سرلوحهها در واقع یادداشتهایی است که امیرخانی در سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳ برای مجلۀ الکترونیک «لوح» نوشته بوده و به پیشنهاد انتشارات سپیدهباوران به کتاب تبدیل شده است. نویسنده ۴۵ یادداشت را برای انتشار در این کتاب برگزیده و در چهار فصل با عنوانهای «الواح»، «امکنه»، «اجتماعیات» و «فرهنگ» تنظیم کرده است.
رضا امیرخانی (زاده ۱۳۵۲، تهران) نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است که مدتی نیز رئیس هیئت مدیره انجمن قلم ایران بود. وی به غیر از نگارش رمان و داستان بلند و یک مجموعه داستان کوتاه، به تألیف سفرنامه و مقالات بلند تحلیلی اجتماعی نیز پرداخته است
خوندن این کتاب به سه دلیل طول کشید😕 ۱.این یادداشتها در بحبوحه ای از زمان نوشته شده که من هنوز وجود خارجی نداشتم😔😂 و بالتبع از مسائل روز و اتفاقات خیلی خبردار نیستم و درک خاصی ازشون نداشتم ۲.در حالت کلی قلم جناب امیرخانی یکم سنگینه ۳.کتاب از سه بخشِ امکنه،اجتماعیات و فرهنگ تشکیل شده که من خب چیز خاصی از بخش اجتماعیات نفهمیدم🙂😂 چون خیلی از جامعه شناسی و فلسفه سرم نمیشه و با هر کلمه تو ذهنم میگفتم هااااا؟(اون گربه میمه یادتون بیاد😔)
فوق العاده کتاب قشنگ وشیرینی بود، نگاه نویسنده به مسائل روز(اویل دهه ۸۰) نگاه نویی بود که با دنبال کردن این نگاه فهم خیلی از مسائل در دوره حاضر راحت میشه. بهترین کتاب غیر داستانی اقای امیرخانی که حقیقتا منو به وجد آورد 🤩
قبل از خواندن کتاب میخواستم دوستاره بدهم و ادای اینها را دربیاورم که نخوانده، کتاب نقد میکنند و ستاره میدهند. به برادرم گفتم؛ خندید. گفت به امیرخانی زیر سه نمیدهی! چهار دادم! :|
کامل نخواندمش. ولی موقعی که تر و تازه توی سایت لوح منتشر میشدند اکثرشون را خوانده بودم. کاملا مناسب همان فضای سایت و زمان نوشته شدنشان هستند و به صورت یک کتاب جذابیتی نداشتند.
اگر نشت نشا و نفحات نفت را خواندهاید، احتمالا دیدگاهها و دغدغههای نویسنده برایتان تکراری باشد و اگر نشت نشا و نفحات را نخواندهاید، پیشنهاد میکنم اول آنها را بخوانید. در این صورت، اصلا میتوانید سرلوحهها را نخوانید!¯\_(ツ)_/¯
یادداشتهای اینترنتی امیرخانی یادداشتهای اینترنتی و وبلاگی بسیاری در این دوره زمونه کتاب شده اند و مخاطب یافته اند بهترین آنها بی شک نه ده است که حسین قدیانی به همراه اشکهای هزاران بسیجی آن را نوشته --- یادداشتهای امیرخانی در سایت لوح، دوام و ماندگاری بیشتری نسبت به یادداشتهای روزانه سیاسی آقای قدیانی دارند
اولین نکتهای که توجه من را به خودش جلب کرد نوع نوشتار بعضی از واژگان بود که به نظرم گاهی باعث میشد بعضی از واژگان عجیب به نظر برسند، مثلاً یادم هست واژه "رهبر" به صورت "رهبر" نوشته میشد. پاورقی در کتاب به شدت نیاز میشد چون گاهی بعضی از واژههایی در کتاب بود که بعضی هایشان را من به شخصه اولین بار میخواندم و جنبه تخصصی داشت. البته بعضی از مطالب هم تخصصی نبودند اما خیلی پیچیده بودند انگار بخواهی جوری چیزی را توضیح دهی تا کسی نفهمد. بعضی از سرلوحهها هم خیلی به دل نشست و هم خیلی ضروری بود، با اینکه اصل نوشته برای سالیان پیش بود اما تغییرات جامعه و مقایسه این دو زمان خیلی شیرین بود.
امیرخانی از یه سطحینگری خیلی ظریفی رنج میبره، به همه چیز از دریچه ذهنی خودش نگاه میکنه و با اطلاعات خودش تحلیل میکنه ولی آخرش نتیجه میگیره که تحلیل درست همینه ولاغیر و کسایی که حرف دیگهای زدن اصلا بالکل مسئله رو نفهمیدن. به رائفیپوریسم هم مبتلاست، از فلسفه و عرفان گرفته تا سیاست خارجه و کشورهای همسایه درباره همه چی نظر میده، هرچند که اطلاعاتش درباره اون موضوع منحصر بشه به چهار جلسه کلاس یا یه سفر چند روزه به فلان کشور. . یکی از عواملی که باعث دوتا ایراد بالا شده اینه که امیرخانی درباره همه چیز اطلاعات داره ولی خیلی کم، به اصطلاح اقیانوسیه به عمق یک متر. مثلا با اعتماد به نفس به هایدگریها و پوپریا میتازه در صورتی که بعید میدونم حتی یه صفحه از هستی و زمان یا مثلا جامعه باز و دشمنانش رو خونده باشه. تو موارد دیگه هم قس علی هذا. . البته به خاطر اعتماد به سقف کاذبش، شیرینی گفتارش و قلم مختص به خودش دوستش دارم. . تو این کتاب ایراداتی که به خودش وارد کردم بیشتر از داستاناش نمایانه. اگه خود شخصیت امیرخانی براتون جذابه بخونیدش وگرنه بدونید که چیز خاصی دستتون رو نمیگیره.
این کتاب رضا امیرخانی رو من از یک دوست هدیه گرفتم.زمانی که اون رو خوندم برای بار اول از شیوه نثر رضا خوشم اومد. توی این کتاب قشنگ نحوه تحول فکری یک آدم مشخصه. ابتدای کتاب رضا عقاید اصلاح طلبانه داره در ادامه یک رادیکال اصولگرای دلوپس میشه (خیلی قبلتر از دلواپسان کنونی) و در انتها به نحله فکری اصلاح طلبی روی میاره. از کل مقالاتی که توی این کتاب گلچین کرده چندتاش خیلی خوبه یکی اون مقاله راجع به عاشورا، مقاله±ای که به مقایسه نظام جمهوری دموکراتیک با ایران می پردازه و مقاله ای که توی اون راجع به نویسندگی توضیح میده. لطفا اگر میخواهید با نظر من راجع به سایر کتابها آشنا بشید به برنامه مطالعه با سعید در شبکه یوتیوب و یا آپارات مراجعه کنید.
سرمقاله های رضا در سایت لوح در دهه هشتاد. از هشتاد سرمقاله جذاب و راه گشا فقط چهل تایش را منتشر کرده اندمن هنوز طعم یکی از آن منتشر نشده هایش زیر زبانم است. کسی دست رسی دارد؟ نوشته ای به نام "ذبح عظیم"