بیوه ای زیبا که 4 روز پس از مرگ همسرش هدیه ای غیرمنتظره به همراه توله سگی شیرین دریافت می کند که فرشته نگهبانش می شود و همیشه همراه اوست. داستان شیرینی ست.
جوليا برنسون 25 ساله تازه بيوه شده است. كريسمس است و چهار روز از مرگ جيم شوهرش ميگذرد كه او هديهاي غيرمنتظره دريافت ميكند. نامهاي از طرف جيم همراه با يك توله سگ از نژاد گريت دنيز تا فرشته نگهبانش باشد. جولي نامش را سينگر ميگذارد. چهار سال بعد او بر مشكلاتش فائق آمده و آماده زندگي جديدي است. او با ريچارد مردي جذاب و خوشتيپ آشنا ميشود. از طرف ديگر بهترين دوست جيم، فرانك نيز به جولي علاقمند است. بعد از مدت كوتاهي، جولي مطمئن ميشود كه ريچارد نه مرد دلخواهش است و نه به آن خوبي كه تصور ميكرد. بنابراين با او بهم ميزند و با فرانك نامزد ميشود. ولي اين آغاز ماجراهاي وحشتناكي براي او و اطرافيانش است.