردهایم، در حالی که شاید هرگز آن اطلاعات را به درستی جذب نکرده و به حافظه بلندمدت منتقل نکرده بودیم که بتوان فراموشش کرد!
برای نمونه، من از پیشمطالعه منابع درسی به عنوان راهبردی برای مرور و تکرار استفاده میکنم. در مقطع کارشناسی که تدریس اساتید غالباً به تکرار مفاد کتاب محدود میشود، پیشخوانی باعث میشود بازشنیدن مباحث در کلاس، یک مرور آموزشی مؤثر باشد.
از مرورهای جذاب برای من در مطالعه کتابهای فلسفی، رویهی چندبارهخوانی هدفمند است. منظورم چیست؟ خواندن متن فلسفی حوصله و شکیبایی میطلبد؛ نه فقط تمرکز، که تمام وجود آدم را میخواهد. وقتی عبارتی از یک متن فلسفی را میخوانم، در حین خوانش تأمل میکنم: آیا ارزش توقف دارد؟ اگر داشت، مکث میکنم، عبارت را بازخوانی میکنم و اگر ارزشمند بود، تصمیم به خطکشی میگیرم. در حین خطکشی نیز دوباره عبارت را میخوانم. این رویه اگرچه سرعت مطالعه را کاهش میدهد، اما اگر متن ارزش چنین تأملی را داشته باشد، آن عبارت در ذهن حک خواهد شد. مرور و تکرار، نباید باری به هر جهت باشد، بلکه باید با تأمل همراه باشد.
تکنیک بعدی: بسط یا گسترش معنایی در این تکنیک که برای تأمل در موضوعات و مطالب معنادار به کار میرود، میکوشیم با ربط دادن مطالب خوانده شده به دانش پیشین و خط استدلالی نویسنده، درک بهتری از متن پیدا کنیم. نکته بسیار مهمی که از اکثر تکنیکهای مطالعه/یادگیری میتوان آموخت، «فعال بودن» در فرایند مطالعه است. شاید بتوان گفت حالت پیشفرض ذهن ما، مطالعه منفعلانه است. این ما هستیم که با تأمل در خوانش و ساختن عادتهای مطالعه فعالانه، باید تلاش کنیم تا همواره با متن به صورت پویا برخورد کنیم.
در ادامه، راهبردهای سازماندهی معرفی میشود: در سازماندهی، سعی میکنیم مطالب آموخته شده را به منظمترین و شخصیسازیشدهترین شکل ممکن مرتب کنیم تا در آینده با مراجعه به آنها، در کمترین زمان بهترین بازدهی را داشته باشیم. علاوه بر این، تلاش برای سازماندهی مطالب، باعث تأمل بیشتر و نظمیافتن ذهن میشود که خود به تعمیق یادگیری میانجامد.
در فصل بعدی با عنوان راهبردهای فراشناختی، نویسنده به «برنامهریزی، نظارت و ارزیابی، نظمدهی و ویژگیهای یادگیرنده راهبردی» میپردازد.
برنامهریزی: برای مطالعه و یادگیری مؤثر، باید با برنامهریزی پیش رفت. یک مطالعه برنامهریزی شده با بازههای فکرشدهای برای پیشمطالعه، یادگیری و مرور، میتواند به مراتب مفیدتر از تلاشهای طاقتفرسا و طولانیمدت باشد. به تجربه از تحصیل در دانشگاه و مشاهده دوستانم دیدهام که نظم و برنامه در مطالعه، یادگیری را بسیار عمیقتر کرده و مشخصاً به نتایج تحصیلی بهتری منجر میشود.
نظارت و ارزیابی: بررسی روند مطالعه و سنجش شخصیِ یادگیری، بسیار حائز اهمیت است. یکی از مشکلات تربیتی در نظامهای آموزشی ساختاریافته امروزی این است که افراد گمان میکنند ارزیابی و آزمونها صرفاً ابزاری در دست سیستم برای سنجش آنان است، و این تصور نادرست پدید آمده که این آزمونها تنها برای سیستم مفید هستند. در حالی که این ارزیابیها میتوانند ابزاری ارزشمند برای خودشناسی و واکاوی یادگیری فرد باشند. به بیان دیگر، ما ضرورت ارزیابی را به ساختار برونسپاری کردهایم و خود، دیگر یادگیری و مطالعهمان را ارزیابی نمیکنیم. (امیدوارم مفهوم را رسانده باشم! 😅)
نظمدهی: در نظمدهی میکوشیم با برنامهریزی اصولی، تقسیمبندی مطالب درسی و با توجه به بازههای ارزیابی و نظارت، یادگیری را با نظم پیش ببریم.
نیمه اول کتاب را به تفصیل و به صورت پرمایه بررسی کردم. برای نیمه دوم مختصرتر عمل خواهم کرد.
3- در نیمه دوم کتاب که ترجمهای از کتاب «روشهای مطالعه» اثر بالدریج است، نویسنده به طور مفصّل و کاربردی به موضوع مطالعه میپردازد. نویسنده پس از بیان ضرورت مطالعه هدفمند برای دستیابی به مطالعه مؤثر، با توجه به اهداف مختلف خوانش، هفت روش مطالعه را معرفی میکند:
روش اول: خواندن اجمالی هدف آشنایی با کلیات متن، درک ایده اصلی یا شناخت راهبرد لازم برای مطالعه متن است. یعنی پیش از درگیری جدی با متن، ابتدا کلیتی از آن را درک کنیم و سپس با ذهنیتی آماده به سراغ مطالعه برویم.
روش دوم: تندخوانی در این روش، متنهایی که جزئیاتشان چندان مهم نیست و میخواهیم عناصری از آن را سریعاً دریافت کنیم، مطالعه میشوند.
روش سوم: عبارتخوانی این روش از جمله مباحثی بود که من از این کتاب بسیار آموختم. برخی افراد کلمات را میخوانند، اما یک خواننده پرکار و حرفهای میتواند فراتر از کلمات، عبارات را به عنوان واحد خوانش در نظر بگیرد. این کار هم درک بهتری از متن میدهد، هم سرعت خوانش را افزایش میدهد و آن را روانتر میسازد. شاید توجه کردهباشید که وقتی افراد متنی را با صدای بلند در جمع میخوانند، آنان که بیشتر و بهتر خواندهاند، میتوانند جمله را حتی از ابتدا با لحن درست بخوانند، فراز و فرودها را تشخیص دهند و معنای جمله را به راحتی درک کنند. اما برخی دیگر در گرداب واژهها گم میشوند و عبارات و جملات را به صورت گسسته و پارهپاره میخوانند. تلاش برای یادگیری عبارتخوانی، قطعاً سودمند خواهد بود.
روش چهارم: دقیقخوانی نکته مهم اینجا است: «هدف تو از مطالعه چیست؟» یکی از مشکلات من این است که معمولاً متونی را که اصلاً ارزش دقیقخوانی ندارند، به طور دقیق مطالعه میکنم. دقیقخوانی زمانبر است و باید تنها برای مطالعه متونی به کار رود که لازم است با دقت فراوان خوانده شوند. در اینجا نیز اهمیت «هدف» در مطالعه نمایان میشود.
روش پنجم: خواندن تجسسی در این روش، به دنبال یک کلمه، موضوع یا ترکیب واژگان خاصی میگردیم. در این نوع خوانش، درگیری کمی با محتوای جملات داریم، مگر زمانی که آنچه را که در جستن آن هستیم، بیابیم.
روش ششم: خواندن انتقادی در خوانش انتقادی، متن را با دقت میخوانیم و میکوشیم به صورت فعالانه، ضعفها و کاستیهای آن را شناسایی کنیم. به بیان دیگر، خواندن انتقادی مرحلهای عمیقتر از دقیقخوانی است و باید صرف آثاری شود که ارزش چنین بررسیای را دارند.
روش هفتم: خواندن به منظور درک هنری و زیباییشناختی نویسنده نکات خوبی در این زمینه مطرح میکند که البته به نظر ناکافی میرسد. مطالعه هنری و ادبی، بیقاعدهتر و ذوقیتر از آن است که به سادگی در قالب تکنیکها و روشهای مشخص جای گیرد.
در ادامه، نویسنده راهکارهای مختلفی برای مقابله با موانع مطالعه بیان میکند که میتواند بسیار مفید باشد.
4- در بخشهای پیشین، هم ایدههای کتاب را بیان کردم و هم خلاصهای از برداشتهای شخصی خود از مباحث کتاب ارائه دادم. اگر قصد دارید به طور جدی از مباحث کتاب بهره ببرید، صادقانه بگویم که هیچ نکته مهمی را صرفاً در این مرور نخواهید یافت. این نوشته صرفاً معرفی مفصلی از کتاب است تا در صورت تمایل، خودتان در آینده به سراغ مطالعه کامل آن بروید.
خواندن این کتاب را به طور جدی پیشنهاد میکنم.
احتمالاً در متن ایرادات نگارشی وجود داشته باشد. به مرور آنها را اصلاح خواهم کرد.
زماني كه كتابSeven Strategies to Readingبانام روشهاي مطالعه به فارسي ترجمه و منتشر شد باور همگاني اين بود كه روشها وفنون مطالعه كه در اين كتاب معرفي شده اند بهترين روشهاي بهبود سرعت و كيفيت يادگيري هستند .البته هنوز هم اكثر كتاب بجز قسمت مربوط به تندخواني ،جنبه كاربردي فروان دارد به همين منظور استاد سيف كتاب رادست نخورده باقي و به عنوان بخش تكميلي مطالبي را در رابطه ب�� روشها و فنون جديد مطالعه و يادگيري به آن افزوده است.