Jump to ratings and reviews
Rate this book

روح پراگ

Rate this book
در طول دو سال گذشته، بسیار سفر کرده‌ام. شهرهای بسیاری را دیده‌ام و کلیساها، موزه‌ها، باغ‌ها، و قصرهای بسیار. این دیدارها ملغمه غریبی از احساسات و تأثرات در من برجای گذاشته است، و علی‌الخصوص این احساس شک را که در کجا باید منتظر دیدن چه چیزی باشم. احساس شک حاصل خاطرات بد نیست؛ احساس شک حاصل این است که به‌ندرت وقت آن را پیدا می‌کنم که رابطه‌ای با این شهرها برقرار کنم. هر شهری مثل یک آدم است: اگر رابطه اصیلی با آن برقرار نکنیم، فقط نامی بر جای می‌ماند، یک شکل و صورت بیرونی که خیلی زود از حافظه و خاطره‌مان می‌رود و رنگ می‌بازد. برای برقرار کردن چنین رابطه‌ای، باید بتوانیم شهر را با دقت ببینیم و شخصیت خاص و استثنایی آن را دریابیم، آن «من» شهر، روح شهر، هویت آن، و شرایط زندگی آن که در طول زمان و در عرض مکان آن پدید آمده است. پراگ شهری رازآلود و پرهیجان است که با حال و هوایش، با مخلوط غریب سه فرهنگش الهام‌بخش خلاقیت افراد بسیاری شده است. سه فرهنگی که چندین دهه، یا حتی قرن‌ها در این شهر در کنار هم می‌زیسته‌اند.

230 pages, Paperback

First published January 1, 1974

192 people are currently reading
2823 people want to read

About the author

Ivan Klíma

102 books347 followers
Ivan Klíma (born 14 September 1931, Prague, born as Ivan Kauders) is a Czech novelist and playwright. He has received the Magnesia Litera Award and the Franz Kafka Prize, among other honors.

Klíma's early childhood in Prague was happy and uneventful, but this all changed with the German invasion of Czechoslovakia in 1938, after the Munich Agreement. He had been unaware that both his parents had Jewish ancestry; neither were observant Jews, but this was immaterial to the Germans.
In November 1941, first his father Vilém Klíma, and then in December, he and his mother and brother were ordered to leave for the concentration camp at Theriesenstadt (Terezín), where he was to remain until liberation by the Russian Liberation Army in May, 1945. Both he and his parents survived incarceration—a miracle at that time—Terezín was a holding camp for Jews from central and southern Europe, and was regularly cleared of its overcrowded population by transports to "the East", death camps such as Auschwitz.
Klíma has written graphically of this period in articles in the UK literary magazine, Granta, particularly A Childhood in Terezin. It was while living in these extreme conditions that he says he first experienced “the liberating power that writing can give”, after reading a school essay to his class. He was also in the midst of a story-telling community, pressed together under remarkable circumstances where death was ever-present. Children were quartered with their mothers, where he was exposed to a rich verbal culture of song and anecdote.
This remarkable and unusual background was not the end of the Klíma's introduction to the great historical forces that shaped mid-century Europe. With liberation came the rise of the Czech Communist regime, and the replacement of Nazi tyranny with proxy Soviet control of the inter-war Czech democratic experiment. Klima became a member of the Communist Party of Czechoslovakia.[4] Later, his childhood hopes of fairy tale triumphs of good over evil became an adult awareness that it was often “not the forces of good and evil that do battle with each other, but merely two different evils, in competition for the control of the world”.
The early show trials and murders of those who opposed the new regime had already begun, and Klíma's father was again imprisoned, this time by his own countrymen. It is this dark background that is the crucible out of which Klíma's written material was shaped: the knowledge of the depths of human cruelty, along with a private need for personal integrity, the struggle of the individual to keep whatever personal values the totalitarian regimes he lived under were attempting to obliterate.
For his writing abilities, Ivan Klíma was awarded Franz Kafka Prize in 2002 as a second recipient. His two-volume memoir Moje šílené století ("My Crazy Century") won the Czech literary prize, the Magnesia Litera, in the non-fiction category in 2010.

Biography from http://en.wikipedia.org/wiki/Ivan_Kl%...

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
565 (23%)
4 stars
1,047 (43%)
3 stars
582 (24%)
2 stars
149 (6%)
1 star
42 (1%)
Displaying 1 - 30 of 365 reviews
Profile Image for Amir .
592 reviews38 followers
August 28, 2010
چند ماهی بود که کتاب خوبی به دست نگرفته بودم. نمی دونم زمونه ایجاب می کنه یا نه که این جوری این کتاب برام لذت بخش بود. کتاب رو تو مترو و اتوبوس از خودم جدا نمی کردم. فقط یک توصیه: ترجمه ی خشایار دیهیمی رو بخونین به چند دلیل, قیمت مناسب تر,ترجمه ی بهتر, روی جلد جذاب تر
.
Profile Image for Parastoo Ashtian.
108 reviews119 followers
January 25, 2016
نیاکان ما در کنار کتاب مقدس فقط معدود کتاب هایی داشتند که نه فقط آنها را می خواندند بلکه آنها را به خاطر هم می سپردند. تلویزیونی در کار نبود. روزنامه هایی که می خواندند چند صفحه بیشتر نبودند. به مردم اطلاعات کمی داده می شد، اما آنها فرصت بیشتری داشتند که به همان ها فکر کنند و مردمان و طبیعت را برای خود از نظر بگذرانند و بسیاری از آدم ها بدین ترتیب و با مرتب کردن این فکرها به نگاهی از زندگی می رسیدند و اعتقادی برای خودشان پیدا می کردند. اما امروز چه؟

از متن کتاب
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,167 followers
November 2, 2016
کتاب بیش‌تر از آن‌که زندگی‌نگاره باشد، درباره‌ی جامعه و حکومت‌هاست. و اتفاقاً شکل حکومتی که نویسنده ازش می‌نویسد اصلاً برای ما که اهل جمهوری چک نبوده‌ایم، بیگانه و ناآشنا نیست. البته که جمهوری چک به مراتب تغییرات بیش‌تری را متحمل شده اما در گذر این تغییرات تجربیاتی به مردمانش داده که ما هم در روزگارانی دور و نزدیک تجربه‌اش کردیم. فصل اول و آخر را بیش‌تر پسندیدم. به‌خاطر زندگی بی‌نهایت وحشتناک راوی در اردگاه‌هایی که در هر لحظه با امکان مرگش می‌زیست در فصل اول و به‌خاطر تفسیر کافکا و آثار و زندگی‌اش در فصل آخر. اما میانه‌ی این فصول هم خواندنی بود و هم آموختنی.
Profile Image for Ali Karimnejad.
345 reviews227 followers
June 4, 2021
3.5

اندکی زندگی‌نامه + مقالاتی چند اندر باب فرهنگ + گذری کوتاه بر انقلاب 1989 + مروری قابل توجه بر آثار کافکا (؟!)

راستش بنظرم به سختی بشه به این مجموعه، کتاب گفت. اما از اونجایی که تعریف دقیقی از "کتاب" موجود نیست قصد ندارم گیر بدم و حتی می‌خوام بگم به لحاظ کیفی خیلی هم خوب بود. مثلا فصل آخر کتاب که بررسی آثار و شخصیت کافکا می‌پردازه بنظرم خیلی عالی بود و می‌تونه منبع بسیار خوبی برای درک آثار کافکا باشه. اما حقیقتا هیچ ربطی به باقی کتاب نداشت!ا
اونچه که برای خود من بشخصه خیلی جذابیت داشت، فصل‌های سوم و چهارم کتاب بود.

توی فصل سوم که به نوعی بررسی ساختار حکومت‌های توتالیتر هم هست، کلیما به شرح و بررسی مبارزه روشنفکران چکسلواکی با حکومت می‌پردازه و اینکه چطور این افراد به ظاهر بی‌قدرت نهایتا دستگاه خشن و بی‌رحم حکومتی رو خنثی کردن. بنظرم این فصل تا حد زیادی هم یادآور کتاب "قدرت بی‌قدرتان" نوشته واتسلاو هاول (از همرزمان و نویسنده‌های هم عصر کلیما ) بود ولی از جهاتی خیلی جالب توجه‌تر.

خیلی خلاصه‌طور کلیما عنوان می‌کنه که چطور حکومت توتالیتر علی رغم موفقیت بالقوه در همه زمینه‌ها، برغم تلاش‌های گسترده قادر نخواهد بود از طریق عُمال دست‌نشانده خودش، هنری هم‌تراز با هنر و فرهنگ اصیل ایجاد کنه (به دلایلی که عمدتا به رها نبودن ذهن و دل خالق اثر بر می‌گرده) و این همونجایی هستش که حکومت توتالیتر آسیب‌پذیره. (یاد مرحوم شجریان افتادم). و عنوان می‌کنه که چطور نویسندگان و روشنفکران چک، با وجود ممنوعیت کاری و فشار و بازداشت، نه تنها حاضر نشدند با دستگاه حکومتی همکاری کنند که با کارها و نوشته‌های خودشون راهنما و الهام بخش نسل جدید شدند و نوشته‌های اونها سنگ بنای منشور 77 شد.

در فصل چهارم هم به وظیفه روشنفکر در جامعه می‌پردازه و اینکه ظهور ایدئولوژی‌های قرن بیستم نظیر فاشیسم و کمونیسم عمدتا حاصل خیانت روشنفکرانی بودن که توده‌های مردم رو تنها گذاشتند و در عوض "تنها" به خلق مفاهیم انتزاعی و انقلابی پرداختند که در نتیجه اونها فاصله بین توده‌های مردم و روشنفکران بیشتر و بیشتر شد. به طوری که طیف‌های گسترده مردم، تدریجا به دنبال افراد پوپولیستی به راه افتادن که در قبال هر مساله پیچیده و بغرنجی، راه حلی شدیدا ساده‌سازی شده اما ناشدنی ارائه می‌دادن و توهم فهمیدن مسائل رو با شاخص‌های سیاه و سفید به اونها ارزانی کردن. به این ترتیب بود قدرت تدریجا در دستان کسانی افتاد که نهایتا جنگ‌ها و کشتارهای بسیار کردن و ضربات جبران ناپذیری به همه جنبه‌های حیات یک ملت‌ وارد آوردن
Profile Image for Bekhradaa.
142 reviews64 followers
January 22, 2019
۵۲۲
این جمله میلان کوندرا در کتاب خنده و فراموشی به یادم می آید: ملتها این گونه نابود می شوند که نخست حافظه شان را از آنها میدزدند، کتابهایشان را تباه می کنند، دانش شان را تباه می کنند و تاریخشان را نیز. و بعد کسی دیگر می آید و کتابهای دیگری می نویسد و دانش و آموزش دیگری به آنها میدهد و تاریخ دیگری را جعل می کند

۵۱۳
کیرکگور، یکی از نویسندگان محبوب کافکا مینویسد: زندان درون نگری، اگر باد عمل بر آن نوزد، فقط عقده های خفت بار به بار می آورد

۵۱۰
نوشتن چه قدرت رهایی بخشی به آدم میدهد. نوشتن به آدم این قدرت را میدهد که وارد زمانهایی شوی کهدر زندگی واقعی دور از دسترس هستند، حتی ورود به ممنوع ترین مکانها. فراتر از این، نوشتن این قدرت را به آدم میدهد که هرکسی را به مهمانی خود دعوت کنی

۵۰۹
تساهل و تسامح هرگز نباید به معنای تساهل و تسامح در برابر عدم تساهل و تسامح باشد، تحمل آنهایی که آماده شده اند آزادی را محدود کنند یا حتی حق زندگی کسان دیگر را بگیرند حتی اگر توجیهش شریف ترین اهداف باشد روا و جایز نیست
Profile Image for Peiman.
652 reviews201 followers
April 29, 2023
روح پراگ! اگر این کتاب رو به صورت مقاله‌های جداگانه در مجله یا مثلا ستون‌های یک روزنامه میخوندم خیلی برام جذاب می‌بود اما به صورت کتاب نه! منظورم این نیست که کتاب بدی هست یا مطالب خوب نیست، اما هیچ انسجامی نداره، از هر دری سخن گفته و حتی یک موضوع خاص هم نداره، از خاطرات کودکی و زندگینامه طوری شروع شده، به سیاست و فرهنگ و روشنفکران میپردازه و بعد به نقد ادبیات و کافکا میرسه. به عنوان یک کتاب من ترجیح میدم مطالب منظم‌تر و یک‌سو تر باشه تا وقتی پشت سر هم میخونم دچار پرش ذهنی نشم. اما در مورد تک‌تک موضوعات، برای ما ایرانی‌ها خیلی غریب و ناآشنا نیست و احتمالاً دلیل این معروف شدن در ایران همین باشه. پیشنهاد من اینه اگه میخواید این کتاب رو بخونید بین کتاب‌های دیگه و هر دفه یک قسمتش رو بخونید، اینطوری قطعاً حس بهتری به کتاب خواهید داشت.ه
Profile Image for Mohammad Hrabal.
448 reviews299 followers
August 26, 2021
در آن زمانی که رژیمی جنایتکار قواعد قانون را به کلی زیر پا می‌گذارد، در آن زمانی که جرم و جنایت مجاز شمرده می‌شود، در آن زمانی که عده‌ی معدودی که فراتر از قانون هستند می‌کوشند دیگران را از شأن و کرامت و حقوق اولیه‌شان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقا آسیب می‌بیند. ص 25 کتاب
هر جامعه‌ای که بنایش بر بی‌صداقتی است و هر جرم و جنایتی را تحمل می‌کند با این بهانه که این بخشی از رفتار عادی انسانی است، رفتاری منحصر به مشتی از نخبگان، و گروه دیگری را هر قدر اندک و کوچک محروم می‌کند از غرور و شرفش و حتی حق زندگی‌اش، خودش را دستی دستی محکوم به انحطاط اخلاقی و نهایتا فروپاشی محض می‌کند. ص 25 کتاب
زمانی طول کشید تا درست متوجه شوم که غالبا این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد می کنند، بلکه صرفا نیروهای شر متفاوتند که با همدیگر برای سلطه بر جهان رقابت می کنند. ص 29 کتاب
عده‌ی قلیلی متوجه می‌شوند که تجربه‌ی عمیق شادی، زمانی که تجربه‌ی عمیق محرومیت وجود ندارد، به دست نمی‌آید و محال است. ص 30 کتاب
من با فاصله‌ای که گرفته‌ام، به این نتیجه رسیده‌ام که هر تعصبی از هر نوع پیش شرط روانی، یا پیش درآمد خشونت و وحشت است، به این نتیجه رسیده‌ام که هیچ اندیشه‌ای در دنیا آنقدر خوب و خیر نیست که بتواند تلاشی تعصب آمیز برای به کرسی نشاندن آن اندیشه را توجیه کند، تنها امید نجات در جهان این دوران تساهل و تسامح است. ص 33 کتاب
تساهل و تسامح هرگز نباید به معنای تساهل و تسامح در برابر عدم تساهل و تسامح باشد، تحمل آنهایی که آماده شده‌اند آزادی را محدود بکنند یا حتی حق زندگی کسان دیگر را بگیرند حتی اگر توجیهش شریف‌ترین اهداف باشد، روا و جایز نیست. ص 34 کتاب
در ایام خفقان، در ایامی که ما را دروغ باران می‌کردند، در ایامی که به نظر می‌آمد هر چیز واقعی، هر چیزی که هدفی بود فراتر از انسان، دیگر اصلا وجود ندارد و ما محکوم به هیچی و فراموشی شده‌ایم- در چنین ایامی، آدم می‌نویسد تا بلکه بتواند بر این خلط و هرج و مرج فائق آید. ص 46 کتاب
این جمله میلان کوندرا در کتاب خنده و فراموشی به یادم می‌آید: «ملت‌ها این گونه نابود می‌شوند که نخست حافظه‌شان را از آن‌ها می‌دزدند، کتاب‌هایشان را تباه می‌کنند، دانش‌شان را تباه می‌کنند، و تاریخ‌شان را نیز. و بعد کسی دیگر می‌آید و کتاب‌های دیگری می‌نویسد، و دانش و آموزش دیگری به آنها می‌دهد، و تاریخ دیگری را جعل می‌کند.»... اگر ما حافظه‌مان را از دست بدهیم، خودمان را از دست داده‌ایم. فراموشی یکی از نشانه‌های مرگ است. وقتی حافظه نداری دیگر اصلا انسان نیستی. ص 47 کتاب
در 1955 کمو��یست‌ها یک بنای یادبود غول‌آسا برای دیکتاتور شوروی، یوسیف استالین، بر پا کردند؛ هفت سال بعد خود همان کمونیست‌ها دوباره آن را ویران کردند. ص 54 کتاب
پراگ پُر از پارادوکس هاست. دور تا دورش را کلیساها گرفته‌اند، با این همه، عده‌ی قلیلی در این شهر هستند که می توان آنها را مسیحی‌های واقعی یا معتقد دانست. پراگ فخر می‌فروشد که یکی از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های اروپای مرکزی را دارد، و جمعیتی که از قرن‌ها پیش با سواد بوده‌اند، اما در دنیا کمتر جایی را می‌توان یافت که در آن دانش اینهمه بی ارج و قرب باشد. ص 58 کتاب
پی برده‌ام که شأن و کرامت انسانی جزو صفات و ارزش‌های بسیار ستوده در روزگار ما نیست که همگان به دنبالش باشند. به عکس، زندگی در روزگار ما، انسان‌ها را بیش از آنکه به سمت امکان ساده‌ی تامین معاش براند، به سمت افعالی می‌راند که دون شأن و کرامت انسانی هستند، از پر کردن فرم‌های استخدامی خفت‌بار گرفته تا شرکت اجباری در انتخابات یا تظاهرات تقلبی و پوچ و بی‌معنا. در عین حال، شهروندان امروزی به جهانی پرتاب می‌شوند که شعارش این است: «چنگ بینداز به هر چیزی که می‌توانی به چنگ بیاوری و هر چه بیشتر بهتر!» صفحات 84-83 کتاب
در این کشور، همه احساس می‌کنند که کلاه سرشان رفته است و بنابراین فکر می‌کنند که حق دارند سر دیگران کلاه بگذارند. ص 109 کتاب
همه‌ی دولت‌های مدرن قدرتمند هستند، خصوصا دولت‌های توتالیتر که نه تنها سلاح‌هایی با قدرت جدا هولناک در اختیار آنهاست بلکه ابزارهای تسلط بر اقتصاد و افکار را هم در دست دارند؛ و شهروندان، که فقط یک برگ رای دارند و یک حق ابراز عقیده‌ی صوری، و نظری درباره‌ی چگونگی اداره‌ی دولت، بی‌قدرت. ص 118 کتاب
امپراتوران، پادشاهان، نخست وزیران، و وزیران همگی انسان هستند، حتی اگر بکوشند ما را قانع کنند که منشائی الاهی دارند، یا دست کم، تحت حمایت و عنایت ویژه‌ی الاهی هستند. اما یک روز آنها را هم کشان کشان می‌برند به سوی جلادی که قرار است سر را از تنشان جدا کند؛ یا، اگر پیش‌تر مرده‌اند، آنها را از گورهایشان بیرون می‌کشند تا معلوم شود که آنها هم انسان بوده‌اند و از همین کره‌ی خاکی. ص 123 کتاب
زمانی که نتیجه‌ی انتخابات به طرزی قاطع و یک صدا به نفع رژیم است، آنگاه، به نحوی پارادوکسی، رژیم کم‌کم ترک بر‌می‌دارد. به دلیل کندی‌اش در نشان دادن واکنش، این بحران سریعا از حوزه‌ی فکری و روحی به سایر حوزه‌های زندگی سرایت پیدا می‌کند. بحران گریبان اقتصاد، روابط انسانی و اخلاقیات را می‌گیرد، و نهایتا در موضوعاتی نظیر آلودگی آب و هوا، که کسی نمی‌تواند مسئولیتش را به عهده بگیرد، انعکاس می‌یابد، قدرت توتالیتری معمولا منکر می‌شود که اصلا بحرانی وجود دارد، و می‌کوشد از این موقعیت به نفع خویش بهره ببرد. ص 145 کتاب
پایان رژیم‌های توتالیتری، چه چپ و چه راست، به شیوه‌های گوناگون پیش می‌آید، گاه خونین، گاه به نحو شگفتی سریع و صلح آمیز. آنها گاه در یک قیام مردمی جارو می‌شوند؛ و در مواقع دیگر، پایان کارشان حاصل کار اصلاح طلبانی است که از درون نظام در دوره‌ای سر بر می‌آورند؛ ... حتی یک نظام توتالیتری نمی‌توان یافت که روح و نشاط واقعی داشته باشد و شهروندانش را محکوم به سختی‌هایی جسمی و روحی بیشتری از جوامع دموکراتیک نکرده باشد. صفحات 146-147 کتاب
Profile Image for Gypsy.
433 reviews710 followers
November 30, 2016
در هر چند ثانیه کتاب تازه‌ای منتشر می‌شود. کتاب‌هایی که اکثرشان بخشی از همان صدای گنگ مداومی هستند که نمی‌گذارند ما خوب بشنویم. حتی کتاب هم دارد بدل به ابزاری برای فراموشی می‌شود. آثار ادبی واقعی زمانی خلق می‌شوند که آفرینندگان آن‌ها فریاد اعتراضی بشوند علیه آن فراموشی‌ای که بر سر آن‌ها فرود می‌آید، بر سر پیشینیان آن‌ها و هم‌عصرانشان، بر سر زمانشان و حتی زبانشان. اثر ادبی واقعی چیزی است که در برابر مرگ می‌ایستد و آن را انکار می‌کند.
Profile Image for Amin.
418 reviews438 followers
November 16, 2018
قلم کلیما آموزنده است، از همان تیپ آدمهایی که میتوان به راحتی نام "نویسنده" را بهشان اطلاق کرد. ممکن است حتی در ایران از چک هم بیشتر خواننده باشد، یا جای جای کتایش بوی تجربه شخصی از اردوگاههای نازی یا سیطره استبداد کمونیستی بدهد، اما این ها چیزی از هنر و آموزندگی قلم کلیما نمی کاهد. نویسنده به آرمان ضدکمونیستی و روایت نویسنده از فضای آزادی در عین زیستن در استبداد وفادار است، مترجم نیز هوشمندانه و در راستای انتخاب کتابهایی از فضای اروپای شرقی که با تجربه زیسته ایرانیان همخوان است ، انتخاب درستی کرده است؛ اما اینها چندان بوی تکرار نمیدهند، بوی نگاهی ژورنالیستی به جنگ و اختناق که به آفت شعاردادن گرفتار می شود و به تکرار می افتد؛ برعکس، کلیما مهارت خودش را در پرداختن به مفاهیم گوناگون و مرتبط با این فضا به خوبی نشان میدهد

مقاله آخر کمی متفاوت بود. نقدی بلند بر کافکا که در ابتدا کمی تند و بی پروا به نظر می رسید، متهم نمودنش به بی-عمل بودنی که منجر به درون گرایی میشود و فروکاستن رمانهای بزرگش به همچو تجربه هایی شخصی که از ترس مواجه شدن با دیگری بیرون از خودش فضایی مبهم یافته اند. اماهرچه جلوتر رفتیم با تفسیری از نگاه درون نگر کافکا روبرو شدیم که انگار در دنیای امروز کمیاب و لازم است. ترجمه این بخش نیز سخت تر از سایر بخش ها به نظرم رسید و البته ترجمه آقای دیهیمی را چندان آراسته نیافتم
Profile Image for Fatemeh sherafati.
91 reviews114 followers
November 9, 2018
در درجه ی اول پیشنهاد می کنم این کتاب رو سریع تر بخونید.
در درجه ی دوم بهتون این پیش زمینه رو می دم که با یه ترشی هفت بیجار مواجه خواهید شد، چون که هر لحظه تو هر جمله نویسنده داره داره یه چیز صحبت می کنه. ولی چون تک تک موضوعات همون چیزی هستند که تو عمق وجود و فکر شما قرار دارن، از خوندنش لذت خواهید برد.
در درجه ی سوم، نه مربوط به پراگ هست، نه مربوط به جنگ و اردوگاه کار اجباری.

یک ستاره کم کردم فقط به خاطر پراکندگی مطالب .
Profile Image for Rozhan Sadeghi.
312 reviews455 followers
January 18, 2019
برای اولین بار وقتی میخواستم کتابی رو بخرم و شروع کنم به خوندنش قبلش به گودریدز سر نزدم
رفتم تو فروشگاه کتاب رو برداشتم خلاصه پشتش رو خوندم و به خیال اینکه سفرنامست از شهر زیبای پراگ خریدمش!
همون شب شروع به خوندنش کردم و دیدم چقد با چیزی که من فکر میکردم فرق میکنه!
کتاب از بخش های متفاوتی تشکیل شده, از مقاله های مختلف ولی یه قسمت هایی هم داره مثل بخش اول کتاب که نویسنده زندگی خودش رو بیان میکنه. علاوه بر جذابیتی که خود این بخش به تنهایی داره باعث میشه قلم نویسنده رو تو مقاله های بعدی بهتر درک کنید.
من اصولا با سیاست خیلی میونه ی خوبی ندارم. حتی قسمت دوم کتاب بار هستی که راجع به سیاست بود و خیلی دوست نداشتم ولی این کتاب با اینکه 80 درصدش سیاسی بود کاملا به دل من نشست. و حتی خیلی جاها با نویسنده همزادپنداری کردم و یه سری جاها حتا گریم هم در اومد!
هرچند با بعضی از نظرات نویسنده مخالف بودم ولی کتابیه که جدیدا به هر کسی که ازم پیشنهاد کتاب میخواد توصیش میکنم!
Profile Image for Ali.Deris.
91 reviews60 followers
June 30, 2022
کتاب مجموعه مقالاتی در پنج فصل است . از زندگی نویسنده گرفته تا صحبت در مورد ادبیات - توتالیتاریسم - نازیسم - مذهب و سنت و آثار کافکا و ....

✔ یه بخش داره به نام "نمک - گرانبهاتر از طلا" که دقیقا اوضاعی که در کشور خودمون در جریان هست رو به تصویر کشیده و به نظر از بهترین قسمت های کتابه 👌

✔ کتاب انسجام خوبی نداره به نظرم و یا حداقل میتونست خیلی بهتر باشه ....

✔ اواخر کتاب اطلاعات خیلی خوبی در مورد کافکا میده و اگر آثار #کافکا رو خونده باشید یه مرور کلی براتون میشه 👍 اما این بخش هیچ ربطی به بخش های دیگه ی کتاب نداره!!

📖 بریده ای از کتاب :
در آن زمانی که رژیمی جنایتکار قواعد قانون را به کلی زیر پا می گذارد، در آن زمانی که جرم و جنایت مجاز شمرده می شود، در آن زمانی که عده ی معدودی که فراتر از قانون هستند می کوشند دیگران را از شأن و کرامت و حقوق اولیه شان محروم کنند، اخلاق مردمان عميقا آسیب می بیند.

🗯 پ.ن : در کل اطلاعات مفید زیادی داره این کتاب و از خوندنش راضی هستم . کتاب فوق العاده ای نیست از نظرم و ارزش دو بار خوندن هم نداره . ترجمه هم اوکی بود و اگر قصد خوندنش رو دارید همین ترجمه رو پیشنهاد میکنم .
Profile Image for Anahita Solot.
244 reviews35 followers
October 1, 2020
بی‌نظیر بود‌.تبدیل شد به یکی از تاپ فایو کتاب‌هام.حین خوندنش دو و گاها سه بار خوندمش.خیلی زیاد و خیلی فوری پیشنهاد می‌کنم بخونیدش.
باید درموردش تحقیق کنم و کپشن خوبی برای معرفیش بنویسم تا آدم‌های بیشتری بخوننش.
Profile Image for Raha.
186 reviews243 followers
November 22, 2016
ما در دنیایی زندگی می کنیم که نه فقط غرق در دستگاه ها و فرآورده های جنبی آنهاست،بلکه غرق در امید های کاذب نیز هست . و این همه چرخه ای را پدید می آورد که بشر را به درون نومیدی مرگبار خود می کشد.
هر قدر بیشتر با تمام وجودمان به این امیدها دل ببندیم ، به مردانی که به هنگام رفتن به سوی نابودی خود ،چشم به راه وقوع معجزه اند،ماننده تر خواهیم شد.
.................
برای من این کتاب از اون دسته کتاب های ارزشمندی بود که علاوه بر اضافه کردن به معلوماتم تا حد زیادی، سرگرم کننده و خواندنی هم بود.به علاوه ی اینکه دیدگاه من رو به کلی نسبت به "فرانتس کافکا" و نوشته های این نویسنده تغییر داد
از نظر من "روح پراگ" حاوی مفاهیم و مطالبی هست که به سرنوشت ما اگر نه خیلی نزدیک اما بی شباهت نیست

Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
September 11, 2015
« به یکباره و به صورتی غیر منتظره پی بردم که نوشتن چه قدرت رهایی بخشی به آدم می دهد. نوشتن به آدم این قدرت را می دهد که وارد زمان هایی شوی که در زندگی واقعی د��ر از دسترس هستند، حتی ورود به ممنوع ترین مکان ها. فراتر از اینف نوشتن این قدرت را به آدم می دهد که هر کسی را به مهمانی خود دعوت کنی.»
Profile Image for Smn Hgh.
166 reviews25 followers
July 11, 2025
تلخ و به طرز غم‌انگیزی آشنا
Profile Image for мohsen mzr.
79 reviews20 followers
February 28, 2021
این کتاب چیه؟ مجموعه ای از یادداشت های پراکنده ی ایوان کلیما در موردِ مسائل مختلف. مسائلِ خیلی مختلف. که البته بیشترشون در موردِ فرهنگ و سیاست هستن.
"روح پراگ" به دردِ شما میخوره؟ نمیدونم، باید بدونید با چی طرفید، من توقعِ مواجهه با چیِزِ دیگری داشتم، یک متن منسجم. ولی "روح پراگ" اون انسجام رو نداره و ممکنه این پراکندگی اذیت کننده باشه برای خیلی ها. خودِ من هم توی ذوقم خورد وقتی اواسطِ کتاب بودم، و فک میکردم بهش نمره ی پایینی بدم. ولی در نهایت دیدم کتابیه که توش حرفای با ارزشی شده. با ترجمه ی معمولیِ خشایار دیهیمی.

در ادامه ریویوی کاملم که زمانِ خوندنِ کتاب نوشته بودم رو میارم (برای دوستانی که میخوان دقیقاً کتابو بشناسن و ببینن برای خرید مناسبه یا نه. بدونِ خطر اسپویل. برای این کتاب اسپویلی وجود نداره) :

تا حالا برای نظر دادن در موردِ یه کتاب اینقدر دچارِ تناقض نشده بودم، وقتی در حالِ مطالعه ی کتاب بودم هم همین تناقض وجود داشت؛ جوری که بعضی وقتا میگفتم "چه کتابِ خوبی"، و بعضی وقتا میگفتم "چه آشغالی"! مشکل از کجا بود؟ از اونجا که روحِ پراگ مجموعه‌ای از یه سری مقاله/یادداشت هست که محوریت و چارچوبِ مشخصی ندارن و این جالب نبود برام.
روحِ پراگ شامل یادداشتهایی عمدتاً در این چهار موضوعه: 1.سیاست 2.فرهنگ 3.زندگی شخصی نویسنده 4.بررسی کافکا. خب، نظرم راجع به این موضوعات و یادداشتهاش:
یادداشت های سیاسیِ روح پراگ درخشان و جذاب بودن و آدم از خوندنشون لذت میبرد. نگاهِ ایوان کلیما تو این زمینه موشکافانه و دقیق بود.
در موردِ فرهنگ هم زیاد صحبت شده بود، و با اینکه خیلی زیاد روی فرهنگِ جمهوری چک تمرکز داشت برای من دوست داشتنی و آموزنده بود. الان که مدتها از خوندنش گذشته میبینم که تاثیر زیادی تو ذهنم به جا گذاشته صحبت های کلیما در موردِ فرهنگ. تو حینِ خوندن این تاثیر رو خیلی احساس نکرده بودم.
یادداشت هایی که از زندگیِ شخصیِ نویسنده بود برای من جذابیتی نداشت، شاید برای طرفدارانِ کلیما جالب باشه.
در نهایت هم راجع به کافکا و دو سه تا از آثارش یادداشتها و تحلیلهایی وجود داشت که خب مفید و جالب بودن. نویسنده دیدگاه جالبی داشت توی تحلیلش از کافکا و آثارش.

پراکندگی محتوا رو میبینید؟ توی ذوق میزد خیلی وقتا. و جالب اینجاست بعضی یادداشتا تو هیچکدوم از این زمینه ها هم نبودن. مثلا یه جا اومده بود از اون نامه هایی صحبت کرده بود که توشون نوشته "این نامه رو تا 9 روز واسه 9 نفر بفرست وگرنه از 9 ناحیه فلج میشی". فکرشو بکنید، یه یادداشتِ بی چیزِ چند صفحه ای راجبِ این موضوعِ بی اهمیت نوشته بود.
و در کل نظرم در مورد این کتاب مثبت و مساعده. یادداشت های باارزشی تو زمینه ی سیاست و فرهنگ درش وجود داشت، البته برای من. میتونم حدس بزنم ممکنه برای بعضیا صحبت از فرهنگِ جمهوریِ چکِ دوران کمونیسم گیرا نباشه و نتونن تعمیمش بدن به کلیتِ فرهنگِ یک جامعه. فقط کاش یه کم تر و تمیز تر انتخاب میشد مباحثتش.

در مورد ترجمه:
توقع داشتم با ترجمه ی خیلی خوبی مواجه شم وقتی اسم "خشایار دیهیمی" رو دیدم، ولی ترجمه درخشان نبود. حتی خوب هم نبود و فقط میشه گفت معمولی بود. از توقعاتم خیلی دور بود.
Profile Image for Navid.
117 reviews95 followers
April 17, 2023
ساکنان چکسلواکی در قرن بیستم وضعیت سیاسی منحصر به فردی را در تاریخ جهان تجربه کرده‌اند: تجربه‌ی ظهور فاشیسم، جنگ جهانی دوم، اشغال توسط نازی‌ها، حمله‌ی ارتش سرخ و رهایی از فاشیسم، پایان جنگ جهانی و سپس گرفتار شدن به کمونیسم. در واقع دو نمونه از فاجعه‌بارترین سیستم‌های توتالیتر تاریخ مدرن(فاشیسم و کمونیسم) را تنها به فاصله‌ی چند سال تجربه کرده‌اند و از حوادث تلخ بسیاری عبور نموده‌اند تا به جمهوری چک کنونی -کشوری نسبتاً آزاد- رسیده‌اند. نویسنده‌ی این کتاب درباره‌ی پراگ می‌نویسد:
موقعیت جغرافیایی پراگ در مرکز اروپا بدان جایگاهی می‌بخشید که به‌ناگزیر منطقه برخورد منافع خارجیانش می‌کرد. کمتر جنگی در اروپا بود که دولت چک در آن درگیر نشود. پراگ بارها محاصره و اشغال شد، با این همه، و شاید به همین دلیل، پراگ نقش چانه‌زن یا حتی دولت تسلیم شونده را داشت تا نقش دولت مبارز و جنگیدن متقابل.

از دلِ شرایط دشوار و فضای بسته‌ی سیاسی-اجتماعیِ آن دوران و آن مکان، نویسندگان مهمی سربرآورده‌اند از جمله: فرانتس کافکا(که احتمالا آثار زیادی از او خوانده‌اید)، واتسلاو هاول (که «قدرت بی‌قدرتان» احتمالاً معروفترین کتاب اوست)، یاروسلاو هاشک(که آثار کمی از او در ایران ترجمه شده) و نویسنده‌ی این کتاب ایوان کلیما.
نوشته‌های بسیاری از این نویسندگان، نتیجه‌ی زندگی در نظام توتالیتر و در ستایش آزادی است و «مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز» درون‌مایه‌ی بعضی از آثار این نویسندگان است. تعجبی ندارد که در سالهای گذشته کتاب‌های آنان در ایران پرطرفدار شده‌اند.
اما کتاب «روح پراگ» ساختاری بسیار پراکنده دارد. فصل اول به زندگی‌نامه و خاطرات نویسنده از شرایط دشوار کشورش می‌پردازد. فصل دوم شامل مقالات اجتماعی و فصل سوم و چهارم شامل مقالات سیاسی است. فصل پنجم هم به نقد کافکا و آثارش می‌پردازد. همانطور که می‌بینید کتاب انسجام کمی دارد و نویسنده حتی در یک مقاله یا نوشته نیز پاراکنده‌گوست. برخی نوشته‌ها خاطره‌اند، برخی جستار و برخی مقاله! این پراکنده‌گویی و پریشان‌نویسی برای شخص من بسیار آزاردهنده بود و نمی‌دانم چطور این نوشته‌های تقریباً بی‌ربط توانسته‌اند در کنار هم قرار بگیرند و یک کتاب واحد تشکیل دهند.
با این حال -بی‌انصافی نکنیم- بسیاری از بخش‌های کتاب واقعاً خواندنی‌اند و به خصوص برای ما، حکایتی آشنایند. به نظرم نویسنده در فصل‌های سوم و چهارم از نوشته‌های واتسلاو هاول وام گرفته چون شباهت‌های زیادی بین این بخش‌ها و کتاب «قدرت بی‌قدرتان» دیده می‌شود.
و اگر از خوانندگان آثار کافکا هستید نقد آثار او در فصل آخر می‌تواند برایتان جالب و آموزنده باشد.
Profile Image for Sadra Kharrazi.
539 reviews102 followers
October 4, 2025
آقای ایوان کلیما هم درگذشت
کسی که سال‌های زیادی از عمرش رو صرف مبارزه با کمونیسم، یکی از خطرناکترین ویروس‌هایی که جهان به خودش دیده کرد
روحش شاد

یادی کنیم از این جمله فوق‌العاده و تفکربرانگیز:

من با فاصله‌ای که گرفتم به این نتیجه رسیده‌ام که هر تعصبی با هر نوع پیش شرط روانی، پیش درآمد خشونت و وحشت است؛ به این نتیجه رسیده‌ام که هیچ اندیشه‌ای در دنیا آنقدر خیر و خوب نیست که بتواند تلاشی تعصب آمیز برای به کرسی نشاندن آن را توجیه کند. تنها امید نجات جهان دوری از تساهل و تسامح است.
Profile Image for Hanieh.
42 reviews17 followers
June 13, 2018
میتونم بگم این کتاب رو ما ایرانیا با گوشت و پوستمون حسش میکنیم بسکه واقعیه مخصوصا واسه ما که هر روز درگیر مشکلاتش هستیم و بهشون فکر میکنیم.
و کتابیه که باید بارها و بارها خونده بشه .
Profile Image for Mohsen Ramezanzadeh.
40 reviews9 followers
March 3, 2019
مجموعه یادداشت‌های نویسنده‌ی اهل چک ایوان کلیما.
دو بخش اول کتاب برای من خیلی جذاب و گیرا بود و بخش آخر هم بیان نگاه نویسنده در مورد اثار و شخصیت کافکا که به نظرم جالب بود. فکر می‌کنم خواندن این کتاب برای کسانی که دوست دارن نویسنده بشن گزینه‌ی خیلی خوبیه چون تو این کتاب از دردها و دغدغه‌های یک هنرمند و نویسنده در جامعه میگه.
اگر قرار بود به هر بخش کتاب جداگانه امتیاز بدم این شکل بود:
بخش یک: ۵
بخش دو: ۵
بخش سه: ۲
بخش چهار: ۲
بخش پنج: ۴
Profile Image for مرجان محمدی.
Author 17 books211 followers
January 19, 2010
در نظر آن هایی که هنوز هم به قدرت فرهنگ ،قدرت کلام، قدرت نیکی و عشق و غلبه ی آن ها بر خشونت باور دارند در نظر آن هایی که باور دارند امکان ندارد شاعران یا ارشمیدس ها در مبارزه شان علیه یونیفورم پوشان شکست بخورند انقلاب پراگ می تواند الهام بخش باشد
Author 1 book312 followers
August 20, 2018
مجموعه مقالاتی بود که اگر بخوام کل‌اش رو چیزی به جز مجموعِ اجزاش در نظر بگیرم، درباره ی تجربیات زیستی کودکی بود که در کشوری در حال گذار و توسعه به دنیا آمده بود. اما هزینه ی بسیار زیادی پرداخته بود برای زندگیش. از کودکیش که در اردوگاه نازی ها سپری شده بود تا نوجوونی و جوونیش که شاهد کمونیست شدن کشورش شده بود و دوران بعد از جوونیش که نویسنده شده بود و بعد از اون، سال ها ممنوع به کار شده بود و انتشار کتاب هاش در چک ممنوع شده بود. در آخر هم به قبل از دوران کودکیش، به زندگی فرانتس کافکا نقب می زنه.
این کتاب رو هم میشه نقد ادبی در نظر گرفت، هم میشه سرگذشتنامه در نظر گرفت و هم نمونه ای متعالی از ژورنالیسم.
فکر می کنم مقایسه ی این کتاب با کتاب در برابر استبداد: بیست درس قرن بیستم اشتباه نباشه. و بد نباشه اگر بگم بهتره قبل از مطالعه ی این کتاب، کتاب توتالیتاریسم خونده بشه. خیلی ها از شباهت وقایع این کتاب با وقایع کنونی ایران صحبت کردن. و بیراه هم نگفتن. ایوان کلیما از تکوین و زوال فرمانروایی های ایدئولوژی های افراط گر صحبت می کنه. اگر ایران شبیه اون روزهای چک‌ئه به این خاطره که ما هم کشوری در حال توسعه و گذار هستیم. به این خاطره که تا چند سال پیش، نقش ما در منطقه شبیه نقش چک اسلواکی در اروپا بوده. و تغییر همیشه هزینه داشته و داره و خواهد داشت.
نویسنده از روح پراگ صحبت می کنه. میگه: «بی روحی یار غار ترس است.» به نظرم وجه تسمیه ی کتاب هم همین باشه. کتابی که برای نقش پراگ در تاریخ دنبال سندی میگرده تا رفتار تاریخی-اجتماعی-سیاسی مردم و شهرش رو(و حتا کشورش رو) توجیه کنه. که بخواد بگه پراگ نترسیده و نمی ترسه. پراگ روح داره. اما وقتی برای ادعاش دنبال مصداق عینی میگرده، وقتی از خودش می پرسه که از بناهای قدیمی پراگ چه بنایی رو میشه نماد شهردر نظر گرفت؟ شکست می خوره. وقتی به تاریخ رجوع میکنه، می بینه همون چند وقت پیش، سیاستمدارهای چکی، کشورشون رو دو دستی تقدیم کمونیست ها کردن. و وقتی به ادبیات چک رجوع می کنه(که در واقع به نوعی به هویت شخصی و حرفه ای خودش رجوع می کنه) سعی می کنه با تمام قوا ازش دفاع کنه، از خودش و سختی هایی که کشیده میگه، از دوستیش با میلان کوندرا و نویسنده ها و فلاسفه ی چکی میگه. از سختی ها و ممنوعیت ها و محدودیت ها که متحمل شدن مشگه اما آخر سر وقتی به فرانتس کافکا میرسه، باز هم شکست می خوره. چرا؟ چون پراگ یه شهر بی روحه، با غروب هایی دلگیر و بناهایی توسری خورده و مردمی با رفتارها و فرهنگ پر از تضاد های گوناگون.
کتابی که من خوندم ترجمه ی بسیار بدی داره. بعضی جاها ادبیاتش از ادبیات روزنامه ای هم پایین تر میاد. خیلی وقت ها وسط مطالعه کلافه میشدم. ترجمه ی دیگری هم داره که فکر می کنم با توجه به اینکه اون مترجم چند اثر دیگه از کلیما رو هم کار کرده، از این ترجمه بهتر باشه. امتیازی که دادم صرفاً برای محتوای کتابه.
Profile Image for Mohammad Hanifeh.
333 reviews88 followers
May 11, 2018

بعضی وقت‌ها، وقت‌هایی که به زندگی و آثارم فکر می‌کنم، به نظرم می‌آید که برای یک نویسنده، هر تجربه‌ای، حتی هولناک‌ترین تجربه‌ها، مفید است؛ به شرطی که بتواند از آن‌ها جان به در ببرد.


از آن کتاب‌هایی است که نمی‌توانی زمین بگذاری.
از کل کتاب بسیار استفاده کردم؛ اما فصل اول را خیلی بیشتر دوست داشتم.
فصل آخر هم-که دربارهٔ کافکا و آثارش است-، بسیار جذاب بود و به خاطرش، این هفته محاکمهٔ کافکا را خواهم خواند.
Profile Image for Zahra Panahi.
18 reviews9 followers
October 11, 2024
شاید یه مقدار فصل های این کتاب پراکنده به نظر بیاد اما چیزی که هستش اینه که من به شخصه لذت میبرم از هر کتابی که حال و هوای این روزهای کشور من رو داره و با خوندن خط به خطش از شدت شباهت به کشورم درد میکشم، اشک میریزم اما در آخر آگاه تر میشم و این آگاهی همون چیزی هستش که اگر مردم من در پی به دست آوردنش بودن شاید به مقصد نهایی که آزادی هست نزدیک تر میشدیم. یکی از چیزایی که من رو عذاب میده تو این اپلیکشین کم بودن ایرانی ها و به خصوص کم کتاب خوندن مردممه. کاش میشد حداقل در آینده نسلی تربیت کنیم که کتاب خوندن عادتش باشه و با این کتاب خوندن بیشتر بفهمه و بتونه حقش رو بگیره. امیدوارم روزی برسه که از خوندن همچین کتابایی اشک نریزیم و انقدر تو کثافت این جامعه و فرهنگ مچاله نشده باشیم. به امید ایران آزاد و ایرانی با درک و سواد.
Profile Image for Saeedeh.
13 reviews22 followers
July 19, 2013
کسایی که تو ایران زندگی میکنید این کتاب رو بخونید. من بعضی وقتا زیر قسمت های کتاب رو که دوست دارم خط میکشم. دیشب دستم ماژیک هایلایت آبی بود. یهو به خودم اومدم دیدم تمام صفحات فصلی که راجع به رژیم های توتالیتر بود، آبی آبی شده.
Profile Image for محمد شفیعی.
Author 3 books114 followers
October 9, 2019
حس و حال پراگ را تا حد خوبی منتقل میکرد ولی جاهایی که به نقد مسائل روزی چون سلبریتی ها، قدرت و امثالهم می‌پرداخت برای من جذابیت بیشتری داشت
همچنین بحث مفصلش در مورد کافکا برای لذت بخش بود
Profile Image for Hessam Ghaeminejad.
143 reviews17 followers
November 26, 2020
تابستان ۸۸ این کتاب رو از یک دست فروش خریدم، وقتی داشتم کتاب رو برانداز میکردم دیدم جلد کتاب ازش جدا شد، داشتم میذاشتمش روی گونی که بقیه کتاب‌ها کنارهم صف کشیده بودند، که فروشنده گفت جلدش رو نبین...ببین لای صفحه‌هاش چی گفته...ومن وارد دنیای کلیما شدم
جایی که جمله‌ی پدر کلیما در اردوگاه، هنوز توی گوشمه
« بالشت را با بقیه تقسیم کن تا دیگران رویاهایشان را با تو به اشتراک بگذارند»
Profile Image for Shervin R.
185 reviews59 followers
March 12, 2019
اين كتاب خيلى از بيشتر از چيزى كه عنوان كتاب پيشنهاد مى دهد ، خواننده را با پراگ و تاريخش آشنا ميكند. اما منقطع بودنش و استفاده از اسامى و اطلاعات بعضا ناشناخته براى خواننده در متن ، از جذابيتش ميكاهد.
Displaying 1 - 30 of 365 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.