قفلی زدم که چیزایی که بچه بودم خوندمو ادد کنم. وای ازین رمان یعنی انگشت به دهن مونده بودم که این چه ک…شعریه که مردم میخونن، ولی همکلاسیام همه فنش بودنو با آبو تاب میگفتن بخونم حتما بعدم که تموم میشدو میگفتم نه بابا خیلی مسخره بود( فقط همینو میگفتم معمولا) یکی دیگه مثلا چشمایی به رنگ عسل😂😂😂پیشنهاد میدادن که پس اینو بخون این دیگه تهشه حتما میگیرت🤣🤣🤣اونو نگم که چقد بدتره بی محتوا، روابط مریض، ناسالم، ادبیات مبتزل. اینم میگفتم که واقعا حیف وقت🤣🤣
چند سال پيش تصميم گرفتم كتاب ايراني بخونم رفتم كتابفروشي اين كتاب بهم معرفي شد، خيلي طولاني و كاملاً بيخود بود! بعد از اون ديگه هيچوقت رمان ايراني نگرفتم و احتمالاً نميگيرم!
این رو تو نوجوونی هدیه گرفتم و وای واقعا که وای همون زمان در حین خوندنش کاملا پوکر فیس بودم که این دیگه چه خزعبلیه ینی رمان از این زردتر و ابکی تر و هندی تر و غیرواقعی تر وجود نداره
یک عزیزی بهم پیشنهاد کرد که روم نشد بهش بگمم این کتاب واقعا بد و مزخرف بود در امتداد حسرت که مزخرف بود ولی گفتند این رو بخونی نظرت عوض میشه . دیدم از اون هم مزخرفتر هست . واقعا حیف ساعت هایی که گذاشته میشه پای این رمان به درد نخور افسانه می تونه جذاب باشه . باید یک کلمه معادل افسانه برای این کتابها به کار برد که جنبه منفی داشته باشه اصلا خوندنش رو توصیه نمی کنم حتی برای خانم هایی با میانگین سنی ۱۵ تا ۲۵ . وقت خواندن این کتاب رو میشه گذاشت و کتاب های خیلی بهتری خوند! حیف کاغذ
این کتاب اولین رمانی بود که خوندم و کمتر از 2 روز همشو خوندم . وقتی غزال رو سرچ کردم و چیزی پیدا نشد خیلی تعجب کردم چون به چاپ هشتم هم رسیده بود . تصمیم گرفتم خودم این کتاب رو اَدد کنم به تمام دوستانی که در رده ی سنی من هستن پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو مطالعه کنند
خیلی قشنگ صحنه ها و شخصیت ها رو توصیف می کرد طوری که خودمو اونجا تصور میکردم و انگار شخصیت های داستان رو از نزدیک دیدم،و اینکه سر تا سر داستان پر از هیجان بود و خواننده رو مجذوب میکرد خودم 9 بار این کتابو خوندم اما سیر نشدم
خوندن کتاب غزال_بجهت کلیشه ای بودنش_ تاثیر خوبی روی عادت های ذهن نداره. ذهن وقتی شاهد کلیشه ها باشه و با کلیشه ها زندگی کنه، تبدیل به ماشینی میشه که تماما کلیشه وار فکر میکنه. کلیشهی کتاب: دختری که زیباست و پسر هوس بازی که عاشق دختر میشه! پس از اون پسرِ داستان، هوس رو کنار میذاره و تبدیل به پسر خوبهی داستان میشه!
بعلاوه بعد از اتمام کتاب، نکتهای دربارهی عشق و رابطهی دو طرفه به خواننده چیزی اضافه نمیشه.
با اینکه دوران نوجوانیم یک نود و هشتیا باز راستین و راسخ بودم ولی اسم این کتاب هم به گوشم نخورده بود ! یه کتاب سبک میخواستم که بشنوم و خیلی ذهنم درگیرش نشه اما پنج دقیقه از شروع گوش کردنش که گذشت با شوخی های لوس و سطحی و کارخونه دار بودن پدر و خوشگل بی همتا بودن دختر خاطرات کل دوران تباهیم به یادم اومد و درگیری های ذهنم بیشتر شد که چرا بهترین سال های عمرم و پای خزعبل ترین کتاب های ممکن گذاشتم ! به زور 2 پارت از 38 پارت و گوش دادم و بیشتر از این لایق فرصت نمیبینمش ...
این کتابو دوستم میخوند و هرروز میومد یه تیکه هاییشو توی مدرسه برام تعریف میکرد. من خیلی با تعریفهای اون ازش خوشم اومده بود. بعدش هم فکر کنم خودم دانلودش کردم و خوندمش. الان خیلی زیاد ازش یادم نیست ولی فکر کنم غزال عاشق یه پسری به اسم سپهر میشه، باهاش ازدواج میکنه و پسره بهش خیانت میکنه. بعد اینم میذاره میره خارج. آخرش ولی برمیگردن و باهم آشتی میکنن. یه بچه هم داشت اسمش طلا بود اگه اشتباه نکنم. تقریبا ۱۶ یا ۱۵ سال پیش خوندمش.
نوجوون بودم خوندمش و یادم رفت باز به کتابخونه تحویلش بدم.الان حدودا هشت نه ساله که پیشمه و هر بار میبینمش غرق عذاب وجدان میشم و دیگه هم نمیتونم ببرم پسش بدم چون خیلی گذشته. کتاب هایی رو چند سال پیش به کتابخونه اهدا کردم که جبران بشه ولی خب نمیدونم شده یا نه.از نویسنده ی محترم بابت این موضوع عذرخواهی میکنم و امیدوارم ناراحت نشن ازم. الان نمیدونم نظرم راجبش چیه ولی من نوجوون خیلی این کتابو دوست داشت.
از اولین کتابای رمانی بود که خوندم اونم با پی دی اف.یه رمانتیسم افتضاح بود اصلا چیز جدیدی نداشت خیلی داستان روتین و بی هیچی بود.با گوشی ام خوندم حدود 700صفحشو
کتاب غزال برای من یک تجربهی گاها شیرین و در عین حال پر از نقص بود. داستان از آشنایی سادهی چند نفر شروع میشود، اما کمکم وارد دنیایی از دوستی، عشق، سوءتفاهمها و قضاوتهای زودرس میشویم. چیزی که خیلی برایم جالب بود، شخصیتپردازی نویسنده بود؛ غزال با همهی قلدری و تردیدهایش، سها با صمیمیت و گرمیاش، و سپهر که شاید بیش از اندازه ایدهآل و مهربان به تصویر کشیده شده، ولی در عین حال جالب بود که همین اغراق ها باعث میشود تمام کارکتر ها در یاد بمانند. توصیف های نویسنده گاهی آنقدر لطیفاند که انگار داری در دنیای دیگری قدم میزنی، منتها اکثر مواقع بسیار لحن غیر واقعیو گاها خسته کننده دارد و بعضیجاها حس کردم این توصیفها کمی طولانی و اغراقشدهاند و از واقعیت فاصله میگیرند. نکتهای که برای من مهم بود، پیام پنهان داستان است: اینکه نباید به ظاهر آدمها بسنده کرد و زود قضاوت کرد. هر کسی پشت لبخند یا رفتارش، قصهای دارد که شاید هیچکس نداند. این موضوع، در خلال رابطهی غزال و دیگران نشان داده میشود. در کنار همهی اینها، یک ضعف کوچک هم به چشم میخورد: بعضی حوادث بیش از حد قابل پیشبینی بودند و انتظار داشتم پیچیدگی یا غافلگیری بیشتری در داستان باشد. همچنین به نظرم نویسنده میتوانست در پرداخت مشکلات خانوادگی یا روانی شخصیتها، عمیقتر و واقعیتر عمل کند. در کل، غزال برای من یک رمان دلنشین، آرام و پر از لحظات دوستداشتنی بود. داستانی که با تمام سادگی و ایراداتش، توانست من را مجاب کند که تا انتهای داستا را بخوانم.
خیلی دوسش داشتم، خیلی دوسش دارم، اولین بار تو ۱۱،۱۲ سالگی خوندمش و با تمام وجودم باهاش زندگی کردم. خودمو گذاشتم جای غزال و شیطنتاش و بچگی کردم و روی اخلاقمم خیلی تاثیر داشت این رمان.به شدت. جسور ترم کرد، شیطون تر، پر از حس نشاط و زندگی، و همینطور دست رد زدن و باور نکردن حرفای عاشقونه ی پسرایی که بهم میزدن:) خدا بهم رحم کرد خر نشدم و باورشون نکردم به لطف این رمان و دیدگاه غزال گونه شروع خوندنش همزمان شده بود با یه دوره جدید و تجربه های متفاوت تو زندگیم و آغاز نوجوونی و تغییر. برام خیلی جالبه کتابی که انقدر ازش اعتقاد شده اینجا، چقدر برای من عزیز و دوست داشتنی و پر خاطره اس. تک تک صفحاتش برام پر نوستالژی و زندگی و خاطره س و با کل داستان زندگی کردم و هم ذات پنداری. عالی بود و هست اون حس و حال برام. هیچوقت فراموشش نمیکنم، الانم رو طاقچه ی بالای سرمه کنار تخت:) همیشه ام میخونمش
یه ستاره برای اینکه بخشی از روزهای نوجوونیمون رو ساخت. برای روزهایی که تو مدرسه دست به دست میچرخوندیم و با همدیگه کلی دربارهاش حرف میزدیم و هی بخشهای مختلفش رو به یاد هم میآوردیم. برای روزهایی که تفریحمون همین بود که این رمانها رو بخونیم و غرق شیم تو رویاهای رنگی و قشنگمون... ((:
یه ستاره هم برای اینکه جدا از دیدگاهی که اگه الان بخونم پیدا میکنم [اگر که اصلا حوصلهام بشه بخونم]، یه نسخهی سیزده، چهارده ساله از من بود که کمی بیشتر از باقی کتابهای اینچنینیای که اون دوران میخوند، دوستش داشت.
بر خلاف نظرات خیلیا،من واقعا به این کتاب عشق ورزیدم-و میورزم- من این کتابو تو یکی از حساس ترین دوره های زندگیم خوندم، اوایل نوجوونی و خب طبعا خیلی تاثیر گذاشت روی اخلاقم -حالا چه مثبت چه منفی،ولی ازش واقعا یه چیزایی یاد گرفتم - اگه دنبال یه کتابی هستین که خیلی اموزنده باشه و دنبال درس زندگی هستین،غزال انتخاب مناسبی نیس،ولی اگه فقط میخوایین اون حس خوبه و حال و هوا نابش بهتون دست بده غزال خوبه، چون به نظرم خوب فضاسازی کرده. در کل کتاب نوستالژیکیه برام و دوسش دارم.
This entire review has been hidden because of spoilers.
اولين رمان ايراني اي بود كه خوندم . تو دوران راهنمايي. براي اون سن و اون سطح فكري خوب بود . مشغولم كرد . يادمه ٢ بار خوندمش . احتمالا چون اولين تجربه ي رمان خونيم بود . ولي براي بزرگتر از اون سن ، مثلا الان كه برگردم اگه سراغش(كه امكان نداره ) ، جالب نخواهد بود برام ، حتي برا بيكاري و صرفا وقت كشتن .
آخ خدا...این کتاب من رو به دوران دبیرستان برمیگردونه. در اون دوران خیلی این کتابمعرکه گرفته بود! همه ی بچهها با هم می خوندیم و آرزوی سپهر و میکردیم 😂
دیروز یاد این کتاب و کردم، پیداش کردم، و در صرف ۸ ساعت تمامش کردم. برای افرادی کهاز ۱۸ سالبه بالا هستند...کتابه خوبی نیست. حرف هایی که سپهربه غزال پچ پچ میکنهاوجه یک کتاب بسیارتخیلی هستند. ولی سه تا ستاره دادم چون بانمکه و نستالژیک.
غزال کتابی که من و کتابخون کرد. بعد ده سال دوباره خوندمش قبلا حس میکردم چقدر پروسه های زندگی طول میکشه و چقدر حرص میخوردم اما الان بنظرم خیلی سریع همه چیز اتفاق افتاد. بنظرم زندگی هم همینطوره وقتی باهاش درگیری پیش نمیره هر دقیقه یک سال میگذره ولی وقتی میگذره و برمیگردی بهش نگاه میکنی میبینی سریعتر گذشته غزال همیشه یکی از قشنگترین عاشقانه های منه عاشقانه ای مربوط به یک دهه قبل از خودم