حسن قاضیمرادی (متولد ۱۳۳۲، تهران) پژوهشگر حوزه جامعهشناسی و مترجم ایرانی است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه روانشناسی اجتماعی مردم ایران و تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران است. او فارغالتحصیل رشته مکانیک است.
حسن قاضی مرادی در این کتاب در چهارچوب بررسی آثار و استراتژی فعالیت سیاسی ملکم خان، بخوبی نشان می دهد چگونه بسیاری از راویان تاریخ معاصر نظیر آجودانی و هما ناطق تصویر تحریف شده و ناقصی را از میرزا ملکم نشان داده اند و چگونه در بررسی تاریخی یک شخصیت می باید تغییرات فکری و رویکرد وی را نیز به دقت زیر نظر گرفت و تحلیل کرد
به طور خلاصه قاضی مرادی استراتژی تجددخواهانه ملکم خان را در قالب دو سبک نوسازی از بالا (ساختار حکومتی ) و از پایین (توده مردم) مطرح کرده و در سرار کتاب با بسط و حرکت بین این دو قطب کارنامه سیاسی وی را به عنوان اولین روشنفکر ایرانی که رابطه ملت-دولت ، قانون و حکومت پارلمانی را در ایران مطرح ساخت (و بسیاری از مشروطه خواهان را تحت تاثیر اندیشه ها و آرای خود قرار داد) معرفی می کند
اگرچه قاضی مرادی کتمان نمی کند میرزا ملکم در کنار خدمات فراوان و تاثیر مثبتی که در تاریخ روشنفکری صدر مشروطه داشته ، آدمی فرصت طلب و مصلحت اندیش و سودجو بوده است
4 stars میرزا مَلکُم خان ملقب به ناظم الدوله متولد ۱۲۱۲ ( ۵ سال بعد از عهدنامه ترکمنچای) فوت در سال ۱۲۸۵ ( سه سال پس از صدور فرمان مشروطیت) او از تئوریسین های برجسته صدر مشروطیت بود، به واسطه آشنایی با نظریه پردازان غربی و زندگی در کشورهای غربی و عثمانی( که مدرنیزاسیون را زودتر آغاز کرده بود) در طی سه دوره اقدام به نظریه پردازی و سپس عمل در راستای ایجاد اصلاحات بنیادین در ساختار نظام سیاسی ایران نمود
در دوره اول او گرایش به نوسازی سیاسی از بالا را داشت اینچنین که شکل گیری یک حکومت استبدادی اما منتظم و قانون مند را مناسب ایران می دانست و شاه را به تحقق آن ترغیب می کرد
در دوره دوم او تجددخواهی و نوسازی سیاسی از پایین را در نظر داشت. او روزنامه قانون را منتشر و در آن اقدام به روشنگری و به نوعی تلاش در راستای تربیت نیروهای کارامد برای ایجاد یک حکومت پادشاهی مشروطه نمود... این دوران او را از صرف یک نظریه پرداز که عملا اقدام به بومی سازی تفکر سیاسی غربی در ایران می کرد، جدا کرده و به یک فعال سیاسی که عملا با تشکیل مجامع آدمیت می خواهد روند مدرنیزاسیون را در ایران سرعت بخشد، تبدیل شد
در دوره سوم و با انتصاب او به سفیری ایران در ایتالیا آغاز شد مجدد اقدام به نوسازی سیاسی از بالا نمود با این تفاوت که به دنبال ایجاد یک حکومت پادشاهی مشروطه است نه یک حکومت پادشاهی مطلقه منتظم .... او در این دوره که در زمان مظفرالدین شاه است، دیگر نقش شاه را در ایجاد روند مدرنیزاسیون حیاتی تلقی نمی کند، او رمز موفقیت را اتحاد و اجتماع مردم می داند زیرا از این طریق است که می توان در مسیر تجددخواهی قدم برداشت ملکم خان از شخصیت های خاکستری تاریخ سیاسی ایران است، جریان فساد مالی او در قضیه قرارداد لاتاری و شهرت طلبی او ، از وی یک شخصیت چند وجهی ساخته است اگرچه نباید اقدام او هرچند که مذموم و مغایر با تلاش او در حاکمیت قانون بود را در روند نوسازی فرهنگ سیاسی مردم ایران نادیده انگاشت او از غربی شدن شروع می کند و در سیر جریان تحول فکری اش به مدرن سازی بر مبنای بهره گیری از علم غربی می پردازد ، او تلاش دارد که به خاطر جلوگیری از انتقاد روحانیون سنتی، توجه بخشی از روحانیون تجدد خواه را جلب کند و در این راستا او همواره تاکید دارد که آموزه های اسلامی منافاتی با تجدد ندارد.... نه اینکه به دنبال ایجاد یک نظام سیاسی سنتی و مذهبی باشد بلکه از آن جهت که با بهره گیری از عامل مذهب بتواند روند تجددخواهی را در ایران سرعت بخشد.... او یک اگزیستانسیالیت بود که تلاش می کرد روحیه جبرگرایی و تقدیرگرایی ایرانیان را به نقد کشیده و آنها را تشویی کند که اگر اقدام کنند و منتظر مرحمت دیگران نباشند می توانند تغییرات مطلوب ایجاد کنند