مجموعه دوازده داستان از گراهام گرین. داستانهای این مجموعه، به ترتیب، اینها هستند: - موردی برای دفاع - مردی که برج ایفل را دزدید - مدرک مستند - عاقبت میهمانی - خاطره پیرمرد - کلام آخر - مرگ مکرر - جاسوس - خانه جدید - آنسوی پل - حادثهای تکاندهنده - لحظه حقیقت
Henry Graham Greene was an English writer and journalist regarded by many as one of the leading novelists of the 20th century. Combining literary acclaim with widespread popularity, Greene acquired a reputation early in his lifetime as a major writer, both of serious Catholic novels, and of thrillers (or "entertainments" as he termed them). He was shortlisted for the Nobel Prize in Literature several times. Through 67 years of writing, which included over 25 novels, he explored the conflicting moral and political issues of the modern world. The Power and the Glory won the 1941 Hawthornden Prize and The Heart of the Matter won the 1948 James Tait Black Memorial Prize and was shortlisted for the Best of the James Tait Black. Greene was awarded the 1968 Shakespeare Prize and the 1981 Jerusalem Prize. Several of his stories have been filmed, some more than once, and he collaborated with filmmaker Carol Reed on The Fallen Idol (1948) and The Third Man (1949). He converted to Catholicism in 1926 after meeting his future wife, Vivienne Dayrell-Browning. Later in life he took to calling himself a "Catholic agnostic". He died in 1991, aged 86, of leukemia, and was buried in Corseaux cemetery in Switzerland. William Golding called Greene "the ultimate chronicler of twentieth-century man's consciousness and anxiety".
نمیدونم چطوری این مجموعه داستان با رمان" آمریکایی آرام" لینک شده ، طوری که کامنتهایی که دوستان برای اون کتاب نوشتن برای این یکی هم میاد به هرحال من مجموعه داستانهای گراهام گرین رو خوندم
اکثر داستانهای این کتاب، بیشتر از آن که داستان باشند، یک ایدهاند که روایی شده. در اغلبشان خبری از عناصر داستانی (مثل شخصیتپردازی، فضاسازی، و حتی توصیف) نیست. صرفا یک ایده در مرکز داستان قرار گرفته و باقی متن ابزار ابلاغ آن ایده است. از این نظر، مجموعه این داستانها شبیه به نوع کلاسیک داستانهای پلیسی است (البته، به نظر من، نوع سطحی و سبک آنها). آن ایده مرکزی داستانها، خیلی وقتها، یک مایه مذهبی دارد. درگیری با مفهوم مرگ و زندگی بعد از آن، و اخلاقیات و منش مسیحی کاتولیک، درونمایه بیشتر داستانهاست و در جاهایی که نویسنده به صراحت نظر خودش را در جانبگیری از یکی از طرفین دعوای ایدئولوژیک نمایان میکند، میتوان متوجه اعتقاد او به کلیسای واتیکانی متوجه شد. ایدههای داستانها نوعا از جنس ایدههای جادوئی و تخیلی هستند. مردهای که در یک سخنرانی برای حضار از دنیای مرگ میگوید، مرگ آخرین مسیحی روی زمین، و دزدیدن موقت برج ایفل و بردن آن به دشت و صحرا برای آن که استراحت کند نمونههایی از این ایدهها هستند. و آخر کلام این که، نباید از ترجمه بد و متن بیکیفیت کتاب هم، بیفحش و فضیحت، گذشت.